کد مطلب: 1341 | تاریخ مطلب: 28/07/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

یک وقت دیدیم در باز شد

یک وقت دیدیم در باز شد

یک شب داشتیم حسینیه را به اتفاق چند تن از خواهران تمیز می کردیم ،یک وقت دیدیم در باز شد و آقا به داخل آمدند...

یک شب داشتیم حسینیه را به اتفاق چند تن از خواهران تمیز می کردیم ،یک وقت دیدیم در باز شد و آقا به داخل آمدند.خواهران به جلو دویدند و ایشان چند سکه دو ریالی به آنها دادند.آنها نمی دانستند از خوشحالی چه کار کنند.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:تیموری_از محافظین بیت امام_در رثای نور.

. انتهای پیام /*