انگشت شست امام مقداری ناراحتی داشت ،آقای دکتر عارفی پزشکی را با تخصص مربوطه آورده بود.پزشک مزبور در ضمن سؤالها و معاینه ها دو دستش را جلو آورد و به امام عرض کرد دستهای مرا فشار دهید.امام با لحنی خاص که به هنگام شوخی و طنز به کار می بردند با ملاحت و شیرینی ویژه ای به او فرمودند:((می ترسم دردتان بیاید.))و به دنبال آن تبسم زیبا و دلنشینی بر لبان مبارکشان نقش بست.*
--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:حجة الاسلام والمسلمین رحیمیان-در سایه آفتاب.
.
انتهای پیام /*