گاهی با امام قدم می زدم.ایشان در شبانه روز سه بار قدم می زدند و این اوقات بهترین فرصتی بود که می شد ایشان را دید...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:13
آقا به من گفتند: ((این گل چند روزه است؟)) گفتم نمی دانم...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:12
یک بار امام حین قدم زدن مقابل یک گل دیواری ایستاده و گفتند:هر وقت من به این گل نگاه می کنم ،می گویم این علی است که دارد شکفته می شود...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:11
روزی امام در ایوان منزل مشغول نماز مغرب بودند.یکباره صدای آژیر طنین انداز شد...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:10
یک روز که با امام مشغول قدم زدن بودم ایشان در مقابل یک ساقه گل محمدی ایستادند و گفتند:علی که می آید دستش را به این گل بزند ،تیغ دستش را می برد...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:10
یک بار که با امام در حیاط قدم می زدم به من گفتند:اگر گفتی کدام یک از درختها قشنگ تر است؟
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:9
شاید در میان مراجع تقلید و علمای بزرگ ما ،این ویژگی امام خمینی هم استثنایی باشد که از زمان نوجوانی یعنی حدود هشتاد سال پیش ، کاملاً به فکر سلامتی خود بودند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:8
امام آگاهی زیادی از فن شنا نداشتند ولی در حد معمولی شنا می دانستند.
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:7
بچه که بودم نانم را در داخل کاسه ماست زدم و خوردم.همین که می خواستم بزنم توی ماست انگشتم به ماست خورد...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:6
باور کنید امام قرص که می خوردند با قاشق می خوردند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:5
امام روزی هفت بار ادوکلن مصرف می کنند.چون بین دو نماز مستحب است که عطر مصرف شود...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:5
ما وقتی وارد اتاق امام می شدیم فضای اتاق پر از عطر بود...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:4
امام به جهت تمیزی که دارند دمپاییهای مختلفی دارند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:4
امام همیشه زیاد حمام می رفتند و زیاد لباس عوض می کردند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:2
امام وقتی که از حسینیه به اتاقشان می آیند قبایشان جدا است ،عمامه شان جدا است...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 11:1
آقا خیلی پاکیزه بودند.به حدی که یکی از خصوصیات بارز ایشان ،نظافت زیادشان بود...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:36
امام معتقدند اتاق باید پر نور باشد البته هر وقت از اتاق بیرون می روند چراغها را خاموش می کنند.
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:34
امام در مورد اسراف نکردن خیلی تأکید می کردند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:34
یکی از دوستان از من تقاضا نمود که جهت تبرک ،باقیمانده آب وضوی آقا را برایش ببرم...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:33
امام در جوانی طلبه ای بودند که با یک مقدار پول که از ارث پدر داشتند زندگی می کردند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:32
وقتی که مادرم صحبت می کنند ،ما می فهمیم زندگیشان خیلی در فشار گذشته است...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:31
مادرم هم گاهی تعریف می کند از گذشته که حالا می تواند آدم بگوید یک گله است به اینکه چه سختی هایی را تحمل کرده اند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:26
امام تا این حد مواظب بودند که اگر ما مشغول نوشتن چیزی بودیم به ما می گفتند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:25
امام با افراد خانواده بسیار گرم و مهربان بودند و در عین حال به خاطر جذبه ای که داشتند از آقا حساب می بردیم...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:24
یک روز مادرم می گفت که آقا بعد از شهادت دایی مصطفی ثواب مستحباتشان را با ایشان نصف کرده بودند...
چهارشنبه, مهر 25, 1397 10:23