کد مطلب: 3426 | تاریخ مطلب: 19/07/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 19 مهر ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 19 مهر ماه

مصاحبه [با نماینده «الفتح»؛ (وجوب مبارزه با اسرائیل)] 19 مهر 47

نامه [به آقای مرعشی نجفی درباره استقامت تا سقوط رژیم ] 19 مهر 57

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم پاریس درباره جنایات شاه و اهداف انقلاب ]  19 مهر 57                   

حکم [به آقای محمد علی امینیان (لزوم اقامت و انجام فعالیتهای دینی در رشت)] 19 مهر 58

سخنرانی [در جمع روحانیون تجریش (مقابله با دشمن- رعایت موازین شرعی)] 19 مهر 58

نامه [به رئیس مجلس شورای اسلامی (وضع قوانین ضروری بر اساس احکام ثانویه)] 19 مهر 60

اجازه نامه [به آقای سید محمد مهدی دستغیب، در اخذ وجوه شرعیه ] 19 مهر 67

 

مصاحبه [با نماینده «الفتح»؛ (وجوب مبارزه با اسرائیل)]

زمان: 19 مهر 1347/ 18 رجب 1388

مکان: نجف

موضوع: وجوب مبارزه با اسرائیل و همیاری با مبارزان فلسطینی

مخاطب: نماینده «الفتح»

سؤال: [پیشوای مجاهد، نظر مبارک را درباره دادن وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام، به مجاهدان شجاعی که تحت فرماندهی «فتح» در صفوف نبرد و در میدان شرف پیکار می کنند بیان فرمایید.]

جواب: بسم اللَّه الرحمن الرحیم. اکیداً شایسته بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص یابد. به مجاهدانی که در صفوف نبرد و فداکاری به منظور از بین بردن صهیونیسم کافر ضد بشر می جنگند و برای احیا و بازگرداندن مجد و شرف اسلامی از دست رفته می کوشند و برای گرامیداشت تاریخ شریف اسلام نبرد می کنند و بر هر مسلمانی که به خدا و روز جزا ایمان دارد واجب است که تمامی قوا و نیروی خود را در این راه به کار برد و سرانجام به احْدَی الْحُسْنَیَیْن شهادت یا پیروزی دست یابد و بر شماست که برای خونخواهی و زدودن لکه ننگ به خط آتش روی آورید و به یاری خداوند به پیروزی درخشانی که در انتظار شما است دست یابید و به مؤمنان آزاده بشارت دهید که خداوند پشتیبان هر اراده مردانه و حق طلبانه است. برادران ما که به یاری خداوند توانا پیروزی نهایی از آن آنهاست، یعنی مردان برجسته جنبش «فتح» و رزمجویانش نیروهای «عاصفه» و دیگر فداییان آزاده از مجاهدان راه خدایند و پشتیبانی و کمک به آنان با تمام نیرو و امکان واجب است، «وَ اللَّهُ وَلیُّ التَّوفیق»

 [پس از شعله ور شدن آتش انقلاب مقدس در سرزمین فلسطین و پدید آمدن دستاوردهای فراوان به رهبری «فتح» نظر حضرت عالی درباره برادران ما که در سنگرگاهها و سرزمینهای اشغال شده پایداری می کنند چه می باشد؟]

بسم اللَّه الرحمن الرحیم. نخستین و آخرین نظر نسبت به برادران پایدار و رزمنده ما این است که به شکل پیگیر و  خستگی ناپذیر به پیکار خویش ادامه دهند، چه آنکه زندگی یعنی عقیده و مبارزه در راه آن انّ الحیاةَ عقیدةٌ وَ جَهادٌ و تردیدی نیست که از نظر شیوه تفکر اسلامی مرگ از زندگی ذلت بار بهتر است و در وضع کنونی برای ما جز ادامه پیکار با همه نیروها و امکاناتمان راهی وجود ندارد تا عزت و شرافت خود و آیندگان را در طول تاریخ با عظمت اسلامی به دست آوریم. قرآن می فرماید: وَ اعِدُّوا لَهُم ما اسْتَطَعْتُمْ مِن قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ. هر قدر که می توانید بر ایشان نیرو و سواره نظام آماده کنید تا بر دشمن خدا و دشمن خود چیره شوید. انْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ و یُثَبِّتْ اقْدامَکُمْ اگر خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند و قدمهای شما را استوار می دارد. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ انْتُمُ الاعْلَونَ انْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ سست نشوید، غمگین نباشید شما پیروزید اگر به هدف خود ایمان داشته باشید وَ لا تَهِنُوا فِی ابتِغاءِ الْقَومِ انْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَانَّهُمْ یأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرجُون در جستجوی دشمن سستی نورزید اگر شما رنج می برید آنان نیز مثل شما رنج می کشند، منتها شما به خدا ایمان دارید و آنها ندارند.

 [راجع به پیکار اوج گیرنده و مسلحانه ای که در سرزمین مقدس فلسطین جریان دارد و اعمال وحشیانه صهیونیستی که بر ضد امت عربی و اسلامی به کار می رود نظر حضرتتان را بیان کنید تا خلق مسلمان ما در همه کشورها کلیه نیروهای مادی و معنوی خود را بسیج کرده و در این جهاد مقدس شرکت نمایند.]

- بسم اللَّه الرحمن الرحیم. همان طور که قبلًا خاطرنشان کردم در اوضاع و شرایط کنونی پس از گردن نهادن به قوانین مقدسه اسلام هیچ امری واجبتر از دفاع با جان و مال در راه سربلندی اسلام نمی باشد. هنگامی که می بینید خونهای برادران و خواهران بیگناه شما در سرزمینهای مقدس فلسطین جاریست و هنگامی که مشاهده می کنید که سرزمینهای ما اشغال شده و خانه هایمان به دست صهیونیستهای تبهکار ویران گشته است در این شرایط جز ادامه جهاد راهی نیست و بر همه مسلمانان واجب است که کمکهای مادی و معنوی خود را در این پیکار مقدس بنمایند. و خداوند پشتیبان این اراده است. و اللَّه من وراء القصد

 [اکنون که دست صهیونیسم در کلیه شئون حیاتی ایران مسلمان نفوذ کرده است به نظر حضرت عالی اساسی ترین راهی که ملت مسلمان ایران برای قطع دست اسرائیل در ایران باید به آن دست بزند چه می باشد؟ تا در نتیجه برادران ایرانی ما هم بتوانند با پیکارجویان فلسطین همگام گردند.]

- بسم اللَّه الرحمن الرحیم. راه اساسی این است که مردم مسلمان ایران داد و ستد خود را با ایادی صهیونیسم و دیگر عوامل استعمار که در ایران هستند قطع کنند و از لحاظ مادی و روحی آنان را در فشار بگذارند و تمام روزنه های حیاتی را بر آنان تنگ سازند و خلاصه علیه آنان به نبرد اقتصادی دست بزنند و نیز در دیگر زمینه ها با آنان مبارزه کنند تا سرانجام مجبور شوند کلیه روابط خود را با ایران و خلق مسلمان آن قطع نمایند و در نتیجه ملت ایران بتواند همه امکانات مادی و معنوی خود را در اختیار مجاهدان فلسطین بگذارند.

در شرایط اسف انگیز فعلی بر هر مسلمانی لازم است که کلیه نیروهای خویش را برای آزاد کردن سرزمینهای اشغال شده و انتقام از اشغالگران به کار گیرند. «و اللَّه ولی التوفیق»، و جای تردید نیست که وظیفه یک نفر مسلمانی که در دورترین نقطه های جهان به سر می برد همان وظیفه ای است که خلق مسلمان فلسطین امروز به آن مسئول است، مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئولیت عمومی یکسانند. تفرقه جویی و نژادپرستی در کار نیست و بین ملتهای اسلامی هیچ گونه امتیازی وجود ندارد، جز تقوا و پرهیزگاری، گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل.

صحیفه امام، ج 2، ص: 199-201

نامه [به آقای مرعشی نجفی درباره استقامت تا سقوط رژیم ]

زمان: 19 مهر 1357/ 8 ذی القعدة 1398

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: استقامت تا سقوط سلسله پهلوی

مخاطب: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین

بسمه تعالی

حضرت آیت اللَّه آقای نجفی- دامت برکاته

به عرض عالی می رساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود و حاوی استفسار از این جانب بود واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است.

این جانب به واسطه فشار عراق به تصویب شاه معلوم الحال، که مملکت اسلامی را تا سرحد سقوط رسانده است، از نجف به خارج آمده بلکه بتوانم برای این ملت محروم کاری بکنم. ما همه موظف هستیم که از پا ننشینیم تا سقوط سلسله بی حیثیت پهلوی. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 3، ص: 501

                        

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم پاریس درباره جنایات شاه و اهداف انقلاب ]

زمان: 19 مهر 1357/ 8 ذی القعدة 1398

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: هجرت به پاریس- جنایات شاه- اهداف انقلاب

حضار: ایرانیان مقیم پاریس

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

شرح هجرت از عراق و ورود به فرانسه

... و بعدش رئیس اطلاعاتشان آمد پیش من و راجع به اینکه: شما خوب است ایران را مسلح نکنید، خوب است فعالیت نکنید؛ ما تعهداتی داریم نسبت به دولت ایران، من گفتم که خوب، شما تعهداتی نسبت به دولت ایران دارید اما من نسبت به آن تعهدی ندارم؛ و ما هم تعهداتی خودمان داریم نسبت به اسلام و نسبت به ملت خودمان. ما به کار خودمان ادامه می دهیم، شما هم هر کاری می خواهید بکنید. گفت: آخر شما هر روز اعلامیه می دهید، هر روز یک نواری می فرستید و چه می کنید؛ این را کمش کنید. گفتم نه! من اعلامیه می دهم، نوار هم پر می کنم و می فرستم. منبر هم اگر رفتم صحبت می کنم. اینها چیزی است که من نمی توانم خلافش را بکنم. او هم رفت و بعد تشدید کردند به طوری که من دیدم که اینها دیگر تحمل مطلب را ندارند؛ و پیشتر چون این را گفته بود که فلانی حالا هیچ اما شماها (رفقای ما) را چه خواهیم کرد، من دیدم که ممکن است یکوقتی اینها به رفقای ما یک تعرضی بکنند و ما هم مکانی پیشمان مطرح نیست، ما می خواهیم کارمان را انجام بدهیم، بنا گذاشتم که بروم به کویت و از آنجا بعد به یکی از ممالک اسلامی بروم. با اینکه ویزا هم داشتیم، در سر حد کویت باز دولت کویت مانع شدند از اینکه ما برویم. حتی اجازه اینکه ما برویم به فرودگاه از آنجا پرواز کنیم، آن قدر هم اجازه ندادند. ما باز برگشتیم به عراق. معلوم شد که خود آنها هم تفاهمی داشتند؛ منتظر ما بودند! همان جمعیتی که ما را آورده بودند باز آنجا ایستاده بودند! ما برگشتیم عراق و ما را بردند بصره و بعد از چندین ساعت بردند بغداد. و از بغداد هم دیدیم که  حالا بیاییم اینجا، تا بعد بتوانیم یک فلان محلی برای خودمان انتخاب کنیم. موقتاً آمدیم به فرانسه.و من خودم را ملزم می دانم، یعنی ملزم شرعی می دانم، عقلی می دانم، که در یکوقتی که مردم ایران قیام کرده اند و دارند کشته می دهند، جوانهایشان را گرفته اند، از آنها یک دسته ای را کشته اند، یک دسته ای را حبس کرده اند، عده ای از علمای ما الآن در حبس هستند، عده زیادشان در تبعید هستند، و مردم همه از بچه کوچک تا پیرمرد ایستاده اند الآن در مقابل دستگاه شاه و همه با یک صدا می گویند ما شاه را نمی خواهیم، همه مسئول می شویم برای این ملت. و این ملت- هر ملتی- حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را. این از حقوق بشر است که در اعلامیه حقوق بشر هم هست. هر کسی، هر ملتی خودش باید تعیین سرنوشت خودش را بکند، دیگران نباید بکنند. این ملت ما هم الآن همه ایستاده اند و می خواهند سرنوشت خودشان را تعیین کنند.

و این است که ما، این آدمی که به ما خیانت کرده است، به اسلام ما، به دین ما خیانت کرده است، مخازن ما را دارد به اجنبی می دهد در مقابلش یا اسلحه می گیرد و مردم را می کُشد، و یا می گیرد و مقداری- یک مقدارش- را خرج همین کارها می کند، باقی اش را هم خودشان و رفقای خودشان از بین می برند، یک مردمی که حالا ایستاده اند و دارند خون می دهند برای این کار، مایی که در خارج هستیم مکلف هستیم که با اینها همزبان باشیم. الآن آنها، همین الآن هم که ما اینجا نشسته ایم شما بدانید که در آنجا انقلاباتی هست. الآن در ایران، همین چند روز پیش از این، در خیلی از جاهای ایران آدم کشته اند. خیلی است! الآن هم که ما اینجا نشسته ایم باز نمی دانیم، شاید الآن هم در ایران یک صدایی باشد و هست؛ اما حالا کشتار هست یا نه، الآن ما نمی دانیم. چرا؟ دوریم. هر روز این مسائل هست. آنها در میدان مبارزه هستند و مشغول مبارزه هستند، ماها اینجا بی تفاوت باشیم و مشغول به مثلًا کارهای عادی خودمان باشیم! این بر خلاف انصاف، بر خلاف انسانیت، بر خلاف شرع، بر خلاف همه اینها هست.

     ما موظفیم که با آنها هر اندازه ای می توانیم [همراهی کنیم ]، هر کس به اندازه قدرت خودش. من می توانم الآن با شما صحبت کنم و شما را دعوت کنم به اینکه با ملت خودتان که برای منافع همه- که شماها هم جزء آنها هستید- قیام کردند [متحد شوید] و شماها موافقت کنید، این جبهه های خارجی هر چه هستند، اینها همه همدست بشوند؛ من به اندازه ای که می توانم برای شما چند نفر الآن صحبت کنم صحبت می کنم؛ آن مقداری هم که می توانم بنویسم می نویسم منتشر می کنم؛ شما هم به هر اندازه ای که می توانید. تظاهر، هر وقت وقتش شد، مناسب شد؛ نوشتن، گفتن، به روزنامه نگارها چیز گفتن، هر چه می توانید. هر کس به اندازه ای که می تواند با این ملت ضعیف که الآن تحت چکمه این بی انصافها هست باید همراهی کرد.و یک همچو قیامی که الآن در ایران هست من گمان ندارم در تاریخ سابقه داشته باشد، این را که یک مسئله واحدی را همه بخواهند. الآن همه، این بچه هایی که تازه خودشان هم الآن نمی دانند چه چیز دارند می گویند اما می گویند ما شاه نمی خواهیم! یا اینکه همه گفته اند اینها هم می گویند. یک بچه هفت- هشت ساله، پنج- شش ساله! آنکه زبان باز کرده الآن می گوید که مرده باد شاه! برای اینکه دیده همه می گویند او هم می گوید. این زبان همه است، این منطق همه است. و در طول تاریخ شاید ما نداشته باشیم یکوقتی که همه یک مطلبی را با هم بگویند؛ یعنی، آنکه در آن طرف ایران- در اقصا بلاد ایران- است با آنکه در مرکز است حرفش یکی باشد. الآن وضع این طور شده است. و یک ملتی وقتی وضعش این طور شد، این پیش می رود. این دیگر نمی شود که این ملتی که ایستاده الآن در مقابل ظلم و در مقابل قلدریها، و آنها با توپ و تانک و او با مشت، دارد مقاومت می کند و نمی رود کنار، این ملت شکست نمی خورد.الآن تبلیغات مختلف شروع شده است. شروع بود، زیاد شده است. تبلیغات مختلف برای اینکه بشکنند این وحدت را، و جبهه های مختلف، اشخاص مختلف [را]. اینها با آن صورتها. حتی گفتند که بنا دارند که در دانشگاه- وقتی که باز شد دانشگاه- یک دسته سازمان امنیتی را به صورت دانشجوها بیاورند و شعار کمونیستی بدهند برای اینکه به مردم بفهمانند که اگر شاه نباشد خواهد این طور شد! این شاه از کمونیستها هم بدتر است. این شاه، هر کسی از این شاه، از این آدم که بهتر است! این چه گذاشته برای مملکت ما؟ این جز اینکه همه اش تبلیغات [است ]؟ چقدرها خرج تبلیغات در داخل و خارج می شود تا اینکه روزنامه ها در خارج برای او دروغها را بنویسند و در داخل برایش دروغها را بنویسند. این مشغول این کارهاست. و مشغول جمع کردن مال و در اطراف دنیا زینت تهیه کردن و زمین تهیه کردن. همین است کار ایشان! کار ایشان دیگر چیست؟ .... یا آدمکشی و آدمزنی است، یا یک استفاده این طوری؛ از مردم دارد استفاده می کند و مال این ملت را دارد تضییع می کند.حرف ما این است. ما یک کلمه حرف داریم و آن این است که اینهایی که نشسته اند سر این خوان یغما، که اسمش ایران است، و هر کس از هر طرف آمده است، هر مملکتی از هر طرف آمده است، دارند از این خوان یغما می خورند و این ملت ما کنار این دارد گرسنگی می خورد، ما می گوییم این نباشد. ما می گوییم یک مملکتی ما داریم، نفت دارد، مخازن دیگر دارد، غنی است مملکت ما، این مملکت را برای خودمان بگذارید. خودمان کارهایش را می کنیم. اگر بخواهیم هم کارشناس بیاوریم، خودمان می آوریم. چرا شما بیاورید با ماهی- نمی دانم- چند صد هزار تومان! کارشناس می آوریم که این طور نباشد. خودمان کارشناس درست می کنیم.دانشگاه از وقتی که امیر کبیر ایجاد کرده است تا حالا، به قدر هفتاد سال یا ... خیلی سال می گذرد از عمرش، لکن نگذاشتند جوانهای ما درست بشوند، خوب سرانجام کار را انجام بدهند. اصلًا مانع شدند از اینکه رشد بکنند جوانهای ما. دانشگاههایی، که به دست دیگران درست شده است که نگذارند رشد در آن پیدا بشود. نظامیهای ما را نمی گذارند که تربیت نظامی صحیح بشوند. مستشارهای امریکایی اینها را به راه کج می برند؛ یعنی راهی که برای آنها فایده دارد می برند! فرهنگ ما فرهنگ استعماری است. ما باید فرهنگ خودمان را داشته باشیم.  

 این فرهنگها فرهنگهایی است که نمی گذارند بچه های ما با فرهنگ بزرگ بشوند. یک لوزه الآن می خواهد عمل کند، همین خود یکی از چیزهایشان این بود که از اروپا آوردند این لوزه را عمل کرد! خوب، تویی که می گویی که ما دیگر مملکتمان را بردیم تا آنجا! لوزه تان را هم دارید جای دیگر عمل می کنید! پس معلوم می شود که شما هیچی ندارید! یک خط می خواهند بکشند از اینجا به آنجا، از خارج می آورند و درست می کنند برای اینکه یک خطی بکشند! آن وقت یک قرارداد با یک کمپانی می بندند- در یکی از این قراردادها بوده است، من یادم نمی ماند این چیزها- که نمی دانم چند متر راه درست کرده بود و باقی آن را برداشت و رفت پی کارش! اینها این طور ریختند به جان این مملکت. گازش را شوروی می بَرد، نفتش را امریکا می بَرد! ما که می گوییم که حکومت اسلامی می خواهیم، می خواهیم جلوی این هرزه ها گرفته بشود؛ نه به منطق شاه که می گوید اینها می گویند که ما می خواهیم برگردیم به زمان هزار و چهار صد سال پیش از این! ما می خواهیم به عدالت هزار و چهار صد سال پیش از این برگردیم نه اینکه زندگی مان زندگیِ آن وقت بشود. نه؛ همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم لکن اینهایی که اینها دارند مظاهر تمدن نیست. این همه آدمکشی مظاهر تمدن است؟! این حکومت نظامی- عرض می کنم که- به جان مردم ریختن، این مظاهر تمدن است؟! این همه نفتهای ما را به دیگران دادن و در مقابلش اسلحه ای که نمی توانند این اسلحه را به کار ببرند. اسلحه هایی که به ایران می آورند ما نداریم کسی که کارشناس باشد، بداند این را چه جوری باید به کار انداخت، باید خود مستشارهای آنها بالای سرش باشد! پایگاه درست کردند اینجا! پایگاه امریکایی درست کردند به صورت اینکه ما می خواهیم مملکتمان را چه بکنیم! پایگاه امریکاست اینجا! ما اینکه حرفمان است این است که می خواهیم این طور این آشفتگی که الآن این آقا ایجاد کرده است، این نوکر ایجاد کرده برای اربابهای خودش، ما می خواهیم این نباشد.

  از روز اول که من یادم است- شماها جوانید یادتان نیست- از روز اولی که رضا شاه کودتا کرد، کودتایی بود که با دست انگلیسها بود! خود انگلیسها هم بعد از اینکه این رفت، در رادیو دهلی گفتند که (من خودم شنیدم) ما رضا شاه را آوردیم و لیکن خیانت کرد بردیمش! آن وقتی که بردند او را به جزیره کذا، در رادیو دهلی- که مربوط به انگلیسها بود- گفتند که ما رضا شاه را آوردیمش سر کار و بعد از اینکه خیانت کرد او را بردیم! خود آقای محمد رضا خان گفت! در یکی از چیزهایش نوشته بود- که شاید هم در همان خدمت برای وطنم  باشد- لکن بعدش این را از بین بردند، دیدند بد حرفی زده است! که متفقین وقتی که آمدند اینجا، صلاح دیدند که من باشم! از خاندان ما باشد! لکن جنابعالی هم دست نشانده هستی! «صلاح دیدند که من باشم» معنایش این است که آنها مرا قرار دادند. ما می گوییم نمی خواهیم یک کسی را که با صلاح متفقین آمده اینجا، و حالا هم برای متفقین دارد کار می کند، زحمت می کشد، همه هستی ما را دارد به باد می دهد. استقلالْ ما نداریم، آزادی بیان نداریم، آزادی قلم نداریم، هیچی نداریم. زراعت یک مملکت زراعی که زراعتش باید صادر بشود چقدرها، اینها برای 33 روز- مثل اینکه این طور نوشته بودند، 33 روز یا 34 روز، یک همچو چیزی دارد- باقی آن را باید از خارج بیاورند. شما الآن می بینید که از خارج هی سیل گندم است و جو است و چه و چه و چه، تخم مرغ است. و همه چیز را از خارج دارند می آورند. اینها به اسم «اصلاحات ارضی» زراعت ایران را به باد دادند؛ یعنی دهقان و رعیت بیچاره را بیچاره کردند که دیگر نتوانستند اینها بمانند در مزرعه های خودشان. از آنجا کوچ کردند و آمدند به تهران. و اطراف شهر تهران به وضع بدی زندگی می کنند. به وضع بسیار اسفناکی. الآن عده کثیری زیاد- شاید قریب چهل مورد، چهل محل، شاید این مقدارها  که صورتش را به من داده اند که در نجف این صورت پیش من بود که در کجای شهر فلان عده، در کجای شهر فلان عده، همین طوری در شهرْ متفرق، با کوخهای کوچک، با چادرنشینی، این طوری است. در تهرانِ مرکز این طور هست که با چادرنشینی و کوخ نشینی دارند اینها زندگی می کنند! نوشته بود که [اگر] بخواهد یک کوزه آب برای بچه هایش بیاورد، باید نمی دانم چند پله، صد پله، چقدر، از آن گودالی که اینها زندگی در آن می کنند باید بیاورند به بالا، برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشته اند. در زمستانِ سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پله ها برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچه هایش.ما می گوییم این وضع آشفته باید از بین برود. از آن طرف خرجهای خودشان آن طور خرجهاست که همین آخری- من خواندم که- برای فلان ویلایی که برای یکی از خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند. الآن من یادم نیست ولی زیاد بود؛ پنج میلیون دلار! پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری! این وضع اینها! و بیشتر از این است که الآن ما نمی توانیم تصورش را بکنیم. این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند می کنند با یک چادری، با یک کوخی، بی همه چیز؛ نه یک چراغ دارند، نه یک- عرض بکنم که- آب دارند؛ اسفالت و این حرفها هم که اصلًا معنی ندارد برای آنها! ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم این وضع باید از بین برود. نمی گوییم که حکومت اسلامی ... شاه می گوید که اینها می گویند باید ما برگردیم به آن زمانی که با الاغ راه برویم! کدام آدم این حرف را زده که شما باید با الاغ بروید؟! ما می گوییم که این وضع را باید به هم زد. و تا محمد رضا و دودمان پهلوی هست، ما نمی توانیم یک روی آزادی و یک روی استقلال برای مملکتمان ببینیم. این یک نوکری هست که گذاشته اند او را اینجا و «مأمور» برای وطنش هست! خودش هم می گوید «مأموریت برای وطنم»! راست می گوید اما مأموریت از امریکا! مأمور است از جانب امریکا برای وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را، نه بگذارد رشد معنوی بکند و نه مالشان را خودشان بخورند. مالشان باید نصیب امریکا بشود ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت، ما می گوییم یک حاکمی باید باشد که به. بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند بیت المال مسلمین را بردارد، ما این یک مطلب را می گوییم. این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته بشود، برای هر کس گفته بشود، از ما می پذیرند. ملت ما امروز قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده، اموال ما را خورده است و برده است و- عرض می کنم که- در ممالک دیگر برای خودش و برای خانواده اش و برای اتباعش ویلاها خریده و- عرض می کنم که- زندگیهای بزرگ تهیه کرده است و ما گرسنه هستیم. گرسنه ها جمع شده اند می گویند که ما نمی خواهیم او را. چه می گوید؟ خوب، منطق ما این است، ما غیر از این حرفی نداریم.حالا در ضمن، روزنامه های اینجا هر چه بخواهند بنویسند: اسلام ارتجاعی است! خوب، هر چه هست، اینها این کلمه را، شما این را جواب بدهید. من این کلمه را که می گویم، این روزنامه ها، همه روزنامه های دنیا، جمع بشوند جواب این کلمه را بدهند که آقا ما مخازن نفت داریم، مخازن مس داریم، مخازن چیزهای دیگر داریم، همه چیز داریم، لکن دارند می برند، غارت می کنند؛ ما ملت ضعیف عقب افتاده نمی خواهیم غارت بشویم! شما می گویید عقب افتاده ایم، بسیار خوب، نمی خواهیم آقا؛ شما که غارت می کنید جلو افتادید، مایی که غارت شدیم عقب افتادیم! شما به- عرض می کنم که- «دروازه تمدن» رسیدید که دارید مردم را غارت می کنید! مردمْ دیگر شاید نرسیده اند به آنجا که آزادی به آنها بدهند! مردکه می گوید اینها نرسیدند به آن حد آزادی! نرسیدند به آن حد! من نمی فهمم یعنی چه؟! چطور نرسیدند به آن حد که به آنها آزادی بدهند؟! مردم که داد می کنند که آقا! چرا آن کارهای غلط را می کنی، اینها نرسیده اند به آن؟! حالا برسند به آن حد، باید حرف نزنند؟! هر چه تو سرشان می زنند دیگر حرفی نزنند، تا اینکه رسیده باشند به آن حدی که بشود به آنها آزادی داد؟!

مملکت ما امروز قیام کرده است، و این قیامْ قیامی است که همه موظفیم دنبالش برویم. یعنی از منی که طلبه هستم تا شمایی که محصل هستید، تا آنکه کاسب است، تا آنکه تاجر است، تا هر کس که هست که اهل این مملکت است، باید دنبال این اهالی مملکتش باشد تا این کار بشود. بلکه مسئله ای است که منطقی است که بشر باید دنبالش باشد. اینها دارند حقوق اولیه بشریت را مطالبه می کنند. حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم، من می خواهم حرفم آزاد باشد، من می خواهم مستقل [باشم ]، من می خواهم خودم باشم. حرف ما این است. این حرفی است که در هر جا شما بگویید، همه از شما می پذیرند. و ما همه موظفیم که به دنبال این مطلب باشیم. تا آن اندازه ای که می توانیم به برادرهایی که دارند کشته می دهند کمک بکنیم. هر چه می توانیم آنهایی که الآن کَانَّهُ در میدان جنگ هستند، ما به اینها کمک برسانیم. هر طوری که می توانیم کار کنیم: با قلم، با بیان، با صحبت، با هر چه که می شود، با تظاهرات. این حرف ماست.

از خدای تبارک و تعالی توفیق همه تان را می خواهم؛ و امیدوارم که همه تان یک اشخاص صحیح مبارز [باشید]، با فساد مبارزه کنید. و همه موفق باشید، ضمن اینکه رضای خدای تبارک و تعالی را که همه اش این است که این ملتها ملتهای قوی باشند، ملتهای قدرتمند باشند، ملتهای مرفه باشند، ان شاء اللَّه همه موفق باشید که این مطلب را به دست بیاورید.

صحیفه امام، ج 3، ص: 502-510

 

                       

حکم [به آقای محمد علی امینیان (لزوم اقامت و انجام فعالیتهای دینی در رشت)]

زمان: 19 مهر 1358/ 19 ذی القعدة 1399

مکان: قم

موضوع: لزوم اجابت درخواست اهالی رشت و اقامت در این شهر برای فعالیتهای دینی و اجتماعی

مخاطب: امینیان، محمد علی

بسمه تعالی

19 ذی قعده 99

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی امینیان- دامت افاضاته

نامه ای به امضای جمع زیادی از اهالی محترم و اصناف رشت واصل گردید که ضمن تقدیر از برنامه های مذهبی جنابعالی در ماه مبارک رمضان درخواست اقامت دائمی شما را در شهر رشت نموده اند. مقتضی است با توجه به نیاز شدید مردم در این موقعیت به ارشاد و تبلیغ و آشنا نمودن آنها به وظایف دینی و اجتماعی، جنابعالی دعوت آقایان محترم را پذیرفته و بدانجا بروید. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم و امید است اهالی محترم نیز قدردان وجود آن جناب بوده و از همکاریهای لازمه در راه انجام وظیفه دریغ ننمایند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 10، ص: 262

سخنرانی [در جمع روحانیون تجریش (مقابله با دشمن- رعایت موازین شرعی)]

زمان: 19 مهر 1358/ 19 ذی القعدة 1399

مکان: قم

موضوع: مقابله با اقدامات رذیلانه دشمن- رعایت موازین شرعی

حضار: روحانیون منطقه تجریش

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

ضعف دشمن در اقدامات رذیلانه

قضیه این پاسدارهای شهید، گر چه تألم آور است- و یک تألم هم برای این است که چرا باید جامعه این قدر منحط باشد و افراد این قدر زبون باشند و از خدا بی خبر که این طور جنایات را انجام می دهند؛ در صورتی که اسلام برای همه است، و اسلام به نفع جامعه مستضعفین است. لکن مع الأسف اینها باز نفهمیده اند. نه اسلام را فهمیدند؛ و نه به مستضعفین، ایشان توجه دارند- در عین حال که آن قضایا قضایای أسف انگیزی است، لکن حکایت می کند از ضعف آنها. شما گمان نکنید که این کارهای آنها دلیل بر این است که یک کاری انجام می دهند. اینها مثل یک دزدهایی می مانند که قایم شدند، یک جایی مخفی شدند در پناهگاههایی، و به طور ناگهان یک وقت یک کار خلافی انجام می دهند. لکن مطمئن باشید که کار اساسی نمی توانند انجام بدهند، و شکست خوردند؛ شکست فاحش خوردند. و سرانشان فرار کردند. یک عده ایشان هم که هستند هنوز مثل دزدهایی می مانند که به طور ناگهان می زنند. تتمه شان هم از بین خواهند رفت ان شاء اللَّه. و ملت ما باید همان طوری که تا کنون پیش آمده است از حالا به بعد هم پیش برود، و قوی باشد.

ملتی که با مشت محکم تو دهن امپراتورها زد، تو دهن ابرقدرتها زد، برای یک همچو کارهای جزئی- که یک دسته دزد و یک دسته قاچاقچی انجام می دهند- هیچ ابداً خوفی به خودتان راه ندهید.و اگر چنانچه ملاحظه این معنا نبود که در کردستان برادرهای ما هستند و اگر بخواهیم شدت عمل انجام بدهیم ممکن است این برادرها خدای نخواسته یک صدماتی ببینند، اگر این ملاحظه نبود، در دو روز اینها کَلَکشان کَنده می شد. لکن مع الأسف چون مخلوط به مردم هستند، از این جهت نمی شود آن شدت عمل را [به خرج ] داد، مگر اینکه اینها پناهنده بشوند به کوهها و پناهنده بشوند به جنگلها، که آن وقت با شدت عمل با ایشان عمل می شود. لکن باید برادران کُرد ما متوجه باشند که اینها خائن هستند، اینها می خواهند مملکت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند. باید اینها بیدار باشند، و نگذارند اینها رشد بکنند و نگذارند که اینها خرابکاری بکنند. اینها را معرفی بکنند تا اینکه قوای دولتی اینها را اخذ کند و به سزایشان برساند. خداوند ان شاء اللَّه اسلام را و مسلمین را از شرّ این فاسدها نجات بدهد.و اما راجع به مسائل خودتان. البته امروز باید این بار را همه به مقصد برسانید. و مهم این است که در هر جا هر کمیته ای هست و در هر جا پاسداری هست و در هر جا هر دادگاه انقلابی هست چون اینها به اسم اسلام است، الآن به اسم جمهوری اسلام است، از این جهت وظیفه، هم برای آقایان علما- که در رأس هستند- و هم برای پاسدارهای محترم- که برادر هستند- و هم برای دادگاهها و کمیته ها، یک وظیفه سنگین اسلامی است. اگر حالا در یک همچو موقعی که همه چیز باید اسلامی باشد و در خارج و داخل جمهوری اسلامی ثبت شده است، اگر حالا خدای نخواسته یک چیزی واقع بشود از بعض کمیته ها، از بعض دادگاهها، از بعض پاسدارها، و اینها، خصوصاً چنانچه خدای نخواسته از بعض مثلًا کسانی که مُلبَّس به لباس روحانیت هستند، این یک بهانه ای دست دشمنها می دهد که اسلام را با آن بهانه و با این ترتیب؛ یک طور دیگری معرفی کنند.الآن در مطبوعات خارجی به واسطه همین اجانبی که می خواستند منافع ببرند از اینجا و منافعشان در خطر است،و ان شاء اللَّه دیگر به دست آنها نخواهد رسید، اینها مشغول یک تبلیغاتی شده اند، مشغول یک حرفهای باطلی شدند. گاهی راجع به اعدامهایی که شده است مثلًا اشکال می کنند؛ گاهی راجع به مسائل دیگر. البته آنها باید صدایشان درآید، لکن ما نباید بهانه دست آنها بدهیم. ما باید روی موازین الهی، روی موازین شرعی، عمل کنیم.

امروز از یکی از آقایان علمای شیراز یک کاغذی برای من آمد که من حالا مطالعه کردم. ایشان راجع به این حدودی که در مناطق مختلف ایران جاری می شود شکایت داشتند که این حدود موافق با موازین عمل نمی شود و تخلُّفات می شود. از این جهت، خوب است که بگذارند این را در وقتی که یک موازین شرعی پیدا بشود، و آن وقت اجرا بشود. ممکن است که الآن بر خلاف موازین شرع اجرا بشود. از این جهت، خوب است که یک توقفی بشود که مبادا خدای نخواسته حدود بر خلاف آن چیزی که شارع مقدس فرموده است عمل بشود. البته حدود باید تحت نظر مجتهد عادل انجام بگیرد؛ و با آن موازینی که شارع مقدس فرموده است که شاید آن موازین اگر ملاحظه بشود، کم اتفاق بیفتد که ثابت بشود یک جنایتی از قبیل مثلًا فرض بفرمایید «زنا»، که چهار نفر عادل شهادت بدهد که من دیدم کَالْمِیلِ فیِ المکْحَلة. و چه طور ممکن است که یک همچو امری ثابت بشود. و اگر به اقرار رسید، باید چهار دفعه اقرار بکند. آن هم قاضی موعظه اش بکند که تو اگر اقرار بکنی، حد جاری می شود، شاید اشتباه می کنی، به جوری که شارع می خواهد که یک همچو مسائلی چه نشود واقع نشود.آنکه تا یک مطلبی می شود، تا یک تهمتی زده می شود، یک وقتی خدای نخواسته دست به یک همچو اعمالی زده بشود، این بر خلاف رضایت خداست و بر خلاف مسیر اسلام است؛ بر خلاف نهضت است؛ موجب این می شود که آبروی نهضت از بین برود؛موجب این می شود که خدای نخواسته اسلام یک طور دیگری جلوه بکند. و حال آنکه اسلام آن طور که بیان فرموده است و حدود را تعیین کرده با آن شرایط، کم اتفاق می افتد که ثابت بشود. همان وقت هم باید تحت نظر مجتهد عادل باشد. هرج و مرج نباشد که هر که در هر گوشه ای یک چیزی درست کرده است، حدود جاری بکند. و حدود را نمی توانند جاری بکنند [مگر] اینها مراعات بشود، که مبادا خدای نخواسته چهره اسلام- خدای نخواسته- جور دیگر جلوه بکند؛ دشمنهای ما چهره اسلام را طور دیگری جلوه بدهند. اینها از اموری است که باید مراعات بشود. بسیار مراعات بشود، موظفیم همه مان.الآن یک وقتی است که در یک حالی ما هستیم که اسلام بین این است، که درست جلوه بکند؛ که اگر درست جلوه بکند- امید این هست که همه رو به او بیاورند. و اگر ما نتوانیم یک همچو کاری انجام بدهیم و خدای نخواسته یک طور دیگری بشود، خوب، شکست می خوریم. و شکست، شکست همیشگی است؛ نه شکست موقت. اگر ما حالا نتوانیم یک کاری انجام بدهیم، دیگر هیچ وقت نمی توانیم انجام بدهیم.

خداوند ان شاء اللَّه همه شما را موفق کند. و من از همه تان متشکرم، و دعاگوی همه و خدمتگزار همه هستم.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 10، ص: 263-266

 

نامه [به رئیس مجلس شورای اسلامی (وضع قوانین ضروری بر اساس احکام ثانویه)]

زمان: 19 مهر 1360/ 12 ذی الحجه 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: وضع قوانین ضروری بر اساس احکام ثانویه توسط مجلس شورای اسلامی

مخاطب: هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)

  بسمه تعالی، محضر شریف حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی، مد ظلّه العالی

چنانکه خاطر مبارک مستحضر است قسمتی از قوانین که در مجلس شورای اسلامی به تصویب می رسد به لحاظ تنظیمات کلی امور و ضرورت حفظ مصالح یا دفع مفاسدی که بر حسب احکام ثانویه به طور موقت باید اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجرای احکام و سیاستهای اسلام، و جهاتی است که شارع مقدس راضی به ترک آنها نمی باشد و در رابطه با این گونه قوانین به اعمال ولایت و تنفیذ مقام رهبری که طبق قانون اساسی هم قوای سه گانه را تحت نظر دارند، احتیاج پیدا می شود. علی هذا تقاضا دارد مجلس شورای اسلامی را در این موضوع مساعدت و ارشاد فرمایید.

5/ 7/ 60- رئیس مجلس شورای اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام می شود و آنچه ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حَرَج است پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی، با تصریح به موقت بودن آن ما دام که موضوع محقق است، و پس از رفع موضوع خود به خود لغو می شود، مجازند در تصویب و اجرای آن؛ و باید تصریح شود که هر یک از متصدیان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود مجرم شناخته می شود و تعقیب قانونی و تعزیر شرعی می شود. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

19 مهرماه 1360

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 15، ص: 297

 

اجازه نامه [به آقای سید محمد مهدی دستغیب، در اخذ وجوه شرعیه ]

زمان: 19 مهر 1367/ 29 صفر 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: اجازه در اخذ وجوه شرعیه

مخاطب: دستغیب، سید محمد مهدی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الحمد لِلّه رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب حجت الاسلام آقای آقا سید محمد مهدی دستغیب- دامت افاضاته- از طرف این جانب مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل مظالم عباد و زکوات و کفّارات و صرف آنها در موارد مقرره؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آنها در مصارف خودشان به نحو اقتصاد؛ و در مورد ما زاد نیز مجازند ثلث سهم مبارک امام- علیه السلام- را در ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف سهم سادات را به سادات مستحق پرداخت نموده و ما بقی سهمین را ارسال دارند. و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه.

29 صفر الخیر 1409

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 21، ص: 161

. انتهای پیام /*