کد مطلب: 3547 | تاریخ مطلب: 24/09/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 24 آذر ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  24 آذر ماه

مصاحبه [با خبرگزاری «وفا» درباره اسلامی بودن نهضت و تشکیل اسرائیل ]24 آذر 57

مصاحبه [با تلویزیون آلمان، درباره موضع انقلاب در برابر حامیان خارجی شاه ]آذر 57

حکم [اعزام آقای محمد منهاج به استرالیا جهت تبلیغ احکام اسلام ]24 آذر 58

مصاحبه [با روزنامه «تایم» در تشریح ابعاد جنایتهای امریکا در ایران ]24 آذر 58

نامه [به دانش آموزان دبستان دخترانه فاطمیه (پاسخ نامه محبت آمیز دانش آموزان)]24 آذر 61

پیام [هشت ماده ای به قوه قضاییه و ارگانهای اجرایی (اسلامی شدن قوانین)]24 آذر61

اجازه نامه [به آقای سید علی قاضی عسکر، در امور حسبیه و شرعیه ]24 آذر 64

نامه [به آقای محمود محمدی عراقی (قانونمند کردن تصمیمات و ضوابط در سپاه)]24 آذر67

 

مصاحبه [با خبرگزاری «وفا» درباره اسلامی بودن نهضت و تشکیل اسرائیل ]

زمان: 24 آذر 1357/ 14 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: نهضت ایران، صد در صد اسلامی- تشکیل اسرائیل و فاجعه ای دردناک

مصاحبه کننده: خبرنگار خبرگزاری فلسطینی وفا

سؤال: [مولانا الامام، بدون شک زندگی طولانی شما پر از تجربه های مختلف و تغییرات و تحولاتی بوده است، و این سبب شده است که امروز از موضع قوی با مسائل برخورد کنید و خواسته ها و نظرات خود را خیلی واضح بیان نمایید. مضافاً بر اینکه میلیونها نفر از مردم ایران از رهبری شما در مبارزه خود برخوردارند. از حضورتان تقاضا داریم که مهمترین مراحل این تجربه های تاریخی و آثار آنها را که در خط امروزی مبارزه شما تبلور یافته است، بیان نمایید]

جواب: پیش از بیان تجربیات دورانی که من خودم شاهد آن بوده ام، تذکر و توضیح یک نکته لازم است. و آن اینکه نهضت موجود ملت ایران، همچنان که بارها گفته ام یک نهضت صد درصد اسلامی است و خط مشی و هدفها و راههای آن از اسلام الهام می گیرد. اگر ملت ایران حاضر به سازش با شاه نیست، که یک فرد ظالم و جنایتکاری است، به این دلیل است که اسلام اجازه نمی دهد که ظالمی بر مردم حکومت کند. ملت ایران، با رژیم سلطنتی مخالف است، زیرا رژیمی است تحمیلی که هر گز متکی به آرای ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادی، مخالف با اراده و خواست مردم است، و خود را موظف به تأمین هدفها و خواسته های مردم نمی داند و حکومت چنین رژیمی، حکومت طاغوتی است و اسلام اطاعت از این حکومت را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتی را واجب شمرده است. و این مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم که پایین ترین مرتبه نهی از منکر است، شروع شده، تا قتال و جنگ با دشمن ادامه دارد، تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردد. و اگر ملت ایران علیه تسلط اجانب مبارزه می کند، باز هم از اسلام دستور می گیرد، زیرا مردم مسلمان حق ندارند که غیر مسلمین را در امور خود دخالت بدهند، که مسلط بر سرنوشت آنان شوند. و واجب است که با این مسلط مبارزه اسلامی کنند، تا استقلال جامعه خود را به دست بیاورد. و نسبت به تجربه های عمر خودم، ما می بینیم که رضا خان که هیچ گونه صلاحیت حکومت را نداشت، به زور اجانب و بر خلاف میل ملت، بر مردم ایران تحمیل شد و با روی کار آمدن رضا خان این سه اصل اسلامی در امر حکومت پایمال شد، اول اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامی و دوم اصل آزادی مسلمین در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و سوم اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین. و اگر در آن روز برای احیای این سه اصل اسلامی اقدام شده بود، کار به اینجا نمی کشید، و دیده ایم که رضا خان چه جنایاتی نسبت به کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران مرتکب شد. بعد از سقوط رضا خان، پسرش محمد رضا خان سرِ کار آمد و بر خلاف اصول سه گانه فوق، حکومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتی نداشت. از این جهت به خواسته های جزئی مردم که پدرش نادیده گرفته بود، تن داد و بعد که مسلط شد، جنایاتی مرتکب شد که دست کم از پدرش نداشت. و در 25 سال پیش که شاه ضعیف شد و فرار کرد، اگر مخالفین در آن روز به این اصول سه گانه اسلامی توجه می کردند و کار شاه را یکسره می کردند به اینجا نمی کشید. و دیدیم که شاه بعداً مسلط شد و در این 25 سال و بخصوص در این پانزده سال اخیر جنایاتی مرتکب شده است که روی مغولان و چنگیزها را سفید کرده است، که ابعاد جنایاتش در بیان نمی گنجد. و از این رو در این مرحله حساس، ملت ایران تصمیم گرفته است که متکی به اسلام و با الهام از اصول مترقی اسلام، نهضت خود را به پیش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامی، جامعه خود را از نو بنا کند و هیچ گونه سازش و راه میانه و امثال این توهمات را نپذیرد.

[در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، خواب صهیونیستی تحقق  یافت. این فاجعه بر مردم ایران چه تأثیری در آن زمان گذاشت؟ و چه عکس العملی داشت؟]

- بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، برای همه مسلمین و نیز برای مسلمانان ایران فاجعه بود، فاجعه ای بسیار دردناک. و باید گفت متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولتهای استعماری آن زمان بودند که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزی کردند و کشورهای اسلامی از دست ابرقدرتها مصیبتهای زیادی دیده اند و این هم یکی از مصایب بزرگ بود، منتها به دست صهیونیستها.

ملت ایران- نه شاه و دولت او- به دلیل احساس عمیق اسلامی خود از دست رفتن فلسطین را به مثابه از دست رفتن پاره ای از پیکر خود می دانست. و به همین دلیل همیشه، علی رغم همکاری شاه و دولتهای دست نشانده او با اسرائیل، عمیقترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینی کرده است. من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده ام. و چه بسیار از ایرانیان، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به تجاوزات اسرائیل، به زندان رفته اند و شکنجه دیده اند. و ما همیشه به عنوان یک وظیفه اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفه الهی عمل خواهیم کرد.

[باید دانست که تجربه مصدق به همه ثابت کرد که علل شکست را جستجو نمایند و نتیجتاً به گروههای مختلف سیاسی نشان داد که باید روش مبارزه را تغییر دهند. تقاضا داریم نتایجی را که از این تجربه گرفته اید بیان نمایید. آن چنان تجاربی که شما را در ایجاد اطمینان و رابطه محکم با ملت یاری نمود]

- من همیشه با روشهای مسالمت آمیز مخالفت کرده ام، شاه به هیچ وجه نمی تواند و نباید سلطنت کند.

[همان طور که می دانید، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویه سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967، قدرت و گسترش یافت. آیا اخبار آن به ملت ایران می رسید؟ به چه وسیله ای؟]

- آری خبر می رسید. به همان وسیله ای که به سایر کشورها می رسید. البته رژیم ایران سعی می کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه کرده است و همیشه اعراب را مشتی مردمی که مسائل را درست درک نمی کنند، معرفی کرده است. رژیم، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است. رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعی همه، چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند، به نفع اسرائیل کار می کردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامه ها مخالفت کردیم و اکنون نیز می کنیم.

[در دهه 1960 شاه چیزی به نام «انقلاب سفید» برای اصلاحات ارضی و تغییرات اجتماعی اعلان کرد. تقاضا داریم حقیقت این نمایشنامه را بیان نمایید. بخصوص اینکه بعضی از وسایل تبلیغاتی، این روزها مثل «پاری ماچ» ادعا می کنند که یکی از علل انقلاب رجال دینی، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر این است که زمینهای ایشان را مصادره کرده است و نیز به خاطر اجرای اصول «انقلاب سفید» است ]

- شاه پس از سالها فکر و مشاوره با حامیان خارجی اش طرحی تهیه کرد که هم بتواند ایران را به نفع خود و اربابانش غارت کند و هم به خیال خام خود، زمینه هر گونه انقلاب داخلی علیه خود را نابود کند. برای توجیه برنامه های ضد ملی خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضی را به میان کشید، به این امید که دهقانان محروم و فقیر ایران را به بهانه صاحب زمین شدن بفریبد و آنان را علیه مخالفین خود بسیج نماید. البته اوج داستان غم انگیز شاه برای مردم ایران، اصلاحات ارضی بود. ولی مسأله آزادی زنان را هم به این نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه کرد و سایر مواد به اصطلاح انقلاب سفید، هر یک نیز در این نمایش مبتذل نقش خاصی ایفا کردند. و اما نتیجه چه شد؟ نتیجه اینکه، کشاورز ایرانی که فقیر و محروم و گرفتار چنگال مالکین بزرگ، که همه از قماش خودشان بودند، بود روز به روز بر فقرش افزوده شد، و سرانجام، برای لقمه نانی به شهرها روی آورد. شاه بلافاصله از این بازار کار ارزان سوء استفاده کرد و به بهانه صنعتی کردن کشور، راه را برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی در مؤسسات صنعتی هموار کرد. و نیز همان مالکین بزرگ را می بینیم که امروز به صورت کارخانه داران بزرگ که همه از وابستگان و سرسپردگان رژیم هستند ظاهر شده اند. دیروز اگر کشاورز ایرانی برای کوچکترین تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زیر شلاق می رفت و اموالش تاراج می شد، امروز هم کارگران برای به دست آوردن حقوق حَقه خود، زیر فشار کارخانه داران به توسط مزدوران رژیم به گلوله بسته می شوند. و در بعضی از روستاها که روستاییانی که حاضر به مهاجرت نشدند، چون دارای زمینهای نسبتاً مرغوبی بوده اند، از خانه هایشان آواره کردند و زمینهای مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند. شاه برای ملت ایران دست به اصلاحات ارضی نزده است، بلکه طراح اصلاحات ارضی یعنی امریکا و سایر دول استعماری اقدام به اصلاحات! کرده است، زیرا نتیجه اصلاحات ارضی شاه، این شده است که امروز در حدود نود درصد مواد غذایی ایران از خارج بخصوص از امریکا تأمین می شود، و نتایج خانمانسوز اصلاحات شاه به همین جا تمام نمی شود. مزدوران شاه گفته اند که علمای مذهبی به دلیل اینکه اصلاحات ارضی زمینهای آنان را از دستشان بیرون برده، علیه شاه قیام کرده اند. کدام زمینها؟ کدام یک از علمای دینی از مالکین ایرانی بوده اند. زندگی علمای دینی که با سادگی در حد مردم معمولی است، آیا نیاز به زمینداری دارد؟! تمام دروغهای شاه و حامیانش برای ملت ایران روشن شده است. ابعاد خیانت شاه در زمینه مسائل اقتصادی به این مسائل تمام نمی شود. شاه از آزادی زنان صحبت می کند. آزادی کدام زن؟! در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند و اکثریت زنان ایرانی را تشکیل می دهند، امروز همه علیه شاهند و سرنگونی او را خواستارند و همه آنان امروز می دانند که آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن. آزادی زن در منطق شاه، یعنی پر کردن زندانها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستیهای اخلاقی شاهانه تن بدهند.

[این روزها، ملاحظه می شود که یکی از شعارهایی که مردم در خیابانهای شهرهای ایران می دهند و همچنین خود شما می دهید این است که کسانی که می کوشند سازش کنند خائن هستند. تقاضا داریم محتوای این شعار و عواقب آن (سازش) را بیان نمایید]

- سازش با شاه یعنی سازش با ظالمی خائن و سازش با چنین موجودی، پیداست که خیانت به ملت ایران و اسلام است. و اما راه حلهای میانه را قبلًا توضیح دادم که چرا نمی پذیریم.

- [آیا ممکن است از چگونگی روابط بین خود و مقاومت فلسطین گفتگو کنید؟ معروف است که بین شاه و اسرائیل روابط آشکاری در میدانهای مختلف برقرار است و بخصوص اینکه شاه، اسرائیل را به نسبت زیادی از طریق ارسال نفت کمک می کند. تقاضا داریم بعد از آزادی ایران از حکم شاه، روابط خود را با اسرائیل بیان نمایید]

- همان طور که قبلًا اشاره کردم، ما همیشه در حد امکانات و قدرتمان از برادران فلسطینی برای پایان دادن به تجاوز اسرائیل و آزاد کردن اراضی اسلامی از دست اسرائیل غاصب، حمایت می کنیم و هر گز کمترین کمکی به اسرائیل نخواهیم کرد.

[درباره جمهوری اسلامی با یک برداشت عمومی بگویید و آیا روابط جمهوری اسلامی با دو کشور بزرگ چگونه است؟]

- جمهوری اسلامی به این معنی است که قانون کشور را قوانین اسلامی تشکیل می دهد، ولی فرم حکومت اسلامی جمهوری است. به این معنی که متکی بر آرای عمومی است. و روابط ما با تمام کشورها بر اساس احترام متقابل به طوری که نه به آنها ظلم می کنیم و نه به آنها اجازه ظلم را می دهیم.

صحیفه امام، ج 5، ص: 235-240

 

مصاحبه [با تلویزیون آلمان، درباره موضع انقلاب در برابر حامیان خارجی شاه ]

زمان: آذر 1357/ محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: موضع انقلاب در برابر حامیان خارجی شاه

مصاحبه کننده: خبرنگار تلویزیون آلمان، کانال یک

سؤال: [آیا فکر نمی کنید که ارتش مدت مدیدی از شاه حمایت کند؟]

جواب: هر گز! برای اینکه ارتش از این ملت است و برای همیشه نمی تواند به روی مردم اسلحه بکشد. امروز سربازان و افسران جوان مشغول فرار کردن هستند. ارتش برای همیشه نمی تواند به برادرکشی ادامه دهد. به همین دلیل دست از حمایت شاه برمی دارد و جذب ملت خواهد شد، ان شاء اللَّه.

[آیا در نظر دارید که کسانی که از شاه- مثل فرانسه- حمایت می کنند در بایکوت اقتصادی قرار دهید؟]

- بعد از رفراندم دو روز عاشورا و تاسوعا، دیگر برای هیچ کس ابهامی باقی نماند که شاه بزرگترین شکست سیاسی خود را خورد. میلیونها مردم سراسر ایران، برای چندمین بار، با تظاهراتی آرام ثابت کردند که شاه را نمی خواهند. همزمان با آن تظاهرات، من به تمام دولتهای سراسر جهان اعلام کردم که دیگر برای شما شکی در این مسأله که مردم شاه را خلع کرده اند نمانده است. از این به بعد هر دولتی که از شاه پشتیبانی کند، ما به آن دولت نه تنها نفت نمی دهیم بلکه تمام قراردادهایی که از این به بعد بسته اید لغو خواهیم کرد، تا زمانی که آن دولت سقوط کند. فرقی بین فرانسه و سایر کشورها نخواهد بود. امیدوارم که از این به بعد فرانسه، دولت و شاه ایران را پشتیبانی نکند.

صحیفه امام، ج 5، ص: 241

 

حکم [اعزام آقای محمد منهاج به استرالیا جهت تبلیغ احکام اسلام ]

زمان: 24 آذر 1358/ 25 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: تعیین نماینده برای تبلیغ اسلام در استرالیا

مخاطب: منهاج، محمد

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد منهاج- دامت افاضاته

جنابعالی با سابقه ای که در امر تبلیغ دارید و با توجه به نیاز شدیدی که مسلمانان جهان به تبلیغ صحیح احکام مقدس اسلام دارند، مسافرتی به کشور استرالیا نموده و این وظیفه مهم اسلامی را در آن منطقه انجام دهید.

امید است ایرانیان مقیم آن کشور و سایر مسلمانان متعهد نیز در این باب همکاریهای لازمه را با جنابعالی بنمایند. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 11، ص: 239

 

مصاحبه [با روزنامه «تایم» در تشریح ابعاد جنایتهای امریکا در ایران ]

زمان: 24 آذر 1358/ 25 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: تشریح ابعاد دخالتها و جنایتهای امریکا در ایران

مصاحبه کننده: روزنامه تایم

سؤال: احساسات ضد امریکایی شدیدی که در ایران ایجاد شده است و احساسات مشابه ضد ایرانی که در امریکا هست حضرت امام آینده روابط ایران و امریکا را در صورت حل شدن بحران فعلی چطور خواهند دید؟ آیا دشمنی بین دو کشور برای یک نسل و احساسات تند برای یک نسل ادامه خواهد داشت؟

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جواب: اما این که، گفتید که در این جا احساسات ضد امریکا هست این جا احساسات ضد دولت امریکا هست. این جا آن وقت هم که می گویند امریکا مقصودشان دولت امریکاست و احساسات نسبت به ملت امریکا نیست. حالا آن جا چه وضعی دارد نمی دانم و من احتمال می دهم که آنها تبلیغات دامنه داری که همه جا کردند و خصوصاً صهیونیست ها تبلیغاتی به ضد ما کردند اسباب این شده است که یک مقدار از ملت امریکا اذهانشان مشوب شده است و آنها گمان می کنند که حرف های آنها صحیح هست. روی این مسأله ممکن است که احساسات آنها نسبت به ایران آن طوری است که گفته می شود که اگر حقایق فاش بشود و ما بتوانیم به وسیله اشخاص، به وسیله مطبوعات و رادیو و تلویزیون و اینها بتوانیم که برگردانیم و حقایق آن طوری که هست به آن جا منعکس بکنیم، آن وقت احتمال بسیار هست که ملت امریکا نظرش برگردد و بشود نظیر نظر ما به آنها که نظر بد نیست، آنها هم نظرشان به ما آن طور بشود.

البته امید این را نداریم که دولت امریکا نظرش از ما برگردد و نظر خوب بشود برای این که دولت امریکا منافع زیاد از دست داده است و بدتر از او آن جوّی که پیش آمده است، در بسیاری از جاها آن جوّ سیاسی که پیش آمده است، آن حیثیت سیاسی اش [را] هم امریکا، دولت امریکا از دست داده.

بنا بر این آنها یک نظر بدی به ما دارند از باب این که ما را دشمن خودشان می دانند و ما در عین حالی که داد مظلومی می زنیم که ما در ظرف سی و چند سال که این شاه بوده در این جا و آنها این را در این جا نصب کردند، چنانکه خود محمد رضا این را اقرار کرد که بعد از این که متفقین آمدند در این جا- که آن وقت یکی روزولت بود که آمد- آنها صلاح دیدند که من و خانواده ما در این جا باشیم که از اول همان طور که پدر او را انگلیس ها آوردند در ایران، خود این [را] هم متفقین یعنی این سه دولت متفق اینها آوردند و مسلط کردند بر ما. خوب ما می بینیم که دولت امریکا بر ما مسلط کرده است یک کسی را که تمام حیثیت ما را، چه ذخایر ما را و چه نیروی جوان های ما را و چه جهات دیگری که ما داشتیم اینها ما را تقریباً خلع سلاح کردند، از این جهت ما نظرمان نسبت به دولت امریکا و ملت ما هم نظرشان به ملت امریکا نظر خوب نیست.

خصوصاً که اخیراً معلوم شد که امریکا در این جا، در ایران یک جایی را به اسم سفارت محل جاسوسی قرار داده، نه فقط جاسوسی برای ایران، بلکه جاسوسی برای منطقه و اشخاصی که جاسوس هستند به اسم اجزای سفارت در این جا مشغول جاسوسی شدند. حالا که ملت ما این را فهمیده است دیگر امریکا، را یعنی دولت امریکا را یک دشمن شماره یک برای خودش حساب می کند و ملت امریکا در نظر ما گناهی ندارند از این باب، لکن باید خودشان بدانند که دولت امریکا همان طور که به ما ظلم کرده است و بد [کرده است ] به ملت [امریکا] هم ظلم کرده است. به ما ظلم کرده از باب این که همه چیز کشور ما را به وسیله عاملش که عبارت از محمد رضاست از بین برده، به آنها ظلم کرده از باب این که شرافت آنها را در معرض خطر انداخته. الآن شرق نسبت به ملت امریکا هم ممکن است که بدبین بشوند و این را کارتر دارد این کار را می کند و باید ملت  امریکا خودش را دریابد، بفهمد این معنا را که با بودن کارتر در رأس ریاست جمهوری، رئیس جمهور بودن او برای امریکا یک خطر بزرگی است و آن خطر این که شرافت ملت امریکا به دست این آدم از بین برود. بنا بر این راجع به بعد از این قضایا و حل [آن ]، باید ما ببینیم چه جور حل می شود قضایا. الآن ما نمی توانیم حدس بزنیم که چه جور حل می شود تا پیش بینی کنیم که اگر حل شد چه خواهد شد.

یک وقت می بینید که حل می شود به این که ایشان نظامی می آورد و- عرض می کنم که- فرض کنید حصار اقتصادی و انحصار اقتصادی، ما را به مضیقه قرار می دهد و بعد هم با قلدری و با زور و با وادار کردن همه کشورهایی که با او دوست هستند ما را منزوی می کند و حل این نیست، این عقده زیادتر است، حل شدنی نیست به این معنا. یک وقت این طور می شود که آخرش ما نمی توانیم، قدرت نداریم که آن کاری را که می خواهیم انجام بدهیم، اگر آن طور بشود، این عقده باقی می ماند و دیگر تا آخر هم قابل حل نیست و اگر اینها درست توجه بکنند به این که کار خطا بوده است تا حالا، بردن یک نفر جانی را در امریکا یک خطا بوده، این خطای اولش را باید حساب کنیم، نصب کردن یک جانی را بر یک ملتی این یک خطا بوده، این که می گوییم جانی برای اینکه این پسر رضا خان بود که همه می دانستند چکاره هست و بچه گرگ هم گرگ است. یک خطا این بوده است که این را به ما تحمیل کردند، به ملت ما تحمیل کردند.

یک خطای دیگر این بوده است که همه شان تا آخر دنباله همان عمل اول را گرفتند و به وسیله او ما را غارت کردند این هم یک خطا بوده. یک خطا این بوده است که بعد از این که ما می خواستیم ایشان را ساقط کنیم یعنی ملت ما، بنا بر این گذاشته بود که این رژیم نباشد و این محمد رضا نباشد، اینها پافشاری می کردند که این باشد، زیاد هم پافشاری می کردند. این هم یک خطا، یک خطا این که حالا بعد از این که ملت غلبه کرد و اینها نتوانستند نگهش دارند و رفت به خارج، اینها این آدم جانی که دیدند که یک ملتی با او مخالف است و این طور مخالفت کرده، خطای بزرگ این بوده است که این را برداشتند بردند به اسم انساندوستی به امریکا گمان ندارم که حتی ملت خودشان هم باورشان بیاید که قضیه، قضیه انساندوستی است. انسان پیش آنها اصلًا مطرح نیست، انساندوستی پیش اینها اصلًا مطرح نیست. اینها حاضرند که برای خاطر یک استفاده ای یک مملکت را از بین ببرند، اینها یک بمب بیندازند یک جایی دویست هزار نفر را بکشند برای این که یک نفعی ببرند. اینهایی که وضع شان این طور است ... کسی باورش نمی آید به این که اینها انساندوستند و حالا هم برای انساندوستی این آدم را بردند. اینها برای این است که این را تقریباً باید بگوییم دزدیدند بردند که مبادا گرفتار بشود به دست ما، نه از باب این که اگر گرفتار شده است ...

مثلًا مردم می کشندش نه، این هم مطرح نیست پیش آنها، آن مطرح هست که معلوم بشود که این به دست کی این کارها را کرده، وقتی که بیاید این جا ما او را محاکمه کنیم و محاکمه کردیم معلوم بشود کارهایی که انجام گرفته است به دست او و به دست رؤسای جمهور و به دست خود آقای کارتر، اینها کشف بشود. اینها نگران کشف این مطلب هستند و آن هم کشف این مطلب ممکن است نتیجه اش به نظر آنها این باشد که اگر معلوم شد که یک رئیس جمهوری این طور کارهای خلاف را می کند ملت امریکا دیگر به او رأی ندهند.

تمام مقصد آقای کارتر به نظر ما این است که می خواهد دفعه ثانی هم رئیس جمهور بشود و ایشان برای خاطر یک پنج سال مثلًا یا شش سال رئیس جمهور شدن دارد این کارها را می کند؛ اولًا حیثیت امریکا را دارد از بین می برد و ثانیاً در دنیا همچو منعکس بشود که اینها این قدر جانی هستند که یک نفر جانی ای که تمام حیثیت یک مملکت را در سی و چند سال از بین برده این را بردند نگه داشتند و می گویند که نه، این باید این جا باشد و آن وقت هم آقای انساندوست ما را در مضیقه حصر اقتصادی می خواهد قرار بدهد که یک ملتی مثلًا فدا بشوند از باب این که یک مریضی زنده بماند!

ما نمی توانیم این را باور کنیم این اگر انساندوست بود خوب! این سی و پنج میلیون هم انسانند، ویتنام هم انسان بودند و سایر جاها هم انسانند، لبنان هم همین طور، خوب! ما می بینیم که اینها با چه جنایاتی الآن در لبنان دارند [سرکوب ] می کنند و به تأیید آقا هست، ایشان هست. بنا بر این، مسائل این است، حل شدن به آن معنایی که ما می خواهیم که نمی شود به این طور راحت. ما آن طوری که می خواهیم این است که ایشان این را بفرستند این جا و آن جنایاتی که به ما وارد شده به دست آنها، آن را جبران بکنند و چیزهایی که از ما بردند جبران بکنند، البته یک چیزهایش هم قابل جبران نیست برای این که ما قریب صد هزار نفر شاید کشته داده باشیم این دیگر قابل جبران نیست که بیایند آن را جبرانش بکنند نیروی جوانی ما را، نیروی انسانی ما را از بین بردند این جبران شدنی نیست. لکن آن مقداری که می توانند جبران کنند آنهایی که از ایران به یغما بردند آنها را می توانند جبران بکنند اگر جبران بکنند و توجه به این داشته باشند که دیگر، این عصر، عصر سابق نیست و ایران در این زمان غیر ایران است تا زمان رژیم سابق [ممکن است اختلاف حل شود].

ایران تحول پیدا کرده است یک جور دیگر شده است و این یک معجزی بوده است که واقع شده است. انسان هایی بودند که بازارها را با یک نفر پاسبان اینها می توانستند ببندند، بازارها را می توانستند امر کنند که بیرق بزنید برای فرض کنید که 4 آبان، یک پاسبان که می آمد مردم هیچ نمی توانستند در مقابلش کاری بکنند لکن معجزه ای واقع شد و متحول شدند این مردم به یک مردمی که با مشت گره کرده جلوی تانک رفتند و جلوی توپ رفتند الآن هم حاضرند. الآن هم کفن می پوشند و می آیند به این جاها که ما می خواهیم شهادت بدهیم، شهادت را می خواهیم یک ملتی که این طور شد دیگر نمی شود به او تحمیل کرد.

از اشتباهات آقای کارتر یکی هم این است که عمق این تحولی که در ایران پیدا شده نتوانسته ادراک کند، خیال می کند که این ملت همان ملت است که یکی را بگذارند ...

مأمورش کنند می تواند دیگر این جا زندگی کند یا اگر فرض کنید که یک شلوغی ای پیدا بشود و بریزند این جا و یک نفر را تحمیل به ما کنند خیال می کنند که می شود آن دیگر این جا زندگی بکند.

این را اگر بفهمند که نه، ایران وضعش وضعی شده است که دیگر زیر بار این طور مصائب نمی رود، آن وقت ممکن است که تعدیل کنند افکار خودشان را، متنزل بشوند از آن چیزی که دارند و- دولت امریکا- ملت امریکا هم کارتری که ما با او خوب نیستیم کنار بگذارند و یک رئیس جمهور صحیحی سر کار بیاورند آن وقت ممکن است که ایران هم وقتی دید آنها نمی خواهند که به آن ظلمی بکنند با آنها هم روابط داشته باشد مثل این که با سایر جاها روابط دارد.

من دیگر جوابی ندارم.

صحیفه امام، ج 11، ص: 240-245

نامه [به دانش آموزان دبستان دخترانه فاطمیه (پاسخ نامه محبت آمیز دانش آموزان)]

زمان: 24 آذر 1361/ 29 صفر 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: پاسخ نامه محبت آمیز دانش آموزان

مخاطب: دانش آموزان دبستان دخترانه فاطمیه تهران

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم . سلام بر امام عزیز و بزرگوارمان، خمینی روح خدا

امام عزیز، ما بچه های کلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هستیم. چون در کتاب دینی ما نامه امام محمد تقی- علیه السلام- را به فرمانده سیستان و نصیحتهایی را که امام، به ایشان کرده اند نوشته، ما هم تصمیم گرفتیم که برای شما نامه ای نوشته و شما را نصیحت کنیم. ولی اماما، ما شما را نمی توانیم نصیحت کنیم. زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. شما آن امام بت شکنی هستید که مدت چهل سال است نمازهای شبتان ترک نشده. ای بزرگی که ما را از قعر زشتیها و فسادها و بی ایمانیها به ساحل نجات رساندی. ما در این ماههای عزای محرّم و صفر، عزا می گیریم، زیاد نمی خندیم و سینه زنی و نوحه خوانی می کنیم؛ چون شما به آن تأکید کرده اید.

اماما، اگر می توانستیم که چهره پاک و نورانی شما را از نزدیک ببینیم، خیلی خوب می شد. ولی باز شکر که لیاقت آن، برای ما پیدا شده که برای شما نامه بنویسیم. ای خمینی عزیز و جانمان، شما پدر همه ما بچه ها هستید ای پدر بزرگوار، ما شما را به اندازه ریگهای روی زمین، آبهای توی دریا و ابرهای آسمان، دوست داریم. اماما، ای کاش مسئولین مدرسه وسائلی فراهم کنند که، بتوانیم از نزدیک، شما را ببینیم، همه ما امیدواریم یک بار هم که شده در عمرمان تو را ای آنکه وصفت را فقط خدا می تواند بکند، ببینیم. ای امام عزیزمان، خواهش می کنیم از اینکه از شما تعریف کردیم، ناراحت نشوید. به خدا، قلم در وصف شما خود می رود و نمی توانیم جلوی آن را بگیریم.

اماما، بدان که ما مانند مردم کوفه تو را تنها نخواهیم گذاشت. اماما، ما از همین بچگی نماز می خوانیم، مقنعه سر می کنیم. برای مبارزه با امریکای جنایتکار و شوروی کثیف و برای کوری چشم دشمنان، حتی ورق دفترمان را تا آنجا که بتوانیم، نمی کَنیم. ای امام عزیزمان، بگذار آخرین حرفهایمان  را- گو اینکه دلمان نمی خواهد نامه را تمام کنیم- بنویسیم. ای امام عزیز، تو مانند قلمی می مانی که همیشه سعی داشته ای و سعی می کنی که بر روی کاغذ دلها، نام خدا را بنویسی.

اماما، ما بچه های کوچک از ته قلبمان، سه خواهش از شما داریم و امیدواریم لیاقت آنها را داشته باشیم. اول آنکه: ای پدر بزرگوارمان، ای پیر جماران، ای روح خدا با خط زیبای خودتان برای ما جواب بنویسید و ما و آموزگارانمان را در آن نصیحت کنید. دوم آنکه: عکسی از خودتان را با امضاتان همراه آن، برای ما بفرستید و در آخر آنکه: امام جان، همه ما فدای یک لحظه عمر تو. ای رهبر عزیز که هنوز ما مسلمانان قدر تو را نمی دانیم؛ آقای خمینی عزیزمان، با چشمانی مشتاق، منتظر جواب نامه شما هستیم. تو ای صدام پست، ای ریگان خائن وای بگین بیحیا، بدانید که خون بر شمشیر پیروز است. این گفته روح خدا، امام است. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار- از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای- از صحنه روزگار منافقین رو بردار- ستارگان چو رفتند، تو خورشید رو نگه دار. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.].

بسمه تعالی

فرزندان عزیزم! نامه محبت آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصیحت می کردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمی درسهایتان را خوب بخوانید و در همان حال، به وظایف اسلامی که انسانها را می سازد، عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضی کنید و به معلمهایتان احترام زیاد بگذارید. سعی کنید برای اسلام و جمهوری اسلامی و کشورتان مفید باشید. از خداوند تعالی، سلامت و سعادت و ترقی در علم و عمل برای شما نور چشمان آرزو می کنم. سلام بر همه شماها.

29 شهر صفر 1403

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 17، ص: 137-138

 

پیام [هشت ماده ای به قوه قضاییه و ارگانهای اجرایی (اسلامی شدن قوانین)]

زمان: 24 آذر 1361/ 29 صفر 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: «فرمان هشت ماده ای» درباره حقوق مردم، قانون، قوه قضاییه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین

مخاطب: قوه قضاییه و ارگانهای اجرایی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

در تعقیب تذکر به لزوم اسلامی نمودن تمام ارگانهای دولتی بویژه دستگاههای قضایی و لزوم جانشین نمودن احکام اللَّه در نظام جمهوری اسلامی به جای احکام طاغوتی رژیم جبار سابق، لازم است تذکراتی به جمیع متصدیان امور داده شود. امید است ان شاء اللَّه تعالی با تسریع در عمل، این تذکرات را مورد توجه قرار دهند:

1- تهیه قوانین شرعیه و تصویب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گیرد و قوانین مربوط به مسائل قضایی که مورد ابتلای عموم است و از اهمیت بیشتر برخوردار است در رأس سایر مصوبات قرار گیرد، که کار قوه قضاییه به تأخیر یا تعطیل نکشد و حقوق مردم ضایع نشود، و ابلاغ و اجرای آن نیز در رأس مسائل دیگر قرار گیرد.

2- رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا جریان امور، شرعی و الهی شده و حقوق مردم ضایع نگردد. و به همین نحو رسیدگی به صلاحیت سایر کارمندان و متصدیان امور، با بیطرفی کامل بدون مسامحه و بدون اشکال تراشیهای جاهلانه که گاهی از تندروها نقل می شود، صورت گیرد تا در حالی که اشخاص فاسد و مفسد تصفیه می شوند اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهی کنار گذاشته نشوند. و میزان، حال فعلی اشخاص است با غمض عین از بعض لغزشهایی که در رژیم سابق داشته اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلًا نیز کارشکن و مفسدند.

3- آقایان قضات واجد شرایط اسلامی، چه در دادگستری و چه در دادگاههای انقلاب باید با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامی احکام اسلام را صادر کنند، و در سراسر کشور بدون مسامحه و تعویق به کار پر اهمیت خود ادامه دهند. و مأمورین ابلاغ و اجرا و دیگر مربوطین به این امر باید از احکام آنان تبعیت نمایند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار، احساس آرامش قضایی نمایند، و احساس کنند که در سایه احکام عدل اسلامی جان و مال و حیثیت آنان در امان است. و عمل به عدل اسلامی مخصوص به قوه قضاییه و متعلقات آن نیست، که در سایر ارگانهای نظام جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها و بسیج و دیگر متصدیان امور نیز به طور جدی مطرح است و احدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد.

4- هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. توقیف یا احضار به عنف، جرم است و موجب تعزیر شرعی است.

5- هیچ کس حق ندارد در مالِ کسی چه منقول و چه غیر منقول، و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.

6- هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی- اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می باشد.

7- آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه ها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشه های خرابکاری و افساد فی الأرض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند، که با آنان در هر نقطه که باشند، و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشکده ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها، چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنانچه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود. و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملی انجام ندهند.

و مؤکداً تذکر داده می شود که اگر برای کشف خانه های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می باشد. و اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم است، در حکم مفسد فی الأرض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است آنان را به مقامات قضایی معرفی کنند. و همچنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتداءً حکمی صادر نمایند که به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محلهای کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی، که صادرکننده و اجراکننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.

8- جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور، و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. و لازم است در سراسر کشور، در مراکز استانداریها و فرمانداریها و بخشداریها هیأتهایی را که مورد اعتماد و وثوق می باشند انتخاب نمایند و به ملت ابلاغ شود که شکایات خود را در مورد تجاوز و تعدی مأمورین اجرا، که به حقوق و اموال آنان سر می زند بدین هیأتها ارجاع نمایند و هیأتهای مذکور نتیجه را به آقایان تسلیم، و آنان با ارجاع شکایات به مقامات مسئول و پیگیری آن متجاوزین را موافق با حدود و تعزیرات شرعی مجازات کنند.

باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- و پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود.

باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند، و قوه قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند، و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند. و این امور بر عهده همگان

است، و کار بستن آن موجب رضای خداوند و سعادت دنیا و آخرت می باشد، و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقیب و جزای دنیوی است. از خداوند کریم خواهانم که همه ما را از لغزشها و خطاها حفظ فرماید، و جمهوری اسلامی را تأیید فرموده و آن را به حکومت عالَمی قائم آل محمد- صلی اللَّه علیه و آله- متصل فرماید «انّه قریب مجیب». و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 17، ص: 139-143

 

اجازه نامه [به آقای سید علی قاضی عسکر، در امور حسبیه و شرعیه ]

زمان: 24 آذر 1364/ 2 ربیع الثانی 1406

مکان: تهران، جماران

موضوع: اجازه در امور حسبیّه و شرعیه

مخاطب: قاضی عسکر، سید علی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی قاضی عسکر- دامت افاضاته- از طرف این جانب مجازند در تصدی امور حسبیّه و اخذ وجوه شرعیه و صرف غیر سهمین مبارکین را در موارد مقرره شرعیه؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در مخارج خودشان به نحو اقتصاد مصرف نمایند؛ و زاید بر مخارج خودشان را نیز مجازند ثلث آن را در موارد مقرره شرعیه مصرف نموده، و دو ثلث دیگر را جهت اعلای کلمه طیبه اسلام نزد این جانب ارسال دارند.

«و اوصیه- ایّده اللَّه تعالی- بما اوصی به السلف الصالح من ملازمة التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروة الاحتیاط فی الدین و الدنیا»؛ و السلام علیه و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ دوم ربیع الثانی 1406

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 19، ص: 450

نامه [به آقای محمود محمدی عراقی (قانونمند کردن تصمیمات و ضوابط در سپاه)]

زمان: 24 آذر 1367/ 5 جمادی الاول 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: تأکید بر قانونمند کردن تصمیمات و ضوابط و ارجاع امور به شورای عالی سپاه

مخاطب: محمدی عراقی، محمود (جانشین نمایندگی امام خمینی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم . محضر منور رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا، حضرت امام خمینی- روحی له الفداء

با ابلاغ سلام خود و فرزندان غیور سپاه اسلام. از پاسخ اخیر حضرت عالی به سؤال نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی  چنین استنباط شد که نظر مبارکتان آن است که پس از جنگ تمام مسائل بر محور قانون عمل شود. همان طور که مستحضر هستید در گذشته تنها مرجع قانونی جهت تصویب کلیه مقررات و ضوابط قانونی در سپاه پاسداران، شورای عالی سپاه بوده است، استدعا دارد جهت تعیین تکلیف مسئولین سپاه و این نمایندگی که همگی متعهد به اجرای کامل منویات مقام معظم رهبری می باشند، نظر مبارک را در این زمینه در وضعیت فعلی بیان فرمایید. دوام عمر و تأییدات الهیه را از درگاه حق متعال خواستارم. 21/ 9/ 67- خدمتگزار نمایندگی امام در سپاه: محمود محمدی عراقی ].

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای محمود محمدی عراقی- دامت افاضاته

همان گونه که نوشته اید از این پس چون گذشته آن گونه از مقررات و ضوابطی که باید در شورای عالی سپاه طرح و تصویب گردد، به همان صورت مورد عمل قرار گیرد. حرکت همگی باید در جهت قانون بوده باشد. توفیق جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.

24/ 9/ 67

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 21، ص: 212

 

. انتهای پیام /*