نمازشان را سریع می خواندند

نمازشان را سریع می خواندند

امام در نماز جماعت رعایت مأمومین را مینمود...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:18
با اشاره انگشت نماز می خواندند

با اشاره انگشت نماز می خواندند

ساعت 10 دقیقه به8 بود که آقا را به اتاق سی سی یو آوردند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:16
نکند نمازم قضا بشود

نکند نمازم قضا بشود

شب جمعه(یک شب قبل از وفات امام)در بیمارستان از ساعت 10 شب تا5صبح در خدمتشان بودم...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:16
مرتب ذکر می گفتند

مرتب ذکر می گفتند

امام در شب رحلت از صبح یکسره مشغول نماز بودند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:15
علی را بیاور ببوسمش

علی را بیاور ببوسمش

صدا زدم.(آقا جون علی را آوردم) چون امام به او خیلی مانوس بودند ولی...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:14
ان شاالله مرگ من رسیده

ان شاالله مرگ من رسیده

یک بار موضوعی پیش آمد که امام فرمودند:(خدا به من مرگ بدهد.)

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:12
نان همه این طور سفارشی است؟

نان همه این طور سفارشی است؟

سید مرتضی یکی از خدمتکاران منزل امام در نجف بود که پس از پیروزی انقلاب هم در خدمت امام بود...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:9
صورتشان را جلو آوردند

صورتشان را جلو آوردند

امام هیچ وقت اجازه نمی دادند کسی صورتشان را ببوسد...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:8
صدای مردم را که شنیدند به ملاقات شتافتند

صدای مردم را که شنیدند به ملاقات شتافتند

یک روز موقع استراحت و صرف ناهار من پشت در نشسته بودم که ناگهان فریاد ما منتظر خمینی هستیم و تا امام را نبینیم از اینجا نمی رویم به گوشم خورد...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:7
مگر خون من رنگین تر است

مگر خون من رنگین تر است

شبی که توطئه کودتای نوژه کشف شد و خنثی شد همه مقامات وقت به جماران آمدند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:4
خانم را بدرقه می کردند

خانم را بدرقه می کردند

گاهی که خانم می خواستند به مسافرت بروند در هر ساعتی از روز که بود...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:3
سحری چیز خوب می خوری؟

سحری چیز خوب می خوری؟

کبری خانم ،مسئول پذیرایی از امام رفت مرخصی...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:1
با خانم همراهی کن

با خانم همراهی کن

یک روز خانم کسالت داشتند.امام مرا صدا کردند و گفتند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:0
از این خرمالوها به باغبان می دادید

از این خرمالوها به باغبان می دادید

در منزل امام در جماران یک درخت خرمالو بود و ایشان می دانستند که چنین درختی اینجاست...

یکشنبه, مهر 29, 1397 9:0
مرا دل نگران کردی

مرا دل نگران کردی

در همان ایامی که در فرانسه بودیم روزی خانم به منزل یکی از فامیلهایشان به میهمانی رفتند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:58
یک بوسه به من بده ،بعد برو!

یک بوسه به من بده ،بعد برو!

یک روز علی دلش نمی خواست پیش امام بماند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:57
کارهای شخصی شان را خودشان می کردند

کارهای شخصی شان را خودشان می کردند

در پاریس ،امام همه کارهای شخصی خود از قبیل منظم کردن اتاق کار و تنظیم نامه ها و اخبار و حتی کار مشکل بایگانی را خودشان انجام می دادند.

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:57
پس خود شما چی؟

پس خود شما چی؟

زمانی که در پاریس بودیم ،روزی غذایی برای ایشان و مهمانانشان پخته بودم.وقتی غذا را نزدشان بردم...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:56
آمدم کمکتان کنم

آمدم کمکتان کنم

روزی برحسب اتفاق که تعداد میهمانان منزل امام زیاد شده بود...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:55
بنشینید ناهار بخورید

بنشینید ناهار بخورید

یک روز موقع ناهار بود که دختر بچه یکی از محافظین بیت را پیش امام بردیم...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:55
این خجالت ندارد

این خجالت ندارد

یک روز می خواستم به مرخصی بروم از عکسی که علی نوه شان با خودشان هستند هشت تا گرفتم و دوست داشتم امضای آقا پایش باشد.بعد به ایشان گفتند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:54
هندوانه ای آماده کنید

هندوانه ای آماده کنید

خانم وقتی می خواهند مسافرت بروند ،در هر ساعتی از روز باشد ،حتی اگر ساعت 2 بعدازظهر باشد امام تا درب حیاط ایشان را بدرقه می کنند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:42
تنظیم ساعت پلیسهای فرانسه با وقت نماز امام

تنظیم ساعت پلیسهای فرانسه با وقت نماز امام

وقت امام در رابطه با وقت نماز و حق نماز آن قدر چشمگیر بود که پلیسهای فرانسه از روی رفت و آمد امام برای نماز ساعت خود را تنظیم می کردند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:39
رأس ساعت یازده چای می خوردند

رأس ساعت یازده چای می خوردند

امام عادت داشتند در ساعت یازده یک چای بخورند...

یکشنبه, مهر 29, 1397 8:14
صفحه 2 از 3 1 | 2 | 3