کد مطلب: 2942 | تاریخ مطلب: 18/11/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 18 بهمن ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  18 بهمن ماه

سخنرانی [در جمع وکلای دادگستری (ترفند استعمارگران)]18 بهمن 57

بیانات [در مورد استفاده های نامشروع رژیم از رسانه های گروهی ]18 بهمن 57

سخنرانی [برای جمعی از اهالی کردستان (اختلاف شیعه و سنی)]18 بهمن 57

سخنرانی [در جمع کارکنان مجله پویندگان راه  زینب  (استواری در راه هدف)]18 بهمن 59

سخنرانی [در جمع مسئولان و قضات دادگاههای انقلاب (وظایف  دادگاهها)] 18 بهمن 61

سخنرانی [در جمع سفرا و کارداران کشورهای خارجی (هشدار به کشورهای منطقه)]18 بهمن 62

پیام [به خانواده های شهدا و ملت ایران (تجلیل  از شهیدان )]18 بهن 63

 

سخنرانی [در جمع وکلای دادگستری (ترفند استعمارگران)]

زمان: 18 بهمن 1357/ 9 ربیع الاول 1399

مکان: تهران، مدرسه علوی

موضوع: ترفند تفرقه افکنان و استعمارگران- خیانتهای پنجاه ساله

حضار: سیصد تن از قاضیان و وکلای دادگستری

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

توطئه استعمار، تفرقه بین اقشار ملت

من از جهتی باید اظهار تأسف بکنم، و از جهتی باید اظهار شادمانی. آنکه موجب اظهار تأسف است این است که طبقات ملت ایران به واسطه فعالیتهای اجانب همچو از هم دور شدند که ما در تمام عمر مواجه با این وجوه کریمه نشدیم؛ و هر کدام- هر صنفی- در یک طرف واقع شدند: دانشگاهی در یک طرف بود، روحانی در یک طرف بود، قضات دادگستری در یک طرف بودند، علمای روحانی در یک طرف بودند، و وکلای دادگستری همین طور. و این دستی بود که از اجانب در این مملکت فعالیت می کرد.

کارشناسهای آنها که از سابق الایام مطالعه کردند این ممالک شرق را و زمینهای اینجا را، وجب به وجب رفتند و گردش کردند و چیزهای مادی که در آن بوده است کشف کردند. روحیات ما و طوایف ما را و آن چیزهایی که ما به آنها مُتمسّکیم، اینها را مطالعه کردند. بر اثر مطالعه ای که اینها کردند یافتند که اگر مذهب در بین این مردم باشد و همه تحت یک لوا باشند، نمی توانند بر اینها غلبه کنند و این خزاین را ببرند؛ و کوشش کردند اینها برای اینکه تضعیف کنند مذاهب را، و اصل مذهب را بگویند که اینها چیزهایی بودند که قدرتمندها درست کردند؛ اینها افیون جامعه است! اصل دیانتْ افیون جامعه  است! و این برای این بود که می خواستند که مذهب را در نظر مردم و در نظر روشنفکرها نازل کنند، و از دست بدهند اینها اعتصام به مذهب را. در صورتی که کسی که به تاریخ انبیا توجه بکند، می بیند که انبیا از توده ها درآمدند و حمله کردند به قدرتمندها. از بین همین توده ها. حضرت موسی یک شبانی بود با یک عصا، از همین توده ها، بر ضد فرعون قیام کرد تا آنجا که رساند. پیغمبر خودمان که تاریخش نزدیک است، و همه آقایان لا بد می دانند، این یک شخصی بود که از همین توده ها و جمعیتها بود و با همینها بود؛ و از بدو بعثت تا آخر با قدرتمندها و باغدارها و مُکنَت دارها و سرمایه دارها همیشه در جدال بود. پیغمبرها از این توده ها بودند و قدرتمندها را می ترساندند، نه از قدرتمندها بودند برای اینکه توده ها را [خام ] بکنند. این یک مطلبی است که واضح است لکن دست تبلیغات اجانب خیلی قوی است.

از آن طرف دیدند که خوب بین خود اقشار ملت، اگر اینها با هم متحد باشند، باز هم آن منافعی که می خواهیم ببریم نمی توانیم ببریم؛ بین اقشار این ملت ما اختلاف بیندازیم. اول متوجه شدند به روحانیت. در زمان رضا خان- اگر کسی یادش باشد، آقایان هر کدام یادشان باشد- همچو روحانیت را کوبیدند که دیگر نه خطیبی برای ما گذاشتند نه امام جماعتی، تمام را کوبیدند. نه مجلسی، مجلس خطابه ای برای ما ماند. و در بین ملت آن طور اینها را ذلیل کردند که حتی شوفرها ملاها را به اتومبیلها گاهی نمی نشاندند، می گفتند نمی نشانیمت در اتومبیل! ملا را نمی نشانیم در اتومبیل. تضعیف کردند روحانیت را. از یک طرف اختلاف بین احزاب درست کردند؛ و این هم یک راه اختلافی شد که اینها به سرِ هم زدند، و این هم یک بساطی شد. دانشگاهی را با دانشگاههای ما از هم جدا کردند. آنها اینها را یکجور طرد می کردند، اینها آنها را یکجور طرد می کردند. و اینها که تفصیلش زیاد است و من هم حالم مقتضی نیست. خود آقایان باید متوجه باشند که همه اینها عواملی بود که این ملت، که باید یکپارچه در تحت یک لوا ملیت خودشان را حفظ کنند، این یکپارچگی را از اینها بگیرند و اینها را با هم مختلف کنند، بلکه دشمن کنند با هم. این جهتی است که موجب تأسف است. و لهذا قبل از این نهضت، ما هیچ وقت با شما آقایان مواجه نبودیم، و با یک طایفه دیگر مواجه بودیم.

آنچه اسباب خوشحالی است این است که این نهضت اسلامی ایران موجب شد که این اختلافات رو به نقصان گذاشت و رو به نابودی. دانشگاه با دانشجویان دینی ما با هم شدند. الآن این مجلسی که از آقایان قضات و آقایان وکلای دادگستری هست، هیچ وقت برای ما نبوده است. حالا ما با شما مواجهیم و درددلها را با شما می خواهیم بکنیم. ما زیاد درددل داریم آقا. و آن درددلی است که شماها دارید.

ما پنجاه سال است که هیچ چیز آزاد نداشتیم. همه شما می دانید، از آن وقتی که رضا شاه آمد تا الآنی که من اینجا نشسته ام، ما غیر از اینکه حالا- اخیراً شده است- ما هیچ چیز آزاد نداشتیم. نه مطبوعات آزاد داشتیم، نه یک دادگستری مستقل داشتیم، نه یک کانون وکلای مستقل. همه اش آنها تصرف داشتند. نه یک دانشگاه داشتیم، نه می توانستند جوانهای ما را تربیت صحیح بکنند ... اینها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما یک فرهنگی است که برمی گرداند بچه های ما را به طرف عقب. یک باب مفصلی است اینکه راجع به فرهنگ، اینها چه کردند.

از آن طرف، مراکزی که برای فحشا درست کردند در تمام کشور، خصوصاً در تهران. این همه مراکز فحشا در تهران و اطراف تهران درست شد. جوانهای ما را کشیدند به این مراکز، و در آن مراکز این نیروی انسانی ما را از بین بردند. از آن طرف، اقتصاد ما را به آن طور که می بینید رساندند. کشاورزی ما را آن طور که ملاحظه می کنید عقب بردند و از بین بردند. و همه چیز ما الآن از بین رفته است. از آن طرف، ارتش ما یک ارتشی است که  مستشارهای امریکایی و مستشارهای اسرائیلی بر آن حکومت می کند. اینها مصیبتهایی است برای این مملکت و برای ما.

این ملت الآن ایستاده است و می گوید که ما می خواهیم آزاد باشیم. این یکی از حقوق بشر است- که همه عالَم این معنا را قائلند- و می گویند ما می خواهیم مستقل باشیم. این هم یکی از حقوقی است که هر کسی سرنوشت خودش باید دست خودش باشد. و می گویند ما یک حکومت عدل می خواهیم، حکومت عدل اسلامی می خواهیم. این هم آرزوی هر آدمی است که یک حاکمی باشد برای آن حکومت بکند که بعد از چند وقتی جیبهایش را پر نکند و از این مرز برود! شما ملاحظه بکنید که بعد از سی و هفت سال که این آدم حکومت داشته است در اینجا، حکومت غیر قانونی داشته در اینجا، چقدر اینها از منافع ما بردند و خوردند و از بین بردند. الآن بانکهای امریکا و انگلستان و سوئیس و کذا پر است از مالهای ملت ما که به دست اینها ثبت شده است، در اسم اینها ثبت شده است. و ما امیدواریم که یکوقت دادگستری ما به عرض ملت برسد و محاکمه کند این آدم را. اگر شد بخواهیم او را در اینجا و محاکمه اش کنیم. از او بگیریم و اگر این معنا نشد، محاکمه غیابی کنیم و اموالش را توقیف کنیم در بانکهایی که هست.

لکن شما آقایان بدانید که اینها رفتند و یک مملکت خراب برای ما گذاشتند. یک مملکت که همه چیزش ریخته است. هر جا دست بگذارید فساد هست. و خیال کنید که این با یک سال دو سال، و با یک قشر دو قشر بشود تعمیر کرد، نمی شود. برای همه ما الآن تکلیف است که اولًا راجع به این نهضتی که شده است و تا حالا این نتایج را داشته، و ما امیدواریم تا آخر برسد، بر همه ماست که کمک کنیم به این نهضت. شما اهل قلم هستید بنویسید، بحث کنید- عرض می کنم- صحبت بکنید، تبلیغات بکنید، این نهضت را بزرگ کنید، پشتیبانی کنید، از این دولت پشتیبانی کنید، اظهار کنید، در روزنامه ها اعلام  کنید. و بعد هم که ان شاء اللَّه یک دولت حقی برقرار شد، آن وقت باید همه بنشینیم و مع الأسف یک خرابه را بسازیم! این مملکت را اینها خراب کردند و رفتند و خوردند و بردند، و حالا باید شما و ما همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را از سر بسازیم. باید ما مثل زلزله ای که آمده است، باید بسازیم از سر. ان شاء اللَّه امیدوارم که خداوند این قشرها را همه را به هم نزدیک کند. نه من به شما بدبین باشم و نیستم، و نه شما به ما بدبین باشید و ان شاء اللَّه نیستید. خداوند همه شما را توفیق بدهد، تأیید کند. متشکرم از اینکه تشریف آوردید.

صحیفه امام، ج 6، ص:88- 92


بیانات [در مورد استفاده های نامشروع رژیم از رسانه های گروهی ]

زمان: 18 بهمن 1357/ 9 ربیع الاول 1399

مکان: تهران، مدرسه علوی

موضوع: استفاده های نامشروع رژیم فاسد از رسانه های گروهی

مخاطب: عمومی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

دستگاههایی در این مملکت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم می بودند؛ ولی رژیم غاصب و فاسد در گذشته از آنها در راه هدفهای نامشروع خود و گسترش فساد استفاده کرده است.

صحیفه امام، ج 6، ص: 93

 

سخنرانی [برای جمعی از اهالی کردستان (اختلاف شیعه و سنی)]

زمان: 18 بهمن 1357/ 9 ربیع الاول 1399

مکان: تهران، مدرسه علوی

موضوع: اختلاف شیعه و سنی

حضار: مفتی زاده، احمد و جمعی از اهالی کردستان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

ریشه اختلاف برادران شیعه و سنی

مسئله اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشه اش از صدر اسلام است. در آن وقت خلفای اموی، و خصوصاً عباسی، درصدد بودند که اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست می کردند و [به اختلاف ] دامن می زنند. این اختلاف کم کم اسباب این شد که در بین عوامِ از اهل سنت و عوامِ از اهل شیعه این تنافس  پیدا شد؛ و گر نه نه عوام اهل سنت به سنت رسول اللَّه عمل کرده و می کنند و نه عوام اهل شیعه پیروی از ائمه اطهار کرده اند. ائمه اطهار ما کوشش کردند تا اینها را داخل در آن جمعیت کنند، با آنها نماز بخوانند، به تشییع جنازه های آنها بروند. زمانْ کم کم آمد به این طرف، و قدرتمندان این کار را کردند برای اینکه این دو طایفه با هم سرگرم باشند، و خودشان هر کاری می خواهند بکنند.

قریب سیصد سال پیش از این، سیاست خارجی در ایران و در شرق [اجرا] شد. آنها بیشتر درصدد این مسائل برآمدند. کارشناسهای آنها اشخاص و طوایف را مطالعه کردند و روحیات مردم را دیدند و همه جهات مادیات ما را تحت مطالعه قرار دادند، و از دو راه خواستند از ما بهره گیری کنند: مادی، می بینید که بهره گیری کردند؛ بهره گیری روحانی هم این بود که به این اختلافات دامن زدند و ما را بیشتر، از هم جدا کردند. اینکه می بینید یک کلمه وقتی از یک آدمی در اینجا صادر می شود، آن را عَلَم می کنند و چند هزار، چند صد هزار چاپ می کنند، نه اینکه یک آدم معمولی این کار را بکند، این دولتها و این خارجیها هستند که به آن دامن می زنند و آن طور منتشر می کنند ....

ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام [اختلاف کنیم ]. اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطه اختلاف مسلکی از اسلام مثلًا چه بکنیم. ما که می بینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همه ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دستهایی را که مثل سابق [می خواهند] ما را از هم جدا کنند قطع کنیم.

و من امیدوارم که به کوشش شما دانشمندان آنجا و ما طلبه های اینجا بتوانیم این جدایی را برداریم. چنانچه اختلافاتی هم در بین خود ما هست: اختلاف بین اخباری و مجتهدین، این یک باب بود؛ بین صوفیه و متشرعه هم یک باب بود؛ و اخیراً بین احزاب- بَعْضُها مَعَ بَعْض؛ [یا] بین دانشگاهی و روحانی. و آنها به اختلافات دامن می زنند تا ما را به خودمان مشغول کنند و همه حیثیت ما را ببرند؛ هم مادیات ما را چپاول کنند، هم معنویات ما را از بین ببرند. ولی الآن ملت ما بیدار شده است، هم در طرفهای شما بحمد اللَّه به برکت وجود شما، و هم در اینجا به برکت روحانیون اینجا. امیدوارم که خداوند به همه شما سلامت بدهد. و به آقایان کردستانیها و بلوچها- به همه آنها از قول من سلام برسانید. من خدمتگزار همه شما هستم. ما آمده ایم که اسلام را از این وضع نجات بدهیم، مسلمین را از این تفرقه ها نجات بدهیم. ان شاء اللَّه موفق باشید.

صحیفه امام، ج 6، ص: 94-95


سخنرانی [در جمع کارکنان مجله پویندگان راه  زینب  (استواری در راه هدف)]

زمان: صبح 18 بهمن 1359/ 1 ربیع الثانی 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: استواری در راه هدف- جلوگیری از نفوذ انحرافات

حضار: سردبیر و هیأت تحریریه مجلّه پویندگان راه زینب (اطلاعات بانوان)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

استواری و پایداری در راه مقصد

هر کاری را که انسان شروع می کند نمی شود که در همان روزهای اول هر چه را که می خواهد انجام بگیرد. اینکه شما می گویید که کاری نکرده ایم، همین که در صدد هستید که کار خوب انجام بدهید، این بزرگترین کاری است که انجام گرفته است. انسان، اول که می خواهد یک مقصدی را، مقصد بزرگی را شروع کند تصمیم گرفتن برای او شاید از مشکلترین کارهایی است که انسان مبتلا به آن است. یک کار بسیار بزرگی که ارشاد یک ملت است، و بیشتر ارشاد نصف یک ملت است که بانوان باشند، این کار مشکلات زیاد دارد. تصمیم به این کار، خودش یک کار مهمی است شما تصمیم بعد گرفتید، بعد از تصمیم، هیچ به خودتان تزلزل و سستی راه ندهید. برای اینکه چنانچه انسان تصمیمی به یک امری گرفت ولی متزلزل باشد در اینکه آیا می تواند این کار را تا آنجا که می خواهد و آرزو دارد عمل کند، تصمیم گیری با این تزلزل نمی تواند کار را درست انجام بدهد.

باید همان طور که شما تصمیم گرفتید، جازم باشید [و] امیدوار باشید که این عمل را می توانید انجام بدهید؛ اگر بخواهید، می توانید انجام بدهید. شما دیدید که کارهای بزرگی که در ظرف این دو سال در این کشور انجام گرفته است و تحول بزرگی که پیدا شده است بعد از قرنها ستمکاری، این کار در عین حالی که بسیار بزرگ بود، و شاید بسیاری از این متفکرین و روشنفکرها احتمال اینکه بشود این کار انجام بگیرد نمی دادند، مع ذلک، چون ملت تصمیم گرفت و در تصمیمش جازم بود، متزلزل نبود، این کار انجام گرفت. حالا هم ان شاء اللَّه باز مصمّم باشد ملت و جازم باشد به اینکه به پیروزی نهایی می رسد؛ همین تصمیم و جازمیت او را به پیروزی خواهد رساند.

شما بانوان هم که مشغول یک عمل اسلامی- انسانی شدید، جازم باشید به اینکه چون برای خدا دارید این کار را ادامه می دهید موفق خواهید شد. هر اندازه ای که می توانید کوشش کنید که اولًا افرادی که انحراف دارند از این مسیر و انحراف دارند از جمهوری اسلامی خودش را جا نزنند. آن افراد این طور نیست که بیایند بگویند ما انحراف داریم و آمدیم با شما کار کنیم. اینها از خود شما شاید بیشتر نمایش بدهند که نه. ما هم همین کار را می خواهیم انجام بدهیم ما هم در راه اسلام هستیم.

باید شما اشخاصی که همکار می خواهید قرار بدهید برای خودتان، شناخته باشید از سابق که اینها وضعشان، وضع خانوادگیشان، مسیرشان در دانشگاه اگر بودند، چه طوری بودند؛ در سایر نقاط اگر چنانکه کار کرده اند، چه جور کار کرده اند؛ اینها را همه در نظر بگیرید، و افراد را برای کمک و دخالت در این امر بزرگ انتخاب کنید. و بعد راجع به طرز عمل شما، باید بنا بر این بگذارید که هیچ اعتنا به انتقاداتی که ممکن است حتی به این اسمی که شما انتخاب کردید منحرفین بکنند، هیچ اعتنایی به این مسائل نکنید. همان راهی که دارید همان راه را بروید.

مقالاتی که نوشته می شود از اشخاصی که برای شما- ممکن است خارج از خود شما باشد- مقاله می فرستند، این مقالات را با دقت در یک شورایی که خودتان تأسیس می کنید مطالعه کنید. ممکن است یک وقت یک مقاله ای ابتدایش خیلی هم دلچسب باشد و برای شما خوب باشد، لکن در خلالش یک وقت مسائلی طرح بشود که بر خلاف مسیر خود شماست. مقالات هم باید به طور دقت، یک نفر نه، یک شورایی باشد یک جمعیتی باشد که این مقالات را درست تحت نظر بگیرد. و بعد از اینکه دیدید در همین  راه است و همین مسیر است، آن وقت در مجله آن مقاله را منعکس کنید. همین طور راجع به عکسهایی اگر آن هست. من درست الآن نمی توانم بگویم این را. اگر عکسهایی در آن هست، اگر چیزهایی مثلًا درش هست، باز توجه کنید که یک وقت قالب نزنند به شما یک عکسهایی که نباید در مجله شما باشد. و ادامه بدهید همین کار را و دامنه اش را توسعه بدهید. و اشخاصی اگر در اداره شما هستند که مخالف این موازین هستند، یا باید کنار گذاشته بشوند؛ و لا اقل حالا شما به آنها کاری نداشته باشید و مسیر خودتان را بروید و آنها را دخالت ندهید در امر خودتان. من دعا می کنم که خداوند شما را توفیق بدهد موفق بشوید به این خدمت بزرگ که ما مدتهای طولانی گرفتارش بودیم. و در این کشور ما این جور افراد هستند. توجه دارید که در زمان آن پدر و پسر خصوصاً به سر بانوان ما چه آمد. و به سر آن قشر بزرگی که باید خدمت به اسلام و مسلمین بکنند چطور آنها مَلْعَبه کردند و عروسک درست کردند. باید خیلی توجه به این مسائل بکنید. و احتراز کنید [از] امثال آنهایی که در سابق برای آنها خوش رقصی می کردند. در بین شما یک وقت نباشند. خداوند ان شاء اللَّه به شما توفیق بدهد، و به کار خیر خودتان ادامه بدهید.

صحیفه امام، ج 14، ص:60- 62

 

سخنرانی [در جمع مسئولان و قضات دادگاههای انقلاب (وظایف  دادگاهها)]

زمان: صبح 18 بهمن 1361/ 23 ربیع الثانی 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: تشریح و تبیین وظایف و تکالیف دادگاههای انقلاب

مناسبت: ایام دهه فجر انقلاب اسلامی

حضار: موسوی تبریزی (دادستان کل انقلاب)، محمدی گیلانی (رئیس دادگاههای انقلاب و دادستان انقلاب اسلامی مرکز)، حکام شرع دادگاههای انقلاب و دادیاران دادستانی انقلاب اسلامی مرکز

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تلاش برای کسب رضایت الهی

من هم مشکلات دادگاههای انقلاب را و دادسراهای انقلاب را می دانم که خیلی زیاد است، و هم زحمات آنها را می دانم که زحمات بسیاری است؛ برای اینکه، خود مواجه شدن با امثال آنهایی که سر و کارشان با این دسته از آقایان است، اصلًا مواجه شدن با آنها هم خودش مشکل است. فرضاً که انسانی بخواهد به آنها مسائلی را بگوید و آنها جواب بدهند، اینها، این مسائل هم البته حجمش خیلی زیاد است و من می دانم که با حجم زیاد و کمبود افرادی که حوزه های علمیه نمی توانند، حالا من سفارش زیاد کرده ام و می کنم، و لیکن خوب، کمبود دارند. و این هم نکته اش این است که در فکر این مسائل، حوزه ها نبودند، یعنی حوزه ها دنبال همان احکامی بودند که رایج بین خودشان هست و محل ابتلای مردم است، مسأله دولتی در پیش نبود که راجع به این هم فکری بکنند. تازه این کار واقع شده است و حوزه ها هم دنبالش هستند که افراد تربیت کنند، افراد پیدا کنند و من هم سفارش زیاد کرده ام و باز هم می کنم؛ لکن این مسأله البته مشکل است، لکن شما در یک انقلابی که پیش می آید توقع اینکه مسائل به آسانی رفع بشود نباید داشته باشید و ندارید هم. و اینکه کسی به شما از بشر یک تشویقی بکند- یک عرض می کنم که فرض کنید که- پاداشی بدهد، شما برای خدا کار می کنید، بشر چیزی نیست، بشر یک چیزی  حالا می گوید، یک چیزی فردا- فرض کنید- بعضیهاشان خلافش را هم می گویند؛ اینی که اساس است این است که ما حسابمان را با خدا درست کنیم نه با مردم، و از هیچ کس هم توقع نداشته باشیم. مایی که برای خدا می خواهیم یک کاری بکنیم توقع نداشته باشیم.

و من مخصوص این قشری که سر و کارشان با این اشخاصی است که ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اینها زیاد دارم و زحمت آنها را می دانم. و من در آن نوشته ای هم که نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثنا کردم. و من مع ذلک گاهی می بینم سؤال می کنند که راجع به اینها چی. خوب، من از اول گفتم که آنها حسابشان از این مسائل جداست. آنها نه عفوی حالا در کار است برایشان مگر اینکه خیلی تشخیص بدهند که نه، دیگر حالا منقلب شده واقعاً؛ و الّا ما نمی توانیم حالا با ضد انقلاب یک جوری رفتار کنیم که فردا باز یک اجتماعی بکنند و یک غائله ای برای ایران ایجاد کنند، برای اسلام ایجاد کنند. اسلام به ما اجازه نمی دهد این را. ما راجع به افراد دیگری که افراد عادی هستند، افرادی هستند که یک جرمهایی کرده اند که در همه جا هست این جرمها، عادی است، آنها را باید البته خوب رسیدگی بکنند و چه بکنند و چه بشود.

راجع به اموال، اگر اموالهایی هستند که واقعاً در معرض این اند که اگر چنانچه رسیدگی به آنها نشود از بین برود، همان طوری که آقای محمدی فرمودند، خوب، این یک مسئله ای است که برای خاطر آنها، ولی غایب باید آن کار را بکند، واجب است برایش که این کار را بکند، برای اینکه، از امور حسبیه است، و بعضی وقتها واجب است این امر را انجام دادن، برای حفظ اموال آنها، حفظ کنند آنها را، اموالی که در معرض خطر است، در مظان از بین رفتن است، بفروشند و برایشان نگه دارند، همین طوری که آقای موسوی  گفتند. و ان شاء اللَّه این کارها را انجام می دهید.

و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به کارهایی که مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمی گویم که باید اینجا سستی بشود. اینجا باید با جدیت جلویش گرفته بشود، باید جلوی این فسادها گرفته بشود. حالا بگیرند نگه دارند تربیت کنند یا اگر واقعاً مستحق حدود شرعی هستند حدود شرعی را جاری بکنند که- زندانها- باید زندانها محل تربیت باشند، باید مردم را در زندانها تربیت کرد. زندان خودش یک تربیتگاه باید باشد. خوب، کسانی که در زندان هستند برایشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقایان صحبت کنند برایشان، ارشادشان کنند. ممکن است یک عده ایشان افرادی باشند که واقعاً گول خورده اند، و شاید اکثراً هم گول خورده باشند. آنهایی که گول خورده اند کم کم درست می شوند؛ تا یک وقتی که آرامش پیدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگیشان. اما آنهایی که غیر اینها هستند، فرض کنید یک کسی دزدی کرده، یک کسی- یک فرض کنید که- یک کار خلاف کرده، اینی که حد شرعی دارد، خوب حد شرعی جاری کنید. آنی که حد شرعی ندارد باید رسیدگی کرد و این تعزیری می خواهد، تعزیرش کنند و رهایش کنند. آن هم که حد دارد حدش را می زنند رها می کنند، نگه داشتنش در زندان جز اینکه یک خلاف باشد و خداوند راضی نباشد و اینکه یک کسی که باید یک چند تا شلاق بخورد برود، خوب، اینها را ناراحت کردن، که اینها باید زودتر رسیدگی شود. حالا هم باز همین معنا را- عرض می کنم که- همه بدانند که در غیر دادگاههای انقلابی که مربوط به این گروهکهاست، سایر دادگاهها و دادسراها کار مردم را باید زود تمام بکنند. و من به حوزه علمیه هم سفارش کرده ام و می کنم به اینکه کمک کنند و امروز ایران محتاج به کمک است.

شما اگر بدانید، خیال کنید که در هیچ جای دنیا مثل ایران پیدا کنید، نمی توانید بکنید.

یا اینکه به مجردی که انقلاب شد کارهایش یک دفعه رو به راه شد دیگر. حالا یک دسته ای اشرار هست. خوب، اشرار، مگر امریکا این همه اشرار را ندارد؟ این همه  جنایاتی که در امریکا واقع می شود در ایران واقع نمی شود، یا در جاهای دیگر، این هم، همه اش برای این است که کارها افتاد دست یک عده متدین؛ یک عده ای متدین آمدند در میدان و کارها را انجام دادند. حالا این متدینین یک دسته شان از اهل علم بوده اند و یک دسته شان هم از اشخاص عادی بودند، متدینین بودند، اینها آمدند و کارها را انجام دادند، و حالا هم الآن هستند. حالا هم همه ایرانیهایی که هستند، اینهایی که از اول بودند حالا هم هستند در میدان، حالا هم [خدمت ] می کنند. و از باب اینکه یک ناراحتیهایی در پیش بود، خوب، من صلاح دیدم به اینکه بعض مسائل را مطرح کنم و به آقایان بگویم و آقایان هم پیگیری دارند می کنند. و امیدوارم که کارها را درست بکنند. اما در همان جا من قضیه دادگاهها و دادسرای انقلاب را که مربوط به این جمعیت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان علی  حدّه است. اینها باید با جدیت [درست ] بشود، با جدیت تعقیب بشود و حسابشان را درست بکنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامی که در زندان هستند، معامله انسانی- اسلامی باید باشد. و هر وقت هم معلوم شد که این شخص باید فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. باید هم بماند تو حبس تا برود و آن، اشراری است که اگر بیرونش کنند باز هم مشغول بشود به آن کارها، می ماند تا هر وقتی که خدا بخواهد.

در هر صورت، من به همه کس، حالا یک دسته ای ملتفت نیستند، توجه ندارند، همه کس باید تشکر کنند از این آقایانی که کارهایشان را زمین گذاشتند. این آقایان یک کار دیگری داشتند کارشان این کارها نبود که، یک کارهای دیگری داشتند. یک علاقه ای به یک مسائلی داشتند، علاقه ای به مباحثه داشتند، علاقه ای به درس داشتند، در یک محلی علاقه پیدا کرده بودند. اینها بدون اینکه توقعی داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمین. خوب، ما باید از آنها قدردانی کنیم، باید تشکر کنیم از آنها و خدای تبارک و تعالی هم به آنها اجر خواهد داد و همه چیز از اوست. او ان شاء اللَّه جبران همه نقیصه ها را او می کند. بشر چیزی نیست، فرض کنید که به شما یک تبریکی هم بگویند، این اثری ندارد؛ آنکه اثر دارد این است که کار پیش خدا خوب باشد، تا همیشه شایستگی انسان داشته باشد. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه همان طوری که تا حالا وضع ایران رو به خوبی است الحمد للَّه، رو به بهبودی است، از این به بعد هم رو به بهبودی بشود .... و این مسائل جنگ هم زودتر ان شاء اللَّه حل بشود. و ایران اگر رهایش کنند به حال خودش- و حال آنکه نمی کنند رها- کار خودش را زود انجام می دهد، ولی حالا هم که رها نکنند بازدارد انجام می دهد.

آن مسئله ای که همه کس می گفت، هر کس می رسید می گفت که «نمی شود، نکنید، خونریزی می شود، چه می شود»، بعضی از آقایان از قم به من نوشتند که «آقا دیگر بس است،- دیگر- این شاه ماندنی است، دیگر بس است رها کنید» خوب، اینها نمی دانستند قضیه را و معذور بودند. از این ور خیرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتی برای منافقین. منافقین، خوب بعضیها را بازی داده بودند اینها، خوب، این همه جوانان ما را بازی دادند هیچ، بعضی از علمای ما را بازی داده بودند، بعضی از ریش سفیدهای ما را بازی داده بودند که به من سفارش نوشته بودند راجع به اینها. و من آن آدمی که آمد، با آنکه سفارش نوشته بودند اینها، گوش کردم حرفهایش را دیدم آدم مُعوَجی است؛ از زیاد مسلمان بودنش من این را ادراک کردم.

در هر صورت، ما باید این راهی که در آن واقع شدیم ببریمش تا آخر. مأیوس نباید بشویم و شما هم دنبال این نباشید، یعنی خیال این را نکنید که به شما یا به ایرانیها، خارجیها تبریک می گویند. آنها تا آخر هم با ما سر و کارشان، سر و کار دشمنی است و ما هم باید اعتنایی به این دشمنیها نکنیم. آنها همه چیز دارند، ما خدا داریم. یعنی همه چیز ما داریم، آنها هیچ چیز ندارند. و تا حالا هم که خدای تبارک و تعالی به ما لطف فرموده، عنایت فرموده و ما تا حالا هم بحمد اللَّه بدی آن طوری که انقلابات دیگر می بینند،

ندیدیم. این طور که یک میلیون، یک میلیون می ریختند دریا، ما ندادیم این طور چیزها را و آن هم برای همین بود که مردم در کار بودند، اسلام در کار بود، این مردم یک راز رساندند. من این حدیثی که وارد شده، گاهی وقتها به این، همین امثال محمد رضا حمل می کنم که  لا یَزالُ یُؤَیَّدُ هذَا الدّینُ بِالرَّجُلِ الْفاجِر این رجل فاجر وقتی که کار را رساند به آنجا، یکدفعه انقلاب حاصل شد. این تأیید است دیگر، تأیید دین است، عکس العمل است این، آن کاری می کند که عکس العملش یک همچو مطلبی می شود، و این از اوضح مصادیق بود که این، آن رجل فاجر بود که تأیید کرد رژیم را به این معنا، که با کار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل کرد و مردم فهمیدند همه به اینکه این رژیم، رژیمی نیست که بشود به آن دل بست. این رژیمی نیست که بتواند خدمتگزار باشد؛ او می خواهد غارت کند، می خواهد از بین ببرد. وقتی مردم فهمیدند این معنا را، از اعمال خودشان فهمیدند، انفجار حاصل شد. و بحمد اللَّه پیروز شدید در یک مدت کمی و با یک ضایعات کمی، و آن چیزی که بردید ارزشش در دنیا زیاد است، و آن این است که اسلام را آوردید؛ اسلام را آوردید در ایران. حالا هر که هم، هر چیزی می خواهد بگوید بگوید، به ما چه ربطی دارد. برای ما همه می گویند، برای شما هم بگویند. مثلًا برای من می گویند که، از این خارجیها یک وقتی نوشته بودند، چه کردند که خودش دیگر کاری از او نمی آید، این اطرافیها دارند اداره می کنند او را، آن اطرافیها را من تا حالا نشناخته ام که او هی دارد به من می گوید- عرض می کنم که- یا فلان آدم یا فلان آدم در او تأثیر دارد، حال آنکه اگر مرا آنهایی که شناخته اند می دانند که من آنی که باید انجام بدهم تحت تأثیر واقع نمی شوم، انجام می دهم. اگر من بنا بود که تحت تأثیر واقع شده بودم، از اول بنا بود نباید اصلًا وارد بشوم در کار، با اینکه آن قدر به من خیرخواهی کردند الی ما شاء اللَّه. خوب، من در پاریس هم که بودم خیرخواهی زیاد می شد که کشته می شود، چه می شود، شلوغ می شود، چه می شود، پیش هم نمی رود، از اینها، لکن ما دیدیم که  خوب، یک تکلیفی است ما ادا می کنیم. توانستیم که بحمد اللَّه، حالا هم توانستیم کار را انجام بدهیم، نتوانستیم هم تکلیفی بوده است ادا کردیم. حالا هم شما همین است، یک تکلیفی متوجه است الآن به همه ما برای حفظ این جمهوری، به همه ایرانیها، تکلیف متوجه است که اسلام را آوردید، حفظش کنید؛ رژیم را بردید، یک رژیم حقی را آوردید، بالاخره هم شکستید شما [رژیم ] را، اما تکلیف ادا کردید. آنها دنبال این هستند که حالا چه می گویند که ما آن کار را بکنیم، حالا این کار پیش مردم چه می شود، مردم چه صلاح می بینند و آن همه صلاحدید می کردند برای حضرت امیر، که شما آن آدم  بگذارید باشد؛ بعدها، ایشان می گفت من نمی توانم یک کسی که بر خلاف اسلام عمل می کند بگذارمش باشد. در هر صورت امیدوارم که خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنایت کند و ما مقاوم باشیم در مقابل مشکلات. و ان شاء اللَّه امیدوارم که بزودی مسائل حل بشود و اگر من نبینم، شما ان شاء اللَّه ببینید که مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشید. خداوند تأیید کند همه را.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

صحیفه امام، ج 17، ص:283- 289

 

سخنرانی [در جمع سفرا و کارداران کشورهای خارجی (هشدار به کشورهای منطقه)]

زمان: صبح 18 بهمن 1362/ 4 جمادی الاول 1404

مکان: تهران، حسینیه جماران

موضوع: مصیبتهای کشور در دوران پهلوی- هشدار به کشورهای منطقه در مورد حمایت از صدام

حضار: ولایتی، علی اکبر (وزیر امور خارجه)- سفرا و کارداران کشورهای خارجی مقیم ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

مصائب پنجاه ساله سلطنت سیاه پهلوی

متقابلًا از آقایانی که تشریف آورده اند و اظهار لطف کرده اند تشکر عرض می کنم و سلامت و سعادت همه مسلمین دنیا و همه مستضعفین دنیا را از خدای تبارک و تعالی مسألت می کنم.

ما در طول پنجاه سال سلطنت سیاه پهلوی مصیبتهایی دیدیم، ما دیدیم و شما بعضیتان شنیدید. از اول که رضا خان به ایران آمد با یک صورت ریاکارانه وارد شد و بعد هم تسلط پیدا کرد بر این ملت و شما اگر بخواهید عمق جنایاتی که رضا خان به این ملت کرد بخواهید توجه کنید محتاج به این است که یک کتاب بزرگی را بعضی از دانشمندهای ما بنویسند و عرضه کنند.

در یک جلسه و دو جلسه نمی شود که ما کارهایی که رضا خان با ما کرد بگوییم. با روحانیت آن کرد که مغول با هیچ ملتی نکرده است، با بانوانمان آن ظلمها را کرد که شما نمی توانید بشنوید، با دانشگاه ما آن طور عمل کردند که آنجا را به عقب کشاندند، با ارتش ما آن طور عمل کردند در این طول پنجاه سال و بیشتر از پنجاه سال که ارتش ما را وابسته به غیر کردند، استقلال ما را از بین بردند. آزادی ما در این مملکت هیچ یک نداشتیم. هیچ قشری از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانیون که برای ارشاد مردم می خواستند به منبر بروند، آنها را هم همین قدر هم ممنوع کردند. مجالس ارشاد روحانیون را تعطیل کردند و فجایعی بجا آورد. زحمتهایی برای این ملت بجا آورد، به کار گذاشت که قابل بیان نیست. بعد از آنکه او را انگلیسها آوردند و به ما مسلط کردند، و بعد از اینکه خود آنها او را بردند، محمد رضا را دولتهای مجتمعشان آوردند به ما مسلط کردند. محمد رضا بدتر از پدرش عمل کرد با ما. تمام حیثیت این ملت را محمد رضا به باد داد. حیثیت اسلامی ما را به باد داد. تمام جهاتی که ما داشتیم، شرافتی که ما داشتیم این به باد داد. این دانشگاه ما را آن طور کرد که هر یک که از دانشگاه بیرون آمدند دشمن بودند با این ملت و وابسته بودند به کشورهای دیگری، به غرب. اگر استثنا داشت استثنا بسیار کم داشت. و با کارهایی که این انجام داد از روی حیله بیشتر و عمیقتر بود تا کارهایی که رضا خان کرد. رضا خان همه را قلدری کرد و این با حیله بازی و با سالوسی عمل کرد و همه حیثیت، حیثیات این ملت ما را او به باد فنا داد. ذخایر تحت الارضی ما را به رایگان به ارباب های خودش خصوصاً امریکا داد. جوانهای ما را فاسد کرد، مراکز فحشا در این کشور این قدر زیاد بود که احصا نداشت. مراکز فساد این قدر بود که جوانهای ما را به فساد کشاند. خود آنها عامل فروش هروئین و تریاک و مواد مخدره بودند، و تمام جوانهای ما را به فساد کشاندند.

کاری کردند که ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بین رفت، و خدای تبارک و تعالی بر این ملت منت گذاشت و قیام کردند، نهضت کردند، انقلاب کردند و در مقابل همه قدرتهایی که پشتیبانی می کردند از محمد رضا خصوصاً آمریکا، در مقابل همه ایستاد ملت. و با اینکه چیزی در دست نداشت جز ایمان، محمد رضا را کنار زد و یک کشوری را که در تحت سلطه امریکا بود از تحت سلطه او بیرون آورد.

ارتشی که با مستشارهای امریکا اداره می شدند و هیچ ارتباطی با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول؛ و آن مستشارها را بیرون کردند. لانه ای را که به اسم سفارت در اینجا بود و محل جاسوسی بود و اسنادش الآن در جلدهای زیادی از کتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند یک ملتی باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب.

الآن جرم این ملت این است که می خواهد آزاد باشد، می خواهد انسان باشد، می خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الآن تمام کشورها به استثنای کمی، بر ضد یک همچو کشوری که ملتش قیام کرده است و می خواهد آزاد باشد و می خواهد احکام اسلام در این کشور باشد، مذهبش در این کشور باشد، تمام کشورها به استثنای کمی، بر ضد او قیام کرده اند. تبلیغات، همه می دانید که چه اندازه است. شما در داخل ایران هستید و تبلیغات خارجی را می شنوید. تبلیغات خارجی آن طور هست که شاید شماها هر کدام وجدانتان بیدار باشد ناراحت بشوید. آنها می گویند که در خیابانها بچه ها را به توپ و تفنگ می بندند. تبلیغات [خارجی ] می گویند که مردم هیچ آزادی در ایران ندارند. تبلیغات خارجی می گویند هیچ انتخاب آزادی در ایران تحقق پیدا نکرده است.

می گویند که اختناقی که در ایران هست در هیچ جای دنیا نیست. هرجا هر فسادی واقع می شود به ایران نسبت می دهند. هر جا مردمش به جان آمده اند و مثل ایران می خواهند قیام کنند بر ضد آنها، آنها را به ایران نسبت می دهند. و آنها می خواهند ایران را از صفحه روزگار براندازند، می خواهند جمهوری اسلامی را براندازند. نمی دانند که با یک ملتی که به تمام معنا قیام کرده است و خون خودش را دارد نثار می کند نمی شود این طور عمل کرد.

قدرتهای بزرگ باید طرز تفکرشان را عوض کنند. باید بدانند که دنیا عوض شده است. دنیا دنیای سابق نیست. دنیای سابق نیست که یا انگلستان باید بر همه دنیا حکومت کند یا اروپا یا امریکا و یا شوروی. دنیا امروز نمی پذیرد این را. باید آنها تعدیل کنند کارهای خودشان را. دنیا نمی پذیرد که دو قدرت تمام دنیا را از بین ببرند. دنیا نمی پذیرد که یک اقلیت تمام کشورها را ببلعد. باید اینها در کارهای خودشان یک تجدید نظر بکنند.

جرم ما این بود که می خواستیم آزاد باشیم، می خواهیم خودمان زندگی خودمان را اداره کنیم و می خواهیم که در تحت قیمومت هیچ دولتی نباشیم. برای این، همه کارها را دارند انجام می دهند. از آن طرف آن همه تبلیغات، از آن طرف این جنگی را- که الآن ایشان گفتند که جنگ را به پایان برسانید- به ما تحمیل کردند. هر یک از شما آقایان که در اینجا آن وقتی که اول جنگ بود شما بودید اینجا، دیدید که عراق حمله کرد به ایران از هوا، از دریا، از زمین. و عراق گرفت مقدار زیادی از خوزستان را و عراق به واسطه تحریکاتی که از طرف امریکا شد به او، این عمل جنایتکار را انجام داد، و بعد هم که ایران برخاست از جا و جوانهای ما با قدرت ایمان او را از مملکت خودشان بیرون کردند، مگر یک مقدار کمی که الآن در دست آنها هست. الآن هم قدرتها جمع شده اند که این را نگه دارند. می خواهند این غیر انسانی که با ملت خودش و با علمای ملت خودش و با ملت ما این جنایات را کرده، می خواهند حفظش بکنند. آقا می گویند که صلح بکنیم. ما از اول، جنگ با هیچ کس نداشتیم، لکن با صدام صلح نمی توانیم بکنیم.

صدام یک جانی است که به هیچ یک از تعهداتی که می کند اعتبار نیست. او با دولت سابق با اینکه غیر قانونی بود، تعهد کرده بود و آن را به هم زد. او هر روز عوض می کند افکارش را، یک انسانی نیست که بشود با او صلح کرد. شما گمان می کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم به این صلح ادامه می دهد؟ یا خیر، می خواهد تجهیز کند خودش را و تقویت کند و دوباره حمله کند. این آدمی است که از اول تا حالا به شهرهای بیچاره عرب نشین، کردنشین، فارس نشین با موشکها حمله کرده، و مع الأسف موشک از شوروی است، از امریکاست و از آن اسفناکتر اینکه دولتهای منطقه بر او کمک می کنند.

ما کراراً به دولتهای منطقه گفته ایم که آقا بیایید با هم دست بدهیم و خودمان را از چنگال ابرقدرتها بیرون کنیم. مظلومها دیگر نمی توانند تحت ظلم ابرقدرتها باشند. الآن  در امریکا هم خود ملت امریکا قبول ندارد این کارهایی را که دارد رئیسشان می کند.

الآن مردم امریکا هم عاصی شده اند از دست اینها. دنیا اصلًا به عصیان کشیده شده است.

شما دنیای امروز را مثل سابق حساب نکنید. دنیا نمی پذیرد از شما که شما در قصرهای خودتان بنشینید و همه را زیر بار اذیت قرار بدهید و زیر سلطه خودتان قرار بدهید. باید فکری بکنید برای خودتان. و دولتهای اسلامی باید فکری برای خودشان بکنند. شما اشخاصی که از طرف دولتهای اسلامی در این کشور هستید به کشورهای خودتان بگویید که یک فکری برای خودتان بکنید. صدام رفتنی است. صدام را ما هم کارش نداشته باشیم، ملت خودش بیرون می کند. او رفتنی هست. فکر بعد از او را برای خودتان بکنید.

ما صلح می خواهیم. ما با همه مردم دنیا صلح می خواهیم باشیم. ما می خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم. ما می خواهیم در بین مردم دنیا زندگی بکنیم، لکن آنها نمی گذارند ما را.

اگر صدام به ما حمله نکرده بود، ما کاری به عراق نداشتیم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتی نداریم. اوست که دارد ما را می ترساند که به شهرهای شما [حمله می کنیم ]. خوب، شما دیدید همین دو روز که او آن قدر قلدری کرد و گفت شهرهای شما را چه می کنیم و بنا بود دیروز بکند، نکرد. بنا بود امشب بکند، نکرد. معلوم نیست که حالا کی بکند. البته تو دهنی می خورد. لکن باید این کشورهای اسلامی به خود بیایند، توجه کنند به مطلب، خیال نکنند که صدام را نگه می دارند و ما را از دست می دهند برای آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را می خواهیم. اسلام را نگه دارید تا از همه شرهای شرق و غرب نجات پیدا بکنید. من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که تمام مظلومین دنیا را از دست ظالمها نجات بدهد. من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که دولتهای اسلامی را به خود بیاورد. ملتهای اسلامی را از تحت این فشارها بیرون بیاورد. مظلومین دنیا را از دست ظالم ها نجات بدهد.

و من از شما آقایان می خواهم که شما به ممالک خودتان، به دولت های خودتان  اطلاع بدهید که ایران این طور نیست که اینها می گویند. ایران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشسته ایم و دیگران را تحت فشار قرار داده باشیم. ایران همین است که می بینید. نخست وزیرش، وزیر خارجه اش، رئیس جمهورش، رئیس مجلسش، همه یک مردم عادی هستند و با مردم رفیق اند. باید با مردم آشنا شد. دولتها باید با مردم آشنا بشوند. مردم را زیر فشار قرار ندهند. دنیا قبول نمی کند دیگر این را. یک روز یک انفجار حاصل می شود که همه از بین خواهید رفت، آن وقت اشخاص بیچاره ای هم که اینها مظلوم هستند، آنها هم از بین خواهد رفت. و من از خدا می خواهم که به همه دنیا سلامت و به همه دنیا، به کسانی که مظلوم هستند قدرت و سلامت عنایت کند که همه همزیستی داشته باشند. همزیستی مسالمت آمیز با هم داشته باشند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

صحیفه امام، ج 18، ص:319- 324

 

پیام [به خانواده های شهدا و ملت ایران (تجلیل  از شهیدان )]

زمان: 18 بهمن 1363/ 16 جمادی الاول 1405

مکان: تهران، جماران

موضوع: تجلیل از شهیدان

مخاطب: خانواده های معظم شهدا و ملت ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

درود و رحمت خداوند متعال بر شهدای ارجمند و جانبازان عزیز، این مهاجران الی اللَّه و رسوله که بالاترین سرمایه ای که خداوند به آنها امانت داده در راه پر ارزش والاترین ایده در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم محضر مقدسش کردند، و ارزشمندترین نظام را تا سرحد جان و توان پاسداری کردند و دشمنان خدا را از میهن اسلامی بیرون راندند. کدام هجرت به سوی خدا و رسول بالاتر و والاتر از این هجرت است و کدام فداکاری ارزشمندتر از این فداکاری و جانبازی است. و چه کس و چه شخصیت می تواند ارزش این سرمایه آمیخته با معنویت و اخلاص را ارزیابی کند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلی آن و مشتری والای آن، که فرموده: فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ  ای شهدای بزرگ وای شهدای زنده عزیز، اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران بزرگوار شما در جبهه ها و پشت جبهه ها، که با اخلاص خود عنایات خاص خداوند قادر را جلب نمودید، کدام قدرت و کدام ابزار جنگی می توانست جمهوری اسلامی و کشور عزیز شما را از این دریای مواج متلاطم، که شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوی یکدیگر داده و در پی غرق آن کوشیدند و می کوشند، نجات دهد. این کوردلان از خدا بیخبر و عاری از معنویات نمی دانستند که این کشتی نوح است  که خدایش کشتیبان و پشتیبان است. اینان با ابزار و سازوبرگ مادی به جنگ ایمان و معنویت و کشور صاحب الزمان- ارواحنا لمقدمه الفداء- آمده اند؛ و اکنون نیز پس از سالها تجربه به خود نیامده اند و به حرکات مذبوحانه ادامه می دهند. ولی چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان.

خداوندا! ما هیچیم هیچ! و هر چه هست از تو و به سوی تو است. ما به قدرت مطلق تو امیدواریم و از تو استمداد می کنیم. اگر تو با مایی شکست و پیروزی را به پشیزی نمی شناسیم. تو خود یار این ملت و این جوانان مخلص باش؛ و رحمت خود را بر این شهیدان جاوید نثار فرما. و جانبازان، این شهیدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنایت نما؛ و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اینان صبر و جزای خیر مرحمت فرما و اسرا و مفقودین ما را صحت و استقامت و نجات بده؛ و رزمندگان عظیم الشأن، این پشتوانه های جمهوری اسلامی را پیروزی و قدرت و شجاعت بیشتر لطف فرما و به ملت شریف ایران هر چه بیشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردباری در راه پیشبرد مقاصد اسلام عنایت فرما و بین ملتهای اسلامی توحید کلمه ایجاد فرما و دولتهای اسلامی را از خواب گران بیدار نما و عظمت اسلام را به اوج خود برسان و دست ستمکاران و مفسدان و ماجراجویان را از اسلام و جمهوری اسلامی ایران قطع فرما و طمع طمعکاران را به ناکامی برسان و کیْد آنان را به خودشان برگردان و صلوات بی پایان خود را به انبیای معظم، بویژه اشرف و خاتم آنان- صلی اللَّه علیه و آله و علیهم- نثار فرما و درود بی پایان به ائمه معصومین- سیّما خاتمهم و غائبهم بقیة اللَّه- علیهم السلام- بفرست؛ و ما را از شرّ شیطان و نفس اماره نجات مرحمت فرما.

تاریخ بهمن 63

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 19، ص:144- 145

 

 

 

 

. انتهای پیام /*