کد مطلب: 3643 | تاریخ مطلب: 01/02/1401
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

ای نفس سرکش، رمضان ماه ضیافت خداست. خود را در ضیافت الهی ببین

ای نفس سرکش، رمضان ماه ضیافت خداست. خود را در ضیافت الهی ببین

ای نفس سرکش، رمضان ماه ضیافت خداست. خود را در ضیافت الهی ببین

این چه بشارتی است که صادق آل محمد، علیهم السلام، به مؤمنین می ‏دهد. افسوس که ما بیچاره های محجوب از معرفت از توجه حق تعالی بی ‏بهره‏ ایم و از دوستی ذات مقدس او اطلاعی نداریم و دوستی حق را قیاس می ‏کنیم به دوستی بندگان. اهل معرفت می ‏گویند حق تعالی برای محبوب خود رفع حجب می ‏کند. و خدا می‏ داند در این رفع حجب چه کرامتهایی است. غایت آمال اولیا و نهایت مقصد آنها همین رفع حجب بوده. جناب امیر المؤمنین، علیه السلام، و اولاد معصومین آن بزرگوار در مناجات «شعبانیه» عرض می ‏کنند: إلهی، هب لی کمال الانقطاع إلیک، و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّی تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلی معدن العظمة، و تصیر أرواحنا معلّقة بعزّ قدسک. ( چهل حدیث؛ ص 432)

پیامبران آمده اند تا مردم را هدایت کنند؛ از ظلمت طبیعت به نورانیت، از حیرتها و سرگشتگیها به کمال مطلق.

اسلام آمده است تا  ضلالتها و حجابهای انسان را سرکوب کند. از حجاب خودبینی و خود گنده ‏بینی، از غرور خود بزرگ ‏بینی. مادامی که انسان خودش را می ‏بیند نمی‏تواند به آن راهی که راه هدایت است دست پیدا بکند، اول امر این است که پا بگذارد روی این شهواتی که دارد، هواهای نفسانیه ‏ای که دارد.(صحیفه امام؛ ج‏12، ص 507)  

تا انسان در حجاب خود است و به خود سرگرم است، راهی به معدن عظمت نیست.

         صوفی! زره عشق صفا باید کرد             عهدی که نموده‏ای وفا باید کرد

         تا خویشتنی به وصل جانان نَرسی        خود را به رهِ دوست فنا باید کرد

ای نفس سرکش، رمضان ماه ضیافت خداست. خود را در ضیافت الهی ببین. مبادا در حضور خدا به بنده خدا جسارت کنی. مبادا در حضور خدا غیبت کنی. مبادا ....

بارلها، این چه ضیافتی است که انسان را منقلب می کند تا حیوانیت خویش را تسلیم انسانیت کند، از ظلمت رهایی یابد و به نور متصل شود.

الها، مطلق تو و عالم تبع توست. این طرف دلبستگیها؛ مقام و مسند، شهوت و غضب، اوهام و خرافات. آن طرف دلدادگیها؛ کرامت و فضیلت، تقوا و انسانیت، از خود گذشتن و عبودیت

خداوندا، این نورانیت بصیرت قلوب که اولیا از تو خواستند و خواهش نمودند به نورانیت آن واصل به تو شوند چه بصیرتی است؟ بار الها، این حجب نور که در لسان ائمه معصومین ما متداول است چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفی به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هشیار فرما. ( چهل حدیث؛ ص 432)

. انتهای پیام /*

کلید واژه