کد مطلب: 2965 | تاریخ مطلب: 26/11/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 26 بهمن ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  26 بهمن ماه

ازدواج حضرت امام با دختر مکرمه آیت الله ثقفی  ، خانم خدیجه ثقفی 26 بهمن 1308

سخنرانی [در جمع اصناف و پیشه وران اعتصابی (اعلام پایان اعتصابات)]26 بهمن 56

سخنرانی [در جمع مدیران شرکت ملی نفت (ضرورت خودباوری برای خودکفایی)] 26 بهمن 59

وصیتنامه سیاسی- الهی [ (تاریخ پایان نگارش و تاریخ انجام اصلاحات آن)] 26 بهمن 61

پیام [به آقای سید علی اکبر محتشمی به مناسبت ترور نافرجام ایشان در دمشق ]26 بهمن 62

حکم [عفو جمعی از محکومین به پیشنهاد هیأت بررسی وضع زندانیان ]26 بهمن 62

حکم [: نامه به آقای خامنه ای (موافقت با طرح تقسیم کار در قوه قضاییه)] 26 بهمن 67

اجازه نامه [به آقای احمد آذری قمی، در امور حسبیه و شرعیه ] 26 بهمن 67

اجازه نامه [به آقای قربان علی شهمیری، در امور حسبیه و شرعیه ]26 بهمن 67

 

سخنرانی [در جمع اصناف و پیشه وران اعتصابی (اعلام پایان اعتصابات)]

زمان: 26 بهمن 1357/ 17 ربیع الاول 1399

مکان: تهران، مدرسه علوی

موضوع: تشکر از ملت انقلابی- حمایت از نیروهای نظامی و انتظامی- اعلام پایان اعتصابات

حضار: جمعی از بازرگانان، اصناف و پیشه وران اعتصابی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش

درود بر ملتی که در انقلابش چنان حفظ نظم کرد که چشمهای دنیا را خیره کرد. انقلاباتی که در دنیا واقع شده است به قدری شدید است و به قدری خونریزی در آن شده است که نمی توان نادیده گرفت. در این انقلاب مذهبی شما، در این انقلاب اسلامی- انسانی شما بحمد اللَّه ضایعات بسیار کم بود؛ برای اینکه حفظ ایمان شما را وادار کرده بود با ظلم مخالفت کنید. شیطان از این عمل شما دور بود. نظر خدای تبارک و تعالی با شما بود، نظر امام زمان- سلام اللَّه علیه- با شما بود. من از شما ملت عظیم تشکر می کنم که در مواقعی که گرفتاری اسلام زیاد بود و در خطر واقع بود، از برای اسلام و مسلمین قیام کردید، نهضت کردید، زحمت کشیدید، خون دادید، جوان دادید، و شرّ ظلم را از سر خودتان کوتاه کردید، دستگاه ظلم 2500 ساله را منهدم کردید؛ قوای بزرگ عالَم، که طرفداری و پشتیبانی می کردند از این رژیم فاسد، عقب نشاندید؛ نتوانستند کاری بکنند. تا اینجا که آمدید، جوانمردانه و شجاعانه، تمام قشرها در این مطلب سهیم بودند. و الآن قدم ثانی است که شما باید بردارید و آن قدمِ سازندگی است. قدمی است که در این قدم باید همه با هم شرکت نمایند و ایران خراب را آباد کنند. باید دست به دست هم بدهید.

الآن که قوای انتظامی ملحق شد به ملت اسلام و در پناه اسلام واقع شد، چه قوای ارتشی و چه شهربانی و چه ژاندارمری و چه سایر قوایی که ملحق شده به ملت و در پناه  اسلام واقع شدند، احدی از مردم حق تعرض به آنها ندارد. تعرض به آنها تعرض به دولت اسلامی است؛ تعرض به دولت اسلامی تعرض به خداست. آنهایی که مشغول خرابکاری هستند و تعرض می کنند به مراکز عمومی، به سفارتخانه ها، به جاهای دیگر و به منازل اشخاص، اینها خائن هستند. از اینها باید جلوگیری کرد. و اگر سر جای خود ننشستند من ملت را آگاه می کنم که با آنها چه بکنند. اسلحه هایی [که ] در دست مردم است باید به کمیته [ها] برگردد تا با یک نظم خاصی بین اشخاصی معین پخش شود. اگر دیدید که شلوغ کاریهایی می شود در مملکت، هر کسی هر جایی هست موظف است جلوگیری کند، از خرابیها جلوگیری کند. اگر حمله شد به یکی از منازل مردم، چه منازل شخصی و چه منازلی که مربوط به دولت است، شما موظفید که جلوگیری کنید.

نباید بگذارید هرج و مرج بشود. شیاطین می خواهند منعکس کنند که [در] ایران دمکراسی نیست، ایران قابل عدالت نیست، ایران قابل آزادی نیست. باید ای برادران من نگذارید که این مسائل پیش بیاید و این گفتارهای نامربوط گفته بشود.

باید آرامش را حفظ کنید. همه شما موظفید برای حفظ شهر. الآن که یک شهری است انقلابی، باید همه شهر، همه افراد مؤمنین و مسلمین با هم تشریک مساعی کنند و از این اشراری که می خواهند شلوغ کاری بکنند، می خواهند منازل مردم را غارت کنند، جلوگیری کنند. نگذارند که چهره ملت ما تحریف و ملت ما پیش ملتهای دیگر خجل بشود. الآن تمام ملتهای دنیا، تمام دوَل دنیا چشمشان به ایران دوخته شده که ایران در این انقلاب چه می کند؛ آیا بعد از انقلاب و سرنگونی رژیم منحط چه خواهد شد؟ آیا یکمرتبه هرج و مرج خواهد شد؟ آیا تجزیه خواهد شد؟ نگذارید که این حرفها را بزنند. نگذارید که این هرج و مرجها واقع بشود. همه مردم موظفند در این معنی که اسلحه ها را اگر در دست اشرار است بگیرند از آنها و لو به کشتن آنها باشد. اشرار را راه ندهید به خودتان.

اعتصابات از روز شنبه باید شکسته بشوند. نه اجازه، حکم است. بعضی از شلوغ کارها می خواهند بعضی اعتصابات را حفظ کنند که نهضت را زمین بزنند. تا الآن اعتصابات در خدمت نهضت بود؛ از حالا به بعد شکستن اعتصابات در خدمت ملت است. اگر کسی وسوسه کرد و گفت که اعتصاب فلان باید باقی باشد خائن است، تودهنی باید بخورد. از روز شنبه تمام اعتصابات سرتاسر کشور باید شکسته بشود. مردم بروند مشغول کارشان بشوند ولی مواظب باشند، هوشیار باشند. در عین حالی که هر کس سر کار خودش است، هوشیار باشد که شلوغ کارها، چپاولچیها که الآن [راه ] افتاده اند و اشراری که الآن در بین شهر شما و سایر شهرستانهای ایران آمده اند و چپاول می کنند، هوشیار باشید و از آنها جداً جلوگیری بکنید. من ثانیاً سفارشِ قوای انتظامی را تکرار می کنم: قوای شهربانی باید برگردند به محل خودشان. آنها که در این انقلاب رفته اند برگردند به محل خودشان، در امان هستند و کسی حق ندارد به آنها تعرض کند. قوای نیروی هوایی، همافرها، همه اینها، تمام ارتش و قوای انتظامی، ژاندارمری- همه برگردند به محل خودشان و مردم پشتیبان آنها باشند؛ چنانکه آنها هم از مردم هستند. و نظم را، هم شما و هم قوای انتظامی با هم برادرانه باید حفظ بکنید.

من از خدای تبارک و تعالی صحت و سلامت شما را و عظمت اسلام و مسلمین را خواهان هستم.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 6، ص: 144-146

 

سخنرانی [در جمع مدیران شرکت ملی نفت (ضرورت خودباوری برای خودکفایی)]

زمان: صبح 26 بهمن 1359/ 9 ربیع الثانی 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: ضرورت خود باوری و اغتنام فرصت محاصره اقتصادی برای خودکفایی

حضار: کفیل وزارت نفت- معاونان- مدیران شرکت ملی نفت و گاز و صنایع پتروشیمی و شرکتهای وابسته

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تلاش اجانب در بی هویت نمودن ملت ایران

ما آن صدمه ای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگوییم که بالاترین صدمه صدمه شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی- اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛ یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت می گرفت، این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه اطفال ما را از همان جا زمینه تبدیلشان به یک موجود وابسته فراهم کنند، تا برود به مرتبه بالا مثل دبیرستان؛ و بعد هم بالاتر از او. در طول این مدتها که ایران مبتلا به این بوده است این بیماری در او پیدا شده است که ما نمی توانیم کار بکنیم. ما همه چیز را باید از خارج بیاوریم، و یا استمداد کنیم از آنها. اگر یک آپاندیس را می خواهیم عمل کنیم، طبیب از خارج بیاوریم، یا این را بفرستیم به خارج. شما دیدید که در زمان محمد رضا برای یک مرض خیلی جزئی- حالا آپاندیس بود یا شبیه به او- از خارج طبیب آوردند. و می دانید که یک کسی که ادعای این را داشت که من رهبر این ملت هستم و من می خواهم این کشور را به «تمدن بزرگ» برسانم و آن همه تبلیغات برای این مسأله کردند تا او را یک شخصیت بزرگی نشان بدهند، از یک همچو شخصیت به قول خودشان «بزرگ» یک همچو عملی، چه غائله ای و چه فاجعه ای برای مملکت ایجاد می کند در نظر خارج و در نظر داخل. در خارج ایجاد می کند این  مطلب را که اینها چنانچه طبیب متخصصی راجع به یک همچو امری هم داشتند. خوب، دیگر لازم نبود از خارج بیاید. در داخل هم، بی اعتبار کردن اطبا و دکترهای ما بود.

انسان این طور می فهمد که این یک مسأله اتفاقی نبود که این آدم از باب اینکه به این وابسته اش علاقه داشت می خواست که از خارج بیاورد. این یک مسأله برنامه ریزی شده ای بود که شخصیت را بگیرند از این کشور. اگر می خواستید شما یک زمینی را، یک خیابانی را اسفالت کنید، یک جاده ای را اسفالت کنید، دستشان را دراز می کردند پیش خارج که از خارج بیایند، متخصصین بیایند این کار را بکنند. این نه از باب اینکه اینجا نبود. از باب اینکه می خواستند اینجا را اصلش نادیده بگیرند. اصلش مملکت خودشان را بگویند ما هیچ کاره ایم و اصلًا ما چیزی نیستیم. باید ما همه چیزمان از خارج باشد، حتی آسفالت مثلًا یک جاده ای. آن خرجهای فوق العاده را می کردند، و آن خرجش خیلی مهم نیست، آن القای این مطلب در ذهن عامه مردم که ما در یک همچو امور کوچک هم احتیاج به متخصص خارجی داریم، این مهم بود. و این روی برنامه بود. آنها می خواستند که اصلش همه مغزهایی که در ایران هست وابسته باشد؛ یعنی خود اطبا هم شخصیت خودشان را گم کنند، و به جای اینکه خودشان شخصیت داشته باشند، احاله کنند یک چیزهایی را به خارج، خوف اینکه ما نمی توانیم.

شما دیدید در این جنگ تحمیلی که پیش آمد و محاصره اقتصادی ما شدیم، خود ایرانیها خود ارتشیها این قطعات را درست کردند. اگر قبل از این بود، یکی از آن قطعات را نمی توانستند درست کنند؛ از باب اینکه شخصیتشان را گم کرده بودند، می گفتند باید متخصص بیاید.

من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده سال، پانزده سال واقع بشویم شخصیت خودمان را پیدا می کنیم؛ یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمی توانستند فعالیت بکنند به فعالیت می افتند. این طبیعی است که اگر یک نفر آدم یک  جایی نشسته و همه چیز او را می آورند تقدیمش می کنند این فکرش به کار نمی افتد، حتی کاسب هم نمی تواند بشود! اگر یک آدمی بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همین طور. شب هم همین طور، هر احتیاجی هم داشت، هر چیزی بود، برآورده کردند، این نمی تواند دیگر هیچ کاری بکند، یک مرد فلجی می شود. اینها می خواستند که [در] این مملکت یک موجودات فلج بار بیاورند. تبلیغات دامنه دار و اعمال بسیار کوبنده بود که به ما حالی کنند که شماها نمی توانید! شماها نمی آید ازتان هیچ کاری. از آن طرف هم از آنجا هر چیزی بیاورند و متخصصین از خارج وارد کنند، و هر چیزی که احتیاج دارند راجع به هر امری از خارج بیاورند. وقتی که یک ملتی دید که خارج همه چیزش را دارد اداره می کند و دیگر احتیاجی ندارد، این به فکر نمی افتد که خودش احتیاجش را رفع کند.

آن روزی که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزیمان، جدیت نکنیم، برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانه های خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه می افتد و متخصص پیدا می شود در هر رشته ای و بازوهایی که هر عملی را می توانند انجام بدهند به کار می افتند: کشاورزی را خودشان درست می کنند؛ کارخانه ها را خودشان راه می اندازند.

چنانچه می بینید که کارخانه ها را راه انداخته اند- خودشان. در تلویزیون هم گاهی دیده می شود که خود راه انداخته اند، و یا ابتکاراتی کرده اند اینها. این ابتکارات از برکات این محاصره اقتصادی بود. اگر ما هر چیزی می خواستیم می فرستادند، جوانهای ما دیگر نمی رفتند دنبال اینکه خودمان بکنیم. هست دیگر! می خواهیم چه کنیم. این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند، من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان،

برای اینکه محاصره اقتصادی معنایش این است که «ما یَحْتاج» ما را به ما نمی دهند. وقتی که ما یحتاج را به ما ندادند، خودمان می رویم دنبالش. ممکن است یک ده سالی زحمت بکشیم، ده سالی گرفتاری داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم؛ دیگر احتیاج به اینکه دست دراز کنیم طرف این مؤسسه یا آن مؤسسه یا آن کشور و این کشور نیستیم. اشکال مطلب همین است که در رژیم سابق جوری عمل کرده بودند و جوری ما را و جوانهای ما را تربیت کرده بودند که خودشان را تهی می دیدند از همه چیز، و می گفتند مصرف کنیم ما. و این را یک چیزی می دانستند! و حتی تعبیر بعضی ها این بود که خوب، چه عیب دارد، دیگران نوکر ما هستند برای ما می آورند، ما هم مصرف می کنیم! غافل از اینکه خیر، ارباب شما هستند! و همه چیزهای شما را می برند به این صورت که می خواهیم به شما چیز بدهیم.

مهم این است که ما بفهمیم که دیگران به ما چیزی نمی دهند، ما خودمان باید تهیه کنیم. اگر این کشاورزها این معنا را حالیشان بشود، باورشان بشود که خارج به ما چیزی نمی دهند، خود کشاورزها کار را انجام می دهند؛ خود ملت انجام می دهند. از قراری که شنیدم در چین یک وقتی در پشت بامهایشان هم گندم می کاشتند. علاوه بر زمینهایشان، توی حیاطهاشان، در پشت بام هم گندم می کاشتند. یک مملکت اگر بخواهد خودش به پای خودش بایستد، مستقل بشود در همه ابعاد، چاره ندارد جز این تفکر که «ما باید از خارج چیز وارد کنیم» از کله اش بیرون کند. مغزش توجه به این بکند که ما از خارج نباید وارد بکنیم. اگر یک چیزی نداریم، از خارج برایمان نمی آورند آن [را] فلان کار را انجام نمی دهیم، تا خودمان درست کنیم. اگر یک وقت دیدیم که ما چنانچه یک کارخانه ای را نمی توانیم راه بیندازیم، اتکال به این نکنیم که برویم از خارج بیاوریم.

خودمان دنبالش برویم تا کار انجام بگیرد، و انجام می گیرد. مغزهای اروپا با مغزهای  ایران فرقی ندارند، جز این معنا که آنها آن طوری تربیت شدند و خودشان را آن جوری درست کردند؛ و ماها را این طوری تربیت کردند. ما را یک موجودات مهملی بار آوردند. خوب، تا کی ما باید این تحمل را بکنیم که ما یک موجودات مُهْمَلی هستیم، و باید از اربابها پیش ما برسد؟ حتی نانمان را آنها بدهند و گوشتمان را آنها بدهند؛ اداراتمان را آنها درست کنند؛ ارتشمان را آنها. این باید یک آخری داشته باشد.

نمی شود که همیشه انسان انگل باشد به غیر.

و عمده این است که ما باور کنیم که خودمان می توانیم. اول هر چیزی، این باور است که می توانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد، اراده می کنیم. وقتی این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار می ایستند، دنبال کار می روند. در هر صورت، این باور را باید از گوش [و] مغز خودمان بیرون کنیم. و کسانی که گوینده هستند، کسانی که نویسنده هستند، کسانی که فرض کنید در ادارات هستند و اطلاعات دارند، این مطلب را به مردم بباورانند. همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمی توانیم انجام بدهیم. این یک باوری بوده است که نویسنده ها [و] گویندگان آن وقت همه آنها در تعقیب این بودند. یک عده ای با اینکه حسن نیت داشتند، عقیده شان این بود که باید این طور بشود. حالا هم خیلی ها عقیده شان این است که ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای اینکه این مسأله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است که آن چیزی را که در نظر [کسی ] امکان نداشت و هیچ کس احتمالش را نمی داد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای قدرت اول دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات کردند و آن همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند- این مسئله ای بود که به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به شخصی که بگوید که نه می شود، یا ساکت بود، یا می گفت نمی شود.

خوب، دیدید که وقتی ملت خواست، شد. یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد، این خواهد شد- و اینها الآن در صدد این هستند که آن مسأله را باز پیش بیاورند: مسئله اینکه ما خودمان نمی توانیم؛ ما خودمان متخصص نیستیم؛ ما خودمان تحصیلاتمان ناقص است. این مسأله را پیش بیاورند. آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن- خوب- اول چیزی نبود. کوشش کردند. تا اینکه حالا با امریکا مقابله می کند. بسیاری از [مصنوعات ] او در امریکا فروش می رود. خوب، یک امری نشدی را شد کردند. یا هندوستان که الآن پیش رفته است، برای این است که این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم ....

صحیفه امام، ج 14، ص: 113-118

 

وصیتنامه سیاسی- الهی [ (تاریخ پایان نگارش و تاریخ انجام اصلاحات آن)]

زمان: تاریخ نگارش 26 بهمن 1361/ 1 جمادی الاول 1403

تاریخ بازبینی و اصلاح 19 آذر 1366

تاریخ قرائت 15 خرداد 1368

مکان: تهران، جماران

موضوع: وصیتنامه سیاسی- الهی (پیام جاودانه امام خمینی به معاصرین و نسلهای آینده)

توضیح:

[امام خمینی نگارش وصیتنامه سیاسی- الهی خویش را- که در حقیقت پیام جاوید و خلاصه همه وصایا و پیامهای زندگی ایشان است- در تاریخ 26 بهمن 1361 به پایان رسانده و نسخه ای از آن را طی پیامی به تاریخ 22 تیر 1362 نزد خبرگان اولین دوره مجلس خبرگان رهبری به امانت سپردند. امام خمینی در سالهای بعد، وصیتنامه را مورد بازبینی قرار داده و با انجام تغییراتی، دو نسخه از متن اصلاحی را که بر روی پاکتهای آنها به خط ایشان نوشته شده است: «متن وصیتنامه سیاسی- الهی این جانب جهت نگهداری در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوی» برای تحویل به مراکز مذکور به نمایندگان خویش سپردند. تحویل نسخ وصیتنامه در حضور جمعی از مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 19 آذر 1366 انجام گردید که گزارش کامل مراسم آن از طریق سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. در این دیدار آقایان: منتظری (قائم مقام رهبری در آن زمان)، خامنه ای (رئیس جمهور وقت)، هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی)، میر حسین موسوی (نخست وزیر)، مشکینی (رئیس مجلس خبرگان)، صافی (دبیر شورای نگهبان)، موسوی اردبیلی (رئیس دیوان عالی کشور)، موسوی خوئینی ها (دادستان کل کشور)، مهدوی کنی (دبیر جامعه روحانیت مبارز)، کروبی (دبیر مجمع روحانیون مبارز)، سید احمد خمینی و اعضای دفتر امام حضور داشتند.

پس از این دیدار، حاضران برای مُهر و موم کردن دو پاکت وصیتنامه به مجلس شورای اسلامی رفتند و در اتاق ریاست مجلس، ابتدا آقای مشکینی سخنانی ایراد کرد و سپس آقای سید احمد خمینی وصیتنامه را تحویل ایشان داد. مراسم مُهر و موم در حضور جمع انجام گرفت و نسخه مربوط به آستان قدس رضوی را آقایان مهدوی کنی، کروبی، توسلی و صانعی به مشهد مقدس بردند و نسخه سابق وصیتنامه که در مجلس خبرگان نگهداری می شد، به وسیله آقای سید احمد خمینی، نزد امام ارسال گردید.

متن کامل وصیتنامه امام خمینی، به عنوان پیام جاودانه ایشان در جلد پایانی همین مجموعه (به عنوان آخرین سند) درج شده است.]

صحیفه امام، ج 17، ص: 335

 

پیام [به آقای سید علی اکبر محتشمی به مناسبت ترور نافرجام ایشان در دمشق ]

زمان: 26 بهمن 1362/ 12 جمادی الاول 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: ترور نافرجام سفیر ایران در دمشق

مخاطب: محتشمی، سید علی اکبر (سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام، آقای حاج سید علی اکبر محتشمی، سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران در سوریه- دامت إفاضاته

از حادثه ناگوار که توسط ایادی استکبار جهانی برایتان اتفاق افتاد متأثر گردیدم. ان شاء اللَّه هر چه زودتر سلامت تان را بازیافته، و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهید. برای فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند شیرین و آسان است.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 18، ص: 352

 

حکم [عفو جمعی از محکومین به پیشنهاد هیأت بررسی وضع زندانیان ]

زمان: 26 بهمن 1362/ 12 جمادی الاول 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: عفو و تقلیل مدت محکومیت زندانیان

مخاطب: محمدی گیلانی، محمد- کریمی، سید جعفر- ابطحی، سید محمد- قاضی، مهدی (اعضای هیأت رسیدگی به زندانیان)

[بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی- مد ظله العالی

احتراماً به شرف عرض معظم عالی می رساند، پس از صدور فرمان مبارک مورخ 19/ 3/ 62 در مورد رسیدگی به وضع زندانیان محکوم دادگاههای عمومی و انقلاب با اعزام هیأتی به استان کردستان و رسیدگی مداوم به وضع زندانیان از محضر انور عالی استدعای آزادی و تقلیل مدت محکومیت زندانیان گروهکهای ضد انقلاب شهر ذیل را می نماید:

ردیف- نام شهر- استدعای آزادی- استدعای تقلیل مدت محکومیت

1- سنندج- 32 نفر- 8 نفر

محمد محمدی گیلانی- سید جعفر کریمی- سید محمد ابطحی- مهدی قاضی ].

بسمه تعالی

موافقت می شود.

26/ 11/ 62

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 18، ص: 353

 

 حکم [: نامه به آقای خامنه ای (موافقت با طرح تقسیم کار در قوه قضاییه)]

زمان: 26 بهمن 1367/ 8 رجب 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: وظایف شورای عالی قضایی

مخاطب: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم . محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب- مد ظله العالی

با سلام و تحیت، پیرو دستور مورخ 23/ 11/ 67 حضرت عالی جلسه فوق العاده رؤسای سه قوه با حضور اعضای شورای عالی قضایی در 24/ 11/ 67 تشکیل، و طی سه ساعت بحث و تبادل نظر، تقسیم وظایف قضایی میان اعضای چهارگانه فعلی شورا به ترتیب زیر مورد توافق اکثریت (پنج نفر از هفت نفر) قرار گرفت:

1- حوزه مسئولیت رئیس دیوان عالی کشور عبارت است از: کلیه امور مربوط به شعب دیوان عالی کشور، دادگاه عالی قم، دادسراها و دادگاههای انقلاب، دادگاه انتظامی قضات (بخش مربوط به محاکم انقلاب)، بازرسی کل کشور، پلیس قضایی، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی و رفع مشکلات قضایی و اداری آنها.

2- حوزه مسئولیت دادستان کل کشور عبارت است از: کلیه امور مربوط به دادسرای دیوان عالی کشور، دادسراها و دادگاههای عمومی (کیفری و حقوقی یک و دو)، دادسرا و دادگاه انتظامی قضات (بجز بخش مربوط به دادگاه انقلاب)، و رفع مشکلات قضایی و اداری آنها.

3- حوزه مسئولیت جناب آقای مقتدایی  عبارت است از: دادسراها و دادگاههای نظامی، سازمان ثبت [اسناد]، روزنامه رسمی.

4- حوزه مسئولیت جناب آقای بجنوردی عبارت است از: دیوان عدالت اداری، دادگاههای مدنی   خاص، دانشکده علوم قضایی.

5- حوزه مسئولیت وزیر دادگستری عبارت است از: کلیه امور اجرایی دادگستری، پزشکی قانونی.

6- حوزه مسئولیت شورا عبارت است از: تنظیم و تقسیم بودجه، تلاش برای رفع کمبودهای مسکن قضات و کارمندان، انجام فعالیتهای عمومی مانند تشکیل سمینارها و ارتباط با مجلس و دولت و ...، تعیین حقوقدانان شورای نگهبان، تعیین نماینده قوه قضاییه در شورای سرپرستی صدا و سیما به پیشنهاد وزیر دادگستری.

رئیس دیوان عالی کشور رئیس شوراست؛ و تعیین اوقات جلسات و تعداد جلسات در هفته و نظارت بر امور شورا و اعضای آن را به عهده دارد.

شایان ذکر است که جلسه به اتفاق آرا ابراز عقیده کرد که طرح تمرکز وظایف، بدین معنی که یکی از افراد شورای عالی قضایی مسئولیت کلیه فعالیتهای قضایی را بر عهده گیرد و دیگر اعضا نقش مشاور داشته باشند، از طرح تقسیم وظایف میان اعضا بهتر و مفیدتر است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

ارادتمند: سید علی خامنه ای- 26/ 11/ 67].

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای- دامت افاضاته

از زحمات جنابعالی تشکر می نمایم. طرح مورد اتفاق آقایان خلاف قانون اساسی است. با طرح تصویب شده در آن جمع توسط شورای محترم عالی قضایی موافقت می شود. روشن است که تقسیم کار تنها مربوط به این دوره است. در دوره های بعد باید اعضای شورای عالی قضایی آن دوره تصمیم بگیرند. موفقیت آقایان را در اجرای حکم خدا آرزومند است.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه

صحیفه امام، ج 21، ص: 264-265

 

اجازه نامه [به آقای احمد آذری قمی، در امور حسبیه و شرعیه ]

زمان: 26 بهمن 1367/ 8 رجب 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: اجازه در امور حسبیّه و شرعیه

مخاطب: آذری قمی، احمد

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الحمد للَّه رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد آذری قمی- دامت افاضاته- از طرف این جانب مجازند در تصدی امور حسبیّه که در زمان غیبت ولی عصر- ارواحنا فداه- منوط به اجازه فقیه جامع الشرایط می باشد؛ و همچنین مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و کفّارات و مظالم عباد و صرف آنها در موارد مقرره شرعیه؛ و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام- علیه السلام- و صرف آن در مخارج خود به نحو اقتصاد، و چنانچه ما زادی داشت مجازند نصف آن را در ترویج شریعت مقدسه اسلام صرف نموده و نصف دیگر را ارسال دارند؛ و همچنین مجازند در اخذ سهم سادات عظام- کثر اللَّه نسلهم المبارک- و پرداخت نصف آن به سادات مستحق و ارسال نصف دیگر.

«و اوصیه- ایّده اللَّه تعالی- بما اوصی به السلف الصالح من ملازمة التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروة الاحتیاط فی امور الدین و الدنیا فانّه طریق النجاة». و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

8 رجب الخیر 1409

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 21، ص: 266

 

اجازه نامه [به آقای قربان علی شهمیری، در امور حسبیه و شرعیه ]

زمان: 26 بهمن 1367/ 8 رجب 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: اجازه در امور حسبیّه و شرعیه

مخاطب: شهمیری، قربان علی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

8 رجب الخیر 1409

الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ قربان علی شهمیری- دامت افاضاته- از طرف این جانب مجازند در تصدی امور حسبیّه و اخذ وجوه شرعیه از قبیل مظالم عباد و زکوات و کفّارات و صرف آنها در موارد مقرره شرعیه و همچنین مجازند در اخذ سهم مبارک امام- علیه السلام- و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد، و در مورد ما زاد نیز مجازند ثلث آن را در ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و دو ثلث دیگر را ارسال دارند. و نیز مجازند در اخذ سهم سادات و پرداخت نصف آن به سادات عظام و ارسال نصف دیگر نزد این جانب.

«و اوصیه- ایّده اللَّه تعالی- بما اوصی به السلف الصالح من ملازمة التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروة الاحتیاط فی امور الدین و الدنیا»؛ و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 21، ص: 267

 

 

 

. انتهای پیام /*