شب جمعه(یک شب قبل از وفات امام)در بیمارستان از ساعت 10 شب تا5صبح در خدمتشان بودم چند بار از خواب بیدار شدند و آب طلب کردند.آب میوه می آوردم ولی می گفتند:(آب معمولی بدهید.)و آب میوه میل نمی کردند.و چند بار نیزاز ساعت و وقت می پرسیدند و مرتب می گفتند:(مواظب باشید نکند آفتاب بزند و نمازم قضا شود.)*
--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:سلیمانی عضو بیت امام -پاسدار سلام سال 8 شماره91
.
انتهای پیام /*