کد مطلب: 2996 | تاریخ مطلب: 16/12/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 16 اسفند ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  16 اسفند ماه

سخنرانی [در جمع نمایندگان مجلس قطر (توطئه اجانب، تفرقه بین مسلمین)]16 اسفند 57

سخنرانی [در جمع پزشکان و پرستاران قم (تلاش برای ایجاد تمدن الهی)]16 اسفند 57

سخنرانی [در جمع پزشکان و پرستاران قم (دستاوردهای انقلاب اسلامی)]16 اسفند 57

پیام [به مسلمانان ترکیه (اتکا به خدا و وحدت کلمه)]16 اسفند 57

نامه [به آقای گلپایگانی (حادثه 14 اسفند در دانشگاه تهران)]16 اسفند 59

سخنرانی [در جمع ورزشکاران و تیمهای فوتبال منتخب تهران (توصیه به ورزشکاران)]16 اسفند 60

بیانات [در جمع مسئولان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی (رفع نیاز محرومان)]16 اسفند 62

بیانات [خطاب به مسئولان کمیته امداد امام (اخلاص؛ معیار ارزش عمل)]16 اسفند 66

 

سخنرانی [در جمع نمایندگان مجلس قطر (توطئه اجانب، تفرقه بین مسلمین)]

زمان: ساعت 20: 10 صبح 16 اسفند 1357/ 8 ربیع الثانی 1399

مکان: قم، مدرسه فیضیه

موضوع: نقش اجانب در ایجاد تفرقه و جلوگیری از تمسک مسلمین به قرآن کریم

حضار: هفتاد نفر از نمایندگان مجلس شرع اسلامی قَطَر، و عبد الحمید خاقانی  (مسئول گروه)

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

سیاست استعمار در جدا کردن ملتها از اسلام و قرآن

من تشکر می کنم از آقایان که از نقطه دور برای تفقد از ملت ما، برای سرکشی به ملتی که بیش از پنجاه سال زیر بار ظلم و جور و جنایت و خیانت لگدکوب شد [آمده اند]، تشکر می کنم از آقایانی که از بلد نائی «2» آمده اند و تفقد می کنند از ملت ما و از ما. خداوند شما را و همه مسلمین را از خواب بیدار کند. خداوند ما را، در یک زمانی که خواب و غفلت بر اکثر بلاد مسلمین سایه افکنده است، ما و همه مسلمین را هوشیار و بیدار کند.

دستهای خیانتکار اجانب که می خواستند شرق را- و خصوصاً بلاد اسلامی را- برای منافع خودشان قبضه کنند، با مطالعاتی که کرده بودند در این بلاد، و تمام بلاد را- بیابانهایش را، قصبه هایش را، شهرستانهایش را- وجب به وجب مطالعه کرده اند و روحیه گروههایی که در این بلاد زندگی می کردند مطالعه کرده اند و آیینهایی که اینها داشتند و کیفیت نفوذ آیینها در اینها مطالعه شده است، به آنجا رسیده اند که نگذارند مسلمین متمسک به قرآن باشند. قرآن را آنها سد راه می دانستند. اگر مسلمین همه متمسک به قرآن می شدند، برای آنها مجالی باقی نمی ماند. قرآن را و اسلام را از مردم  جدا کردند؛ ملتها از اسلام جدا شدند. با دعوتهایی [که ] اجانب کردند، چه خودشان مستقیماً چه به وسیله عمالشان در این بلاد- دعوتهای بر ضد ادیان، بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت اسلام- جدا کردند مسلمین را، بعضی را از بعض. ایجاد احزاب مختلفه، از صدر مشروطیت به این طرف، تمام برای تفرقه بود؛ و تمام برای این بود که مسلمین با هم مجتمع نباشند. ایجاد تفرقه بین مذاهب- مذاهب مسلمین- برای همین مقصد بود که اینها از هم جدا باشند و نتوانند برای اسلام و به نفع اسلام کاری بکنند. این کارها در طول مدتِ بیش از سیصد سال انجام گرفته است.

بحمد اللَّه در ایران، در این سنوات اخیر، یک نهضتی، یک نهضت الهی پیدا شد که من نمی توانم اسمی رویش بگذارم الّا اینکه این نهضتْ الهی بود. نهضتی که بچه های صغیرش با پیرمردهای کبیر با هم بودند؛ نهضتی که بچه ها پستانک را در دهان می گذاشتند، وقتی بیرون می آوردند می گفتند «مرگ بر شاه» باز پستانک را به دهان می گذاشتند! از بچه هایی که اولِ صحبت و حرف زدنشان است تا پیرمردهایی که آخر عهدشان است به حیات، همه با هم بودند و همه با هم طرد کردند این طاغوت را. رمز پیروزی ایران همین بود؛ اتکال به خدا، برای خدا و وحدت کلمه، وحدت کلمه و وحدت غرض [و] مقصد. از هر کس می پرسیدند، مقصد این بود که حکومتِ اسلام باشد. مقدمه این بود که حکومتِ طاغوت نباشد؛ مقصد این بود که استقلال و آزادی در پناه حکومت اسلامی باشد. رمز پیروزی ملت ما: وحدت کلمه و وحدت غرض و- مهمتر- اتکال به خدای تبارک و تعالی. شما آقایان در هر جا که هستید این رمز را فراموش نکنید.

البته من گله دارم از خلیج و اطراف آن. آنها با ما بسیاری شان موافقت نکردند بلکه مخالفت کردند. شما خودتان که آگاهید از افرادی که در آنجا بودند و پشتیبانی از طاغوت می کردند؛ و نمی دانم الآن هم می کنند؟! باز آرزو دارند که برگردد؟! آنها را هدایت کنید؛ به آنها بگویید به اسلام روی بیاورید. این حکومتها حکومت طاغوت  است، حکومت ضد اسلامی است. گمان نکنید هر که قدرت پیدا کرد، خدای تبارک و تعالی با اوست. معاویه هم قدرت داشت، فرعون هم قدرت داشت، فرعون هم سلطنت داشت. سلطنت اگر ظل اللَّه باشد، سلطان اگر ظل اللَّه باشد، پذیرفته است. یعنی چه «ظل اللَّه»؟ یعنی اینکه همین طور که سایه- سایه انسان- هیچ از خودش حرکتی ندارد الّا به حرکت انسان، اگر چنانچه سلطانی هیچ حرکتی نداشت الّا به حرکت و به تحریک خدای تبارک و تعالی، از خودش هیچ نداشت و همه از خدای تبارک و تعالی بود، [او ظل اللَّه است ]. رسول اللَّه ظل اللَّه است. غیر رسول اللَّه، آنهایی که نزدیک به رسول اللَّه اند، نزدیک به ظل اللَّه اند؛ اصلْ رسول اللَّه است، او ظل اللَّه است. امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- چون تمام وجودش فانی در وجود رسول اللَّه است، ظل اللَّه است. سلاطین جورْ ظلِّ ابلیسند! میزان در تشخیصِ سلطان جائر و سلطان عادل همین است. آنکه ابلیسی است، آنکه جائر است، ظلِّ ابلیس است نه ظلّ اللَّه. حتّی کلمه «ظلّ اللَّه» را هم غصب کرده اند اینها! فریب دادند ملتها را. آنکه هیچ ندارد الّا به ارادة اللَّه. هیچ حرکت و سکونی ندارد الّا به ارادة اللَّه؛ وَ مَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکنَّ اللَّهَ رَمی  . اینهایی که با تو مبایعه کردند، با خدا مبایعه کردند؛ «2» برای اینکه تو هیچ نداری الّا فنا در خدا. آنهایی که طاغوت هستند مثل فرعونها و امثال اینها، اینها ظل ابلیسند. یا ابلیس یا خدا؛ یا ظل اللَّه یا ظل شیطان. اینها به ملتهای ما حتی این خیانت را هم کردند که این لفظ مبارک را برای خودشان غصب کردند؛ چنانچه مقام را برای خودشان غصب کردند.

به برادرهای قَطری ما بگویید و به برادرهای خلیجی ما بگویید که آقا متحد بشوید. زیر پناه بیرق اسلام بیایید. از طاغوت کناره گیری کنید. وحدت کلمه پیدا کنید. رمز غلبه ما وحدت کلمه و اتکال به خدا بود. شما هم اتکال به خدا پیدا کنید و وحدت کلمه؛ شما هم  پیروز خواهید شد. همه ملتهای اسلام باید یکی بشوند. اگر ملتهای اسلام و دولتهای اسلام متفرق نبودند- دولت اسلامی که نمی دانم داریم یا نداریم! و شاید شما بدانید که نداریم، امید است که پیدا بکنیم- اگر مسلمین با هم بودند، این طور ذلیل نبودند زیر دست اجانب و عمال اجانب. مسلمین قریب یک میلیارد جمعیتند ولی یک میلیارد جمعیت متفرق، جدا از هم. اگر یک حکومت بود مثل صدر اسلام، یک حکومت بود و همه تابع، ما به این روز نمی نشستیم. آنها- اجانب- جدیت کردند تا حکومتها را به نفع خودشان متفرق کردند، تکه تکه کردند. حتی اخیراً که عثمانی یک مملکت وسیع بود، وقتی جنگ تمام شد، اینها را به قریب پانزده تا جدا جدا از هم کردند؛ و همه عمال خودشان !

باید مسلمین بیدار بشوند، باید از این خوابی که سیصد سال آنها را خواب کردند هوشیار بشوند؛ اقتدا کنند به ایران که با هیچ- با مشت خالی- بر تانکها و توپها و مسلسلها و قدرتهای بزرگ غلبه کرد برای اینکه اتکال به خدا داشت. همه می گفتند ما اسلام می خواهیم؛ همه فریاد می کردند که ما حکومت اسلامی می خواهیم. این ایمان راسخ که در این ملت شکوفا شد، این تبدلی که پیدا شد و تحولی که در نفوس مسلمین اینجا پیدا شد، رمز پیروزی بود: همه با هم اتکال به خدا. برادران من! اتکال به خدا داشته باشید، وحدت کلمه داشته باشید، با هم باشید، تفرقه را کنار بگذارید، خداوند همه شما را عزت، سلامت، توفیق، وحدت کلمه عنایت فرماید. خداوند اسلام را قوه و قدرت عنایت فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه

    صحیفه امام، ج 6، ص: 336-339

 

سخنرانی [در جمع پزشکان و پرستاران قم (تلاش برای ایجاد تمدن الهی)]

زمان: ساعت 30: 11 صبح 16 اسفند 1357/ 8 ربیع الثانی 1399

مکان: قم

موضوع: وضعیت ایران در رژیم شاه- تلاش برای ایجاد تمدن صحیح

حضار: جمعی از پزشکان و پرستاران

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تشکر از پزشکان و پرستاران

شما آقایان بهتر می دانید که به ملت ما چه گذشت. شما که در بیمارستانها بودید و کفیل حال مجروحین و مصدومین و قَتْلی «1» بودید، بهتر از ما اطلاع دارید. می دانید که اینها با اسم ترقی چه کردند با مملکت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند؛ نیروی انسانی ما را هدر دادند [و] تمام شئون ملی ما را به شکست دادند.

من از شما آقایان که در این اوقات سختی، با بیماران که از خودتان بودند- همه از خودمان بودند- با این مجروحین و مصدومین همراهی کردید، زحمت کشیدید، من از همه شما متشکرم. و امیدوارم که خداوند از همه شما راضی باشد. شما در این موقع از زمان از جند اللَّه بودید؛ برای خدا انجام این وظایف را کردید. من از بانوان شما و از آقایان، از همه تشکر می کنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد؛ آزادی بدهد.

ما در این پنجاه و چند سال روی آزادی را ندیدیم. شما جوانها یادتان نیست که در زمان رضا خان چه گذشت بر این ملت. من از اول تا حالا شاهد قضایا بودم؛ من همه تلخیهایی که از زمان این پدر و این پسر گذشته است بر ملت ما، آن تلخیها را چشیده ام. و شما آقایان همین زمان این [شاه ] را. و شاید اخیرْ زمانِ او را بعضی تان مطلع شدید و دیدید چه کردند اینها با ما. او را انگلیسها آوردند و مأمور کردند، این را متفقین- به حَسَب آن طوری که خودش در کتاب نوشت و بعد شنیدم که آن جمله را برداشتند - خودش در کتاب نوشت که متفقین که آمدند اینجا، صلاح دیدند که من باشم! «مأموریت» برای وطن داشت! راست می گوید اما مأموریت داشت که این وطن را به شکست برساند، به عقب برگرداند. مأموریت داشت که اقتصاد ما را فلج کند. مأموریت داشت که دانشگاههای ما را نگذارد عمل بکنند. مأموریت داشت که زراعت ما را و کشاورزی ما را بکلی ساقط کند. مأموریتها را هم خوب انجام داد! مأموریت داشت که همه خزاین ما و مخازن ما را به رایگان بلکه بدتر از رایگان- آنکه به امریکا داد نه اینکه رایگان بود بلکه عوضش پایگاه برای آنها درست کرد! نفت داد و پایگاه برای خود امریکایی ها در ایران عوض نفت درست کرد- یعنی هم عوض به جیب آنها رفت، هم مُعوَّض به جیب آنها رفت؛ مأموریت را خوب انجام داد! آنها هم خیلی پشتیبانیها را کردند  چه تهدیدها کردند؛ چیزها گفتند.

لکن ملت بحمد اللَّه ایستاد و با اینکه هیچ دستش نبود، قوّت ایمان داشت. یعنی یک نهضت اسلامی بود؛ همه با اسم اسلام جلو می رفتند. چون با اسم اسلام بود و با ایمان به خدا بود، بر همه قدرتهای بزرگ، ابرقدرتها غلبه کردند و آن دستگاه بزرگ را فرو ریختند. با دست خالی توپها و تانکها و همه را شکست دادند و کاخها را فرو ریختند. و حالا او را امریکایی ها هم قبولش ندارند! آن رفیق شفیقش- ملک حسن - هم می گوید که من این را به عنوان یک آدم عادی می پذیرم. ملک حسینش «4» هم مثل ملک حسنش!

همه به او پشت کردند و خدای تبارک و تعالی از او انتقام خواهد کشید. انتقام این طور مجرمها را ما نمی توانیم بکشیم برای اینکه کسی که یک نفر را بکشد، یک جان را از بین ببرد، جان او هم به اندازه اوست ... او [را] به اندازه یک نفر که کشته شد ما قصاص می توانیم بکنیم. کسی که صدها هزار نفر را به کشتن داده است، کسی که صدها هزار نفر را به زجر در زندانها و در بیغوله ها جای داده است، جز اینکه در یک عالَم دیگری که ابدی است برای هر یک از اینها یک حسابی باز می شود [چاره دیگری ندارد]؛ و اینجا قدرت نیست برای این کار. ما یک نفر را می کشیم به جای یک نفر. جان اشخاص، فرق ما بین شاهش و گدایش و مجرمش و غیر مجرمش فرقی نیست بلکه جانهای اینها شریفتر از اوست. ما نمی توانیم، بشر نمی تواند این مجرمهای بالذّات را ازشان انتقام بکشد برای اینکه آخرش هر چه زجر بکند، یک نفر را زجر کرده؛ و این یک نفر، هزاران نفر را. ما چطور می توانیم؟ یک نفر در مقابل یک نفر ما می کشیم؛ این هزاران نفر را کشته است، هزار دفعه که نمی توانیم بکشیم. لکن آنجایی که خداوند بخواهد انتقام بکِشد، می کُشد، زنده می کند، می کُشد، زنده می کند. برای هر یک از اینها شکنجه می دهد. چه شکنجه ای! شکنجه هایی غیر از اینکه در اینجاست. انتقام را خدای تبارک و تعالی ان شاء اللَّه می کِشد از اینها.

من تکرار می کنم اینکه شما آقایان که در این مدت زحمت کشیدید پیش خدای تبارک و تعالی مأجور هستید. اینکه برای خدا باشد جایی نمی رود، هست، محفوظ است برای شما. هر چه که برای خدا باشد منسی  نخواهد شد؛ محفوظ خواهد بود. برای خدا کار بکنید؛ از حالا به بعد هم برای خدا، برای سازندگی یک مملکتی که خراب است. همه چیزمان خراب و درهم و برهم [است ]. و همه باید با هم با یکصدا این نهضت را نگذارید که به سستی بکشد، حفظ کنید. همه مکلفیم که حفظ کنیم این را. با این نهضت اسلامی ما تا اینجا آمدیم و قدرتها را عقب زدیم؛ با این نهضت اسلامی باید سازندگی کنیم از حالا به بعد. یعنی همه با هم، همه با هم به جلو برویم. همه با هم به [سوی ] یک تمدن صحیح، نه «تمدن محمد رضایی»! تمدن الهی، تمدن رسول اللهی: آنکه همه اقشار بشر را، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمی گذارد مگر اینکه به تقوا: إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقیکمْ. میزانْ تقوا است، میزان انسانیت است.

خداوند همه شما را تأیید کند. و همه با هم ان شاء اللَّه این راه را طی بکنید. و همه با هم ان شاء اللَّه به بهشت اعلی بروید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.     

  صحیفه امام، ج 6، ص: 340-343

 

سخنرانی [در جمع پزشکان و پرستاران قم (دستاوردهای انقلاب اسلامی)]

زمان: 50: 11 صبح 16 اسفند 1357/ 8 ربیع الثانی 1399

مکان: قم

موضوع: نگاهی به دستاوردهای انقلاب اسلامی

حضار: جمعی از پزشکان و پرستاران قم

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

وحدت روح و جسم

یکی از آثار این نهضت این شد که ما با رخسارهایی مواجه می شویم که قبلًا نمی شناختیم. ما قبلًا به واسطه فعالیتهایی که عمال اجانب و خود اجانب در مدتهای طولانی کرده بودند از هم جدا بودیم؛ همه قشرها از هم جدا بودند. ما- یعنی روحانیت- با شما- یعنی اطبای ارجمند- قوه مان فرق دارد با آنهای دیگر: العِلمُ عِلمانِ: عِلْمُ الْأَبْدانِ وَ عِلمُ الْأَدْیانِ

روح و جسم با هم وحدت دارند: جسمْ ظلّ روح است؛ روحْ باطنِ جسم است، جسمْ ظاهرِ روح است. اینها با هم یک هستند، جدایی از هم ندارند. همان طوری که جسم انسان و روح انسان وحدت دارد، باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته باشند؛ اینها باید یک باشند و مع الأسف ما را از هم جدا کردند. ما را از همه اقشار جدا کردند. روحانیت را یا به نسیان- به طاق نسیان- سپردند یا لکه دار کردند. شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند. این خیانتی بود که در عرضِ قریبِ سیصد سال اجانب با کارمندهای خودشان، با عمال خودشان انجام دادند. دانشگاه را از مدارس ما جدا کردند بلکه هر یک را مخالف دیگری کردند. اقشار ملت ما را از هم جدا کردند. این خیانت بزرگی بود که به ما و به ملت ما کردند تا ما را به این روزها نشاندند.

نه تنها اقشار یک ملت را از هم جدا کردند، ملتها را از هم جدا کردند؛ به طوری که ملت ایران با ملت ترکیه هیچ روابط ندارد. اصولًا اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت؛ بی تفاوت بود. اگر مصیبتی به برادرهای ترک ما مثلًا می رسید یا عرب ما، برادرهای فارس ما بی تفاوت بودند؛ و به عکس اگر به ما مصیبتی وارد می شد، اینها بی تفاوت بودند. این بی تفاوتی از همین عمال اجانب و خود اجانب ایجاد شد که تا توانستند، مخالفت ایجاد کنند و اگر نتوانستند غفلت ایجاد کنند. و ما را غافل کردند از مقدرات خودمان؛ از مقدرات برادرهای خودمان هم غافل کردند. ما باید از این به بعد، این هوشیاری که ملت ما پیدا کرده است، جدیت کنیم که این ادامه پیدا کند.

ما صدمه این غفلتها را سیصد سال است که داریم می خوریم. پنجاه و چند سال است که پیرمردهای ما- آنهایی که به سن من یا یک قدری هم کمتر هستند- پنجاه و چند سال است که عذاب الیم این طایفه را کشیدند. و شما جوانها هم بیست و چند سال است که دیدید هر چه دیدید و شنیدید هر چه شنیدید. همه ذخایر ما را از بین بردند؛ نیروی انسانی که از همه ذخایر بالاتر است از بین بردند؛ انسانهای ما را که باید مقدرات این مملکت در دست آنها باشد و مملکت را آباد کنند، معنویتش را آباد کنند، مادیتش را آباد کنند، این نیروها را از دست ما گرفتند یا به مراکز فحشا کشیدند. تمام مراکز آموزشی را اینها مراکز فحشا قرار دادند. سینما که یکی از مراکز آموزشی است در دنیا، رادیو و تلویزیون که یکی از مراکز آموزشی است برای همه، آموزش برای همه طبقات، دستگاهی است که باید همه ملت را آموزش بدهد، اینها [را] به صورت دیگری درآوردند. سینماها را مراکز فحشا تقریباً قرار دادند. رادیوها تبلیغاتشان دیدید چه بود، تلویزیون هم همین طور!

اینهایی که امروز به خدمت اسلام درآمدند باید اصلاح بشوند، و مشغولند به فعالیت برای اینکه اصلاح بشوند. الآن هم این تتمه رژیم فاسد در آنها هست: در مطبوعات ما هست، در روزنامه های ما هست، در مجلات ما هست؛ الآن هم آن فساد تتمه اش هست. باید بتدریج اینها اصلاح بشود. این اخلاق فاسدی که در جوانهای ما ایجاد کردند باز هم تتمه اش هست لکن باید اصلاح بشود. خدا می داند که این مراکز فحشا با جوانهای ما چه کرد؛ برای آنها همه چیز را تهیه کردند [تا] غفلت کنند از همه چیز خودشان. مراکز فحشا را درست کردند به رایگان دادند؛ دعوت کردند، دعوتها کردند، جوانهای ما را کشیدند در آن مراکز و از مقدرات خودشان غافل کردند.

من خدا را شکر می کنم که در ظرف این یک سال- یک سال و نیم، یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد. جوانهای ما توجه به مسائل روز پیدا کردند؛ منصرف شدند از آن- اکثر از آن چیزهایی که قبلًا بود متحول شدند، منصرف شدند. تحولهایی معنوی پیدا شد که این تحولها را نمی توانیم اسمی روی آن بگذاریم الّا اینکه دست خدا بود توی آن. بشر نمی تواند تحول روحی در همه طبقات [ایجاد کند]. این را کراراً گفتم که یک پاسبان می آمد یک بازار سرتاسر هر امری را که می کرد اطاعت می کردند، و برای خودشان حق چون و چرا قایل نبودند؛ نه اینکه حق قایل بودند و نمی کردند، اصلًا وضع روحی شان را این طور کرده بودند که کورکورانه باید اطاعت کرد! همان طوری که ارتش ما آن طور بود. مردم را این طور کرده بودند که مثل گوسفند اطاعت کند! سر تا پا اطاعت باشد: چه فرمان سلطان چه فرمان خدا، «چه فرمان ایزد چه فرمان شاه»!! این کلمه را در اذهان بچه های ما از بچگی رشد دادند، آن هم این شاه! یک تحولی پیدا شد در ظرف یکی- دو سال که همین جمعیتی که از پاسبان آن طور وحشت داشتند به تانکها حمله کردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بیرونش کردند. همین جمعیت که دیروز از یک «ستاره دار»  آن طور خوف و وحشت می کرد، مشتش را گره کرد مقابل همه ایستاد و همه را بیرون کرد. این غیر از تحول الهی، غیر از حکم الهی نیست. ایمان است. اگر ایمان نبود نمی شد؛ ایمان می خواهد. ایمان به خدا این کار را کرد؛ ایمان به مبادی اسلامی این کار را انجام داد. همه با هم، همه با هم گفتند که ما اسلام را می خواهیم. این ایمان بود. قدرت ایمان غلبه کرد بر این قدرتها و الّا ما که چیزی نداشتیم. با همان کاردهای توی مطبخها و با همان- عرض می کنم- چوبها و با همان چیزها آمدند بیرون و غلبه کردند بر این تانکها و توپها و مسلسلها و اینها. گفتند اینها «دیگر اثر ندارد»  در مقابل ایمان. اثر هم نداشت و نتوانست اثر بکند.

ایمانتان را حفظ کنید آقا! ایمان به خدا را حفظ کنید، وحدت کلمه را حفظ کنید، این نهضت را حفظ کنید. ما هر چه داریم از این ایمان و وحدت کلمه [است ]. آنها ایمان را از ما می خواستند بگیرند و وحدت کلمه را. کوشش کردند برای این دو تا، و خدای تبارک و تعالی نخواست و با ما بود و متحول کرد یک مملکت و یک ملتی که اعتنا به مسائل دینی نداشت. متحولشان کرد به طوری که همه توجه دارند. همه با ایمان به میدان آمدند. این ملتی که با هم دعوا داشتند، این شهر با آن شهر، خود شهر این محله با آن محله، این جوان با آن جوان، یکدفعه یک تحول الهی پیدا شد که حس تعاون پیدا شد. یکی از دوستان من می گفت که در تهران من در این تظاهرات دیدم که یک پیرزنی یک جایی ایستاده یک کاسه ای دستش است تویش پول است. گفت لا بد این حالا می خواهد یک پولی جمع بکند. رسیدم به او گفتم که پیرزن چیه؟ گفت که حالا چون بازار تعطیل است، مردم هم به تلفن احتیاج دارند من دیدم که این کار را من بکنم، این پولها را بیاورم که مردم پول خُرد ندارند بردارند بیندازند آنجا و تلفن کنند. یک همچو حسی در یک افراد پیدا شد. یک همچو حس تعاونی که وقتی که این جمعیت بیرون می آمد، همه مردم- توی خانه و بیرون- با اینها کمک می کردند. این تحول به دست خدا واقع شد.

اتکال به خدا بکنید. اگر خدای نخواسته این ایمان از دست ما گرفته بشود، این اتکال به خدا از دست ما گرفته بشود، وحدت کلمه هم گرفته خواهد شد. باز خدای نخواسته برگشتش به همان مصیبتهاست. دعوت کنید مردم را، دعوت کنید همه را به اینکه در این رفراندم به جمهوری اسلامی: «فقط جمهوری اسلامی» یک کلمه این ور یک کلمه آن ور نباید باشد. نه از آن اسقاط بشود نه به آن زیاد بشود. شیاطین می خواهند یک کلمه را اسقاط بکنند، یا کلمه [ای ] را زیاد بکنند. توجه به این معنا داشته باشید؛ دعوت کنید همه را.

من از همه اطبای ایران- و حالا که قم هستم از اطبای قم- و از مریضخانه ها تشکر می کنم که در این مصایب اینها هم حس مسئولیت کردند و انجام وظیفه کردند. خداوند همه شما را بر وظایفتان بیشتر از این آشنا کند؛ که این دعای بزرگی است. و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت. و مملکت شما را از دست اجانب نجات بدهد ان شاء اللَّه. خداوند همه تان را حفظ کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

  صحیفه امام، ج 6، ص: 344-348

 

پیام [به مسلمانان ترکیه (اتکا به خدا و وحدت کلمه)]

زمان: 16 اسفند 1357/ 8 ربیع الثانی 1399

مکان: قم

موضوع: اتکا به خدا و وحدت کلمه

مخاطب: مسلمانان ترکیه

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

شما به همه سلام برسانید، و بگویید که کار خودتان را تعقیب کنید؛ دلسرد نشوید. در اینجا هیچ نداشتیم و اینها «3» همه چیز داشتند ما به اینها غلبه کردیم. آنجا هستید مأیوس نشوید. اتکا به خدا بکنید، و اتکا به ایمان بکنید؛ وحدت کلمه پیدا بکنید. جناحهایی را که نزدیک به شماست، به خودتان متصل کنید. خداوند ان شاء اللَّه کارها را انجام می دهد.

و السلام.

   صحیفه امام، ج 6، ص: 349

                                             

نامه [به آقای گلپایگانی (حادثه 14 اسفند در دانشگاه تهران)]

زمان: 16 اسفند 1359/ 29 ربیع الثانی 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: حادثه 14 اسفند در دانشگاه تهران

مخاطب: گلپایگانی، سید محمد رضا (از مراجع عظام تقلید)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته

پس از اهدای تحیت و سلام، تلگراف  جنابعالی که از نگرانی آن حضرت در قضایای شوم دانشگاه در روز پنجشنبه 14/ 12/ 59  حکایت می کرد واصل، تلفنهای بسیاری در دنباله جنایت منحرفین از اطراف نیز واصل گردید. به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان می دهم که با خواست خداوند تعالی با این گونه مخالفتهای با اسلام، برخورد شدید خواهد شد، و به دستگاه قضایی گفته ام که قضیه را تعقیب و مجرمین و محرّکین را شناسایی و محاکمه کنند و نتیجه را به این جانب اطلاع دهند تا تکلیف آنان به حسب موازین اسلامی معین شود. باید گروهها و دسته های منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند که من با احساس تکلیف، با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی می کنم و به شرارتهای ضد اسلامی خاتمه می دهم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. حضرت عالی مردم را دعوت به آرامش فرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

  صحیفه امام، ج 14، ص: 194

 

سخنرانی [در جمع ورزشکاران و تیمهای فوتبال منتخب تهران (توصیه به ورزشکاران)]

زمان: صبح 16 اسفند 1360/ 11 جمادی الاول 1402  مکان: تهران، جماران

موضوع: توصیه  هایی به ورزشکاران

حضار: اعضای تیم های فوتبال منتخب تهران، برنده جام «قائد اعظم» پاکستان و تیمهای پرسپولیس، شاهین و استقلال

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم

من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم «احِبُّ الصّالِحینَ وَ لَسْتُ مِنهُم» «2».

از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما جوانها را که ذخیره این کشور هستید و مایه امید ملت و اسلام هستید هر چه بیشتر موفق کند که در همه ابعاد انسانی ورزش کنید. یک بعدش این بعدی است که شما متخصص در آن هستید و امید است که بعدهای دیگری هم که انسان دارد و انسانیت دارد در شما رشد کند. ورزشکارها همیشه این طور بودند که یک روح سالمی داشتند، از باب اینکه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند، توجه به یک فعالیت جسمی داشتند که عقل سالم در بدن سالم است. و شما اگر دقت کنید در حال جامعه ها و طبقات جامعه می بینید که آنهایی که در عیش و عشرت می گذرانند، حقیقتاً عیش و عشرت نیست؛ بدنها افسرده، روحها پژمرده و کسالت سر تا پای آنها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت می کنند، بیست و دو ساعت در ناراحتی او هستند. و آنهایی که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمی می کنند و ورزش روحی، آنها در تمام مدت، اشخاصی هستند که پژمردگی در آنها نیست، افسردگی در آنها نیست  و این یک نعمتی است از خدای تبارک و تعالی که خداوند نصیب همه بکند، ان شاء اللَّه.

شما نمونه باشید در کشورهای دیگر که شماها از جمهوری اسلامی هستید. ما امروز احتیاج به این داریم که اسلام را در هر جا تقویت کنیم و در هر جا پیاده کنیم و از مملکت خودمان اسلام را به جاهای دیگر به آن معنایی که در مملکت الآن حاصل شده است صادر کنیم و یکی از وجه صدورش همین شما جوانها هستید که در سایر کشورها می روید و جمعیتهای زیادی به تماشای شما می آیند، به تماشای قدرتهای شما می آیند.

باید طوری بکنید که این جمعیتهای زیاد را دعوت کنید عملًا به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوری باشید که نمونه باشد برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم ان شاء اللَّه برود.

و همه موفق و مؤید باشید و ادامه بدهید به کارتان و همان طوری که آقا خواندند و گفتند، همان طوری که در ورزشکاری دارید قدم برمی دارید، برای ملتتان هم قدم بردارید و این هم برای ملت است، لکن امروز احتیاجات زیادی ملت دارد، پشت جبهه، در خود جبهه و شما بازوان قدرتمند این جامعه هستید.

و ما در بین دولتهای مرتجع و دولتهایی که مردم را می خواهند چپاول کنند، ما در بین دولتها منزوی هستیم؛ برای اینکه آنها همه بر ضد ما هستند، لکن بین ملتها این طور نیست.

ملتها با حق اند، ملتها با چیزهایی هستند که، ارزشهایی هستند که ارزشهای انسانی است. این دولتها هستند که بسیاری از آنها از این ارزشهای انسانی هیچ اطلاعی ندارند.

شما هم وقتی که آنجاها می روید با ملتها تماس دارید و ملتها به تماشای شما می آیند.

همان طوری که عرضه می دارید ارزشهای بدنی خودتان را، قدرتهای بدنی خودتان را و برای ایران ارزش قائل می شوید و ارزش ایران را به آنها حکایت و نمایش می دهید، ارزشهای اخلاقی، ارزشهای اعمالی، ارزشهای عقیدتی، اینها هم توسط خود شما ان شاء اللَّه در آنجاها منتشر بشود. و در اینجا هم، و ایران هم که هستید به خدمت این جامعه باشید.

جامعه ما احتیاج به جوانها دارد و خدمت جوانها. اسلام امروز احتیاج دارد به اینکه این جوانها که در اینجا هستند و زورمند هستند، قدرتمند هستند و قدرت روحی هم دارند، اینها همه کوشش کنند تا این کشور از شرّ مفسدین نجات پیدا کند. خداوند همه شما را موفق و مؤید و منصور کند و برای ما نگه دارد شما را.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

   صحیفه امام، ج 16، ص:80- 82

 

بیانات [در جمع مسئولان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی (رفع نیاز محرومان)]

زمان: صبح 16 اسفند 1362/ 2 جمادی الثانی 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: رفع نیاز محرومین

حضار: رسولی محلاتی، سید هاشم (نماینده امام در بنیاد مسکن)، سرپرستان و روحانیون بنیادهای مسکن در مراکز استانها. امیدوارم با کوشش شما و تمامی افراد این بنیاد، مردم محروم و مستضعف ما که در طول تاریخ اسیر خانها و سرمایه دارها بودند، دارای مسکن شوند. لازم است دولت اسلامی هم کمکهای لازم را به شما بنماید. ان شاء اللَّه مردم ما که همیشه به استضعاف کشیده شده بودند، با تلاش و کوشش دارای همه چیز گردند. خدمت شما تنها به یک نسل نیست، بلکه از خدمات شما نسلهای آینده هم استفاده می کنند. سعی کنید محرومین را همیشه در نظر داشته باشید و هر کاری که می کنید، خدا را در نظر بگیرید. ان شاء اللَّه موفق و مؤید گردید.

   صحیفه امام، ج 18، ص: 388

 

بیانات [خطاب به مسئولان کمیته امداد امام (اخلاص؛ معیار ارزش عمل)]

زمان: صبح 16 اسفند 1366/ 17 رجب 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: اخلاص؛ معیار ارزش عمل

مناسبت: سالگرد تأسیس کمیته امداد امام خمینی

حضار: عسکر اولادی- شفیق- نیری- حیدری (مسئولان کمیته امداد امام خمینی)

 [در سالگرد تأسیس کمیته امداد امام، اعضای مرکزی این کمیته به حضور امام خمینی رسیدند و گزارشی از عملکرد و تلاش این نهاد را به استحضار رساندند. امام خمینی در این دیدار فرمودند:].

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

کار شما قابل تقدیر است. من از شما تشکر می کنم. باید سعی کنید اخلاص را در تمامی کارهایتان در نظر داشته باشید و جدیت کنید که کارتان برای خداوند متعال باشد.

گاهی عمل بزرگ است، ولی چون برای خدا نیست ارزشی ندارد؛ ولی چون در عمل شما اخلاص است، کارتان بسیار با ارزش است. من در مواقع دعا به شما دعا می کنم.

ان شاء اللَّه موفق باشید.

    صحیفه امام، ج 20، ص: 500

 

 

. انتهای پیام /*