سخنرانی [در جمع بانوان قم (زن از دیدگاه اسلام)]13 اسفند 57
سخنرانی [در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی (اهمیت حاکمیت بر قلوب)]13 اسفند 59
سخنرانی [در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی (اهمیت تبلیغات)]13 اسفند 62
سخنرانی [در جمع بانوان قم (زن از دیدگاه اسلام)]
زمان: 13 اسفند 1357/ 5 ربیع الثانی 1399
مکان: قم، مدرسه فیضیه
موضوع: زن از دیدگاه اسلام
حضار: هزاران تن از بانوان قم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
بانوان دوشادوش مردان در انقلاب
درود بیپایان بر بانوان ایران! سلام بر شما بانوان محترم! رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد! سلام خدای تبارک و تعالی بر ملت ایران، بانوان آنها و مردان آنها! شما بانوانِ شجاعْ دوشادوش مردانْ پیروزی را برای اسلام بیمه کردید. من از تمام زنهای ایران، تمام بانوان ایران و از بانوان قم تشکر میکنم. خداوند از شما راضی باشد. امام عصر از شما دلخوش باشد. شما با بچه های کوچک خودتان در خیابانها آمدید و از اسلام پشتیبانی کردید. من اخبار قم و سایر بلاد را میشنیدم؛ من اخبار «چهارمردان» را میشنیدم. من در خودم غرور احساس میکنم برای این شجاعتها. بانوان ایران و بانوان قم و سایر بلاد، در این پیروزی پیشقدم هستند. آنها مردان را تشجیع کردند. مردان ما مرهون شجاعتهای شما زنهای شیردل هستند. من مرهونِ هم مرد [ان محترم] و هم بانوان محترمات هستم.
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد. اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند؛ اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ میکنند. قرآن کریم انسانساز است، و زنها نیز انسانساز. وظیفه زنها انسانسازی است. اگر زنهای انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت میکنند، شجاع میکنند. بانوان از صدر اسلام- در صدر اسلام- با مردان در جنگها هم شرکت داشتهاند. مقام زن مقام والاست؛ عالی رتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند. ما میبینیم و دیدیم که زنها، بانوان محترمات همدوش مردان بلکه جلو مردان در صفِ قتال ایستادند. بچه های خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند، و شجاعانه مقاومت کردند. ما میخواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد نه مَلعَبه باشد؛ نه ملعبه در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد.
زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلام رأی باید بدهند. همان طوری که مردان حق رأی دارند زنها حق رأی دارند. زنها را در این دورههای اخیر منحط کردند. از خیانتهای بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از دست گرفتند؛ نیروی جوانان ما را به عقب راندند، نیروی بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط کردند؛ خیانت کردند بر ملت ما. بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند! و خدا نخواست. اینها اهانت به مقام زن کردند. اینها میخواستند زن را مثل شیء، مثل یک چیز، مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذرانند. اسلام زن را مثل مرد در همه شئون- در همه شئون- همان طوری که مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. همان طوری که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زنها نباید ملعبه دست جوانهای هرزه بشوند. زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای ناخواسته بَزَک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زنها باید انسان باشند. زنها باید تقوا داشته باشند. زنها مقام کرامت دارند. زنها اختیار دارند؛ همان طوری که مردها اختیار دارند.
خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد. همه برای صلاح شماست. همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است. آنها که زنها را میخواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهای فاسد قرار بدهند خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند؛ زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدمساز است؛ زن مربی انسان است.
خداوند شما زنهای ایران را و شما زنهای قم را از خطرات انسانهای فاسد، انسانهایی که حیوانند- به حَسَب واقع- حفظ کند. شما همان طوری که تا کنون در نهضتها دخالت داشتید و سهیم بودید در این نهضت و سهیم بودید در این پیروزی، حالا هم باز باید سهیم باشید؛ و هر وقت اقتضا بکند نهضت کنید، قیام کنید. مملکت از خود شماست ان شاء اللَّه. دست اجانب کوتاه شد از مملکت، دست رشوه خواران و چپاولگران کوتاه شد، رفتند؛ مملکت از خود شماست. شما باید بسازید مملکت را. همه ملت ایران، همه ملت ایران- چه بانوان و چه مردان- باید این خرابهای که برای ما گذاشته اند بسازند. با دست مردِ تنها درست نمیشود؛ مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند.
زنهایی که میخواهند ازدواج کنند، از همان اول میتوانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان. میتوانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بدخُلقی کرد با زن، وکیل باشند در طلاق، اسلام برای آنها حق قرار داده است. اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان قایل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آنهایی که توسعه میدهد چه آنهایی که تحدید میکند، همه بر صلاح خود شماست، برای خود شماست. همان طوری که حق طلاق را با مرد قرار داده است، حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با او که اگر چه کردی یا چه کردی، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط را کرد دیگر نمیتواند او را معزول کند. اگر این ... شرط در ضمن عقد واقع شد نمیتواند او را دیگر محدود کند، نمیتواند اخلاق بد انجام بدهد. و اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او را منع میکنند؛ اگر قبول نکرد تعزیر میکنند، حد میزنند؛ و [باز] اگر قبول نکرد مجتهد طلاق میدهد. خداوند همه شما را با عزت، سلامت، سعادت، با ایمان کامل، با تربیت صحیح، با فرهنگ صحیح، خداوند همه شما را با سعادتها ... قرین کند. سلام بر شما زنها، بانوان عزیز محترم!
صحیفه امام، ج6، ص: 299-302
سخنرانی [در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی (اهمیت حاکمیت بر قلوب)]
زمان: ظهر 13 اسفند 1359/ 26 ربیع الثانی 1401
مکان: تهران، جماران
موضوع: ارزش و اهمیت حاکمیت بر قلوب
حضار: هیأت بررسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران- بنی صدر، ابو الحسن (رئیس جمهور و فرمانده کل قوا)- فلاحی (جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش)- فکوری (وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی)- خمینی، سید احمد.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حاکمیت بر قلوب
من لازم میدانم که به شما آقایان که در رأس بعضی از کشورهای اسلامی هستید نصیحت کنم. شما کوشش کنید که حکومت بر قلوب کشورهای خودتان بکنید؛ نه حکومت بر ابدان، و قلوب از شما کناره بگیرند. مسلمین اگر بخواهند موفق بشوند و از زیر تعهدهای اجانب و سلطه آنها بیرون بیایند، حکومتهای آنها باید کوشش کنند که قلوب ملتِ خودشان را به دست بیاورند حکومت بر قلوب؛ یک حکومت شیرین است؛ به خلاف حکومت بر ابدان که قلوب با آنها نباشد. شما دیدید که ایران با اینکه یک مملکت کم جمعیتی است، لکن برای اینکه قلوب ملت با حکومت موافق بود و موافق هست الآن در همه گرفتاریهایی که حکومت دارد، در همه گرفتاریها، ملت کوشش میکند که همقدم باشد با آنها و مقاصد دولت را به پیش ببرد.
ما در این جنگی که ناگهان بر ما تحمیل شد، و آنها گمان میکردند که با یک ارتش مقابل هستند، آن هم به خیال خودشان یک ارتش ضعیف و آشفته، دیدید که اشتباه کرده بودند و حسابهای آنها صحیح نبود. برای اینکه آنها نه حساب ارتش فعلی ما را کرده بودند؛ و نه حساب ملت را. ارتش فعلی ما و همین طور سایر قوای نظامی و مسلّح ما امروز غیر از زمان طاغوت است. زمان طاغوت دلها همراه نبود، و مردم با ابدان بزور همراهی میکردند. و در این زمان دلها همراه است و حکومت بر دلهاست. رئیس جمهور بر دلهای مردم حکومت میکند. و نخست وزیر ما و مجلس ما همه بر دلهای مردم حکومت میکنند. از این جهت، الآن که لشکر ما و ارتش ما در جبهه ها مشغول به جنگ و دفاع هستند، تمام کشور ما یکپارچه به جنگ مشغولاند؛ به همراهی با ارتش و همراهی با قوای مسلّحه مشغول هستند. و شاید هر روز یا اکثر روزها، جوانهایی اینجا بیایند و با گریه بخواهند که عازم به جبهه ها بشوند برای شهادت. حتی پیرمردهای ضعیف هم این آرزو را دارند و بچههای نارَس هم این آرزو را دارند. این برای این است که در این کشور اسلام حکومت میکند؛ و حکومت این کشور حکومت بر ابدان نیست؛ حکومت بر قلوب است قلوب مردم با کسانی که در این کشور حکومت میکنند همراه است. و ملت است که حکومت میکند.
شما آقایان کوشش کنید، شما سران کشورها کوشش کنید، و به دیگر سران کشور هم سفارش کنید که آنها هم نظیر ایران حکومت بر قلوب مردم بکنند. اشکال مسلمین این است که در بسیاری از حکومتها حکومت بر ابدان است، آن هم با فشار؛ و لهذا موفق نیستند. اگر ما حکومت بر ارواح بکنیم و سران کشورهای اسلامی حکومت بر ارواح بکنند و قلوب ملتها را به دست بیاورند، با این کثرت جمعیت و با این مخازن زیاد اینها آسیب پذیر نخواهند بود؛ و بر همه کشورهایی که بخواهند به آنها تعدّی کنند، مقابله میکنند و هیچ کشوری با ملتها نمیتواند مقابله کند. کشورها با دولتها مقابله میکنند و با ارتشهایی که قلوب مردم با آنها نیستند.
شما کوشش کنید و به دوستان خودتان بگویید که کوشش کنند که قلوب مردم را به دست بیاورند. همان طوری که در صدر اسلام قلوب مردم متوجه به حکومت بود.
حکومت صدر اسلام؛ حکومت بر قلوب بود. و لهذا با جمعیتهای کم بر امپراتوریهای بزرگ غلبه کردند. الآن بحمد اللَّه جمعیت مسلمین قریب یک میلیارد است؛ چرا باید با اینکه یک میلیارد جمعیت ما داریم؛ قدس ما را صهیونیستها ببرند، و حکومتهای دیگر را هم در تحت سلطه قرار بدهند؟ در صورتی که اینها اگر با هم مجتمع باشند، حکومت بزرگی خواهند بود. هر کدام در محل خودشان حکومت بر محل خودشان، و همه با هم زیر بیرق اسلام باشند.
ان شاء اللَّه امیدوارم که این نصیحت را بپذیرید که این صلاح دین و دنیای شما و ما و مسلمین است.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
صحیفه امام، ج14، ص: 179-181
سخنرانی [در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی (اهمیت تبلیغات)]
زمان: صبح 13 اسفند 1362/ 29 جمادی الاول 1404
مکان: تهران، جماران
موضوع: اهمیت تبلیغات، و لزوم پاسخگویی به تبلیغات ضد جمهوری اسلامی در دنیا
حضار: اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستاد دهه فجر
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
اهمیت مسئله تبلیغات
از کارهای چشمگیری که در این نهاد شده است تقدیر و تشکر میکنم و توفیق آقایان را بیشتر از خدای تبارک و تعالی مسألت میکنم. مهم این است که در این طور مسائل چون مسائلی است که مربوط به اسلام است، همه مردم شرکت دارند، امروز کارهایی که در ایران میشود، کارهایی که مربوط به جمهوری اسلامی است، از باب اینکه مردم از خودشان میدانند و جدا نمیدانند هیچ نهادی را از خودشان، از این جهت فعالاند در کارها، و ما باید هر چه بیشتر مردم را حفظ کنیم، و مردم باید هر چه بیشتر در صحنه حاضر باشند. ما الآن در بین راه هستیم. یعنی آن چیزی را که اسلام از آحاد ما خواسته است، و او اینکه اسلام را آن طوری که هست معرفی کنیم به همه جا آن را، ما الآن در اول راه هستیم که باید این کار را انجام بدهیم.
مسأله تبلیغات یکی از مسائل بسیار مهمی است که شاید در رأس بیشتر از امور واقع بشود. و ملاحظه میکنید که دنیا تمام تبلیغاتشان به ضد ماست، تقریباً باید این طور گفت آنهایی که به ضد ما نیستند ساکت اند. و الّا تمام رادیوها، تمام مطبوعاتشان، مصاحباتی که در خارج واقع میشود همه را ملاحظه کردید که به ضد جمهوری اسلامی است، یعنی به ضد اسلام است. و چون اسلام را آنها نمیخواهند و ایران را میبینند که در صدد این است که اسلام را معرفی کند به عالم، و اگر معرفی بشود به عالم قبول خواهند کرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد، از این جهت با ایران مخالفت میکنند، نه اینکه یک جمعیتی در ایران هستند، یا یک انسانهایی در ایران هستند، با ایران به اینکه عنوان اسلامی پیدا کرده است. و الّا این ایران بوده زمان محمد رضا، زمان دیگر با آن مخالفت نداشتند، بلکه موافقت هم داشتند. برای اینکه، آن ایران، ایرانی بود که در دست آنها بود و درخواست آنها بود، اما ایرانی که در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد، آنها این ایران را نمیخواهند و به عنوان ایران، اسلام را دارند میکوبند.
و ما باید هر چه بیشتر مسئله تبلیغاتمان را- خصوصاً در خارج- باید دولتها و باید ملت هر چه بیشتر تبلیغات را به آن دامنبزنند در مقابل آن تبلیغاتی که الآن در دنیا هست. شما ببینید در همین دهه فجر و در بیست و دو بهمن که آن جمعیت عجیب و غریب در صحنه بود، قبلش بعضی از این ایرانیهایی که بیرون رفتند، فرار کردند، اینها یک شیوه خاصی دارند، میگویند که مردم بیرون نیایید. دنبال او هر چه بیرون آمده باشد آنها کار ندارند. بعد میگویند که دیدید هیچ کس بیرون نیامد. وضعشان این طوری شده. یک جور شکستخوردگی مفتضحانه ای هست که مبتذل شده است. یک کلمه، خوب، بیرون نیاید، که معلوم نمیشود چی بیرون آمده، کی نیامده. بیرون آمدهها معلوم میشود، بیرون نیامده ها. اینها یکدفعه نمیگویند بابا بیرون بیایید شما هم یک طرف شهر باشید تا ببینیم چیاند، آنها که بیرون میآیند کیاند. از آن طرف میگویند همه ایران با ما هستند، از آن طرف میگویند اگر بخواهند بیایند بیرون آنها را چه خواهند کرد. خوب، اگر همه ایران با شما هستند، چطور چه خواهند کرد؟ بیست و دوم بهمنی که به این وضع بوده، نه در رسانههای گروهی خارج یک چیزی گفتند که قابل ذکر باشد و نه- در- کسانی که در خارج نشسته اند و به ضد ما صحبت میکنند. بیست و دوم بهمن را به حسب آن طوری که همه گزارش دادهاند، خوب ما صحنه هایش را میبینیم یک چیز چشمگیری بود، خیلی زیاد بود. بعضیها میگفتند که این تقریباً مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آن وقتها بوده است. ولی مع ذلک در دنیا منعکس نشد و این طور شد. وضع جنگ را ببینید. امروز وضع جنگ این طور است که در هر صحنهای که وارد میشوند اینها و ارتش اسلام وارد میشود، سپاه پاسداران، بسیج، وارد میشوند، پیشروی میکنند، اسیر میگیرند. در همین آخر دو هزار میگویند، دو هزار نفر اسیر گرفتند، هیچ صحبتی نیست. اما از آن ور یک چیز تلویزیونی درست میکنند، حالا البته آنها اهل فناند میتوانند درست بکنند. آن وقت پریشب بود یا دیشب بود، میگفت که در تلویزیون کجا که در لندن درست شده است، و نمایش داده شده است و در فلان جایی از این خلیج مثل اینکه بود، آنجا نمایش داده شده است، فهماندهاند به مردم که چقدر ایرانیها کشته شدهاند. تمام لاشه های اینها افتاده است در بیابانها، و عراقیها با شادی دارند دور و بر آنها میگردند. این عراقیهای بیچارهای که گرفتار شدند خودشان، این ارتش عراقی که بیچاره شده است، هر وقت چهار تا پاسدارها را میبینند فرار میکنند همه شان، آن وقت یک همچه چیزی نمایش میدهند. وضع دنیا این طوری شده در تبلیغات.
تبلیغات وضعش بر این شده است که هر چه بتوانند بر خلاف اسلام، بر خلاف ایران به عنوان اینکه این یک جمهوری اسلامی هست و اسلام را میخواهد، دارند تبلیغ میکنند از هر طرف. جنگ با این اهمیتی که هست الآن پیشروی دارد میکند، و این طور پیشروی کرده و همه را بیرون کردهاند تقریباً، تقریباً از ایران بیرون کردند، و الآن دارند پیشروی میکنند. وقتی که رادیوها میگویند، آنجایی که خیلی خوب میگویند، میگویند بعضی ایرانیها این جور میگویند، عراقیها این جوری میگویند، اما معلوم نیست چه جوری است. آن وقتی که زیاد سیلی خوردند از آن ور میافتند، میگویند که عراقیها پیش بردند، جلو آوردند، راندند ایرانیها را، انداختند به دریا، آنها نتوانستند شنا کنند رد بشوند، انداختند به آن آبها و آنها بیچاره ها همه خفه شدند و مردند. اسیر گرفتند، اسیرهای بچه هشت ساله، این ایران، بچه های هشت ساله را میفرستند به جنگ! وضع تبلیغات این طور شده. ما تبلیغاتمان هر چه هم زیاد بشود البته به پای آنها نمیرسد.
خوب همه رسانه های گروهی دست آنهاست. اما ما باید تبلیغ کنیم.
ما باید بگوییم به مردم. و من امیدوارم که موفق بشوند آنهایی که تبلیغ میخواهند بکنند، و آنهایی که در خارج میروند و آنهایی که در رادیو و تلویزیون صحبت میکنند معلوم بشود که وضع چه جوری هست. آنها چه وضعی دارند و ما چه وضعی داریم و آنها چه میگویند و ما چه میگوییم. اینها اسلام را یک جوری معرفی دارند میکنند کأنّه اسلام جنگ میخواهد بکند. با اینکه اسلام هیچ وقت جنگ نخواسته، یعنی ما نخواستیم جنگ بکنیم، آنها جنگ را آوردند برای ما، ما دفاع میکنیم. الآن هم اگر، ما مهلت بدهیم به صدام، اگر این دو ماه مهلت پیدا بکند دوباره تجهیزش میکنند، مجهزش میکنند و دوباره یک جای دیگر حمله میکند. یک همچو حیوانی را که نمیشود که ما رهایش کنیم که سرخود هر کاری میخواهد بکند. این تا خفه نشود، این منطقه درست نخواهد شد. و آنهایی که به این کمک میکنند نمیفهمند، متوجه نیستند. امریکا اینها را بازی میدهد، اینها را آلت دست قرار داده، همان طوری که صدام مبتلا شده است. با اینکه عراق طرف نسبت نیست قدرتش با دیگر جاهایی که الآن در خلیج و اینها هستند، همان طور که اینها مبتلا شدند، امریکا میخواهد اینها را مبتلا کند، دیگران را هم میخواهد مبتلا کند. باید اینها بفهمند که تکلیفشان چی هست، با اسلام تکلیفشان چی هست، با ایران تکلیفشان چی است. آنها بعد میخواهند زندگی کنند، بعد که صدام رفت اینها میخواهند زندگی کنند. ما میل داریم که اینها زندگیشان زندگی صحیح باشد.
ما همیشه میل داریم که در این منطقه که هستیم اسباب آسایش مردم بشویم، نه اینکه اسباب گرفتاری مردم بشویم. خوب، نمیگذارند ما کار خودمان را انجام بدهیم. اگر یک سال مهلت به ایران بدهند، آن وقت میفهمند که هم منطقه خوب خواهد شد، هم دست قدرتها بریده خواهد شد، هم هر منطقهای در محل خودش برای خودش زندگی مرفه خواهد پیدا کرد. لکن خوب امریکا نمیگذارد، از آن ور، از این ور هر طور دلش بخواهد میکند. و من امیدوارم ان شاء اللَّه که دست همه کوتاه بشود و شما هم موفق بشوید به خدمت الآن ایران مال خودتان است. دست همه کوتاه شده، خودتان باید درستش کنید.
الحمد للَّه خوب در صحنه هستند مردم، خوباند خیلی، بسیار خوباند، لکن باید باقی بمانند در صحنه، اگر بخواهند یک زندگی شرافتمندانه داشته باشند، یعنی آدم باشند. ما را آدم حساب نمیکردند قبلًا. ما را مثل سایر چیزها حساب میکردند. که یک کالایی بودیم دست آنها که- برایمان- این به آن میفروخت، آن به آن میفروخت و چه میکرد، ما این طوری بودیم. حالا بحمد اللَّه [مملکت مال] خودمان هست، برای خودمان هست و امیدوارم ان شاء اللَّه که موفق بشوند به اینکه خدمت کنند به اسلام، خدمت بکنند به ایران.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
صحیفه امام، ج18، ص:373- 377
.
انتهای پیام /*