کد مطلب: 3040 | تاریخ مطلب: 17/01/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 17فروردین ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  17فروردین ماه

سخنرانی [در جمع پرسنل نیروی هوایی (مبارزه با رژیم شاه)] 17 فروردین58

سخنرانی [در جمع دانش‏ آموزان (اهمیت انتخاباتهای آینده)]17 فروردین58

سخنرانی [در جمع مردم قم و تأکید بر الهی بودن تحول در ملت‏]17 فروردین58   

بیانات [: بیاناتی به نماینده سازمان آزادیبخش صحرا و رهنمودهایی به این سازمان‏] 17 فروردین58   

سخنرانی [در جمع بانوان کرمانشاه و دزفول (نقش بانوان در انقلاب)]17 فروردین58   

سخنرانی [در جمع مبارزین کشورهای اسلامی (رمز پیروزی، آرزوی شهادت)]17 فروردین58     

سخنرانی [در جمع دانش‏ موزان (سهم کودکان و نوجوانان در نهضت)] 17 فروردین58

 نامه [به وزیر کشور (چگونگی شرکت رأی دهندگان فاقد شناسنامه در رأی‏گیری)] 17 فروردین67

 نامه [به رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی (حضور نمایندگان روحانی در دانشگاهها)] 17 فروردین68

               

سخنرانی [در جمع پرسنل نیروی هوایی (مبارزه با رژیم شاه)]

زمان: 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: لزوم مبارزه با ریشه ‏های فاسد رژیم شاه‏

حضار: جمعی از پرسنل نیروی هوایی‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حاصل نشدن پیروزی نهایی‏

من از همه ملت ایران، و خصوصْ شما درجه داران و سربازان نیروی هوایی، تشکر می‏کنم و سعادت و سلامت همه را از خداوند تبارک و تعالی مسألت می‏کنم.

ما باید این واقعیت را ادراک و لمس کنیم که ما [هنوز] پیروز نشدیم ... تا پیروزی نهایی راه زیادی داریم. اگر انسان خودش را پیروز ادراک کند ورشکست می‏شود؛ پیروزی سستی می‏آورد؛ لکن اگر انسان خودش را در بین راه ببیند و برای هدف نهایی در حرکت باشد، آن حرکتْ قوّت می‏آورد. ما در بین راه هستیم و البته پیروزی به این معنا که دست ستمکارها را از کشورمان خارج کردیم و خودمان الآن در کشورمان هستیم- به این معنا البته- حاصل است لکن آشفتگیهایی که الآن در مملکت هست، قشرهایی که مفسد هستند و در بین مردم مفسده می‏کنند، ریشه‏های فاسد رژیم، ریشه‏های فاسد اجانب، آنهایی که برای اجانب و در خدمت اجانب برای ملت ما زحمت و تَعَب  پیش می‏آورند، اینها هستند؛ و ما باید با تمام قوّت و قدرت در مقابل آنها ایستادگی کنیم و آنها را هم از مملکت خودمان برانیم.

برادرهای من! توجه داشته باشید که ایران از خود شماست و ایرانی باید برای ایران زحمت بکشد. همه طبقات باید با هم دوست باشند. مثل سابق نیست که بین طبقات‏ جدایی باشد، بین نیروهای نظامی با مردم جدایی باشد، آنها با نظر بد به اینها نگاه کنند و اینها به نظر بد به آنها نگاه کنند. وقت آن است که همه نیروها خدایی و اسلامی باشد و خداوند حکومت کند در این ملت و با دست خداوند ما پیش برویم. شما همه با هم هم صدا و همزبان باشید و این آشفتگیهایی که الآن به دست اجانب و عمال آنها در اطراف مملکت ایجاد شده است، این آشفتگیها را با هم و با قدرت الهی از بین ببرید و تسلط پیدا کنید بر اوضاع. کشور از خودتان هست، ملت از خودتان هست، ارتش از خودتان هست؛ همه با هم هستید، برادر هستید. باید همه با هم به پیش بروید و این مملکت آشفته را نجات بدهید. از خداوند تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را خواستارم.

صحیفه امام، ج‏6، ص: 485-486

 

سخنرانی [در جمع دانش‏ آموزان (اهمیت انتخاباتهای آینده)]

زمان: 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: لزوم مقابله با ریشه‏های فساد

حضار: دبستان امام زمان کاشان، جمعی از دانش‏آموزان الیگودرز، و انجمن‏ اسلامی جوانان خوزستان‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

مجال ندادن به خیانتکارها

درود به شما ملت بزرگ ایران و شما جوانان غیور هوشمند! سلام بر همه شما! خداوند شما را سعادتمند بفرماید. با همت والای شما جوانان و تمام اقشار ایران این نهضت به این مرتبه رسید. [با] همت والای شما بود که پیروز شدیم و ریشه فساد را از ایران تا حدودی بیرون آوردیم؛ و ان شاء اللَّه از این به بعد هم با همت والای شما جوانها، تتمّه این ریشه فساد از بیخ و بن کنده خواهد شد. شما بودید که در همه کشور، همه جای ایران خون دادید، شهید دادید و این نهضت را بارور کردید. و شما باید باشید که در همه ایران با همت والای خود و با گرم نگه داشتن این نهضت، مسائلی [را] که بعد پیش می‏آید به پیروزی برسانید. شما بودید که با فداکاری، اسلام را از دست اجنبیان و دشمنان اسلام نجات دادید؛ و شما هستید که باید با وحدت کلمه و قدرت، اسلام را از دست این اشخاص خیانتکار که در بین قشرهای ملت تخم نفاق می‏پاشند نجات دهید. مجال به این انسانهای ظاهریِ حیوان مآب ندهید؛ اینها را مجال ندهید که در بین شما ریشه کنند. خداوند شما را تأیید کند.

ما در مرحله بعد مجلس مؤسسان داریم که باید با همت والای شما، اشخاص فاضل دانشمند امین، که به ایران وفادار باشند و به اسلام متعهد، در مجلس مؤسسان بروند تا اینکه قانون اساسی اسلامی را تصویب کنند. و بعد از آن باز مجلس شورا داریم که با همت والای شما- جوانان ایرانی- باید اشخاص متنور  و اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقدرات شما را بر طبق خواسته‏های خدای متعال پیاده کنند. شما در این مراحل باید همان طوری که تا کنون با شور و شعف کارها را پیش بردید، از این به بعد هم که ملتْ خود شما هستید و کشورْ مال خود شماست و اجنبی دخالت نمی‏تواند بکند و دیگر سازمانی که به شما تعدی بکند نخواهد بود و نخواهد وجود پیدا کرد، به خواست خدای تبارک و تعالی باید برای سازندگی ایران همت کنید، نگذارید این نهضت خاموش بشود؛ نگذارید این شور و شعفی که در ملت برای احقاق حق خودش بپا شده است رو به سستی برود. خداوند شماها را تأیید کند. خداوند به شما سعادت دنیا و آخرت عنایت کند، استفاده از احکام اسلام، هم دنیا دارد و هم آخرت. برقراری جمهوری اسلامی، که با اتفاق آرای ملت تقریباً برقرار شد؛ و ان شاء اللَّه احکام اسلامی هم [که‏] دنبال او برقرار می‏شود، برای رفاه حال همه طبقات، خصوصاً کارگران، دهقانان، طبقه ضعیف، برای همه است و اسلام برای آنها بیشتر از سایر طبقات حق قائل است. از خداوند تعالی مسألت می‏کنم که همه ما را به وظایف خودمان آشنا کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

                        صحیفه امام، ج‏6، ص: 487-488

 

سخنرانی [در جمع مردم قم و تأکید بر الهی بودن تحول در ملت‏]

زمان: 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: کارشکنی مدعیان هوادار خلق‏

حضار: پرسنل صنایع نظامی تهران- هزاران تن از اهالی قم‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

دست غیبی در انقلاب اسلامی‏

من در اواخرِ اوقاتی که در پاریس بودم توجه به یک مطلبی پیدا کردم که راجع به پیشرفت این نهضت خیلی دلخوش شدم، و این مطلب را در پاریس هم به اشخاص و اجتماعاتی که می‏شد تذکر دادم؛ و آن این بود که در انقلاباتی که در دنیا واقع می‏شود کم اتفاق می‏افتد- یا اتفاق شاید نیفتاده باشد- که این طور باشد که یک مطلبی را که در مرکز مملکت می‏گویند، همین مطلب در کوره ده‏های دور افتاده هم باشد؛ و آن مطلبی را که روشنفکران می‏گویند، همان را مردم بازار و کوچه و دهقان و کشاورز هم همان را خواستار باشد. من در آن وقت اطلاع پیدا کردم و بعضی را هم که از ایران می‏آمدند پیش من، به من اطلاع می‏دادند که قضیه خواست ملت ایران یک خواستی است که گسترش پیدا کرده حتی در آن قرا و قصبات دورافتاده‏ای که از همه جهات دورند. یک نفر که همین اواخر آمد پیش من گفت که من از دهات کمره  و دهات چاپلق  و لرستان، آنجاها رفتم و دیدم، و از آنجاها گردش کردم و دیدم و می‏آیم اینجا. و او گفت که تمام دهاتی را که من دیدم، دیدم که صبح که می‏شود، آن آخوند ده جلو می‏افتد و مردم ده دنبال او راه می‏افتند و راهپیمایی می‏کنند! و اسم از یک جایی برد که من آنجا رفتم، «قریه حسن فلک» این در اطراف کمره هست و قلعه‏ای است که شاید مثلًا آن وقتی که من‏ دیدم ده- پانزده خانوار در آن زندگی می‏کردند؛ کوچک بود و در کنار یک کوهی واقع شده بود و از آبادیها دور بود. این شخص گفت من آنجا هم رفتم، آنجا همان حرفها را می‏زدند که در تهران می‏زدند! این از گسترشی که در همه جای ایران به وجود آورد. و یک گسترش دیگری که راجع به گروهها و جماعات بود؛ بچه‏های دبستان- یا کوچکتر از آنها- همین وِرْدی  را که همه مردم می‏گفتند، اینها هم می‏گفتند؛ کارگرها، کارفرماها، معلمین، اجزای دادگستری، ملّاها، طلبه‏ها، روشنفکران- همه- یک مطلب می‏گفتند و با هم بودند. من این را این طور فهمیدم که یک دست غیبی در کار است. انسان هر چه هم بخواهد مثلًا روشنگری داشته باشد و هر چه هم بخواهد یک همچو امری واقع بشود به این گسترش نمی‏تواند واقع بشود. من این طور فهمیدم که خدای تبارک و تعالی در این مسأله نظر دارد و از آنجا اطمینان برایم پیدا شد که پیروزی هست. البته به این زودی و به این سهلی را نمی‏توانستم حدس بزنم. وقتی هم که شاه سابق از ایران رفت و دنبالش آن دولت بختیار آمد- که خیلی هم بی‏عقلی کرد، من هم نصیحتش کردم گوش نداد- من عازم آمدن شدم به این نکته که دیدم از طرف امریکایی‏ها دارد فعالیت می‏شود.

در همان جا که ما بودیم می‏آمدند که شما حالا نروید، زود است! از طرف دولت ایران هم فعالیت می‏کردند که حالا نیایید شما! حتی به وسیله رئیس جمهور فرانسه یک پیامی برای من- دولت ایران- فرستاد که حالا زود است؛ حالا زودرس است این آمدن، یک قدری صبر کنید! من این طور حدس زدم که اینها می‏خواهند تجهیز کنند. اینها می‏خواهند ما را آنجا نگه دارند و خودشان کارهایشان را انجام بدهند. جوری بشود که دیگر کار از دست ما بیرون برود. من جدیت کردم که من باید بروم، دیدید که فرودگاه را بستند. من گفتم هر وقت که باز شود من باید بروم؛ ثانیاً بستند! من گفتم که هر وقت باز شد می‏رویم. بالاخره ما آمدیم. من در تمام این مدت- از این اواخر که دیگر این طور به ذهنم‏ آمده بود- این معنا را یک مطلب الهی تلقی می‏کردم. و حالا هم همین معناست که یک ملت رنجدیده که هیچ نداشت در دستش، یک ملتی که وضعش این طور بود که برای خودش حق اعتراض قائل نبود- شما ملاحظه می‏کردید که اگر یک پاسبان می‏آمد در بازار تهران می‏گفت که «چهارم آبان» «1» است باید بیرق بزنید احدی به خودش اجازه اینکه بگوید «نه» نمی‏داد؛ در مقابل پاسبان نمی‏شد بگوید «نه»! اجازه به خودشان نمی‏دادند که بگویند «نه»، این تحول روحی در بین ملت پیدا شد که در ظرف یک سال و یک قدری بالاتر، آن ملت آن طور متحول شد به یک ملتی که در خیابانها ریخت و گفت که «مرگ بر شاه»! آنکه مقابل پاسبان برای خودش این حق را قائل نبود، همه با هم شروع کردند به فریاد «مرگ بر شاه». حتی یکی از دوستان من می‏گفت که در شیراز من توی خیابان بودم که دیدم یک صاحب‏منصبی در آنجا بود که بچه‏ها جمع شده بودند دورش و به او می‏گفتند: «مرگ بر کی، زنده باد کی»! این همین طور مانده بود در آنجا؛ وقتی که مرا دید گفت که بیا و مرا از دست این بچه‏ها نجات بده! بعد ایستاد رو به قبله و دستش را این طور کرد- نزدیک گوش آورد- و بلند آنچه را که بچه‏ها می‏خواستند گفت و خودش را نجات داد! این یک مطلبی نیست که یک شخص، یک جمعیت ... بتواند بکند؛ این را خدا کرده است.

این کار کارِ الهی بود. و این هم برای این بود که اجتماع ما، این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند- این تحول باز تحول اسلامی بود- جوری شده بودند که شهادت را برای خودشان یک فوز عظیم دانستند. یک جوان- من در نجف بودم، یک جوان خیلی زیبا و در سن بین بیست تا سی- آمد پیش من و مرا قسم داد که شما دعا کنید که من شهید بشوم. این روحیه مادرهایی که دو- سه تا از بچه‏هایشان را داده بودند، وقتی که به ما می‏رسیدند می‏گفتند که این فدای اسلام، و من باز یکی دارم که آن هم باز می‏خواهم شهید بشود. یک همچو روحیه فداکاری، یعنی همان روحیه‏ای که در زمان رسول اللَّه برای مردم پیدا شده بود و در ظرف نیم قرن مسلمین را بر تقریباً دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می‏خواستند فدا بکنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهان‏بینی نبود، اسلام‏شناسی نبود؛ هیچ این حرفها نبود. این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود که در ظرف مدت کوتاهی یک همچو تحول روحی در جمعیت پیدا شد؛ و ما تا اینجا که آمدیم با این تحول روحی همراه هستیم. و این رفراندم را که شما دیدید و جلویش شکست آن ابرقدرتها را که دیدید، اینها همه را ما باید خارق عادت بدانیم. یک ملتی که هیچ ابزار نداشت و هیچ اسلحه نداشت- حالا یک چند تا تفنگ دست مردم می‏بینید- این ملت بی‏اسلحه، بی‏ابزار بر یک قدرتی که تا دندان مسلح بود و دنبالش هم امریکا بود که می‏گفت ما پشتیبانی می‏کنیم، انگلستان هم که تصریح می‏کرد، شوروی هم بود منتها عاقلتر بود، این قدرتی که پشتوانه‏اش هم این قدرتهای ابرقدرت بودند،  به دست همین جمعیتی که توی خیابان و بازار فریاد می‏کردند، به دست اینها از بین رفت. البته ارتش هم کمک کرد اما بعد از اینکه اینها فریادهایشان را کردند آنها را هم متحول کردند، ارتش را از این فداکاری که به خیال خودشان برای آن مردک  داشتند منحرف کرد به این طرف. یک عده‏ای که البته از آن بزرگها بودند که فرار هم کردند مع الأسف بسیارشان؛ و بعضی‏شان گرفتار هم شده‏اند. دیگران هم متحول شدند؛ آنها برگشتند به این طرف. نیروی هوایی، همین طور نیروهای دیگر، همین طور هوانیروز، همین طور همافران؛ اینها متحول شدند. این تحولات هم که در آنها پیدا شد باز یک امر عادی نبود که این طور متحول کرد یک ارتشی را؛ متحول کرد که بتوانند  بر خلاف شاه- که مثلًا [بزرگ‏] ارتشتاران است!- بر خلاف او قیام بکنند. اینها همه بر خلاف یک امر عادی واقع شد، غیر عادی بود.

ملت ما تا این وحدت کلمه را دارند و تا این اخلاص را به اسلام دارند، این اخلاص به اسلام که خودشان را فدایی برای اسلام می‏کنند و اسلام را همه چیز خودشان می‏دانند، تا این معنا محفوظ است، ما باید مطمئن باشیم که پیروزیم، و ما همه باید این معنا را حفظ بکنیم. شماها در بین کارگرها، در بین قشرهایی که محروم بودند- و ان شاء اللَّه امیدواریم که نباشند دیگر- این روحیه را تقویت کنید. این روحیه اسلامی را تقویت کنید؛ به آنها بفهمانید که قدرتها را خدا شکست، و این اخلاص شما بود که خون خودتان را فدا کردید؛ این را حفظش کنید.

اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان- انسان تا توی راه دارد می‏رود قدرت دارد؛ این کاروانها تا توی راه دارند می‏روند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام می‏شود؛ روحیه انسان هم این طوری است: شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سرِ نُه فرسخی رو به خستگی می‏رود؛ وقتی می‏رسد آنجا، دیگر افتاده است- ما اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم دیگر رو به سستی می‏رویم و ما [هنوز] پیروز نشدیم. ما مانعها را حالا یک مقداری رفع کردیم، ریشه‏هاشان هم هنوز باقی است.

شما الآن می‏بینید که تمام این قوایی که بیرون رفتند و شکست خورده‏اند، الآن در فعالیتند. امریکا به این زودی دست از ما برنمی‏دارد؛ انگلیس هم دست از ما برنمی‏دارد، شوروی هم دست برنمی‏دارد. اینها همه درصدد هستند که نقاط ضعف در ما پیدا بشود، از آن نقاط ضعف ما را بکوبند آنهایی که عاملین آنها هستند و پیوسته‏هایِ به آنها هستند؛ من اعتقادم این است که اکثراً امریکایی هستند و اسمشان هم «فدایی خلق» است، در میان‏ اینها از آن طرفی  کم هست؛ اینها را امریکایی‏ها درست کردند برای اینکه توی جمعیتها بروند و توی کارگرها بروند و تبلیغات بکنند که چه ... اگر ما ان شاء اللَّه برسیم به اسلام، برسیم به احکام اسلام، بتوانیم قدرت داشته باشیم اسلام را آن طوری که هست در خارج پیاده بکنیم، خواهید دید که هیچ یک از ملل دنیا آن طوری که اسلام آزادی طلب است، نیست. آن قدری که اسلام درصدد این است که طبقه ضعیف را ملاحظه بکند و یک طبقه توحیدی درست بکند دیگران نیستند.

آن دمکراسی که در اسلام است در سایر جاها نیست، اسم در سایر جاها هست یعنی هیاهو و سر و صدا هست و تبلیغات هست. همین معنی «دمکراسی» را که اسم می‏برند، از این طرف و آن طرف صدا می‏کنند، در امریکا هم همین صداهاست و در انگلستان هم همین صداهاست، در شوروی هم همین صداها هست لکن وقتی که ما ملاحظه می‏کنیم می‏بینیم که همان مسائل دیکتاتوری در همه‏شان هست! دیکتاتوری در شوروی کمتر از دیکتاتوری در امریکا نیست و کمتر از دیکتاتوری شاه ما نیست. همه دیکتاتورند منتها می‏خواهند توده‏ها را بازی بدهند، این الفاظ را رویش می‏گذارند؛ این الفاظ فریبنده رویش می‏گذارند برای اینکه مردم را بازی بدهند.

شما ملاحظه بکنید چه می‏خواهند الآن این عمال اینها. الآن اینها که دارند شلوغ می‏کنند و می‏گویند ما برای خلق می‏خواهیم خودمان را فدایی خلق بکنیم، چه می‏خواهند اینها؟ اگر اینها فدایی ملتند، ملت که همه‏شان آمده‏اند و می‏گویند «جمهوری اسلامی». اگر اینها [ادعای‏] فدایی خلق و طرفداری خلق را دارند، خوب اینها هم بیایند، اگر برای این است که زندگی اینها اداره بشود. خوب الآن همه قوا درصدد هستند- اگر این شلوغیها را کنار بگذارند- اینجا زندگی اینها را مرفه کنند. و این خلق است و این مردم‏ که همه می‏گویند «جمهوری اسلامی». در این رفراندم که شما دیدید که: در دنیا همچو رفراندمی سراغ دارید که از 35 میلیون، بیست میلیون بیشتر پای صندوق بروند رأی بدهند، و از بیست میلیون و چند صد هزار، صد و چهل هزار مخالف داشته باشند؟! اصلًا در دنیا یک همچو چیزی سابقه دارد؟ بعدها هم غیر آن اشتیاق اسلامی اگر در مردم باشد یک همچو چیزی سابقه دارد؟ آن وقت ببینید اشتیاقی که مردم داشتند برای رأی دادن، آن علاقه و اشتیاقی که مردم داشتند که پای صندوقها بروند؛ این را شما همه مشاهده کردید که با چه اشتیاقی با چه علاقه‏مندی رفتند رأی دادند که این هم بی‏سابقه بوده.

اینها دیگر از ما چه می‏خواهند؟ اگر اینها منافع خلق را می‏خواهند، خوب اینها مهلت بدهند تا ما درست کنیم. اینها نمی‏گذارند. الآن همینهایی که به اسم «فدایی خلق» و ... توی مردم افتاده‏اند، همینها مانع می‏شوند از اینکه برای این خلق یک زندگی درست بشود! برای اینکه اینها شلوغ می‏خواهند بکنند و دستور دارند از بالاترها- که من بیشترش اعتقادم هست که از امریکاست- اینها دستور دارند که با این صورت بین مردم تفرقه بیندازند، نگذارند آن معنایی که در اسلام است- آن محتوای اسلام- را نگذارند بین مردم پیاده شود. آنها از آن معنا می‏ترسند که اگر اسلام در این ممالک اسلامی، به آن معنایی که هست، پیاده بشود اینها دیگر نقش ندارند در ملتهای اسلام. اینها از این می‏ترسند و می‏خواهند نگذارند این معنا بشود. و الّا اگر این افرادی که الآن در ایران هستند و شلوغ می‏کنند و نمی‏گذارند آرامش پیدا بشود، اگر برای خلق و برای مردم فداکاری می‏خواهند بکنند، بیایند کمک کنند. اگر اینها آزادی می‏خواهند که ما آزادی داریم می‏دهیم؛ دیگر الآن اختناقی در کار نیست، همه دارند حرفهایشان را می‏زنند. اگر اینها رفاه خلق را می‏خواهند باید مهلت بدهند و بیایند کمک کنیم و با هم- همه با هم- کمک کنیم و رفاه خلق را درست کنیم. اگر اینها شلوغی می‏خواهند- چنانچه می‏خواهند- برای این نیست که برای ملت باشد؛ برای ملت که شلوغی حالا فایده ندارد، جز خونریزی که فایده ندارد. برای ملت آن فایده دارد که حالا همه با هم باشند؛ جمعیتها همه با هم باشند و همه، این مملکتی که خرابه شده و دست ما دادند، بسازند. اگر اینها می‏خواهند شلوغ بکنند که امریکایی‏ها دوباره برگردند به اینجا، خوب تکلیف ما این است که با اینها معارضه بکنیم؛ تکلیف همه ایرانی‏ها این است.

ما آنها را نصیحت می‏کنیم. ما علاقه داریم که همه افراد ملت ما در رفاه باشند. نصیحت به آنها می‏کنیم که بیایید. شما چه می‏خواهید؟ بیایید همانی را که شما می‏خواهید، در اسلام بیشترش هست. همان معانی که شما ادعا می‏کنید، اسلام نقشه‏اش را دارد؛ اسلام پیاده کرده یکوقتی این را. اسلام یکوقتی حکومتی داشته است که حاکمش را قاضی‏اش می‏خواهد که «بیا یهودی علیه تو ادعا کرده، بیا»! می‏رود آنجا با کمال ادب کنار یهودی می‏نشیند. وقتی هم که قاضی می‏گوید «یا ابَا الحسن»، می‏گویند: «نه، به من نگو ابَا الحسن؛ برای اینکه باید با من مساوی صحبت کنی». شما همچو دمکراسی در دنیا اطلاع دارید که رئیس دولت را قاضیِ منصوب از قِبَل خودش، احضار کند و او حاضر شود و بعد قاضی بر ضدّ او حکم کند و او هم قبول کند و تسلیم بشود؟ چه می‏خواهید بگویید؟ این رؤسای «کرملین» این طور هستند؟ این رؤسای امریکا این طور هستند؟ این رؤسای انگلستان این طور هستند؟ یا ادعا هست؟ می‏شود یکوقتی مثلًا یکی از رؤسای اینها را کسی بخواهد در محکمه که بیایید یک کسی به شما ادعا دارد؟ یا گفتن همان و اعدام آن آدم همان!؟

اینها چه می‏خواهند؟ اینها شلوغی می‏خواهند. اینها نیتشان حسن نیست، نیت فاسد دارند؛ اینها می‏خواهند این مملکت را دوباره برگردانند به همان حال اول که اربابها بیایند و همه چیز ما را ببرند و برای ما هیچ نگذارند. شما حالا ملاحظه می‏کنید که این قدرتی که این مردک  داشت و این تبلیغاتی که اینها داشتند، این سرپوشی بود؛ این سرپوش‏ برداشته شد، می‏بینید که ایران هیچ محتوا نداشت. الآن هر جا دست بگذارید خالی است! زراعت ما را که از بین بردند؛ که هیچ ما دیگر نداریم مگر حالا همت کنند و به واسطه همت، حالا یک کاری بشود. و امسال، از شاید پانزده سال پیش از این می‏گویند تا حال، مثل امسال نبوده است برای اینکه یک قدری به مردم مهلت داده شده است. همه چیز ما الآن از دست رفته است. اینها با هُو و جنجال و تبلیغات، هر وقت که فرض کنید شما رادیو را باز می‏کردید تبلیغاتی بود که برای «آریامهر» بود، همه‏اش راجع به تبلیغات بود- تبلیغات پوچ: «مأموریت برای وطنم»! این را درست می‏گفت اما مأمور بود که وطن را به این حالی که الآن هست برساند و همه را انجام هم داد!

ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا اینها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که- خدای نخواسته- با فرم دیگر همان مسائل را پیش بیاورند. البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمی‏گویند برای اینکه این شکست خورده است؛ این را می‏دانند که قابل عمل نیست، یک فرم دیگری رویش می‏گذارند. بلدند آنها، مطالعات دارند. اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الآن در دستمان است- که قدرت ملت است- حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد و اگر- خدای نخواسته- این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر- خدای نخواسته- ما را شکست بدهند- این دفعه اینها لمس کرده‏اند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کرده‏اند؛ پیشتر می‏گفتند احتمال را می‏دهیم، علم بود پیشتر؛ حالا لمس است، لمس کرده‏اند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد- قطع می‏کنند همه چیز ما را. این دفعه دیگر قطع می‏کنند همه قدرتها را! نه روشنفکر می‏گذارند در عالم بماند و در ایران بماند و نه‏ کسی دیگر را می‏گذارند؛ تمام را خواهند سرکوب کرد. ما بیدار باشیم! نگذاریم این پیش بیاید؛ و نگذاشتن به این است که همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاء اللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را موفق کند و به سعادت برسید.

                        صحیفه امام، ج‏6، ص: 489-498

 

بیانات [: بیاناتی به نماینده سازمان آزادیبخش صحرا و رهنمودهایی به این سازمان‏]

زمان: 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: رهنمود به سازمان آزادیبخش صحرا

حضار: نماینده سازمان آزادیبخش صحرا (پولیساریو)

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏]

... البته اینهایی که شما گفتید،  همه جرمهای شاه است. شاه این جرمها را در ایران بیشتر از آنجا داشته است؛ در اینجا تمام اسلحه‏هایی که از پول خود این مردم، تانک و توپهایی که از پول خود همین مردم تهیه کرده بود، خود این مردم را به قتل رساند! ما جرایم او را می‏دانیم، و اینها هم که شما می‏گویید جرایم حکومت اوست. و الآن حکومت او نیست که شما می‏شمارید ... قدری هم اگر سابقاً بوده است، البته با دست شاه بوده است. ما این جرایم را می‏دانیم؛ و می‏دانید که در خود ایران بیشتر از آنجاها این جرایم جاری بوده است. و حالا بحمد اللَّه دست او کوتاه شد و ملت ما پیروز شده‏اند.

و الآن گرفتاری ملت ما زیاد است و ما هم با همه مستضعفین که در عالَم هستند، با آنها همه مصاحِب هستیم و تمام مستکبرین را محکوم می‏کنیم. و ما اگر قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد. و من امیدوارم که این نهضت اسلامی ایران برای همه مستضعفین سرمشق باشد که پیروزی را به دست بیاورند؛ و این رمزی که در ایران‏ باعث پیروزی شد [که‏] عبارت از وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی بود، در همه ملتها پیدا بشود و آنها هم پیروز بشوند ان شاء اللَّه.

 [در پاسخ به بخش دیگری از سخنان نماینده پولیساریو:]

بگویید: البته من از شما تشکر می‏کنم که اینجا آمدید و استفسار از حال ملت ما و ما می‏کنید. و من همیشه دعا می‏کنم برای همه مسلمین بلکه همه مستضعفین. و من امیدوارم که هر جا که باشید شما، شعب شما، در رفاه باشند [و] آنهایی که ظلم می‏کنند از بین بروند. و ما دعا می‏کنیم خداوند شما را تأیید کند و از خدا نصرت برای شما می‏خواهیم.

 [در پاسخ به درخواست سازمان مزبور جهت شناسایی از سوی ایران:

خوب، دیگر این اموری است که مربوط به دولت است.

                        صحیفه امام، ج‏6، ص: 499-500

 

سخنرانی [در جمع بانوان کرمانشاه و دزفول (نقش بانوان در انقلاب)]

زمان: 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: نقش بانوان در انقلاب اسلامی ایران‏

حضار: جمعی از بانوان کرمانشاه و دزفول‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خانمها که از راه دور آمدند خوش آمدند. ما از خانمها بسیار متشکر هستیم، از بانوان همه ایران. بانوان همه ایران به جمهوری اسلامی حق دارند. آنها در این نهضت سهیم هستند. باید بگویم که آنها در صف اول واقع هستند برای اینکه مردها هم از آنها شجاع شدند، از مجاهدات آنها تشجیع شدند. شماها به اسلام خدمت کردید، و بعد از این هم ان شاء اللَّه خدمت می‏کنید. شماها مردان و زنانِ شیر در ایران تربیت می‏کنید. دامن شما دامن عصمت و عفت و عظمت است. شماها موظف هستید که اولاد خودتان را خوب تربیت کنید؛ اسلامی تربیت کنید، انسانی تربیت کنید، مجاهد تربیت کنید. ما با مجاهده شما و همه طبقات، این نهضت را تا اینجا پیش بردیم و «جمهوری اسلامی» را اعلام کردیم. و از این به بعد باز احتیاج به شما داریم؛ احتیاج برای مجلس مؤسسان که رأی بدهید به اشخاصی که اسلامی هستند، متعهد هستند، چپی و راستی نیستند؛ برای ایران می‏خواهند زحمت بکشند. و بعد هم برای مجلس شورا، که در این وقت همه آزادانه رأی می‏دهید، و مرد و زنْ آزاد رأی می‏دهند. مثل زمان سابق نیست که فقط کلمه «آزادمردان و آزادزنان» ! بود و همه در اختناق به سر می‏بردند. اسلام شما را آزاد کرده است؛ اسلام مرد و زن را آزاد فرموده است و همه آزادانه باید رأی بدهید. منتها اشخاصی را انتخاب کنید که برای اسلام، برای کشور منتج باشند، نافع باشند؛ خائن نباشند. خداوند شماها را ان شاء اللَّه عزت و سعادت، هم در دنیا و هم در آخرت عنایت فرماید. سلام و درود بر شما شیرزنانی که در صف اول مجاهده بودید! خداوند شماها را حفظ کند.

                        صحیفه امام، ج‏6، ص: 501

 

سخنرانی [در جمع مبارزین کشورهای اسلامی (رمز پیروزی، آرزوی شهادت)]

زمان: 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: رمز پیروزی، آرزوی شهادت‏

حضار: جمعی از رهبران سیاسی فلسطین- مسلمانان لیبی، عراق و مصر و مبارزین عرب زبان ایران‏

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏]

رمز پیروزی انقلاب اسلامی‏

من از اینکه آقایان از راه دور آمدند برای تفقد از ما و ملت ما تشکر می‏کنم. ملت ما قبل از اینکه نهضتشان انسانی باشد، اسلامی است و انسانی. همان انسانیتی که اسلام برای او شأن قائل است. ما به قدرت طبیعی بر این مشاکل و بر این مصیبتهایی که وارد شده است فائق نیامده‏ایم؛ برای اینکه قدرت ما به حَسَب طبیعتْ یک قدرت بسیار ناچیزی بود در مقابل قدرتهای بسیار بزرگ مثل قدرت امریکا و قدرت شاه سابق، با آن ابزاری که اینها در دست داشتند. ما به اینها که غلبه کردیم، ملت ما که در این نهضت پیروز شد، این فقط برای اتکال به خدا بود. در ملت ما یک تحولی حاصل شد که آن تحول سابقه نداشت؛ آن تحول این طور بود که شهادت را برای خودشان فوز عظیم می‏دانستند. جوانهای ما الآن هم پیش من می‏آیند، بعضی از آنها، و می‏گویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم! این رمزِ پیروزی بود که همان طوری که در صدر اسلام مسلمین با این رمز پیش بردند، ملت ما هم با این رمز پیش برد؛ و با این رمز است که ملتها می‏توانند پیش ببرند.

شماها منتظر این نباشید که دولتهای شما برای شما کار بکنند. من دولتهای عربی را بیش از پانزده سال است که نصیحت کردم که با هم متحد بشوند و «قدس» را نجات‏ بدهند، و هیچ ابداً در آنها اثر نکرد؛ برای اینکه در فکر این مسائل نیستند. آنها اگر صحبتی هم از این مسائل بکنند، همان صحبتهایی است که شاه سابق ما راجع به پیشرفتها می‏کرد و راجع به «تمدن بزرگ» می‏کرد! اینها هیچ یک به فکر امتها نیستند؛ امتها خودشان باید به فکر خودشان باشند. اگر ما بنا بود که بنشینیم تا برای ما دولتها کار بکنند، حالا باز همان عقب‏ماندگی را داشتیم و باز شاه سابق بر ما حکومت می‏کرد. ما به قوّت ایمان که در شَعْب ما حاصل شد- با آن قوّت ایمان با این ابرقدرتها مخالفت کردیم و بحمد اللَّه پیروز شدیم و دست آنها را کوتاه کردیم. شما اگر بخواهید به مشکلات خودتان پیروز بشوید، اگر بخواهید قدس را نجات بدهید، اگر بخواهید فلسطین را نجات بدهید، اگر بخواهید مصر را نجات بدهید و سایر ممالک عربی را نجات بدهید از دست این عمال، از دست اجانب، ملتها باید قیام بکنند؛ باید ملتها این کار را انجام بدهند؛ ننشینند که دولتها بر این مسائل وارد بشوند. آنها روی مسائلی که برای خودشان صرفه دارد عمل می‏کنند.

 ملتها باید قیام کنند؛ و ملتها باید «رمز» را بفهمند که رمز پیروزی این است که «شهادت» را آرزو بکنند و به حیات، حیات مادی، دنیایی، حیوانی، ارزش قائل نباشند. این رمز است که ملتها را می‏تواند پیش ببرد، این رمزی است که قرآن آورده است و ملتهای عرب را، در صورتی که در کمال ضعف بودند، بر دولتهای بزرگ سلطه داد. قرآن انسان ساخت؛ یک انسان الهی ساخت که با آن قدرت الهی پیشبرد کرد، و کمتر از نیم قرن بر امپراتوریها غلبه کرد. باید این رمز را پیدا کرد: باید تابع قرآن شد. باید «انسان قرآنی» ایجاد کرد. ملتها باید «صورت قرآن» بشوند تا بتوانند پیش ببرند. اگر بخواهند خودشان با دسته‏بندیهای سیاسی، با اجتماعات عادی، با اجتماعات جمعیتهای صوری بخواهند پیش ببرند، تا آخر هم نخواهند برد. باید همه مجتمع بشوند و یک انسان الهی بشوند، یک انسانی بشوند که برای خدا جهاد بکنند. اگر همچو شد پیش خواهند برد. و من توصیه می‏کنم به همه اقشار انسانی و به همه اقشار مسلمین و به همه اقشار عرب که اگر بخواهند اینها غلبه کنند بر مشکلاتشان، باید تربیت اسلامی بشوند؛ باید روی نقشه اسلام حرکت کنند؛ قرآن هادی آنها باشد، «امام» آنها باشد. اگر این طور بشود غلبه خواهند کرد بر همه امور، و اگر این طور نباشد و بخواهند روی موازین عادی و روی موازین- عرض می‏کنم که- سیاسی و اینها بخواهند پیش ببرند، دولتها همیشه مقدمند بر اینها، و [ملتها] هم پیش نخواهند برد.

ما به خواست خدا من از خدای تبارک و تعالی می‏خواهم که ماها را بیدار کند و ما را به صورت صدر اول اسلام درآورد و ملتهای ما را مثل ملت صدر اول اسلام کند که خالصْ ایمان بود و خالصْ قدرت ایمانی بود و قدرت اسلامی بود؛ که غلبه کردند یک جمعیت چند هزار نفری بر یک امپراتوری که بیشتر از تمام جمعیت این مسلمینی که می‏خواستند جنگ بروند [بود]. دو مقابلِ این جمعیت پیشقدمهایشان بودند، و در عقبْ ... زایدِ بر این داشتند! این پیشقدمهایشان دو مقابلِ تمام جمعیت اسلام بود و مع ذلک اینها بر آنها غلبه کردند! و این نبود جز اینکه ایمان بود که غلبه پیدا می‏کرد. و در ایران هم این معنا پیدا شد، و این معنا بود که ایران را مقدم کرد و بر این ابرقدرتها غلبه داد.

ان شاء اللَّه خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد و عنایت کند که ما بتوانیم به وظایف دینیه خودمان، به وظایف انسانیه خودمان عمل بکنیم. و من اخیراً هم از شما تشکر می‏کنم که تشریف آوردید و شما به ما عنایت کردید.

 [در پاسخ به تشکر و تبریک یکی از میهمانان خارجی:]

ان شاء اللَّه که موفق باشید. البته مسلمین همه باید با هم باشند. مسلمین همه باید یَدِ واحده باشند؛ مرتب به وظیفه اسلامی و انسانی‏شان عمل کنند. خدا همه را توفیق بدهد، ان شاء اللَّه موفق باشند، ان شاء اللَّه مؤید باشند؛ ان شاء اللَّه.

                        صحیفه امام، ج‏6، ص:502- 503

 

سخنرانی [در جمع دانش‏آموزان (سهم کودکان و نوجوانان در نهضت)]

زمان: 5 بعد از ظهر 17 فروردین 1358/ 8 جمادی الاول 1399

مکان: قم‏

موضوع: سهم کودکان و نوجوانان در نهضت‏

حضار: عده‏ ای از دانش‏آموزان جنوب شهر تهران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

افتخار به نسل جوان مسلمان‏

من از جهتی نگرانم و از جهتی خوشحال. از این جهت که به حَسَب قراردادهای دولتها و برای اثبات اشکالاتی اگر به نهضت ما بخواهند وارد کنند، شانزده ساله کمتر را اجازه اخذ رأی از آنها نداده‏اند. از این جهت متأثرم. و از تأثر این فرزندانم- که- برای خاطر اینکه به آنها این اجازه نداده‏اند نیز متأثرم. لکن از این جهت که این شور و شعف را در شما فرزندان عزیزم می‏بینم و این توجهی که شما به امور اجتماعی خودتان دارید و این عُلقه‏ای «1» که به اسلام و کشور اسلامی خودتان دارید، خیلی مسرورم. این طور نیست که جلوگیری از اخذ رأی به حساب نیاوردن شما فرزندان عزیز باشد. این برای یک مرسوماتی است که در دنیا هست و ما هم ناچار، برای رفع اشکالات به رفراندم، باید تا حدودی مراعات کنیم ... نگویید که شما را خدای نخواسته به حساب نیاورده‏اند. شما عزیزان ما هستید. شما خزائن این مملکت برای دوره‏های آتی هستید. ما به شما افتخار می‏کنیم که این طور شور و شعف دارید در امور اجتماعی خودتان، در امور سیاسی خودتان. و ما از شما معذرت می‏خواهیم که یک همچو [منعی‏] را به حسب التزاماتی که هست و به حسب مصالحی که بوده است این مسأله واقع شده است.

شما نگران نباشید. شما در این نهضت شرکت داشتید؛ شما هم خون دادید، شما هم‏ در این نهضت تظاهرات کردید، فریاد زدید؛ سهیم هستید در این نهضت مقدس. این نهضت مال شماست؛ بلکه باید بگوییم که این کودکهای کوچک یا این بچه‏هایی که به سن بلوغ نرسیده‏اند یا کم سن هستند، اینها سهمشان بیشتر است! برای اینکه این کودکان عزیز با ضعف بنیه‏ای که دارند و با اینکه کوچک هستند، ضعیف هستند مع ذلک در این نهضت شرکت کرده‏اند؛ پا به پای بزرگسالان در این نهضت شرکت کرده‏اند و پا به پای بزرگسالان نهضت را به پیش برده‏اند. سهم شما بیشتر از دیگران است. من امید دارم به شما؛ امید من به شما جوانان است، امید من به شما دبستانیهاست، امید من به شماست که ان شاء اللَّه مقدرات کشور ما بعد از این در دست شماها باشد و شماها وارث این کشور باشید.

خداوند شما را ان شاء اللَّه سلامت، عزت، سعادت عنایت کند؛ و ان شاء اللَّه در سالهای آتیه اگر امور اجتماعی باشد شماها هم شریک هستید، نگران نباشید؛ که ما همان طوری که نظر به بزرگسالها داریم، به شماها نظر داریم و عواطف ما نسبت به شماها بیشتر باید باشد. از خداوند تعالی سعادت همه شما را خواستارم. سلام و درود بر همه شما.

 

                        صحیفه امام، ج‏6، ص:505-  506

 

 نامه [به وزیر کشور (چگونگی شرکت رأی دهندگان فاقد شناسنامه در رأی‏گیری)]

زمان: 17 فروردین 1367/ 18 شعبان 1408

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: چگونگی شرکت رأی دهندگان (رزمندگان، بیماران بستری در بیمارستان و زندانیان) فاقد شناسنامه‏

مناسبت: انتخابات مجلس شورای اسلامی‏

مخاطب: محتشمی، سید علی اکبر (وزیر کشور)

 [محضر مبارک حضرت امام خمینی- مد ظله العالی- رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی سلام علیکم.

احتراماً، در مورد اخذ رأی از رزمندگان مستقر در جبهه‏ها و پادگانها به استحضار می‏رساند که در بهمن ماه 1366 مجلس شورای اسلامی با اصلاحیه‏ای اخذ رأی را منوط به ارائه شناسنامه نموده، و اینک از طرق گوناگون کسانی که با مشکل همراه نداشتن شناسنامه مواجه گردیده‏اند تقاضا دارند که امکان مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی- اجتماعی خود را داشته باشند. استدعا دارد حضرت عالی نظر مبارک را نسبت به شرکت رزمندگان عزیز مستقر در جبهه‏ها و پادگانها و بیماران در بیمارستانها و همچنین کسانی که در ندامتگاهها به سر می‏برند با ارائه کارت شناسایی و تأیید مسئولین مربوطه در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی را امر به ابلاغ فرمایند.

16/ 1/ 67- سید علی اکبر محتشمی، وزیر کشور].

بسمه تعالی‏

در صورتی که از همراه داشتن شناسنامه عذر داشته باشند، با کارت شناسایی می‏توانند رأی دهند.

17/ 1/ 67

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

                       صحیفه امام، ج‏21، ص: 19

 

نامه [به رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی (حضور نمایندگان روحانی در دانشگاهها)]

زمان: 17 فروردین 1368/ 29 شعبان 1409

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: اظهار نظر در مورد نمایندگان روحانی در دانشگاهها و اعلام عدم ارتباط موضوع به ایشان‏

مخاطب: خامنه‏ ای، سید علی (رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی)

بسمه تعالی‏

جناب حجت الاسلام آقای خامنه‏ای، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی‏

با سلام، اصل لزوم نمایندگان روحانی در دانشگاهها و تعیین افراد مورد قبول دانشجویان در صورت لزوم و محدوده اختیارات آنان به این جانب مربوط نمی‏باشد.

هر گونه که شورای عالی انقلاب فرهنگی صلاح می‏داند بدون انتساب به این جانب یا شخص و اشخاص دیگر اقدام نماید. توفیق جنابعالی و سایر اعضای محترم را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم.

17/ 1/ 68

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

                        صحیفه امام، ج‏21، ص: 343

 

. انتهای پیام /*