نامه [به آقای سید مرتضی پسندیده و پاسخ به 5 سؤال ایشان ]30 بهمن 56
پیام رادیو- تلویزیونی [به مسئولان آموزش و پرورش (تغییر نظام آموزشی)]30 بهمن 57
پیام [به نیروهای انتظامی و لزوم بازگشت آنان به مراکز حفاظتی ]30 بهمن 57
نامه [به احمد مفتی زاده و اعزام آقای نوری به کردستان ]30 بهمن 57
سخنرانی [در جمع معلمان (رد رژیم سلطنتی- لزوم تربیت اسلامی)]30 بهمن 57
پیام [به علما و روحانیون جهت مراجعت به شهرهای خود]بهمن 57
نامه [به آقای محمد باقر غروی (حفظ اتحاد و همبستگی)]بهمن 57
حکم [انتصاب آقای بنی صدر به سمت فرماندهی کل قوا]30 بهمن 58
نامه [به آقای حافظ اسد (کسالت قلبی امام)]30 بهمن 58
نامه [به آقای محتشمی، وزیر کشور (عملکرد «نهضت آزادی»)]30 بهمن 66
نامه [به آقای سید مرتضی پسندیده و پاسخ به 5 سؤال ایشان ]
زمان: 30 بهمن 1356/ 11 ربیع الاول 1398
مکان: نجف
موضوع: پاسخ به پنج سؤال در باره افزایش شهریه و مصرف وجوهات برای امور عامه
مخاطب: پسندیده، سید مرتضی
بسمه تعالی
11 ع 1 98
به عرض حضور مبارک می رساند، دو طغرا مرقوم مبارک یکی دو- سه روز قبل و یکی که توسط آقای شیاسی بوده الان واصل گردید. از سلامت وجود مبارک مسرورم. از اوضاع بی اطلاع نیستم. اینجا برای اربعین تعطیل نشد، من صحبتی کرده ام.
1- راجع به وجوه و تورم، باید به هر نحو هست صرف نمایید. نمی دانم چرا شهریه اضافه نفرمودید؟ اگر خوف جلوگیری است اشکالی ندارد ولی هر طور صلاح است عمل فرمایید. راجع به کارها و زیادی آن من نگران هستم باید برای آن، اشخاصی را که مورد اطمینان هستند انتخاب فرمایید.
2- من نمی توانم الان کسی را که وجوه نزد او تمرکز پیدا کند تعیین کنم، حضرت عالی بهتر می توانید تعیین کنید، موارد اطمینان را بهتر می دانید، هر کس را معین کنید مورد قبول است ولی مهمتر آن است که مصرف شود و نماند زیادی شهریه ...
3- وجوهی که مصرف می کنند یا اجازه می خواهند هر مقدار ممکن است اجازه بدهید مانع ندارد. آنچه مسلّم است که بر خلاف بوده رد کنید اشکالی ندارد، برای ساختمان مدرسه، مسجد، حسینیه و امثال ذلک اگر اجازه خواستند بدهید، چاره نیست.
4- قبوض به نحو مرقوم صلاح نیست؛ صورت بفرستید تا جواب بفرستم. از آقای تهرانی قبوض یا استفتایی نیامده است.
5- به آقایان مسافرین عنایت زیاد فرمایید و در صورت امکان سلام این جانب را به همه برسانید. نامه آقای گرامی واصل شد، به ایشان سلام ابلاغ فرمایید در صورت امکان. دیگر مجال نیست مسافر حالا عازم است.
صحیفه امام، ج 3، ص: 350
پیام رادیو- تلویزیونی [به مسئولان آموزش و پرورش (تغییر نظام آموزشی)]
زمان: 30 بهمن 1357/ 21 ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسه علوی
موضوع: حضور در کلاسهای درس و لزوم تغییر نظام آموزشی
مناسبت: بازگشایی مدارس پس از پیروزی انقلاب
مخاطب: مسئولان آموزش و پرورش و دانش آموزان
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
اکنون که مدارس کشور پس از یک مبارزه بزرگ اسلامی دوباره گشوده می شود، از دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و دبیران و استادان عزیز- وفقهم اللَّه تعالی- تشکر می کنم و از کارمندان و کارکنان آموزش و پرورش سپاسگزارم. یادآوری این نکته ضروری است که این انقلاب تا رسیدن به نتیجه نهایی- که قطع ید امریکا، شوروی، انگلستان و سایر دوَل استعمارگر است- ادامه دارد.
فرزندان عزیزم! دیگر این شمایید که باید هر چه بیشتر کوشش کنید تا نهال آزادی و استقلال کشور را آبیاری کنید. فردای شما فردای دشواری است که اگر مجهز به علم و تقوا و شعور انقلابی- اسلامی شدید، پیروزی تان حتمی است، و اگر خدای نکرده در این مرحله کوتاهی کنید مسئولیت آن به عهده خود شماست. هر گز اجازه ندهید که عده ای معدود، چون گذشته تلخ روزهای استبداد، بر شما حکومت کنند. اصل دمکراسی اسلامی را فراموش نکنید.
امروز ملت ایران بدون گرایش به چپ و راست قیام نموده است و موفقیتهایی را به دست آورده است که تمام خائنین داخلی و خارجی را به لرزه انداخته است؛ و آنان در کمینند تا هر آن- چون گذشته- شما را نابود گردانند. به همین جهت باید سعی کنید تا با اتحاد خویش، جامعه اسلامی به وجود آورید؛ جامعه اسلامی که در آن همه آزادانه عقاید خود را ابراز دارند.
اکنون خوشوقتم که شرایط به سود ملت ستمدیده ما دگرگون شده است و همین مسئولیت و تعهدی که در ماههای گذشته ایجاب می کرد تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزنید امروز ایجاب می کند تا کار تحصیلی خود را با کمال جدیت و در محیطی آرام از سر گیرید. دیروز عوامل بیگانه در پی شکستن اعتصابات بودند، و امروز که می بینند که جریان کشور در جهت حکومت عدل اسلامی در حرکت است، با شعارهایی ظاهراً انقلابی، رو در روی نهضت اصیل اسلامی- انقلابی قرار گرفته اند.
من از همه شما می خواهم که از امروز اول اسفند 1357 به کلاسها رفته و برای فردای خود سربازانی انقلابی و اسلامی باشید؛ خدا یار شما و یاور شما باد. لازم است تذکرات زیر را بدهم:
1- رمز پیروزی ما وحدت کلمه بوده است. اکنون با کمال خضوع می خواهم تا از اختلافات دست برداشته و برای فردای خود فکر اساسی کنید، و از هر گونه اختلاف بپرهیزید که چون موریانه خوب و بد را نابود می کند؛
2- کتابهای درسی را، چه دبستانی و چه دبیرستانی و چه دانشگاهی، تغییر اساسی داده و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع استعمار و استبداد است تصفیه کنید؛ و دروس انقلابی و اسلامی که بچه های ما را بیدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بارآورد جایگزین آن کنیم؛
3- باید در سراسر ایران با پاکسازی آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعماری، محیطی به وجود آورید که اطفال ما را شیر بچگانی که همیشه پشت جبهه مقاومت علیه امریکا و صهیونیست و سایر چپاولگرهای شرق و غرب نشسته اند، تربیت کنید. و مطمئن باشید که خمینی تا قطع ریشه های استعمار چپ و راست همسنگر شماست؛ و رسالت اسلامی هر فرد مسلمان تا مرگ ادامه دارد. من چشم امیدم به شماست. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
صحیفه امام، ج 6، ص:193- 194
پیام [به نیروهای انتظامی و لزوم بازگشت آنان به مراکز حفاظتی ]
زمان: 30 بهمن 1357/ 21 ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسه علوی
موضوع: توطئه اشرار و لزوم بازگشت نیروهای انتظامی به مراکز حفاظتی
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در این موقع حساس که اشرار با نامهای فریبنده مشغول توطئه بر ضد انقلاب اسلامی هستند و خطر برگشت اجانب با دست اینان بر سر چپاول کشور می رود، لازم است نیروهای انتظامی ملی فوراً به مراکز حفاظتی خود برگردند و با نیروی انتظامی، همکاری برای حفاظت شهر و مراکز حساس مربوط به شهر نمایند. اینان که دست به خرابی و اعمال ضد اسلامی و انسانی زده اند و کوشش دارند مراکز حساس را به نفع بیگانگان به دست بیاورند، باید بدانند که قدرت آنان بیش از قدرت شیطانی شاه و پشتیبان آنان نیست؛ و در صورتی که به ملت نپیوندند و به طور معقول عمل نکنند، تکلیف را برای ملت شجاع ایران و تهران معلوم خواهم کرد.
من تحمل این بی فرهنگیها را نخواهم کرد. باید تمام اقشار، به هر اسمی که هستند، در تحت پرچم اسلام به فعالیت خود ادامه دهند و در غیر این صورت، قیام علیه حکومت انقلابی اسلامی است که جزای آن در قانون اساسی اسلام معلوم است. من حتی الامکان میل دارم تمام اقشار با هم با صدق و صفا رفتار نمایند ولی اجازه هرج و مرج نخواهم داد. و السلام علی من اتبع الهدی.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 6، ص: 195
نامه [به احمد مفتی زاده و اعزام آقای نوری به کردستان ]
زمان: 30 بهمن 1357/ 21 ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسه علوی
موضوع: اعزام آقای نوری به کردستان
مخاطب: مفتی زاده، احمد
بسمه تعالی
دانشمند ارجمند و روحانی شجاع جناب آقای احمد مفتی زاده- دامت افاضاته
به عرض می رساند، زحمات و فعالیتهای مداوم شما در امر مبارزات اسلامی و کوششهای شما در این راه، پیوسته مورد قدردانی و تشکر بوده امید است همیشه در انجام وظایف الهی و پیشبرد مقاصد اسلامی موفق و مؤید باشید. اینک جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین نوری- دامت برکاته- که از مدرسین محترم حوزه مقدسه علمیه می باشند از طرف این جانب بدان منطقه اعزام می شوند. هر گونه مطلبی باشد می توانید با ایشان در میان بگذارید تا جناب ایشان به اطلاع من برسانند. امید است با تلاشهای پیگیر آقایان هر چه زودتر حکومت جمهوری اسلامی برقرار گردد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
به تاریخ 21 ع 1 99
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 6، ص: 196
سخنرانی [در جمع معلمان (رد رژیم سلطنتی- لزوم تربیت اسلامی)]
زمان: 30 بهمن 1357/ 21 ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسه علوی
موضوع: غیر قانونی بودن رژیم سلطنتی- لزوم تربیت کودکان به همه ابعاد اسلامی- خطر اسلام یک بعدی
حضار: مسئولان، معلمان و کارکنان مدرسه علوی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
رژیم سلطنتی مخالف با حقوق بشر
... اینها همه در سایه حکومت عدل، خوب اداره می شود و به طور شایسته عمل می شود. و اگر سرانشان حزب حاکمه فاسد باشد، این فساد سرایت می کند به همه اقشار کشور. شما ملاحظه کردید که یک شخص فاسد که در این مملکت حکومت کرد و طی 38 سال سلطه بر مردم این مملکت پیدا کرد، آن هم سلطه غیر قانونی، چه فسادها کرد. این اصل رژیم سلطنتی مخالف با حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض هم بکنیم که همه ملت جمع بشوند و رژیم سلطنتی را رأی بدهند، البته ملت حق دارد که رژیمی را اختیار کند لکن ملت حق ندارد که رژیمی را برای آینده ها اختیار کند. یعنی امروز همه مقدرات مملکت به دست خود مردم باید اداره بشود. مردم حق دارند که یک نفری را به عنوان سلطان، به عنوان رئیس جمهور، به هر عنوانی انتخاب کنند. این صحیح است. خود مردم به اختیار خودشان این کار را کردند. لکن آیا مردم حق دارند که الآن برای طبقات بعد، برای فرزندان، فرزندانِ فرزندان، الآن تکلیف معین کنند؟ هیچ همچو حقی برای هیچ کس نیست. شما خودتان به حَسَب حقوق بشر، خود شما باید بر مقدرات خودتان حکومت کنید، بر مقدرات خودتان دست داشته باشید؛ اما شما بر مقدرات یک کشور دیگر نمی توانید، بر مقدرات یک ملت دیگر نمی توانید، بر مقدرات آنهایی که نیامدند هم نمی توانید شما دخالت کنید. حقی نیست برایتان. بنا بر این سلطنت به این معنا که ارثی باشد و پشت در پشتْ سلطان باشد یک کسی، قانونی نیست و مخالف حقوق بشر است.
ما فرض می کنیم که رضا شاهْ اول که آمد- ما غَمْضِ عین می کنیم از همه چیزهایی که می دانیم- ما فرض می کنیم که رضا شاه اول که آمد، مورد استقبال مردم [واقع ] شد و همه قبولش کردند. بسیار خوب، خود رضا شاه را در پنجاه و چند سال پیش از این مردم قبول کردند؛ الآن افراد این مملکت اشخاصی هستند که غیر آن اشخاصی هستند که در آن وقت بودند. آنها در آن زمان افراد این مملکت بودند، حق داشتند که برای خودشان یک کسی را انتخاب کنند؛ لکن انتخاب پسر او را، اگر فرض کنید کردند، انتخاب پسر او را برای ما، که در این زمان زندگی می کنیم، حقی از برای پدران ما نبوده است که همچو انتخابی را بکنند. بنا بر این ما بر فرض اینکه آمدن رضا شاه را به استقبال مردم قائل بشویم، خود او درست می شود لکن پسر او غیر قانونی است. در صورتی که همه می دانید که از اولْ این بنا در این سلسله غیر قانونی بود. از اول مجلس مؤسسانی که اینها درست کردند با زور و سرنیزه بود. از اول وکلایی که اینها ایجاد کردند با انتصاب بود نه انتخاب مردم. مردم هیچ اطلاعی از این معانی نداشتند، و اگر داشتند نمی توانستند نفس بکشند. بنا بر این اساس این حکومت اساس ظلم بود و سلطه اش سلطه باطل بود. از اول سلطه باطل آنها داشتند بر کشور ما. و در عین حال که سلطه باطل بود، کارها هم همه از روی خیانت و جنایت بود. الآن وقتی که شما مملکت خودتان را ملاحظه می کنید، هر جا که بروید در هر مؤسسه ای که دست بگذارید، یک مؤسسه خراب می بینید. فرهنگ شما یک فرهنگ استعماری است، یک فرهنگ صحیح نیست. ارتش تحت حمایت مستشاران امریکا و تحت تربیت آنها بود. زراعت ما را بکلی از بین بردند، صنعت ما را از بین بردند. با اسم «تمدن بزرگ» بکلی خراب کردند این مملکت را، و بازار درست کردند برای کشورهای بزرگ- خصوصاً برای امریکا. بنا بر این فسادهایی که الآن در مملکت پیدا شده است، این آشفتگیهایی که الآن در مملکت هست، این محتاج به یک کمک همگانی است.
البته شما، متصدیان مدرسه «علوی»، از قراری که تا حالا به من گفته اند- من خودم کاری به کار این امور ندارم لکن از قراری که من شنیدم- بسیار خوب عمل کردید. بچه های ما را خوب تربیت کردید. فقط یک نکته بوده است که اشکال داشتم، و آن نکته را از این به بعد شما مورد نظرتان باشد؛ و آن اینکه بچه های ما در هر زمانی موافق آن زمان باید تربیت بشوند.
در روایات هم هست که بچه هاتان را تربیت کنید به غیر آن طوری که خودتان هستید، برای زمان آتیه. برای اینکه اینها در زمان آتیه باید دست به کار مملکت و کشور بشوند. شما بچه ها را از سیاست، از این طور چیزها دور نگه ندارید. دور نگه داشتن بچه ها از سیاست اساس این می شود که وقتی وارد در اجتماع شدند، مثل یک آدم کوری وارد اجتماع بشوند. خود اشخاصی که می خواهند بعد در این مملکت در این کشور زندگی بکنند و مقدرات این مملکت دستشان باشد، آنها باید آگاه باشند از همه خدعه هایی که کرده اند، از همه کارهایی که استعمار کرده، از همه عقب نگهداریهایی که به دست اینها واقع شده، اینها باید به دست شما و به تعلیم شما به آنها گفته بشود. آنها را وارد کنید در مسائل روز. آنها مطلع باشند از مسائل روز. اگر خدای نخواسته در این [مورد] قصور بشود یکوقت می بینید که چهره های منحرف که وارد در مسائل روز هستند غلبه می کنند بر چهره حق که وارد به مسائل روز نیست. تربیت و تعلیمْ همه جانبه باید باشد؛ یعنی آن مقداری که کشور احتیاج به آن دارد، انسان احتیاج به آن دارد، خود شخص احتیاج به آن دارد، باید تعلیم و تربیت در آنجا به همه ابعاد باشد. اسلام- اگر مطالعاتی دارید و ان شاء اللَّه دارید در اسلام و در قرآن- اسلام فقط عبادت نیست؛ فقط تعلیم و تعلم عبادی و امثال اینها نیست. اسلام سیاست است. اسلام از سیاست دور نیست. اسلام، یک مملکت، یک حکومت بزرگ به وجود آورده است؛ یک مملکت بزرگ به وجود آورده است. اسلام یک رژیم است، یک رژیم سیاسی است. منتها سایر رژیمها از بسیاری از امور غافل بودند، و اسلام از هیچ چیز غافل نیست. یعنی اسلام انسان را تربیت می کند به همه ابعادی که انسان دارد: بُعد مادی دارد راجع به بُعد مادی تصرفاتی دارد، بُعد معنوی دارد راجع به معنویات صحبت دارد. بالاتر از آن دارد؛ بالاتر از این صحبت دارد: یعنی از آن وقتی که ازدواج حاصل نشده بین پدر و مادر، اسلام برای ساختن انسان دستور دارد چه زنی را انتخاب کند، چه مردی را آن زن انتخاب کند، وضع اخلاقی اش چه جور باشد، وضع دیانتش چه جور باشد. یک نفر زارع وقتی می خواهد یک زراعتی بکند و یک تخمی را در یک زمینی کشت بکند، این زمین را باید ملاحظه بکند، آن چیزهایی که موجب تربیت این است باید ملاحظه بکند، این چیزهایی که وقتی ظهور پیدا کرد، باید آنها را ملاحظه کند که چه چیز مفید با این است، چه چیزهایی مخالف با این است، از آن رد بکند؛ باید همین طور مواظبت کند تا وقتی که رشد کرد و به ثمر رسید.
اسلام همین معامله را با افراد انسان کرده است. یعنی معامله یک نفر زارع که می خواهد یک کِشتی بکند و می خواهد از آن استفاده بکند. از قبل از اینکه کشت بشود دستور دارد پدر و مادر چه جور باید باشند، یعنی ازدواج چه جور باید باشد. این برای این است که ملاحظه عاقبت این امر را کرده است که اگر [یکی از] پدر و مادر مثلًا اخلاقش فاسد باشد، اعمالش اعمال غیر انسانی باشد، این بچه هایی که پیدا می شود به واسطه وراثتی که هست در کار اینها هم در او تأثیر دارد؛ و لهذا مثل یک کشتکار بسیار دقیق، بسیار دلسوز، اسلام به نوع انسان مراعات کرده است. و از آن اول تا زمانی که ازدواج می شود؛ ازدواج که شد، چه تربیتی در ازدواج است. بعد در قضیه لقاح چه جور آداب؛ آداب بسیار در آنجا هست. بعد در زمان حمل آداب بسیار در آنجا هست. بعد در زمانِ- عرض می کنم- رضاع آداب بسیاری در آنجا هست. بعد در دامن مادر آدابی هست. بعد در ظل پدر آدابی هست. بعد در مدرسه آدابی هست. بعد در اجتماع آدابی هست. این بچه را از آن وقتی که باز به دنیا نیامده مراعات کرده تا برسد به مرتبه عالی. و برای همه اینها دستور دارد. و سایر رژیمهای عالَم، سایر دولتهایی که در عالم هست، به اینها اصلش کاری ندارد. آنها فقط یک کاری دارند و آن این است که این اجتماع مثلًا به نفع خودشان یک آرامشی پیدا کند تا چپاول کنند مردم را! یا آنی هم که بسیار خوب و عادل است کاری به این مسائل ندارد؛ فقط راجع به این [کار] دارد که مسائل اجتماعی خودش را مثلًا یک قدری تصحیح بکند. اما بچه باید چه جور باشد تا آخر، تربیت باید چه جور باشد تا آخر، زمان حمل و زمان رضاع، اصلًا مطرح نیست در سایر رژیمها.
اسلام یک همچو چیزی است که وقتی که انسان بزرگ شد، معاشرت خودش با برادرش، معاشرت خودش با پدر و مادرش، معاشرت پدر و مادر با پسر، معاشرت این دوتا با همسایه ها، معاشرت اینها با همشهریها، معاشرت اینها با همدینها، اینها با خارجیها، همه اینها در اسلام هست. و اسلام حکومتی است که یک جنبه اش حکومت سیاسی است، و یک جنبه اش حکومت معنوی. یعنی دو طرف دارد انسان، دو وضع دارد انسان، دو رو دارد انسان: یک روی مادی [که ] اسلام در این روی مادی در همه جهاتش احکام دارد؛ یک روی معنوی، که اصلًا مطرح نیست در رژیمها که انسان را تربیتهای معنوی و تهذیبی بکند تا برسد به مرتبه ای که دیگر هیچ کس نمی داند الّا اللَّه. تا آنجا اسلام همین طور کشیده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملکوت اعلا. سایر رژیمها این طور نیستند.
مقصود من این بود که قضیه سیاست یک مطلبی نیست که در اسلام مطرح نباشد. این معنایی که دین از سیاست جداست، مطلبی است که استعماریها انداخته اند در دهن مردم و می خواهند به واسطه این، دو فرقه را از هم جدا کنند؛ یعنی آنهایی که عالِم دینی هستند علی حده شان کنند؛ و اینهایی که غیر عالِم دینی هستند علی حده شان کنند. سیاسیون را از سایر مردم جدا بکنند تا استفاده هایشان را بکنند. اگر این قوا با هم مجتمع بشوند، آنها می دانند که با اجتماع قوا نمی توانند منافعی را که می خواهند ببرند؛ و لهذا دامن به این تفرقه ها زده اند زیاد. اول همین معنا که دین از سیاست جداست. قبل از این معنا، اصلش دین افیون است! دین افیون مردم است! آخوندها درباری هستند! جدا کردند اصلًا؛ دین را در نظر مردم متزلزل کردند.
در صورتی که کسی اگر ملاحظه کرده باشد اینهایی که ادیان را در دنیا آورده اند، حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- حضرت موسی- سلام اللَّه علیه- حضرت رسول- صلی اللَّه علیه و آله- اینها ببینیم از چه طایفه ای بودند، چکاره بودند؟ آیا اینها را [مثلًا] حضرت موسی را فرعون روی کار آورده است؟! یا حضرت موسی یک شبانی بوده، از اینجا رفته سراغ فرعون؟ حضرت موسی رفته و فرعون را خواسته بکوبد و فرعونیتِ او را از دستش بگیرد؟ یا فرعون او را برده پیش خودش تا اینکه مردم را خواب بکند؟! حضرت موسی مردم را آگاه کرد و بیدار کرد، و با آن بیداری به فرعون حمله کرد و آن کارهایی که کرد. خود پیغمبر ما؛ ... هم شبانی کرده است هم از همین توده مردم، از همین توده طبقه سه بوده است. و از اول که قیام کرده بر ضد قلدرها، بر ضد دیکتاتورها- که در آن زمان در جزیرة العرب عبارت از قریش بودند و یک طوایف دیگر- بر ضد آنها قیام کرده؛ نه اینکه آنها این را آوردند روی کار تا مردم را اغفال کنند! این مردم را آگاه کرده و رفته سراغ آنها.
اگر کسی تاریخ اسلام را بداند، از آن وقتی که ایشان به مدینه رفتند یک عده ای از همین مسلمانها دور ایشان جمع شدند. یک عده ای از این، همین طبقه صالح، دور ایشان جمع شدند. این [ها] بی چیز بودند. یک صُفه مسجد رسول اللَّه- آن هم نه این صفه ها بوده که شما دیدید- یک جایی بوده است که از گِل درست کرده بود؛ عده زیادی از آنهایی که اصحاب پیغمبر بودند، طرفداران پیغمبر بودند، آنجا می خوابیدند. هیچ اصلًا منزل نداشتند. خود پیغمبر منزلش آن اتاقهایی بود که با گِل درست کرده بودند. آن هم نه یک معماری، ... یک [اتاق گلی ] بوده است. مع ذلک پیغمبر همین طبقه سه را، همین مستضعفین را جمع کرد و جنگها را با اینها شروع کرد بر خلاف سرمایه دارها و بر خلاف قلدرها و بر خلاف شتردارها و بر خلاف قافله دارها و بر خلاف اینها. دائماً جنگ اینها با این دسته بوده.
بنا بر این، این یک اغفال بوده است که [مطرح ] کرده اند که دین از سیاست جداست. سیاست غیر از این است که یک مملکتداری به طرز صحیح عاقلانه و موافق با همه روابط و ضوابط که در اسلام بوده است [انجام گیرد]؟ اسلام حکومتش سرتاسرِ- تقریباً- آسیا را گرفته بوده، مع ذلک به ما می گویند که دین از سیاست جداست! [در صورتی که ] همانهایی که امر دین با آنها بود، همانها امر سیاست را داشتند. حضرت امیر، هم مسأله می گفت هم احکام می گفت [و] هم شمشیر در دستش بود و جنگ می کرد. خود رسول اللَّه، هم قرآن آورد هم حدید را آورد؛ و شمشیر را وارد کرد و آورد و با مخالفین جنگ کرد، و آنها را تابع خودش کرد. این یک مسئله ای است که باید خیلی مراعات بکنند.
آقایان که تربیت بچه ها را می کنند؛ مسائل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند. نمی گویم همه آن [مسائل سیاسی ] باشد. همه چیز باید باشد. یک بچه که از یک مدرسه بیرون می آید باید هم مسائل دینی اش را بداند، مسائل نماز و روزه اش را بداند، هم تربیتهای علمی بشود مطابق هر سیستمی که هست، و هم تربیت سیاسی بشود. این معنا را البته یک خرده گیری می کردند بر مدرسه شما، که ان شاء اللَّه امیدوارم از حالا به بعد که یک قدری آزادی پیدا بشود، با آزادی همه کارها را انجام بدهید. و این چیزی که بر عهده شماست، و آن تربیت انسان است، و از اهَم مسائل است تربیت انسان که به عهده شما هم یک مقداری اش هست، آن را به طور صحیح و به طور خوب عمل بفرمایید.
ضمناً باید این [را] هم عرض کنم که ما در مدرسه «علوی» وارد شدیم و آنجا را بگویم غصب کردیم! یا اینکه میهمان آقایان شدیم. و من به مجرد اینکه روز تحصیل آمد، گفتم این افراد را جمع کنند و بروند و من هم بروم جای دیگر. بعد آمدند گفتند- از خود آقایان که متصدیان امور مدرسه هستند- تقاضا کردند که «شما اگر رفتنِتان خیلی طولانی نیست از اینجا به جای دیگر نروید، از اینجا بروید به قم، این برای ما مثلًا خیلی پشتوانه ای است»؛ از این جهت ما اطاعت امرشان را کردیم. و من تا سه- چهار- پنج روز دیگر ان شاء اللَّه رفع زحمت می کنم، و شما را به خدا می سپارم. و از خدای تبارک و تعالی تأیید و پیروزی شما را می خواهم. امیدوار بودم و من احتمال می دادم که آقای ... هم باشند روز پنجشنبه که نتوانستند بیایند. من از اول ایشان را می شناسم و ایشان از دوستان قدیمی من هستند. و من توفیق ایشان را از خدای تبارک می خواهم
صحیفه امام، ج 6، ص:197- 204
پیام [به علما و روحانیون جهت مراجعت به شهرهای خود]
زمان: بهمن 1357/ ربیع الاول 1399 ه. ق
مکان: تهران، مدرسه علوی
موضوع: مراجعت علما و روحانیون به شهرهای خود
مخاطب: علما و روحانیون
بسمه تعالی
خدمت ذی سعادت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام شهرستانها- دامت برکاتهم
به عرض می رساند، ضمن تشکر از مساعی جمیله و زحمات طاقتفرسا که در طول مدت نهضت اسلامی فرموده اید، و تشکر از تشریف فرمایی برای تفقد از این جانب از آن حضرات معظم تقاضا می کنم که به شهرهای خودشان مراجعت فرمایند. در این موقع حساس وجود آن آقایان در مَحالّ خودشان لازم است، و چه بسا در موقع مقتضی مسائلی پیش آید که محتاج به اقدام سریع باشد.
از خداوند تعالی دوام برکات حضرات آقایان را خواستار است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 6، ص: 205
نامه [به آقای محمد باقر غروی (حفظ اتحاد و همبستگی)]
زمان: بهمن 1357/ ربیع الاول 1399
مکان: تهران، مدرسه علوی
موضوع: حفظ اتحاد و همبستگی و پرهیز از اختلاف
مخاطب: غروی، محمد باقر
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای آقا شیخ محمد باقر غروی- دامت افاضاته
طوماری از اهالی محترم شهرستان قصرشیرین در مورد پشتیبانی از حکومت جناب آقای مهندس بازرگان و جمهوری اسلامی واصل گردید. مراتب تشکر این جانب را به آقایان ابلاغ نمایید و متذکر شوید که لازم است این اتحاد و همبستگی خود را تا پیروزی نهایی بر دشمنان اسلام و رسیدن به همه اهداف عالیه اسلامی حفظ نموده، از تفرقه و اختلاف پرهیز نمایند، و خدای ناکرده مجال فعالیت مجدد به دست دشمن ندهند. توفیق عموم را از خدای تعالی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه
ضمناً در رفراندم شرکت کنید و به «جمهوری اسلامی» رأی دهید.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 6، ص: 206
حکم [انتصاب آقای بنی صدر به سمت فرماندهی کل قوا]
زمان: 30 بهمن 1358/ 2 ربیع الثانی 1400
مکان: تهران، بیمارستان قلب
موضوع: انتصاب فرماندهی کل قوا
مخاطب: بنی صدر، ابو الحسن (رئیس جمهور ایران)
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقای بنی صدر، رئیس جمهور ایران
در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است جنابعالی به نمایندگی این جانب به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده است منصوب می شوید. امید است با شایستگی که جنابعالی دارید امور کشوری و لشکری و قوای مسلح به نحو شایسته و با موازین اسلامی جریان پیدا کند. از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامی خواستارم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 12، ص: 157
نامه [به آقای حافظ اسد (کسالت قلبی امام)]
زمان: 30 بهمن 1358/ 2 ربیع الثانی 1400
مکان: تهران، بیمارستان قلب
موضوع: تشکر از پیام ارسالی
مخاطب: حافظ اسد (رئیس جمهوری سوریه)
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای ژنرال حافظ اسد، رئیس جمهوری کشور سوریه- دمشق
پیام محبت آمیز جنابعالی را در بیمارستان دریافت داشتم. از تفقد شما متشکرم و امیدوارم کشورهای اسلامی با اتحاد و اتفاق کامل، دست ایادی استعمار شرق و غرب و بخصوص امریکا را از کشورهای خود کوتاه کنند. و از خدای تعالی موفقیت همگان را در این راه مسألت دارم.
2 ربیع الثانی 1400
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 12، ص: 158
نامه [به آقای محتشمی، وزیر کشور (عملکرد «نهضت آزادی»)]
زمان: 30 بهمن 1366/ 1 رجب 1408
مکان: تهران، جماران
موضوع: ارزیابی عملکرد «نهضت آزادی»
مخاطب: محتشمی، سید علی اکبر (وزیر کشور)
[ «بسمه تعالی؛ محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی آیت اللَّه العظمی امام خمینی- دام ظله العالی با عرض سلام و تحیات.
نهضت آزادی پس از استعفا و برکناری دولت موقت پیوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، و حتی قوه قضاییه و مغشوش کردن اذهان بوده است.
مسئولین نهضت با سمپاشیهای خود نسبت به سیاستهای دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکین و فاجعه خونین مکه مکرمه، جهاد مالی و تصمیمات شورای عالی پشتیبانی جنگ و بالاخره فرمایشات اخیر حضرت امام- روحی فداه- راجع به حکومت و ولایت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعیف نظام جمهوری اسلامی گام برداشته اند.
با توجه به اهمیت و نقش سرنوشت ساز مجلس شورای اسلامی نهضت آزادی در ماههای اخیر فعالیت گسترده ای را جهت به اجرا درآمدن قانون احزاب و آزادی فعالیت سیاسی آنان و نیز حرکت تبلیغاتی گسترده ای راجع به انتخابات و راه یافتن به مجلس را آغاز کرده است.
آقای دکتر یزدی در جلسه مورخ 5/ 10/ 66 نهضت آزادی راجع به شرکت در انتخابات و نقش نهضت آزادی چنین می گوید:
«... برگزاری انتخابات مستلزم وجود جامعه باز است، اگر رفتیم واقعاً مفید خواهیم بود و نخواهیم گذاشت این فتاوی را به زور بر مردم تحمیل کنند، شخصی که از طرف نهضت به مجلس برود مسلماً از این توپ و تشرها جا نخواهد زد، اگر قرار باشد مملکت را با «فتوا» اداره کنند، بنده پیشنهاد می کنم که، مجلس را ببندند و خوابگاه دانشجویان کنند».
دیدگاه نهضت آزادی راجع به جنگ و دفاع مقدس در بیانیه ای تحت عنوان «جنگ بی پایان» چنین است:
«... آنچه فعلًا دیده می شود جنگی است بی پایان که می تواند پایان دنیا باشد، پایان ایران و مردم ایران باشد ...، گفته اند حتی اگر یک خانه هم در ایران سرپا بماند، باز به جنگ ادامه خواهیم داد و اگر یک نفر باقی بماند، آن یک نفر هم جنگ خواهد کرد، آیا این مترادف با چیزی جز «جنگ جنگ تا نابودی» هست؟».
نهضت آزادی راجع به «حکومت و ولایت مطلقه» اطلاعیه ای منتشر کرده که در آن آمده است:
«این چه فرمانی است و چه انقلابی در ایران و اسلام، که حکومت را در موضع بالاتر از فرستاده خدا قرار داده به او اختیار می دهد بر خلاف نصّ صریح وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ و بدون مشورت با امت تصمیم گیری در مصالح دولت و امور ملت نماید ... الخ».
با عنایت به مراتب فوق خواهشمند است ارشاد فرمایید که:
1- آیا نهضت آزادی با چنین عقاید و تفکراتی می تواند به عنوان یک سازمان حزب و تشکیلات سیاسی در جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شود؟
2- در حالی که ماده سی، قانون انتخابات از جمله شرایط تأیید صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی را:
الف) اعتقاد و التزام عملی به اسلام.
ب) اعتقاد و التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی ایران.
می داند. آیا نهضت آزادی صلاحیت دارد که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت نموده و نماینده ای در مجلس داشته باشد؟
در پایان از درگاه خداوند متعال طول عمر آن وجود شریف و مقدس و پیروزی عاجل رزمندگان اسلام را مسألت می دارم.
سید علی اکبر محتشمی- وزیر کشور»
امام خمینی در پاسخ نامه وزیر کشور چنین مرقوم فرموده اند:]
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور- ایّده اللَّه تعالی
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالًا گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هر چه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می دانند. و این از اشتباهات آنها است.
در هر صورت، به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرنها سر بلند نمی کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیر المؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذ باللَّه- تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.
نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
و السلام علی من اتبع الهدی. توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج 20، ص:479- 482
.
انتهای پیام /*