کد مطلب: 1210 | تاریخ مطلب: 28/07/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

قلب من کوبیده شد

قلب من کوبیده شد

زمانی که پدرم می خواست به تهران بیاید آقای لواسانی به آقا روح الله گفته بود چرا ازدواج نمی کنی؟

زمانی که پدرم می خواست به تهران بیاید آقای لواسانی به آقا روح الله گفته بود چرا ازدواج نمی کنی؟ ایشان هم که 27-26 سال داشتند گفته بود:((من تا کنون کسی را برای ازدواج نپسندیده ام و از خمین هم نمی خواهم زن بگیرم.به نظرم کسی نیامده است)).آقای لواسانی به ایشان گفته بود آقای ثقفی دو دختر دارد و خانم داداشم می گوید خوبند.بعدها آقا برایم تعریف کردند که:((وقتی آقای لواسانی گفت آقای ثقفی دو دختر دارد و از آنها تعریف کرد ،مثل اینکه قلب من کوبیده شد)).این طور شد که آقای لواسانی از طرف امام آمد خواستگاری.قبول خواستگاری حدود ده ماه طول کشید چون من حاضر نبودم به قم بروم.
به نقل از:خدیجه ثقفی(همسر امام)-ندا-شماره 12.

. انتهای پیام /*