کد مطلب: 2127 | تاریخ مطلب: 06/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

بگذارید من تنها شهید شوم

بگذارید من تنها شهید شوم

شب آخر سکونت امام در نوفل لوشاتو همه دوستان و اطرافیان را جمع کردند و بعد از نماز مغرب و عشا برای آنها سخنرانی نمودند

شب آخر سکونت امام در نوفل لو شاتو همه دوستان و اطرافیان را جمع کردند و بعد از نماز مغرب و عشا برای آنها سخنرانی نمودند.دقیقا مثل شب عاشورا و دقیقا مثل اتمام حجت حضرت ابی عبدالله با اصحاب و یاران.امام همه را جمع کرده و فرمودند:انشاالله قصد بازگشت به ایران را داریم.من از مردم و از دوستان می خواهم کسی با من به ایران نیاید.نمی دانم در هواپیما چه خواهد گذشت.احتمال دارد که هواپیما را بزنند.بنابراین من از شما میخواهم کسی با من نیاید.بگذارید من تنها بروم که اگر هواپیما را زدند من تنها شهید بشوم.من به خاطرم هست که اشک در چشمان همه حلقه زده بود و بعضی ها آرام آرام می گریستند.بالاخره بعد از صحبت های فراوان افرادی که آنجا بودند فریاد زدند:یعنی شما می خواهید ما را از این مسافرت باز دارید و اگر فیض شهادتی هست ما از او محروم بمانیم؟امام در پاسخ فرمودند:نه من شما را منع نمی کنم ولی به شما می گویم که ممکن است اتفاقات پیش بینی نشده ای رخ بدهد.ممکن است در بدو ورودمان به ایران همه مارا بگیرند و قتل عام بکنند.ممکن است در آسمان ایران هواپیما را با موشک بزنند.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:آیت الله شهید محلاتی -روزنامه اطلاعات 12/11/60

. انتهای پیام /*