کد مطلب: 3182 | تاریخ مطلب: 02/04/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 2 تیر ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  2 تیر ماه

تلگراف [به احمد حسن البکر درباره اخراج روحانیون ایرانی از عراق‏] 2 تیر 54

 پیام [به اهالی آذربایجان، در یاری آسیب دیدگان سیل و آتش‏سوزی تبریز]2 تیر 58

 پیام [به اهالی شهرستان فردوس درباره اعزام آقای فردوسی‏] 2 تیر 58

سخنرانی [در جمع بانوان لنگرود و پرسنل سپاه پاسداران همدان (تهذیب نفس)] 2 تیر 58 

سخنرانی [در جمع روحانیون و طلاب مدرسه ولی عصر تبریز (نقش روحانیون)] 2 تیر 58

سخنرانی [در جمع کارکنان ماهنامه شاهد (رهایی از وابستگی فرهنگی)] 2تیر 60                

نامه [به شورای مرکزی کمیته امداد و موافقت با اساسنامه پیشنهادی‏] 2 تیر 66

نامه [به وزیر اقتصاد (موافقت با معافیت مالیاتی شرکتهای وابسته به بنیاد 15 خرداد)] 2 تیر 66


 تلگراف [به احمد حسن البکر درباره اخراج روحانیون ایرانی از عراق‏]

زمان: 2 تیر 1354/ 13 جمادی الثانی 1395

مکان: نجف‏

مناسبت: اخراج روحانیون ایرانی از عراق‏

مخاطب: احمد حسن البکر (رئیس جمهوری وقت عراق)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای رئیس جمهور

پس از اهدای سلام با آنکه مأمورین رسمی وعده تجدید اقامه علمای اعلام و محصلین حوزه علمیه را کراراً داده‏اند و علاقه شما را به حوزه‏های علمیه و علمای دین ابلاغ کرده‏اند، اخیراً به طور ناگهان و اسف‏آوری در خیابانها و بازارها متعرض اهل علم شده و با وضع اسفناکی آنها را جلب نموده و به آنها ابلاغ نموده‏اند که در یک هفته بروند برای خروجی.

این جانب با آنکه بنا نداشتم مزاحم شوم لکن احساس وظیفه می‏کنم و نظر شما را به تلگرافی که در 4 ذی القعدة 1391 نموده و مصالح را تذکر داده‏ام جلب می‏کنم و اکنون نیز حسب وظیفه تذکر می‏دهم که مصلحت نیست حوزه بیش از یک هزار ساله نجف اشرف که برای فقه اسلام تشکیل شده و در قلع فسادهای اخلاقی و اجتماعی اثر بسزا دارد، در زمان ریاست شما منقرض شود؛ مصلحت نیست بیش از یک هزار نفر رجال علم، آزرده خاطر، به این نحو از مملکت شما رانده شوند و در بلاد منتشر شوند؛ مصلحت نیست که مراجع عظام و مشایخ محترم که دنبال این تسفیر ممکن است هجرت کنند، از مملکت شما با این کیفیت خارج شوند.

خاطر شریف مستحضر است که فقهای اسلام و مراجع عظام چه منزلتی در قلوب مسلمین دارند. مصلحت نیست قلوب ملتها را در این زمان از دولت خود برنجانید و راه را برای تبلیغ بدخواهان باز کنید.

این جانب احتمال می‏دهم که در این امر دستی از مخالفین دوست نما در کار باشد؛ من گمان ندارم فکر خیرخواهانه‏ای به این امر منتهی شده باشد.

فکر وحدت مسلمین و دولتهای اسلامی در رأس برنامه زندگی این جانب است. من از اختلافات دولتهای اسلامی نگران هستم، من از واقعه‏هایی که به شکاف بین مسلمین و دولتهای آنها منتهی شود خائف هستم و نظر شما را به مفاسد حاصله از این عمل جلب می‏کنم و مقتضی می‏دانم دستور دهید متعرض حوزه مبارکه نشوند و اقامه آنها را چنانچه وعده کرده‏اند بدهند و به سایرین نیز اقامه دهند تا محصلین با دلگرمی به تحصیل و خدمت به اسلام و ممالک اسلامی مشغول باشند. و السلام علیکم.

13شهر جمادی الثانی 1395

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏3، ص: 93-94‏

                 

پیام [به اهالی آذربایجان، در یاری آسیب دیدگان سیل و آتش‏سوزی تبریز]

زمان: 2 تیر 1358/ 28 رجب 1399

مکان: قم‏

موضوع: یاری‏رسانی به آسیب دیدگان سیل و آتش‏سوزی در تبریز

مخاطب: اهالی آذربایجان‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حادثه دردناک و آتش‏سوزی و سیل ویران‏کننده در تبریز، که موجب وفات بعضی از برادران شده است، موجب کمال تأسف و تأثر است. به خانواده‏های برادران آذربایجانی، که پیوسته در مسیر انقلاب اسلامی بوده‏اند و از جان و مال دریغ نکرده‏اند، تسلیت عرض می‏کنم و از خدای تعالی صبر و اجر آنان را خواستارم. و دولت جمهوری اسلامی و مؤسسه شیر و خورشید سرخ و استاندار آذربایجان موظفند هر چه زودتر به ترمیم خسارات وارده بر برادران عزیزمان بشتابند. و از برادران آذربایجانی تقاضا می‏کنم که با همت والای خود برادران عزیز خود را کمک نمایند؛ و اگر از بابت سهم مبارک امام- علیه السلام- همراهی نمایند، مورد قبول و مرضیّ ولی عصر- عجل اللَّه فرجه الشریف- است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏8، ص: 251


              

پیام [به اهالی شهرستان فردوس درباره اعزام آقای فردوسی‏]

زمان: 2 تیر 1358/ 28 رجب 1399

مکان: قم‏

موضوع: اعزام نماینده به شهر فردوس‏

مخاطب: اهالی شهرستان فردوس‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

اهالی محترم شهرستان فردوس- ایّدهم اللَّه تعالی‏

طبق درخواست آقایان محترم، جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای آقا شیخ اسماعیل فردوسی- دامت افاضاته- جهت رسیدگی به امور مذهبی و مشکلات محلی بدان شهر می‏آیند. امید است اهالی محترم، فرصت را مغتنم دانسته، از وجود ایشان بهره‏مند شده و برای پیشبرد اهداف عالیه اسلام از هر گونه همکاری لازم با ایشان دریغ ننمایند و ان شاء اللَّه تعالی با همکاری علمای اعلام- دامت برکاتهم- و اهالی محترم بتوانند وظایف محوَّله را به نحو احسن انجام دهند. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ 28 رجب الخیر 99- 2/ 4/ 58

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏8، ص: 253

                       

سخنرانی [در جمع بانوان لنگرود و پرسنل سپاه پاسداران همدان (تهذیب نفس)]

زمان: 2 تیر 1358/ 28 رجب 1399

مکان: قم‏

موضوع: خطر افسارگسیختگی نفْس و ضرورت مهار آن‏

حضار: بانوان لنگرود- پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من چند کلمه با آقایان و خواهران در مفاد این آیه شریفه، که آن خواهر خواند، عرض کنم. خدای تبارک و تعالی می‏فرمایند که من منت گذاشتم بر مردم به اینکه پیغمبر را فرستادم که آیات مرا برای مردم تلاوت کند: و یُزَکِّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ و الحِکمَةَ «تزکیه» را مقدم ذکر فرموده است از علم، از «حکمت». آیات شریفه قرآن در هر ذره ذره از آن نکات هست. این طور نیست که بی‏جهت مثل یک نویسنده باشد، که مقدم و مؤخر بودن ممکن است که در نظر نباشد. تلاوت آیات شریفه، خوب، همان، «رسالت» است. یعنی رسول آمده است که آیات قرآن را بر مردم تلاوت کند. تلاوت برای چی؟ تلاوت کند و مردم را «تزکیه» کند، نفوس مردم را تزکیه کند؛ تطهیر کند.

انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوی، و جنبه ظاهری. جنبه ظاهری همین است که می‏بینید، و همین دنیاست که می‏بینید، و همین مادیت است که مشهود است. و جنبه معنوی جنبه دیگری است که ماورای این عالم است؛ در انسان است. اما انسان مجموعه همه عالم است. کأنه خدای تبارک و تعالی دو نسخه موجود فرموده است: یک نسخه تمام عالم؛ یک نسخه کوچک .... یعنی انسان عصاره همه موجودات عالم است. یعنی در انسان همه چیز هست. و خدای تبارک و تعالی توجه و عنایت فرموده است و منت گذاشته است بر انسان به اینکه پیغمبرانی فرستاده است برای اینکه هم آن جهت معنویت را، که اهم است و تمام نظر به آن است، تربیت کند؛ تزکیه کند مردم را، تهذیب کند مردم را، تعلیم بدهد مردم را؛ حکمت تعلیم کند، کتاب تعلیم کند؛ و هم این جهات مادی افسارگسیخته را مهار ‏ کند. اینها که مادی هستند مادیت را به طور افسارگسیختگی توجه به آن دارند؛ و انبیا آمده‏اند که همین مادیات را، همین موجودات مادی که انسان نسخه‏ای از آن هم هست، عصاره‏ای از این هم هست، انسان را طوری تربیت کند که مادیات هم در مهار معنویات باشد.

اصلِ اساس معنویات است. اصل اساس این است که هیچ تعلیم و تربیتی در دنیا و هیچ رژیمی در عالم- از تمام رژیمها که بگیرید- توجه به آن معنویت انسان ندارند. اینکه توهّم می‏شود که فرق ما بین رژیم اسلامیِ انسانی با سایر رژیمها این است که در این عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرقها هست. یکی از فرقهایش قضیه عدالت اجتماعی است. هیچ یک از رژیمهای دنیا، غیر از آن رژیم توحیدی انبیا، توجهش به معنویات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقی بدهد. آنها همه در دنبال این بوده‏اند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادی در عالم ایجاد کنند. و انبیا اصلش آمده‏اند برای تزکیه نفوس انسانی؛ تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهار کردن این طبیعت. که انسان قبل از مهار کردن طبیعت به دست انبیا به طور اصلاح، همه چیز را می‏خواهد. انسان کما اینکه یکی از موجودات عالم است؛ و یک حیوانی است، منتها حیوان قابل تربیت. هیچ یک از ... قوایی که در انسان است محدود نیست. انسان شهوتش محدود نیست. به اینکه نظام داشته باشد. مثل سایر حیوانات؛ بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است. غضب انسان محدود نیست به اینکه در یک موردی اعمال غضب بکند، در یک موردی نکند؛ غیر محدود است. سلطه بر سایر کشورها، بر سایر گروهها، محدود نیست که با یک نظمی بر آنها غلبه کند؛ غیر محدود است. انسان شهوتش همچو غیر محدود است که هیچ مرزی ندارد. هیچ فرقی ما بین افراد نیست. اگر غضب کند هیچ مرزی ندارد که در آن مرز محدود باشد. مهار تا نشود، تا اشخاصی که باید مهار کنند این قوای انسان را تا مهار نکنند، غیر محدود و مطلق است. انبیا آمده‏اند که با تعلیم و تربیت الهی و با این مقدمه را که من عرض کردم برای این است تزکیه نفوس مهار کنند این قوه‏های غیر محدود انسان را.

که ما الآن در معرض یک خطر عظیم واقع هستیم که این خطر از خطر رژیم سابق برای ما بیشتر است؛ و آن، خطر افسارگسیختگی است. خطر افسارگسیختگی که انسان بعد از اینکه خودش را آزاد دید، بعد از اینکه دیوارهای استبداد را شکسته دید، بعد از اینکه از زندان 35 میلیونی بیرون آمد، حالا افسارگسیخته بشود؛ هر چه می‏خواهد بکند. یعنی بر خلاف آن تعلیماتی که انبیا از صدر عالم تا حالا آورده‏اند که مهار کنند این قوای انسان را، مهار کنند این قدرتهایی که انسان دارد، مهار کنند این شهواتی که انسان دارد، حالا که ما، ملت ما، به واسطه همتی که کردند و به واسطه آن ایمانی که داشتند، خدای تبارک و تعالی آنها را موفق کرد و غالب شده‏اند بر طاغوت، حالا مهار گسیخته بشود.

این خطر، خطر بزرگی است، که تعالیم انبیا را به باد می‏دهد؛ زحمتهای رسول اکرم را به باد می‏دهد؛ آبروی اسلام را از بین می‏برد. الآن آبروی اسلام بسته است به اعمال شما مردم ایران، که مردم همه عالم متوجهند به اینکه ببینند چه می‏کنید. اینکه الآن آزادی به دست شما آمد و از اختناق بیرون رفتید، آیا چه می‏کنید؟ آیا افسارگسیخته شدید؟ دیگر حدی ندارد کارها؟ مرزی ندارد کارها؟ پاسدارید و تفنگ دارید و قوه دارید و قدرت دارید، به خانه‏ها می‏ریزید، مال مردم را می‏برید، هتک آبروی مردم را می‏کنید؟ یا نه؛ تربیت، تربیت اسلامی است؛ حد و مرز دارد، حدود دارد در اسلام. اگر- چنانچه- یک کسی با دیگری هم دشمنی داشته باشد- که در اسلام نباید داشته باشد- اگر چنانچه کسی فرزند کسی را کشته باشد، حقی که اسلام به او داده این است که روی موازین آن قصاص بکنند. هیچ حق دیگری ندارد. یعنی اگر فرزند یک نفر را، فرزندهای یک نفر را، عشیره یک نفر را، یک نفر قتل ‏عام بکند و همه را بکشد، در اسلام این است که این را باید قصاص کرد و کشت. بیش از این حقی برای کسی قائل نیست. یک فحش حق ندارد به او بدهد؛ یک سیلی حق ندارد ... بزند.

آیا امروز که قدرت دست مردم آمده است و در مقابل همه قدرتها خود مردم هم قدرت پیدا کرده‏اند، پاسبانها قدرت دارند، سپاهیها قدرت دارند، آیا قدرت را روی موازین کتاب و سنت، روی تعلیمات رسول اکرم، اعمال می‏کنند. یا هر چه پیش آمده آمد؟ حالایی که قدرت داشت، هرجا که می‏تواند این قدرت را اعمال می‏کند؛ دنبال این نیست که روی حق باشد، دنبال این نیست که روی عدالت باشد؛ دنبال این است که اعمال قدرت خودش را بکند. همان افسارگسیختگی که حیوانات دارند. حیوانات افسارگسیخته‏اند. میزان ندارد کارشان. انسان را که انبیا تربیت می‏خواهند بکنند، می‏خواهند محدودش کنند به یک حدودی؛ روی قوانینی؛ روی مرز و بومی باشد. آیا امروز که ایران یک مرکزی شده است که چشمهای دنیا به این مرکز دوخته شده و همه عالم دارند دانشمندانشان مطالعه می‏کنند در احوال این مملکت و این ملت، آیا این ملت حالا دنبال این مطلب هست که ما یک کاری بکنیم که حفظ آبروی اسلام بشود؟ ما می‏گوییم جمهوری اسلامی، آیا به جمهوری اسلامی اعتقاد داریم؟ یا همین گفتیم جمهوری اسلامی و هر کاری خواستیم کردیم؟ آیا رباخورها به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و باز مشغولند؟ آیا آن اشخاصی که ظلم می‏کردند و حالا قدرت دست یک اشخاص دیگر افتاده و اینها با قدرت هستند، به جمهوری اسلامی معتقد هستند؟ اگر معتقد هستند به جمهوری اسلامی، باید حکومت اسلامی مثل حکومت علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- باشد. مردمی که در این حکومت زندگی می‏کنند همه اسلامی باشند؛ تابع باشند. این طور نباشد که کارهایی بشود که در خارج منعکس بشود که اینها یک مشت وحشی بودند؛ وقتی که از دام بیرون افتادند، خودشان بدتر کردند!

 برادرهای من! خواهرهای من! امروز آبروی اسلام بسته به اعمال ماهاست، اعمال شماهاست. امروز آبروی اسلام بسته به اعمال روحانیین است. روحانیین که مربی انسانها هستند، به جای انبیا نشسته‏اند، مبعوث از طرف انبیا هستند. آبروی اسلام امروز، آبروی اسلام در ایران امروز، بسته به اعمال همه است، و خصوصاً روحانیون. اگر خدای نخواسته از این طایفه یک اشتباهی صادر بشود، یک خطایی صادر بشود، این به پای اسلام تمام می‏شود. متوجه باشید که مسئولیت بزرگ است. همه مسئولیم، همه مسئولید لکن روحانیون بیشتر مسئولند. مبادا یکوقت اعمالی صادر بشود از این طایفه، که همان طور که گفته می‏شود، و اشخاص مغرض گفته‏اند و می‏گویند، که «ما از زیر بار دیکتاتوری رضا خان بیرون آمدیم و زیر بار دیکتاتوری آخوندها واقع شدیم»! آخوند دیکتاتور نیست؛ و دیکتاتور آخوند نیست. اگر رسول اکرم، امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- خدای نخواسته دیکتاتور بودند، آخوند هم باید دیکتاتور باشد؛ لکن آنها نبودند. آنها هیچ وقت اعمال قدرت را بر غیر موضعش نمی‏کردند؛ آنها آن بودند که- به حسب نقل- وقتی که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- غلبه کرد بر یک دشمنی و او تف انداخت به صورت امیر المؤمنین، پا شد. لکن یک قدری چیز شد گفته می‏شود که آمدند بعد او را از بین بردند. و از ایشان سؤال شد، گفت ترسیدم که برای خدا نباشد؛ برای این باشد که او به من اهانت کرده .... اهانت به یک موجودی که هر که او را اهانت کند واجب القتل است. هر که به رسول خدا اهانت کند، هر که به ائمه هدی‏ اهانت کند، واجب القتل است. در عین حال برای اینکه خودش بوده و یک حقی برای خودش بوده و می‏خواسته که خالص باشد این کاری را که می‏فرماید، تأمل کرد تا اینکه مبادا یکوقت یک خللی در قصد واقع بشود.

آقایان علمای اعلام مسئولیتشان زیاد است؛ چنانکه شغلشان از همه شغلها شریفتر است. شغلْ شغل انبیاست، و مسئولیتْ مسئولیت انبیا. و همه و همه مسئول هستیم. همه هستیم که باید با رعایت صحیح رفتار کنیم .:کُلُّکُم رَاعٍ‏  همه باید مراعات حدود را بکنیم. مراعات اموری را که باید بکنیم بکنیم. همه باید بنده خدا باشیم. بنده خدا در احکام: هر چه فرموده است عمل بکنیم؛ نه هر چه خواستیم .... امروز آبروی اسلام بسته به اعمال شما آقایان شما برادرها، شما خواهرها؛ و بالاتر علما؛ برای اینکه علما در رأس هستند. اگر در رأس یک خطایی خدای نخواسته واقع بشود، سرایت می‏کند. در رأس علما هستند. و اگر در رأس یک خطایی واقع بشود، مردم او را پای انبیا ... و می‏گویند تعلیم آنهاست. لا اقل دشمنهای ما می‏گویند اسلام همین بوده است.

الآن دشمنها دنبال این هستند که این نهضت را، این نهضت اسلامی را، یک کاری بکنند که لکه دار بشود. شکست مهم نیست؛ لکه دار شدن مهم است. اگر ما با آبرومندی شکست بخوریم اهمیتی ندارد. انبیا هم شکست می‏خوردند. اگر نهضت ما خدای نخواسته با آبرومندی از بین برود، آبرو محفوظ است؛ در تاریخ محفوظ خواهد ماند. شکست خوردیم، حضرت امیر هم از معاویه شکست خورد. اما اگر شکست معنوی بخوریم، اگر حالا که اسلام دست ما آمده است، امانت است پیش ما، اگر ما به این امانت خیانت بکنیم، اگر خدای نخواسته از حدود تجاوز بکنیم، این نهضت آلوده می‏شود؛ در خارج گفته می‏شود این هم اسلام! پای اسلام حساب می‏کنند. نمی‏دانند که اسلام این نیست.

اگر ما خطا بکنیم، ما خطاکاریم نه اسلام. کاری نکنید و کاری نکنند و علما کاری نکنند و بزرگان قوم کاری نکنند و متفکران کاری نکنند که اسلام لکه دار بشود، که مکتب لکه دار بشود. ما خودمان از بین برویم اشکالی ندارد؛ نهضتمان هم از بین برود اشکالی ندارد؛ لکن اگر خدای نخواسته مکتبمان از بین برود، مکتب که مکتب توحید است، مکتب اسلام است، مکتب خداست؛ اگر ما کاری بکنیم که این مکتب لکه دار بشود، در دنیا بگویند که وقتی که کار به دست خود مردم افتاد، وقتی کار به دست پاسداران اسلام افتاد، گفتند ما پاسداران اسلامیم اگر ،کار به دست علمای اسلام افتاد، گفتند ما علمای اسلام هستیم، ما جانشین انبیا هستیم؛ اگر یکوقت خطا واقع بشود، این مسأله از این خطاهای کوچک نیست. امروز مسائل بزرگ است. امروز خطاها کوچکش هم بزرگ است. امروز اسلام در دست ماست، تا ما چه بکنیم. قرآن کریم در دست ماست تا ما چه بکنیم. آیا کاری بکنیم که به ما بگویند که این هم اسلام! پای اسلام حساب می‏شود.

برادرها! از پاسداری خوب پاسداری کنید. لشکر اسلام باشید. پاسدار اسلام و قرآن باشید. پاسداری از اسلام بکنید. همین دیروز به من اطلاع دادند که یک پاسدار در قم یک کسی را همین طوری کشته است! کشته می‏شود؛ قصاص می‏شود. شما حق دارید او را قصاص کنید. و به دست شما می‏دهند و کشته خواهد شد. من امروز گفتم باید کشته بشود .... هر که قدرت دستش است هر کاری می‏خواهد نباید بکند. موازین دارد، میزان دارد مطلب. کشتن یک مسلمان میزان دارد. بیخود است مگر! کشتن یک بشر میزان دارد؛ بی‏میزان نمی‏شود کسی را کشت.

من امیدوارم که خداوند ماها را بیدار کند. خداوند ماها را هوشیار کند. خداوند به ما ایمان عنایت کند. خداوند ان شاء اللَّه شما را سعادتمند کند. خواهران و برادران من را هرجا هستند سعادتمند کند؛ و از عهده این مسئولیتی که بر دوش همه است، ان شاء اللَّه با توفیق خدای تبارک و تعالی همه از این عهده بیرون بیاییم. خداوند همه را حفظ کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه

صحیفه امام، ج‏8، ص: 254-260‏

 

 سخنرانی [در جمع روحانیون و طلاب مدرسه ولی عصر تبریز (نقش روحانیون)]

زمان: 2 تیر 1358/ 28 رجب 1399

مکان: قم، مدرسه فیضیه‏

موضوع: نقش روحانیون در صعود و سقوط جامعه‏

حضار: روحانیون و طلاب مدرسه ولی عصر تبریز

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من امیدوارم که شما آقایان، که در این راه قدم برداشتید و در مدرسه دینی و علمی وارد شدید، بعدها از ذخایر این امت و از مبلغین اسلام باشید. راه، راه خوبی است، و خطرناک. راه خوبی است که راه انبیاست. انبیا هم برای تربیت بشر آمده‏اند؛ و علمای امت هم مربیان بشر باید باشند. پس شغل، شغل انبیاست. و راه، راه انبیا و خطرناک است. که اگر ما به وظایف محوله به خودمان عمل نکنیم، غیر از این است که دیگران نکنند. اگر یک بقال، یک کارمند، یک شخصی که سِمِه روحانیت ندارد، یک کار زشتی خدای نخواسته انجام بدهد، این برای خودش عیب است؛ اما اگر شما ان شاء اللَّه روحانی شَدید و هر کدامتان در یک بلدی یا در یک مملکتی ان شاء اللَّه سرشناس شدید و مروج دین اسلام، اگر خدای نخواسته انحرافی در شما پیدا بشود، این انحراف انحرافی نیست که مثل سایر مردم باشد.

شما نشانه خدا هستید؛ نشانه اسلام ان شاء اللَّه خواهید بود؛ و کسی که نشانه خدا و نشانه اسلام است، باید همه حرکاتش، همه سکناتش، همه اعمالش، همه گفتار و کردارش الهی باشد؛ روی موازین الهی باشد. مردم به روحانیون نظر دارند، توجه دارند، توجه به پیغمبر اکرم، که اینها نمایندگان پیغمبر اکرم و امام زمان- سلام اللَّه علیه- هستند. اگر خدای نخواسته از اینهایی که نماینده هستند از طرف اولیای خدا، از طرف رسول خدا، اینها اگر یکوقت یک انحرافی از آنها پیدا بشود، شاید اشخاص غرضمند این را به پای اسلام حساب کنند؛ خیال کنند تعلیمات ‏ اسلامی این طور است. و لهذا راه، راه پر خطری است، و راه شریفی. جدیت کنید که از این راه پر خطر خوب عبور کنید، که این صراط است. صراط مستقیم الهی از اینجا شروع می‏شود.جِسْر جهنم از دنیا تا بهشت امتداد دارد. و شما الآن در بین راه هستید و در صراط هستید. توجه کنید که این راه را منحرف نشوید. مستقیم این راه را تا بهشت ان شاء اللَّه، تا سعادت ان شاء اللَّه. و توجه داشته باشید که شما در آتیه، ان شاء اللَّه در آتیه، مربی مردم هستید؛ و مربی مردم باید خودش منزه باشد، مهذب باشد. توجه داشته باشید که آخوند شغلش بزرگترین شغلها و مسئولیتش بزرگترین مسئولیتهاست. یک شخص روحانی می‏تواند یک ملت را نجات بدهد؛ و یک شخص روحانی می‏تواند یک ملت را به تباهی بکشد. توجه داشته باشید که مبادا از آن اشخاص بشوید که یک ملت را به تباهی بکشید. از آن اشخاص باشید که یک ملت را به سعادت برسانید؛ یا شعاع شما در هر جا هست، آنها را به سعادت برساند. با ارشاد شما مردم هدایت بشوند. نکند که یکوقت با عمل شما، با قول شما، با رفتار شما، یک اعوجاجی در مردم پیدا بشود؛ یک انحرافی پیدا بشود. این انحراف برای شما ضررش زیاد است. شما ان شاء اللَّه بعد که هر یک، از علمای اعلام شدید، توجه کنید که در خلال تحصیل علم، تقوا تحصیل کنید، مهذب بشوید، اخلاقتان را مهذب کنید، اعمالتان را مهذب کنید. باید بر طبق کتاب و سنت باشد که شما خودتان کتاب و سنت بشوید؛ یعنی کتاب و سنت عملی. روحانی باید طوری باشد که مردم وقتی که او را دیدند به یاد رسول خدا بیفتند. و شما این بار را به دوش گرفتید، و باید این بار را به سلامت به آخر برسانید و مردم را هدایت کنید. خداوند شما و دوستان شما و رفقای شما، که در آن مدرسه و در سایر مدارس هستند، همه را سلامت و سعادت عنایت کند؛ و همه شما را خداوند از علمای اعلام مهذب که برای خدا قدم برداشتید قرار بدهد.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج‏8، ص: 261-262

 


               

سخنرانی [در جمع کارکنان ماهنامه شاهد (رهایی از وابستگی فرهنگی)]

زمان: صبح 2 تیر 1360/ 20 شعبان 1401 مکان: تهران، حسینیه جماران‏

موضوع: رهایی از وابستگی فرهنگی و نقش مطبوعات در تأثیرگذاری در فرهنگ ملت‏

حضار: کروبی (نماینده امام و سرپرست بنیاد شهید)، خانواده شهید علی مازندرانی، اعضای هیأت تحریریه و کارکنان ماهنامه شاهد.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

باید خیلی جوان‏ها و دانشمندها و آنهائی که نویسنده و گوینده هستند، خیلی کوشش کنند که آن کدورت‏هائی را که در ذهن جوان‏های ما در طول حکومت آن نظام فاسد پیدا شده است، جبران کنند.البته به خواست خدا ملت ایران یک جهشی کرد که در همه جهات تحول حاصل شد.

آن همه جوانی که یا معطل مانده بودند و یا نیروی خودشان را نمی‏توانستند صرف کنند و کلمه حقی را بگویند ویک دسته از جوان‏های ما هم مع الأسف کشیده شده بودند به یک انحرافاتی، و الحمد للَّه این انقلاب که حاصل شد و زندان‏ها شکسته شد و تقریباً یک اکثریت قاطعی از ملت ایران راه صحیحی را طی می‏کنند. لکن خیلی لازم است که کوشش شود و در این مورد آنچه که بیش از همه در فرهنگ مردم تأثیر می‏گذارد، مجله و فرهنگ مجله است، برای اینکه مجله و نحوه ارائه آن خیلی تأثیر دارد، این حتی خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، این خودش در روحیه‏اش تأثیر می‏کند.شما دیدید زمانی که مجلات دست منحرفین بود، همان نوشتن و صفحه‏ها در آنها تأثیر داشت. یک جوانی که مجله را ورق می‏زند، در روحیه‏اش تأثیر می‏گذارد اگر می‏خواند.

    همه چیز انحرافی گذاشته بودند و همه چیز را وارونه می‏کردند. فکرها را مقید کرده بودند در یک محدوده‏هایی و نمی‏گذاشتند که جوانی که تازه می‏خواهد وارد شود در جامعه، فکر آزاد داشته باشد و خودش مسائل را بررسی کند. این کودک از دبستان گرفته تا هر کجا برود، تحت تأثیر این معلم‏ها و ... آنهاست. از بچگی بچه تحت تأثیر واقع می‏شود و حتی وارد دانشگاه می‏شد یک مصیبت بالاتر. وقتی چنین شد از دانشگاه که می‏آید بیرون نمی‏تواند برای کشور مفید باشد. اینکه اینها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف کنند حسابشان صحیح نبود، زیرا وقتی بنا شد دانشگاه و جاهای مثل دانشگاه، انحراف در کارش ایجاد شود، دانشگاه نمی‏تواند افراد با استقلال فکری تربیت کرده و دردها را درمان کند. وقتی تبلیغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشته‏ها، روزنامه‏ها ... همه وسائل انحرافی بود، مجله‏ای نبود که در آن چیز صحیحی باشد و بی‏پرده مطلبی بگوید ممکن است در پرده گفته باشد، ولی این اسباب این نمی‏شد که اکثریت روزنامه‏ها وم جله‏هائی که در دست آنها بود وهمه برای این بود که شهوات و خواسته‏های حیوانی را در جوانان بیشتر کند. در شیراز در ملاء عام کار جنسی انجام دادند و عقد بین دو پسر و اینها مسائلی بود. مقدمه بود که این مسائل را در جامعه گسترش دهند و این ملت همه چیزش را از دست بدهد. خداوند خواست که نجات بدهد این ملت را و البته آنها دست بردار نیستند آنها ایران را از جهات مختلف. هم شوروی. هم امریکا و هم انگلیس، شرق و غرب طمع دارند. خداوند خواست که ملت را نجات بدهد و گر نه می‏دیدید که کار به کجا می‏کشید. طمع به ایران و مخازن آنها. و مخازن ایران بیش از آن است که اطلاع دارید.

سفری به همدان رفتم و یکی از آقازاده‏های همدان پیش من آمد ویک ورقه بزرگ آورد که مال همدان بود، تمام جاهایی که در همدان هست. دهات، روستاها در آن ثبت بود و نقطه‏ هائی به شکل‏های مختلف در آن دیده می‏شد. پرسیدم این نقطه‏ ها چیست؟ گفت: هر نقطه علامت این است که چیزی، معدنی هست، مس هست، نفت هست، طلا هست و عکسبرداری کردند. نقطه‏ها علامت چیزی هستند. و این را شنیده‏اید که وقتی اتومبیل نبود آنها می‏آمدند در ایران و با شتر حرکت می‏کردند، حتی کویرهای اینجا را دیده‏اند و از همه چیزهایی که داریم آنها مطلع هستند. کسی نمی‏داند که چه مجموعه‏ای در این هست و باید مجهز باشیم برای مقابله. اگر بخواهیم مستقل باشیم، باید مهیا باشیم که با همه چیز مقابله بکنیم. و اینها با همه جهازاتی که دارند، می‏خواهند ما را به یک صورتی در بیاورند که بی‏ثبات باشیم. اینها این طوری شما را دعوت می‏کنند، البته صورت شاهنشاهی نیست، می‏دانند مردم از آن استقبال نمی‏کنند. یک فرم دیگر، یک فرم اسلامی مثل اسلام بعضی از کشورها درست می‏کنند و افراد آن رژیم را از خود قرار می‏دهند. خیلی هم صحیح به نظر می‏آید، خیلی به اسلام ابراز عقیده هم می‏کنند و آنها نمی‏روند کسی را که اسلام را قبول ندارد بیاورند، کسی را می‏آورند که بگوید اسلام را قبول دارم. اینها از مملکتی که همه چیزش اسلام باشد می‏ترسند. نسل‏هائی که از مدارس و دانشگاه‏ها بیرون می‏آیند، اگر این طوری [اسلامی‏] تربیت شدند، باید آنها بروند. وقتی دانشگاه‏ها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین دانشگاه اگر کسی می‏خواست نماز بخواند، رویش نمی‏شد و در پنهان نماز می‏خواند. و اینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشم‏ها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم. این صورتی که مرا گاهی رنج می‏داد. آنها در صدد بودند رفراندم کنند و یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند. سنخ رفراندم‏های دکتر مصدق که رفراندم این طور بوده یک صندوق برای مخالف ویک صندوق برای موافق می‏گذاشتند و پای صندق مخالف، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رأی بیندازد. چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را امریکائی درست کردند. بعضی از این روحانیون را- بیش از بیست سال تجربه کردم- اینها می‏خواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش امریکا باشد.

ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند. آنها را کنار بگذارند و به طرف امریکا جذب بکنند. ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا می‏خواهند شروع کنند و آنها فرصت‏شان نبود و خواستند از حالا شروع کنند. ولی نشد «نه مجلس به درد می‏خورد و نه شواری نگهبان و نه قضات». می‏گفت همه اینها بی‏دین هستند. بنی صدر بارها به من گفت:

این دولت را کنار بگذاریم. می‏خواست مرا دیکتاتور کند و من می‏خندیدم و می‏گفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید. اینها جاهلند. اینها بی‏دین هستند. اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و می‏گفتند برگردیم به 22 بهمن. باید بگویم همه غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آنوقت شروع کنیم. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رای بگیرند. جمهوری دمکراتیک باشد، یا اسلامی، یا اسلامی دمکراتیک. حتی متدینین می‏گفتند. لفظ دمکراتیک را بگذارید، وقتی ما آمدیم دیدیم که می‏خواهند از اول منحرف کنند و ما گفتیم همین اسلام را می‏خواهیم ...ناشیگری کردند و خواستند رفراندم کنند، ولی نمی‏دانستند مردم چه هستند فکر کردند اینها که سوت می‏زنند توده مردم هستند.در هر حال دست از ما بر نمی‏دارند. باید جوان‏های ما نسل فعلی، نسل آینده را تربیت کنند. این نسل را نمی‏توانند الآن ذهنش را ببندند. اصرارشان این است که دانشگاه باز شود، می‏گویند متخصص نداریم، می‏گویند اینها مخالف علمند. کی بیشتر از قرآن، از علوم صحبت کرده است؟ ما روزنامه لازم داریم ولی روزنامه «انقلاب اسلامی» لازم نداریم. ما مجله می‏خواهیم ولی مجله‏هایی که مثل مجله‏های رژیم سابق باشند احتیاج نداریم. متخصص می‏خواهیم ولی متخصص مثل شریف امامی نمی‏خواهیم. در هر صورت مسأله، مسأله محققی نبود. مسأله، مسأله دانشگاه نبود. مسأله، مسأله مطبوعات نبود و مسأله آزادی نبود. مسأله این بود که وحشت زده بودند که جای دیگر این طور شود.

این وحشت هست که اگر این سرایت کند به سایر کشورهای اسلام و حتی این انقلاب به امریکا و سیاهان امریکایی منتهی شد، اینها، این وحشت را دارند و اینکه می‏گفتند نمی‏شود بدون امریکا نفس کشید، ولی ما چند سال است که بدون امریکا نفس می‏کشیم. اینها می‏ترسند مبادا این مطلب ایران در جای دیگر برود. مثلا در عراق و کویت برود. آنهائی که به خارج رفته‏اند گفتند که آنجا مهیاست که انقلاب آنجا محقق شود.در هر صورت مجله‏نویسی آسان است ولی مجله صحیح نوشتن مشکل است. چهار عکس، چهار مقاله و چهار شعر و چهار تا فکاهی، این آسان است تخصص نمی‏خواهد. باید مجله راه بیندازید که وقتی جوان‏ها باز می‏کنند شکل و صورت و عکس‏های مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آنکه پنجاه سال ما را به نابودی کشید. شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید. پنجاه سال جامعه ما هر مجله‏ای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود، همه برای این بود که از جوان‏ها مبادا جوان صحیحی ساخته شود، که خداوند به داد شما رسید و مسائل جهش پیدا کرد. اینها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش. هر کس مجله می‏خواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند. برای نسل آینده فکری بکنید. اسلام همه نسل‏ها را مکلف می‏داند. پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسل‏ها. همچنین مکلفیم که برای نسل‏های آینده کار کنیم. باید تربیت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبیرستان‏ها باشد. ان شاء اللَّه موفق باشید که مجله‏تان تربیت‏کننده باشد زیاد نوشتن نباشد، خوب نوشتن باشد.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج‏14، ص: 496-500

 

نامه [به شورای مرکزی کمیته امداد و موافقت با اساسنامه پیشنهادی‏]

زمان: 2 تیر 1366/ 26 شوال 1407

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: تأیید اساسنامه کمیته امداد

مخاطب: اعضای شورای مرکزی کمیته امداد امام خمینی‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

اعضای محترم شورای مرکزی کمیته امداد.

شما آقایان از انقلابیون اول نهضت اسلامی بوده‏اید. زندانها کشیده‏اید و زجرها دیده‏اید. امیدوارم برای هدف مقدسی که دارید، که آن خدمت به محرومین جامعه است، توفیق بیشتری داشته باشید. من به شما دعا می‏کنم که در مقابل زحماتی که می‏کشید خداوند پاداش نیکویی به شما دهد. اساسنامه‏ای که تنظیم کرده‏اید، ان شاء اللَّه موجب رضای خداوند است.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏20، ص: 289

                       

نامه [به وزیر اقتصاد (موافقت با معافیت مالیاتی شرکتهای وابسته به بنیاد 15 خرداد)]

زمان: 2 تیر 1366/ 26 شوال 1407

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: درخواست معافیت مالیاتی شرکتهای تحت پوشش بنیاد 15 خرداد

مخاطب: ایروانی، محمد جواد (وزیر امور اقتصادی و دارایی)

 [بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی‏

با سلام و درود، احتراماً به استحضار می‏رساند، بنیاد 15 خرداد که به فرمان آن حضرت به منظور تحقق آرمانهای والا و مقدس اسلامی در جهت رسیدگی و امداد به خانواده‏های محترم شهدا، معلولین انقلاب اسلامی، مستضعفان جامعه و سایر امور خیریه تأسیس شده است، اموری را که عهده‏دار است، عموماً از اهمّ مصادیق بارز امور خیریه و عام المنفعه بوده و حسب تصویبنامه شماره 35764- 14/ 7/ 1361 هیأت وزیران از جمله مؤسسات عام المنفعه موضوع ماده 2 لایحه قانونی اصلاح پاره‏ای از مواد قانون مالیاتهای مستقیم مصوب 3/ 3/ 1359 شورای انقلاب اسلامی ایران می‏باشد. بنا بر این برابر قوانین و مقررات جاری مشمول مالیات بر درآمد و نقل و انتقال املاک نمی‏باشد، لکن تعدادی از شرکتها که تمام یا قسمتی از سرمایه آنها به موجب احکام صادره از دادگاههای انقلاب اسلامی که اکثریت آنها، حکم حکومتی می‏باشد و به نفع بنیاد مذکور مصادره و تملیک گردیده است، مبالغی بدهی مالیاتی قطعی شده مربوط به قبل از تملیک بنیاد دارند، که مطالبه آن مشکلاتی را از لحاظ مالی برای بنیاد که هدف و رسالتش به امر معظمٌ له خدمت به خانواده شهدا، معلولین و مستضعفین جامعه است به وجود خواهد آورد، لذا از مقام معظم رهبری استدعا دارد موافقت فرمایید بنیاد مذکور به نسبت قدر السهم خود در شرکتهای مصادره شده از پرداخت مالیاتهای قبل از تملیک نیز معاف گردد. در خاتمه بقای طول عمر امام امت و پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام در جبهه‏های نبرد حق علیه باطل را از درگاه خداوند تبارک و تعالی مسألت دارد.

محمد جواد ایروانی- وزیر امور اقتصادی و دارایی.].

بسمه تعالی‏

با تشکر از زحمات بنیاد 15 خرداد، موافقت می‏شود.

تیر 66- روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏20، ص: 290 

. انتهای پیام /*