اعلامیه به مسلمین ایران وجهان درباره شهادت مصطفی خمینی
یادبود
زمان: 1 آبان 1356 / 9 ذی القعده 1397
مکان: نجف
موضوع: یادداشت تاریخ شهادت آقای سید مصطفی خمینی
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
در روز یکشنبه نهم شهر ذی القعدة الحرام 1397 مصطفی خمینی، نور بصرم و مُهجَۀ قلبم، دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.
«اللهم ارحمه و اغفر له و اسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین ـ علیهم الصلوة و السلام».
صحیفه امام ج3 ص 233
سخنرانی در جمع روحانیون درباره قدرت روحانیت و خدمات علمای شیعه
سخنرانی
زمان: 10 آبان 1356 / 18 ذی القعده 1397
مکان: نجف ، مسجد شیخ انصاری
موضوع: قدرت روحانیت و خدمات سیاسی، علمی و مذهبی علمای شیعه
مناسبت: شهادت آقای سید مصطفی خمینی
حضار: روحانیون، طلاب، و ایرانیان مقیم عراق
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده قبلاً باید از عموم طبقات، طبقات روحانیین در همۀ بلاد، چه عراق، چه ایران، چه سایر کشورها که اظهار محبت کردند تشکر کنم؛ و چه مراجع اسلام ـ دامت برکاتهم ـ و چه علمای اعلام بلاد در ایران و در اینجا و در سایر جاها ـ دامت عزتهم ـ و چه خطبای عظام و چه طبقۀ محصل، دانشگاهی یا غیر دانشگاهی؛ و چه کسانی که از خارج کشور، مثل امریکا و اروپا و هندوستان و سایر جاها، اظهار محبت کرده اند؛ از همۀ آقایان تشکر می کنم و توفیق و سلامت همه را از خداوند تعالی مسئلت می کنم. و اگر من در این جلساتی که آقایان اظهار محبت می کنند و تشکیل می دهند، نتوانم در همه اش شرکت کنم یا نتوانم در بازدید آقایان با این سن پیری بروم، از همه تشکر می کنم و از همه عذر می خواهم و امید است که آقایان عذر من را بپذیرند.
الطاف خفیه الهی
اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش می آید. برای همۀ مردم پیش می آید. و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد ظاهر و الطافِ خفیه. یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور اموری که پیش می آید جزع و فزع می کنیم، صبر نمی کنیم. این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی. اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و اِنَّهُ لَطیفٌ عَلی عِبادِهو اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست اینقدر بی طاقت نبودیم؛ می فهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است، یک تربیتهایی در کار است.
دنیا، معبر آخرت
این دنیا دنیایی است که عبور از آن باید بکنیم ما؛ دنیایی نیست که در اینجا ما زیست کنیم. این راه است؛ این صراط است که اگر توانستیم مستقیماً این صراط را طی کنیم، همان طوری که اولیای خدا طی کردند ـ «جُزْنا وَ هِیَ خامِدَة» اگر توانستیم که از این صراط به طور سلامت عبور بکنیم، سعادتمندیم. و اگر خدای نخواسته در اینجا، در این راه، لغزش داشته باشیم در آنجا هم همین لغزش ظهور پیدا می کند، در آنجا هم موجب لغزشها می شود، موجب گرفتاریها می شود. از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که ما را بیدار کند؛ ما را به آن الطافی که خفی است و ما مطلع بر آن نیستیم، ما را بر آنها مطلع بفرماید تا اینکه ما هم مثل اشخاصی که معرفت دارند به مقام ربوبیت، معرفت دارند به مدارج انسانیت، و دنیا را مد نظرشان نمی آورند، استقلال به آن نمی دهند، مآرب دنیایی شان تحت نظرشان نیست مستقلاً، و اینجا را طریق می دانند از برای جاهای دیگر، از برای سعادتهای بزرگ دیگر، اگر ما هم ان شاءالله توفیق خدا بدهد و ما هم برسیم به یک همچو مرتبه ای، آن مرتبه هایی که ما نمی توانیم ادراکش بکنیم، نمی توانیم در این عالم که هستیم بفهمیم چه مدارجی است، چه عوالمی است. چه بساطی است این بساط
دنیا؛ چشممان را همه اش را باز کردیم و این دنیایی که به حسب روایت ـ ما نَظَرَالله ُ اِلَیْهِ مُنْذُ خَلْقِه ـ به عالم اجسامْ (در روایت هست که) نظر لطفْ خدای تبارک و تعالی نکرده است ـ مُنْذُ خَلْقِهِ ـ با اینکه این عالم اجسام و این عالم طبیعت، آنطوری که تا حالا ادراک کرده اند، تا حالا کشف کرده اند، محیرالعقول است؛ عقول ماها به آن نمی رسد. آنقدری که تا حالا فهمیده اند، و ماعدایش هم اِلی ماشاءالله هست که کسی دستش به نورش نمی رسد، ستاره هایی هست که نورشان شش بیلیون سال، شش بیلیون سال نورشان به زمین می رسد. این عدد را تفهّمش نمی توانیم بکنیم. در بعضی نوشته ها هست که بعضی از ستاره ها اگر جوفش را باز کنند پانصد میلیون شمس در آنجا جایش می شود. و بعضی از ستاره ها هست که اگر در مرکز شمس بگذارند، تا زمین می آید؛ [اینقدر] بزرگی اش هست. این پهناوری که عقول به آن نمی رسد، کسی نمی تواند بر آن اطلاع پیدا کند، اینها همه اش عالم «دنیا»ست؛ عالم پست است. بعضی از اهل معرفت می گفتند اینکه این عالم را «دنیا» گذاشته است اسمش را، برای این که خجالت می کشد واقع این قضیه را ـ واقع دنیا را بفرماید؛ از این جهت همین با همین اسم به «دنیا» تعبیر کرده است. این عالم با این پهناوری، با این بساط، عالم «دنیا»ست. این آسمانها با همۀ چیزهایی که تا حالا کشف شده است ـ به حَسَب لسان قرآن زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِزینةٍ الکواکب»؛ آسمان «پایین»، پایینِ اینکه همه تا حالا کشفش کرده اند؛ اینها همه در لسان قرآنْ آسمان «پایین» است. این آسمانهای بالا را باز کشف نکرده اند که چه خبر است ـ در عین حال به حسب روایت: ما نَظَرَ إلَیْهِ نَظَرَ لُطْفٍ مُنْذُ خَلْقِهِ؛ و به حَسَب قرآن هم که «متاع» اسمش باشد حیات دنیا. حیات آخرتْ حیات است، زنده است. اینجا زندگی نیست، مردگی است اینجا. حیات آخرتْ حیات است ـ دارِ آخرتْ لَهِیَ الْحَیَوان. ما اطلاع نداریم در آن.
.....
.
انتهای پیام /*