کد مطلب: 1403 | تاریخ مطلب: 29/07/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

علی را بیاور ببوسمش

علی را بیاور ببوسمش

صدا زدم.(آقا جون علی را آوردم) چون امام به او خیلی مانوس بودند ولی...

شب جمعه آخری که امام در بیمارستان بودند یکی از برادرها گفت:(مژده بدهم امشب آقا حالشان خیلی بهتر است)من هم رفتم علی فرزند حاج احمد آقا را بغل کردم و نزد امام بردم.صدا زدم.(آقا جون علی را آوردم)چون امام به او خیلی مانوس بودند ولی امام جواب ندادند چون قدرت حرکت نداشتند ولی صورت حرکت را نشان دادند و با اشاره به من فرمودند که علی را بیاور ببوسمش و دهانشان را غنچه کردند.فهمیدم می خواهند علی را ببوسند ولی نمی توانند.صورت علی را جلو بردم و این آخرین باری بود که امام علی را بوسیدند.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:عیسی جعفری

. انتهای پیام /*