کد مطلب: 2558 | تاریخ مطلب: 15/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

شرح دعای مکارم الاخلاق / گفتار بیست و سوم

شرح دعای مکارم الاخلاق / گفتار بیست و سوم

گفتار بیست و سوم. دوری از تفاخر و خودستایی

امام سجاد (علیه‌السلام) پس از آنکه از درخواست معالی اخلاق و رفتارهای پسندیده، از خدا می‌خواهد تا ایشان را از مباهات و فخرفروشی مصون دارد: «وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ».

«عصم» به معنی امساک و نگاه‌داشتن است (مفردات/ ص517) و درخواستِ «اعصمنی» به این معناست که خدایا مرا از ناپسندی و کراهت  تفاخر محفوظ دار تا به این بیماری دچار نشوم. (ریاض السالکین/ ج3/ ص301)

«فخر» در لغت عربی به ادعای عظمت، بزرگی، شرف و کبر معنا شده است (همان). راغب اصفهانی نیز فخر را به معنای مباهات کردن به چیزی دانسته است. (مفردات/ ص560)

فخرفروشی و اظهار برتری نسبت به دیگران که از آن به خودفروشی نیز تعبیر شده است، از جمله صفاتی است که شرع مقدس به شدت از آن نهی کرده است، به گونه‌ای که  آیات بسیاری از قرآن کریم به تقبیح این رذیله اخلاقی اختصاص یافته است. (نساء/36، حدید/23، هود/10)، چنان‌که در آیه 18 سوره مبارکه لقمان آمده است: «و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحاً ان الله لا یحب کل مختال فخور»؛ و هرگز به تکبر و ناز از مردم رخ متاب و در زمین با غرور و تبختر گام برمدار که خدا هرگز مردم متکبرِ خودستا را دوست نمی‌دارد.

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نیز درباره عاقبت فخرفروشی هشدار می‌دهد و می‌فرماید: «اهلک الناس اثنان خوف الفقر و طلب الفخر» (خصال/ ص69)؛ دو چیز مردمان را به تباهی می‌کشاند: یکی ترس از فقر و تهیدستی [بدون توجه به اینکه خدای رحمان، روزی‌رسان است] و دیگری فخرفروشی.

باید توجه داشت که فخرفروشی از جهل و عدم شناخت انسان نسبت به خود سرچشمه می‌گیرد؛ امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: هیچ رفتاری احمقانه‌تر از تفاخر و خودستایی نیست؛ «لا حُمق اعظم من الفخر» (غررالحکم/ 10655). اگر آدمی خود را شناخته و از آغاز و انجام خود آگاه بود، که ابتدا چیزی نبود و با عنایت خدای سبحان، هستی یافت و از نطفه‌ای کم‌مقدار به جیفه و مرداری بی‌مقدار تبدیل گردید، چنین غرّه نمی‌شد و به دیگران فخر نمی‌فروخت. امیر موحدان (علیه‌السلام) در این باره می‌فرماید: «ما لابن آدم و الفخر، اوله نطفه و آخره جیفه، لایرزق نفسه و لایدفع حتفه» (نهج‌البلاغه/ حکمت 454). احادیث دیگری نیز با همین مضمون در کلمات دیگر معصومان (علیهم‌السلام) آمده است که به آدمی یادآور می‌شود که نباید دچار توهم تفاخر شد که این توهم تباهی دین و دنیای انسان را موجب می‌شود. چنان‌که از حضرت صادق (علیه‌السلام) رسیده است که: «آفة الدین الحسد و العُجب و الفخر» (کافی/ ج2/ ص307)؛ حسد و خودپسندی و خودستایی آفت دین است که البته هر سه این رذایل نتیجه حب نفس و جهلِ انسان نسبت به خود و پروردگار متعالی است.

حب نفس به همراه جهل موجب می‌شود که آدمی به خود و اعمالش مغرور گردد و به خودبرتربینی دچار شده و خود را از دیگران بزرگ‌تر بیابد و از باب خودستایی، بر دیگران تفاخر کند. امام خمینی درباره اینکه حب نفس چگونه آدمی را به رذایل اخلاقی دچار می‌کند، می‌نویسد: «انسان مفطور به حبّ نفس است و سرمنشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی حب نفس است. از این جهت است که انسان اعمال کوچک خودش به نظرش بزرگ آید و خود را به‌واسطه آن از خوبان و خاصان درگاه حق شمارد، و خود را به‌واسطه اعمال ناقابل مستحق ثنا و مستوجب مدح داند؛ بلکه قبایح اعمالش گاهی در نظرش نیکو جلوه کند؛ اگر از غیرْ اعمال بهتر و بزرگ‌تر از خود دید، چندان اهمیت نمی‌دهد و همیشه انسان کارهای خوب مردم را تأویل به یک مرتبه از بدی می‌کند، و کارهای زشت و ناهنجار خود را تأویل به یک مرتبه از خوبی می‌کند. نسبت به خلق خدا بدبین است، ولی نسبت به خودش خوش‌بین. به‌واسطه حب نفس با یک عمل کوچک مخلوط به هزار کثافت و مبعدات، خود را طلبکار حق تعالی و مستوجب رحمت داند.» (شرح چهل حدیث/ ص71 و 72)

فخرفروشی انواع گوناگونی دارد؛ گاه انسان به دلیل ایمان به خدای متعال، بر دیگرانی که راه راست را نیافته‌اند، تفاخر می‌کند؛ گاه به سبب اعمال نیک و انجام دستورات دینی دچار خودبرتربینی می‌شود؛ گاهی هم نسبت به اعمال ناپسند و زشت خود غرّه شده، به آن افتخار می‌کند. برخی نیز به ثروت و نَسَب و اولاد و مقامات دنیوی و نژادِ خود تفاخر می‌کنند. چنان‌که گذشت، اسلام فخرفروشی و خودستایی نسبت به مردم را ناپسند و مطرود شمرده است. خواه این مباهات و تفاخر به امور واهی و بی‌ارزش، چون ثروت و پُست و مقام و اولاد و نژاد باشد، و خواه به امور صاحب ارزش چون علم و ایمان و عمل صالح. مباهات و تفاخر به هر انگیزه، در تعالیم اسلامی ممنوع و نشانه‌ای از کم‌مقداری و دون مایگی منزلتی شخص است که امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «الافتخار من صغر الاقدار» (غررالحکم/ 2201)

بدترین نوع فخرفروشی نیز تفاخر به پست، مقام و ریاست است. امیر مؤمنان در اثنای خطبه‌ای در صفین می‌فرماید: پست‌ترین حالت زمامداران و حاکمان نزد مردم صالح آن است که به آن‌ها گمان برده شود که به فخر و مباهات علاقه دارند و فرمان‌ها و اوامر آن‌ها ناشی از تکبر و خودبینی آن‌هاست: «ان من اسخف حالات الولاة عند صالح الناس ان یظن بهم حب الفخر و یوضع امرهم علی الکبر» (بحارالانوار/ ج27/ 253)؛ همچنین حضرت ایشان در بیانی دیگر فرموده است: «آفة الریاسة الفخر» (غررالحکم/ 3950)؛ تفاخر آفت ریاست است.

. انتهای پیام /*