کد مطلب: 3544 | تاریخ مطلب: 20/09/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 20 آذر ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  20 آذر ماه

بیانات [برای رؤسای شهربانی و ساواک قم (لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی)]20 آذر41

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون کانادا درباره تظاهرات عاشورا]20 آذر 57

مصاحبه [با خبرنگار امریکایی «یو. پی» درباره آزادی زندانیان سیاسی ]20 آذر 57

مصاحبه [با تلویزیون «سی. بی. اس» درباره تظاهرات تاسوعا و عاشورا]20 آذر 57

گفتگو [با نمایندگان دولت فرانسه درباره آزادی بیان و فعالیت در فرانسه ]20 آذر 57

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره تظاهرات تاسوعا و عاشورا]20 آذر 57

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره رعایت قانون توسط مسلمانان ]20 آذر 57

پیام [به مسئولان کمیته ها، دادگاهها و ... درباره متجاوزان به اموال مردم ]20 آذر 58

حکم [به آقای ابراهیم یزدی جهت رسیدگی به شکایات استانها]20 آذر 58

پیام [به ملت ایران به مناسبت شهادت آقای دستغیب ]20 آذر 60

پیام [به خانواده های شهیدان (تجلیل از مقام  شهید)]20 آذر 61

بیانات [در جمع اعضای شورای نگهبان (هدف اصلی، حاکمیت  اسلام )]20 آذر 62

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (استمرار مبارزه  تا رفع فتنه از عالم)]20 آذر 63

 

بیانات [برای رؤسای شهربانی و ساواک قم (لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی)]

زمان: 20 آذر 1341/ 13 رجب 1382

مکان: قم

مناسبت: لغو لایحه  انجمنهای ایالتی و ولایتی و پیامدهای آن

مخاطب: پرتو، حسین (رئیس شهربانی قم)- بدیعی (رئیس ساواک قم )

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

اجتناب از تحریک افکار و احساسات مردم

دولت و ملت بایستی یکی باشند تا اگر گرفتاری و پیشامدهایی که برای دولت و مملکت پیش می آید، مردم از دولت پشتیبانی نمایند. با وجود اینکه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تمام شده و با اصل موضوع توافق گردیده، لیکن هنوز از گوشه و کنار در جراید و مجلات و همچنین با سخنرانیها این موضوع ادامه داشته و با توجه به ختم موضوع، تعقیب این بحث به وسیله جراید غیر از تحریک اعصاب حاصلی ندارد. افکار و احساسات مردم این مملکت دو ماه است شلاق خورده و محتاج به آرامش است و نبایستی با گفتن و نوشتن این مطالب، مجدداً آنها را تحریک نمود.

جناب آقای نخست وزیر در نطق اخیری که ایراد نموده، فرموده اند که ما شروع به اصلاحات نموده ایم؛ ولی عده ای مانع این اصلاحات هستند؛ اگر نظر ایشان روحانیون و آخوندها هستند، روحانیون پشتیبان اصلاحات می باشند. هر آینه دولت کارخانه بسازد و فرهنگ را تقویت نماید و زراعت را با اصول جدید ترویج دهد و یا در پیشرفت صنعت و طب و بهداشت اقدام نماید، ما از دولت پشتیبانی می کنیم و کمک هم می نماییم. کدام آخوندی مخالف این گونه امور اصلاحی است؟ دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند؛ اگر جدا شدند، ملت از گرفتاری دولت خوشنود می شود و مردم از مالیات و کار می دزدند؛ ولی هر گاه یکی باشند، مردم گلیم زیر پای خود را در مواقع لزوم می فروشند و به دولت می دهند تا رفع نیاز دولت بشود.

دستگاه تبلیغاتی تلویزیون متعلق به یک دسته اقلیت منفور است و گویا قرار است در تمام کشور توسعه پیدا کند. صاحب آن، علاوه بر اینکه اقتصاد مملکت ما را در دست گرفته، کارخانه پپسی کولا یک کانون جاسوسی است. در تلویزیون قصد دارند نمایش زنان سابق و امروزی را در 17 دی  بدهند و روز مزبور، زنان نیز در مقابل عدم اجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تظاهراتی بنمایند. از همین حالا عده ای از اهالی تهران و شهرستانها به ما مراجعه نموده اند که اگر چنین عملی صورت گیرد، ما هم در همان روز عکس العمل نشان خواهیم داد و مجلس یادبودی برای کشته شدگان مسجد گوهرشاد می گیریم. آیا چنانچه در مقابل 22 دسته از جنس لطیف، دستجات اوباش و چاقوکش راه بیفتند، تصور نمایید چه پیشامدهایی خواهد شد؟! روی این فکر، جواب این اشخاص را ما دادیم که معلوم نیست چنین عملی انجام شود

خوب است آقایان به ادارات مرکزی خود گزارش دهند که مراسم روز 17 دی را بیش از آنچه که هست جلوه ندهند و مردمی را که اعصابشان تحریک شده، [به ] وسیله دستگاه تلویزیون بهاییها تهییج ننمایند. دستگاه بهاییت و کارخانه پپسی کولا دستگاه جاسوسی یهود فلسطین است.

موضوع دیگری که اهمیت بیشتری دارد و شخصاً به جناب آقای نخست وزیر پیغام داده ام و در این مجلس که فعلًا عده زیادی حاضر هستند، صلاح نمی دانم آن را اظهار نمایم [از اظهار موضوع خودداری نمودند]، این است که اگر آن کار را انجام دهند وضع مثل تصویبنامه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی نخواهد بود و تمام مردم این مملکت و حتی کشورهای دیگر نیز به مخالفت برخواهند خاست و جلوگیری از آن ممکن نیست و دولت نمی تواند تمام مردم را [به ] وسیله اسلحه از بین ببرد. ان شاء اللَّه کار به آن صورت نشود؛ چون خیلی وحشت دارم. خدا می داند بعضی مواقع که مردم برای مخالفت با دولت به من مراجعه می نمایند بی اندازه ناراحت و متأثر می شوم که چرا بایستی ملت از دولت جدا باشد و این اتفاقات و این اعمال که باعث سرشکستگی و سرافکندگی ملت ایران نزد سایر ملل دنیا می باشد، رخ دهد. بایستی سعی شود بین اعلیحضرت همایونی و دولت و مردم هیچ گونه نفاق و عدم هماهنگی نباشد و همه برای عظمت کشور کار کنند. روحانی و کاسب و اداری همه باید همین هدف را داشته باشیم.

صحیفه امام، ج 1، ص: 122-124

 

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون کانادا درباره تظاهرات عاشورا]

زمان: 20 آذر 1357/ 10 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: اثرات تظاهرات در ایران

مصاحبه کننده: خبرنگار رادیو- تلویزیون کانادا

سؤال: [چه نتایجی بر این تظاهرات  بار است؟]

جواب: تمام ملت رأی دادند که شاه نباید باشد و باید دنیا این معنی را بداند که شاه به هیچ وجه دیگر قانونیت ندارد. قبلًا هم نداشت ولی ملت دیروز و امروز اعلام کردند، اعلام عمومی کردند که شاه باید برود و شاه را نمی خواهند.

[بنا بر این به نظر حضرت آیت اللَّه هیچ گونه مصالحه با شاه امکانپذیر نیست- و لو به عنوان اینکه فقط به صورت سمبلیک در سلطنت باشد؟]

- هیچ مصالحه ای با شاه ممکن نیست. شاه جانی است و باید محاکمه بشود و به سزای اعمالش برسد.

[بارها حضرت عالی فرموده اید که شخصاً در دولت آینده نخواهید بود. پس اگر این باشد رهبران سیاسی و گروههایی که دولت را پس از این تغییر در دست می گیرند چه کسانی خواهند بود؟ این سؤال را از این جهت می کنم که پشتیبانان شاه گفته اند که کسی نیست که مملکت را اداره کند و در صورتی که شاه برود عدم ثبات و هرج و مرج در مملکت پیش می آید]

- شاهْ مملکت را به هرج و مرج کشیده است؛ اگر او برود اشخاص کاردان از اوضاع جهان زیاد است و کشور را به بهترین وجه اداره خواهند کرد.

صحیفه امام، ج 5، ص: 203

مصاحبه [با خبرنگار امریکایی «یو. پی» درباره آزادی زندانیان سیاسی ]

زمان: 20 آذر 1357/ 10 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: آزادی زندانیان سیاسی

مصاحبه کننده: خبرنگار امریکایی «یو. پی»

سؤال: [درباره آنچه در ایران امروز اتفاق افتاده چه فکر می کنید، بخصوص بعد از این تظاهرات آرام  و آزادی زندانیان سیاسی؟]

جواب: مردم ایران در تظاهرات بسیار وسیعشان اعلام کردند که ما شاه را نمی خواهیم. اعلام رسمی کردند، قطعنامه هایی صادر کردند که در این قطعنامه ها تصریح شده بود که رژیم سلطنتی را نمی خواهند. بنا بر این شاه هیچ گونه قانونیتی ندارد.

[شما همیشه فرموده اید که شاه باید استعفا بدهد و تا استعفای او، مبارزه خواهید کرد. بعد از استعفای او چه خواهید کرد؟]

- استعفا که معنی ندارد. شاه باید کنار برود. برای اینکه به واسطه رأی ملت شاه نشده است تا استعفا بدهد. او باید کنار برود. بعد از کنار رفتن او، ما جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی و قوانین اسلام برقرار خواهیم کرد.

[جهت اساسی دولتی که شما می خواهید تشکیل بدهید چه خواهد بود؟ آیا بازگشت کامل به سنت مسلمانان شیعه، با زندگی قرن ما، هماهنگ خواهد بود، مثلًا با تجارت و روابط بین الملل؟]

- من نمی دانم که تبلیغات عمال خارجی و تبلیغات شاه در شما چه تأثیری کرده است که اسلام به معنی مصطلح امروزش را سنتی می خوانید. اسلام پیشرفته ترین حکومت را دارد و به هیچ وجه حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد. اسلام خود از پایه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است. هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید بدون شک از پیشرفته ترین کشورها خواهد شد. ما امیدواریم که با پیروزی خود، این مطلب را به  جهان ثابت کنیم. ما با حفظ استقلال با تمام کشورها روابط دوستانه خواهیم داشت.

[هزاران نفر در خیابانهای تهران راهپیمایی کردند و عکسهای شما را حمل می کردند و علیه سلطنت شاه شعار می دادند. از نقطه نظر شما این تظاهرات موفق بوده است؟]

- بسیار هم موفق بوده است. برای اینکه با آن تظاهرات به دنیا مخصوصاً امریکا ثابت کردند که حکومت شاه غیر قانونی است و به هیچ وجه نمی شود او را تأیید کرد. شاه باید برود و چاره ای ندارد.

[هیچ گونه قهر و شورشی در تظاهرات دیروز به نظر نرسید. بعضیها می گویند شاه بدین ترتیب طوفان را از سر خودش رد کرده، آیا با این نظر موافقید؟]

- بزرگترین طوفان همان تظاهرات آرام دیروز بود. برای اینکه ملت ایران به دنیا فهماند که این تظاهرات حساب شده است و مردم ایران می توانند همه چیز را کنترل کنند و در عین حال شاه را نخواسته اند و رفتن شاه را خواستار شدند. باید همه بدانند که شاه چاره ای ندارد. باید برود.

[بعد از استعفای شاه چه دولتی ایجاد خواهد شد؟ عده زیادی از مردم امریکا فکر می کنند که دولت آینده ضد امریکایی خواهد بود]

- دولت، جمهوری اسلامی است و در متن دولت ضدیتی با هیچ دولتی و مملکتی نیست. امریکا اگر چنانچه با این دولت رفتارش رفتار انسانی باشد و احترام را حفظ کند، این دولت با او هم مانند سایر دوَل احترام متقابل را حفظ خواهد کرد.

[چه تضمینی خواهید داد که ایران نفت را به امریکا بفروشد بعد از اینکه شاه برود؟]

- تضمین نخواهیم داد و لکن اختیار داریم و ما هم می خواهیم نفت را بفروشیم. اگر امریکا هم مشتری است به او هم می فروشیم.

صحیفه امام، ج 5، ص: 204-205

 

مصاحبه [با تلویزیون «سی. بی. اس» درباره تظاهرات تاسوعا و عاشورا]

زمان: 20 آذر 1357/ 10 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: تظاهرات تاسوعا و عاشورا سیاست خارجی جمهوری اسلامی

مصاحبه کننده: خبرنگار تلویزیون «سی. بی. اس» امریکا

سؤال: [شما درباره تظاهرات دیروز و راهپیمایی تهران چه فکر می کنید، نتیجه آنها از نظر شما چگونه است؟]

جواب: تظاهرات دیروز در سطح بسیار وسیعی انجام گرفت و نتیجتاً اعلام شد که شاه را نمی خواهند. اگر چه ملت شجاع این را قبلًا بارها اعلام کرده بودند و شاه اصلًا هیچ جهت قانونی دیگر ندارد و تمام ملت برای چندمین بار در سراسر ایران اعلام کردند که ما شاه را نمی خواهیم.

[شما احساستان نسبت به تظاهرات دیروز چه بوده است، آیا شما راضی بوده اید؟]

- کاملًا راضی هستیم. عقیده ام بر این است که موفق بوده است. با کمال نظم و آرامش اعلام کرده اند که ما شاه را نمی خواهیم. یعنی شعارها اسلامی بوده است و ضد شاه و جز مسلمانان هیچ کس در این تظاهرات شرکت نداشته است.

[ناظرین معتقدند که اگر شاه استعفا بدهد یکی از دو چیز رخ خواهد داد. یا اینکه یک حکومت اسلامی به معنی واقعی کلمه روی کار خواهد آمد، یا نظامیان دولت را در دست خواهند گرفت، که در نهایت هر دو کار به نفع روسیه تمام خواهد شد. به نظر شما چه اتفاقی خواهد افتاد؟]

- نظامیها اگر روی کار بیایند همین هست که هست و حل مشکلات نمی شود و ملت هم آرام نخواهد گرفت. و اگر دولت اسلامی تشکیل شود که خواهد شد، روسیه به هیچ وجه در ایران قدرت پیدا نخواهد کرد و دولت اسلامی به روسیه اجازه نخواهد داد که در مملکت دخالت کند. چنانچه به هیچ مملکتی اجازه نخواهد داد.

- [در صورتی که طرفداران شما روی کار بیایند بر سر خارجیان چه خواهد آمد. نظر و روش شما نسبت به روسیه شوروی و اسرائیل چه خواهد بود؟]

- اما خارجیان که در مملکت هستند اگر اخلالی در مملکت نکنند حکومت ما بر طبق قوانینش با آنان عمل خواهد کرد و برای آنان ناراحتی فراهم نخواهد شد. اما اسرائیل مطرود ماست و برای همیشه نه نفت به او می دهیم و نه آن را به هیچ وجه می شناسیم. و اما شوروی مثل سایر ممالک است. اگر چنانچه احترام متقابل را حفظ کند ما هم با او رفتار همسایگی می کنیم و ما به او اجازه دخالت در مملکتمان را نمی دهیم.

[چه مدت فکر می کنید شاه خواهد بود؟]

- نمی توانم پیش بینی کنم، ولی ان شاء اللَّه به همین زودیها او می رود.

[به نظر شما چه مدت مانده است که شاه استعفا بدهد؟]

- نمی توانم پیش بینی کنم. لکن امید است سر عقل بیاید و بزودی کنار برود. ما امیدواریم که او را دستگیر و محاکمه کنیم و بسزای اعمالش برسانیم.

صحیفه امام، ج 5، ص: 206-207

 

گفتگو [با نمایندگان دولت فرانسه درباره آزادی بیان و فعالیت در فرانسه ]

زمان: 20 آذر 1357/ 10 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: پاسخ به نمایندگان دولت فرانسه درباره آزادی بیان و نحوه فعالیت در فرانسه

حضار: نمایندگان دولت فرانسه

[کلود شایه: دولتم مرا برای دیدار شما فرستاده است. دولت متبوعه من نهایت احترام را برای شما قائل است. بی نهایت خوشوقتم که فرصت دیدار شما نصیبم شده است. وزیر و وزارت خارجه، توجه زیادی به حضور شما در فرانسه دارند. کشور فرانسه پناهگاهی است برای تمامی کسانی که مشکلاتی دارند .... من سؤالات سیاسی ندارم. مسئولیت من در وزارتخانه ام، مربوط است به امور تمامی فرانسوی هایی که در خارج هستند، و تمامی خارجیانی که در فرانسه مقیم می باشند و یا از فرانسه عبور می کنند، یا پناهنده می شوند [...] دلیل حضور من این است که از زمره افراد معدودی هستم که می دانند وضعیت خارجیها در فرانسه چیست، و معیارها و ضوابط اقامت آنها در فرانسه کدامند. همان طور که احتمالًا می دانید، رژیم فرانسه دموکراتیک است و مردم می توانند آزادانه ابراز عقیده نمایند. اتباع خارجی هم وقتی به فرانسه می آیند، می توانند از همان ضوابط تبعیت کنند. دولت فرانسه در مورد فعالیتهای شما در خاک فرانسه مشکلی دارد، که حد اقل آن، بیان مطالب ایراد شده از جانب شماست. دولت ما با نهایت دقت، بیانات دیروز شما را خوانده است؛ به همین دلیل امروز من اینجا آمده ام. در بیانات دیروز شما سه مطلب وجود دارد؛ دعوت به اعتصابات، دعوت به فرار سربازان ارتش و ... دعوت به نافرمانی و ایجاد بلوا. اظهارات شما در این مورد از حد آزادی بیان گذشته است. قانون برای خارجیان- هر کس و به هر ترتیبی- از هر کجا که آمده باشند ... یکی است. هر خارجی مقیم فرانسه می تواند نظام سیاسی کشور خود را مورد انتقاد قرار دهد و ما آن را می فهمیم ... اما برای ما بسیار مشکل است که دعوت به نافرمانی و ایجاد مشکل و بلوا در کشور را بپذیریم ... کسی که از کشوری تبعید شده است و بر ما وارد می شود، ممکن است دوست ما باشد یا بالعکس، فرق نمی کند؛ در هر موقعی و در هر شرایطی قوانین ما برای همه یکسان است. منظور من از دیدار شما این است که ناراحتی و عدم رضایت دولت فرانسه را نسبت به اعلامیه ای که دیروز صادر کردید، به شما ابلاغ کنم ]

امام: من از اینکه دولت فرانسه- بعد از سختگیری اولیه- آزادمان گذاردند، قدردانی می کنیم. البته از دولت فرانسه هم که آزادی در دین و آزادی بشر را محترم می شمارد. ما همین توقع را در آزادی بیان داریم و خودمان را آزاد می بینیم.

اما در مورد سه یا دو مطلبی که گفتید. اول ناراحتیهایتان در مورد فرار سربازان؛ باید بگویم قضیه سربازی، هر وقت این امر قانونی باشد و دولت هم قانونی باشد و مطابق با آرای ملت، سربازگیری را باید خودش اعلام کند که بیایند خدمت کنند. ایران، مع الأسف نه مجلس قانونی دارد، نه شاه قانونی و نه دولت قانونی. مع ذلک سربازها را با سرنیزه به سربازخانه می برند. ما اعتقاد داریم که شاه و دولت، غاصب است و اعتقاد داریم که سرنوشت ما باید در دست خودمان باشد؛ و اینها با زور سرنیزه حکم می کنند. ریشه اختلاف ما با شما، در همان اظهار عقیده است. سرباز، در یک دولت غاصب سرباز نیست. در یک دولتی که شاه غاصب است و بر تمامی مصالح ملت قیام کرده است، شاه یاغی است؛ نه یک دولت غاصب است؛ لذا یک قیام مسلحانه هم شورش نیست؛ بلکه ضد شورش است .... اگر دولت فرانسه مایل نیست ما حرف حقمان را بزنیم- حرف خود را که همه آزادند حرف حقشان را بزنند، نگوییم- ما با ناراحتی به جای دیگر منتقل می شویم.

[شایه: ما در مقام قضاوت نیستیم که شاه درست عمل می کند، یا آیت اللَّه؛ ما نمی خواهیم داخل این مقوله بشویم ]

امام: شما هیچ وقت به سفارت خودتان در ایران مراجعه کرده اید که این کشتارهایی که می شود علتش چیست؟ آنها می کشند، اسیر می کنند، مردم را حبس و تبعید می کنند، اینجا دولت فرانسه می گوید ما صحبت نکنیم؛ مظالم آنها را نگوییم. آیا این آزادی است؟ اسمش آزادی است!

[شایه: ما نمی خواهیم از مطالب ما این طور استنباط شود که احساسی نسبت به آنچه در ایران می گذرد نداریم؛ اما اینکه گذاشته ایم شما کار کنید، یعنی جانبداری می کنیم. ما فرق قائل هستیم بین انتقاد- به هر شدت و وسعت- با بسیج مردم و دعوت به قیام و شورش ]

امام: به نظر من، دولت فرانسه در این امر در اشتباه است: «مسأله امر به شورش است، قرار شورش است»، امر به قیام مسلحانه ضد شورش است؛ برای فلج کردن شورش است. دولت فرانسه از شاه جانبداری می کند و این اشتباه است. باید از ملت پشتیبانی کند؛ شاه رفتنی است، شاه نخواهد ماند. ملت می ماند؛ اصل ملت است. شاه جانی است، و برای حیثیت فرانسه ضرر دارد که از یک جانی طرفداری کند. فرانسه که آزادیخواه است، در برابر مظلومان و آزادیخواهان می گوید فریاد نزنید، تا آنها جنایت خود را بکنند؛ این بر خلاف مصالح فرانسه است و فرانسه باید مصالح آتی خود را ببیند.

[شایه: جسارت است اگر بخواهم در مقام خودم، ایشان را درباره مسائلی که می گویند متقاعد کنم؛ ما در این معنایی که می گوییم، تنها درباره مصالح مملکت صحبت نمی کنیم؛ بلکه قوانین را رعایت می کنیم تا حد اکثر آزادی بیان را تأمین کنیم. ما نفوذ کلام و رهبری شما را می فهمیم و در نظر داریم؛ با توجه به تمام اینها. در نهایت صداقت مطالب شما را به اطلاع دولت متبوعه خود می رسانم ]

امام: شما می بینید که مردم ایران و تمامی- حتی ارتشیها- چه احترامی به فرانسویها که به ایران می روند می گذارند و می دانند که چرا؛ چون من اینجا هستم و داد مظلومیت آنها را سر می دهم. من میل ندارم که این وضع عوض شود، مسائلی که پیش می آورید خبرش به ایران برسد، نظرشان را ممکن است عوض کنند و من میل ندارم. من میهمان شما هستم. دولت فرانسه بهتر است تجدید نظر کند. من مایل هستم دوستی شما با مردم ایران برقرار باشد.

[شایه: واقعیت این است که من برای بحث در زمینه مسائل سیاسی نیامده ام. مشکل ما مشکل دولت فرانسه است. از فرصتی که دادید و مرا پذیرفتید، تشکر می کنم. ما برای شما احترام بسیاری قائل هستیم؛

اما در هر حال برای آنکه نقطه ابهامی نباشد، باید عرض کنم که ما از قوانین خود عدول نمی کنیم. این قوانین، ما فوق اشخاص است. با نهایت امانت، مطالب شما را هم به نظر مقامات بالاتر می رسانم و مجدداً تماس می گیرم ]

صحیفه امام، ج 5، ص: 208-210

 

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره تظاهرات تاسوعا و عاشورا]

زمان: 20 آذر 1357/ 10 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: رفراندم عظیم تاسوعا و عاشورا- ضرورت بازگشت ارتش به دامن مردم

حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

رفراندم تاسوعا و عاشورا: سند سقوط شاه

تظاهرات دیروز و امروز در ایران راه عذر را از همه کس و همه دولتها سد کرد. دیگر دولتها نمی توانند ادعا کنند که شاه قانونی است و در مملکت به طور رضایتِ  مردم  و به طور قانونْ توقف کرده است. رفراندمی که در دیروز و امروز شد و قطعنامه هایی که صادر شد به همه دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است. ما می گفتیم از اول ساقط بوده؛ ادعای من این بود که از اولْ رضا شاه و این شاه به طور قاچاق و به طور یاغی گری در ایران حکومت کردند؛ لکن حالا اگر کارتر و امثال اینها انکار داشتند، دیروز و امروز ثابت کرد که هیچ قانونیت ندارد برای اینکه به حَسَب نص قانون اساسی ما، دولت، شاه باید به رأی ملت شاه باشد. و یک امر طبیعی است که باید این طور باشد. و الآن تمام ملت در تهران، مشهد، قم، تبریز، همه جای ایران اعلام کردند با آرامش- که عذری در کار نباشد که یک طوایف دیگری داخل بودند و از آن طرف مرزها آدمهایی آمده اند! با کمالِ آرامشْ تمام ایران گفتند که ما شاه را نمی خواهیم. بنا بر این من یک پیامی به دولتهای دنیا دارم، یک پیامی هم به داخل کشور و ارتشیها. آنکه به همه دولتهاست این است که ما اعلام می کنیم از امروز که رفراندممان به طور تمامیت انجام گرفت و همه می دانید که شاه  قانونی نیست، هر دولتی که پشتیبانی از ایران بکند، ما تمام قراردادهایی که با ایران کرده اند لغو می کنیم و یک قطره نفت به آنها نخواهیم داد و لا اقل تا وقتی که دولتشان هست.

مجلس امریکا باید از کارتر مؤاخذه کند، استیضاح کند او را که چرا پشتیبانی می کنی از یک حکومتی که پایه ملی ندارد و هیچ کس با او در ایران موافقت ندارد. باید دولت کارتر را استیضاح کنند و شخص کارتر را استیضاح کنند که تو بر خلاف مصلحت مملکت امریکا داری عمل می کنی اگر چنانچه پشتیبانی بکنی از شاه که بر خلاف قانون در ایران سلطه پیدا کرده است و رفراندم دیروز و امروز ایران او را ساقط کرده- اگر تا حالا ساقط نبوده است. این خلاف مصلحت مملکت امریکاست برای اینکه اگر چنانچه تو پشتیبانی بکنی، مادامی که تو و دولت تو هست، نفت برای امریکا هیچ نیست. و همین طور این اعلام به سایر کشورهاست؛ چه کشور امریکا و چه انگلستان و چه شوروی و چه سایر ممالک که می خواهند از ایران نفت بخرند. ما حتی به طور فروش عادلانه هم به این ممالکی که پشتیبانی از امروز بکنند از شاه، نفت نخواهیم داد؛ یعنی، تا آن وقتی که دولتهای اینها سرِ کار است که شاه را پشتیبانی می کنند، تا آن وقت نخواهیم نفت به آنها داد. بله، ما با ملتهایشان دشمنی نداریم و دولتهایشان را اگر ملتها- مجلس- دولتهایشان را وادارند که پشتیبانی شان را از شاه قطع کنند و اعلام کنند که ما پشتیبان شاه نیستیم، ما نفت خواهیم داد. و اگر دولتها این کار را نکنند، تا آن دولت هست نفت برای این ملتها هم نیست. حالا مجلسها خودشان می دانند با دولتهایشان. این یک پیامی است به خارج و سران دولتها که چشم خودشان را باز کنند و راه صحیح بروند. پشتیبانی از یک ملتی که ایستاده است و می گوید من حق خودم را می خواهم، من آزادی می خواهم، حق سرنوشت من با خود من است، من شاه را نمی خواهم، باید پشتیبانی بکنند از یک همچو ملتی؛ و اگر پشتیبانی نکنند و از شاه پشتیبانی بکنند، دیگر نفتی در کار نیست برای آنها مادامی که آن دولت هست.

و یک مطلبی که به ارتش می خواهم بگویم، به ارتش ایران می خواهم بگویم و امید است که برسد به آنها، این است که این جوانهای، از صاحب منصبانی که- من می دانم که اینها محروم هستند- آن صاحب منصبهای پیری که از سابق بودند، خصوصاً از آنهایی که از زمان رضا شاه بودند با شاه- اگر باشند- آن پیرها را شاه سیر کرده است! آنها موافقند و این کُشت و کشتار هم به دست آنها واقع شده است، چه در حکومتِ نظامی چه در دولتِ نظامی. ما از آن پیرها دیگر مأیوس هستیم؛ آنها را گفتیم که اسمائشان را ثبت کنند و در دولت اسلامی آنها به مجازات خودشان ان شاء اللَّه می رسند [ان شاء اللَّه حضار] و اما صاحب منصبهای جوان که آن رتبه ها را ندارند، یعنی به آنها ندادند، یعنی آنها را در یک رتبه پایین نگه داشتند که زیردست آن بزرگها باشند که آن بزرگها نوکر رسمی امریکا یا شوروی هستند و برای آنها خدمت می کنند و برای شاه هم به دست دوم خدمت می کنند و آنها را از پول نفت ما سیر کردند، آنها چون سیر شدند و از نعمت این ملت به دست شاه سیر شدند، اینها ولی نعمت خودشان را شاه و امریکا می دانند، ما از آنها مأیوس هستیم؛ و اما طبقه جوان که مهم در ارتش این طبقه هستند، اینها را من تنبه به آنها می دهم که شما جوانید، شما باز وقت زندگی تان مانده است، وقت کارتان مانده است، وقت خدمتتان به ملت مانده است، شما برگردید به این ملت و خدمت به ملت بکنید و رها کنید این دستگاهی که الآن شما می دانید که بر خلاف قانون است، بر خلاف اسلام است؛ دست از این دستگاه بردارید و به ملت بپیوندید و حکومت اسلامی شما را با آغوش باز پذیرایی می کند، و بهتر از زمان شاه برای شما خواهد بود، برای اینکه دیگر در حکومت اسلامی که یک پولی بدهند که از حاکم تقویت کنند، این دیگر نیست در آنجا. آنجا حکومت عدل است، حکومت ملی است، حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست؛ این طور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که بر خلاف آرای ملت عمل بکند یا بر خلاف قانون- قانونی که مدون است- عمل بکند قهراً ساقط است و دولت ایران هم، ملت ایران هم او را کنارش می گذارند.

شماها جوانهایِ از صاحب منصبان ارتش که مثل آن پیرها نیست که دیگر آن فطرتتان را از دست داده باشید در مقابل دلار! شما برگردید به آغوش ملت، و ملت شما را می پذیرد و حکومت اسلام هم شما را نگهداری می کند. گمان نکنید که اگر حکومت اسلامی آمد، دیگر صاحب منصب نمی خواهد؛ اینها تبلیغاتی است که می کنند. حکومت اسلامی هم همه این ابزاری که سایر حکومتها دارند دارد، منهای دزدی [خنده حضار]؛ دزدی را ما می خواهیم جلویش را بگیریم، دزدها را می خواهیم بگیریم. آنهایی که خدمت به وطن می کنند، ارجمندند پیش همه ما، پیش خدا هم ارجمندند. آنها همه چیز برایشان مهیا خواهد شد. آنهایی که دزدند و اموال این ملت را دزدیدند و در خارج بردند و خوردند، آنها البته مؤاخذه خواهند شد و گمان نکنند که اگر از ایران رفتند بیرون، تمام شد قضیه! اگر اینجا بیایند، این جوانها هستند که اینجا به حسابشان می رسند [خنده حضار]؛ اگر امریکا بروند، باز هم هستند؛ انگلستان بروند، باز هم هستند. اینها گمان نکنند که پولها را بردند، و خود شاه هم همین طور خیال این معنا را بکند که حالا ما پولها را می خوریم؛ حالا هم تا می توانیم می مانیم و بعد هم با طیاره سوار می شویم و فرار می کنیم می رویم به امریکا! هر جا بروید، هستند جوانهای غیور ایرانی در آنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسید. [ان شاء اللَّه حضار]

در هر صورت، من از این جوانهایی که در ارتش هستند ... و من می دانم که آنها فطرت اسلامی خودشان، فطرت انسانی خودشان را از دست نداده اند و اینها قلباً با ملت هستند؛ منتها حالا تحتِ- به خیال خودشان- فرمانِ این بزرگترهای ارتشبدها و امثال اینها هستند؛ و اینها را ترسانده اند از اینکه اگر یکوقتی حکومت اسلامی پیش بیاید دیگر صاحب منصبی تو [ی ] کار نیست. نخیر، زمان حضرت امیر هم صاحب منصبی تو [ی ] کار بوده است منتها با یک فرم دیگری بوده است. صاحب منصب، آن وقت هم  «مالک اشتر» یکی از صاحب منصبهای بزرگِ حضرت امیر بوده است، «محمد بن ابی بکر» یکی از صاحب منصبهای بزرگ حضرت امیر بوده است؛ همیشه محتاج است مملکت به ارتش و همیشه محتاج است به صاحب منصب و همیشه محتاج به همه این قشرهایی که در ادارات هست. آنی که احتیاج به او ندارد، آنهایی است که سرْبار هستند؛ آنهایی است که می خواهند مال ملت را بخورند و کار هم نکنند؛ مال ملت را بخورند و نفعی هم نداشته باشند برای ملت؛ آنها البته حساب خودشان را باید بکنند و هر چه کمتر بخورند به نفع خودشان است، هر چه هم کمتر ببرند به نفع خودشان است، برای اینکه در هرجا بروند اینها پیدا خواهند شد.

در هر صورت، این تبلیغاتی که می شود، چه در بین ارتشیها و سربازها و چه در بین دهقانها و- عرض می کنم که- کشاورزها که اگر حکومت اسلامی بشود این دهقانها دوباره باید به حال فلاکت بیفتند، خود دهقانها می دانند این را که این «اصلاحات ارضی» که این آقا کرد، این بیچاره ها را به روزگار سیاه نشاند. اینها الآن زندگی شان بسیار زندگی پستی است؛ و این بانکهای تعاونی و این هیأتهایی که درست کردند، این بیچاره ها را به کلی از هستی ساقط کردند. و حکومت اسلامی که بشود، این حرفها نیست تو [ی ] کار. خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده است، حکومت اسلامی می آید و می گوید نه اینها را بدهید به خودشان. یکی یکی را می آید می نشاند حساب از آنها می کشد: شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال، خودتان، پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این املاکی که شما دارید، جواهراتتان را هم از شما می گیریم؛ پولهای بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد. نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده- نمی دانم- جوجه بده- نمی دانم- گندم بده، جو بده! می خواهند یک مملکتی باشد که همه چیز از خودش باشد. همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ما کشاورزی اش، یک ناحیه اش برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم کشاورزی ما را. دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد- عرض می کنم که- همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می خواهیم یک مملکتی باشد مال خودمان باشد. اینها خیال می کنند که اگر این تبلیغات را بکنند ... اسلام نیامده که ظلم به ضعفا بکند، اسلام آمده است که ضعفا را پرستاری بکند، خدمت به ضعفا بکند. اسلام از توی ضعفا پیدا شده است، از اغنیا که پیدا نشده. از این گداهای مدینه و مکه اسلام پیدا شد؛ از این بیچاره ها و ضعیفها اسلام پیدا شده است. و انبیای دیگر هم همین طور بودند؛ هیچ کدام اشراف نبودند که طرفدار اشراف باشند. اینها از همین ضعفا هستند و از بین همین توده ها پیدا شدند و طرفدار همین توده ها هم هستند و نمی گذارند ظلم به اینها بشود؛ البته به بزرگها هم نمی گذارند ظلم بشود، هیچ کس- به هیچ کس نباید ظلمی بشود.

این تبلیغات که اگر اسلام پیدا شد، مثلًا دیگر زنها باید بروند توی خانه ها بنشینند یک قفلی هم درش بزنند بیرون نیایند! [خنده حضار] این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت می دهند. صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند؛ توی میدانهای جنگ هم می رفتند. اسلام با دانشگاهها مخالف نیست، با فساد دانشگاهها مخالف است؛ با عقب نگه داشتن دانشگاهها مخالف است. با دانشگاه استعماری مخالف است اسلام، نه با دانشگاه مخالف است. اسلام با هیچ چیز از این مظاهرِ- عرض می کنم- تمدن مخالفت ندارد، و با هیچ قشری از شماها مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان گرفته آورده در قبال مردها نگه داشته؛ در صورتی که در زمانی که پیغمبر اسلام آمد، زنها را هیچ حساب می کردند. اسلام زنها را قدرت داده است. اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده؛ نسبت با آنها تساوی دارند. البته یک احکامْ خاصِّ به مرد است که مناسب با مرد است؛ یک  احکامْ خاص به زن است، مناسب با زن است. این نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اینکه دانشگاه بروند؛ آزادند در اینکه- عرض می کنم- رأی بدهند، رأی بگیرند. آنی که مخالفند، این است که این طوری که اینها زن را می خواهند بار بیاورند که یک ملعبه ای در دست مردها باشد، به قول شاه: «زن خوب است فریبا باشد»! ما می خواهیم این کلمه را بگیریم، این غلط را بگیریم. ما می خواهیم زنْ آدم باشد مثل سایر آدمها، انسان باشد مثل سایر انسانها، آزاد باشد مثل سایر آزادها.

این تبلیغاتی که شاه- سالی صد میلیون دلار می گویند داده برای تبلیغات- اینها را گوش نکنید به آنها؛ دیگر هم به گوش کسی نمی رود این حرفها. ایشان هم دیگر باید جمع کند بساطش را برود سراغ کاری. [خنده حضار]

من امیدوارم که ان شاء اللَّه شماها موفق باشید؛ و اسلام ان شاء اللَّه با کمال توفیق در ایران حکومتش را قائم مقام حکومتهای ظلم قرار بدهد. خداوند اینهایی که در ایران هستند و کمک به اسلام می کنند، همه را مؤید و موفق قرار بدهد؛ و شما جوانهایی که در خارج ملت- خارج ایران- هستید، همه را موفق کند که بتوانیم ما دست اجانب را از مملکت خودمان قطع کنیم. خداوند همه شما را حفظ کند. [آمین حضار]

صحیفه امام، ج 5، ص: 211-217

 

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره رعایت قانون توسط مسلمانان ]

زمان: 20 آذر 1357/ 10 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: ضرورت رعایت قانون توسط ایرانیان و مسلمانان مقیم خارج

حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

جامعیت اسلام

ان شاء اللَّه که موفق باشند همه. من از آقایان توقع دارم که در هر جا که هستند جهاتی را ملاحظه کنند: یکی اینکه اسلام فقط- همان طوری که می دانید- اسلام همان طوری که فقط احکامی ظاهری راجع به افراد باشد نیست؛ همین طور همه اسلام عبارت از قیام و نهضت و اینها هم نیست. اسلام خیلی جهات دارد و کسی که بخواهد اسلام را بشناسد، همه جهاتی که در اسلام هست، یعنی آن چیزی که مربوط به رشد فرد است، آنکه مربوط به رشد جامعه است، آنکه مربوط به سیاستی است که بین آن و سایر ملل هست، آنکه مربوط به اقتصاد است، آنکه مربوط به فرهنگ است، تمام اینها در اسلام هست. و مع الأسف بعضی از اشخاص را گفته می شود- همین جوانهایی که در اروپا هستند و زندگی می کنند یا در امریکا- اینها همان یک جهت را در نظر می گیرند و آن جهت مبارزه- عرض می کنم که- تظاهرات و امثال ذلک. البته مبارزه با دشمن، مبارزه با فساد، مبارزه با این حکومتهای فاسد، جزء برنامه های دولت است، دولت اسلامی است و جزء احکام اسلام است لکن انحصار به این ندارد. آقایان همان طوری که در این جهت اقدامات می کنند و فعالیتها می کنند، راجع به آن تکالیف شخصیه خودشان، راجع به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی از افراد خواسته است، که همه اینها به نفع خود انسان است، راجع به این هم باید خیلی کوشش داشته باشند و خودشان را به واسطه همین امور بسازند.

از اموری که باعث تأسف من است، که بسیار در اینجاها صحبت آن هست و سؤال می شود، اینها [ست ] که جوانهایی که در اینجاها هستند گاهی در دکانها، در مؤسسات دولتی، در مؤسساتِ- مثلًا- بانکی، یا قطار یا اتومبیلها، اینها گاهی وقتها یک تخلفاتی می کنند، به حجت اینکه خوب اینها مال ما را خوردند پس ما هم مال آنها را. این صحیح نیست. شماهایی که در اینجا الآن هستید، شما اشخاصی هستید که اگر از شماها یک مطلب خیانتی ببینند عمومیت به ملت ایران می دهند. این طوری است [که می گویند] دزدند ملت ایران یا مسلمانها این جوری هستند! از این جهت باید خیلی این جهات را ملاحظه کنید که هیچ، و لو اینکه شما جایز هم بدانید- جایز هم نیست- و لو جایز هم بدانید که مال این مؤسسه را بردارید، برندارید. تحرُّزْ کنید از این معنی برای اینکه حفظ آبروی خودتان و حفظ آبروی اسلام و حفظ آبروی ملت لازم است. اگر در یک جایی که- مثلًا- می روند این جوانها، در آنجا سوار اتومبیل می خواهند بشوند یا سوار طیاره بشوند یا قطار بشوند، بلیتها را- مثلًا- تخلف بکنند و تقلب در آن بکنند، این با حیثیت انسانی یک ملت دارند بازی می کنند. اینها را شما با رفقایتان سفارش کنید که احتراز کنند از این مسائل؛ و این حجت که آنها مال ما را خوردند پس ما هم مال آنها را بخوریم، این حجتْ درست نیست، صحیح نیست. شما باید حفظ حیثیت ملت خودتان را، حفظ حیثیت اسلام را بکنید برای اینکه شما اگر- فرض کنید که- یک پاسبانی دست شما را بگیرد در یک جایی که تخلفی کردید، نمی گویند این آقا کذا، می گویند ملت ایران این طوری است، می گویند اسلام این طوری است. بنا بر این تکلیف بسیار مهمی است که بر گردن شماها هست و تمام افرادی که از ایران و از بلاد مسلمین در اروپا یا در امریکا زندگی می کنند، باید خیلی این جهات را- جهات حفظ حیثیت خودتان را، معنویت خودتان را، حفظ آبروی خودتان را- اینها را باید در این بلادی که هستید حفظ بکنید، و تخلفاتی که موجب هتک یک ملتی است هر گز نکنید؛ و لو جایز هم بدانید نکنید؛ و لو یک کسی هم هست به شما ظلم بکند شما باز تقلب- چیزی که اسمش تقلب می گذارند، اگر کشف بشود پلیس آن را تقلب می داند- یک همچو کاری هر گز نکنید. و به رفقایتان سفارش کنید که این مطلب را، که از من کراراً اینجا که آمده اند پرسیده اند و می پرسند و من هم همیشه گفتم نکنند، این را شما سفارش کنید که یک همچو کارهایی را نکنند اینها. اینها مضر است به حیثیت ما.

و از آن طرف هم راجع به این مسائل ایران، شما در هرجا که هستید به دوستانتان، به دوستان امریکایی تان، دوستان اروپایی تان که آشنایی پیدا کردید، این مسائل ایران را بگویید که این شاه این طور با مردم رفتار کرده؛ مردم تماماً می گویند ما این را نمی خواهیم. و از این مسائل ایران در آنجا افشا کنید تا اینکه ابهامی نباشد بین خارجیها و خیال کنند که مملکت ایران- مردم ایران- یک مردم وحشی هستند، دارند بر خلاف یک حکومتی عمل می کنند! خیر، قضیه این حرف نیست بلکه می خواهند یک حکومت وحشی را از بین بردارند. این مسائلی است که باید شماها بگویید. و ان شاء اللَّه که موفق باشید همیشه و مؤیّد باشید و سلامت باشید.

صحیفه امام، ج 5، ص: 218-220

 

پیام [به مسئولان کمیته ها، دادگاهها و ... درباره متجاوزان به اموال مردم ]

زمان: 20 آذر 1358/ 21 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: متجاوزان به مال و زمینهای مردم

مخاطب: مسئولان کمیته ها، پاسداران و دادگاهها

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

شکایات زیادی از اطراف کشور شده است که به اسم بعض از کمیته ها و دادگاهها و به اسم بعضی از سپاهیان پاسدار، اشخاص شرور بدون جهت به منظور هرج و مرج به خانه های مردم می ریزند و خانه و اموال مردم را محاصره می کنند؛ زمینهای مردم را می گیرند و درختها و باغات سرسبز را قطع می کنند و به کشاورزی صدمه وارد می سازند.

من به تمام مسئولین امر، تمام کمیته ها و دادگاهها و سپاهیان پاسدار ابلاغ می کنم که با کمال قدرت و جدیت از این امور غیر مشروع جلوگیری کنند. کشور اسلامی است و باید به موازین اسلامی عمل شود. من در این چند روز، هیأتی برای رسیدگی به امور به اطراف ایران اعزام خواهم کرد و کسانی که بر خلاف دستور اسلام تجاوز به مال و زمینهای مردم می کنند به مجازات خواهند رسید. اهالی محترم کشور لازم است با مأمورین دولت و هیأت ویژه که خواهم فرستاد همراهی کنند؛ با تشریک مساعی، دست اشرار را از این گونه تجاوزات کوتاه نمایند.

21 محرّم الحرام 1400/ 20 آذر ماه 58

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 11، ص: 208

 

حکم [به آقای ابراهیم یزدی جهت رسیدگی به شکایات استانها]

زمان: 20 آذر 1358/ 21 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: اعزام نماینده جهت رسیدگی به شکایات استانها

مخاطب: یزدی، ابراهیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی

شکایات بسیاری از استانهای مختلف کشور رسیده است. جنابعالی- که مورد اعتماد این جانب هستید- مأمور می باشید با هیأتی که به این جانب معرفی خواهید نمود به استانهای کشور سرکشی نموده؛ پس از رسیدگی به شکایات مردم، از موارد اختلاف، و اشخاص مختلف گزارشی تهیه نمایید، تا درباره آنان تصمیم مقتضی گرفته شود تا در محاکم صالحه رسیدگی و متخلفین مجازات شوند. لازم است در هر نقطه با علمای اعلام و معتمدین محل، تماس گرفته و با همکاری آنان مأموریت را انجام دهید. بدیهی است تمام قشرهای مختلف کشور در این امر مهم از هیأت ویژه پشتیبانی می نمایند، و موضوعات مورد اختلاف را با این هیأت مطرح می نمایند.

تاریخ 20 آذر ماه 58/ 21 محرّم الحرام 1400

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 11، ص: 209

 

پیام [به ملت ایران به مناسبت شهادت آقای دستغیب ]

زمان: 20 آذر 1360/ 14 صفر 1402

مکان: تهران، جماران

موضوع: شهادت نماینده امام و امام جمعه شیراز

مخاطب: ملت ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ

شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشأن- صلی اللَّه علیه و آله- و اولاد فاطمه- علیهم السلام- و یادگاران حسین- سلام اللَّه علیه- در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیر عادی و پدیده ای غیر معهود نیست.

ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پر ارزش سرخ تشیع قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز و فی سبیل اللَّه تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم از این پدیده سعادتمند مستثنا نیست، و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیای عظیم الشأن، صفهای طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام. پیامبر بزرگ اسلام که بر امم دیگر حتی به سقط، مباهات می کند، مطمئن هستیم به فداکاری این عزیزان جبهه و پشت جبهه و این شهیدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستانها مباهات می فرماید. و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرض اعمال هر چه بیشتر بیفزاییم.

عزیزان و نور چشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود شیطان، برای اسلام سربلندی و عظمت خلق می نمایند، به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را از امریکاییانِ خارج و داخل، منافق و منحرف، سلب نموده و بر جنون و وحشیگریهای آنان افزوده است. شما فرضاً شهید بهشتی را گناهکار بدانید، شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب، که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند، با چه انگیزه شهید می کنید. شما به گمان خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحق قتل می دانید اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند؛ جز آنکه اطفال مسلمانانی هستند که مخالف سلطه امریکا به جان و مالشان می باشند؟! امروز روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنایتکار امریکائیان یک شخص ارزشمند که مربی بزرگ و عالمی عامل، که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبد الحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذّب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانش به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابرجنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور مصمم تر و در صحنه حاضرترند؟ اینان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل عامهای فجیع مردم بی پناه، فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» را نشنیده اند که ملت وفادار، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند؟ یا می خواهند شکستهای لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده است با خون این مردان خدا فرونشانند؟ اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزی و دنبال هر شکست حزب بعث  امریکایی یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود چیست. از باب اتفاق نمی شود باشد که دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع، و دنبال فتح بستان، باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام، این جنایت بزرگ واقع شد آیا اینها هم من باب اتفاق است یا حساب شده یا دیکته شده عمل می شود؟ آیا ما این بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت خداوند بر این مجاهدان عظیم الشأن که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن.

این جانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی- ارواحنا فداه- و ملت شجاع ایران و اهالی معظّم استان فارس و خانواده آن شهید تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکاریهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم، و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم.

سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام، و درود بر رزمندگان غرب و جنوب، و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه غرب. از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشکر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسألت می نمایم. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 15، ص: 417-419

 

پیام [به خانواده های شهیدان (تجلیل از مقام  شهید)]

زمان: 20 آذر 1361/ 25 صفر 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: تجلیل از مقام شهیدان

مخاطب: خانواده های شهیدان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

از شهیدان ارجمندی که خداوند تعالی در شأن آنان کلمه بزرگ  أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ  را فرموده است، بشری قاصر مثل من چه تواند گفت. آیا بار یافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبی از آنان را می توان با قلم و بیان و گفت و شنود توضیح داد؟ آیا این همان مقام  فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی نیست که حدیث شریف بر سید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آیا این جنت همان است که مؤمنان در آن راه دارند، یا لطیفه الهی آن است؟ آیا این بار یافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنی بشری آن است، یا رمزی الهی و والاتر و فوق برداشت بشر خاکی؟

بارالها، این چه سعادت عظیمی است که نصیب بندگان خاص خود فرمودی که ما از آن محرومیم. اکنون من به مادران و پدران مربی این بندگان خاص خدا و همسران و بازماندگان این عزیزان به جای تسلیت، تبریک عرض می کنم. یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 17، ص: 135

بیانات [در جمع اعضای شورای نگهبان (هدف اصلی، حاکمیت  اسلام )]

زمان: صبح 20 آذر 1362/ 6 ربیع الاول 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: هدف اصلی، حاکمیت اسلام

حضار: فقها و حقوقدانان شورای نگهبان قانون اساسی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

معنای عدول از فتوا در بین فقها

آنچه مهم است این است که ما می خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم. پس اگر قبلًا اشتباه کرده باشیم باید صریحاً بگوییم اشتباه نموده ایم. و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد. وقتی فقیهی از فتوای خود برمی گردد یعنی من در این مسأله اشتباه نموده ام و به اشتباهم اقرار می کنم. فقهای شورای نگهبان و اعضای شورای عالی قضائی هم باید این طور باشند که اگر در مسئله ای اشتباه کردند صریحاً بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم. پیش از انقلاب من خیال می کردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون می روند کارهای خودشان را انجام می دهند.

بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کرده ام. این برای این است که ما می خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام باید روی همان حرف باقی بمانم امروز می گویم ما دام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان باشند. این شأنی برای علما نیست که ریاست جمهوری و یا پست دیگری را داشته باشند. چون وظیفه است به این کارها می پردازند. خلاصه یک چیز را نباید فراموش کنیم که همه  می خواهیم اسلام پیاده شود.

من حالا هیچ نگرانی ندارم چون اکثر افراد را می شناسم و می دانم که اکثراً متعهد و متدین هستند، بلکه نگرانی من از این است که نکند سستی کنیم و در پیاده کردن اسلام دقت لازم را ننماییم بعداً اشکال پیش بیاید. نکند مثل مشروطه شود که آقایان تلاش کردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آن وقت چند نفر از سیاسیون مستبد، مشروطه خواه شدند و حکومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشکیل دادند. امروز من هیچ ترسی ندارم، ولی ترسم از آن است که مبادا ما مسائل را به صورتی محکم تحویل دسته بعد ندهیم، ترسم از آن است که مبادا از حرفهای خارجیها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستی کنیم. ما باید همه چیز را به همان قوّتی که امروز دارد، تحویل دسته بعد دهیم، و آنها هم کوشش کنند که به همان قوّت تحویل دسته بعد دهند. ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد دهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم. باید هیچ سستی نکنیم و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو یا دولت خارجی چه می گوید، رادیوها باید به ما فحش بدهند. آن روزی را که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان  از ما تعریف کنند معلوم می شود در ما اشکالی پیدا شده است، آنها باید فحش دهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم. شورای نگهبان بدون ملاحظه از هیچ کس فقط و فقط خدا را در نظر بگیرند. احکام اولیه باید جاری شود و آن روز هم که اضطراری پیش آمد، احکام ثانویه که آن هم حکم خداست را باید جاری نمایند. باید بنیان از امروز محکم شود.

شورای نگهبان و شورای عالی قضایی و مجلس و دولت باید به گونه ای عمل کنند که بنیان محکمی را پایه گذاری نمایند. اگر بخواهیم به اسلام پایبند باشیم، باید آینده را در نظر گرفته و درست نماییم. سعی کنید مثل مشروطه سستی نشود. الحمد للَّه امروز مثل زمان مشروطه نیست که خوبها در اقلیت بودند بلکه شما در اکثریت هستید و قلیلی هستند که انحراف دارند. و من قبلًا در مورد انتخابات گفتم که همه چیز ما باید روی موازین اسلامی باشد. افرادی که تعیین می شوند باید کسانی باشند که به درد اسلام و جمهوری اسلامی بخورند، و عقیده شان هم این باشد که اسلام خوب است. نه فقط اظهار کنند ولی عقیده نداشته باشند، کما اینکه در اول انقلاب خیلی ها اظهار اسلام می کردند.

البته اقلیت های رسمی غیر مسلمان قانوناً انتخاب می شوند پس مردم، افرادی را که تعیین می کنند باید سعی در شناسایی آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگیرند و بعد رأی دهند. پس مسأله خوب بودن خود شخص است نه اینکه از یک دسته خاصی باشد، نه اینکه اهل علم باشد، حزبی باشد، بازاری باشد، اینها دیگر شرط نیست، عمده موازین است که قانون و اسلام تعیین کرده است. ما باید مجلس را نگه داریم.

دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شاید هم خوب بود، ولی بعدها کم کم رسید به جایی که خودشان افرادی را انتخاب می کردند. پس ما باید سعی کنیم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شرکت کنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تأثیر کسی واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت کنند، بعد به هر کس که خواستند رأی دهند. مردم نباید کنار بروند، اگر مردم کنار بروند همه شکست می خوریم.

خود مردم نگذارند قلدرها دخالت کنند، افراد نالایق دخالت کنند. اگر عده ای جمع شدند و افراد نالایق را انتخاب کردند، مردم به آنها رأی ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند. مجلس آنها را قبول نکند. تمام مردم موظفند که در انتخابات حاضر باشند و تحت تأثیر هیچ کس قرار نگیرند. بعد از اینکه مشورت کردند که برای اسلام مفید است رأی دهند. اگر کسی مورد شک بود و یا اگر کسانی منحرف، خودشان را معرفی کردند، به آنها رأی ندهند. ما باید مجلسمان را نگه داریم و کاری کنیم که برای دولتی خوب اساس باشد. مردم اگر از من گِله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف کرده ام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادی را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را می خواهند، همه در انتخابات شرکت کنند و در صحنه حاضر باشند. اگر یک ظالم خلاف کرد، اسلام که نکرده است. پس باید کاری کنیم که ظلم نباشد و ظالم از بین برود. اگر دیدیم در این دوره خلاف شده و به افرادی ظلم شده باید تلاشمان را بیشتر کنیم تا خلاف و ظلم را از بین ببریم نه اینکه کنار رویم و از صحنه خارج شویم. زیرا اگر از صحنه خارج شویم ظلم بیشتر می شود. پس باید اجتماعمان را بیشتر کنیم و بیشتر در صحنه حاضر باشیم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنایت فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

صحیفه امام، ج 18، ص: 241-244

 

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (استمرار مبارزه  تا رفع فتنه از عالم)]

زمان: صبح 20 آذر 1363/ 17 ربیع الاول 1405

مکان: تهران، حسینیه جماران

موضوع: استمرار مبارزه تا رفع فتنه از عالم

مناسبت: میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع)

حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)- هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)- موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)- موسوی، میر حسین (نخست وزیر) و مسئولان کشوری و لشکری

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

رحمت بودن قرآن و پیامبر اسلام برای بشر

من متقابلًا این عید بزرگ را که باید گفت هم عید، بزرگترین عید اسلامی و هم بزرگترین عید مذهبی است به همه آقایان و به همه ملت و به همه ملل اسلامی و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم. پیغمبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- که ختم همه پیامبران است و کامل ترین دین را عرضه کرده است بر بشر، قرآن را که به وسیله وحی بر او نازل شده است عرضه کرده است. قرآن یک کتابی است که نمی شود در اطراف او با این زبان های الکن صحبت کرد. قرآن یک سفره گسترده ای است از ازل تا ابد که از او همه قشرهای بشر استفاده می کنند و می توانند استفاده کنند. منتها هر قشری که یک مسلک خاصی دارد، روی آن مسلک خاص تکیه می کند؛ فلاسفه روی مسائل فلسفی اسلام، عرفا روی مسائل عرفانی اسلام، فقها روی مسائل فقهی اسلام، سیاسیون روی مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام تکیه می کنند، لکن اسلام همه چیز است و قرآن همه چیز. قرآن یک رحمتی است برای همه بشر و پیغمبر اسلام یک رحمتی است برای عالمین که در همه امور رحمت است.

جنگ های رسول اکرم، رحمتش کمتر از نصایح ایشان نبوده است. اینهایی که گمان  می کنند که اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پیروزی»، اگر مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست، درست می گویند، و اگر مقصودشان این است که بالاتر از این با زبان خدا نیست، اشتباه می کنند. قرآن می فرماید: قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ، همه بشر را دعوت می کند به مقاتله برای رفع فتنه؛ یعنی «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، این غیر از آنی است که ما می گوییم، ما یک جزء کوچکش را گرفته ایم، برای این که خوب! ما یک دایره خیلی کوچکی از این دایره عظیم واقع هستیم و می گوییم که: «جنگ تا پیروزی». مقصودمان هم پیروزی بر کفر صدامی است یا پیروزی بر، فرض کنید بالاتر از آنها. آنچه قرآن می گوید این نیست، او می گوید: «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؛ یعنی، باید کسانی که تبعیت از قرآن می کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایی که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این، یک رحمتی است برای عالم و یک رحمتی است برای هر ملتی، در آن محیطی که هست.

رحمت بودن جنگهای پیامبر برای عالم جنگ های پیغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتّی بر کفاری که با آنها جنگ می کرده است. رحمت بر عالم است، برای این که، فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسایش اند. اگر چنانچه آنهایی که مستکبر هستند، با جنگ سر جای خودشان بنشینند، این رحمت است بر آن امتی که آن مستکبر بر او غلبه کرده است. بر خود مستکبر رحمت است، برای این که اساس عذاب الهی بر اعمال ماست.

هر عملی که از ما صادر می شود، در آن عالم یک صورت دارد، رد بر انسان می شود.

این طور نیست که عذاب آخرت شبیه عذاب های دنیایی باشد که مأمورین بیایند، بکشندش و ببرندش، و از باطن خود- ذات انسان- آتش طلوع می کند. اساس جهنم، انسان است، و هر عملی که از انسان صادر می شود بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب می افزاید. اگر یک کافری را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بکند، آن  شدت آن عذابی که برای او پیدا می کند، بسیار بالاتر است از آن کسی که جلویش را بگیرند و همین حال بکشندش. اگر یک نفر فاسد که مشغول فساد است بگیرند و بکشند، به صلاح خودش است، برای این که این اگر زنده بماند فساد زیادتر می کند و فساد که زیادتر کرد، عمل چون ریشه عذاب است، عذابش در آن جا زیادتر می شود. این یک جراحی است برای اصلاح. حتی اصلاح آن کسی که کشته می شود، یک کسی که دارد یک زهر کشنده را به خیال این که یک شربت است، می خواهد بخورد. اگر چنانچه جلویش را شما بگیرید و با فشار و زور و کتک از دستش بگیرید، یک رحمتی بر او کردید و لو او خیال می کند که طعمه او را از دستش گرفتید و یک زحمتی برایش ایجاد کردید؛ لکن خیر، این جور نیست. اگر امروز، این سران استکباری بمیرند، برای خودشان بهتر است از این که ده سال دیگر بمیرند. اگر امروز، یک کسی که فساد در ارض می کند کشته بشود، برای خودش رحمتی است، به خیال این که به صورت یک تأدیب، نه این است که این یک چیزی باشد که بر خلاف رحمت باشد. پیغمبر، رحمةٌ للعالمین است و تمام جنگ هایی که او کرده است، دعوت هایی که او کرده است، همه اش رحمت است.

این که می فرماید که: قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ بزرگترین رحمت است بر بشر. آنهایی که خیال می کنند که این آسایش دنیایی رحمت است و بودن در دنیا و خوردن و خوابیدن حیوانی رحمت است، آنها می گویند که اسلام چون رحمت است، نباید حدود داشته باشد، نباید قصاص داشته باشد، نباید آدمکشی بکند. آنهایی که ریشه عذاب را می دانند، آنهایی که معرفت دارند که مسائل عذاب آخرت وضعش چی است، آنها می دانند که حتی برای این آدمی که دستش را می برند برای این کاری که کرده است، این یک رحمتی است. رحمتش در آن طرف ظاهر می شود. برای آن کسی که فساد کن است، اگر او را از بین ببرند یک رحمتی است بر او. این طور نیست که این جنگ های پیغمبر مخالف با رحمةً للعالمین باشد، مُؤَکِّدِ رحمةً للعالمین است.

الْجَنَّةُ تَحْتَ ظِلالِ  السُّیُوفْ ، ممکن است یک معنایش هم این باشد که اشخاصی که در این جنگ ها هم کشته می شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابی که باید برسند نمی رسند، و ممکن است که یک مرتبه رحمتی برای آنها باشد.

بنا بر این، قرآن و کتاب الهی یک سفره گسترده ای است که همه از آن استفاده می کنند، منتها هر کس به وضعی استفاده می کند و عمده نظر کتاب الهی و انبیای عظام بر توسعه معرفت است. تمام کارهایی که آنها می کردند، برای این که معرفت الله را به معنای واقعی توسعه بدهند؛ جنگ ها برای این است، صلح ها برای این است، و عدالت اجتماعی، غایتش برای این است. این طور نیست که دنیا تحت نظر آنها بوده است که می خواستند فقط دنیا اصلاح بشود. همه را می خواهند اصلاح بکنند. آن مذهبی که جنگ درش نیست، ناقص است اگر باشد. و من گمانم این است که حضرت عیسی- سلام اللَّه علیه- اگر به او مهلت می دادند، آن هم همین ترتیبی که حضرت موسی- سلام اللَّه علیه- عمل می کرد، همان طوری که حضرت نوح- سلام الله علیه- عمل می کرد، آن هم با کفار آن طور عمل می کرد. این اشخاصی که گمان می کنند که حضرت عیسی اصلًا سر این کارها را نداشته است و فقط یک ناصح بوده، اینها به نبوت حضرت عیسی لطمه وارد می کنند. اگر این طور باشد، معلوم می شود که یک واعظی بوده، نه یک نبی ای بوده است. واعظ غیر نبی است. نبی، همه چیز دارد؛ شمشیر دارد، نبی جنگ دارد، نبی صلح دارد؛ یعنی، جنگ اساسش نیست، برای این که اصلاح را در دنیا توسعه بدهد، برای این که مردم را نجات بدهد جنگ می کند. برای این که مردم را از شر خودشان نجات بدهد، حدود را، تعزیرات را وضع کرده است. برای این که هم تربیت بشود این آدم و هم راحت بشود امت. اگر امروز ما جنگ می کنیم و جوان های ما می گویند: «جنگ  تا پیروزی»، این طور نیست که اینها یک امری بر خلاف قرآن می گویند. این یک ذره ای است، یک رشحه ای است از آنکه قرآن می گوید. آنی که قرآن می گوید، بیشتر از این حرف هاست. این که ما می گوییم، به اندازه حدود خودمان می گوییم. ما چون امروز با- فرض کنید که- صدام یا با کسانی که مؤید صدام هستند جنگ داریم، در این محیط ناقص، می گوییم که «جنگ جنگ تا پیروزی».

خدای تبارک و تعالی، چون نظرش به اول و آخر است- تا آخر نظر دارد- می گوید که «جنگ تا رفع فتنه». غایت، رفع فتنه است؛ یعنی، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمی فتنه را کم کردیم، اگر ما به جای دیگر هم پیروز بشویم، باز یک جای کمی پیروزی حاصل شده است. اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم، باز همه دنیای عصر خودمان را پیروزی درست کردیم. و قرآن این را نمی گوید، قرآن می گوید: «جنگ تا رفع فتنه»؛ باید رفع فتنه از عالم بشود. بنا بر این غلطفهمی است از قرآن که کسی خیال کند که قرآن نگفته است «جنگ جنگ تا پیروزی». قرآن گفته است، بالاتر از این را گفته، اسلام هم گفته است و بالاتر از این را گفته است. و رحمت است این، نه این است که نقمتی  بر مردم است، یک رحمتی است بر تمام بشر، که خدای تبارک و تعالی مردم را دعوت به مقاتله کرده است، نه این که خدای تبارک و تعالی می خواهد زحمتی برای مردم ایجاد کند؛ می خواهد رحمت درست کند، توسعه رحمت می خواهد عنایت کند.

بنا بر این، نباید از قرآن سوء استفاده کرد و آنهایی که با رژیم ما مخالف هستند، بگویند: این مخالف قرآن است؛ یا آخوندهای درباری بگویند: این مخالف قرآن است؛ یا آخوندهای بدتر از آخوندهای درباری بگویند: این مخالف قرآن است. خیر! این موافق قرآن است. و اگر کسی بگوید که: با فاسد جنگ نکنید، مخالف قرآن است؛ اگر کسی بگوید: فتنه را با جنگ رفع نکنید، مخالف قرآن است. و ما بحمد الله، جوان هایمان الآن  مشغول هستند و همان دستوری که خدای تبارک و تعالی در قرآن داده است به اندازه محیط خودشان، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام می دهند، و امیدواریم که خدای تبارک و تعالی به آنها توفیق بدهد که هر چه بیشتر این امور را انجام بدهند.

و دیروز یا پریروز- که مثل این که دیروز بوده است، یا پریروز بوده است- که روز حقوق بشر بوده، حرف هایی زده اند. آنهایی که بشر را پایمال می کنند، دم از حقوق بشر می زنند! آنهایی که از آن ور دنیا آمده اند و این ور دنیا را به آتش کشیده اند، صحبت از حقوق بشر می کنند. آنهایی که قضیه اختلاف نژادی مبدأ امرشان است، حتی نژاد سفید را هم قبول ندارند، فقط یک نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژاد صحبت می کنند، آنها از این که نباید نژاد مختلف باشد. دنیا، وضعش این طور شده است که ظالم بیشتر کانّه داد رحمت می دهد از مظلوم. آن کسی که مردم را پایمال دارد می کند، بیشتر از حقوق بشر صحبت می کند. شما ببینید که در این هواپیماربایی که همه دست اندرکاران ایران محکوم کردند این را، و بعد هم به این وضع خوب حل قضیه را کردند، باز هم می گویند که خود اینها دخالت داشتند. این دلیل بر این است که اضطراب درشان پیدا شده، مضطربند. کسانی که مضطرب می شوند در یک امری، دست و پایشان را گم می کنند، نمی دانند چی چی بگویند. اگر چنانچه این هواپیماربایی از ایران شده بود و در یک جای دیگر بود و این طوری حل شده بود، حالا می دیدید که چه بساطی در دنیا درآمده بود، و در تبلیغات درآمد که چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لکن وقتی که ایران این کار را کرده است، اصلًا سکوت کردند در آن. گاهی یک چیزی می گویند، لکن رئیس امریکا می گوید که باز ما شواهدی بر این که احتمال این را بدهیم ایران کرده است، نمی دهیم. لکن از آن ور می گویند که- همان امریکایی ها می گویند- خود ایران دخالت داشتند در این امر؛ شواهد واضح است که خود ایران دخالت داشته! این، برای این است که مضطربند. جمهوری اسلامی و این نهضت همگانی اسلامی، اینها را مضطرب کرده که نمی دانند چی چی بگویند، هر وقتی  یک چیزی می گویند. و این برای این است که، این یک قدرت اسلامی است که یک جلوه کمی کرده است و اینها را این طور مضطرب کرده است، و الّا چرا باید این طور فتنه بکنند و این طور افترا بزنند؟ دائماً مشغول افترا زدنند به جمهوری اسلامی. دائماً راجع به این که در جمهوری اسلامی حقوق بشر دارد از بین می رود و جاهای دیگر نه! حقوق بشر سر جای خودش هست. امریکا سر جای خودش هست و رؤسای استکبار حفظ می کنند حقوق بشر را! فقط در ایران است که حقوق بشر از بین می رود! این برای این است که، مضطرب اند اینها. از اسلام اضطراب دارند، از این که اسلام پیشبرد بکند، اینها می ترسند. از این جهت، این طور می گویند و این موجب تقویت شما بشود.

هر چه آنها در بوق هایشان بر ضد شما صحبت کنند، دلیل بر قوّت شماست و دلیل بر عظمت اسلام و عظمت جمهوری اسلامی است، و این باید باعث تقویت ما بشود. آنها برای تضعیف ما این طور بوق ها را به بار می آورند و ما از اثر این معنا- چون ریشه را می دانیم که چی هست- تقویت می شویم. اگر ایران، یک جایی بود که سستی داشت و جمهوری اسلامی دیگر از بین می خواست برود، این قدر سر و صدا نمی شد. چون می بینند که استقرار پیدا کرده است، همه چیزش مستقر شده است و دارد پیش می رود، اینها دست و پایشان را گم کرده اند و شروع کرده اند به این حرف ها زدن، و این موجب تقویت روحی شما و ملت ما باید بشود و جنگنده های ما بشود.

ان شاء اللَّه خداوند تبارک و تعالی به برکت این روز شریف که هم ولادت مؤسس اسلام و مؤسس توحید است- و توحید به معنای اعلا- و هم ولادت ناشر احکام اسلام است، به همه مسلمین و به همه مظلومان مبارک کند، و خداوند همه شما را مؤید کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه

صحیفه امام، ج 19، ص: 112-118

 

 

. انتهای پیام /*