سخنرانی [در جمع پزشکان قم (لزوم اتحاد و شرکت در رفراندم)]8 فروردین 58
بیانات [خطاب به گروهی از عشایر لرستان (جلوگیری از اخلال در رفراندم)]8 فروردین 58
بیانات [خطاب به وزیر سپاه پاسداران (تلاش برای خودکفایی)]8 فروردین 64
سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (معارف و برکات بعثت رسول اکرم «ص»)] 8 فروردین 66
نامه [به آقای منتظری (موافقت با استعفای ایشان از قائم مقامی رهبری)] 8 فروردین 68
سخنرانی [در جمع پزشکان قم (لزوم اتحاد و شرکت در رفراندم)]
زمان: 8 فروردین 1358/ 29 ربیع الثانی 1399
مکان: قم
موضوع: لزوم اتحاد همه اقشار و مقابله با توطئه علیه رفراندم
حضار: پزشکان قم
اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
دستاوردهای انقلاب اسلامی
از برکات این نهضت یکی این است که ما با این چهرههایی که ناآشنا گذاشتند ما را با آنها، ان شاء اللَّه آشنا بشویم، و آشنا شدیم. دولتهای تابع استعمار کوشیدند تا اینکه طبقات مختلف ایران را از هم جدا کنند؛ بلکه در یک دایره وسیعی مسلمین را از هم جدا کنند، دولتهای اسلامی را از هم جدا کنند، و در هر ناحیهای قشرهای آنجا را از هم جدا کنند، روحانیون را از طبقات دیگر جدا کنند.
شما آقایان که پزشک هستید و اطبا هستید، بهتر از ما میدانید که اینها به سر ما چه آوردهاند. شما شاهد این مصیبتها بیشتر از ما بودید. و ما همه با هم شریکیم در اینکه در این پنجاه و چند سال شاهد مصیبتهای زیاد بودیم. و اگر جوانها از اول این سلسله را یاد ندارند لا بد این اواخر را مطلع هستند و ما که از اول اطلاع داریم و شاهد قضایا بودیم و در قم بودیم و دیدیم در اولی که اینها آمدند روی کار و رضا خان آمد روی کار با این مردم چه کرد، با همین ملت قم چه کرد، با بانوان ما چه کرد، با علمای ما چه کرد، با طلاب ما چه کرد؛ اینها قضایایی است که اگر بخواهد کسی بنویسد باید یک کتاب بنویسد.
من گاهی که مباحثه داشتم در مدرسه فیضیه- و چند نفری بودند- یک روز دیدم که یک نفر هست؛ پرسیدم، گفت: قبل از آفتاب اینها باید بروند در باغات برای اینکه مأمورین میآیند دنبالشان و آنها را میگیرند! قبل از آفتاب میرفتند در باغات شهر و بعد، آخرهای شب، برمیگشتند به محل ما. خودمان اگر یک جلسه خصوصی میخواستیم داشته باشیم، به طور متفرق و از کوچه پس کوچهها باید برویم و چند نفر با هم مجتمع بشویم و درددل بکنیم. شما نمیدانید که با بانوان قم چه کردند اینها. یک رئیس نظمیه بود- که نمیدانم حالا هست یا از بین رفته است- که آن طور با بانوان عمل میکرد که- از قراری که گفتند- یک روز دماغش خون آمده بود و نشسته بود، خون دماغش داشت میچکید؛ چشمش افتاد به یک زنی که چادر دارد یا روسری دارد؛ اعتنا به خون نکرد و پرید به او! این طور با [مردم] عمل میکردند. و شما شاهدید که در این آخر اینها با این ملت چه کردند؛ چه کشتارهایی در تمام شهرستانها کردند؛ در خود قم چه مصیبتهایی به بار آوردند.
او یکی از مصیبتهای بزرگی که برای این ملت بار آوردند اینکه ملت را نسبت به خودشان هم بدبین کردند. این معنا که ما اگر یک مریض پیدا بکنیم در تهران، الآن هم میگویند که اینجا نمیشود، بروید به- مثلًا- انگلستان، بروید به پاریس! این یک مطلبی است که از دست آنها برای ما پیدا شده است. یعنی ما خودمان را باختیم در مقابل آنها. شما گمان میکنید که در آنجا اطبای آنها همچو هستند که اگر کسی برود آنجا چه خواهد شد! همین مریضهایی که در اینجا اگر یک دقتی بکنند معالجه میشوند، وقتی بروند آنجا معلوم نیست درست معالجه بشوند. این طور نیست که اطبای آنها یک معجزهای میکنند و اطبای ما این طور نیستند. این یک مطلبی است که برای تبلیغاتی که اینها کردند، ما به خودمان هم حتی سوء ظن پیدا کردیم؛ یعنی خودمان هم باختیم خودمان را. شما گمان نکنید که اینجا اطبایش- ایران اطبایش- کمتر از اطبای آنجا باشد. الآن بسیاری از اطبا که در امریکا هستند ایرانی هستند. گفتند شاید قریب پانصد تا یا بیشتر طبیب ایرانی هست که
اگر طبیبهای ایرانی بیایند، اختلال پیدا میکند در امریکا! این طور نیست که اینهایی که رفتند و تحصیل کردند و یا در همین جا تحصیل میکنند، اینها کمتر از آنها باشند. نخیر، اینها هم همان طور هستند. اینها هم مثل آنها یا بهتر از آنها هستند. ما در آنجا- فرانسه- هم که بودیم گاهی مثلًا گرفتاری پیدا میکردیم، اطبا را میدیدیم خیلی از آنها چیزی که فوق العاده باشد من که نفهمیدم! و اشخاصی هم که رفتند باز با همان حالِ مرض برگشتند. اینجا جوابشان دادند رفتند آنجا، آنجا هم همین حال بوده است. این برای این است که اینها جدیت کردند در این سالهای طولانی که ما را تهی کنند از مغز خودمان. یعنی ما را همچو غربزده کنند که چیزهایی هم که پیش خودمان بهتر است به [آن] سوء ظن پیدا کنیم، و عقیدهمان این باشد که نه این طور خوب نیست؛ خوب است که آن طور باشد. حال آنکه مسأله این طور نیست و همچو نیست که آنها در این مسائل عقلی یا در مسائل طبی خیلی جلو باشند. خوب، بله هستند اما نه این طوری که ما توهّم میکنیم.
بنا بر این، یکی از برکاتی که در این نهضت هست این است که ماها را با هم مواجه کرده است. ما از هم دور بودیم؛ و این هم باز دست اجانب بود که ماها را از هم دور کرده بود. با اینکه ما با شما همکاریم: ما طبیب روحانی هستیم، شما طبیب جسمانی- همه طبیب انسان هستیم. ما باید با هم متصل باشیم؛ مثل یک بدن که روح دارد و جسم دارد، روحانیین و اطبا هم یک بدن هستند که یکی آن جنبه است یکی این جنبه است لکن مع الأسف ما تا حالا یک همچو اجتماعی را- غیر از این آخری که در تهران هم البته اطبا میآمدند- این اجتماعات را ما قبلًا نداشتیم؛ نه با شما نداشتیم، با دانشگاهیها هم نداشتیم، با قضات هم نداشتیم، با وکلا هم نداشتیم. یکی از برکات این نهضت این است که ما مواجه حالا میشویم با شماها و حرفهایمان را با هم میزنیم.
ما میخواهیم که این ایران ما- که- تا کنون زیر دست و پای اجانب بوده و همه مخازن ما را بردند، همه حیثیات ما را بردند، نیروهای ما را یا عقب راندند، یا ما را نسبت به نیروهای خودمان طوری کردند که بدبین بشویم، ما میخواهیم از حالا به بعد ان شاء اللَّه ورق برگردد و ما دست آنها را کوتاه کنیم و دست ظالمها را کوتاه کنیم. بحمد اللَّه دست این ظالم کوتاه شد؛ و البته همه مخازن ما را برد و دستش کوتاه شد. و من امیدوارم که بتوانیم از چنگش بیرون بیاوریم. و- عرض میکنم که- منتها این نکته الآن باید معلوم باشد که ما تا آخر نرفتیم؛ باز ما نصف راه هستیم؛ همه ریشههای استعمار را ما بیرون نیاوردیم. استبداد الآن رفته است از بین، یعنی الآن کسی نیست که به ما زور بگوید، به شما زور بگوید؛ نه دولت اسلامی زورگو هست و نه ما دیگر سازمان امنیتی داریم که از ترسش مثلًا ... بعضیها خوابشان نبرد و یا- فرض کنید که- شهربانی و اینها همه یا نظامیها، اینها هیچ کدام. الآن همه در خدمت ملت هستند و در خدمت اسلام هستند؛ از اینها الحمد للَّه دیگر مأمون هستیم و نمیترسیم. و لکن استعمار باز ریشههایش هست یعنی توطئه هایش هست الآن الآن در این حالی که ما میخواهیم برویم رفراندم کنیم- و ان شاء اللَّه بعد از دو روز دیگر رفراندم خواهد شد- در همین حال اینها توطئه دارند میبینند که یا نگذارند، یا یک شلوغی بکنند، یا یک دزدی بکنند، یا یک کاری بکنند نگذارند این کار انجام بشود. باید همه ملتفت باشید؛ توجه داشته باشید که این کید اینها را خنثی کنید. و جوانهای شما، اشخاص دیگری که هستند در قم، در سایر بلاد، باید با هم مجتمع بشوند و قرار بر این بگذارند که از صندوقها و اطراف صندوقها حفاظت کنند [و] اگر چنانچه اشخاص نابابی آمدند و خواستند شلوغ کنند، تودهنی به آنها بزنند نگذارند که شلوغ بکنند تا ان شاء اللَّه رفراندم به طور صحیح انجام بگیرد؛ و اگر رفراندم ان شاء اللَّه به طور صحیح انجام بگیرد، آنها عددی نیستند! عدد با شماست، با مسلمین است و همه «جمهوری اسلامی» را میخواهند. و من امیدوارم که جمهوری اسلامی برای ما یک نوید آزادی و استقلال بیاورد و ما ان شاء اللَّه از این قید و بندها خارج بشویم؛ و ان شاء اللَّه ایران متحول به یک صورت دیگری غیر از این صورتی که تا کنون داشته است و غربزده بوده است، تا کنون داشته است و تحت حمایت دیگران- به قول خودشان- بوده است. ان شاء اللَّه، هم استقلال حقیقی پیدا بکنیم و هم آزادی ان شاء اللَّه حفظ کنیم.
و عمده این است که این نهضت را نگه داریم. اینکه ما را تا اینجا آورده است این نهضت بوده است که متکی به همه مردم، و بالاتر اینکه اسلامی بوده است، متکی به ایمان بوده؛ یعنی همه مردم با هم گفتند که ما اسلام را میخواهیم و ما رژیم کذا را نمیخواهیم. این معنا را باید حفظ کرد. اگر ان شاء اللَّه این معنا را حفظ بکنیم تا آخر خواهیم پیروز شد، و اگر خدای نخواسته سستی بشود، سردی بشود در این معنا، من خوف این را دارم که [با] سردی و سستی ماها یکوقت- خدای نخواسته- اوضاع برگردد و اگر- خدای نخواسته- برگردد، از آن برگشتهایی است که دیگر ما رفتهایم. ولی من امیدوارم که برنگردد و با همت همه آقایان و خدمتگزاری همه ما به ملت خودمان و به ملت اسلام، ان شاء اللَّه ما پیروز باشیم و تا آخر پیروز باشیم. همه با هم جلو برویم ان شاء اللَّه.
خداوند شما همه را حفظ کند و ما همه را آشنای به وظایف خودمان بکند. و من از شما پزشکها تشکر میکنم که در این نهضتی که شده و در این زحمتهایی که برای رفقای خودتان پیدا شده و برای اهل شهرتان پیدا شده، زحمت کشیدید و رنج دیدید. معلوم است که کسانی که شاهد بودند به اینکه مثلًا زخمیها چقدر بوده است، جوانها چقدر بوده است- چقدر اینها در زحمت بودند- یا کشتهها چقدر بوده، اینها در رنج بیشترند از آنهایی که میشنوند این طور بوده. شما شاهد بودید و ما میشنیدیم این مطالب را. خداوند به شما ان شاء اللَّه عزت و سلامت و قدرت عنایت کند. سلام بر شما صحیفه امام، ج6، ص: 421 -425
بیانات [خطاب به گروهی از عشایر لرستان (جلوگیری از اخلال در رفراندم)]
زمان: 8 فروردین 1358/ 29 ربیع الثانی 1399
مکان: قم
موضوع: جلوگیری از رخنه اخلالگران در رفراندم
حضار: گروهی از عشایر لرستان
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]
... ان شاء اللَّه که همه آقایان موفق باشند. من متشکرم از اینکه آمدید اینجا برای تفقد از من. و من امیدوارم که عشایر محترم لرستان و سایر عشایر ایران، الآن احساس بکنند که مملکت مال خودشان است و مثل سابق نیست که مأمورین دولت به آنها تعدی بکنند. دولتْ دولت اسلامی است، خدمتگزار است؛ و ماها خدمتگزار شما هستیم. و من امیدوارم که با سلامتی و با سعادت باشید و از این به بعد برای مملکت خودتان فعالیت بکنید، و در محالّی که هستید حفظ نظم آنجاها را خودتان بکنید و نگذارید در آنجا کسانی که مفسده جو هستند رخنه بکنند. و اگر کسی در این رفراندم خواست که یک اخلالی کند، جداً جلوگیری کنید. و خودتان و عشیره خودتان، تمام را در پیش صندوقها حاضر کنید و به جمهوری اسلامی رأی بدهید و بدانید که آنهایی که میگویند جمهوری اسلامی نه، مقصودشان این است که اسلام نه. و ما که میگوییم جمهوری اسلامی، مقصودمان این [است] که اسلام آری. و با سلامت و سعادت باشید ان شاء اللَّه. موفق باشید.
صحیفه امام، ج6، ص: 427
بیانات [خطاب به وزیر سپاه پاسداران (تلاش برای خودکفایی)]
زمان: صبح 8 فروردین 1364/ 6 رجب 1405
مکان: تهران، جماران
موضوع: تلاش برای خودکفایی
مخاطب: رفیق دوست، محسن (وزیر سپاه پاسداران)
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
باید همه مغزها بکار بیفتند تا خودمان هر چیزی را که احتیاج داریم بسازیم. خدا با شماست و این بزرگترین پشتوانه است.
صحیفه امام، ج19، ص: 210
سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (معارف و برکات بعثت رسول اکرم «ص»)]
زمان: صبح 8 فروردین 1366/ 27 رجب 1407
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: معارف و برکات بعثت رسول اکرم (ص)
مناسبت: سالروز مبعث حضرت رسول اکرم (ص)
حضار: خانواده های شهدای جامعه پزشکی و لشکر هفت ولیعصر- اقشار مختلف مردم- اعضای کمیسیون بهداری مجلس شورای اسلامی- ستاد رسیدگی به وضع مصدومان و مجروحان جنگ تحمیلی- پرسنل سپاه پاسداران پایگاه شهید مطهری- طلاب ایرانی و غیر ایرانی حوزه علمیه قم و رزمندگان اسلام
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
این عید سعید را، که باید گفت بزرگترین اعیاد اسلامی است، من به همه مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض میکنم. قضیه بعثت مسئلهای نیست که ما بتوانیم در اطراف او صحبتی بکنیم. ما همین قدر میدانیم که با بعثت پیغمبر اکرم، انقلاباتی حاصل شد و چیزهایی در دنیا حاصل شد که قبل از او نبوده است. آن معارفی که به برکت بعثت رسول اکرم در عالم پخش شد- کسانی که مطلعاند که این معارف چی است و تا آن اندازهای که ماها میتوانیم ادراک بکنیم- میبینم که از حد [درک] بشریت خارج است؛ اعجازی است فوق ادراک بشریت از یک انسانی که در جاهلیت متولد شده است، در جاهلیت بزرگ شده است و یک آدمی بوده است که در یک محیطی پرورش یافته است که اسمی از این مسائل اصلًا نبوده در آن وقت. محیط آنجا اصلًا راجع به مسائل دنیا و به مسائل عرفان و فلسفه و سایر مسائل اصلًا آشنایی نداشتند و در تمام عمرش، حضرت آنجا بوده، یک سفر مختصری کرده است که چند وقتی، یک چند روزی، سفر کرده و برگشته. آن وقت، وقتی که بعثت حاصل شد، انسان میبیند که یک مطالبی پیش آورده است که از حد بشریت خارج است. این اعجازی است که برای اهل نظر، دلیل بر نبوت پیغمبر است، و الّا ایشان به خودش نمیتوانست این کار را بکند. نه تحصیلاتی داشت، حتی نوشتن را هم نمیدانست. مسائل، یک مسائل بزرگی است که ما نمیتوانیم در اطرافش صحبت کنیم و کشف هم نشده است؛ برای خود ایشان است و کسانی که خاص الخاص ایشان هستند. مسائل اجتماعی در اسلام- میدانید که- هست؛ همه جور مسائل هست و به درجه اعلا هست که از عهده یک نفر آدمی که در آن محیط زندگی کرده است و یا در هر محیطی [برنمیآید که] یک نفر آدم بتواند این طور در دنیا همه چیز را بیابد که مطابق عقل حالا باشد و آینده. این یک امر اعجاز است؛ غیر از اعجاز چیز دیگر نمیتواند باشد.
ما هم باید از قضیه بعثت و آن برکات بعثت که حاصل شده است [استفاده کنیم،] با اینکه آنی که پیغمبر میخواست حاصل نشده است حالا و بعدها هم حاصل نخواهد شد آن مسائلی که او میخواست، که میخواهد مردم چه بشوند، نه در زمان خودشان شد و نه بعد شد. و گرچه بعضی آخوندهای درباری میگویند که فلانی گفته است که پیغمبر نتوانست، بله، من عرض میکنم پیغمبر نتوانست! اگر توانسته بود، تو آخوند درباری حالا نبودی. همه میدانیم که در زمان پیغمبر، وضع جوری بود که پیغمبر حتی احکامی [را] که میخواست بگوید، تقیه میکرد حضرت؛ مسائلی که میخواست بگوید حضرت، ملاحظه میکرد و موفق نشد پیغمبر به آن چیزی که میخواست، آن چیزی که دلخواهش بود بعث کرد. همه چیز گفت، در رساندن مطلب هیچ قصوری نبود، اما در فهماندن مردم، آشنا کردن مردم به مسائل، یک مسئلهای نبود که از عهده کسی برآید. و لهذا، میبینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود. بله، در زمان حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- حکومت واحد میشود. قدرت حکومت ... عدالت، یک عدالت اجتماعی در همه عالم میآید، اما نه اینکه انسانها بشوند یک انسان دیگر. انسانها همانها هستند که یک دستهشان خوباند، یک [دسته] بد. منتها آنهایی که بد هستند، دیگر نمیتوانند که کارهای خلاف بکنند. در هر صورت، مسئله بعثت مسئلهای نیست که ما حالا بتوانیم در اطرافش صحبت کنیم.
من باید از شما آقایانی که حاضر هستید و کسانی که غیر حاضر هستند، از تمام اقشار ملت تشکر کنم که یک ملت نمونه هستند. و امید است که این ملت نمونه اسباب این بشود که انقلاباتی در ایران، در دنیا پیدا بشود زیادتر از آنی که الآن هست. از پزشکان من باید تشکر کنم و عرض کنم بهشان که خدای تبارک و تعالی مجاهدین در راه خودش را برایشان مقام بزرگ قائل است و مجاهد در راه خدا مراتب دارد؛ یکی از مراتبش هم این است که برای خدا انسان مداوا کند کسانی [را] که مبتلا هستند، خصوصاً در این زمان و در این وقتی که ما واقع هستیم که انصافاً کارهای شما یک مجاهده در راه خداست. منتها باید توجه کنید و مجاهده للَّه باشد، برای او باشد. وقتی برای او باشد، همیشگی میشود.
چیزهایی که برای خداست، اینها دائم است؛ همیشگی است. چیزهایی که برای طبیعت و ماده است، خود ماده و طبیعت از بین میرود. آنهایی که برای اوست، آنها هم از بین میروند. شما پزشکان که الآن باید گفت یکی از مجاهدین در راه خدا هستید، توجه بکنید که اغراضتان یک اغراض مادی نباشد؛ اغراض الهی باشد. اغراض الهی داشتید، مادی هم دنبالش هست، اما این مادی دیگر الهی شده است که دنبالش هست. [اگر دارای] اغراض مادی شُدید، هر چه هم بگویید برای خدا، درست نخواهد شد. عمده این است که اغراض را همه قشرهای ملت، دولت، مجلس همه غرضهاشان را غرض الهی کنند تا همه مسائل، مسائل الهی بشود. آن وقت ما راه یافتیم به یک گوشهای از آن چیزی که انبیا میخواستند.
شما میبینید که ما الآن مبتلا هستیم به چه چیزهایی در دنیا! باید من و شما ترک تعجب کنیم از اینکه تحول در همه چیز واقع شده، الّا در قصرهای این قدرتمندان. دنیا عوض شده است، اینها باز خیال میکنند که دنیای صد سال، صد و پنجاه سال پیش است.
اینها باز نفهمیدهاند یا خودشان را به نفهمی میزنند که همه عالم عوض شده است. آفریقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسیا عوض شده است؛ همه عوض شدهاند، همه عوض شدهاند، الّا این سردمداران، که یا عوض نشدهاند یا خودشان را میزنند به اینکه ما عوض نشدهایم و اینها خیال میکنند که- مثلًا- ایران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوی است که اگر یک سفیری از آنها بخواهد یک کاری را بکند اینها جرأت نکنند، مقابلش حرف بزنند؛ اگر یک قضیهای بخواهد واقع بشود، به مجرد اینکه سفیر فلان جا آمد، گفت نه، تمام بشود. اینها نمیفهمند که مسأله این طور نیست و دنیا حالا این نیست؟ دنیا حالا این نیست که شما هر چه آنجا نشستید و گفتید، این عمل بشود.
شما غایت امر بتوانید کلاه خودتان را نگه دارید، دنبال این نباشید که کلاه مردم را بردارید. اگر نفهمیدید تا حالا که دنیا چه خبر است، باید گفت که شما در رأس نفهمها واقع هستید و اگر میفهمید و خیال میکنید مردم دیگر نمیفهمند، این هم باز یک اشتباه بزرگ است که شما خیال میکنید مردم حالا، مردم زمان صد سال پیش از ایناند، مردم زمان پنجاه سال پیش از ایناند؛ نه، این طور نیست، تغییر کرده است، تحول حاصل شده است، دنیا به هم خورده است، انقلاب پیدا شده است در دنیا و شما سرتان را زیر برف کردهاید و همان حرفهای سابق را میزنید: اگر در خلیج فارس چه بشود، تنگه هرمز چه باشد، ما چه میکنیم. شما خیال میکنید که حالا هم مثل سابق است که در خلیج فارس و در همه جا یک کلمه میگفتید، تمام میشد قضیه. حالا نیست مسأله این طور. بفرمایید در خلیج ببینید چه خبر است! و لهذا، یک روز میگویند که ما چه میکنیم، یک روز برمیگردند؛ یک روز میگویند نگفتیم این طور.
در کاخ سفید مسائل یک مسائلی است که یکیشان میگوید که ما دخالت نظامی میکنیم، یکیشان میگوید ابداً همچو چیزی نبوده. اصلًا سر در گماند، نمیفهمند چه میکنند و باز هم نشناختهاند مردم را، نشناختهاند دنیا را. دنیا عوض شده است؛ شما هم باید خودتان را عوض کنید، افکارتان را عوض کنید. نمیشود حالا مثل سابق با دیکتاتوری یا به تبلیغ به هم زد اوضاع را. یک کلمه شما بگویید، خیال میکنید همه باید بگویند چشم؛ نمیگویند دیگر، مردم نیستند این طور حالا؛ و باید شما هم خودتان را عوض کنید و با مردم راه بروید. خیال نکنید که همه مردم باید دست بسته در مقابل شما هیچ حرفی نزنند
امروز ایران ما این طور است که چنانچه- فرض کنید که- یک رئیس جمهور امریکا بیاید اینجا، مردم عادی اینجا حاضر نیستند بروند تماشایش کنند! این طور نیست که خیال کنید که اگر یک کسی بیاید اینجا، چه خواهد شد، چه میشود، اگر چه بشود. نخیر، این مسأله این نیست، مردم عوض شدهاند، یک جور دیگری شدهاند، اعتنایی به این مسائل ندارند. نه ما، آفریقاییها هم ندارند. سایر جاها هم ندارند. فقط شماها هستید که چند نفری که یک مسائلی دستتان است و یک قدرتهایی دستتان است و خیال میکنید که اعمال نمیخواهید بکنید، میخواهید بگویید که ما اعمال میکنیم و با همین کار تمام بشود. با این کار تمام نمیشود؛ اعمال هم بکنید، نمیشود.
شوروی فهمید که در افغانستان [نمیتواند کاری بکند.] با اینکه [در] کشور افغانستان، آنهایی که سر کار هستند با شوروی هستند و کمونیست در آنجا هست، مع ذلک، این عدهای که مسلمان هستند در آنجا و اهل اسلام هستند همچو مجال را بر شوروی تنگ کردهاند که الآن نمیداند چه جوری از این غائله بیرون برود. مثل ایران که دولتش و ملتش و همه با هم هستند، فقط یک چند نفر انگشت شمارند که تبع امریکا هستند، نمیفهمند که خودشان چه میگویند؛ یک چند نفر معدودی هستند که اینها بر خلاف هستند. و من عقیدهام است که اینها هم بیایند و با مردم بشوند و خیال نکنند که حالا سابق است که امریکا هر کاری دلش بخواهد، بکند که شما بترسید از امریکا.
من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به همه ملتهای مظلوم دنیا که در مقابل ظالمها بایستند و نترسند. گمان نکنند که اینها هر چه گفتند عمل میکنند. اینها نه، اینها میخواهند که با همان تبلیغات کار را انجام بدهند و از این تبلیغات هیچ وقت نترسید. و کشور ایران که نمیترسد؛ ببینید که ایستاده مقابل؛ و افغانستان که ریختند درش و آن طور فساد را درست
کردند، این طور ایستاده است و آنها را مستأصل کرده؛ و در لبنان بالاتر از آنها، میبینید که چه کردهاند! و دنیا عوض شده است. و مسلمین توجه کنند و مظلومین توجه کنند که باید خودشان را حفظ کنند و در مقابل ابرقدرتها بایستند. و امیدوارم خداوند همه را توفیق بدهد و به برکت این عید سعید ان شاء اللَّه، خداوند پیروز کند شما را. مملکت ما را همان طوری که مستقل است، به استقلال بیشتر برساند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه صحیفه امام، ج20، ص: 239 -244
نامه [به آقای منتظری (موافقت با استعفای ایشان از قائم مقامی رهبری)]
زمان: 8 فروردین 1368/ 20 شعبان 1409
مکان: تهران، جماران
موضوع: موافقت با استعفای آقای منتظری از قائم مقامی رهبری
مخاطب: منتظری، حسینعلی
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی
پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه مورخ 6/ 1/ 68 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنماییهای حضرت عالی به عرض میرساند، مطمئن باشید همان طور که از آغاز مبارزه تا کنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرت عالی و در مسیر اسلام و انقلاب بودهام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی میدانم؛ زیرا بقا وثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است. برای هیچ کس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تا کنون در سایه رهبری و ارشادات حضرت عالی از خطرات مهمی گذشته؛ و دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیتهای عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناحهای مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال مآبهای کج فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آیا جنایات هولناک و ضربات ناجوانمردانه این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموش شدنی است؟ و اگر بلندگوهای آنان و رادیوهای بیگانه خیال میکنند با جوّسازیها و نشر اکاذیب و شایعهپراکنیها به نام این جانب میتوانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگی ملت ما رخنه کنند، سخت در اشتباهند.
و راجع به تعیین این جانب به عنوان قائم مقام رهبری، خود من از اول جداً مخالف بودم؛ و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین این جانب به مصلحت نبوده است. و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام میکنم. و از حضرت عالی تقاضا
میکنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند. و به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیتهای علمی و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایه رهبری حکیمانه حضرت عالی، اشتغال داشته باشم. و اگر اشتباهات و ضعفهایی که لازمه طبیعت انسان است رخ داده باشد، ان شاء اللَّه با رهبریهای حضرت عالی مرتفع گردد.
و از همه برادران و خواهران عزیز و علاقهمند تقاضا میکنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبری و خبرگان محترم، به بهانه حمایت از من، کاری انجام دهند و یا کلمهای بر زبان جاری نمایند؛ زیرا مقام معظم رهبری و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمیخواهند.
امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنماییهای ارزنده خود بهرهمند، و از دعای خیر فراموش نفرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری- دامت افاضاته
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما، همان طور که نوشتهاید رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما میخواهد. و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر میکردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم نمیخواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کردهاید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر مینمایم.
همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقهمندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید؛ و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامیخود را جا میزنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیه «مهدی هاشمی» هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان میدهند.
طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامهها، و رادیو- تلویزیون، باید برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالی ان شاء اللَّه با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی میبخشید. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج21، ص: 333 -335
.
انتهای پیام /*