کد مطلب: 2781 | تاریخ مطلب: 04/12/1401
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک باد

 میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک باد

فرازهایی از پیامهای  امام به مناسبت  روز برای پاسدار

کلیپ  پیام امام خمینی(س) به مناسبت اعیاد شعبانیه


سوم شعبان، روز تولد بزرگْ پاسداری است که با خون خود و فرزندان و اصحابش اسلام را زنده کرد. مکتبی که می ‏رفت با کجروی های تفاله جاهلیت محو و نابود شود، و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا کشاند؛ ناگهان شخصیت عظیمی که از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رُسل محمد مصطفی و سید اولیا علی مرتضی، تربیت و در دامن صدیقه طاهره، بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی ‏نظیر و نهضت الهی خود، واقعه بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید. 


 روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طلیعه پاسدار و پاسداری از مکتب مترقی اسلام است، به عموم هم میهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامی تبریک عرض [می کنم ] و بحق باید این روز معظم را «روز پاسدار» بنامیم. روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز است. پاسداری که هر چه داشت در راه هدف اهدا کرد و اسلام عزیز را از پرتگاه انحراف رژیم طاغوتی بنی امیه نجات داد. رژیم منحط بنی امیه می رفت تا اسلام را رژیم طاغوتی، و بنیانگذار اسلام را بر خلاف آنچه بوده معرفی کند. معاویه و فرزند ستمکارش به اسم خلیفه رسول اللَّه با اسلام آن کرد که چنگیز با ایران؛ و اساس مکتب وحی را تبدیل به رژیم شیطانی نمود. اگر فداکاری پاسدار عظیم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران بزرگ و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان بنی امیه و رژیم ظالمانه آنان وارونه معرفی می شد، و زحمات نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله- و اصحاب فداکارش هدر می رفت.

هان، ای پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامی! به امام امت و پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز اقتدا نموده حق پاسداری از انقلاب اسلامی را به خوبی ادا کنید؛ و از این منصب بزرگ، که منصب انبیای عظام و اولیای خداوند تعالی است به خوبی حفاظت کنید. نکند خدای نخواسته کاری کنید که مقام پاسداری لکه دار شود؛ و مبادا در لباس پاسداری از شما عملی صادر شود که موجب سرشکستگی اسلام باشد و خدای نخواسته گفته شود پاسداران اسلام چون مأموران سازمان (سازمان امنیت کشور(ساواک)) هستند.

و اکیدا از شما جوانان عزیز خواستارم که عناصر ناپاک را از خود دور کنید. که عمل خلاف یک نفر ممکن است گروهی را بدنام کند. ما امروز مواجه هستیم با گروه هایی که در کمین نشسته و می خواهند اسلام و انقلاب شکوهمند اسلام را برخلاف آنچه هست معرفی کنند و به قشرهای مختلف اسلامی خرده گیرند و آنچه در افراد غیر مسوول می گذرد به حساب نهضت و اسلام بیاورند. لهذا لازم است علمای اعلام، که راهنمای جامعه هستند، و کمیته ها و دادگاه ها و پاسداران انقلاب کوشش کنند و نگذارند کسانی از روی شیطنت و توطئه یا از روی جهالت و بی اطلاعی از مبانی اسلام، رفتاری کنند که نهضت پاک اسلامی را واژگونه و مکتب مقدس اسلام و جمهوری اسلامی را لکه دار کنند. من از تمام گروه های مذکور می خواهم که به دولت موقت اسلامی کمک کنند و دخالت های مستقیم در امور دولتی و در عزل و نصب ماموران نکنند. دخالت هایی که موجب تضعیف دولت اسلامی می شود برخلاف رضای خداست و باید از آن احتراز شود.(صحیفه امام، ج 8، ص: 305 و 306)


عید سعید پر برکت سوم شعبان المعظم، ولادت با سعادت سید مظلومان، بر مظلومان جهان مبارک باد. این روز شریف که طلیعه ادامه بعثت خاتم الانبیا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- بوده است مبارک بوده و خواهد بود. اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرسای نبی اکرم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند.

و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابو سفیانیان که می خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید یادگار عصر تاریک بت پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل» بنیاد حکومت الهی را برکند. نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد. لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانی چون فرزندان وحی احیا و پشتیبانی فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن علی آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید، تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و از رهاوردهای آن پاسداری نماید.

و اینک که پاسداران از سپاه و کمیته های عصر حاضر، این روز بزرگ پر برکت جاوید را روز پاسدار اعلام نموده اند، مسئولیتی بس بزرگ و تکلیفی بس عظیم را عهده دار شده اند، گویی آنان به یاد پاسداران عاشورا و انگیزه جانفشانیها و فداکاریهای کربلا این روز را انتخاب نمودند و نیکو انتخابی است و بزرگ مسئولیتی. نیکوست که ادامه خون سرخ تشیع را تداعی می کند و پر مسئولیت است که انگیزه آن فداکاری و جانبازی آن چنان لطیفه الهی دارد که آن خون را «ثار اللَّه» و از مرزهای حجب نور و ظلمت فراتر برده و از خودیها و خودبینیها پیراسته و به مرز «العبودیةُ جوهرةُ کنهها الرّبوبیة» «1» رسانده و آراسته و دست ما از آن کوتاه است. لکن مأیوس نشوید و کوشش کنید تا به کوشش خویش رنگ اسلامی- الهی بیشتری دهید و به فداکاری خویش اخلاصمندتر باشید که بحمد اللَّه هستید.

شما عزیزان که از بدو انقلاب از متن جامعه اسلامی جوشیدید و در جهاد حق علیه باطل و رژیم شاهنشاهی کوشیدید و اکنون در جهاد اسلامی مقابل کفر صدامیان یعنی امریکای خونخوار همدوش با برادران ارتشی و سایر قوای مسلح از بسیج گرفته تا عشایر برومند در رزم و جهاد مقدس جانبازی می کنید و افتخارات بزرگ برای ملت و اسلام می آفرینید، باید بدانید که خدا پشتیبان لشکریان خویش است و همیشه در نهایت حق پیروز است.

امریکای جهانخوار باید بداند که ملت عزیز و خمینی تا نابودی کامل منافعش او را راحت نخواهند گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدایی خود ادامه خواهند داد. ملت ما همان گونه که نشان داده اند، تحمل تمام کمبودها را برای حفظ شرف و آبروی خویش خواهد نمود. ملت مقاوم ما از روز اول مبارزه اش می دانست که با تمام قدرتها و ابرقدرتها دست به گریبان است و باید بداند که تمام ایادی داخلی و خارجی قدرتها و ابرقدرتها خصوصاً امریکای جنایتکار برای شکست ما از تمام امکاناتش استفاده خواهد نمود، ولی چاره چیست که کوه مصیبتها در مقابل حیثیت اسلامی- ایرانی ما چون کاهی است و مردم ما باید خود را آماده این درگیری حسینی تا پیروزی کامل بنمایند، که مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگی سیاه است.

و ما امروز به انتظار شهادت نشسته ایم تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانی با سرافرازی بایستند و بار مسئولیت استقلال واقعی را در تمامی ابعادش به دوش کشند و با افتخار پیام رهایی مستضعفین را در جهان سر دهند. شما دلاوران سلحشور و شما سپاهیان انقلاب اسلامی مردم ایران، شما از همان روزهای اول هدف ناجوانمردانه گروهها و گروهکهای منحرف واقع شدید و این خود فخری بر افتخارات شما افزود، و اکنون نیز آن کس که از اسلام بیشتر گریزان است، دشمن سرسخت تر شما عزیزان است.

بکوشید که نفاق افکنان در شما رخنه نکنند و میان شما و برادران رزمنده دیگرتان جایی نیفکند؛ که اکنون قوای نظامی و انتظامی همچون شما و سایر قوای مسلح مردمی لشکریان اسلامید و برادران ایمانی.

بهوش باشید که از تفاله های رژیم طاغوتی و مکتبهای انحرافی آسیب نبینید که دشمنان اسلام در کمینند و قلمهای زهرآگین از هر سو از غلافها کشیده شده تا جمهوری اسلامی را از صحنه به در کنند و بجز جمهوری اسلامی به هر چه باشد گردن نهند. اینان همانها هستند که از اول از اسم جمهوری اسلامی وحشت داشتند و اکنون نیز وحشت دارند و با قلم و قدم هر چه بیشتر در هَدْم آن و دولت مردمی شما می کوشند؛ لکن باید بدانند که سیل خروشان ملت آنان را چون خسی بر کنار خواهد زد و قدرت الهی اسلام فوق آن است که در مغزهای بی محتوای آنان بگنجد. و شما مطمئن باشید که هر گاه تکلیف شرعی احساس شود، به راهی که خداوند قاهر پیشاروی ملت گذاشته است  هدایت خواهند شد. این جانب روز مبارک پاسدار را به شما دوستان و سایر قشرهای ملت، بلکه به مستضعفان جهان تبریک می گویم و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم.

درود بر رزمندگان مجاهد، درود بر سپاه پاسداران، درود بر کمیته های انقلابی، درود بر شهدای راه اسلام، درود بر بازماندگان شهدا و درود بر آسیب دیدگان جنگ تحمیلی و درود بر ملت ایران.(صحیفه امام، ج 14، ص: 406-409)


روز مبارکِ سوم شعبان المعظم، روز پاسدار است و روز تحقق پاسداری از اسلام، از حقیقت، از مکتب الهی؛ روز تولد بزرگْ پاسداری که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد. مکتبی که می ‏رفت با کجروی های تفاله جاهلیت و برنامه‏ های حساب‏ شده احیای ملی گرایی و عروبت با شعار «لا خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحْیٌ نَزَلْ» محو و نابود شود، و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا کشاند؛ که ناگهان شخصیت عظیمی که از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رُسل محمد مصطفی و سید اولیا علی مرتضی، تربیت و در دامن صدیقه طاهره، بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی ‏نظیر و نهضت الهی خود، واقعه بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید.

سلام و صلوات خداوند بر روان پاک آن حضرت و خاندان و اصحابش که ما را از ظلمت جاهلیت به نور اسلام هدایت فرمود. حال ای ملت اسلام و امت محمد! بر ماست که از امام بزرگمان پیروی کنیم و با فداکاری از انقلاب اسلامی پاسداری کنیم؛ و برای ادامه این مکتب عزیز که رهایی مستضعفان جهان و سرکوبی مستکبران است، از هواهای نفسانیه که میراث شیطان است بر حذر باشیم، و توطئه دشمنان کشور اسلام را که ایجاد یأس و سستی است، در نطفه خفه کنیم. وای پاسداران عزیز! که از متن ملت مسلمان متعهد بپا و از انقلاب اسلامی و نهضت مقدس پاسداری کردید و با فداکاری و خونِ پاک برادران جانباز مجاهد خود، انقلاب را به ثمر رساندید و با همت بزرگ خود و ملت غیور و قوای نظامی و انتظامی متعهد، ایران عزیز را از لوث رژیم منحط شاهنشاهی پاک و دست جنایتکار اجانب را از کشور اسلامی قطع کردید، بهوش باشید که دشمن در کمین است و طرفداران شیطان بزرگ و رژیم غاصب، دست اندر کار توطئه.( صحیفه امام، ج‏12، ص: 441 و 442)


 پاسداری فقط پاسداری مرز نیست. پاسداری یک معنای وسیعی دارد. هر یک از ما پاسداریم نسبت به دیگران. من باید نصیحت بکنم به شما؛ شما به من نصیحت کنید. من به شما بگویم که امروز که روز امتحان است خوب از امتحان بیرون بیایید. شما هم به من همین معنا را بگویید. من به شما عرض کنم که با مظلومها، با زیردستهای خودتان، خوب رفتار کنید؛ عادلانه رفتار کنید. شما هم به من بگویید همۀ ما مسئولیم: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ همه مان مثل شبانها هستیم؛ و همه مان مسئول هستیم از این شبانی. همان طوری که می دانید شبان نسبت به آن گوسفندهایی که زیردستش است محبت دارد، آنها را در جایی که علفزار باشد، در جایی که آب خوب باشد، می برد و آنجا تربیت می کند. همۀ ما نسبت به هم اینطور باید باشیم؛ مثل شبانی که گوسفندهای خودش را با محبت، بدون آزار، تربیت می کند، ما هم اینطور باشیم. نبادا که یکی از ما خدای نخواسته حالا که آزاد است به آن دوست زیردستش، به آن شخص زیر دستش، تعدی بکند، تجاوز بکند. تعدی و تجاوز عبارت از همانهایی است که اسلام منع کرده است.(صحیفه امام، ج 7، ص 491)


من امیدوارم که همان طوری که شما پاسدارهای اسلام هستید، پاسداری از خودتان هم بکنید، پاسداری از نفس خودتان بکنید؛ نگذارید نفس سرکشی بکند، هر کاری می خواهد بکند. مهار کنید نفس خودتان را که تابع اسلام باشد. هرچه خدا می خواهد عمل بکنید.(صحیفه امام، ج8، ص122)


اگر پاسدارهای اسلامی ما پاسداری از خودشان هم بکنند که در این خدمتی که هستند یک خدمت صادقانه، یک خدمت عاشقانه برای اسلام و یک خدمتی که مستقیم در راه اسلام باشد اگر بکنند، اینها پاسداری را حقش را عمل کردند... لهذا شما جوانها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و روحانیون که پاسدار احکام اسلام و قرآن هستند وظیفه تان زیاد و شغلتان شریف. شغل شغل شریف؛ برای اینکه پاسداری از اسلام یک شغل بسیار شریفی است؛ و مسئولیتش هم زیاد است. باید حفظ کنید این حدود و ثغور اسلامی را. فقط این نباشد که ما پاسدار هستیم، ما هم بگوییم ما روحانی هستیم، شما هم بگویید ما پاسدار، و خدای نخواسته به وظایفی که پاسداران و روحانیون باید عمل بکنند ما یکوقت خدای نخواسته نکنیم. باید همان طوری که مدعی هستیم ما که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهوری اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان ابتدائاً مرزمان همان مرز اسلام باشد، راهمان همان راه مستقیم اسلام باشد؛ تا این ادعای ما پیش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمایید که مردم هم مطلع نشوند که ما برخلاف داریم عمل می کنیم، خدا که می داند؛ در محضر خداست. در پیشگاه خدا ما نمی توانیم آن وقت ادعا کنیم که ما پاسدار هستیم. برای اینکه ما که خودمان برخلاف موازین اسلام خدای نخواسته عمل بکنیم، بعد بخواهیم ادعا کنیم که ما نگهبان اسلام هستیم، کسی که خودش برخلاف اسلام عمل می کند نمی تواند بگوید من نگهبان هستم؛ یک کسی که خودش دزد است نمی تواند بگوید من نگهبان هستم، من پاسبان هستم. پاسبان وقتی دزد باشد پاسبان نیست؛ دزد است. پاسدار خدای نخواسته اگر برخلاف موازین اسلام باشد، پاسدار نیست. این یک آدمی است که برخلاف اسلام است.(صحیفه امام، ج 8، ص 278ـ280)


پاسداری از جمهوری اسلام و مکتب اسلام این است که ما اعمالمان همان طوری که اسلام مقرر فرموده است باشد. اگر اعمال پاسدارهای جمهوری اسلام همان اعمال اسلام باشد، موافق رضای خدا باشد، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد، حتی [با ]آنهایی هم که معصیت کار هستند.(صحیفه امام، ج 8، ص 379)


بنابراین، از من تا آقا، تا همۀ اقشار ملت، الآن پاسداری از اسلام به این معنا[ست ]که همچو پاسداری بکنیم که بهانه دست این اشخاصی که بهانه گیر هستند و جرم من را و جرم شما را پای مکتب حساب می کنند، یک همچو بهانه ای دست اینها ندهیم. از خودمان پاسداری کنیم. بدانیم که ما تحت مراقبت دشمن هستیم؛ تحت مراقبت دوست هستیم؛ تحت مراقبت اولیای خدا هستیم؛ تحت مراقبت خدا هم هستیم. عالم محضر خداست، الآن ما در محضر خدا هستیم. خدا همه جا هست؛ حضور دارد. اگر خلافی بکنیم، در حضور خدا خلاف کردیم؛ در محضر خدا خلاف کردیم. و با ادعای به اینکه جمهوری اسلامی است و الآن هم رژیم، رژیم جمهوری اسلامی است، اگر خدای نخواسته ما به وظایفی که باید پاسدار عمل کند [عمل نکنیم]، من هم پاسدارم، آقا هم پاسدار است، و شما همه، همۀ ملت اسلام پاسدار اسلامند: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤول همه باید رعایت بکنند، همه مسئول هستند، اگر بنا باشد که خدای نخواسته در یک قطعه از زمان که حساسترین قطعات زمان است بر کشور ما و بر اسلام، اگر خدای نخواسته از پاسدار، چه پاسدار روحانی، که آنها هم همه پاسدارند ـ روحانیون ـ و چه شما آقایان که پاسدار هستید، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطایی واقع بشود، اینهایی که دشمن اند پای اسلام حساب می کنند. دوستها نه، دشمنها پای اسلام حساب می کنند و مکتب ما را می کوبند، و این یک مسئولیت بزرگی است برای همه.(صحیفه امام، ج 8، ص 388)


همه باید پاسداری بکنیم؛ لکن یک پاسداری است که از قوّۀ جوان برمی آید؛ یک پاسداری است که از ماها، که با صحبت باید.(صحیفه امام، ج 9، ص 45)


روحانیون و پاسداران هر دو طایفه پاسدار هستند؛ پاسدار اسلام. همۀ ملت، پاسدار اسلام باید باشند: کُلُّکُم رَاعٍ. همه باید مراعات کنید، همه تان «راعی» هستید، همۀ مردم، و همه هم مسئول هستند؛ یعنی همه باید همان طوری که یک شبانی یک گله ای را می برد و رَعْی می کند و می چراند و به جاهای خوب باید ببرد، مسئول این است که این را به جاهای خوب و به علفچراهای خوب ببرد و به آبهای خوب، و مسئول است پیش صاحبان او به اینکه چرا نبردی؟

همۀ ما آن حال را داریم، مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان. و همه مان باید مراعات بکنیم؛ یعنی نه اینکه مراعات خودمان را؛ من مراعات همۀ شما را بکنم؛ شما هم هر یک مراعات همه را. یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه «چرا»بگوییم، همه را. به هر فردی، لازم کرده به اینکه امر به معروف کند. اگر یک فرد خیلی به نظر مردم مثلاً پایین یک فردی که به نظر مردم خیلی اعلا رتبه هم هست، اگر از او یک انحرافی دید، بیاید ـ اسلام گفته برو به او بگو نکن ـ بایستد در مقابلش بگوید این کارَت انحراف بود نکن. می گویند عمر گفت ـ در وقتی که خلیفه بود ـ که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلاً بگویید و چه بکنید. یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو می ایستیم. اگر تو بخواهی خلاف بکنی، ما با این شمشیر مقابلت می ایستیم.

تربیت اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا و در مقابل راه انداختن نهضتهای اسلامی، هیچ ملاحظه از کسی نکند. این آقاست این غیر آقا، این پدر است این پسر است، این رئیس است، این مَرئوس است، ابداً این مسائل نباشد در کار. مسأله این باشد که این آیا به طریق اسلام دارد عمل می کند یا نه. به طریق اسلام عمل می کند، هر فردی باشد باید از او قدردانی کرد و تشویق کرد و محبت به او کرد. برخلاف اسلام که باشد، هر فردی می خواهد باشد، یک روحانی عالیمقام باشد، یک آدمی باشد که مثلاً رأس باشد، یک سرکرده باشد، وقتی دیدند برخلاف مسیر دارد عمل می کند، هر یک از افراد موظفند که به او بگویند که این خلاف است، جلویش را بگیریم...

الآن شما اسم شریف پاسداری برایتان ثبت است؛ پاسدار اسلام، پاسداران انقلاب اسلامی، پاسدار انقلاب اسلامی، لفظ نیست، واقعیت است، یک واقعیتی است. این واقعیت است که شما هر جا اگر یکی پیدا بشود و برخلاف مسیر اسلام بخواهد یک کاری بکند و یک گروهی چه بکند، این واقعیت است که شما را می کشاند آنجا، حرکت می کنید به آنجا، آن فتنه را خاموش می کنید. این یک واقعیتی است که چنانچه ما اسممان پاسدار بود و واقعیتمان پاسدار اینکه خودمان را، از خودمان پاسداری بکنیم که برخلاف مسیر اسلام حرکت نکنیم. از پاسدار وقتی برخلاف پاسداری یک چیزی دیده بشود، نمی گویند این آقا این کار را کرده؛ می گویند پاسدارها اینطوری هستند. و این یک مسئولیت بسیار بزرگی است که به عهده تان هست، به عهدۀ ما هم هست. ما هم، در بین ما هم، این مسأله است که اگر یک اهل علمی خدای نخواسته یک خلافی بکند، می گویند آخوندها اینجورند، می روند سراغ آخوندها. اگر یک کمیته ای یک کاری بکند، می گویند این کمیته ها، کمیته های اسلام اینطوری است. دشمنها ایستاده اند که از «شخص» مطلب را ببرند بالا، برسانند به «نوع»؛ از آنجا ببرند بالا برسانند به «اسلام». دشمنهای ما اینطوری؛ این کاره اند، فکر این مطلب هستند؛ یعنی آن مرکزی را که از آن ترسیده اند می خواهند بکوبند؛ و آن اسلام است، آن را می خواهند بکوبند. گاهی به اسم معمَّمین می کوبند؛ گاهی به اسم پاسدارهای اسلامی؛ گاهی به اسم کمیته های اسلامی؛ گاهی به اسم دادگاههای اسلامی، اینطوری.

ما موظفیم که بهانه دست این اشخاصی که غرض دارند ندهیم. هر یک خودمان را مواظبت کنیم و پاسداری از خودمان بکنیم؛ و هر یکمان از رفقا فرض کنید پاسداری بکند. آقا خودش را حفظ بکند؛ و مأمور حفظ شما و شما و شما هم هست. نه این است که مأمور است [برای] خودش؛ مأمور است خودش نماز بخواند؛ نخیر مأمور است که شما را وادار کند به نماز خواندن؛ من را وادار کند به نماز خواندن، همه مأموریم. خودش فقط مثلاً بدگویی به مردم نکند بی جهت؛ این خودش هست؛ اگر شما هم کردید، این مکلف است؛ یعنی تکلیف الهی دارد به اینکه جلوتان را بگیرد. امر به معروف و نهی از منکر دو اصلی است در اسلام، که همه چیز را می خواهد اصلاح کند؛ یعنی با این دو اصل می خواهد تمام قشرهای مسلمین را اصلاح بکند. به همه مأموریت داده، به همه، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهای صحیح، و جلوگیری کنید از کارهای فاسد. اینطور نیست که شما فقط یک مأموریتی دارید، و آن این است که خودتان یک کارهای خوبی بکنید، از کار بد احتراز کنید. مأموریت زیادتر از این است، خودتان و همه را، هم خودتان، هم همه را. و هیچ فرقی هم بین قشرها در این امر نیست که همه باید اطاعت خدا بکنند و همه باید حفظ این پاسداری را بکنند، مهم این است. پاسداری خیلی شریف است، برای اینکه خدمتگزاری به اسلام است؛ حفظ اسلام است. و مسئولیتش خیلی زیاد است، برای اینکه اگر خدای نخواسته پاسدار برخلاف مقررات پاسداری و برخلاف مقررات پاسداری اسلامی عمل بکند، یکوقت می بینید که با قلم اشخاصی که می خواهند چهرۀ اسلام را وارونه نشان بدهند، آنها به فعالیت می افتند و بهانه دستشان می آید و اسلام را بد معرفی می کنند، و مکتب ما خدای نخواسته یکوقت شکست بخورد. اگر مکتب ما شکست بخورد، رفتیم تا آخر؛ تمام شده دیگر کار. اگر در این زمان، در این زمانی که این نهضت پیدا شد و این قُلْدُرها را، این چپاولگرها را، همه را خارج کرد و بیرون کرد همه را، اگر به جای او یک غارتگر و چپاولگر به حدود خودش بنشیند، نهضت ما از بین می رود، و مکتب ما شکست می خورد. و این به عهدۀ من و شما و همه است؛ باید حفظش بکنیم.(صحیفه امام، ج 10، ص 109ـ112)


همۀ ما و همۀ ملت باید پاسدار باشد و پاسدار از اسلام و قرآن کریم باشد. این راه مستقیم است؛ راه پاسداری از اسلام، راه مجاهده در راه اسلام، در راه خدا، این راه مستقیم است. این همان صراط مستقیمی است که شما در نماز از خدا می خواهید. انحراف پیدا نکنید که انحراف یک طرفش مَغضُوبِ عَلَیهِم است، و یک طرفش ضالّین، است.(صحیفه امام، ج 12، ص 367)


اگر بنا باشد که سپاه پاسداران به طور هرج و مرج کار بکنند، هر که، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرّض بکند و مال مردم را ـ خدای نخواسته ـ بگیرد، این پاسدار اسلام نمی شود، این طاغوت است به صورت دیگر درآمده.(صحیفه امام، ج 12، ص 408)


 من امیدوارم که این زحمتهایی که جوانهای ما می کشند، [پاداش] اینها نظیر [پاداش] همان جوانهایی [باشد ]که در صدر اسلام زحمت می کشیدند و دنبال این نبودند که از مردم به آنها یک مرحبایی گفته بشود، یا یک اجرتی بگیرند. گاهی همین لشکرهایی که در صدر [اسلام] بودند و آنطور زحمتها را می کشیدند در تاریخ ثبت است که گاهی اینقدر فقیر بودند که در حال جنگ، شبانه روز با یک خرما زندگی می کردند، گاهی از این هم بدتر می شد، که یک خرما را این آدم می گذاشت دهنش، همین که احساس می کرد شیرینی را، از دهانش در می آورد می داد آن یکی، آن هم به آن یکی، آن به دیگری، و هکذا؛ ولی خدمت کردند برای اسلام، و اسلام را عظمت دادند و گسترش دادند و حالا رسیده است به ما، حالا نوبت ماهاست.پاسدارهای ما، شما آقایان، همه، از اینکه مثلاً در اینجا جبران نمی شود هیچ ابداً افسرده نباشید، خوب، اعمالی که برای خداست جبران ندارد، مگر آنکه خدا [پاداش ]بدهد. یک عمل صالحی که برای خدا باشد همۀ این دنیا هم جبران آن نیست.(صحیفه امام، ج 12، ص 434ـ‏435)


مادامی که ما پاسدار واقعی باشیم کشورهای بزرگ نمی توانند کاری انجام دهند؛ و علّت فشار دنیا هم این است که می بینند در این مملکت نه کودتا معنی دارد و نه هجوم نظامی، و ایران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصی پیدا کرده است، لذا ما را آرام نمی گذارند. و ما باید به همه سفارش کنیم که برای اسلام خدمت کنند و همه در صف واحدی قرار بگیریم که انحرافی پیش نیاید، و باید همیشه احساس کنیم که تنها خودمان هستیم در برابر این همه دشمنان. باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایش خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم.(صحیفه امام، ج 17، ص 439ـ440)


هر انسانی که مشغول کاری می شود البته مشکلات دارد و کسی که بخواهد مشکلی در کاری نباشد باید مثل مرده ها در قبرستان برود و یا منزوی باشد. اگر قرار باشد افراد متعهد کنار بروند. مسئول هستند. آنان که کمر برای حفظ اسلام بسته اند باید اگر همه هم رفتند، آنها بمانند. ان شاءاللّه  همه موفق و مؤید باشید که همانطور که تا به حال عمل کردید بعد از این هم عمل کنید.(صحیفه امام، ج 18، ص 348)

 

. انتهای پیام /*