دست من بَر سر زلفیْن تو بند است امشب باخبر باش که پایم به کمند است امشب جان مَن در خور یک بوسه ای از لعل تو نیست قدس من! باز بگو بوسه به چند است امشب
اصلاً در دوران زندگی امام من تاکنون ندیدم یک مرتبه با یک کسی بلند صحبت کنند...
امام خیلی صمیمی ،خودمانی و مهربان هستند.مخصوصاً با مادرمان که از همه جهت احترام ایشان را دارند...
احترامی که امام به خانم می گذاشتند بسیار زیاد بود...
اگر روزی خانم غذا را تهیه می کردند هر چقدر هم که بد می شد کسی حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعریف می کردند...
یک زمانی هم آقا بیمار بودند و هم خانم.ما معمولاً دو سه نفر بودیم...
اگر زمانی ما دو ،سه نفری باهم نزد امام می رفتیم و صحبت می کردیم ،آقا می فرمودند شما:((چرا اینجا نشسته اید و مادرتان در آن حیاط تنهاست؟ بروید پهلوی مادرتان صحبت کنید))
یکبار مثل اینکه کارگر خانه به مرخصی می رود ،مادرم سینی غذا را دستشان می گیرند و می آورند سر سفره...
یادم می آید بچه که بودیم و با توپ توی اتاق بازی می کردیم. توپ را زدیم و شیشه را شکستیم...
در طول 60 سال هیچ وقت از خانم حتی یک لیوان آب نخواستند...
هر وقت برای حضرت امام حادثه ای مانند بیماری اتفاق می افتاد ،ایشان نزدیکان را فرا می خواندند و سفارش مادرمان را می کردند...
امام علاقه و محبت وافری به همسرشان داشتند به طوری که از نظر امام همسرشان در یک طرف قرار داشت و بچه هایشان در طرف دیگر...
یک روزی مادرم نقل می کردند که امام در اوایل زندگی شان به من یاد دادند که کته چگونه درست می شود...
یک روز مادرم مهمان داشتند.مهمان حالا یا سرزده آمده بود و یا بالاخره کارها درست و آماده نبودند...
اوایل زندگی مان هفته اول یا ماه اول ،یادم نیست ،به من گفتند من به کار تو کاری ندارم به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش...
ملاک امام برای ازدواج این بود که از یک خانواده متدین و شناخته شده ،همسر بگیرند...
خانم تعریف می کردند که چون بچه هایشان شبها خیلی گریه می کردند و تا صبح بیدار می ماندند ؛امام شب را تقسیم کرده بودند...
زمانی که پدرم می خواست به تهران بیاید آقای لواسانی به آقا روح الله گفته بود چرا ازدواج نمی کنی؟
غیر از شب های ماه رمضان که قرار نبود کسی دیگر روزه بگیرد ،ایشان هیچ کس را بیدار نمی کردند...
در یکی از آن روزها که نوبت شستن ظروف به عهده من بود ،احساس خستگی می کردم و از خواهر خود خواستم که به جای من آن مسئولیت را انجام دهد...
در جمع که نشسته بودیم یک مرتبه می دیدیم که آقا دارند به طرف آشپزخانه می روند...
امام به پسرها و نوه هایشام القا می کردند که انتظار کار کردن از زنشان را نداشته باشند...
نمازت را خوب بخوان ،چون پیامبران همیشه نماز می خواندند و نماز راه عبادت و حرف زدن با خداست...
آقا همیشه به ما توصیه می کردند که مواظب باشیم مرتکب معصیت نشویم...
شیطان از همین جا سراغ آدم می آید.اول به انسان می گوید منزل شما احتیاج به نرده دارد...
یکی از مسائلی که حضرت امام روزهای آخر به من توصیه می کردند ،خواندن دعای عهد است...
برنامه ها و فعالیتها
جشنواره و همایشهای ادبی
-----------------------------------
جشنواره فیلم و فیلمنامه
جشنواره تئاتر و نمایشنامه نویسی
جشنواره عکس
جشنواره و همایشهای هنرهای تجسمی
آموزش مجازی اندیشه امام خمینی(س)
نشستهای تخصصی تبیین اندیشه امام خمینی(س)
نمایشگاههای فرهنگی
دیدارها و بازدید ها
مناسبتها و بزرگداشتها
موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س) اصفهان
آدرس : اصفهان فلکه فیض -پل خواجو - نگارستان امام خمینی (س) کدپستی : 33131-81656
تلفن: 36615558-36615559 پیش شماره: 031
نمابر 36615557
پست الکترونیک : info@imam-khomeini-isf.ir
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است.پیاده سازی و اجرای سایت: نوفا