نمایندگی اصفهان-موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی - نمایندگی اصفهان-موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

نگارستان

دست من بَر سر زلفیْن تو بند است امشب‏

‏‏باخبر باش که پایم به کمند است امشب‏

‏‏جان مَن در خور یک بوسه ای از لعل تو نیست‏

‏‏قدس من! باز بگو بوسه به چند است امشب

برگی از کلام امام (س)

بیشتر

شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها

مناسبتهای روز 13 آبان

میلاد نبی اکرم (ص) در کلام امام خمینی (س)

گزیده ای از بیانات امام در مقام و شخصیت رسول اکرم(ص) و امام حسن (ع)

غدیر در کلام حضرت امام خمینی (س)

عید شریف قربان عید است برای لقاء الله

مضایقه نکنید

اخیرا به نوشته ای از امام برخوردم که مرقوم فرموده بودند...

شنبه, مهر 28, 1397 10:3

نان همه این طور سفارشی است؟

سید مرتضی یکی از خدمتکاران منزل امام در نجف بود که پس از پیروزی انقلاب هم در خدمت امام بود...

شنبه, مهر 28, 1397 10:3

خداوند با قلب اینها چه کرده است

جوانهایی که قصد رفتن به جبهه داشتند از جمله کسانی بودند که مصاحبتشان برای امام خوشحال کننده بود...

شنبه, مهر 28, 1397 10:2

در ساعت تفریح درس نخوانید

به یاد دارم امام همیشه می گفتند:در ساعت تفریح درس نخوانید و در ساعت درس خواندن تفریح نکنید...

شنبه, مهر 28, 1397 10:2

بسیجی ها را بیشتر از همه دوست داشتند

امام بیشتر از همه به بسیجی ها عشق می ورزیدند...

شنبه, مهر 28, 1397 10:1

سفارش بچه ها را می کردند

امام راجع به بچه ها بسیار سفارش می کردند نسبت به اینکه فرزندانشان نمازهای خود را در اول وقت بجا بیاورند...

شنبه, مهر 28, 1397 10:0

به اهل بیت بگو بیایند

عصر روز رحلت امام فرمودند(به اهل بیت بگو بیایند)برای اولین بار بود که لفظ اهل بیت را درباره خانوادشان از ایشان می شنیدم...

شنبه, مهر 28, 1397 9:59

خدا من را بپذیرد

توی همان نماز که امام آن شب خوانده بودند-دوربین های مخفی که آنجا بود نشان می داد...

شنبه, مهر 28, 1397 9:37

تو را هم دوست داشتم

آقا در آن 10روز بیماریشان خیلی درد کشیدند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:36

خیلی ضعف دارم

یک روز ظهر هنگام ناهار خدمت امام بودم. هیچ وقت سابقه نداشت ایشان مطالبه غذا کنند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:34

برای همیشه از پیشتان میروم

پس از اینکه پزشکان تصمیم خود را مبنی بر بستری شدن امام در بیمارستان اعلام کردند امام به هنگام وداع با اهل منزل به ایشان گفتند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:33

حالا دیگر شب وداع است

روزهای آخر که قرار بود آقا را عمل کنند آقا که طبق معمول که نیم ساعت آن هم سه بار در روز قدم می زدند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:32

دیگر بر نمی گردم

شب قبل از عمل امام با پای خود به بیمارستان رفتند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:31

اگر شیطنت نکند مریض است

امام روزی سه بار قدم می زنند.مشغول قدم زدن که هستند بچه ها دست امام را می گیرند این طرف و آن طرف می برند تا هر وقت که خود بچه ها رها کنند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:30

نگفتم عزیزترین موجود!

تفاوت بین بچه های خانواده را هنوز هم ما متوجه نشده ایم...

شنبه, مهر 28, 1397 9:29

بدون آنکه بگویند به آشپزخانه می رفتند

امام برای اولادشان احترم خاصی قایل بودند و بسیار خوشرو و با متانت با آنها رفتار می کردند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:28

بتول خانم ،حالت چطور است؟

اصلاً در دوران زندگی امام من تاکنون ندیدم یک مرتبه با یک کسی بلند صحبت کنند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:27

در گوشمان دعا می خواندند

امام خیلی صمیمی ،خودمانی و مهربان هستند.مخصوصاً با مادرمان که از همه جهت احترام ایشان را دارند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:24

من لباس دارم؟

احترامی که امام به خانم می گذاشتند بسیار زیاد بود...

شنبه, مهر 28, 1397 9:23

شما نشسته اید و خانم کار می کنند؟

اگر روزی خانم غذا را تهیه می کردند هر چقدر هم که بد می شد کسی حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعریف می کردند...

شنبه, مهر 28, 1397 9:22

من کسی را نمی خواهم

یک زمانی هم آقا بیمار بودند و هم خانم.ما معمولاً دو سه نفر بودیم...

شنبه, مهر 28, 1397 9:21

بروید مادرتان تنها نباشد

اگر زمانی ما دو ،سه نفری باهم نزد امام می رفتیم و صحبت می کردیم ،آقا می فرمودند شما:((چرا اینجا نشسته اید و مادرتان در آن حیاط تنهاست؟ بروید پهلوی مادرتان صحبت کنید))

شنبه, مهر 28, 1397 9:20