کد مطلب: 3067 | تاریخ مطلب: 29/12/1399
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

گزیده ای از کلام امام خمینی (س) در ابعاد روحانی شخصیت امام سجاد (ع)

گزیده ای از کلام امام خمینی (س) در  ابعاد روحانی شخصیت امام سجاد (ع)

گزیده ای از کلام امام خمینی (س) در  ابعاد روحانی شخصیت امام سجاد (ع)

قدری تفکر کن در حالات علی بن الحسین، و مناجات آن بزرگوار با حضرت حق، و دعاهای لطیف آن سرور که کیفیت آداب عبودیّت را به بندگان خدا تعلیم می‏ کند. من نمی‏ گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عِباد است، زیرا که این کلام بی‏ مغز باطلی است که صادر شده از جهل به مقام ربوبیّت و معارف اهل البیت؛ خوف و خشیت آنها از همه کس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر کس بیشتر تجلی نموده؛ لکن می‏ گویم باید بندگان خدا از آنها کیفیت عبودیّت و سلوک الی الله را تعلّم کنند، وقتی ادعیه و مناجات‏ های آنها را می‏ خوانند لقلقه لسان نباشد، بلکه تفکر کنند در چگونگی معامله آنها با حق و اظهار تذلّل و عجز و نیاز نمودن آنها با ذات مقدس.

(آداب الصلاة ص 151)

شما خیال می ‏کنید گریه‏ های ائمه طاهرین و ناله‏ های حضرت سجاد (ع) برای تعلیم بوده و می‏خواسته‏ اند به دیگران بیاموزند؟ آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که داشتند از خوف خدا می ‏گریستند؛ و می ‏دانستند راهی که در پیش دارند پیمودنش چه قدر مشکل و خطرناک است. از مشکلات، سختیها، ناهمواری های عبور از صراط، که یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می‏باشد و از میان جهنم می‏ گذرد، خبر داشتند؛ از عوالم قبر، برزخ، قیامت، و عقبات هولناک آن، آگاه بودند؛ از این روی هیچ گاه آرام نداشته همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می ‏بردند.(شرح چهل حدیث، ص: 504)

جناب علی بن الحسین از بزرگترین نعمتهایی است که ذات مقدس حق بر بندگان خود به وجودش منت گزارده و آن سرور را از عالم قرب و قدس نازل فرموده برای فهماندن طرق عبودیت به بندگان خود. (آداب الصلاة ص 152)

ادعیه و مناجاتهای سید الساجدین و زین العابدین، علیه السلام، را ملاحظه کن و دقت نما ببین در مقام عبودیت چه معامله می ‏کند و چه طور به وظیفه بندگی قیام می ‏کند، با این وصف، وقتی صحیفه اعمال حضرت مولای متقیان، امیر مؤمنان، علیه السلام، را می ‏بیند، تأسف می‏ خورد و اظهار عجز می ‏کند!  (شرح چهل حدیث، ص: 364)

ابو حمزه ثمالی گفت دیدم حضرت سجّاد، علیه السلام، را که نماز می‏ خواند، پس عبای آن حضرت افتاد، حضرت راست نفرمود عبا را تا از نماز فارغ شد. پس، از آن بزرگوار سؤال کردم، فرمود: «وای به تو! آیا می‏ دانی در حضور کی بودم. همانا از بنده قبول نمی‏ شود نمازی مگر آنچه را توجه قلب کرده از آن.» عرض کردم: «فدایت شوم، هلاک شدیم ما!» فرمود: «هرگز، همانا خداوند تمام می ‏فرماید آن را برای مؤمنین به واسطه نافله ‏ها.»  (شرح چهل حدیث، ص: 430)

 فرمود حضرت صادق، علیه السلام: هیچکس شبیه‏ تر نبود به او در اولاد گرامش از علی بن الحسین (ع) در فقه و لباس. هر آینه وارد شد بر او حضرت باقر، علیه السلام، پسرش. پس دید او را که رسیده است از عبادت به حدی که نرسیده است احدی دیگر: رنگش از بیداری شب زرد شده، و سوخته شده بود چشمانش از گریه، و مجروح شده بود جبهه مبارکش، و پاره شده بود بینی او از سجود، و ورم کرده بود ساقها و قدمهایش از ایستادن در نماز. و فرمود حضرت باقر، علیه السلام، نتوانستم خودداری کنم از گریه وقتی که او را بدین حال دیدم، پس گریه کردم برای ترحم به او، و آن حضرت مشغول تفکر بود. پس توجه فرمود به من بعد از لحظه‏ ای از داخل شدن من، و فرمود: «ای فرزند، به من بده بعضی از آن صحیفه ‏هایی را که عبادت علی بن ابی طالب، علیه السلام، در آن است. پس دادم به او. و قرائت فرمود در آن چیز کمی. پس از آن رها کرد آن را از دست مبارکش با حال انضجار و غصّه و فرمود: «کی قوت عبادت علی بن أبی طالب، علیه السلام، را دارد؟» و عن أبی جعفر، علیه السّلام: کان علیّ بن الحسین، علیهما السلام، یصلّی فی الیوم و اللّیلة ألف رکعة، و کانت الرّیح تمیّله مثل السّنبلة. 

فرمود حضرت باقر، علیه السّلام: جناب علی بن الحسین، علیهما السلام، در شب و روز هزار رکعت نماز می ‏خواند، و باد او را می‏ جنبانید مثل خوشه. (شرح چهل حدیث، ص: 442 - 443)

حضرت علی بن الحسین، علیهما السلام، قرآن را به طوری نیکو تلاوت می‏ فرمود که کسانی که از آنجا عبور می‏ کردند، از قبیل سقّاها، آنجا توقف می ‏کردند و بعضی از استماع آن غش می ‏کردند.  (شرح چهل حدیث، ص: 504)

در حکایت معروف طاووس است که دید صدای ناله و تضرع و زاری می ‏آید، تا آنکه صاحب آن ناله خاموش شد و گویی غشوه ‏ای برای او دست داد. چون به بالین او آمد، دید جناب علی بن الحسین، علیهما السلام، است! سر آن بزرگوار را به دامن گرفت و کلماتی مشتمل بر آنکه تو فرزند رسول خدا و جگر گوشه فاطمه زهرایی، و بالاخره بهشت از شماست، عرض کرد. آن سرور فرمود: «خداوند بهشت را خلق فرموده از برای کسی که عبادت و اطاعت او کند، اگر چه غلام حبشی باشد، و آتش را خلق فرموده برای کسی که معصیت او کند، گرچه اولاد قریش باد.» (یا سیّد قریش باشد). (شرح چهل حدیث، ص: 572)

***

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام وقتی می ‏ایستاد به نماز، رنگش متغیر می ‏شد؛ و وقتی سجده می‏ کرد، سرش را بلند نمی ‏فرمود تا آنکه عرق از او می ‏ریخت.» و «آن حضرت وقتی در نماز می ‏ایستاد، مثل ساقه درختی بود که حرکت نمی‏ کرد از او چیزی، مگر چیزی را که باد حرکت می ‏داد.» و از ابو حمزه ثمالی منقول است که گفت: «دیدم حضرت علی‏ ابن الحسین را که نماز می ‏خواند، پس ردای آن حضرت از منکبش افتاد و تسویه نفرمود آن را تا از نماز فارغ شد. پس، از آن حضرت سؤال نمودم از آن، فرمود:" وای بر تو، آیا می دانی در محضر کی بودم؟ همانا از بنده قبول نشود نمازی، الّا آنچه را اقبال نموده در آن". گفتم:" فدایت شوم، هلاک شدیم ما"، فرمود:" کَلّا، خدای تعالی تمام می ‏کند آن را به نافله‏ ها.» (سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، متن، ص: 27 - 28)

***

حضرت سجاد در یک شبش- به حسب آن چیزی که وارد شده- تا صبح [گفت:] «اللهمَّ ارْزُقْنی التَّجافِیَ عَنْ دارِ الغُرُورِ وَ الْانابَةَ الی‏ دارِ السُّرُورِ و الْاسْتِعدادَ لِلْمَوتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت». مسأله، مسئله بزرگی است. آنها در مقابل عظمت خدا، وقتی که خودشان را حساب می‏کنند، و می‏بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است: جز او کسی نیست و چیزی نیست، وقتی که توجه بکنند به عالم کثرت، و لو به امر خدا. این است که نسبت می‏دهند به رسول خدا که فرمود: لَیُغانُ عَلی‏ قَلْبی‏ فَإنّی‏ لَأَسْتَغْفِرُ الله فی‏ کُلِّ یومٍ سَبْعیِنَ مَرَّة.» او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست. آنها در ضیافت بوده‏اند، در ما فوق ضیافت هم بوده‏اند. در ضیافت بوده‏اند و از اینکه حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک، دارند، مردم را دعوت می‏کنند. از همین، کدورت حاصل می‏شده. توجه به مظاهر الهی، از غیب متوجه شدن به شهادت به مظاهر الهی، و لو همه‏اش الهی است، برای آنها همه الهی است، لکن مع ذلک، از آن جایی که، از آن غیبی که آنها می‏خواهند که «کمالِ انقطاع إلیک» است، وقتی که توجه می‏کنند به مظاهر، این گناه بزرگ است. این گناه نابخشودنی است، این دار غرور است پیش سجاد. توجه به ملکوت دار غرور است. توجه به ما فوق ملکوت هم دار غرور است. توجه به حق تعالی طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کُمَّل اولیا است، آنجا دیگر ضیافت الله نیست در کار. (صحیفه امام، ج‏20، ص: 268 و 269)

 

. انتهای پیام /*