کد مطلب: 3538 | تاریخ مطلب: 16/09/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 16 آذر ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  16 آذر ماه

مصاحبه [با مجله نیوزویک درباره اقامت در فرانسه ] 16 آذر57

مصاحبه [با روزنامه لوس آنجلس تایمز درباره دولت اسلامی ]16 آذر57

مصاحبه [با نشریه لبنانی «امل» درباره روابط با لبنان ]16 آذر57

سخنرانی [در جمع وزیر و مسئولان وزارت بهداری و بهزیستی (استقلال فرهنگی)] 16 آذر58

 سخنرانی [در حضور نماینده رئیس جمهور کره شمالی (توطئه های امریکا)]16 آذر58

حکم [به شورای عالی قضایی (جلوگیری از اعمال خودسرانه افراد غیر مسئول)] 16 آذر 60

پیام [به ملت ایران (انتخابات مجلس خبرگان رهبری)] 16 آذر61

سخنرانی [در جمع مسئولان و کارکنان وزارت بهداری (وظایف پزشکان و پرستاران)]16آذر 62

پاسخ استفتاء [ (حق دولت در تعیین شروط برای واحدهای بهره مند از خدمات دولتی)]16 آذر 66

 

مصاحبه [با مجله نیوزویک درباره اقامت در فرانسه ]

زمان: 16 آذر 1357/ 6 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: شایعه اعلام جهاد- اقامت در فرانسه

مصاحبه کننده: خبرنگار امریکایی مجله نیوزویک

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، در مطبوعات غرب، بر اساس اعلامیه هایی که در ایران پخش شده، این طور منعکس کرده اند که حضرت عالی اعلام جهاد کرده اید. آیا این خبر صحت دارد؟]

جواب: خیر، صحت ندارد.

 [آیا حضرت آیت اللَّه نگران این نیستند که پیامها یا بیانیه های جعلی در ایران به نام شما توزیع شود یا شده باشد؟]

- اعلامیه های من را مردم با مراجعه به افراد مطمئنی در ایران می شناسند.

 [در محافل غربی شایع است که شما به وسیله چپیها کنترل می شوید. آیا معتقدید که کمونیستها در میان افراد شما باشند؟]

- نه، ابداً، این حرفها به طور کلی دروغ است.

 [پس از اینکه ویزای شما تمام شود، برنامه های شما چیست؟ آیا باز هم اینجا خواهید ماند، یا به یک کشور عربی خواهید رفت؟]

- بعداً تعیین می کنم.

 [اینجا شایع است که ملک حسین به پاریس می آید تا بین شما و شاه مصالحه ای بکند. آیا اگر به پاریس بیاید، شما او را خواهید پذیرفت؟]

- نه، نخواهم پذیرفت.

 [آیا شما به کسانی که اطراف شما هستند و با شما کار می کنند، اطمینان دارید؟]

- بله، اطمینان دارم             

صحیفه امام، ج 5، ص: 180

 

مصاحبه [با روزنامه لوس آنجلس تایمز درباره دولت اسلامی ]

زمان: 16 آذر 1357/ 6 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: کیفیت دولت اسلامی- نفی سازش با کمونیسم- رابطه با امریکا

مصاحبه کننده: خانم جورجی گایر از روزنامه لوس آنجلس تایمز

سؤال: [حضرت آیت اللَّه از اینکه به من این فرصت را برای مصاحبه داده اید تشکر می کنم. شکل دولت اسلامی، که شما برای آینده در نظر دارید چگونه است و آیا این یک شکلی است در سوسیالیزم اسلامی و آیا دولت اسلامی شما، چگونه می خواهد یک کشور صنعتی نوین را اداره بکند؟]

جواب: اما شکل حکومت ما، جمهوری اسلامی است. جمهوری به معنای اینکه متکی بر آرای اکثریت است و اسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است. و دیگر حکومتها این طور نیستند که تکیه بر قانون اسلام داشته باشند. اما اداره مملکت، کارشناسانی هستند که الآن در انزوا هستند و در زمان حکومت شاه، از باب اینکه انسانهایی امین بوده اند از صحنه برکنار مانده اند، از باب اینکه با شاه نمی خواستند همراهی بکنند. اینها کارشناسانی هستند که کار را انجام خواهند داد.

 [حضرت آیت اللَّه، آیا شما علاقه ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می دهید و آیا بین هدفهای جنبش شما و مارکسیستها هیچ سازگاری وجود دارد؟ و آیا نسبت به مقاصد شوروی در ایران نگران هستید؟]

- هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است. ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید، و آنها مخالف با هر دو آنها هستند. احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند، و لذا ما به آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری هم نداریم و نخواهیم داشت. اما راجع به شوروی، نه، ما نگرانی نداریم. برای اینکه، ملتی که خودش سرپای خودش زندگی می کند کسی نمی تواند در امور آن دخالت کند.

 [حضرت آیت اللَّه، در گزارشهای مطبوعاتی آمده است که دولتهای لیبی و جبهه ملی آزادیبخش فلسطین حرکتهای ضد شاه را در ایران تقویت مالی می کنند. ممکن است حضرت عالی بفرمایید که سازمان آزادیبخش فلسطین و لیبی و سایر کشورها و احزاب کمونیست تا چه مقدار جنبش شما را کمک می کنند؟]                       

- ما به کمک مالی آنان احتیاجی نداریم و به کمکهای دیگر از قبیل کمکهای تبلیغاتی هم که احتیاج هست، هیچ کس کمکی نکرده است. و اما احزاب کمونیست و کشورهای دیگر چون آن دو، هیچ کاری برای ما نکرده اند. این است استقلال به معنای عالی کلمه.

 [حضرت آیت اللَّه، انتظار شما چیست؟ چه موقعی این تضاد و جنگ به پایان خواهد رسید؟ و آیا این جنگ و نتیجه این جنگ را چگونه انتظار دارید؟ آیا این جنگ را جنگ مقدسی می دانید؟]

- اما جنگ ما جنگ مقدسی است؛ برای اینکه برای اسلام است، برای خداست. و چیزی که برای خدا باشد مقدسترین امور است. و اما نتیجه ما، تا وقتی که نتیجه آخر که عبارت از کوتاه شدن دست اجانب و رفتن رژیم سلطنتی تحقق پیدا نکند، دست از مبارزات خود برنمی داریم. مردم به غیر آن راضی نیستند.

 [به نظر حضرت عالی، حکومت اسلامی شما با مسائل بانکی و مسئله بهره چگونه برخورد خواهد کرد؟ با مسئله صنایع چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا حضرت عالی در افکار خودتان با عربستان سعودی نزدیکتر هستید یا لیبی؟ یا تصور می فرمایید که یک چیزی است متفاوت از همه اینها؟]

- اما راجع به بهره بانکی، ما بانکهایی که بی بهره باشد باید تأسیس کنیم. ما بهره ها را جایز نمی دانیم. اما راجع به صنایع، صنایع را در ایران به بهترین وجه پایه گذاری خواهیم کرد. و اما آنچه که امروز به عنوان صنایع است در ایران، مونتاژی بیش نیست و اصولًا به درد نمی خورد.

 [راجع به لیبی چه؟]

- آن مسئله دیگری است. ما در مسائل اسلامی که آنان به آنها عمل می کنند موافقت داریم.

 [روابط دولت اسلامی حضرت آیت اللَّه با امریکا چگونه خواهد بود؟ آیا شما فروش نفت را به غرب ادامه می دهید، و روابط شما با شوروی چگونه خواهد بود؟]

- ما با تمام دولتها، در صورتی که دخالت در امور داخلی ما نکنند و برای ما احترام متقابل قائل باشند، با احترام رفتار می کنیم و نفت را هم هر کس مشتری است به او می فروشیم. ما از زیاده روی و غلطرویهایی که راجع به نفت بوده است و چیزهایی که خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگیری می کنیم، و الّا نفت را می فروشیم.

 - [روابط شما با شوروی چگونه خواهد بود؟]

- همان طور که با امریکا، فرقی ندارد. روابط مثل هم است.

 [در مورد مسائل اجتماعی، حضرت آیت اللَّه حضور زنان را در دانشگاه و یا کار کردن آنان در جامعه چگونه می بینید؟ آیا برای آنها شما محدودیتهایی قائل می شوید که الآن در جامعه کنونی وجود ندارد. و نظر حضرتعالی در مورد کنترل موالید و تحصیل زنان و مردان در دانشگاه به صورت مخلوط چیست؟]

- زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسیْن به هیچ وجه جلوگیری نمی شود. از چیزی که جلوگیری می شود فساد اخلاقی است که زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است. راجع به موالید، تابع آن است که حکومت چه تصمیمی بگیرد.

 [ممکن است راجع به تاریخچه و نمای تاریخی جنبش تاریخی خودتان و توسعه اش در طی پانزده سال گذشته از زمانی که در تبعید بودید، برای من شرح دهید؟ چگونه در سازمان دادن چنین جنبش بسیار مؤثری اقدام کردید و سازمان دهندگان این جنبش چه کسانی بودند و چه نوع از روابط و تأمینهای مختلف که برای دنیا باور کردنی نیست وجود داشته و دارد؟]

- اصل جنبش و مقدمات آن طولانی است. ولی آن قدر که به طور اختصار می توانم بگویم این است که شاه از ابتدای سلطنت غاصبانه اش جنایتهای بیشماری کرد و مواردی هم پیش آمد که قدرت آن پیدا شد که او را از مملکت بیرون کنند که مع الأسف سستی کردند. شروع مبارزات پانزده ساله اخیر بدین صورت بود که شاه بر خلاف مصلحت ملت کارهایی انجام داد. ابتدا علمای اسلام مخالفت کردند و این مخالفت به گرفتاری شبانه من انجامید. در 15 خرداد 42 از قراری که می گویند، پانزده هزار نفر کشته شدند. قریب یک سال در زندان و حصر بودم. پس از آزادی به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنایات شاه را افشا نمودم، تا اینکه یکی از خیانتهای بزرگ شاه یعنی قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد و شاه، مستشاران امریکایی را مصونیت داد. از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بود، من با آن شدیداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مستقیماً به ترکیه تبعید شدم. یک سال در ترکیه بودیم. پس از آن ما را تحویل عراق دادند و قریب چهارده سال در عراق بودیم. در طول این مدت من در مواقع مختلف، جنایات شاه را چه در اعلامیه و چه در خطابه اعلام می کردم  

    و هر فاجعه ای را گوشزد می نمودم و هر گز ساکت ننشستم و بعد هم که به اینجا آمدم. و اما سازمان دادن نهضت اسلامی همگانی ملت ایران، این نهضت جنبشی است که همه مردم را شامل می شود و از آنها و مردم سرچشمه می گیرد، و اعتقادش به این است که این نهضت را تا به ثمر رسیدن باید ادامه داد. البته ما روحانیون، مردم را هدایت کردیم و تمام جرایم رژیم را افشا کردیم و روشنگری روحانیون، بحمد اللَّه مفید واقع شد و مردم روشن شدند، و یک تحول فکری برای جامعه ایران به وجود آمد، به طوری که همه با هم یکصدا به دنبال یک راه و مقصد در حرکتند، و آن نابودی این دودمان و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است و این هدف در سراسر ایران حکمفرماست. در مرکز، همین مطلب را می خواهند، در شمال و جنوب و شرق و غرب هم همین موضوع را طالبند. همه فریاد استقلال، آزادی، حکومت اسلامی را سر داده اند و می خواهند. چرا نخواهند؟! شاه تمام مخازن زیرزمینی و روی زمینی آنان را به غارت داده است. استقلال سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی آنان را بر باد داده است. آنان می خواهند و همگی می خواهیم که شاه را به جزای اعمالش برسانیم و این صدای مجازات شاه در سراسر ایران طنین انداخته است. شاه غیر از اینکه برود هیچ چاره ای ندارد، البته اگر به دست مردم نیفتد. امریکا و سایر کشورهایی که از او پشتیبانی می کنند، خطاکار و در اشتباهی بزرگ هستند و این پشتیبانی برای خودشان بسیار مضر است و باید در این امر تجدید نظر کنند.

 [آیا از طرف مقامات امریکایی، هیچ نوع تماسی با حضرت عالی گرفته شده است؟]

- خیر.

 [پس از پایان اقامت در فرانسه، کجا خواهید رفت؟]

- تصمیم نگرفته ام.

صحیفه امام، ج 5، ص: 181-184

 

مصاحبه [با نشریه لبنانی «امل» درباره روابط با لبنان ]

زمان: 16 آذر 1357/ 6 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: روابط انقلاب با مسلمانان لبنان- نقش زنان در حکومت آینده

مصاحبه کننده: خبرنگار لبنانی نشریه «امل» ارگان جوانان حرکة المحرومین

سؤال: [در حال حاضر میلیونها مسلمان ایرانی بپاخاسته و برای سرنگونی رژیم شاه تلاش می کنند و تا کنون هزاران نفر در مبارزه با ارتش و پلیس کشته شده اند. در این حرکت که به قیادت شما سازمان یافته و رهبری می شود، محور اصلی مخالفت کجاست؟]

جواب: بیش از پنجاه سال است که شاه و پدرش، با اسلام کینه توزی و دشمنی کرده اند. در هدْم اسلام که تنها دین ضامن استقلال و آزادی کشور است کوشیده اند و تمام حقوق ملت مسلمان، تمام آزادیها و حتی حقوق اقلیتهای مذهبی را نیز از میان برده اند. استقلال کشور بکلی از میان رفته است و کشور را به سود خود و اربابانش واژگون نموده اند. ما می خواهیم و نیز مردم می خواهند، ریشه و عامل این فساد و تباهی را قطع کنند. بزرگترین عامل داخلی، شخص شاه و خانواده اوست. رها شدن از قید و بند بیگانگان، ضامن استقلال و آزادی کشور است. قیام مردم برای این جهت است.

 [برخی از لبنانی ها، تبلیغ می کنند که شیعیان لبنان در برابر سایر دولتهای عربی که از طوایف دیگر لبنان پشتیبانی می کنند، باید با دولت ایران که به ظاهر یک دولت شیعه است، کنار آمده و همکاری کنند. چنین مطلبی را نه تنها در مورد شیعیان لبنان، بلکه در مورد شیعیان سایر مناطق عربی نیز تبلیغ می کنند. در این مورد چه نظر دارید؟]

- کسانی که چنین مطلبی را تبلیغ می کنند، از اسلام و از اوضاع دنیا بی اطلاعند و یا نظر سوء دارند و مغرض هستند. کسی که از اعمال شاه مطلع باشد، نمی گوید او یک قدرت شیعی است و باید از او کمک خواست. همه می دانند که این شخص، ایران را که یک مملکت اسلامی و یک مملکت شیعی است می کوبد. تمام مخازن آنها را به دیگران داده است و قتل عامهای زیاد کرده است. کسی که از شاه حمایت کند، یا بی اطلاع است و یا خائن.

[چه انتظاراتی از مسلمانان لبنان دارید؟]

- از مسلمانان لبنان انتظار دارم که در قضیه لبنان با هم برادر باشند و با هم بر ضد ظلم قیام کنند و به این نهضتی که در ایران بپا شده به اندازه خودشان همراهی کنند و لا اقل تبلیغات کنند، همچنان که مردم ایران تا کنون به آنها خدمت کرده است و آنان را در مصایبشان تنها نگذارده است.

 [برای دفاع از تجاوزات مستمر اسرائیل، «امل» شهدای زیادی تقدیم کرده است. برای جنوب لبنان چه توصیه ای دارید؟]

- همه باید متحد شوند و متحداً در مقابل این جمعیت متجاوز بایستند و عمل کنند و دست غاصب او را قطع کنند. اصولًا این تکلیف همه مسلمین است که «قدس» را آزاد کنند و شر این جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامی قطع کنند.

 [چه اقداماتی راجع به امام موسی صدر فرموده اید؟]

- در زمانی که نجف بودم، تلگرافی به آقای یاسر عرفات و تلگراف دیگری به رئیس جبهه صمود در سوریه نمودم. و اینجا هم وقتی سفیر لیبی آمده بود راجع به ایشان صحبت کردم. امیدوارم هر چه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند. من از این قضیه متأثرم و دعا می کنم که ختم به خیر شود.

 [به طوری که مسبوق هستید سالیان دراز بود که اهل کتاب در کنار مسلمانان و با احترام متقابل زندگی می کردند. با توجه به جنگ لبنان و نتایج آن، در این مورد چه نظر دارید؟]

- هر کس از اسلام اطلاع داشته باشد، می داند که اسلام هیچ گاه در مورد اقلیتهای مذهبی و پیروان سایر مذاهب نظر سوء نداشته است، و همیشه با آنان با احترام رفتار کرده است. تبلیغاتی که خلاف این مطلب را برساند، از اجانب و دشمنان اسلام است.

 [می دانیم که صهیونیسم بین الملل، با برقراری روابط نزدیک با کشورهایی نظیر ایران و نیز حمایت   کامل از رژیم ایران، همواره توانسته است ایران را از اعراب در مبارزاتشان علیه اسرائیل جدا نگه دارد، در این مورد چه نظر دارید؟]

- یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است، کمک او به اسرائیل است. من همیشه در مطالبم گفته ام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد با او همکاری کرده است و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود، شاه همچنان نفت مسلمین را غصب کرده و به اسرائیل می داد و این امر، خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است. ملت مسلمان ایران هیچ گاه از اسرائیل پشتیبانی نکرده است و همیشه از این بابت مورد ظلم و تجاوز دستگاه شاه قرار گرفته است.

 [تحریکات مشکوک و حملات مستمری وجود دارد که روابط بین عرب و عجم و ترک و کُرد و ... را تیره گرداند. چه راه حلی برای خنثی کردن این توطئه پیشنهاد می کنید و در این مورد چه نظر دارید؟]

- کسانی که اهل قلم و بیان هستند، باید این مسائل را برای مردم توضیح دهند و اسلام را به مردم معرفی کنند، و بگویند که اسلام برای ملیت خاصی نیست و ترک، فارس، عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ، قبیله و زبان در این نظام ارزش ندارد. قرآن کتاب همه است و این تبلیغات که این عرب است، آن ترک است و یا فارس یا کُرد، تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند. مسلمین باید هوشیار باشند که تحت تأثیر این تبلیغات واقع نشوند.

 [ابرقدرتها و وابستگان آنها نمی توانند معنی استقلال را دریابند. در منطق سیاسی آنها، هر کس که به یکی از آنها متکی نباشد، بلافاصله وابسته به دیگری معرفی می شود. این امر در لبنان زیاد به چشم می خورد، امروز هم نظیر آن را در ایران می بینیم. با توجه به این مطلب آیا رابطه ای بین حرکت اسلامی شما و کمونیستها وجود دارد؟]

- خیر، رابطه ای وجود ندارد. ما همان طور که امریکا را مورد حمله قرار داده ایم، شوروی هم مورد حمله است. برای ما فرقی بین شرق و غرب نیست. ما با اتکای به خدا و ملت شجاع، استقلال واقعی را به دست می آوریم.

 - [گفته می شود که سقوط شاه یعنی روی کار آمدن کمونیستها. آیا این امر صحیح است؟]

- خیر، مردم آگاه ایران با تجربیات تلخی که از کمونیستها به دست آورده اند، هر گز به آنان مجال دخالت در سرنوشت خویش را نمی دهند.

 [عده ای تبلیغ می کنند که فعالیت سیاسی، از فعالیت دینی جداست. در این مورد چه می گویید؟]

- شعار سیاست از دین جداست، از تبلیغات استعماری است، که می خواهند ملتهای مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش بازدارند. در احکام مقدس اسلام، بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث شده است. روش پیامبر اسلام نسبت به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها، نشان می دهد، که یکی از مسئولیتهای بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسی آن حضرت است. شهادت امیر المؤمنین- علیه السلام- و نیز حسین- علیه السلام- و حبس و شکنجه و تبعید و مسمومیتهای ائمه- علیهم السلام- همه در جهت مبارزات سیاسی شیعیان، علیه ستمگریها بوده است. و در یک کلمه مبارزه و فعالیتهای سیاسی بخش مهمی از مسئولیتهای مذهبی است.

 [در اکثر کشورهای اسلامی موج روزافزونی در گرایش به مذهب به چشم می خورد. چرا؟]

- یکی گرایش بشریت به مذهب است که دلیل آن در احساس پوچی نگران کننده ای است که نسل امروز و فرار کرده از مذهب احساس می کند. و از این رو، مذهب را تنها پناهگاه خود می یابد. و دیگر گرایش به اسلام است و آن به این دلیل است که بشریت از مکاتب رایج زمان برای حل مشکل خود در زمینه های مختلف زندگی، مأیوس شده است و با تلاشی که دانشمندان و نویسندگان اسلامی کرده اند، جامعه بشری را به اسلام به عنوان مکتبی که می تواند پاسخگوی همه نیازهای بشری شود، معرفی نموده اند.

 [در جمهوری اسلامی مورد نظر شما، اقلیتهای مذهبی چه نقشی دارند؟]

- اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهای مذهبی بوده و هست. آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود می پردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند.

 [زنان توده عظیمی از مسلمانان را تشکیل می دهند، چه نقشی، چه حقی شما برای زن در نظامی اسلامی  قائل هستید؟]

- هم اکنون زنان مسلمان ایران، در مبارزات سیاسی و تظاهرات بر ضد شاه شرکت دارند. به من اطلاع داده اند که در شهرهای ایران زنان جلسات سیاسی دارند. در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد. لکن در مرد هم مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می آفریند حرام است. اسلام خواسته است که زن و مرد، حیثیت انسانی شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد. اینکه در خارج منعکس کرده اند که در اسلام با زنها، با خشونت رفتار می شود، امر غیر صحیحی است و تبلیغات باطلی است که از مغرضین حاصل شده و الّا مرد و زن هر دویشان در اسلام اختیارات دارند. اگر اختلافاتی هست برای هر دو هست و آن مربوط به طبیعت آنان است.

 [آیا هیچ یک از دولتهای عربی به نهضت شما کمک کرده اند، یا خیر؟]

- هیچ کدام تا کنون کمک نکرده اند.

صحیفه امام، ج 5، ص: 185-189

سخنرانی [در جمع وزیر و مسئولان وزارت بهداری و بهزیستی (استقلال فرهنگی)]

زمان: 16 آذر 1358/ 17 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: استقلال فکری و فرهنگی- نقش اسلام در حرکت های رهایی بخش

حضار: آقای موسی زرگر (وزیر بهداری و بهزیستی)، معاونان و مسئولان وزارتخانه

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

مملکتی که باید گفت دو هزار و پانصد سال و لا اقل پنجاه سال که ما شاهدش بودیم و دیدیم که چه کردند با مردم و چه کردند با کشور و چه کردند با خزانه های کشور و چه کردند با انسانها- که اینها- خزائنِ اول «انسان» است. و در طول این مدت نگذاشتند که یک رشد صحیحی جوانهای ما بکنند، آنها را عقب نگه داشتند. برنامه های تحصیلیشان برنامه هایی است که به ثمر نمی رسد، حتی آنهایی که در خارج هم می روند و تحصیل می کنند، باز تحصیلی که برای این ممالک طرح می شود غیر از تحصیلی است که برای خودشان هست و لهذا اجازه نمی دهند که در آنجا فعالیتی بکنند، می گویند باید بروید در مملکت خودتان و مع الأسف دارو هم داروهایی که می خواهند آزمایش کنند می فرستند پیش ما. همان طوری که این جا اگر بخواهند آزمایش کنند، با خرگوش یا با موش آزمایش می کنند، آنها ما را این طور حساب کردند و ما را همچه تربیت کردند. در این مدتهای طولانی که اعتقادمان این شده است که غیر از غرب چیزی در کار نیست به نظر ما.

ما متحول شدیم به یک موجود غربزده، یک موجود غربی! یعنی مغزها یک مغزهای غربی تقریباً شده است و لهذا حالا که مملکت ما می خواهد استقلالی پیدا کند، مبدأ همه استقلالها این است که اول فکرش را مستقل کند یعنی آن وابستگی فکری که الآن هست که خودشان را هیچ حساب می کنند و آنها را همه چیز، همچه که یک جنسی اسم انگلیسی رویش باشد هجوم می کنند به خریدن، دوایی اگر از خارج بیاید مشابه آن را همین جا درست بکنند یا بهترش را، لکن از خارج که بیاید توجه می کنند به اینکه آن را بخرند. دواهایی که خودشان درست می کنند اسم فرنگی رویش می گذارند، برای اینکه بازار این جور شده؛ یعنی بازار غربزده است. اجناسی که خودِ کارخانه های ما درست می کنند در حاشیه اش به زبان لاتین می نویسند که این فاستونی انگلیسی است! بازار ما هم یک بازار غربزده شده است یعنی توجه به این شده است که هر چه از غرب می آید خوب است، ما خودمان چیزی نداریم! فرهنگمان هم که همین طور شده است و فرهنگی که برای ما درست کردند یک فرهنگ غربی بوده است. و ما در فرهنگ هم غربزده هستیم.

ما اگر بخواهیم مستقل باشیم باید اول افکارمان را مستقل کنیم، یعنی از آزادی فکری [آغاز کنیم ] یک آزادی خارجی هست که کسی به آن تعرضی نکند، حالا یک همچه آزادیی هست، اگر بگذارند. اما آزادی فکری این است که انسان در فکرش آزاد و بدون اینکه متمایل به یک طرف باشد فکر کند، در مسائل علمی هم همین طور است. مسائل علمی را اگر چنانچه انسان آزاد فکر کند یک طور برداشت می کند، اگر چنانچه ذهنش متوجه باشد، انگل باشد نسبت به این قضیه، یک جور دیگر فکر می کند، یک جور دیگر برداشت می کند. برداشتهای علمی ما هم الآن آزاد نیست، ما باید افکارمان را آزاد کنیم تا برداشتهای علمیمان آزاد باشد. ما باید بفهمیم این را که ما خودمان فرهنگ داریم، یک فرهنگ غنی داریم، و فرهنگمان از خارج بهتر است و ما باید کوشش کنیم به اینکه بنای بر این الآن بگذاریم، همه بنای بر این بگذاریم که خودمان را از غیر منفصل کنیم، مستقل کنیم. اگر این بنا را الآن نگذاریم و باز در نظر ما این باشد که هر چه از اروپا آمد او درست است، هر فکری که از اروپا آمد آن درست است [استقلال به دست نمی آید] افکاری که الآن در اروپاست شکست خورده، حالا که آمده اینجا و صادرش کردند به اینجا، اینجا بهش توجه کردند. یک افکاری هست که در اروپا شکست خورده است، از بین رفته است یک وقتی [رواج پیدا] کرد و بعد فهمیدند بیخود است. آنهایی که مدعی همان مسائل بودند، مدعی بودند به اینکه مثلًا باید با مردم برادر بود، با مردم [مساوی ] بود، خودشان بر خلاف می کردند، خودشان خلاف آن چیزی که می گفتند می کردند و مکتبهایی که عرضه داشتند به مردم، این مکتبها در مکتبهای فکری و عقلی که اصلًا از اول [ارزشی ] نداشتند، در مکتبهای اقتصادی هم معلوم شد که درست نبوده است، الآن درست نبودنش با اینکه ثابت شده، حالا نوبت رسیده به جوانهای ما و به شرق، از آنجا آمده به شرق، در شرق حالا اول این است که خیال کنند حالا مکتبی است، یک چیزی است [دایماً] دنبال این می روند.

این یک وابستگی فکری است که انسان از مکتب خودش دست بردارد برود سراغ مکتب دیگران. از اقتصاد خودش دست بردارد برود سراغ اقتصاد دیگران، اقتصاد خودش را اصلًا نظر نکند، نفهمد که چیست، مثلًا اقتصاد اسلامی چیست اینها اصلًا نمی دانند، ازشان بپرسید که اقتصاد در اسلام چیست اصلًا نمی دانند. در عین حالی که این را نمی دانند رفتند سراغ اقتصاد مارکسیست! در صورتی که آن در خارج شکست خورده است. و هکذا ما الآن جمعیتی هستیم که از حبس بیرون آمدیم؛ از آن حبسهای طول پنجاه سال. حالا ما بیرون آمدیم. دَرِ حبس باز شده است و ما آمدیم بیرون. لکن از این حبس که بیرون آمدیم، باز یک گرفتاریهای زیاد دیگری داریم که در رأس همه گرفتاریها همین گرفتاری فکری است. این را باید اساتید دانشگاه، معلمین، آموزگارها بچه های ما را از این انگل بودن و از این افکار بیرون بیاورند، آنها که خودشان مبتلا به آن افکار نیستند، آنها که هستند که نمی توانند. همه بساطی که الآن در ایران هست بساطی است که [هنوز] اسلامی نیست.

البته جمهوری اسلامی تصویب شده است. قانون این جمهوری هم تصویب شد. این هر دوشان با آرای کم نظیر این   [ملت ] تصویب شده. اما مقصد که این نبوده است که ما یک پرچم جمهوری پیدا بکنیم و یک تمبر جمهوری و یک [عنوان جمهوری اسلامی ] مقصد که این نبوده. مقصد این بوده است که جمهوری اسلامی، یعنی سرتاسر مملکت اسلامی باشد. مردم رأی دادند به جمهوری اسلامی، سرتاسر باید اسلام باشد و کارشناسهای اسلامی باید اسلام را معرفی کنند. ادارات باید ادارات اسلامی بشود. هر جا که هست من جمله همین بهداری. بهداری که یکی از مؤسسات بزرگی است که خدمت باید بکند و زیاد می تواند خدمت بکند و خدمت بسیار شریفی است. خوب، این خدمت بسیار شریف باید با ترتیب اسلامی باشد و باید هم اداراتش و هم بیمارستانهایش و هم همه مؤسساتش بر اساس اسلام باشد. یعنی نمی شود انسان بگوید که ما مسلم هستیم وقتی که برویم در مؤسساتشان ببینیم که بویی از اسلام نیست. ما بگوییم ما به جمهوری اسلامی رأی دادیم و مملکت ما جمهوری اسلامی است، لکن برویم تو بازارش، ببینیم [هنوز] ربا هست. و برویم توی اداراتش ببینیم [هنوز] رشوه است. برویم در فلان جا ببینیم کم کاری و بیکاری و- عرض می کنم- هرزه روی و این طور چیزها. این نمی شود. این تناقض است ما بین جمهوری اسلامی و عمل. ما باید کوشش کنیم که این مملکت را مملکت اسلامی کنیم و اسلام است که می تواند ما را نجات بدهد از این بساطی که سر ما درآوردند و اسلام بود که ما را نجات داد از این سلسله کثیف و از این دستهای پلیدی که دنبال آن بودند.

اگر بنا بود اسلام را ما برمی داشتیم یک چیز دیگر می آوردیم، یک حزب می خواستیم درست کنیم نمی توانستیم [پیروز شویم ]. چقدر حزبها از سر اول مشروطه تا آخر آمدند، لکن چون اسلام دنبالش نبود [پی در پی ] شکست بعد از شکست [خوردند] اصلًا کامیابی از اول نبود، برای اینکه ملت مسلم است. البته معلوم است ملت مسلم است دنبال این است که کی صدای اسلام را بلند کند. هر کس صدای اسلام را بلند کند مردم با او موافق اند.                       

اگر ما این کلمه «جمهوری اسلامی» را برداشته بودیم و می گفتیم «جمهوری» نمی توانستیم مردم را در میدان بیاوریم. مردم برای «جمهوری» هیچ وقت جانشان را نمی دهند، مردم برای شکم جانشان را نمی دهند، مردم برای آزادی نمی خواهند خودشان بمیرند که من آزاد بشوم. اینها حرف است. آنی که می تواند مردم را بسیج کند آن اعتقاد به این است که غیر از این عالم یک جای دیگر هست بهتر از اینجا. همان طوری که از صدر اسلام این عقیده مردم را یک جمعیت کمی را برد و تا امپراتوری آن روز که از همه امپراتوریهای عالم [بزرگتر بود] این دو امپراتوری روم و ایران را یک عده معدود عرب با نداشتن هیچ سازوبرگ جنگی هر چند تایشان یک شتر، یک شمشیر، در بعضی جنگها نداشتند چیزی بخورند، روزه می گرفتند، بعضی وقتها یک دانه خرما در یک شبانه روز، در بعضی جاها یک خرما را این دهنش می گذاشت و بعد درمی آورد دهن او می گذاشت و بعد درمی آورد دهن او می گذاشت. یک همچه جمعیتی بر دو امپراتوری به آن بزرگی غلبه کردند. این غلبه برای چی بود؛ این غلبه ایمان بود، و الّا شمشیر آنها در مقابل آن تجهیزاتی که آنها داشتند که چیزی نبود. آن وقت تجهیزات ایران و روم خیلی زیاد بوده، هیچ ربطی به حالا نداشته، تجهیزات عجیب بوده آن وقت. لکن در مقابل آنها این عده با ایمان رفتند جلو، یعنی این عده می گفتند ما اگر بکشیم آنها را بهشت می رویم، اگر کشته هم بشویم بهشت می رویم. این منطق اینها را پیروز کرد. این منطق در ایران پیدا شد. این منطق در این چند سالی که [دایماً] صحبت شد و [روشنگری ] شد، و همه قشرها زحمت کشیدند متحول شدند مردم از آن. حالات نفسانی که داشتند به یک حالت اسلامی فکر می کردند مثل صدر اسلام. الآن هم [هنوز] هر چند روز یک دفعه یکی دو نفر می آیند به من می گویند شما دعا کنید ما شهید بشویم. من دعا می کنم که خدا پیروزتان کند.

این روحیه وقتی پیدا شد در یک جمعیت آن وقت می تواند با مشتش برود طرف تانک. برای اینکه از مردن دیگر نمی ترسد. ترس نیست پیش آن. این روحیه پیدا شد و هستش ان شاء اللَّه. الحمد للَّه هستش به همان قوت،    الآن هستش.آن چند وقت که قضیه انتخابات شهرداری و شورای شهرها آمد در کار، و آن شوراهای شهر حالا چه شد نمی دانم. سستی کردند. آنهایی که مخالف اسلام بودند، گفتند شکست خوردند، تمام شد مسائل. شروع کردند به صحبتها کردن و شادمانیها کردن که اسلام شکست خورد. وقتی قضیه امریکا آمد دیدند که نه باز زنده است. باز مردم زنده اند. و در مقابل یک همچه قدرتی ایستادند و فریاد دارند می زنند. بعد که این رفراندم آمد آنها عقیده شان این بود که در رفراندم، اینجا دیگر چیزی نخواهد شد. برای اینکه سابقش هم آن مال شوراهای شهر نشد. خیال کردند این هم آن است. وقتی این را دیدند که تقریباً صد در صد، نود در صد پیروز شده حالا به دست و پا افتادند. حالا فهمیدند آنهایی که با امریکاییها موافق اند و سر و سری دارند، حالا فهمیدند که اینکه پیروز شد، باید چه بکنیم. حالا دیگر دنبال یک نقشه های دیگرند، تا ببینیم چه بشود. و هر قدمی که ما پیش می رویم باز هستند. ما الآن منتظر این هم هستیم که باز بعدها در تعیین رئیس جمهور باز همین مسائل پیش بیاید، در تعیین وکلای مردم باز همین مسائل پیش بیاید، باز مبتلای به این مسائل هستیم ما.لکن ما متکی به خدا هستیم و می خواهیم برای خدا کار بکنیم می خواهیم اسلام را در ایران متحققش کنیم. نه در ایران در همه جا، در هر جا انسان هست. باید مسلم باشد.ان شاء اللَّه. آرزوی ما این است. مثل اینکه آرزوی انبیا هم این بوده که همه بشر مسلمان باشند، یعنی توحیدی باشند، و به انبیایشان معتقد باشند. راه بهشت را پیدا بکنند. پیغمبر اکرم در نقل است که دیدند که در جنگی یک دسته را گرفتند و بستند دارند می آورند، اسیر کردند. فرمود که من دارم با غل و زنجیر مردم را به بهشت می برم. می خواهم ببرمشان به بهشت، حاضر نیستند. مسأله این است که خیال نشود که اسلام می خواسته کشورگشایی بکند،   مثل مثلًا آقای کارتر که می خواهند کشورگشایی بکنند، اسلام هم این است، خیر اصلًا مطرح نیست پیش اسلام کشورگشایی. اسلام می خواهد انسان درست کند. می بیند که انسانها هدر دارند می روند ممالک دیگر دارند انسانها را هدر می دهند. و این مکتب است که انسان درست می کند. انسان را به صراط مستقیم می برد.

نه [تنها] اسلام، هر نبی ای در عالم که آمده برای این آمده است که انسانها را نجات بدهد از شرّ این طاغوتها. حضرت موسی یک نفر شبان بود و- عرض می کنم- از این طبقه مستضعفین بود از همین طبقه بود و قیام کرد و همین طبقه مستضعفین را شوراند بر فرعون و فرعون را از بین بردش. پیغمبر هم از همین مستضعفین، [از] اشخاصی بود که اینها را کوچک می شمردند. از همین جمعیت بود. ایشان هم قیام کرد و همین مستضعفین را، همین درجه سه به اصطلاح، اینها را که درجه اول هستند، اینها را دور خودش جمع کرد و به آنها تعلیم کرد و فهماند که قضیه چیست. همینها قیام کردند و اول جزیرة العرب را از این طاغیها پاک کردند و بعد هم آمدند سراغ رم و سراغ ایران و آنها را هم شکست دادند. نمی خواستند که ایران بگیرند. می خواستند افراد را نجات بدهند از شیاطین انسی و از شیاطین جنی. اصلًا بنا بر این بود. پیغمبر غصه می خورد برای اینکه مسلمان نمی شوند اینها. در قرآن هست که تو مثل اینکه مثلًا جانت را می خواهی- قریب به این مضمون- از دست بدهی که اینها مسلمان نمی شوند. غصه می خورد برای مردم «1». علاقه داشت به مردم. علاقه به بشر داشت. می خواست بشر را نجات بدهد. نمی خواست که بشر راهی برود که فاسد بشود و فاسد کند همه را.ملت ما هم الآن که ایستاده می خواهد خودش را نجات بدهد. بعد هم قدم قدم دیگران را ان شاء اللَّه نجات بدهد. و باورشان نمی آید اینها که ممکن است جمعیتی هم اعتقاد به خدا داشته باشد و خیلی اهمیت ندهند به این مسائل  مادی و به این مکتبهای مادی، باورشان اصلش نمی آید. آقای کارتر باورش نمی آید که یک کسی برای بشر دلش بسوزد. خودش می گوید که من محمد رضا را برای «بشر دوستی» نگه داشتم آنجا، بشر دوستی را ببینید! یک آدم برای بشر دوستی محمد رضای جانی پنجاه ساله را نگه داشته و همین بشر دوستی اقتضا کرده است- امروز خواندم در روزنامه، در دیروز بود، کی بود- که محاصره اقتصادی ایران، حصر اقتصادی در دست طرح است. ایشان می خواهد که مملکتی را، ملتی را از گرسنگی بکشد از باب انساندوستی اش! از بس انساندوست است! آن جانی که این قدر انسانها را کشته و آن قدر انسانها را از همه چیز ساقط کرده، برده نگه داشته. حالا یک مملکت را یک روز می گوید ما محاصره اقتصادی می کنیم. معناش این است که ما همچه محاصره می کنیم که شما از گرسنگی بمیرید. از بشر دوستی اش! یک روز هم می گوید که ما می آییم دخالت نظامی می کنیم که بکشیم و بزنیم و [از بین ببریم ] و از بس که انساندوست است! ویتنام هم همین بود. انساندوستی ایشان بود، و سایر جاها هم همین مسائل است. اینها باورشان نمی آید که انسان را باید دوست داشت. باورشان نمی آید. هر چی می خواهند برای خودشان. الآن این آدم دارد دست و پا می کند برای چند سال دیگر که می خواهد رئیس جمهور بشود.یک چند ساله دیگر دلش می خواهد که رئیس جمهور بشود، این الآن تمام نظرش به آن است. فوج فوج آدم کشته بشود ابداً به فکرش نمی آید که این یک [مسأله غیر انسانی ] هست. همه مملکت هم به باد فنا برود آن به ریاست جمهورش برسد، هر چی می خواهد بشود.

لکن ما به او اعلام می کنیم که اصلًا دنیا یک جور دیگر شده. غیر آن وقت است دنیا. تحولی پیدا کرده. مستضعفین قیام کردند. در مقابل سیل مستضعفین نمی شود کسی نمی تواند قیام بکند.  مردم قیام کردند، نه ملت ما، ملتها، ملتهای دیگر بیدار شدند. مشغول اند. کم کم شروع می کنند. کم کم درست می شود مسائل. نمی شود دیگر آن طوری که سابق فکر می کردند، حالا فکر بکنند. الآن ما می بینیم که از کی این مسائل مطرح بود که مردم مخالفت بکنند با رئیس جمهور امریکا. این مسائل اصلًا طرح نبود در اینجا. الآن می بینید در اینجا مردم عادی فریاد می زنند: «مرگ بر کارتر». و ان شاء اللَّه «مرگ بر کارتر».ما امیدواریم که همه چیزمان متحول بشود. در زیر سایه اسلام و پرچم اسلام همه چیز می توانیم پیدا بکنیم. همه آزادیها، همه نحوه استقلال، هر طوری بخواهید بکنید در اسلام هست. استقلال فکری، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی، همه چیزش در اسلام هست. و من امیدوارم که بتوانند همه قشرها که این مسائل را هر کس در محل خودش پیاده بکند. و همه باید خدمت بکنیم. امروز یک وظیفه است برای همه ما که به این مملکت خدمت بکنیم. مملکتی که دست ما نبود حالا رسیده دست ما. باید طوری عمل بکنیم که خیال نکنند ما نمی توانیم مملکتمان را اداره بکنیم. الحمد للَّه می توانیم اداره بکنیم.

و این انقلابی که ما کردیم از همه انقلابهایی که در عالم شده بهتر است. من دیروز می خواندم یک ورقه ای آورده بودند. فلان جا قتلهایش یک میلیون و پانصد هزار، فلان جا یک میلیون و چند صد، فلان جا دو میلیون حبسی اش، چند میلیون، [...] یک ورقه ای چاپ کرده بودند، شاید دیده باشید که این ممالکی که اسم برده بود اینها را نوشته بود که چقدر کشته شدند. چقدر در حبس رفتند. اینجا الحمد للَّه بعد از [انقلاب ] یک نفر کشته نشد، به این معنا که این ملت ما یک کسی را گرفته باشد کشته باشد بیخودی نیست. دنبال این انقلاب همه دروازه ها باز بود. همه اشخاص آزاد بودند. و یک دسته از اشخاصی که خیانت کرده بودند به این مملکت، کشته بودند مردم را، آزار کرده بودند، اینها را گرفتند و محاکمه کردند و بعد از محاکمه هم [اعدام ] کردند.                       

و انساندوستی آقای کارتر یا دیگران این بوده است که برای «نصیری» و برای «هویدا» هیاهو کردند. لکن بیست و چند سال که اینها مردم را آن قدر اذیت کردند، آن قدر کشتار کردند، یک کلمه در آنجا نبود. در این حقوق بشر، و در این سازمانهای کذا، و سازمان ملل، در این شورای امنیت، و اینها یک کلمه راجع به این کشتاری که اینها کردند نبوده است. اگر بعضی نویسنده های شرافتمند در خارج نوشتند خارج از این جمعیت بودند.این جمعیتها هیچ همچو چیزی نبوده. اما وقتی «هویدا» از بین رفته ببینید چه می کنند.حالایی که شاه در آنجاست ببینید چقدر طرفداری می کنند.حالا که چند تا جاسوس در اینجا هست [می گویند] این مخالف با قوانین بین المللی است! قوانین بین المللی قوانینی است که می گوید کسی که مأمور، یعنی که از بلاد دیگر مأمورین دیپلماتی باشند، و یک مرکزی باشد، سفارت باشد، اینها مأمورند. اما یک مرکزی که اصلًا از [عرف دیپلماسی ] خبری نیست، اصلًا بساط اینجا آن طوری که اینها رفتند و دیدند و عکسبرداری کردند، بساط اینجا بساط جاسوسی بوده، و بساط توطئه بوده. افرادش هم افراد توطئه گر بودند و جاسوس بودند، مجرم بودند در مملکت ما. باید در همین مملکت اینها به مسائلشان رسیدگی بشود و ما رسیدگی می کنیم ان شاء اللَّه به جرایم اینها. و به جرایم کارتر و به جرایم نیکسون، و به جرایم جانسون، و به جرایم روزولت و امثال اینها ما رسیدگی می کنیم.

ما یک ملت ضعیفی هستیم، اما منطقمان قوی هست. ما با منطق قوی داریم صحبت می کنیم. تفنگ می خواهند بکشند، ما هم تا آخر جانمان می زنیم. محاصره اقتصادی می کنند، ما هم می توانیم مقاومت کنیم. علاوه [دیگر کشورها] گوش به حرفشان نمی دهند. خود مملکت امریکا هم گوش به این حرف نمی دهند. می گویند این صحیح

  نیست که ما محاصره اقتصادی بکنیم. ممالک دیگر هم که نوکر آقای کارتر نیستند. آقای کارتر همچه باد به دماغش افکنده که خیال می کند به مجرد اینکه یک کلمه گفت دیگر در عالم همه تابع هستند. خیر، اشتباه می فرمایند. و ایشان در ریاست جمهورشان راجع به این قضیه ایران شکست خواهند خورد و باید تجدید نظر بکنند.

ان شاء اللَّه همه موفق باشید. خداوند همه تان را حفظ کند. خداوند همه شما را حفظ بکند و موفق باشید.

صحیفه امام، ج 11، ص: 179-189

 

سخنرانی [در حضور نماینده رئیس جمهور کره شمالی (توطئه های امریکا)]

زمان: 16 آذر 1358/ 17 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: تشریح توطئه های امریکا و عمالش علیه انقلاب اسلامی

حضار: نماینده کیم ایل سونگ (رئیس جمهور کره شمالی)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

من از آقای رئیس جمهور و همین طور از ملت کره تشکر می کنم که در یک همچو موضع حساسی که کشور ما هست، آنها هم به حسب خُلق انسانیت طرفداری از ما را می کنند.

ما در طول پنجاه و چند سال گرفتار امریکا و دولتهای بزرگ بودیم و آلت فعلشان هم رضا خان و محمد رضا پهلوی بودند که آن قدر به این ملت فشار آوردند و آن قدر قتل و غارت کردند که بالاخره ملت بجان آمد و با تمام قوا با نداشتن هیچ اسلحه در مقابل اسلحه های مدرن ایستادند و با قدرت ایمان پیش بردند. امریکا از آن قدم اول با وضع ما مخالف بود. تا توانست برای حفظ شاه فعالیت کرد. دست و پا کرد. برای من پیام فرستاد.اشخاص را فرستاد. و بعد از اینکه شاه بیرون رفت و بختیار آمد، باز کوشش می کرد که بختیار را حفظ کند. که آن هم یکی از انگلهای ملت ما و یکی از اشخاصی بود که برای امریکا کار می کرد. و تعقیب کردند که بختیار باقی باشد. بعد از اینکه بختیار رفت، اینها مشغول فعالیت شدند برای اینکه نهضت ما به ثمر نرسد و قدم به قدم دنبال کردند و آنهایی که دنبال آن بودند، از عمال امریکا بودند. از ریشه های فاسد رژیم سابق بودند.غائله ها بپا کردند که از اول رفراندم برای جمهوری اسلام نشود. و بعد که در این قدم شکست خوردند، قدم دوم پیش آمد. برای انتخابات مجلس خبرگان باز کارشکنی ها کردند فعالیتها کردند، عمال خبیث امریکا. و بعد که در آن قضیه هم شکست خوردند، راجع به رفراندم قانون اساسی مشغول شدند به کارشکنی. صندوقها را شکستند. مردم را بازداشتند از رأی دادن. ولی مردم ایران بحمد اللَّه در این قدم هم فاتح شدند. و رأی قریب صد در صد به این قانون اساسی دادند. در عین حال که بعد از اینکه مردم هم نمایندگانشان رفت و نمایندگان را تعیین کردند برای بررسی قانون اساسی، و همان نمایندگان مردم بودند که قانون اساسی را بررسی کردند و تصدیق کردند، و بعد هم به رفراندم گذاشته شد. و مردم قریب به اتفاق رأی دادند بر قانون اساسی. مع ذلک امریکا از پا ننشسته است و غائله ها بپا می کند.

و عجیب این است که اشخاصی که مدعی این هستند که روی اساس آزادی، روی اساس دمکراسی عمل می کنند، و هیچ دمکراسی بالاتر از این عملی که ما انجام دادیم که دو مرتبه به آرای عمومی قرار داده شده است نیست، مع ذلک حالا متوسل به چماق شده اند. و با چماق می خواهند قانون اساسی را نقض کنند و قانون اساسی را تغییر بدهند. غافل از اینکه ملت همان ملت اند و مردم همان مردم اند و ایمان مردم همان ایمان مردم است. اگر صد دفعه این قانون اساسی را بخواهند اصلاح بکنند، نمایندگان ملت باز نمایندگانی هستند که علاقه به اسلام دارند. علاقه به کشور خودشان دارند. و همین طوری که این قانون را اینها تصویب کردند آنها تصویب می کنند. و اگر صد دفعه به رفراندم بگذارند، مردم همان مردم هستند. مسلمانها همان مسلمانها هستند. علاقه مردم به کشور، و اسلام همان علاقه است. و باز همان را رأی خواهند داد. و اینها بیخود دست و پا می کنند و شلوغکاری می کنند. و این آشوبی که الآن در آذربایجان بپا کردند این هم با دست عمال امریکا دارد انجام می گیرد. و مردم شریف آذربایجان بدانند که عمال امریکا هستند که الآن دست در کار هستند و وادار می کنند مردم را به این آشوبها و به اینکه یک وقت منجر به برادرکشی بشود. آشوبی هم که در قم انجام شد باز به دست همانها بود. و آنها بودند که می خواستند نگذارند قانون اساسی تصویب بشود. و حالا هم با قانون اساسی مخالفند. مخالفت  با قانون اساسی مخالفت با اسلام هست. و شما بیدار باشید.

برادران آذربایجانی بیدار باشند که امروز که ما مواجه هستیم با یک همچو قدرتی و اسلام مواجه با کفر است و اسلام در خطر است، اینهایی که آشوب دارند بپا می کنند، در هر جای از مملکت که آشوب بپا بکنند، اینها اشخاصی هستند که مخالف با اسلام هستند و می خواهند اسلام متحقق نشود. جمهوری اسلام متحقق نشود. و باید درست متوجه باشند. البته اگر قانون اساسی یک اشتباهاتی فرض کنید در آن پیدا بشود- با اینکه نشده است، لکن اگر هم باشد- بعدها که مستقر شد حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی مستقر شد، رئیس جمهور تعیین شد، مجلس تحقق پیدا کرد، باز ممکن است که رسیدگی بشود. اگر نقصی داشته باشد، باز نمایندگان مردم این کار را بکنند. چماق کشی نمی تواند کاری انجام بدهد. اشخاصی که چماقدارند می کشند و آشوب در آذربایجان بپا کرده اند، بعضی از آنها پرونده هایشان موجود است که روابط با امریکا دارند. مردم بازی نخورند از اینها.

خداوند ان شاء اللَّه ملت ما را نجات بدهد از شرّ امریکا. و من امیدوارم که اگر صدای ما به مردم عالم برسد، ملتها همه با ما موافق اند. اگر ملت امریکا هم بفهمند که ما چه می گوییم و کارتر و امثال کارتر در مملکت ما چه کردند در عرض این چندین سال، در عرض این تقریباً پنجاه سال چه کردند با این مملکت ما، آنها هم با ما موافق می شوند. و ما امیدواریم که در همین نزدیکی که پرونده های اینها تمام شد، و پرونده های رؤسای جمهوری امریکا درست تشکیل شد، ما دولت امریکا را با یک مجلسی از همه اشخاص حقوقدان مملکتها، از همه فرستاده های دولتها دعوت کنیم اینجا و بررسی کنند راجع به ظلمهایی که امریکا به این مملکت کرده است و ظلمهایی که به وسیله امریکا به  

این مملکت شده است بررسی کنند تا معلوم بشود که امریکا چکاره است در دنیا، و چه می کند با ضعفا، چه می کند با مردم. و ما امیدواریم که در آن قدم هم پیروز بشویم، و ما امریکا را محکوم کنیم. و این مجالسی  که اینها درست کردند و ما را محکوم کردند، آن از اول معلوم بود که ما محکوم هستیم. برای اینکه مجلسی است به فرمایش خود کارتر تحقق پیدا می کند و آنها تخلف از قول ابرقدرتها نمی کنند. بنا بر این، آن مجالس پیش ما ابداً ارزش ندارد. و هر چه محکوم کنند ما را، غلط می کنند. محکوم کردند، غلط کردند، اشتباه کردند.

و اینهایی که در اینجا هستند، اینها را ما از اجزای سفارتخانه نمی دانیم. و آن مرکز را هم سفارتخانه نمی دانیم. بله، اگر سفارتخانه بود و اینها هم اجزای سفارتخانه بودند، یک مطلبی بود که ممکن بود حق با آنها باشد. اما ما اینجا را نه سفارتخانه می دانیم، اینجا مرکز جاسوسی است. و نه آن افرادی که در آنجا هستند از سفرا یا از اجزای سفارتخانه می دانیم یا دیپلمات می دانیم. هیچ این حرفها نیست. اینها همه جاسوس هستند. و مجرم هستند. و مجرمین باید در خود این مملکت رسیدگی به حالشان بشود. و ما ان شاء اللَّه این مجلس را تهیه می کنیم برای رسیدگی به تمام این اوضاع. و از همه ملتها دعوت می کنیم که نمایندگان خودشان را در این مجلس بزرگ بفرستند. و ما امریکا را به آن برسیم که باید چه بکنیم با آن. و من باز از همه ملتهایی که با این ملت ضعیف، با این ملت مظلوم موافقت کردند، پشتیبانی کردند، تشکر می کنم. و از خدای تبارک و تعالی ، توفیق همه انسانها را، همه مستضعفین را می خواهم.

صحیفه امام، ج 11، ص: 190-193

 

حکم [به شورای عالی قضایی (جلوگیری از اعمال خودسرانه افراد غیر مسئول)]

زمان: 16 آذر 1360/ 10 صفر 1402

مکان: تهران، جماران

موضوع: ضرورت جلوگیری از اعمال خودسرانه افراد غیر مسئول

مخاطب: دادستان کل کشور و شورای عالی قضایی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

شورای عالی محترم قضایی- دادستان محترم انقلاب اسلامی

اخیراً گزارشهایی می رسد که افراد غیر مسئول، و احتمالًا از گروههای منحرف، و گاهی مقامات مسئول بر خلاف مقررات اسلامی و قانونی متعرض اموال و املاک محترمِ مردم می شوند و به طور سرخود به تقسیم املاک و مصادره اموال اشخاص می پردازند؛ و گاهی به منازل اشخاص بدون مجوز شرعی و قانونی وارد و آنان را جلب می نمایند؛ و اگر شخص مورد نظر نباشد، بستگان و زن و فرزند او را جلب می کنند؛ و گاهی به بهانه هایی هتک آبرو و حیثیت اشخاص را می نمایند؛ و با این اعمال غیر شرعی هتک جمهوری اسلامی و مقامات قضایی را می برند. مقرر فرمایید سازمان بازرسی کل کشور با سرعت عمل رسیدگی کرده به مقامات قضایی گزارش دهند و اگر شکایاتی به دادستانیها رسید، با سرعت رسیدگی نمایند؛ و اشخاص یا گروههایی که مرتکب این نحو اعمال غیر شرعی و غیر قانونی می شوند احضار و پس از اثبات جرم به مجازات برسند. و لازم است این جانب را از مسائل مذکور مطلع نمایید.

16/ 9/ 60

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 15، ص: 408

پیام [به ملت ایران (انتخابات مجلس خبرگان رهبری)]

زمان: 16 آذر 1361/ 21 صفر 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: انتخابات مجلس خبرگان رهبری

مخاطب: ملت ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

با اینکه در اهمیت مجلس خبرگان برای تعیین رهبر یا شورای رهبری، این جانب کراراً تذکراتی داده ام، و حضرات علمای اعلام- دامت برکاتهم- به قدر کافی صحبت فرموده و اهمیت آن را گوشزد نموده اند، لازم دانستم که نکته مهمی را به عرض ملت شریف برسانم، و آن اهمیت ویژه ای است که این مجلس دارا می باشد. واضح است که حکومت به جمیع شئون آن و ارگانهایی که دارد، تا از قِبَل شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی شرعیت پیدا نکند، اکثر کارهای مربوط به قوه مقننه و قضاییه و اجراییه بدون مجوز شرعی خواهد بود، و دست ارگانها که باید به واسطه شرعیت آن باز باشد بسته می شود، و اگر بدون شرعیت الهی کارها را انجام دهند، دولت به جمیع شئونه، طاغوتی و محرّم خواهد بود. و لهذا تعیین خبرگان و فقیه شناسان از تکالیف بزرگ الهی است و هیچ کس را عذری در مقابل اسلام و پیشگاه خداوند قهار نخواهد بود، و من تکلیف خود را در این موضوع ادا نمودم. و همان طور که قبلًا تذکر دادم مردم در دادن رأی به اشخاص واجد شرایط آزاد هستند، و هیچ کس را حق الزام کسی نیست. و من امیدوارم که ملت شریف ایران در این امر مهم الهی که منحرفان از هر چیزی بیشتر با آن مخالفت کرده و می کنند و این نیز از اهمیت آن است، یکدل و یک جهت در روز انتخابات به سوی صندوقها هجوم برند و آرای خود را به صندوقها بریزند. و امید است علمای اعلام- کثّر اللَّه أمثالهم- هم خود شرکت نمایند و هم ملت را ارشاد فرمایند. و لازم است مطلبی را که گاهی شنیده می شود که برای تبلیغات انتخاباتی بعضی از کاندیداها- خدای نخواسته-

بعضی دیگر را تضعیف یا توهین می کنند، در رابطه با آن تذکر دهم که، امروز این نحو مخالفتها خصوصاً از چنین کاندیداهایی، برای اسلام و جمهوری اسلامی فاجعه آمیز است. اگر فرضاً کسی در دیگری مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بین مردم هیچ مجوزی ندارد، و حیثیت و آبروی مؤمن در اسلام از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است، و هتک مؤمن، چه رسد به مؤمن عالِم، از بزرگترین گناهان است و موجب سلب عدالت است. امید است ان شاء اللَّه چنین مطلبی نباشد، و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تکرار نشود. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و بقای عزت برای ملت بزرگ ایران را خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 17، ص: 133-134

سخنرانی [در جمع مسئولان و کارکنان وزارت بهداری (وظایف پزشکان و پرستاران)]

زمان: صبح 16 آذر 1362/ 2 ربیع الاول 1404

مکان: تهران، حسینیه جماران

موضوع: جایگاه حرفه پزشکی و وظایف پزشکان و پرستاران

حضار: منافی (وزیر بهداری) و کارکنان وزارتخانه

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم که شما آقایان که دریک وزارتخانه ای هستید که برای مستمندان، برای مریضان، برای بیماران و علیلان و مجروحان خدمت می کنید، خداوند توفیق زیادتر به شما عنایت کند، و برای شما خداوند اخلاص نصیب کند که کارهای شما برای خدا باشد و برای خدا این زحمت ارزنده را بکشید و اجر را از خدای تبارک و تعالی امید داشته باشید. مسئله بهداری یکی از امور بسیار مهم است. هم پزشک مهم است، هم پرستار مهم است، هم کارمندان این دستگاه. و چیزی که بسیار اهمیت دارد برای پزشکان و پرستاران و آنهایی که تماس با مریض ها و بیمارها و مجروح ها دارند این است که روح عطوفت در آنها باشد. یکی از اموری که کمک می کند به خوب شدن مریض ها و اعاده صحت برای آنها، این است که پزشک آنها، پرستار آنها، به آنها تقویت روانی بدهد. اگر انسان اعتقادش شد که خوب می شود از این مرض، این کمک می کند به اعاده صحت، و اگر نظرش این طور شد که در این مرض دیگر خوب نمی شود، این او را رو به هلاکت زودتر می برد. و این به عهده پزشکان است و پرستارهاست. چه پرستارها از خانم ها و برای خانم ها باشند و چه از آقایان و برای آقایان باشند، این نکته را باید در نظر داشته باشند که عطوفت به آنها و امید دادن به آنها و وعده سلامت به اذن اللَّه برای آنها، کمک می کند به صحت آنها. کمک شماست برای کارهایی که انجام می دهید، هر چه خوب رفتار کنید با آنها برای شما پیش خدای تبارک و تعالی اجْر است. فرضاً یک مریضی به نظر شما حتماً از این مرض نجات پیدا نمی کند، لکن اولًا اینکه دست غیب هم در کار  هست که آن ماورای نظر امثال ماست و شما هم مأیوس نباشید. و ثانیاً اینکه چه بهتر که یک مریضی که از این دنیا می خواهد برود با دل خوش از شما برود، با امید باشد. این طور نباشد که به او گفته بشود تو خوب نمی شوی. همین در زود مردن او و در طولانی شدن مرض او کمک می کند و با دل افسرده از این دنیا می رود. لکن اگر به او امید دادید، محبت کردید، نوازش کردید، خدمت صادقانه کردید، با روی خوش خدمت کردید به این مریض ها که افسرده اند اکثراً، اگر این طور باشد، بر فرض اینکه از این دنیا هم برود با یک روح امیدوار و شیرین از این دنیا می رود و این برای شما ارزشمند است خیلی.پزشک ها باید خیلی توجه بکنند به اینکه کارشان بسیار اهمیت دارد، سر و کارتان با جان مردم است و اهمیت بسیار دارد، و باید همه دقت هایی که دارید بکنید و مع الأسف بسیاری از پزشک های ما خارج کشور هستند، یا از ایران رفته اند، یا بوده اند در آنجا و مراجعت نکردند به وطن خودشان، و این یکی از مسائلی است که باید این پزشک هایی که در خارج هستند یک قدری توجه بکنند که کشور خودشان احتیاج به وجود آنها دارد.

آنها در این کشور پرورش پیدا کرده اند، با بودجه این کشور تحصیل کرده اند، خارج رفته اند و اهل اینجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. این ملت اسلام است که الآن در اینجا با آن همه رنج هایی که به آنها می دهند و با آن همه مصیبت هایی که ابرقدرت ها برای اینها پیش می آورد، اینها در رنج هستند. و شما پزشکانی که در خارج هستید، ما فرض می کنیم که شما یک عمر زیادی هم بکنید و در رفاه هم باشید، آخر چه؟ بهتر نیست که در خدمت مستمندان باشید؟ در خدمت مریض های کشور خودتان باشید؟ در خدمت این کشوری که مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال های طولانی، و امروز که می خواهد از زیر بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، این فشارها کافی نیست که شما پزشکان در خارج نگاه کنید و ببینید که اینجا از حیث پزشک کمبود هست. همه جا ما کمبود داریم از حیث پزشک متخصص، و شماها متخصص باشید   و از این آب و خاک هم باشید و از این آب و خاک هم پدران شما ارتزاق کردند و خود شما و حالا بی تفاوت باشید و در خارج بنشینید و نگاه کنید تا مریض های اینجا و آنهایی که در جبهه ها معلول شدند، در جبهه ها آسیب دیدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم که اگر یک ساعت فکر کنید وجدان شما حاضر بشود که آنجا باشید، و لو با رفاه زیاد. مردم در اینجا بحمد اللَّه، بهداری در اینجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه ها از قراری که گفته می شود بسیار خدمت کرده اند و مورد تقدیر هستند.

و همین طور امیدوارم که وضع بیمارستان ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زیاد به بیمارستان ها بشود. این طور نباشد که یک بیماری در یک بیمارستان وارد بشود و او را نپذیرند. اینها از اموری است که با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضای خدا مخالف است، باید خیلی توجه به این مسائل بکنند. یک مریضی که می آید در یک بیمارستانی، این احتیاج دارد که می آید در این بیمارستان، اگر از همان دم در یک وقت خدای نخواسته، گفته بشود که اینجا نمی شود، از اینجا برود جای دیگر، آنجا هم بگویند اینجا نمی شود، و خدای نخواسته در همین رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصی است که این کارها را می کنند. خیلی باید شما مواظب باشید. در عین حالی که خیلی خدمت شما ارزنده است، خیلی خدمت شما پیش خدا ارزش دارد، در عین حال مسئولیت هم زیاد دارید. باید شما این مسئولیت را با کمال دقت، توجه به آن بکنید.

و امیدوارم که موفق بشوید که بتوانید خدمت بکنید به این مظلومین و خصوصاً اینهایی که از جبهه ها می آیند و سلامت خودشان را برای شماها از دست داده اند، و می بینید که این ابرقدرت ها با مسلمین دارند چه می کنند. ما باید خودمان به فکر خودمان باشیم، در هر چیز باید خودمان به فکر خودمان باشیم و می توانیم. در امور بهداشتی و بهزیستی و اینها باید خودمان در فکر خودمان باشیم، منتظر نباشیم مثل سابق هی به خارج برویم و از خارج بیاوریم. باید توجه بکنیم و زحمت بکشیم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، این بار را تحمل کنیم و به منزل برسانیم. و امیدوار به فضل خدا باشید که خداوند با شماست، و خداوند توفیق به شما خواهد داد که کارها را به نحو شایسته پیش ببرید.

و خصوصاً باز عرض می کنم که با مَرضی  بسیار با عطوفت، یعنی از آن کسی که خادم دم در است تا آنجایی که پزشک است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بکنید که خودتان مریض هستید و در یک مریضخانه رفتید، در آنجا چه توقعی دارید از کارمندان آنجا، از پزشکان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعی که خود شما از آنها دارید، سایر مَرْضی هم از شماها دارند بنا بر این لازم است که توجه به این مسائل معنوی بشود، و امیدوارم که موفق و مؤید و منصور در این امر باشید.

و از امور لازم قضیه جلوگیری از بیماری است، آن اهمیتش بیشتر از خود معالجه است. ما بتوانیم، شماها بتوانید که طوری بکنید که مرض کم بشود، یک طوری بشود در کشور که آبها از آلودگی بیرون بیاید، غذاها آلوده نباشد، آن طوری که پزشکان دستور می دهند کاری بشود که مرض نیاید. نه ما منتظر باشیم که مرض بیاید بعد رفعش بکنیم. جلو بگیریم که اصلًا نیاید مرض، و این یکی از امور مهمه ای است که باید به آن توجه کامل بشود. و امیدوارم که در این امر هم متصدّیان امور موفق باشند. و در همه امور اتکال به خدا بکنیم. شما ببینید که این اتکال به خدا بود که یک قدرت به آن عظمت را- از دست- از بین بردید. با اینکه قدرت شما در مقابل قدرت های شیطانی چیزی نبود، لکن ایمان شما بود، اتکال شما به خدای تبارک و تعالی بود که پیش بردید، و از حالا به بعد هم پیش خواهید برد.

و این قدرت های بزرگ هیچ وقت در فکر این نیستند که یک آسایشی برای ملت ها باشد.  شما الآن ملاحظه می کنید که در لبنان چه می گذرد بر اهالی لبنان از دست همین هایی که برای صلح آمده اند. امریکا و فرانسه و انگلستان و ایتالیا برای اینکه صلح را در آنجا پایدار کنند آمده اند و جنگ راه انداخته اند. جنگ راه انداختند در محلی که اگر اینها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پیدا می کند، تا اینها باشند. اگر امریکا نبود و فشار به مردم نمی آورد، آن بیچاره هایی که تحت آن همه فشار هستند بالاخره یک کاری انجام می دهند. منتظر نباشند که شما همه فشارها را بر ملت ها تحمیل کنید و آنها همین طور بنشینند و به شما مبارک بگویند. البته این انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال آن هم آن بمباران هایی که دیدید کردند در لبنان. و امریکا آن قدر در آنجا فساد کرد و عمال امریکا که صهیونیسم هم از آنهاست و فرانسه هم باید از آنها حساب بکنیم، اینها به عنوان اینکه ما می خواهیم صلح را در منطقه نگه داریم، آمدند و ببینید چقدر فساد وارد کرده اند بر این منطقه. از آن طرف شوروی به عنوان اینکه صلح در افغانستان درست کند، آمده است چندین سال است، قریب پنج سال است که الآن دارد در افغانستان آتش بپا می کند. از آن طرف هم امریکا در هر نقطه ای که دستش برسد می گوید ما برای صلح می خواهیم برویم و لکن فساد ایجاد می کند. نمی دانم این مَثَل را شما شنیدید یک بچه، پسر کوچکی بود که یک نفر آدم کریه المنظر که صورتش جوری بود که بچه ها از او می ترسیدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همین آدم گریه می کرد، این می گفت نترس من اینجا هستم، یک کسی به او گفت که آقا این از تو می ترسد، تو این را بگذار زمین، این آرام می شود. حالا اینها، قدرت های بزرگ، آمده در افغانستان می گوید نترسید ما اینجاییم! در لبنان هم نترسید، ما اینجا هستیم! خوب، این مردم از شما می ترسند، خوب، شما بروید کنار مردم آرام می گیرند. وضع این طوری است و خدا نکند که سیاستمدارها چاقوکش از کار درآیند. وقتی سیاستمداری بر طریقه اخلاق انسانی نباشد، این چاقوکش از کار در می آید، اما نه چاقوکش سر محله، چاقوکش در یک منطقه وسیع، در دنیا.  اینکه در روایت هست که اذا فَسَدَ العالِمُ فَسَدَ العالَم مصداق بالاترش همین ها هستند که علمای سیاست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد کشاندند.

الآن عالم برای خاطر دانشمندان به فساد کشیده شده، آن دانشمندانی که سلاح های کوبنده درست می کنند. آن دانشمندان سیاستی که اعوجاج دارند و این سلاح ها را به کار می برند. الآن دنیا به واسطه خاطر این علما هست و این دانشمندان هست که ناآرامی دارد. اگر اینها حذف بشوند از دنیا، مردم آرامش بهتر پیدا می کنند. بنا بر این ما باید توجه به این بکنیم که این قدرت هایی که می گویند ما برای صلح آمدیم و مع الأسف در خانه عرب ها، عرب ها را دارند می کوبند و عرب ها نشسته اند تماشا می کنند. این ننگ را عرب ها کجا می برند که اجانب، کفار آمده اند در خانه اعراب، به اعراب تعدی می کنند و اینها نشسته اند تماشا می کنند. در صورتی که اینها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همه شان تسلیم می شوند. اگر این کشورهای اسلامی، همین کشورهای منطقه، هم اگر همین کشورهای خلیج و منطقه ده روز جلوی نفتشان را بگیرند، دنیا به صدا در می آید، دنیا تسلیم شان می شود. لکن اینها نفتشان را تقدیم می کنند، آبرویشان را تقدیم می کنند، کشورشان را تقدیم می کنند، ملت شان را تقدیم می کنند، برای چه؟ برای یک هوای نفس باطل. دنیا را این هوای نفس دارد از بین می برد. هوای نفس است که وادار می کند که اینها برای خاطر اینکه چهار روز زندگی مرفه به خیال خودشان بکنند، ملت های خودشان را این طور تحت ستم قرار می دهند.

هوای نفس است که شوروی را بر می دارد می آورد در افغانستان و آن کارها را انجام می دهد. هوای نفس است که امریکا را می آورد در لبنان این کار را می کند، و عمالش را در ایران مأمور می کند برای اینکه، این فسادها را بکنند. همه فسادهای دنیا زیر سر این قدرت های بزرگ است و الّا این کوچک ها اهمیتی ندارند.    صدام دیگر یک مرده ای است افتاده آنجا، این اهمیتی ندارد دیگر، لکن اینها دارند فساد می کنند. این هم یکی از فسادهای آنها بود که این را بازی اش دادند و احمقش کردند حمله کرد به ایران و تجاوز کرد به ایران، حالا هم تویش مانده است و نمی داند چه بکند. هی فریاد می زند بیایید دیگر صلح کنیم، می خواهد مهلت بگیرد که بعدها شرارت بکند. ما این را بهتر می شناسیم از دیگران، این طور نیست که این صلح بخواهد، این می خواهد که به اسم صلح مهلت پیدا بکند، دوباره تشکیلاتی درست کند زیادتر و قدرتی پیدا کند زیادتر و دوباره حمله بکند. خوب، با یک همچو چیزی نمی شود صلح کرد. کدام انسان است که می تواند با یک دشمنی که با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، این را مهلت بدهد تا اینکه دوباره تجهیز کند خودش را. قدرت ها هم به او کمک بکنند و باز هم افراد پیدا بکند و دوباره حمله بکند به اینجا. این را کسی نمی تواند مهلتش بدهد. این باید شرش کنده شود تا این منطقه درست بشود. و عمده شرّ آن ابرقدرت هاست و دولت های منطقه می توانند شر این را از منطقه خودشان بکنند. اگر این دولت ها با ملت هاشان دست به هم بدهند، ملت ها که حاضرند، دولت ها هم تسلیم ملت هاشان بشوند، نمی توانند آنها در این منطقه این فسادها را بکنند. اسرائیل نمی تواند بیاید اینجا شرارت بکند. لکن مع الأسف خود اینها هستند که راه را باز می کنند برای قدرت های بزرگ. شما ملاحظه می کنید که در همین منطقه چقدر ثروت هست که دارند ابرقدرت ها از اینها می برند، همان نفت چقدر هست که دارند روزی بیست میلیون تقریباً، کشورها از اینجا می برند و می خورند، مع ذلک اینها نشسته اند. آنها ریخته اند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ریخته اند و دارند به خود عرب این طور جنایت می کنند و ملت عرب نشسته اند آنجا و هیچ حرف نمی زنند. وقتی پای ایران پیش می آید می گویند اینها فارس اند، اینها خوب، آنها هم که عربند دیگر، شما نه فارس سرتان می شود نه عرب سرتان می شود، دنبال این هستید که چند روز عیاشی بکنید. خوب، این عیاشی تا کی؟ چقدر انسان آبرویش را، حیثیتش را، همه چیزش را بدهد سر عیاشی؟

 آن قدرت های بزرگ هم که شما را عمال خودشان قرار داده اند و الآن در لبنان دارند به سر مردم لبنان بیچاره آن کار را می کنند، مع ذلک باید همه شان بدانند که مردم نمی نشینند گوش کنند تا این کارها بشود. بالاخره همان معنایی که در ایران پیدا شد در جای دیگر هم پیدا می شود. باید از حالا فکر بکنند اینها. امریکا خیال نکند که ظلمش را دارد به مردم می کند و آنها هم نشسته اند. امریکا دید که آن محل خودشان منفجر شد.

همین چیزها حالا هست باز. چه هم شماها جلوگیری بخواهید بکنید مردم جانشان به لبشان رسیده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسیده است، مردم فلسطین جانشان به لبشان رسیده و لهذا انتحار می کنند. اگر یک کسی جانش به لبش نرسیده باشد که انتحار نمی کند برای اینکه شما را از کار بیرون کند. مردم نمی توانند تحمل بکنند، شما یک فکری بکنید. با زدن و با کشتن و با یغما کردن و با بمباران کردن کار درست نمی شود، شما کنار بروید تا مردم کار خودشان را بکنند. راحت بگذارید مردم را. بالاخره مسلمین باید خودشان فکری بکنند، بیدار بشوند و الّا اینها چاقوکش بین المللی هستند و نمی گذارند دنیا آرام باشد مگر اینکه مردم خودشان، مظلومین خودشان به فکر خودشان باشند، مظلومین جهان خودشان به فکر خودشان باشند. اگر مظلومین به فکر بیفتند دست اینها را قطع می کنند. و امیدوارم خدای تبارک و تعالی ملت های اسلامی را بیدار کند. ملت های مستضعف را بیدار کند. و خودشان زندگی خودشان را اداره کنند و ممالک خودشان را اداره کنند و دست قدرت های بزرگ را قطع کنند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

صحیفه امام، ج 18، ص: 233-240

پاسخ استفتاء [ (حق دولت در تعیین شروط برای واحدهای بهره مند از خدمات دولتی)]

زمان: 16 آذر 1366/ 15 ربیع الثانی 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: حق دولت در تعیین شروط الزامی برای واحدهای بهره مند از خدمات دولتی

سؤال کننده: سرحدی زاده، ابو القاسم (وزیر کار و امور اجتماعی)

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی

با آرزوی سلامتی و طول عمر برای آن وجود شریف و امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان عزیز اسلام علیه کفر جهانی، استدعا دارد با توجه به کیفیت و نوع کار این وزارتخانه در ارتباط با واحدهای تولیدی و خدماتی بخش خصوصی در مورد سؤال زیر، این وزارت را راهنمایی و ارشاد فرمایید:

 آیا می توان برای واحدهایی که از امکانات و خدمات دولتی و عمومی مانند: آب، برق، تلفن، سوخت، ارز، مواد اولیه، بندر، جاده، اسکله، سیستم اداری، سیستم بانکی و غیره به نحوی از انحا استفاده می نمایند، اعم از اینکه این استفاده از گذشته بوده و استمرار داشته باشد و یا به تازگی به عمل آید، در ازای این استفاده شروطی الزامی را مقرر نمود؟» و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. ملتمس دعا. ابو القاسم سرحدی زاده- وزیر کار و امور اجتماعی ].

بسمه تعالی

در هر دو صورت چه گذشته و چه حال، دولت می تواند شروط الزامی را مقرر نماید.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 20، ص: 430

. انتهای پیام /*