کد مطلب: 2924 | تاریخ مطلب: 11/11/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 11 بهمن ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)   11 بهمن ماه

کلیپ آخرین روز حضور امام در نوفل لوشاتو

کلیپ  امام صبح فردا در تهران است 


پيام [تشكر از دولت و ملت فرانسه ]11 بهمن 57

تقريظ: [تقدير از زحمات آقاى ابراهيم يزدى  در ايام اقامت در فرانسه ]11 بهمن 57

سخنرانى [در جمع اعضاى شوراهاى محلى توزيع كالا در تهران (امتحان  الهى )]11 بهمن 62

 

پيام [تشكر از دولت و ملت فرانسه ]

زمان: 11 بهمن 1357/ 2 ربيع الاول 1399

مكان: پاريس، نوفل لوشاتو

موضوع: تشكر از دولت و ملت فرانسه

مناسبت: عزيمت امام خمينى از پاريس به ايران

مخاطب: دولت و ملت فرانسه

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

در اين موقع كه پس از چهار ماه توقف پر حادثه در خاك فرانسه، براى خدمت به وطنم مى خواهم اينجا را ترك كنم، لازم مى دانم از دولت فرانسه كه وسايل امنيت و آزادى بيان را براى اين جانب مهيا نمود، و از اهالى محترم كه با حس انساندوستى علاقه خود را به آزادى و استقلال كشور ايران اظهار داشتند تشكر كنم. اميد است مهمان نوازى دولت و ملت فرانسه و حس آزاديخواهى آنان را فراموش نكنم. و از زحماتى كه به همسايگان و اهالى نوفل لوشاتو دادم معذرت مى خواهم. اميد است احترامات اين جانب را بپذيرند.

2 شهر ربيع الاول 1399

روح اللَّه الموسوي الخمينى

صحيفه امام، ج 6، ص: 6

تقريظ: [تقدير از زحمات آقاى ابراهيم يزدى  در ايام اقامت در فرانسه ]

زمان: 11 بهمن 1357/ 2 ربيع الاول 1399

مكان: پاريس، نوفل لوشاتو

موضوع: تقدير از زحمات آقاى يزدى در ايام اقامت در فرانسه

مخاطب: يزدى، ابراهيم

بسمه تعالى

در سفرى كه ناچار به پاريس منتهى شد، جناب آقاى دكتر يزدى از لحظه اول همراهى نمودند و مدت چهار ماه و چند روز تحمل زحماتى ارزنده نمودند و خدمات ارزنده اى به نهضت مقدس كردند، و در اين چند ماه با كمال صداقت و امانت تقبل امورى چند را نمودند، اميد است خداى متعال ايشان را اجر و توفيق عنايت فرمايد.

2 ع 1 99

روح اللَّه الموسوي الخمينى

صحيفه امام، ج 6، ص: 7

 

 

سخنرانى [در جمع اعضاى شوراهاى محلى توزيع كالا در تهران (امتحان  الهى )]

زمان: صبح 11 بهمن 1362/ 27 ربيع الثانى 1404

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: گستردگى آزمايش و امتحان الهى

حضار: اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزيع كالا در تهران، كاركنان مركز تحقيقات مخابرات

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مبتلا بودن همه به امتحانات الهى

بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند، و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند.

بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسئولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مى كنيم، هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسئوليتى كه دارد همان مقام و همان مسئوليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مى كند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مى كند و مى گذرد اينها چيست و همين طور تمام مسئولين، مجلسيها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته اند افكارشان چى هست و اقوالشان چى هست و آرائشان چى هست، و آيا اين كرسى، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يا اينكه اين طور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايش اش در همان وزارتخانه اى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست. و ارتشيها در مقام قدرت ارتشيشان امتحان مى شوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دستشان آزمايش است، تفنگ در دستشان آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همين ها هستند كه در آن عالم منعكس مى كنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مى كند اعمال تفنگدار را، و همان مجلس منعكس مى كند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مى دهيد و موجب تشكر است، و اميدوارم كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مى شود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مى شود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الآن ايران از همه جا به نظر مى رسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايش اند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه مى دانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دستهاى گره كرده مشت هاى گره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آن وقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد، و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرتها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان.

همه چيز دست خود شماست و مسئول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مى گفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سؤال مى شد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست، آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مى دهد يا كارهاى ديگر انجام مى دهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مى كنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مى كند، و آن كسى كه در پشت  جبهه هست و خدمت مى كند، و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست، و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند، و آن دهقان ها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند، و آنهايى كه در كارخانه ها مشغول فعاليت هستند، و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سؤال مى كنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمى توانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايش اش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مى دهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مى دهد؟ با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مى كنند چه رفتار مى كند؟ آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مسأله استثنا ندارد.

انبيا هم مورد آزمايش اند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مى شود و گمان نكند كه من اين كار را كه مى كنم كسى نمى بيند. اين كارى كه مى كنيد خود اين كار منعكس مى شود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مى شود. ملائكة اللَّه موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم كه چه بايد بكنيم كه از زير بار مسئوليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكتمان به دست خودمان افتاده است همه مان مسئوليم، كسى نيست كه مسئول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسئوليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هر كس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد خداى نخواسته، همه افراد كشور خلاف مى كنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هر كسى فكر خودش باشد. هر كسى خودش مسئول كارهاى خودش است، هيچ كسى مسئول كار ديگرى نيست. او كار را مى گويد و مواظبت هم مى كند، اما هيچ كس نمى تواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مى كنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكه اى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين  موجهايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مى شود، همينها فردا پيش شما شهادت مى دهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسئوليت بزرگ است.

مثلًا كسانى كه در جبهه هستند و در جبهه خدمت مى كنند، اينها گروههاى مختلف هستند. ارتشى هست. ژاندارمرى هست. پاسدار هست. بسيجى هست. عشايرى هست.

شهربانى هست. از همه قشرها در آنجا خدمت مى كنند. مردم عادى هم مى روند خدمت مى كنند. اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مى كنند و مى خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها با هم هماهنگ هستند، يا هر كه مى خواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مى كنند يا براى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عملشان شيطانى است، شهادت شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مى كنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مى شود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را. و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را و هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد. مقصد عمده است. انبيا اين طور بودند. اولياى خدا اين طور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است. اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اين طور افكارشان باشد پيروزند يعنى، هم در جبهه ها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين، هر جا برويد همين است مسأله.

آن كسى كه مى خواهد در انتخابات شركت كند و كانديدا مى شود، آن كسى كه كانديدا مى كند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مى كند، آن كسى كه تبليغ مى كند براى خودش يا براى غير، اين آزمايش اش همان جاست. تويى كه خودت را كانديدا انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى، و قدرت  خودت را بالاتر از ديگران مى دانى؟ تويى كه ديگرى را كانديدا مى كنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمى دانى؟ اين را لايقتر و احسن مى دانى؟ تويى كه فعاليت مى كنى و تبليغ مى كنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مى كنى يا تبليغ براى اسلام مى كنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، دلت مى خواهد مجلس بروى و مى گويى مجلس يك مقامى است، شما تبليغ براى خودت مى كنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مى كنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مى توانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اين طور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقتها به خود آدم اشتباه مى شود.

بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مى كند. يعنى، انسان چون حب نفس دارد خودش را مى خواهد و همه چيز را هم براى خودش مى خواهد، مگر اينكه به رياضات اين طور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مى شود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مى آيد. و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مى آيد. اين براى همين است كه، حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمى تواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مى خواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت، آيا او را كانديدا مى كردم؟ اگر او را هم كانديدا مى كرد معلوم مى شود كه اين براى خدا دارد كار مى كند، كار به خودش ندارد. و اگر اين طور نشد بداند كه مسأله، مسأله شيطانى است نه مسأله خدايى. و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مى ماند. و دوستان و برادران كه همه مسئول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مى كنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مى خواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مى روم براى چى مى روم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مى كنم براى چى مى كنم؟

اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد، يك كشورى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوفها و ترسهايى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه، خودش را مى بيند. چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مى كند نمى ترسد، براى اينكه، مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مى توانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمى توانيد بخوابيد، يا روز نمى توانيد آرام بگيريد، اگر يك پشه در شب بيايد نمى گذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بيايد، حمله به شما بكند مى ترسيد. شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است، هر چى هست از اوست، از خداست. اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى مى توانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مى توانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرتهاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند، اگر عنايت خدا نبود، شما با كدام قدرت مى توانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مى توانستيد- دست- امريكايى كه دنيا را دارد مى بلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مى توانستيد يك قدرتى را كه امروز آن طور وضعيت را دارد و آن طور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مى توانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات خداست، غافل از اين نباشيد. اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الآن در دنيا هستيد كه مى گوييد نه شرقى، نه غربى و واقعاً هم اين طورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مى دانند نيست اين طور. اگر عنايت خدا نبود كى مى توانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.

امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابداً حل نمى كنند، بلكه بر خلافش مى كنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمى تواند يك قدرتى الآن به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو، اين را حفظش كنيد. اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرق اند يا تحت سلطه غرب اند. شما اين طور نيست برايتان الآن. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود. يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلًا قحطى باشد. انقلابات دنيا اين جور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مى توانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الآن مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده اى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرتها دنبال اين اند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمى توانند هم. يك همچو جنگى، الآن شما جنگ با دنيا داريد. همه تبليغات بر ضد شما هست، همه سلاح ها را به او مى دهند، همه پولها را به او مى دهند و او را تجهيز مى كنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است، و شماييد كه الآن مسئوليتتان زياد است.

اينكه مى گويم ايران از همه جا بيشتر مسئوليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم، نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد. وقتى شما هستيد و مى دانيد كه انقلاب ها كمبود دارد، انقلاب ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمى شود كه انسان تو خانه اش بنشيند و ارزشهاى انسانى اش محفوظ باشد. هر كس تو خانه مى نشيند و اعتزال  مى كند توسرى هم مى خورد، لكن نمى فهمد كه ديگر آدم نيست. شمايى كه مى خواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مى خواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد؛ بيخود نمى شود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد. اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبودى دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است.

همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مى كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى كردند زحمت دارد، كه توانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مى شود. الآن انسان مى بيند كه جوانهايى هستند، من زياد به اينها بر مى خورم، جوانهايى هستند كه مى آيند گريه مى كنند كه ما مى خواهيم برويم به جبهه نمى گذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مى خواهم بروم. گفتم جوان، تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است، شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو [معنويتى ]، اين جز به عنايت خدا نمى شود. يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمى تواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهايى كه نشسته اند كنار و مى خوابند و مى خورند و زندگى حيوانى دارند و نق مى زنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهايى كه هى نق مى زنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمى فهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مى خواهند كه شب بخوابيم صبح  كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكتمان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمى دانم چى. و نمى دانند ما در چه حالى هستيم الآن. ما در حال جنگيم.

ما در حال محاصره اقتصادى هستيم. ما در حالى هستيم كه امريكا علناً دارد مخالفت مى كند و جنگ افروزى دارد مى كند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميم كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به اين زودى درست نمى شود. لكن مى شود، صبر مى خواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الآن ايران دارد. اين حالى كه در جوانهاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الّا اولياى خدا. و ما امروز ابتلا به اين قدرتها داريم. و اين جنگ را ما بايد با پيروزى بزودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوانهاى ما بروند دنبال جنگ. جوانهاى ما اين طور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است. الآن امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مى آيد، آن ميدان صحيحى نيست. آن براى انتخاباتى كه حالا مى خواهد بشود، از اين حرفها زياد مى زند.

لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مى كند. و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوانهاى ما بروند به جبهه ها، ننشينند كه، اين طور نباشد كه بنشينند كه ديگران برايشان كار كنند.

همه مان مسئول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند. و همه ما را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت.

و السلام عليكم و رحمة اللَّه.

صحيفه امام، ج 18، ص:307- 315

 

 

 


. انتهای پیام /*