کد مطلب: 2990 | تاریخ مطلب: 10/12/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 10 اسفند ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  10 اسفند ماه

ورود امام خمینی (س) به قم و سخنرانی [در جمع مردم (نتایج مبارزات ملت- تأکید بر «جمهوری اسلامی»)]10 اسفند 57

سخنرانی امام خمینی (س) [در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی (تشریح وضعیت ایران در جنگ)]10 اسفند 59

سخنرانی امام خمینی (س)  [در جمع مردم و کارکنان مدرسه شهید مطهری (تهذیب مقدم بر تعلیم)]10 اسفند 59

سخنرانی امام خمینی (س) [در جمع فرماندهان و پاسداران کمیته ها (لزوم خودسازی و اصلاح نفس)] 10 اسفند 60

 حکم [تعلیق بخشی از محکومیت زندانیان دادگاه ویژه روحانیت به حاکم شرع این دادگاه ]10 اسفند 66 

 

سخنرانی [در جمع مردم (نتایج مبارزات ملت- تأکید بر «جمهوری اسلامی»)]

زمان: 10 اسفند 1357/ 2 ربیع الثانی 1399

مکان: قم، مدرسه فیضیه

موضوع: تبیین نتایج مبارزات ملت ایران- برنامه های رفاهی مادی و معنوی- تأکید بر «جمهوری اسلامی» و خودسازی

مناسبت: ورود امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به قم

حضار: اهالی قم و دیگر شهرستانها

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جنایات دودمان پهلوی

من از عواطف شما ملت ایران تشکر می کنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش نمی کنم. من از عهده تشکر شما برنمی آیم. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت ملت ایران را خواستارم.

ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین؛ کوششهای قریب سیصد ساله استعمار و اجانب را خنثی کرد. قریب سیصد سال اجانبْ تبلیغات کردند: تبلیغات بر ضد اسلام، تبلیغات بر ضد همه ادیان، تبلیغات بر ضد روحانیت. در زمان این پدر و پسر این تبلیغات اوج گرفت. این عمال اجنبی در این پنجاه و چند سال تمام حیثیات ملت ما را پایمال کردند. این پدر و پسر خیانتها کرده اند که روی تاریخ را سیاه کرده است. این پدر و پسر جنایتهایی در ایران کرده اند که ما نمی توانیم عُشر او، صد یک او را بیان کنیم. اینها ملت ما را به اسارت کشاندند؛ اینها خزاین ما را به یغما برده اند؛ اینها نیروی انسانی ما را از بین بردند. از همه مهمتر نیروی انسانی است. کوشش کردند که جوانهای ما را عقب نگه دارند، دانشگاههای ما را عقب نگه دارند، مدارس علمیه ما را نگذارند مشغول به کار خودشان باشند.

من از شما ملت ایران و از شما قمیها باید تشکر کنم که در این قیام یکی دو ساله اخیر تمام نقشه های آنها را [نقش ] بر آب کردید و عمال استعمار را از مملکت خودتان راندید، و بقیه ای که مانده اند اینها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را کوتاه کردید؛ منفعت خواهان را، چپاولگران بین المللی را، دستشان را قطع کردید. خون دادید، جوان دادید لکن خون و جوان شما به نفع اسلام و برای اسلام بود. اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داشته باشیم که خونمان یا جوانانمان در راه او شهید شود. اسلام شهیدان زیاد داشته است. امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- شهید اسلام است و برای اسلام شهادت پیدا کرد. حسین بن علی در راه اسلام شهید شد. ما باکی از شهادت نداریم، ما باکی از کشته دادن نداریم. شما ملت ایران که با خون خود، با جوانهای خود اسلام را بیمه کردید، دست اجانب را قطع کردید، شما بر همه ما منت دارید. من از همه شما منت می کشم؛ من خادم همه شما هستم. من نمی توانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن، غیرتمندان ایران- سرتاسر ایران- است، نمی توانم از عهده شکر آنها برآیم.

شما این راه را تا اینجا رساندید. اینها رفتند از ایران و یک مملکت خرابی و یک قبرستانهای آبادی برای ما گذاشتند. قبرستانهای ما را با قبرهای جوانهای ما آباد کردند و مملکت ما را خراب کردند. آشفتگی مملکت ما و از هم ریختگی مملکت ما طوری نیست که بتوان با یکی دو سال و با مدت قلیل جبران کرد. این محتاج به این است که همه ملت ایران دست به هم بدهند و با هم این خرابه را آباد کنند. ننشینند که دولت آباد کند؛ دولت نمی تواند آباد کند. ننشینند که روحانیت آباد کند؛ روحانیت تنها نمی تواند آباد کند. همه با هم، همه با هم، از کشاورز و کارگر تا صانع و ملّا، تا روحانی و دانشگاهی، تا اداری و ارتش، همه با هم، همه با هم باید کمک کنند. این نهضت که تا اینجا رسیده است نیمه راه است؛ فقط دزدها را بیرون کردید، خرابکارها را بیرون کردید؛ لکن خرابه مانده  است. مهم برای [ما] خرابه است؛ مهم این است که این خرابه ای که برای ما گذاشته اند با همت والای شما، با همت عظیم ملت بزرگ ایران، این خرابه از سر آباد شود.

بیدار باشید! هوشیار باشید! مفسده جوها در کمینند، اجانب در کمینند. آنها نخوابیده اند، شما [هم ] نباید بخوابید؛ شما باید هوشیار باشید. آنها مشغول نقشه هستند از طریقهای مختلف، با فرمهای مختلف. آنها می خواهند حالا که رژیم منحط سلطنتی از بین رفت، با فرمهای دیگر به میدان بیایند و باز همان منافع را تجدید کنند و باز همان چپاولگریها را بکنند و باز همان اختناق را از سر بگیرند.

ملت عزیز بیدار باشید! ما به هر چه دست می گذاریم خراب است. فرهنگ ما خراب است، باید تجدید بشود. فرهنگْ فرهنگِ استعماری است، باید زیرورو بشود. معلمان استعماری باید بروند. آنهایی که تا کنون در خدمت استعمار و رژیم سلطنتی بودند باید بروند [و] به جای آنها پاکدامنها بیایند، دانشمندان پاکدامن بیایند. ما بسیار بسیار آشفتگیها داریم. ما باید همه با هم به این آشفتگیها خاتمه دهیم، به این خیانتها خاتمه دهیم. با هوشیاری و بیداری نهضت خود را از دست ندهید. اگر خدای نخواسته این نهضت رو به سردی برود، آمادگیِ برگشتِ همان مصایب را داشته باشید. اگر بخواهید ایران را نجات بدهید، اسلام را نجات بدهید، قرآن کریم را نجات بدهید، باید این نهضت را نگه دارید. در مواقع مقتضی تظاهر کنید، اجتماعات کنید. دیگر امروز تظاهرات تظاهراتِ غیر آرام نیست. باید این نهضت محفوظ بماند، باید این ملت زنده بماند.

گذشت آن زمانی که یک پاسبان بر ما حکومت می کرد؛ گذشت آن زمانی که یک استاندار بر ما حکومت می کرد؛ گذشت آن زمانی که یک ستاره دار  بر ما حکومت  می کرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. این نعمت را قدر بدانید، سستی و سردی به خودتان راه ندهید؛ نگویید که او رفت و تمام شد. خیر، استعمار مطالعه کرده است؛ سیصد سال یا بیشتر مطالعه کرده: مطالعه روحیات شما را کرده است، مطالعه طوایف مختلف ایران را کرده است؛ به این نتیجه رسیده است که باید اختلاف بیندازد بین طوایف مسلمین؛ اختلاف بیندازد در هر شهر؛ اختلاف ایجاد کند. با نغمه های مختلف شما را از هم جدا کند: روحانیت را از مسلمین جدا کند، دانشگاه را از روحانیین جدا کند، کارگر را از مردم و از روحانیین جدا کند. روحانیت در خدمت کارگر است؛ اسلام در خدمت مستضعفین است. اینها که دعوی می کنند که کاری نشده است، اینها برای تفرقه اندازی است. کار بسیار بزرگ شده است؛ لکن [کار] بزرگتر هم مانده است. اگر کسانی درصدد تفرقه اندازی شدند، آنها را از خودتان طرد کنید، اجازه ندهید که حرفهایی بزنند که تفرقه بیاورد. کارگران بیدار باشند! اینها می خواهند عصر سابق را برگردانند. کشاورزان بیدار باشند! اینها می خواهند شما را باز به شکست کشاورزی بکشانند. شما کشاورزان، که بزرگترین پشتیبان ملت هستید، باید به کار کشاورزی خودتان ادامه بدهید. الآن وقت کشت است، کشت بهاره بکنید. شما کاسبها و کسبه و تجار محترم، در ارزاق عمومی با مردم مراعات کنید؛ گرانفروشی را کنار بگذارید، حس تعاون پیدا کنید؛ حس انسانیت پیدا کنید. ضعفا را مراعات کنید؛ تخفیف بدهید. از گرانی، از گران قیمت کردن اجناس، از گرانفروشی اجناس اجتناب کنید. همه با هم باشید. برادرید شما. همه اقشار برادرند؛ همه با هم باشند. مراعات هم را بکنید. از آن چیزهایی که در این پنجاه سال در بین شما زیاد شد از قبیل دروغ گفتن، از قبیل خدعه کردن، از قبیل گرانفروشی، از اینها احتراز کنید. امروز سایه اسلام روی سر شماست؛ امام زمان به شما نظر دارد، پیغمبر اکرم به شما نظر دارد، خدای تبارک و تعالی پشتیبان شماست.

ما بسیار کارها در پیش داریم که باید من بعضی از آنها را برای شما عرض کنم. من در این آخر که از تهران می خواستم بیرون بیایم، دستور دادم که تمام املاک و دارایی سلسله  منحوس پهلوی و تمام دارایی آن اشخاصی که وابسته به او بودند و این ملت را چاپیدند مصادره بشود. برای طبقه ضعیف مسکن ساخته بشود. [در] سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن می سازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل می کنیم، حرف نمی زنیم. تمام کمیته هایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شماره اش را بعد تعیین می کنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند.

ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط می سازیم، آب و برق را مجانی می کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما، هم دنیا را آباد می کنیم و هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشود همین معناست که خواهد شد. این دارایی از غنایم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و من امر کرده ام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهای دیگر در امور خواهد حاصل شد؛ لکن یک قدری باید تحمل کنید. به این نغمه های باطل گوش نکنید؛ آنها حرف می زنند ما عمل می کنیم. آنها شما را می خواهند دلسرد کنند از اسلام؛ اسلام پشتیبان شماست.

ما پس از این، راجع به بانکها هم طرحهایی داریم که از این وضع رقّتبار برگردد، از این وضع استعماری برگردد. باید تمام این کاخهای وزارتخانه را، وزارتخانه ها را که میلیونها، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است، باید اینها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامی. این فرمْ فرم خارجی است، فرم اجنبی است، فرم طاغوت است. در دادگستری «کاخ» درست شده است لکن دادگستری نیست، دادخواهی نیست، فقط کاخ است. کاخها باید برود، دادخواهی به جای آن بنشیند. بانکها بتدریج باید تعدیل بشود، و «ربا» بکلی قطع بشود.

من باید به مَصادر امور بگویم که، اخطار کنم که، این قدر ضعف نفس به خرج ندهید! دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنید. بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم، دادگستری ما دادگستری غربی باشد، قوانین ما قوانین غربی باشد.

این قدر ضعیف النفس نباشید! ما قانون غنی داریم؛ ما قانون الهی داریم. آنهایی که فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح می دهند، اینها از اسلام اطلاع ندارند. آنهایی که می گویند نمی شود اسلام را در این زمان پیاده کرد، برای این [است ] که اسلام را نشناخته اند؛ نمی فهمند چه می گویند.

ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهی از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگی به دولت، با یک همچو وزارتخانه ای که تأسیس خواهد شد ان شاء اللَّه مبارزه با فساد می کنیم؛ فحشا را قطع می کنیم؛ مطبوعات را اصلاح می کنیم؛ رادیو را اصلاح می کنیم؛ تلویزیون را اصلاح می کنیم؛ سینماها را اصلاح می کنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغاتْ تبلیغات اسلامی، وزارتخانه ها وزارتخانه های اسلامی، احکامْ احکام اسلام. حدود اسلام را جاری می کنیم؛ خوف از اینکه غرب نمی پسندد نمی کنیم.

غربْ ما را خوار کرد؛ غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غربزده کردند؛ ما این غربزدگی را می زداییم. ما با ملت ایران، با همراهی ملت ایران، با پشتیبانی ملت ایران، تمام آثار غرب را- تمام آثار فاسده، نه آثاری که تمدن است- تمام اخلاق فاسده غربی را، تمام نَغَمات باطله غربی را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدی» ایجاد می کنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد؛ باید آرمهای اسلامی باشد. از همه وزارتخانه ها، از همه ادارات، باید این «شیر و خورشید» منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.

آقا بیدار باشید! دولت بیدار باش! ملت بیدار باش! کم کم شما را دوباره نکشانند به آنجا. از الآن باید این مسائل حل بشود. البته تدریج هم می خواهد؛ تدریج دارد اما شروع می کنیم، ما شروع می کنیم! البته مهلت هم می دهیم به دولت؛ باید مهلت بدهیم. به این حرفهایی که زده می شود در اطراف که «چه شد، چه کردید، چه خواهد شد»، به اینها گوش ندهید؛ اینها می خواهند تضعیف کنند دولت ما را. تضعیف دولت ما تضعیف اسلام است. دولتْ دولت اسلام است. تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است. تضعیف نکنید. البته تصفیه می شود؛ تمام ادارات تصفیه می شود، تمام وزارتخانه ها تصفیه می شود. دزدها بیرون می روند، خیانتکارها بیرون می روند. لکن همه خیانتکار نیستند؛ امَنا باقی می مانند، عزیزند.

شما ملت ایران پنجاه و چند سال- آن قدری که جوانهای ما، یک قدری مُسِنهای ما یادشان است یا بیست سال- آنکه همه شما تقریباً یادتان است- صبر بر همه مصایب کردید تا صبرتان تمام شد. یک مقدار هم مهلت بدهید که دولت کار خودش را بکند. البته بعضِ انتصابات، اشتباه بوده است- عمداً نبوده است؛ دولت عمداً خلاف نمی کند. بعضِ انتصابات اشتباه بوده است. و همین طور ستاد ارتش- رئیس ستاد- خیانت عمدی نمی کند؛ نصب خائن را عمداً، نمی کند. اشتباه ممکن است. هر جا اشتباه شد تذکر بدهید؛ تضعیف نکنید. آنهایی که می گویند شما باید اینها را تضعیف کنید یا تبلیغاتی می کنند که  موجب تضعیف است، آنها خائنند؛ آنها می خواهند که دولت را تضعیف کنند، ارتش را تضعیف کنند تا از نو یک سازمان دیگری درست کنند که ملت و همه چیز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بیدار باشید!

ما تا آخرْ نفس ایستاده ایم. من این یک سال، دو سال آخر عمر را وقف شما کرده ام. از شما می خواهم، از ملت می خواهم که این نهضت را نگه دارند تا تأسیس حکومت عدل اسلامی. از آن وقت تا حالا می گفتید تا مرگ این کذا  نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامه حکومت اسلامی نهضت ادامه دارد. آنکه ملت ما می خواهد جمهوری اسلامی است نه جمهوری فقط، نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؛ «جمهوری اسلامی»

آنچه که من از شما ملت ایران می خواهم، این است که بیدار باشید؛ خون عزیزان خودتان را هدر ندهید. کلمه «دمکراتیک» را از آن نترسید؛ یا حذفش را نترسید. این فرمِ غربی است؛ ما فرمهای غربی را نمی پذیریم. ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمی پذیریم. آنکه خون داده همین توده بوده است؛ آنکه جوان داده است، همین توده بوده است. یک دسته ای بیرون بوده اند، اشراف و اعیان هم بالاها نشسته بودند، و شما خون دادید؛ شما جوان دادید؛ خانه های شما را سوزاندند. آنکه شما می خواهید آن باید بشود نه آنکه آنهایی که از اروپا و خارج آمده اند می خواهند؛ نه آنکه اعیان و اشراف می خواهند؛ نه آنکه حقوقدانها می خواهند. آنکه شما می خواهید میزان است. آنکه خون داده باید حرفش را شنید؛ رأی او مُتَّبَع است.

روزنامه ها خودشان را اصلاح کنند؛ خیانت نکنند به اسلام و مسلمین، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبلیغات سوء را منعکس نکنند؛ توطئه ها را جلوگیری کنند لکن همه  مردم در آرا آزاد [ند]. وقتی رفراندم اعلام شد، رأی من حکومت جمهوری است، «جمهوری اسلامی» است. هر کس، هر کس که تبعیت از اسلام دارد، جمهوری اسلامی باید بخواهد. لکن، تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتی می خواهیم، بگویند که ما برگشت محمد رضا پهلوی می خواهیم؛ آزادند! بگویند که ما رژیم غربی می خواهیم؛ «جمهوری باشد لکن اسلام نباشد»!

[از] این آدمی که می گوید جمهوری باشد اسلام نباشد، باید پرسید که از اسلام چه می دانی و چه دیدی؟ چه بدی از اسلام دیدی؟ باید به آن گفت که این اسلام است که طاغوت را قطع کرد نه مردم؛ ایمان، طاغوت را قطع کرد نه من و تو! از اسلام چه بدی دیدی؟ آنکه می گوید ما جمهوری دمکراتیک می خواهیم یعنی جمهوری به فرم غرب، از اسلام چه بدی دیدید؟ چه می دانید از اسلام؟ اسلام تأمین آزادی، استقلال، عدل [است ]. اسلام شخص اول مملکتش با یکی از رعایا فرق نداشت بلکه پایین تر از او بود در استفاده از مادیات. آزادی آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را می زدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمی ترسد لکن توطئه را اجازه نمی دهیم. اینها حرف ندارند، توطئه می کنند. ما آنها را دعوت کردیم، کسانی را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفی دارید بیایید در تلویزیون بگویید؛ مباحثه می کنیم با هم. تا حالا حاضر نشدند.

من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنیهای خودم، قمیها [تشکر می کنم ] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر می شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدری بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاک جوانان، سرمشق همه شدید. و الحمد للَّه تمام  ملت ایران، سرتاسر ملت ایران، با هم هم صدا شدند. و این قدرت الهی بود که طاغوت را شکست؛ این قدرت الهی بود که ابرقدرتها را از بین برد، و خواهد برد. ما دیگر اجازه نمی دهیم ابرقدرتها دخالت در مملکت ما بکنند.

از اختلافات دست بردارید. رمز پیروزی ما اتحاد بود، همبستگی بود. از حوزه های علمیه تجلیل کنید ... به حرفهایی که می زنند و می خواهند شما را از حوزه ها جدا کنند، از مراجع جدا کنند، گوش ندهید. اینها غرض دارند. این حوزه های علمیه است که اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانیون نبودند از اسلام خبر نبود. آنکه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سیاه، در این زمانهای سیاه، همین روحانیین بودند. پشتیبانی کنید از اینها.

حوزه های علمیه در هر جا هست- در هر جا- حوزه های علمیه هم بیدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزی نیست که حوزه های علمیه مثل سابق عمل کنند. سابقْ وضع دیگر داشت، حالا وضع دیگر. حوزه های علمیه بیدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عین خود قرار بدهید. فضلا، طلاب علوم دینیه! تقوا، تقوا، تنزیه نفس، مجاهده با نفس. یک مجاهد با نفس می تواند بر یک امت حکومت کند. مجاهده کنید، تهذیب کنید ... حوزه های خودتان را. همه باید تهذیب کنند خودشان را؛ همه ملت موظفند که تهذیب کنند.

مکتبِ اسلام مکتبِ تهذیب است؛ قرآن کتاب آدم سازی است؛ اتکال به قرآن بکنید. تعلیم از تعالیم عالیه اسلام بگیرید؛ اسلام انسان درست می کند، همان که اجانب، ابرقدرتها از او می ترسند؛ از انسان می ترسند و اسلام را می کوبند چون مکتب انسان سازی است. از آدم می ترسند و مدارس و دانشگاهها را می کوبند .... اینجاها مرکزی باشد که آدم درست کنند؟! یک آدم یک ملت را درست می کند. رسول اکرم  یک آدم بود، یک انسان کامل بود و یک عالَم را تهذیب کرد. و یک فاسد یک ملت را فاسد می کند. یک محمد رضا پهلوی یک ملت را رو به فساد می کشاند. خداوند تعالی به همه شما نصرت عنایت کند. خداوند تعالی اسلام را تقویت کند. خداوند تعالی این روح نهضت را زنده نگه دارد. خداوند تعالی این قدرت اسلامی را حفظ کند. خداوند تعالی به مراجع و علمای ما عزت و عظمت عنایت کند. خداوند تعالی به ملت ما شجاعت عنایت کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

   صحیفه امام، ج 6، ص: 269-279

                                          

سخنرانی [در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی (تشریح وضعیت ایران در جنگ)]

زمان: صبح 10 اسفند 1359/ 23 ربیع الثانی 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: تشریح وضعیت ایران در جنگ تحمیلی و لزوم برخورد قاطع با متجاوز

حضار: هیأت بررسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران: احمد سکوتوره (رئیس جمهوری گینه)- الحاج داود اجوارا (رئیس جمهوری گامبیا)- ضیاء الرحمن (رئیس جمهوری بنگلادش)- ضیاءُ الحق (رئیس جمهوری پاکستان)- بولنت اولوسو (نخست وزیر ترکیه)- حبیب شطّی (دبیرکل کنفرانس اسلامی)- یاسر عرفات (دبیرکل سازمان آزادیبخش فلسطین) و وزیران امور خارجه ترکیه، سنگال، بنگلادش و پاکستان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

انتقال از شعار به شعور و عمل به اسلام

ضمن تشکر از اینکه آقایان آمدند از نزدیک، ایران را ببینند و مسائلی که در ایران هست مشاهده کنند؛ اگر فرصت یک همچو امری داشته باشند یا علاقه به اینکه تشخیص بدهند ظالم را از مظلوم، متعدّی را از آن کسی که به او تعدی شده است. من اگر بخواهم مسائلی که در ایران بوده است و هست و مصایبی که بر این ملت گذشته است به طور اجمال هم بخواهم بگویم این اسباب این می شود که من سلامت خودم را از دست بدهم.

شما هم وقتتان اقتضا ندارد. و لهذا بعض از مسائل را من به شما می گویم. و من امیدوارم که مسلمین و خصوصاً سران مسلمین از شعار به اسلام- که یک پوششی است برای عدم عمل به احکام اسلام- دست بردارند، و به اسلام به حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند. تا کنون گرفتاری مسلمین و ملتهای مظلوم اسلامی این بوده است که سران آنها به شعار اسلامی اکتفا می کردند؛ و در پوششِ شعارْ مقاصد دیگری که داشتند اجرا می کردند. من امیدوارم که ملتهای اسلامی، و خصوصاً دولتهای آنها از شعار منتقل بشوند به شعور و عمل به اسلام و قرآن کریم.

 شما در کشوری آمدید که دو هزار و پانصد سال تحت فشار و اختناق بوده است، و زیر چکمه سلاطین جور، به اسم عدالت، به اسم تمدن، به اسم انسان خواهی واقع بوده است. شما در کشوری آمدید که بالفعل مظلومین ما می خواستند از تحت فشار ظلم بیرون بیایند و خودشان استقلال و آزادی را تحصیل کنند؛ پس از سالهای طولانی که تحت فشار بودند و آزاد به هیچ وجه نبودند، و با اسم اسلام و با اسم ترقی، کشورشان به دست عمّال قدرتهای بزرگ شرق و غرب پایمال شده است. هواهای نفسانیه این کسانی که وابسته بودند به کشورهای ابَرقدرت، مجال اینکه این ملت ما یک نفس بکشد در آزادی ندادند. شما به کشوری آمدید که قریب شصت هزار شهید داد، و بیش از صد هزار معلول [دارد] و قرب به پنجاه هزار خانواده های بی سرپرست به جا گذاشت. در کشوری واقع شدید که این مصیبتها را داشته است. شما به کشوری آمدید که بالفعل قریب یک میلیون و نیم آواره جنگی دارد که آنها را از شهرهای خودشان و منازل خودشان بیرون راندند، و همه انواع ظلم را بر این ملت و بر این آوارگان سزاوار دانستند.

و شما به کشوری آمدید که ستمگرها به واسطه بستگی که دارند به قدرتهای بزرگ، وارد شدند در این کشور از مرزهای ما ناگهان گذشتند و بعض شهرهای ما را به ظلم غصب کردند، و تمام جوانهای ما را و کسانی که در آن جبهه بودند یا کشتند و یا بعضیشان را به اسارت بردند. شما در کشوری آمدید که ملت مظلوم ما به جرم اینکه می خواهد به اسلام خدمت کند و به اسلام برگردد و دست قدرتهای بزرگ را- که بر خلاف موازین انسانی- اسلامی در اینجا به فعالیت مشغول بودند- قطع کند و حکومت جائر را از بین ببرد، و حکومت دلخواه خودش در این کشور اقامه بکند و تحت لوای اسلام زندگی کند. و ابرقدرتها برای اینکه نمی خواهند ملتهای اسلامی و دولتهای اسلامی مجتمع بشوند، و می ترسند از اینکه قریب یک میلیارد جمعیت اسلامی و مسلمین با هم باشند، و می ترسند از اینکه همه اینها تحت لوای اسلام باشند، به ما از هر طرف حمله کردند؛ حمله نظامی، توطئه کودتا و اخیراً هم حمله نظامی به دست یک نفر سرسپرده به اسم صدام حسین. شما در کشوری وارد شدید که مظلوم یا ظالم مقابل است؛ مقابل است با یک اشخاصی که ظلم می کنند و ستمگر هستند. شما اسم ملت عراق و ایران را نباید ببرید. ملت ایران و عراق برادرند و هر دو با هم هستند، و هر دو ملت، دشمنِ این حکومت عراق هستند. شما اگر بخواهید اسلام را از شعار بالاتر حساب کنید، باید بیایید و ببینید که در شهرهای ما به جوانهای ما، به زنهای ما، به اطفال ما چه گذشته است.

شهرهای مخروبه ما که آثار جرم الآن هست. شما اگر بخواهید از شعار اسلامی به شعور اسلامی منتقل بشوید، و دولتهای اسلامی اگر بخواهند از شعار به شعور [و به ] باب واقعیت و عمل منتقل بشوند، باید دست از هواهای خودشان بردارند و دست از ستمگریها بردارند و به ملتها بپیوندند.

شما اگر مدّتی در اینجا بمانید و از آن تبلیغاتی که بر ضد ایران شده است گوشهای خودتان را یک قدری تخلیه کنید و در ایران واقع بشوید و مسائل ایران را ببینید و مقاصد ملت ایران و دولت ایران را ببینید که آیا اینها اسلام را می خواهند و به اسلام پناه می خواهند ببرند؛ یا اینکه خیر، اینها می خواهند گروه گرایی کنند، ملت گرایی کنند، و فُرس را می خواهند ببرند به بالا، و عرب را می خواهند بیاورند پایین؟

شما و اشخاصی که در کنفرانس طائف بودند هشتاد دقیقه به حرفهای صدام گوش کردید. در این هشتاد دقیقه یک دقیقه مطابق رضای خدا حرف نزد. چنانچه اسم از اسلام برد، اسلامی بود که از اروپا و از امریکا برای او هدیه آوردند؛ نه اسلامی که از مدینه و حجاز برای او آمده است و برای همه. شما هشتاد دقیقه گوش کردید به اراجیفی که او در عین حال که در کشور ما واقع شده است و لشکر او در کشور ما مشغول آدمکشی است، می گوید که ایران متجاوز است، و شما سؤال نکردید از او که تجاوز ایران کجاست. آیا الآن ما در مملکت عراق داریم جنگ می کنیم، یا در مملکت ایران داریم جنگ می کنیم؟ اگر در مملکت ایران جنگ می کنیم، تجاوز مال عراق است. اگر ما یک روز به عراق حمله کردیم، تجاوز مالِ ما هم هست اگر ما دفاع می کنیم از حقوق ملت و دفاع می کنیم از اسلام و دفاع می کنیم از حقوق عراق و دفاع می کنیم از مسلمین، نباید کنفرانس طائف ساکت بنشیند؛ نباید شما فکر کنید که دو تا ملت در مقابل هم هستند.

همان طوری که ملت ایران انزجار دارد از این حکومت، ملت عراق بیشتر انزجار دارد.

برای اینکه ملت عراق علمایی از دست دادند، جوانهایی از دست دادند، پیرمردها و جوانها و بچه هایی را از دست دادند، همه به دست این رژیم فاسد. شما اگر بخواهید به اسلام فکر کنید، باید آیات قرآن را منشأ قرار بدهید؛ همان طوری که دستور داده آیه قرآن که چنانچه یک طایفه ای از مسلمین- بر فرض اینکه مسلم باشند اینها- یک طایفه ای از مسلمین به طایفه ای دیگر هجوم بکند، بر همه مسلمین واجب است که با او قتال کنند. شما به همین یک واجب الهی عمل بکنید. ما بیشتر از شما توقعی نداریم. شما به همین یک واجب که خدا امر فرموده است به شما و به همه مسلمین که چنانچه یک طایفه ای از مسلمین به طایفه دیگر تجاوز کرد باید با او مقاتله کنید، تجاوز را ببینید.

و بفرستید، اگر خودتان وقت ندارید، یک نمایندگانی تعیین کنید بفرستید، در سرحَدَّات، در بلادی که مورد تجاوز اینهاست، مشاهده کنند. بفرستید در قبرستانهایی که برای ما آنها تشکیل دادند و قبرهایی که ما از شهدا داریم و آوارگانی که ما از شهدا داریم و از مردم ستمدیده غرب و جنوب داریم آنها را ببینند، و ببینند که آیا ما تجاوز کرده ایم، یا آنها تجاوز کردند. اگر تشخیص دادید که ما تجاوز کردیم، با ما جنگ کنید. و اگر تشخیص دادید که آنها تجاوز کرده اند، با آنها جنگ بکنید. صلح بین اسلام کفر معنا ندارد. هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیر اسلام و مسلم و غیر مسلم باید صلح ایجاد بشود. باید حکم خدا عمل بشود. باید ما همه تابع قرآن کریم باشیم.

دستور اسلام؛ محاکمه و تأدیب متجاوز شما گمان نکنید که در ایران امروز یک حکومت مستبد است که بتواند صلح بکند با کسی که ملت با او مخالف است؛ و یک رئیس جمهور مستبد است که بتواند با دیگران صحبت کند و یک شخص مستبد است که بتواند بر خلاف میل ملت اینجا عملی بکند.

اینجا آراء ملت حکومت می کند. اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد. این ارگانها را ملت تعیین کرده است. و تخلف از حکم ملت برای هیچیک از ما جایز نیست و امکان ندارد. شما اگر مأموریتی دارید برای اینکه این آتش جنگ را بخوابانید- که آن هم آمال همه مسلمین است- باید متجاوز را به پای میز محاکمه بکشید، و متجاوز را تأدیب کنید؛ افرادی [از آنها] که در مملکت ما هستند به کنار بفرستید و از صدام بخواهید، تحکیم کنید بر او که از کشور ما برود بیرون و لشکر او از تجاوز دست بردارد.

بعد از اینکه از تجاوز دست برداشت، یک هیأت بین المللی در اینجا باشد؛ آن هیأت بین المللی که در یک جایی تشکیل شد، رسیدگی کنند به جنایاتی که شده است؛ اگر ما جنایتکار هستیم، ما را تأدیب کنند. و اگر صدام جنایتکار است، صدام را تأدیب کنند.

اسلام به ما دستورهای صحیح داده است. ما را گفته است که همه با هم باشیم و تفرق نداشته باشیم؛  از شعار بیرون برویم و به حسب واقع با هم باشیم. اکتفا نکنیم به اینکه یک اجتماعاتی، یک سمینارهایی تقریر کنیم بدون اینکه یک واقعیتی در آن تحقق پیدا کند. شما توجه کنید به این معنا که آیا این کنفرانسی که در طائف تشکیل شد راجع به مظلومینی که ما داریم و مظلومینی که در فلسطین هست و مظلومینی که در لبنان هست آیا چه عملی کردند؟ آیا چه کاری برای مسلمانها کردند؟ فقط ما اجتماع کنیم که ما مسلمان هستیم و فریاد بزنیم اسلام را؟ این فریاد را فقط ماها نمی زنیم؛ این فریاد را بیشترش را محمد رضا می زد و بیشترش را صدام می زند؛ و بیشترش را اشخاصی که الآن بر اسلام و بر حکومتهای و بر ملتهای اسلامی سلطه بیجا دارند و ظالم اند ظالمانه دارند این فریاد را می کشند. لکن شماها اگر بخواهید که بررسی کنید واقعاً و اگر حسن نیت دارید و آمدید برای اینکه آتش را خاموش کنید، باید به حَکَمیت بنشینید و باید سرحَدّات را ببینید؛ آن طرف را ببینید، و این طرف را؛ باید ملتها را ملاحظه کنید؛ ملت عراق را ببینید که آیا ملت عراق این حکومت را قبول دارد یا نه؟ و ملت ایران را هم ببینید که آیا ملت ایران این حکومت را قبول دارد؟ این رئیس جمهور را قبول دارد؟ این نخست وزیر را قبول دارد؟ این مجلس را قبول دارد؟ چنانچه ملتها مقبول بود پیششان اینها، پس اینها حکومت قانونی هستند. و اگر غیر مقبول بود؛ حکومت غیر قانونی هستند. و باید دنیا حکومت غیر قانونی را [به رسمیّت نشناسد] اگر راست می گویند که باید ملتها حکومت کنند، اگر صحیح می گویند که حقوق بشر باید مراعات بشود؛ باید رجوع کنند به ملتها. و ما حاضریم که شما بیایید در اینجا رفراندم کنید و ناظر قرار بدهید بر رفراندم که آیا این حکومت و این مجلس و این رئیس جمهور را شما قبول دارید یا قبول ندارید. و با یک ترتیبی هم بروید عراق و بدون سرنیزه، سرنیزه در کار نباشد، اختناق در کار نباشد، آنجا هم یک رفراندم بکنید، ببینید که آیا ملت عراق هم همان طوری که ملت ایران می گویند، قبول دارند یا نه؟ اگر ملت ایران حکومت ایران را طرد و رئیس جمهور را و مجلس را طرد کرد، باید بگویید آنها کنار بروند. و باید ملت خودش عمل بکند. و اگر طرد نکرد، بروید عراق آنجا هم همین طور رفراندم کنید و بگویید که مردم آیا قبول دارند این حزب را، قبول دارند این مجلس حزبی را، قبول دارند این صدام را، و این رئیس جمهور به اصطلاح خودشان را، یا قبول ندارند؟ اگر قبول دارند، آن وقت بنشینید با هم مصالحه کنید. و اگر آنها هم قبول ندارند، ما هم قبول نداریم، هیچ کس قبول ندارد او را، مگر یک دسته ای که همراه او هستند، و مگر امریکا و مگر شوروی [...]

اگر همین باشد مسأله اجتماعات شما اثری ندارد و صحبتهای ما و صحبتهای شما به جایی نخواهد رسید. همه باید تحت بیرق اسلام و تحت پرچم اسلام بروید، لکن نه به طور شعار، به طور واقع و به طور حقیقت. اگر به طور حقیقت تحت پرچم اسلام رفتیم، آن وقت می توانیم فعالیت بکنیم. اما اگر تشریفاتی باشد، یک روز در طائف یک تشریفاتی باشد، یک روز هم در ایران یک تشریفاتی باشد، یک روز هم یک جای دیگر، تا آخر همین طور خواهد بود، و مسلمین تحت فشار اجانب تا آخر خواهند بود، و ما مظلوم خواهیم بود تا آخر، و شماها هم مظلوم خواهید بود تا آخر. آن روزی می توانیم ما و شما از تحت سیطره ظلم، ظلم قدرتهای بزرگ، بیرون برویم که با یک میلیارد جمعیت و با آن همه ذخایری که ما داریم خودمان را پیدا کنیم و اسلام را پیدا کنیم و توجه به اسلام بکنیم و با فرمان خدا عمل بکنیم. اگر با فرمان خدا عمل بکنیم، خدای تبارک و تعالی ما را نصرت خواهد کرد إِنْ تَنْصُروا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقدَامَکُمْ.

- و السلام علیکم و رحمة اللَّه

   صحیفه امام، ج 14، ص: 161-167

 

سخنرانی [در جمع مردم و کارکنان مدرسه شهید مطهری (تهذیب مقدم بر تعلیم)]

زمان: 10 اسفند 1359/ 23 ربیع الثانی 1401

مکان: تهران، حسینیه جماران

موضوع: اهمیت تهذیب نفس و تقدم آن بر تعلیم

حضار: اقشار مختلف مردم- کارکنان مدرسه شهید مطهری- اعضای انجمن اسلامی مدارس دخترانه دامغان و سمنان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

برتری تهذیب اخلاق بر تحصیل

من امیدوارم که خواهران و برادرانی که در مدرسه عالی شهید مطهری- رحمه اللَّه- هستند و مشغول تحصیل و تبلیغ هستند توجه داشته باشند که مدرسه به اسم شهیدی است که برای اسلام مفید بود و نوشته های او و گفتار او مربی جوانان ما هست، و باید باشد. شما خواهرها و برادرها که در این مدرسه هستید برنامه تان را آن طور تنظیم کنید که از بین شما مطهری ها، یا یک مطهری، پیدا بشود. عزمتان جزم این معنا باشد، و توجهتان به خدا و اعمالتان خالص برای خدای تبارک و تعالی. جدیت کنید که در آن مدرسه که هستید تحصیل کنید. و بالاتر از تحصیل، تهذیب اخلاق [است ]. اسلامی باشید و علوم اسلامی را با نفوس اسلامی تکمیل کنید. در کنار تحصیل جدی در احکام اسلام و معارف اسلامیه، تهذیب اسلامی داشته باشید. مدرسه های علمی و دینی و تمام مدارسی که در آن تحصیل می شود، چه تحصیلات علوم دینی باشد یا تحصیلات دیگر، در رأس برنامه هایشان در این جمهوری اسلامی باید این معنا باشد که مهذَّب باشند، قبل از اینکه عالِم هستند. مهذب باشند، قبل از اینکه محصل هستند. در مدارس، همه مدارس سرتاسر کشور، لازم است که اشخاصی که مهذب هستند و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیموده اند در این مدارس بروند و حوزه اخلاقی و حوزه تهذیب و حوزه معارف اسلامی تشکیل بدهند، که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی باشد. اگر تهذیب اسلامی در مدارس نباشد، چه مدارس دینی و چه مثل سایر دانشگاهها، که آنها هم باز مدارس اسلامی و دینی هستند، باید توجه کنند که معلمانی که در این مدارس هستند و کسانی که در این مدارس تبلیغ می کنند یا صحبت می کنند اشخاصی باشند که صد در صد اسلامی و معتقد به احکام اسلام و عقاید اسلامی باشند، که کسانی که پیش آنها تربیت می شود تربیتهای اسلامی با تهذیبهای اسلامی باشد.

و شما بدانید که چنانچه عالِم، هر عالِمی باشد، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی پیدا نکند، برای اسلام مضر است، که نافع نیست. آن قدری که از زبان و قلم اشخاصی که تعهد به اسلام نداشته اند و انحراف داشته اند کشور ما صدمه دیده است از توپ و تانک و از محمد رضا و پدرش صدمه ندیده است. صدمه اینها صدمه روحی است. صدمه روحی بالاتر از صدمات جسمی است. چنانچه عالِم مهذب نباشد، و لو اینکه عالِم به احکام اسلام باشد، و لو اینکه عالِم به توحید باشد اگر مهذب نباشد، برای خودش و برای کشورش و برای ملتش و برای اسلام ضرر دارد که نفع ندارد. اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملت اسلامی باشید، و اسیر در دست ابرقدرتها و آنها که پیوند با ابرقدرتها دارند نباشید، باید دانشگاه و فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاهند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند در رأس برنامه های تحصیلی شان برنامه اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد؛ تا امثال مرحوم مطهری- رحمهُ اللَّه- را به جامعه [تقدیم ] کند. و اگر خدای نخواسته بر خلاف باشد، آن وقت افرادِ مقابلِ این افراد را به جامعه می فرستد؛ و اینها جامعه را به فساد می کشند و مردم را به اسارت.

آن قدر که کشور ما از دانشگاه و فیضیه صدمه دیده است از جاهای دیگر ندیده است.

باید هر دو اینها مهذب باشند. علمای اسلام و اساتید دانشگاه با هم پیوند داشته باشند، تفاهم داشته باشند، که این دو محل را محل اسلامی کنند. و معلمهایی که انتخاب می شوند در دانشگاه بخصوص و در سایر جاها معلمهای متعهد باشند؛ و معلمهایی باشند که نه فکر آنها طرف شرق باشد، و نه دست آنها طرف غرب دراز باشد. چنانچه در بین معلمین ما شرقی یا غربی باشد، این کشور ما یا گرایش به شرق پیدا می کند، یا گرایش به غرب پیدا می کند؛ و از محتوای جمهوری اسلامی، که شعارش نه شرقی و نه غربی است، تهی می شود. اعتنا [نکنید] به اینکه بعضی از اشخاص می گویند که نباید این طور تهذیبها بشود؛ و باید آزاد و سر خود هر کس هر جا می خواهد برود. هر معلمی بخواهد جوانها و بچه های ما را هر جور تربیت کند این انحراف است؛ بر خلاف تعالیم عالیه اسلام است.

اسلام آن قدر که به تهذیب این بچه های ما و جوانهای ما کوشش دارد به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلًا برای آدم ساختن آمده است. این مکتبهای انحرافی آدم را از آدمیتش بیرون می کند؛ کشور ما را به جایی می رساند که یا پناه به شرق و کمونیست ببرد؛ یا پناه به غرب و امریکا. و منشأ تمام این بدبختیها این اساتیدی بودند که متعهد نبودند، و زیر دست آنها افرادی بیرون آمدند که آن افراد جامعه ما را به هلاکت رساندند و مملکت ما را و سران مملکت ما را با شرق یا با غرب متصل کردند. مهمتر چیزی که برای کشور ما لازم است تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است. اگر این یک سنگر صحیح بشود و سنگر دانشگاه و فیضیه یک سنگر اسلامی باشد، دیگر سایر ملت به این طرف یا آن طرف نخواهند گرایید؛ و با صراط مستقیم راه انسانیت و راه اسلامیت و راه استقلال و راه آزادی را طی می کنند.

من از خدای متعال خواستارم که توفیق به همه شما خواهران و برادران بدهد، و همه شما در راه هدف، که همان اسلام است، در راه هدف اعلی که اللَّه است، قدم بردارید؛ و دیگران را به همان راه هدایت کنید؛ که این راه مستقیم انسانیت است؛ و خدای تبارک و تعالی ما را هدایت کند به این صراط مستقیم.

و السلام علیکم

 صحیفه امام، ج 14، ص: 168-170

 

 سخنرانی [در جمع فرماندهان و پاسداران کمیته ها (لزوم خودسازی و اصلاح نفس)]

زمان: 9 بامداد 10 اسفند 1360/ 5 جمادی الاول 1402

مکان: تهران، جماران

موضوع: مظلومیت اسلام- لزوم خودسازی و اصلاح نفس

حضار: مهدوی کنی (سرپرست کمیته های انقلاب اسلامی) و فرماندهان و پاسداران کمیته  ها

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جلوگیری جنایتکاران تاریخ از معرفی اسلام

من وقتی که مواجه می شوم با این صورتها و چهره های اسلامی و وقتی که شور و شعف شما جوانان، عزیزان را می بینم نشاط برای من حاصل می شود. شما عزیزان اسلام را زنده کردید و شما عزیزان ایران را بیمه کردید. و این جوانان کمیته که از روز اول انقلاب در پیروزی انقلاب نقش بزرگی داشتند، در ادامه انقلاب هم این نقش را دارند و امیدوارم که این نقش را به خلفهای خودشان و به فرزندان خودشان بیاموزند تا اینکه در طول تاریخ ایران همین طور که الآن اسلامی است و مثل شما جوانانی که نظیر آن را ما نمی توانیم در تاریخ پیدا بکنیم، اولاد عزیز شما هم مثل شما بار بیایند و حفظ کنند کشور خودشان را و حفظ کنند اسلام عزیز را.

اسلام در قرنهای زیاد مظلوم بود؛ برای اینکه آن چیزی که اسلام می خواست در پرده بود و آن چیزی که برنامه اسلام بود هیچ وقت پیاده نشد و گفته نشد و ملتها را بی خبر گذاشتند از اسلام و جنایتکاران تاریخ کوشش کردند که اسلام را در حجاب نگه دارند و نگذارند این مکتب آزادیبخش را، این مکتب استقلال بخش را، این مکتبی که با ستمکاران در ستیز و با مستمندان برادر است، نگذاشتند که معرفی بشود. و من امیدوارم که در این زمان که ما هستیم توفیق پیدا بکنیم، همه عزیزان ما توفیق پیدا بکنند و همه مبلغان اسلامی توفیق پیدا بکنند که این پرده هایی که قدرتمندان به روی اسلام کشیده اند و حقایق اسلام را در ستره نگه داشتند، با دست علمای اسلام، مبلغان اسلام و همه  جوانهایی که مشغول خدمت هستند عرضه بشود. قدرت اسلام یک امری بود که انکار داشتند قدرتها، حکومتها. حکومتهایی که روی کار می آمدند، چه آنهایی که مخالف با اسلام بودند، چه آنهایی که مخالف نبودند، اسلام را در یک حجابی نگه داشتند یا عامداً یا از روی جهل.

قدرت اسلام بر عالم و در بین طوایف مختلف عالم در حجاب بود و یک نمونه ای از او در زمان ما و در ایران وطن ما، یک زمینه مختصری، یک نمونه مختصری از او پیدا شد. این نمونه این بود که ثابت کرد اسلام به اینکه جوانان ما مهیا هستند از برای جانفشانی در راه اسلام و همان طوری که اسلام می خواهد که در مقابل کفر و زندقه و در مقابل ستم و ستمکاران ایستادگی بکنند، مردانه ایستادند و ایثار کردند و جانفشانی کردند و این مطلب را به ثبت رساندند. دنیا هر چه بخواهد انکار کند این حقیقت را و این واقعیت را و هر چه مبلّغهای فاسد، رژیمهای فاسد و قدرتهای فاسد بخواهند این جمهوری اسلامی و این ارزشهایی که در جمهوری اسلامی هست و این ارزشهایی که در امت اسلامی، در ایران هست، بخواهند پایمال کنند و ستره به روی او قرار بدهند، نخواهد شد.

شما جوانان عزیز اثبات کردید که می توانید در مقابل تمام قدرتها ایستادگی کنید و می توانید کشور خودتان را حفظ کنید. آنهایی که انحراف داشتند و دارند، خیال می کردند که اگر رژیم شاهنشاهی از بین برود، اسلام و ایران و همه جهاتی که در ایران هست از بین خواهد رفت و ایران تجزیه خواهد شد به دو قدرت، غافل از اینکه اسلام و ملت اسلامی اگر هوشیار باشد و اگر توجه به مسائل داشته باشد، می تواند در مقابل همه قدرتها بایستد و می تواند منحرفین را به جای خودشان بنشاند و می تواند اداره کشور را بهتر از زمانهایی که ظلم و ستم بر این کشور احاطه داشت بکند. شما جوانان از روز اول ثابت کردید تعهد خودتان را به خدای تبارک و تعالی و به دیانت اسلام و بر همان امر باقی هستید و امید است که تا آخر باقی باشید و فرزندان شما و سلف شما هم با همین ایده  باقی باشند و ایران و اسلام را بیمه کنند برای همیشه.

شما ثابت کردید که هر چه را بخواهید می توانید ایجاد کنید. شما یک معجزه ای در دنیا به ظهور رساندید که آن معجزه قدرت الهی در بشر بود. شما در مقابل تمام قدرتهایی که می خواستند ایران را و ایرانی را ببلعند و می خواستند ذخایر شما را غارت کنند، ایستادید و مقابله کردید و پیروز شدید.

شما پیروزید برای اینکه خدا با شماست. شما پیروزید برای اینکه اسلام پشتیبان شماست. شما پیروزید برای اینکه ایمان دارید. شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید و آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند اگر هم لشکر عظیم داشته باشند. شما بر نفس خودتان پیروز شدید. شما جوانان در پشت جبهه و در بین کشور و برادران شما در جبهه، بر نفس خودتان غلبه کردید و زندگی را زندگی ابدی دانستید و این زندگی حیوانی طبیعی را ناچیز شمردید. شما الآن پیروز هستید و مادامی که این قدرت نفسانی در شماست، مادامی که این ایده الهی در شماست، پیروزید، چه شکست بخورید و به حسب صورت و به حسب عوامل مادی و چه پیشرفت بکنید. پیروزی بزرگ این است که انسان بر نفس خودش پیروز باشد و بر شیطان خودش غلبه کند و شماها بحمد اللَّه این طور که جانفشانی در راه خدا می کنید، غلبه کردید بر شیطان خودتان. و من امروز باید از شما تشکر کنم که شما از این ملت پشتیبانی کردید و فعالیت شما به ملت آرامش داد. ملت باید از شما جوانان در سرتاسر کشور که نگهبان امنیت داخلی هستید و از آن جوانان که نگهبان کشور هستند در جبهه ها، تشکر کند و خدای تبارک و تعالی از شما تقدیر می کند.

آنچه اهمیت دارد این است که انسان عملش پیش خدا مقبول باشد و من می بینم که بسیاری از این جوانان عزیز هستند که هیچ باکی از شهادت ندارند، بلکه شاید همه این طور باشند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت شما و عزت و عظمت اسلام و مسلمین و آرامش همه کشورهای اسلامی را می خواهم و به شما عزیزان یک نصیحت پدرانه، یک نصیحت برادرانه می کنم و آن اینکه راه خودتان را ادامه دهید و همان طور که شما موجب سرافرازی ایران شدید با اخلاق خوب، با اعمال خوب، با برخورد خوب با هموطنان خودتان، این معنی را، سرافرازی را برای خودتان در پیشگاه خدای تبارک و تعالی هم اثبات کنید. پیروزی مهم است، لکن ادامه پیروزی مشکل است و مهمتر. شما بحمد اللَّه امروز جوانانی هستید که به این کشور آرامش دادید و می دهید و این مطلب را ادامه بدهید با روی گشاده برای مردم و با ایمان قوی که از ایمان قوی این اخلاق صحیح و رفتار صحیح پیدا خواهد شد. و من امیدوارم که شماها نسلًا بعد از نسل، این ایده را داشته باشید و ایمان را حفظ کنید و به خلف خودتان یاد بدهید که ایران ان شاء اللَّه پیروز باشد تا آخر.

و من امیدوارم که کشورهای دیگر اسلامی که خودشان را در قید و بند طبیعت قرار داده اند، هر کدام این طور قید و بند را دارند، این قید و بندها را بگسلانند و با برادران ایرانی خودشان در این جهاد اکبر همقدم باشند تا در جهاد با ابرقدرتها هم پیروز شوند. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که این دولتهایی که در کشورهای اسلامی حکومت می کنند، آنها را بیدار کند و این طور ذخایر خودشان را در طبق اخلاص نگذارند برای قدرتها و با روی گشاده ذخایر ملت فقیر خودشان را به قدرتهای بزرگ تقدیم نکنند، و توجه کنند به اینکه امروز تکلیف این است که همان طور که ایران قیام کرد و پیروز شد و دیدید که نتوانستند قدرتها با او مقابله کنند شماها هم، دولتها هم، ملتها هم، با ایران همقدم باشند تا اینکه ان شاء اللَّه، اساس ظلم از بشر برچیده بشود و پرچم اسلام در تمام کشورها به اهتزاز درآید.

من از شما آقایان و از علمایی که در بین شما مشغول هدایت هستند و از آقای کنی «1» تشکر می کنم و امیدوارم که علمای بلاد و علمای اسلام راجع به مسائل اسلامی هدایت کنند همیشه شماها را و مادامی که اینها در بین شما هستند، امیدوارم که اعوجاجی حاصل  نشود؛ لکن هر یک از شما ضامن نفس خودش هست و باید از هواهای نفسانی جلوگیری کند که مبادا- خدای نخواسته- این وجهه خوبی که شما دارید و این توجهی که به شما شده است، سست بشود. جوانهایی که در بین شما هستند اگر- خدای نخواسته- یک وقت تندی دارند، آنها را نصیحت کنید و همه ما محتاج به نصیحت هستیم که در امور اسلامی با روش اسلامی رفتار کنیم و با اخلاق اسلامی با مردم برخورد کنیم.

خداوند همه تان را حفظ کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

 صحیفه امام، ج 16، ص: 74-77

                   

حکم [تعلیق بخشی از محکومیت زندانیان دادگاه ویژه روحانیت به حاکم شرع این دادگاه ]

زمان: 10 اسفند 1366/ 11 رجب 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: موافقت با پیشنهاد تعلیق مدت محکومیت برخی از زندانیان

مخاطب: رازینی، علی (حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت)

 [محضر مبارک بنیانگذار معظم جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی- مد ظله العالی

احتراماً، نظر به اینکه تا کنون حدود پنجاه نفر از روحانی نمایان و مرتبطین با آنان به حکم دادگاه ویژه روحانیت به مجازات حبس محکوم شده اند و بعضاً در اثر تحمل حبس متنبه گشته اند، اجازه فرمایید در مواردی که به نظر وزیر محترم اطلاعات و دادستان محترم ویژه روحانیت و این جانب مصلحت تشخیص داده شد، زندانی محکوم با اخذ تعهد یا وثیقه متناسب آزاد و بقیه محکومیت وی تعلیق شود.

حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت- علی رازینی ].

بسمه تعالی

با پیشنهاد مذکور موافقت می شود.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

                        صحیفه امام، ج 20، ص: 487

  

                       

 

. انتهای پیام /*