کد مطلب: 3530 | تاریخ مطلب: 09/09/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 9 آذر ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  9 آذر ماه

بیانات [بیانات در جمع اصناف و طلاب (لزوم اعلام رسمی لغو انجمن های ایالتی)] 9 آذر 41

سخنرانی [برای جمعی از اهالی تهران (لغو لایحه انجمن های ایالتی)] 9آذر 41

مصاحبه [با روزنامه «الهدف» و رادیو اتریش درباره روابط سیاسی آینده ایران ] 9 آذر 57

مصاحبه [با هفته نامه «تایم»؛ (جنایات شاه- گروگانهای امریکایی)] 9آذر 58       

مصاحبه [با روزنامه «لوموند»؛ (دامن زدن امریکا به جنگ روانی)] 9آذر 58

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام (بازتاب و تأثیر ولادت حضرت رسول در جهان)]9 آذر 64

بیانات [بیانات در جمع اصناف و طلاب (لزوم اعلام رسمی لغو انجمن های ایالتی)]

زمان: 9 آذر 1341/ 2 رجب 1382

مکان: قم

موضوع: لزوم اعلام رسمی لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

حضار: اصناف و بازاریان تهران و طلاب حوزه علمیه قم

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

دولت با این عمل خود، ما را مشکوک کرده است. باید بگوید از طرف کدام دولت (انگلیس، امریکا و یا شوروی) تهدید و یا تطمیع شده است؛ تا اگر نمی تواند جواب این دوَل را بدهد، ما خودمان جواب آنها را بدهیم. خوب است دولت لغو لایحه را اعلام کرده و خیال یک مشت مردم مسلمان را راحت کند. من به اعلیحضرت همایونی پیغام داده ام که به دولت دستور بدهند لغو لایحه را در جراید بنویسد؛ زیرا موقعیت بد است و اگر این دفعه مردم عصبانی  بشوند دیگر ما جلوی آنها را نمی توانیم بگیریم؛ و حتی سرنیزه هم جلوی آنها را نمی تواند بگیرد. و اگر درست نشود، من خودم به تنهایی راه می افتم و هر چه پیش آید، بیاید. به «عَلم» بگویید این قدر لجاجت نکند و با خودپسندی و از روی هوا و هوس با سرنوشت یک مشت مردم مسلمان بازی نکند!

هر چند مضمون تلگرافی که برای علمای قم فرستاده، قانع کننده می باشد، ولی تا در جراید رسمی کشور لغو تصویبنامه به طور صریح اعلام نگردد، ما نمی توانیم به این تلگراف ترتیب اثر دهیم؛ و هیأت حاکمه بداند که اگر خبر لغو تصویبنامه را در جراید اعلام نکند، ما این تلگراف را کَانْ لَمْ یَکُنْ فرض کرده به مبارزه ادامه خواهیم داد

صحیفه امام، ج 1، ص: 101-102

 

سخنرانی [برای جمعی از اهالی تهران (لغو لایحه انجمن های ایالتی)]

زمان: 9 آذر 1341/ 2 رجب 1382

مکان: قم

موضوع: لغو تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی

حضار: جمعی از اهالی تهران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاصحابِ الفِیلِ* أَ لَم یَجعَل کَیدَهُم فِی تَضلِیلٍ* وَ أَرسَلَ علَیهِم طَیراً أَبابِیلَ* تَرمِیهِم بِحِجارَةٍ مِن سِجِّیلٍ* فَجَعَلَهُم کَعَصْفٍ مَأکولٍ.

بعد از اطلاع از صدور تصویبنامه از طریق دولت مبنی بر عدم قابلیت تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اجرا، اطمینان پیدا کردم که قضیه خاتمه یافته، لکن باز ترسیدم که دولت در مقام خدعه باشد و فقط خواسته است علما را قانع نماید که آن مجلس مهم دینی که بنا بود در مسجد سید عزیز اللَّه تشکیل شود تعطیل نمایند و این سوء ظن الآن هم موجود است؛ زیرا دولت به قول و قراری که با علما گذاشته بود که تصویبنامه را در رادیو و جراید اعلان [کند] عمل نکرد، اینها فقط از مجلس تهران ترسیدند، اینها تصور می کنند تشکیل این مجلس برای ما مخارجی دارد مثل خودشان که اگر بخواهند مجلس ننگینی به وجود آورند باید هزارها تومان خرج کنند که افراد معدودی را دور هم جمع نمایند، خیر، این طور نیست مردم مطیع علمای خود هستند و اگر علما اشاره نمایند که مسلمانان عموماً در خارج از تهران جمع شوند، اطاعت می کنند و دست از کسب خود برمی دارند. مسلمین حاضر نیستند برای شغلشان دست از قرآن بردارند و دین خدا را در خطر بیندازند.

  ما تا به حال به دولت نصیحت کرده و بنای مسالمت داشتیم، ولی دولت با ما حیله می کند. دولت باید بداند که علمای اسلام اهل اطلاع هستند و انسان بصیر و با دیانت نمی تواند قرآن و دیانت را در خطر ببیند و ساکت باشد. و آن مسلمانی که احتمال دهد- و لو به نحو یک در هزار- قرآن در خطر است نباید آرام باشد. ذخایر مردم را بردند، تحمل کردند؛ مادیات را بردند، صبر کردند؛ حالا دست دراز کرده اند به قرآن و نوامیس مسلمین. استانهای این کشور را که باید مسلمانان حفظ و اداره نمایند. اینها می خواستند با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و الغای شرط اسلام از رأی دهنده و انتخاب شونده، مقدرات مسلمین را به دست غیر مسلمانان مانند یهودیهای بهایی بسپارند. اگر استانهای این کشور به دست غیر مسلمان بیفتد چه بسا ممکن است از حلقوم خبیث آنان صدایی غیر از قرآن شنیده شود و آن روز است که خطرهای بزرگی متوجه می شود؛ نه تنها اسلام و قرآن حفظ نخواهد شد، بلکه تمام حیثیات شما خواهد رفت. اقتصادیات، بازار، ذخایر مملکت، همه و همه خواهد رفت. ای مؤمنین بیدار باشید. اجانب به فکر از بین بردن ایران و کشور مسلمین افتاده اند. جز قرآن مانعی نمی بینند. عمال خود را وادار کردند به هر حیله ای که ممکن است قرآن را از بین ببرند. غافلند قرآن با چه خونهای مقدسی و رفتن چه عزیزانی به دست مسلمین رسیده است. الآن روز جمعه است، هر گوشی که سخنان را بشنود لازم است به دیگران بگوید، مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند: ما حاضر نیستیم استانهای این کشور تحت تصرف بهایی نماهای یهود درآید. آگاه باشید خطر بزرگ و تکلیف مهم است. قرآن و دیانت اسلام بر مردم حقها دارد. ادا کردن این حق مشکل است. به هر حال دشمنان دین و کشور باید بدانند که با یک ملتی روبه هستند که دانشمندان بصیر، تاجر اقتصادی و دکتر دارند و ممکن نیست گول بخورند؛ بلکه با کمال توانایی از اسلام و کشور خود دفاع خواهند کرد.

برادران ایمانی! اینها با تمام مقدسات ملی و مذهبی بازی می کنند. جراید را مجبور می کنند که بر علیه دین و منافع عمومی مردم مقاله بنویسند. شما ملاحظه فرمایید روزنامه ها جریان 17 دی مفتضح و ننگین را که تعفن آن دنیا را گرفته، می نویسند و یک صفحه تمام را اختصاص به تبلیغات مشروبات الکلی داده، از هر طرفی مظاهر شهوت و بی عفتی را در صفحات روزنامه ها و مجلات منعکس می نمایند و اجتماع مسلمین را به فساد اخلاق و بی عفتی سوق می دهند؛ ولی از قوانین اسلام و احساسات عمومی مسلمین یک کلمه هم درج نمی کنند.

اینها برای از بین بردن روحانیت چند نفر از همکاران خود را به لباس روحانی درآورده. سازمان امنیت جراید را مجبور می سازد که عکس آنها را کشیده و آنان را به عنوان قاچاقچی و بدعمل معرفی کنند و با این وسایل می خواهند روحانیت را رسوا نمایند. ولی عموم مردم و حتی خود اینها بهتر می دانند که روحانیت، مختصر نان خود را می خورد و از اسلام و استقلال و نوامیس اسلام و مسلمین دفاع می کند و در نتیجه هم در نزد خود و رسول و هم نزد خدا سرافراز است. رسوا و مفتضح نزد خدا و خلق آنهایی هستند که بعد از چند روز ریاست و وزارت، کاخ چند طبقه درست نموده و ملتی را بدبخت می نمایند. فضاحت برای آن چند نفر معدودی است که وقتی می کنند، ملت جشن می گیرند، من نمی دانم اگر اینها سقوط کنند ملت از خوشحالی چه خواهد کرد.

به هر حال علمای اسلام نمی خواهند فساد تولید شود، در مقام حفظ قرآن و کشور خود هستیم و در این راه از هیچ اقدام لازمی مضایقه نخواهیم کرد. عده ای به من اظهار کردند ما حاضریم اقدام نموده کشته شویم. من گفتم اگر دیدیم قرآنمان در خطر است خودمان جلو می رویم نمی گذاریم مردم جلو بروند. بگذارید تا کشته شویم بعد قرآنمان از بین برود. [گریه حضار] نمی نشینیم که به دست دستگاه پوسیده چند نفری، حیثیت روحانیت و اسلام از بین برود؛ دین ما و قرآن ما از بین برود. ما به هر جهت مهیا هستیم.

لکن باید همه دست به دست هم بدهیم و نگذاریم این کشتی غرق شود. اجازه ندهیم خائنین به دین و کشور آزادانه هر عملی بخواهند انجام دهند و ان شاء اللَّه هم نخواهیم گذاشت، به طوری که تا به حال به عناوین مختلف قصد داشتند حیله نموده و مقاصد شوم خود را عملی سازند و موفق نشدند. یک مرتبه به مأمور خود در قم و بار دیگر به مقامی در مشهد دستور دادند که به مردم بگویید قضیه خاتمه پیدا کرده و با این حیله مانع از قیام مردم شوند، ولی موفق نشدند.

ما تا به حال با اینها مماشات نموده و به نصیحت و تذکر اکتفا کردیم و نگذاشتیم ملت عصبانی شود و اگر یک روز ملت با حالت عصبانی از خانه خارج شود مطلب صورت دیگری پیدا خواهد کرد. آن روز است که سرباز به نفع اسلام سرنیزه را بیندازد و ژاندارم تفنگ را، آن روز است که دیگر نه کاخی برای عَلَم باقی خواهد ماند و [نه ] کاخی مرتفعتر از آن. من که با شاه ارتباطی ندارم، لذا شفاهاً پیام می دهم که مملکت در معرض خطر است. به آقای عَلَم امر کند که به خواسته های ملت توجه کند یا به کنار رود تا ما با خود آنها مذاکره نماییم و اگر می خواهد لجاجت کند، بداند که چند نفر معدود نمی توانند با یک ملت لجاجت کنند

در خاتمه این نکته را ناچارم تذکر دهم که اجانب و دشمنان دین و مملکت که مصالح خود را در محو قرآن و دیانت می بینند، تا به حال تصور می کردند که در انجام مقاصد پلید خود آزادند و قدرتی در مقابل آنان وجود ندارد، ولی این نهضت که به وجود آمد فهمیدند که علمای اسلام و مسلمین زنده و بیدارند و با کمال توانایی جلو تجاوزات آنها را خواهند گرفت. لذا مانند مار تیرخورده در فکر این هستند که در اولین فرصت مسلمین را غافل نموده و زهر خود را به اسلام و مسلمین بریزند. ولی شما باید بیدار باشید. صفوف خود را فشرده تر نمایید و حراست از قرآن را یکی از کارهای روزانه خود قرار دهید. بدانید این قرآن امانت خدا و رسول است و با ریختن خون عزیزان پیغمبر و مردان الهی، به دست ما رسیده و ما باید این امانت را با تمام قوا حفظ نموده و به مسلمانان بعد از خود بسپاریم. ما در محضر ربوبیت واقع هستیم. اگر کوتاهی نماییم در پیشگاه حق تعالی مقصریم.

  شما به منزله برادر و فرزند ما هستید، ما خیر شما را می خواهیم. جمعیت شما زیاد و منزل ما کوچک است. شما در زحمت هستید و حتی نتوانستم از شما پذیرایی نمایم. لذا در این عصر جمعه برای شما و همه مسلمین دعا می کنم. خداوند به همه شما خیر دنیا و آخرت مرحمت کند. «اللهم اعزّ الاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله. اللهم اخذل من خذل الاسلام و المسلمین. اللهم اجعل کیدهم فی تضلیل، اللهم ارسل علیهم طیراً ابابیل، ترمیهم بحجارة من سجّیل، اللهم اجعلهم کعصفٍ مأکول».

صحیفه امام، ج 1، ص: 103-107

مصاحبه [با روزنامه «الهدف» و رادیو اتریش درباره روابط سیاسی آینده ایران ]

زمان: 9 آذر 1357/ 29 ذی الحجه 1398

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: روابط سیاسی آینده ایران- دروغگویی حکومت نظامی

مصاحبه کننده: خبرنگاران روزنامه الهدف لبنان و رادیو اتریش

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، وضعیت واقعی ایران را چگونه بررسی و ارزیابی می فرمایید؟]

جواب: الآن ایران در حال انقلاب است. اعتصابات تمام قشرها را فرا گرفته است. حکومت نظامی شاه مشغول قتل و غارت است. از اطراف، اشرار را تحریک می کنند که به شهرها بریزند و مردم را بکشند. دانشگاههای ما همه تعطیل است. مدارس دینی، همه تعطیل است. وضع آشفته است. و تمام اینها برای این است که [ملت ] ایران این رژیم را نمی خواهد. رژیمی که پنجاه سال بر مردم حکومت جائرانه کرده است. پنجاه سال اختناق ایجاد کرده است و مردم را کشته است. مردم نمی خواهند و ان شاء اللَّه پیروز می شوند.

 [حضرت آیت اللَّه، موضع شما نسبت به سایر مخالفین شاه در ایران چیست؟]

- ما با هر کسی که با خواستهای ملت ایران که سقوط شاه و شاهنشاهی است موافق باشد موافقیم و با ما برادر است. و اگر چنانچه با آن خواستها موافق نباشد قهراً خائن به ملت است و ما با او نیستیم.

 [حکومت آینده ای که بتواند مورد تأیید و قبول حضرت عالی باشد چه ترکیبی باید داشته باشد؟]

- حکومت جمهوری، متکی به آرای عمومی و اسلامی، متکی به قانون اسلام. این را جمهوری اسلامی می گوییم و این مورد نظر ماست.

 [موقف حضرت آیت اللَّه نسبت به دو ابرقدرت روسیه شوروی و امریکا چیست؟ و آیا تصور می فرمایید که خطر یک دخالت نظامی از طرف اینها به ایران در آینده وجود داشته باشد؟]

- خیر، چنین احتمالی را که مورد نظر شماست نمی دهیم، چون الآن هم چیزی در حد

دخالت مستقیم نظامی امریکا در ایران است. نظر ملت ایران این است که استقلال و آزادی پیدا کند. پس چگونه با دخالت این دو ابرقدرت قضایای ایران حل می شود؟ البته ما با هر کشوری اگر در امور ما دخالت نکند و با ما به عدالت رفتار کند ما هم با آنها به طور عدالت رفتار خواهیم کرد.

 [رابطه شما با دولتهای عربی چگونه خواهد بود؟ به کدام طرف تمایل پیدا خواهید کرد؟ به طرف دولتهای عربی مترقی نظیر لیبی، سوریه و عراق و یا به طرف دولتهای معتدل نظیر عربستان سعودی و مصر؟]

- دولتی که ما ایجاد می کنیم دولت اسلامی، جمهوری اسلامی است. و هر یک از آنها نزدیکتر به جمهوری اسلامی باشند، البته آنها نزدیکتر به ما خواهند بود و هر کدام دورتر باشند، دورتر.

 [حکومت نظامی گفته است که تصمیم دارند که قانون اساسی را با شریعت اسلام متناسب و تعدیل کنند- دو روز پیش در روزنامه های عربی منعکس شده بود- آیا حضرت آیت اللَّه بر این عقیده هستند که رژیم شاه بتواند با این برنامه ها و با این قدمهایی که برمی دارد در جبهه مخالف خودش تأثیر بگذارد و برخی از آنها را به خودش جلب نماید؟]

- اینها دروغ می گویند. اگر راست می گویند اول چیزی که در قانون اساسی مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژیم سلطنتی است. اگر او برطرف شد و سایر قوانین اسلام را هم درست کردند و این اشخاصی که الآن در رأس واقع شده اند رفتند، آن وقت تکلیف را روشن می کنیم.

صحیفه امام، ج 5، ص: 144-145

 

مصاحبه [با هفته نامه «تایم»؛ (جنایات شاه- گروگانهای امریکایی)]

زمان: 9 آذر 1358/ 10 محرم 1400

مکان: قم

موضوع: جنایات شاه- انقلاب اسلامی و شکست معادلات جهانی

مصاحبه کننده: خبرنگار هفته نامه امریکایی تایم 

سؤال: [شما شاه سابق را به عنوان یک جنایتکار بین المللی شناخته اید، و لکن دقیقاً جنایات او را مشخص نکرده اید. ممکن است از جنایتهایی که فکر می کنید او انجام داده است خلاصه ای بدهید؟].

جواب: جنایات شاه بیشمار است و خلاصه اش هم به اندازه ای است که نمی شود نوشت. تنها در طول دو سال گذشته، در زمانی که مردم ما برای درهم کوبیدن نظام شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی بپاخاستند و با فریاد اللَّه اکبر، سینه های خود را جلوی رگبار گلوله های آتشین عوامل سرسپرده شاه جلاد قرار دادند، تنها در همین دو سال آخر سلطنت این خائن، بیش از شصت هزار کشته و صد هزار معلول داریم. و از سال 24 تا کنون جنایات شاه به حدی است که روی تاریخ را سیاه کرده است. شاه در طول سلطنتش ما را از حیث اقتصادی وابسته به اجانب بخصوص امریکا کرده است. و ایران را به صورت یک کشور ورشکسته درآورده است. و برای ابقای خود بر سلطنت، نفت را رایگان به امریکا و گاز را به شوروی می داده است. صنعت ما یک صنعت وابسته به غرب است. و ایران را به صورت یک کشور مونتاژکننده درآورده است. کشاورزی ما را نابود کرده است. تمام معادن زیرزمینی و رو زمینی ما، یعنی جوانان عزیزمان را در اختیار غرب قرار داده است. شاه، ایران را از نظر سیاسی در موضع امریکا قرار داده است و همیشه ایران را طرفدار ظالمان و مستکبران قرار داده است. موضعگیریهای ایران در سازمانهای بین الملل نشان دهنده این واقعیت است. و اگر شاه از ترس ملت موضعی بر خلاف امریکا گرفته است، در باطن با امریکا  بوده است، مثل قضیه فلسطین و اسرائیل. شاه گرچه در بعضی از محافل از فلسطین دفاع کرد، ولی نفت ما را به دشمن اسلام و مسلمین، اسرائیل غاصب می داد. از نظر نظامی اسرائیل را تغذیه می کرد و بالاخره با تمام وجود به اسرائیل کمک می کرد. شاه از نظر نظامی ما را کاملًا به امریکا وابسته کرده است که رهایی از آن خود مشکلی بزرگ است. او نفت ما را به امریکا می داد و در عوض پایگاه نظامی برای خود امریکا در ایران می ساخت. از همه اینها مهمتر او کمر به هدم اسلام و مسلمین بسته بود. نوشتن جنایات او محتاج کتابی است بزرگ. از نظر فرهنگی فرزندان این کشور را چنان به غرب گرایش داده است که دردآور است. مغزها را با تبلیغات غرب شستشو داده است که اگر ما بخواهیم مغزها را از غرب زدگی نجات دهیم خود مشکلی است بسیار بزرگ.

 [در چه حد حضرت عالی قادر هستید او را قضاوت نمایید؟ شما یک انسان هستید. چطور می توانید مطمئن باشید که سنجش شما صادقانه با قوانین اسلام و [با] خواسته خداوند همراه است؟ آیا هر گز خداوند با شما صحبت کرده است و یا اینکه راهنمایی برای شما فرستاده است؟]

- مطالبی را که من در بالا گفتم قضاوت یکایک مردم ایران است و من بارها گفته ام که تنها بازگوکننده افکار مردم ایران هستم.

 [آیا این حقیقت که بالقوه تمام حکومتهای دنیا گرفتن گروگانها را محکوم کرده اند، شکی را در ذهن شما در مورد موقعیت خودتان به وجود نیاورده است؟]

- محکوم کردن حکومتها مسئله ای نیست که از روی میل خودشان باشد. بلکه آنان اکثراً تحت نفوذ ابرقدرتها هستند. ما می خواهیم به دنیا ثابت کنیم که ابرقدرتها را می توان با نیروی ایمان شکست داد و پیروزی را به دست آورد. ما با تمام قدرت در مقابل امریکا می ایستیم و از هیچ نیرویی ترس نداریم.

 [شما اعتراض دارید که غرب کوشش کرده است ارزشهایش را بر ایران تحمیل کند، چرا شما سعی می کنید که ارزشهای اسلامی و دیدگاهتان را از عدالت اسلامی بر نمایندگان غرب تحمیل کنید؟]

ما هر گز نمی خواهیم ارزشهای اسلامی را بر غرب تحمیل کنیم. نه بر غرب و نه بر شرق، بر هیچ کس و هیچ جا اسلام تحمیل نمی شود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست. اسلام آزادی را به تمام ابعادش  ترویج کرده است. ما فقط اسلام را ارائه می کنیم. هر کس خواست می پذیرد و هر کس نخواست نمی پذیرد.

 [آیا درک کرده اید که رئیس جمهور امریکا حتی اگر آرزو کند قانوناً نمی تواند شاه را به ایران تحویل دهد و یا به کشور سومی با علم به مجرم بودن تحویل دهد. آیا انتظار دارید که کارتر اصول اساسی کشورش را زیر پا بگذارد. آیا این با مکتب و اصول اخلاقی شما متناقض نیست؟]

- آیا امریکا و رئیس جمهور امریکا قانوناً می توانست ایران را زیر رگبار تانک و توپ و مسلسل قرار دهد، ولی شاه را نمی تواند «قانوناً» پس دهد! این چه قانونی است که امریکا سالها در جهان می تواند مردم را استعمار و استثمار کند ولی یک نفر را که عامل کشتارهای وسیع مردم ایران است نمی تواند «قانوناً» پس دهد. آیا این را می شود «قانون» نامید؟

- [شما با قاطعیت از سفارت به عنوان لانه جاسوسی صحبت می کنید، و لکن شواهد کافی برای این موضوع وجود ندارد. آیا آگاهی دارید که این وظیفه هر دیپلماتی است که اطلاعات درباره کشوری که در آن هست جمع نماید و این قانون مشروع پذیرفته شده است؟ شما این را نمی دانید که حتی زمانی که شواهدی بر جاسوسی، علیه دیپلماتها در دست هست بسادگی آنها اخراج می شوند به جای آنکه به وسیله کشور میزبان در محک آزمایش قرار گیرند؟]

- اطلاعات جمع کردن غیر از جاسوسی کردن است. دلایل به دست آمده حاکی است که اینان برای هر منطقه از ایران نقشه ای کشیده بودند. اینها برای تعطیل مدارس ما نقشه ها کشیده بودند. اینها برای درگیریهای مسلحانه در نقاط مختلف کشور نقشه کشیدند. آیا این کسب اطلاع است؟ ان شاء اللَّه در آینده دانشجویان مسلمان روشن خواهند کرد.

 [اگر شما مخالف با فعالیتهای سفارت امریکا هستید، چرا آن را نبستید؟ یا تعدادی از پرسنل آن را بیرون نکردید؟]

- بستن و نبستن مربوط به دولت است و من در این امور دخالت نمی کنم.

 [آیا موافقت دارید که امریکا به طور طبیعی سعی کند که رابطه اش را با حکومت جدید به صورت عادی درآورد و در این میان فروش مجدد لوازم یدکی برای ارتش، همراه کوشش برای بازکردن گرههایی که در مورد مسائل تجاری هست، به طوری که برای ایران قابل قبول باشد آغاز کند؟]

- این مسلم است که ما رابطه ای را که به ضرر ملتمان باشد به هیچ وجه نمی پذیریم ولی در غیر این صورت ارتباط تجاری و سایر ارتباطات مادامی که به نفع ملت ما باشد از نظر من مانعی ندارد و عقد چنین قراردادهایی با دولت است و به من مربوط نیست.

 [آیا آگاه هستید که تا چه اندازه ایران را تنها کرده اید؟ کلیه کشورهای همجهت، حتی کشورهای اسلامی، گرفتن گروگان را محکوم کرده اند. شما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختید، لکن چه کسی شما را از فشارهای شوروی آزاد خواهد نمود؟]

- ما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختیم تا حکومت اسلام را برقرار نماییم. بیرون انداختن دولت امریکا بدین معنی نیست که شوروی جایگزین آن شود. شعارهای مردم ما نشان دهنده این حقیقت است. آنان در تمام تظاهرات و مبارزاتشان فریاد می زدند نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی. اگر روزی شوروی ما را تحت فشار قرار دهد ما با نیروی ایمان، با همان نیرویی که امریکا را بیرون کردیم از عهده شوروی هم برخواهیم آمد. ما متکی به خدا و نیروی لا یزال مردم هستیم.

 [شما بایستی این حقیقت را قبول کنید که امریکا هر گز شاه را تحویل نمی دهد. اگر در این شک دارید- خیلی ساده- امریکا را درک نکرده اید. اما شاه ممکن است امریکا را در زمانی که مدت اقامتش تمام شد، ترک نماید. در این صورت آیا ممکن است که گروگانها را آزاد کنید؟ در صورتی که سازمان ملل متحد موافقت کند که در مورد شکایات شما رسیدگی به عمل آورد، در همین زمان آیا تمام دیکتاتورهای دنیا بایستی توسط سازمان ملل مورد بازجویی قرار گیرند؟]

- اتفاقاً ما امریکا را خوب درک کرده ایم و فهمیده ایم که می توانیم در مقابلش بایستیم و از حیثیتمان دفاع کنیم. ما امریکا را شناخته ایم و ثابت کرده ایم که در مقابل ظلم بزرگش که نگهداری شاه است مقاومت کرده و او را از پای درخواهیم آورد. ما امریکا را در منطقه شکست خواهیم داد. اگر شاه امریکا را ترک کند مسئله ای حل نمی شود. ما به امید خدا امریکا را در این موقع محاکمه خواهیم کرد. یک سازمان بین المللی باید اقدام جدی کند   تا امریکا را متقاعد سازد تا شاه را به ما پس بدهد. این سازمان باید تمام اموال شاه را که از مال این ملت دزدیده است بگیرد و پس دهد. یک سازمان بین المللی باید تمام دیکتاتورها را محاکمه کند. این یک امر طبیعی است. ما زیر بار ظلم نمی رویم و با ظلم کنار نخواهیم آمد.

 [چرا شما در این نزاع میانجی نمی شوید؟ معمولًا افراد با منطق چنین می کنند، تا زمانی که عقاید مختلف در جهان وجود دارد. شما، رمزی کلارک ، والدهایم  و سازمان آزادیبخش فلسطین را رد کرده اید.]

- من نخواستم بگویم که اینان بدون حرمت هستند، نه. من در حدود بیست سال است که از فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع کرده ام. من زمانی خطر اسرائیل را گوشزد می کردم که اسمی از فلسطین و اسرائیل در ایران نبود. ما مدافع مبارزات حق طلبانه فلسطینیها در مقابل اسرائیل هستیم. ولی یک مسأله از همه مهمتر است و آن اینکه من می خواهم به تمام مردم جهان بگویم که هر گز میانجی بین ظالم و مظلوم نشوند. باید در چنین مواقعی طرف مظلوم را گرفت و خصمانه بر دشمن تاخت. آخر میانجیگری بین ظالم و مظلوم خود ظلمی بزرگ است و ما می خواستیم کسی چنین ظلمی را مرتکب نشود. از این جهت نپذیرفتیم و نخواهیم پذیرفت. و منطقی که از ظالم دفاع کند و بر مظلوم بتازد، منطق نیست. اگر شما رفت و آمد نمایندگانتان را به عنوان میانجی بین اسرائیل و فلسطین منطقی می دانید ما آن را منطقی نمی دانیم. ما تنها دفاع از فلسطین را منطقی می دانیم. هر کس بخواهد حق ما را در دنیا ثابت کند ما آن را تأیید می کنیم. البته باید خود ظالم نباشد و الّا ما از ظالم تأیید نمی کنیم. و لو به نفع ما کار کند. ما دارای اصولی هستیم که تا ابد به آن پایبند خواهیم بود. 

  شما زندگی خیلی منزوی داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکرده اید.تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبوده اید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمی آورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمی توانید درک کنید؟]

- ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی ای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده می شده است را شکسته ایم. ما خود چارچوب جدیدی ساخته ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته ایم. از هر عادلی دفاع می کنیم و بر هر ظالمی می تازیم، حال شما اسمش را هر چه می خواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هر کسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند.آری با ضوابط شما من هیچ نمی دانم و بهتر است که ندانم.

 [آیا هر گز در مورد چیزی اشتباه کرده اید؟]

- بغیر از رسول اکرم و ائمه طاهرین همه اشتباه می کنند.

 [منصفانه بگویید و به عنوان یک مرد سیاسی بگویید آیا انقلاب شکست نخورده است؟ اقتصاد زنده نشده است، افراد فقیر در جنوب تهران همچنان فقیر هستند، ارتش احتمالًا نمی تواند چنانچه حمله ای از خارج شود دفاع نماید، فعالیت عادی و سیاسی وجود ندارد و احزاب سیاسی در بینظمی هستند؟]

 ممکن است همه اینها راست باشد. ولی انقلاب شکست نخورده است. انقلاب پایه هایش محکمتر شده است. این یک واقعیت است که مردم ما به انقلاب خو کرده اند و همه انقلابی اند. آنها طالب شهادت اند. من این را جدی می گویم. ما خیلی آسان می توانیم در مقابل امریکا بایستیم. او ممکن است ما را از بین ببرد ولی انقلاب ما را نمی تواند. و به همین دلیل است که می گویم ما پیروز هستیم. به شعارها توجه کنید.می گویند، ناو هواپیمابر دیگر اثر ندارد. از منطقِ شهادت، کارتر خبر ندارد. امریکا چه می فهمد شهادت چیست. و به همین دلیل ما همه مسائل را حل می کنیم، ولی خرابیهای  اوضاع ایران ریشه پنجاه ساله دارد و حد اقل بیست سال طول می کشد تا مردم به وضع عادی درآیند و مردم ما هم به این دلیل قیام نکرده اند. آنها می گفتند و می گویند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. آزادی و جمهوری اسلامی به دست آمد، ولی برای استقلال کامل باید دست شرق و غرب را کوتاه کرد و این کار را خواهیم کرد.

 [آیا شما واقعاً تا اندازه ای کنترل را از دست نداده اید؟ بنا به گفته بعضیها گرفتن سفارتخانه بدون آگاهی و حمایت شما یا شورای انقلاب انجام نمی شود. آیا آنان سیاستشان را خارج از دستهای شما انجام داده اند. آیا شما جمعیت را کنترل می کنید؟]

عدم شناخت صحیح شما از مردم ایران موجب اشتباهات بسیاری است. ملت ایران به مناسبت ظلمهایی که از امریکا دیده است نسبت به امریکا کینه عجیبی دارند و ما هم آنان را به سوی استقلال و رهایی از امریکا سوق می دهیم و به همین جهت است که آنان لانه جاسوسی امریکا را تصرف کردند. آنجا مسلماً لانه جاسوسی است و اصولًا ما امریکا را می خواهیم چه کنیم؟ این سؤال همه مردم ایران است.

 [آیا این منصفانه است که شما دارای دو نقش باشید و هر دو نقش را بازی کنید. بعضی از اوقات شما دستورهایی منتشر می کنید که مردم چه بکنند و بعد زمانی که می خواهید از مسئولیت بر حذر باشید جواب می دهید که نمی توانید هیچ کاری بکنید و می گویید این در دست مردم است. یا در دست دانشجویان است.]

- این یک واقعیت است که من به عنوان خمینی نظر خود را مثل سایر مردم می دهم و می گویم چه باید کرد و یا چه باید بکنند. ولی این را باید بدانید که گروگانها در دست دانشجویان مسلمان هستند.

صحیفه امام، ج 11، ص: 155-161

 

مصاحبه [با روزنامه «لوموند»؛ (دامن زدن امریکا به جنگ روانی)]

زمان: 9 آذر 1358/ 10 محرم 1400

مکان: قم

موضوع: دامن زدن دولت امریکا به جنگ روانی- تبلیغات دستگاههای صهیونیستی

مصاحبه کننده: خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند

سؤال: [شما امریکا را در حقیقت شدیداً ناراحت کرده اید و یا به زانو درآورده اید. از لحاظ اخلاقی توهین به آنها کرده اید. آیا زیادتر از این تا به کجا می خواهید بروید؟ به کجا بسط می شود؟ آیا داخل جنگ می شوید؟].

جواب: بسم اللَّه الرحمن الرحیم. ما اول باید حساب ملت امریکا را از دولت امریکا جدا کنیم.

ما به هیچ وجه مقابل با ملت امریکا نیستیم. آقای کارتر است که به این ناراحتی دامن می زند از طریق جنگ اعصاب و ممکن است به دخالت نظامی منجر شود. و ما به هیچ وجه ملت امریکا را تحقیر نکرده ایم.

آقای کارتر است که دشمن ما و ملت را که غارتگر ما و ملت است نگه داشته  و در دنیا بر خلاف واقع هیاهو بپا کرده است. جوانان ما جاسوسان را نگه داشته اند تا ثابت کنند اینها چکاره اند.

 [افکار عمومی امریکا ضربه خورده و گفته می شود کارتر انتخاب دیگری جز جنگ ندارد. و حتی از بمباران قم و گروگانگیری امام صحبت است. حضرت عالی چه فکر می کنید؟]

- اما راجع به ضربه به افکار عمومی امریکا، این اشتباه است. مسائل پیش عموم مردم نیست، زیرا دولت امریکا نمی گذارد اخبار صحیح به آنها برسد. فقط این رویدادها به یک گروه معدودی رسیده است. ممکن است آن عده ای که طرفدار کارتر هستند یا جزو دستگاه او هستند یک ناراحتیهایی پیدا کنند. لکن ملت امریکا این طور نیستند. ما این حرفها را زیاد شنیده ایم.

شاه سابق اگر یک کاری می کرد که ملت مخالف آن بود می گفت که ملت همه موافق اند. حالا هم همین طور است.آقای کارتر پیش ملتش مطرود دارد می شود و آقای کارتر باید کاری غیر از ریاست جمهوری پیدا کند. چون به طوری که معلوم می شود نمی تواند ریاست کند. کسی که اعصابش ضعیف است و برای یک امر جزئی هیاهو راه می اندازد، قابل این نیست که رئیس جمهور امریکا شود و به ملت امریکا حکومت کند.

 [رؤسای دولتهایی که در تونس جمع بودند، به نفع ایران موضع نگرفتند.- منظور کشورهای عربی است- چگونه می توانید روی همبستگی اعراب حساب کنید؟]

- ما امیدواریم همان طوری که ملتهای عرب با ما موافق اند، دولتهای عرب هم با ما موافق باشند. و دولتهای عرب اگر به مسائل ایران توجه کنند که چه بوده و ما چه می خواهیم، ما زادی از همه قید و بندهایی که تا حالا گرفتارش بودیم می خواهیم.

ما می خواهیم مستقل باشیم و منافع ممالک اسلامی به جیب دیگران نرود. این چیزی نیست که با ما مخالفت کنند. ممکن است بعضی از رؤسای مسلمین هم روی اشتباهات و تبلیغاتی که برایشان شده، یک اشتباهاتی کنند. لکن من امیدوارم که آنها از اشتباه بیرون بیایند و همه ممالک اسلامی با هم متحد بشوند و حساب خودشان را از حساب ابرقدرتهایی که می خواهند آنها را بچاپند، جدا کنند.

 [شما موضع دانشجویان ایرانی را تأیید کردید. آیا نگهداری گروگانها با قوانین اسلامی مطابقت دارد. حتی در موقع جنگ؟]

- آنچه من به شما گفتم مثل اینکه اشتباه به شما رسیده و شاید باز این اشتباه را دستگاههای تبلیغات صهیونیستی کرده باشند. آنچه من گفتم این بود که ما نمی توانیم ملتی را که این قدر از امریکا ضربه دیده، چنانچه امریکا شاه را نگه دارد و این امر طولانی شود یا بخواهد مملکت ما را بمباران کند، ما نمی توانیم جوانان را کنترل کنیم. مردم ما پنجاه سال ضربه خورده اند، از قدرتها، من جمله امریکا. حالا هم بخواهد امریکا قوای نظامی بیاورد یا بمباران کند     جایی را قبل از اینکه خیال این مطلب بشود و حرکتی برای این معنا بشود، ممکن است که جوانهای ما آنجاها را خودشان به هم بزنند. من این طور گفتم. نه اینکه ما ابتداءً این کار را می کنیم. الآن هم آنها در کمال خوشی و آسایش هستند و تبلیغات آقای کارتر بر خلاف این است، لکن واقع این است. من فرستادم تحقیق کردم. به گروگانها هیچ صدمه ای نرسیده است.و اسلام با همه مردم دنیا می خواهد با خوبی رفتار کند. بله، اسلام با کسانی که توطئه گر هستند و بخواهند بر خلاف مصالح مسلمین و مصالح بشر عملی بکنند با آنها هم سختگیری می کند.

 [درباره بحران کنونی ایران چه فکر می کنید؟]

- بحران کنونی ایران یک بحرانی نیست که ما از آن خوفی داشته باشیم. اما راجع به اینکه یک وقتی جنگی پیش می آید، و لو اینکه یک مطلبی است از شیخ الرئیس بو علی سینا نقل می کنند که گفته است من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد، عقل ندارد. حال این ابرقدرتها اسلحه دارند، مع الأسف عقل ندارند. و آقای کارتر هم ثابت کرد این مطلب را. مع ذلک نخواهند گذاشت چنین کاری بکنند. ملتها و دولتهای بزرگ نمی گذارند که چنین جنگی پیش بیاید. جنگ پیش آمدن معنایش جنگ جهانی سوم است و همین ابرقدرتها از این جنگ می ترسند. ما ابداً از این مسائل ترسی نداریم برای اینکه وضعمان این است که می بینید. وضع ملتمان این است که می بینید.

ما قائلیم که اگر از این عالم رفتیم، به جای بهتری منتقل می شویم. اگر کسی از یک عالم بدی به یک جای خوبی برود، از چه می ترسد؟ ما هیچ ترسی نداریم. آنها باید بترسند که خیال می کنند عالم دیگری نیست. یا ظالم هستند و از رفتن به آن عالم ترس دارند.

ما نه از آن بحران اقتصادی می ترسیم، نه از جهات دیگر. و ما بنا گذاشتیم که خودمان بکاریم و خودمان هم زراعت را برداریم و محصولش را هم خودمان بخوریم و به کسی   راه ندهیم تا بیاید منافعمان را ببرد. بنا بر این بحرانی برای ما نیست. اروپا از این مسائل و بحرانها می ترسد. و او هم حق دارد که بترسد و جلوگیری کند از این مسائل. دولت فرانسه جلوگیری کند و سایر دولتها جلوگیری کنند و کارتر را سر عقل بیاورند که مجرم ما را به دست ما بدهد، همه مسائل حل می شود.

 [روحانیت شیعه همیشه در رأس مبارزات بوده است، ولی آیا این هم صحیح است که روحانیت که در جهان به این پیچیدگی قادر به اداره مملکت نبوده، در کارهای تکنیکی از غیر روحانی استفاده نکنیم؟]

- این هم جزو تبلیغات سوئی است که بر ضد روحانیت می شود. آیا آقای کارتر که رئیس جمهور است همه کارها را خودش در امریکا انجام می دهد؟ نه، افرادی را وامی دارد که کارها را انجام دهند. روحانیت نمی خواهد خودش کارخانه راه بیندازد یا طیاره ببرد.اینهایی که می گویند روحانیت باید دخالت نداشته باشد، نمی فهمند. یا می فهمند و مردم را اغفال می کنند. این اشتباه است. روحانیت نظارت بر اوضاع دارد. کارها دست کارشناسهای غیر روحانی است. روحانیون نظارتی بر امور دارند که غلطکاری نشود.یک وقت کودتا نشود، یک وقت ظلم به مردم نشود. روحانیت می خواهد جلو غارتگری و ستم و دزدی را بگیرد.

 [سؤال آخرم این است، این مشکل به نظر می رسد که امریکا بتواند شاه را پس بدهد و اگر این راه حل نباشد، چه راه حلی به نظر شما می رسد؟]

- ما سؤال می کنیم که چرا نمی تواند؟ به چیزی که موافق همه قوانین بین المللی است، در همه قوانین است که اگر کسی به ملتی ظلم کرده، مال ملت را خورده است، مجرم است، باید بیاید در همان محل محاکمه شود.

آقای کارتر در این مورد لج کرده. معلوم می شود ایشان یک آدم لجوجی هست یا اینکه نمی خواهد واقعیت مسائل را ادراک کند. مملکت خودش و مملکت دیگران و مملکتهای عالم را به آتش می کشد که یک نفر آدم را آنجا چون رفیق و دوست سابقش بوده و جیبش را پر کرده، حالا دلش نمی خواهد او بیاید اینجا و محاکمه شود و مبادا معلوم شود که جیب آقای کارتر هم پر شده است و ما از او مطالبه کنیم. این یک مسئله ای نیست که نتواند.  اگر بخواهد روی قواعد عمل کند، می تواند و کسی جلوی او را نمی گیرد. حتی همه مملکت خودش هم از او تشکر می کنند که آن بساط را به هم زده و اگر چنانچه شاه را پس ندهند، هر چه می خواهد پیش آید ما پافشاری می کنیم و از هیچ چیز نمی ترسیم. شیخ الرئیس و لو این کلمه را گفته لکن ما نمی ترسیم از این اسلحه ای که دست بیعقل است. ما نمی ترسیم، برای اینکه ما نمی خواهیم به این عالم خیلی عشق داشته باشیم. برای اینکه این عالم چیزی ندارد. اینجا جز گرسنگی خوردن، ظلم کشیدن، توسری خوردن از قدرتهای بزرگ چیزی برای ملت ما نمانده است که بترسیم یا ملت ما بترسند. ما تا همه جا حاضریم برای این امر.

صحیفه امام، ج 11، ص: 162-166

 

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام (بازتاب و تأثیر ولادت حضرت رسول در جهان)]

زمان: صبح 9 آذر 1364/ 17 ربیع الاول 1406

مکان: تهران، حسینیه جماران

موضوع: بازتاب و تأثیر ولادت حضرت رسول (ص) در جهان

مناسبت: میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)- هفته بسیج

حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)- هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)- موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)- موسوی، میر حسین (نخست وزیر)- اعضای هیأت دولت- مقامات لشکری و کشوری- مسئولان نهادها و تأسیسات نفت جزیره خارک- اقشار مختلف مردم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

متقابلًا این عید بزرگ را که باید بگوییم دو عید است؛ عید ولادت حضرت رسول- صلی اللَّه علیه و آله- و عید ولادت حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- خداوند ان شاء اللَّه مبارک کند بر همه شما و بر همه مسلمین جهان و بر ملتهای بزرگ اسلامی خصوصاً ملت ایران، ان شاء اللَّه مبارک باشد این روز. و من از همه آقایان تشکر می کنم که زحمت کشیدید و خصوصاً از آنهایی که در جزیره خارک مشغول خدمت هستند، بسیار تشکر می کنم، و امیدوارم خداوند تبارک و تعالی زحمات آنها را و خدمتهای آنها را قبول کند.

آن چیزی که می خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول- صلی اللَّه علیه و آله- قضایایی واقع شده است، قضایای نادری به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسی بشود که چی است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسری  و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده های فارس و ریختن بتها به روی زمین. قضیه شکست طاق کسری شاید اشاره به   این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهای ظلم می شکند و مخصوصاً طاق کسری  شکسته شد برای اینکه آن وقت این طاق کسری مرکز ظلم انوشیروان بود.

انوشیروان به خلاف آن چیزهایی که به واسطه شعرا و به واسطه درباریهای آن وقت و موبدان درباری آن وقت درست کردند، یکی از ظالمهای ساسانیان است، و دنبال او یک حدیثی هم جعل شده است، و به حضرت رسول- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نسبت داده شده که «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان!» این اولًا سند ندارد و مُرْسَل «1» است، و ثانیاً کسانی که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغی است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل. در زمان انوشیروان چهار طبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنی از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطی که داشته است؛ یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یک طبقه علی  حده ممتاز؛ یک دسته هم کسانی بودند که دارای اموال هستند و به قول آنها شریف زاده ها، آنها هم یک دسته ممتاز؛ یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایی بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز؛ دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده. آنها آن طبقه بالا مالیات بده نبودند، به نظام هم نمی رفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، می گفتند اینها باید خدمت کنند، و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر؛ اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمی دادند که این طبقه پایین تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر پیش اش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش محتاج به مئونه  است، و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصی که مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا کردند یک نفری که حالا می گویند کفشگر بوده، پیدا کردند و او گفت که من می دهم- به حسب نقل شاهنامه- من می دهم لکن به شرط اینکه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد، گفت نه، ما نه پولش را می خواهیم، نه اجازه می دهیم، برای اینکه اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینی بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد می خواهد دخالت کند در امور و این نمی شود. این عدالتی است که انوشیروان داشته است. و در تاریخ ثبت است این جنایاتی که اینها می کردند. و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتی یک نفرشان آدم حسابی باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است، برای شاه عباس آن قدر تبلیغ کردند، با اینکه در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاریه آن قدر از ناصر الدین شاه تعریف کردند و شاه شهید و نمی دانم امثال ذلک، در صورتی که یک ظالم غداری بود که بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات که در آن وقت بود، همیشه بوده است. عدالت گستری انوشیروان مثل صلح دوستی رئیس جمهور امریکاست، و مثل کمونیستی شوروی است. ما الآن در عصر حاضر این چیزها را می بینیم، و اگر چنانچه تاریخ نویسها و نمی دانم آنهایی که شعرا هستند و آنهایی که خطبا هستند و آنهایی که درباری هستند، اینها را، تبلیغاتی که الآن دارد در دنیا می شود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد که مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال می کنند که همان طوری که انوشیروان عادل، عادل بوده است، آقای رئیس جمهور امریکا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست، و حال آنکه شما که مطلعید می دانید قضیه چی است.

این قدر هیاهو راه انداختند برای جلوگیری از تروریست، آن قدر تبلیغات کردند که ایران تروریست پرور است و ایران چطور و جزء تروریست. عراق از جرگه تروریستها خارج شد چون سجده کرد به امریکا، و ایران وارد شد برای اینکه اعتنای به آنها نکرده، میزان تروریستی همین است پیش آنها و خود آنها مرکز این امور هستند.اگر فوج فوج مردم را بکشند، بریزند بکشند، قتل عام کنند هیچ اشکالی نیست، بعد نسبت می دهند به ایران که در حبسهایش کشتار چه شد و چه شده. دلیلتان چی هست؟ منافقین گفتند، سند صحیح! دلیلشان این است که مخالفین با جمهوری اسلامی گفتند که اینها در محبس هایشان چه واقع می شود، بدون اینکه محاکمه بشوند می کشند مردم را همین طور و امثال اینها. آن وقت یک مطلبی که این طوری است در رسانه های گروهی آنها، آن قدر درش تبلیغات می شود و آن قدر گفته می شود و ما از باب اینکه با آنها مخالفیم، رسانه های آنها اگر چنانچه یک مطلب صحیحی هم باشد نمی گویند، و چنانچه مطلبی را از امثال آنها بشنوند، چندین روز دنبال هم هی گفته می شود، بعد هم دوباره تکرار می شود. جزیره خارک را خوب! زدند، بعضی جاهایش هم اشکال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند که نفت ایران را قطع کنند؟ نتوانستند، الآن هم باز با اینکه می گویند که، خود آنها عده ایشان می گویند به اینکه الآن همان طور که سابق جریان داشت نفت، حالا هم جریان دارد بلکه بیشتر یک قدری، الآن هم می گویند که ایران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمی دانم جزیره خارک چند دفعه نابود باید بشود؟ اولی که زدند گفتند ما با خاک یکسانش کردیم، پس باید یک قطره نفت نداشته باشد، خاک است دیگر! بعد چهل و نه مرتبه می گویند یا چند و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه می گویند ما از بین بردیمش. خوب، یک چیز را چند دفعه از بین می برید؟ این وضع دنیاست. آن وقت مناقشه نیست اصلًا در رادیوهای خارجی راجع به این غلطی که اینها می گویند، راجع به این تناقض گویی که اینها می کنند هیچ کلمه ای، هیچ حرفی نیست، اما تا یک کلمه اینجا از یکی صادر می شود، یک چیزی به آن می چسبانند و در بوقهایشان شروع می کنند به [تبلیغ ] کردن. وضع دنیا الآن این طوری است، روی دروغ باز شده است.

اینکه چهارده کنگره از کنگره های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی آید که یعنی در قرن چهاردهم این کار می شود، یا چهارده قرن بعد این کار می شود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بنای ظلم شاهنشاهی  بعد از چهارده قرن از بین می رود و بحمد اللَّه رفت از بین. بتها همه به رو افتادند، این بتها هم خواهند از بین رفت، حالا چه بتهایی که تراشیده بودند از سنگ یا بتهایی که خود ملتها یا بعض از ملتها می تراشند با آدم. اینها هم رفتنی هست، منتها ما حوصله مان کم است. تمام دنیا از اول تا آخرش پیش حق تعالی یک جور پیداست، این ور و آن ور ندارد که یک راه دوری باشد. پیش ما این طور است که خیلی راه دور است که هزار سال طول می کشد، دو هزار سال طول می کشد. نخیر اینها قریب است، نزدیک است و می شود، و بتها شکسته خواهد شد ان شاء اللَّه. و آتش افروزیها و بت پرستیها و آتش پرستیها هم ان شاء اللَّه از بین خواهد رفت.

و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به ملت قهرمان ایران سلامت بدهد و «هفته وحدت» را واقعاً وحدت درست کنند، نه اینکه فقط ما «هفته وحدت» می گیریم. ما محتاج به وحدت هستیم در سالیان دراز، همیشه. قرآن کریم که [به ] ما دستور داده و به مسلمین دستور وحدت داده، برای یک سال و ده سال و صد سال نیست، برای سرتاسر عالم است در سرتاسر تاریخ. و ما محتاج به این هستیم که عملًا وحدت را محقق کنیم و محقق هست و نگه داریم این وحدت را. ما الآن هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم. و من امیدوارم که با برکت وحدت ملت ایران، این وحدت در سایر کشورهای اسلامی هم پیدا بشود که دارد پیدا می شود، و همه مسلمین دست واحد بشوند بر اعدا چنانچه در روایت هست.

و ان شاء اللَّه خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و هیچ وقت از این های و هویها و از این تبلیغات خارجیها خوف به خودتان راه ندهید، آن خوفی که باید باشد از خدای تبارک و تعالی باید باشد. از دیگر قدرتها خوف نداشته باشید، برای اینکه، قدرتی در کار نیست غیر قدرت حق تعالی. قدرت حق تعالی است که جلوه اش، جلوه ضعیفش در سرتاسر عالم طبیعت پیدا شده است. و شما هیچ وقت نترسید. و مستقیم و پای برجا بایستید و در مقابل همه قدرتها استقامت کنید. و خداوند با شماست و شماها را ان شاء اللَّه حفظ می کند از شرّ اشرار و مملکت شما را نجات می دهد، و مهم این است که از شما راضی باشد حق تعالی.من باید عرض کنم که مقصد اصلی انبیا تا حالا کم حاصل شده است، خیلی کم. اگر فردا آخوندهای درباری نگویند که فلانی گفت پیغمبر کاری ازش نیامده!، اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهای درباری حالا نبودند. اگر مقصد انبیا حاصل شده بود، این دولت آمریکا و نمی دانم دیگران نبودند حالا. اگر اینها می گویند که الان مقصد انبیا حاصل شده است، و این همه فساد در دنیا هست، پس مقصد انبیا معلوم می شود این فسادها بوده که حاصل شده مقصد انبیا حاصل نشده است. ما هم که داریم می گوییم مقصد انبیا، باز آن مقصدی که آنها می خواستند ما دستمان به آن نمی رسد، آن یک مسئله ای است فوق اینها. مقصد انبیا حکومت نبوده است، حکومت برای مقصد دیگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمی گردد به معرفت اللَّه. هر چه در دنیا واقع بشود و انبیا هر چه دنبالش بودند دنبال این بودند که خداشناسی، واقعاً خداشناسی، اگر او حاصل بشود همه چیز دنبالش حاصل است. تمام فسادهایی که در دنیا واقع بشود از این است که ایمان ندارند به خدا، فضلًا از اینکه خداشناسی و معرفت باشد، ایمان ندارند. اگر ایمان به خدا پیدا شد همه چیز دنبالش است، تمام فضایل دنبالش است. انبیا هم دنبال این بودند که بتدریج آن طور که می شود این بشر را سوق بدهند طرف معرفت اللَّه. تمام چیزهای دیگر هم مقدمه همین معنا هست. و تمام چیزهایی که از آن می سوختند انبیا، این بود که می دیدند مردم دارند خودشان را می کِشند طرف جهنم. انبیا مظهر رحمت حق تعالی هستند، می خواهند که همه مردم خوب باشند، می خواهند همه مردم  معرفت اللَّه داشته باشند، می خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتی می بینند که این مردم دارند رو به جهنم می روند، آنها افسوسش را می خورند، در قرآن هم اشاره ای به این هست، فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ  اینکه اینها مؤمن نشدند. مسأله این است که همه دنبال این بودند که مردم را آشنا کنند با خدا.آن طوری که می بینید که در ادعیه ائمه ما واقع شده است، در دعای کمیل شما ملاحظه کنید که چی می گوید حضرت امیر، عرض می کند که خوب، بر فرض اینکه من آتش را تحمل کردم اما فراق تو را چطور تحمل کنم؟ اینها چی می گفتند! در دعای مناجات شعبانیه چه حرفهایی هست؟ مقاصد انبیا در ادعیه ای که از ائمه- علیهم السلام- وارد شده است اشارات به آن هست زیاد. قرآن کریم اشارات بسیار لطیفی دارد، لکن چون برای عموم وارد شده است به یک صورتی گفته است که هم خواص از آن ادراک می کنند، هم عموم از آن ادراک می کنند. قرآن کریم مرکز همه عرفانهاست، مبدأ همه معرفتهاست، لکن فهمش مشکل است. آنهایی فهمیدند که «مَنْ خُوطِبَ بِه» بودند و کسانی که متصل به رسول خدا بودند، آنها می دانند قضیه چی است، آنها مقاصد انبیا را می دانند چی هست، مقصد را می دانند چی است. ما دوریم از آن و مهجور، لکن خوب، عنایات حق تعالی زیاد است. از ما مهجورها هم این قدری که ازمان می آید قبول می کنند، لکن باید ما این قدری که ازمان می آید دنبالش برویم؛ در عمل، در علم و در اخلاق و در سایر چیزها، و اگر همین قدر هم برویم خوب، جنات عدن هست، جنات هست. لکن آنی که مقصد انبیا بود، جنات هم بود، چیز دیگری ماورای اینها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، یک مسئله دیگری فوق این مسائل بود. خوب، دست ما از آن کوتاه است. اما ما که اهل همین مسائل هستیم اگرچنانچه جدیت نکنیم و به احکام ظاهری انبیا عمل نکنیم، به احکام اسلام خدای نخواسته عمل نکنیم، خوب، دنبالش آن چیزهایی است که هست در کتاب و سنت. و من امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق بدهد که خدمت کنیم به اسلام و خدمت کنیم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا خدمت به خداست. و همه موفق باشید ان شاء اللَّه و امیدوارم که اسلام ما را قبول کند به اینکه مسلمان هستیم. و پیغمبر اکرم در این روز، روز مبارک ما را بپذیرد، و حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- ما را قبول کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه  

صحیفه امام، ج 19، ص: 432-439

. انتهای پیام /*