کد مطلب: 3291 | تاریخ مطلب: 01/05/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 1 مرداد ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 1 مرداد ماه

سخنرانی [در جمع پرسنل شهربانی (قوای انتظامی در رژیم پهلوی و رژیم اسلامی)] 1 مرداد 58

حکم [انتصاب آقای سید محمد تقی شاهرخی به سمت قاضی شرع دادگاههای بروجرد] 1 مرداد 58

نامه [به آقای بنی صدر (رد پیشنهاد نخست ‏وزیری آقای سید احمد خمینی)] 1 مرداد 59

اجازه نامه [به آقای محمد مدنی گنابادی، در امور حسبیه و شرعیه‏] 1 مرداد 66

 

حکم [انتصاب آقای سید محمد تقی شاهرخی به سمت قاضی شرع دادگاههای بروجرد]

زمان: 1 مرداد 1358/ 28 شعبان 1399

مکان: قم‏

موضوع: انتصاب قاضی شرع دادگاههای بروجرد

مخاطب: شاهرخی، سید محمد تقی‏

بسمه تعالی‏

جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای سید محمد تقی شاهرخی- دامت افاضاته‏

با توجه به حساسیت وضع موجود و احتیاج به تسریع در کارهای دادگاهها و رسیدگی به وضع زندانیان و اصلاح امور مردم، بدین وسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع در دادگاه انقلاب اسلامی بروجرد منصوب می‏شوید که ان شاء اللَّه تعالی زودتر به پرونده‏ها رسیدگی و حکم الهی را درباره متهمان اجرا نمایید؛ و افرادی را که مشمول عفو عمومی می‏شوند از زندان آزاد کنید. و در مورد اصلاح امور مذهبی و اجتماعی شهر نیز با همکاری و مشورت علمای اعلام محل و مؤمنین محترم اقدام نمایید. از خدای تعالی توفیقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏9، ص: 214‏


                 

سخنرانی [در جمع پرسنل شهربانی (قوای انتظامی در رژیم پهلوی و رژیم اسلامی)]

زمان: 1 مرداد 1358/ 28 شعبان 1399

مکان: قم‏

موضوع: تفاوتهای قوای انتظامی در رژیم طاغوت با رژیم اسلامی‏

حضار: پرسنل شهربانی همدان‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

فرق ما بین قوای انتظامیه در رژیم طاغوتی و قوای انتظامی در رژیم اسلامی. این است رژیم طاغوتی چون مبنایش بر استفاده‏های شخصی و رساندن انتفاع به کسانی که ارتباطات خارجی با آنها دارد و می‏خواهد حفظ کند او را، ناچار آن رژیم به ملت خیانت می‏کند. می‏خواهد از چنگ ملت برباید و به جیب خودش و اربابهایش بکند، چنانچه مشاهده کردید و کردیم.از این جهت، آن رژیم می‏خواهد که قوای انتظامی جوری تربیت بشود که حفظ همان منافع او را بکند. و چون خیانتکار است از ملت می‏ترسد، و چون می‏ترسد، می‏خواهد که یک قوایی درست کند که ملت را بترساند. اینکه قوای انتظامی در رژیمهای غیر انسانی و غیر توحیدی کوشش دارند که مردم را سرکوب کنند و بترسانند، این برای این است که خودشان از مردم می‏ترسند و چون خیانتکارند می‏ترسند، از این جهت، ارتش را جوری درست می‏کنند و تربیت می‏کنند که در مقابل ملت بایستد. ملت را از ارتش جدا می‏کنند. ژاندارمری را، شهربانی را، اینها را طوری تنظیم می‏کنند که از ملت جدا باشد و با ملت مخالف باشد. این برای این است که چون دستگاه از ملت می‏ترسد، می‏خواهد که اینها با ملت روابط نداشته باشند و مخالف ملت باشند؛ ملت هم مخالف اینها. و لهذا قوای انتظامی در امثال ایران، نه در خود ایران تنها، در امثال این کشورها، طوری هستند که با مردم در دو جهت واقع هستند. مردم از قوای انتظامی بیزارند؛ قوای انتظامی هم مردم را می‏خواهند سرکوبی کنند.‏و تمام اساس این است که آنها برای اینکه خودشان را حفظ کنند، یک قوایی تربیت می‏کنند که این قوا آنها را حفظ کند و از ملت هم جدا باشند. شما می‏دانید که اگر چنانچه این محمد رضا می‏خواست از یک خیابانی در چند روز دیگر عبور کند، آن جاهایی که در مسیر او بود کنترل می‏شد. خانه‏های اطراف خیابان باید یا خالی بشود، یا مأمور انتظامی بروند آنجاها پاس بدهند، برای اینکه در این عبور می‏ترسید، از مردم می‏ترسید، مردم را هم می‏ترسانند، از باب اینکه می‏ترسیدند از مردم. می‏ترسیدند از باب اینکه خیانتکار بودند. خیانت منشأ این شد که یک شخص خائن، اسباب این شد که تمام قوای انتظامیه‏ای که باید در خدمت مردم باشد، اینها را می‏کشیدند به ضد مردم. مردم از شما جدا بودند، متنفر هم بودند؛ شما هم از مردم جدا بودید و خیال می‏کردید باید تو سر مردم بزنید.

اما رژیم اسلامی این طور نیست؛ برای اینکه آن کسی که مبدأ امر است، خیانتکار نیست. وقتی خیانتکار نیست، از ملت نمی‏ترسد. ملت به او وفادارند. قوای انتظامی در این رژیم برای حفظ ملت است و برای این است که به مردم خدمت بکند. وقتی که قوای انتظامی این طور تربیت شد که به مردم خدمت بکند، آنها خدمتگزار ملت می‏شوند؛ ملت هم خدمتگزار خودش را پشتیبانی می‏کند. اینکه در آن رژیم شهربانیها مثل وقتی که مردم اسم شهربانی را می‏شنیدند یا اسم سازمان امنیت را می‏شنیدند می‏لرزیدند به خودشان و می‏ترسیدند از اینها و از شما روگردان بودند این برای این بود که وضع را این طوری پیش آورده بودند. در این ممالکی که اینها همه می‏خواهند مردم را بچاپند، خزائن مردم را ببرند و خدمت بکنند به اربابهاشان، اینها ناچارند که برای این کار، یک قوایی تهیه کنند مناسب با این کار، و این طور تربیت می‏کردند. قهراً آن کسی که وارد می‏شد در شهربانی یا وارد می‏شد در ژاندارمری یا وارد می‏شد در ارتش، به این ترتیب وارد می‏شد. از آن طرف، «شاه دوستی» را باید خیلی تزریق کنند؛ هر روز بخوانند به‏ گوش سربازهای جوان. و از آن طرف، مردم را از اینها جدا بکنند. اصلًا حساب مردم، حساب علی‏ حدّه و شهربانی با مردم هیچ رابطه‏ای نداشت، مگر این رابطه که یکی را بیاورند آنجا و کتکش بزنند و حبسش بکنند و آن ترتیب.شما امروز در رژیم اسلامی واقع هستید؛ یعنی رژیمی که اساسش بر این است که مردم با طبقات ارتشی و ژاندارمری و شهربانی خودشان را از هم جدا ندانند. شما خودتان را از آنها بدانید؛ آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما پذیرایی کنند. شما کوشش کنید که این معنی را در ذهن مردم با اعمالتان وارد کنید. شما پنجاه ساله‏اید، شماها که جوانید، مردم پنجاه و چند سال از این لباس بدی دیده‏اند. از وقتی که شهربانی را دیدند، دیده‏اند که این شهربانی معنایش این است که آدم را بزند و بگیرد و حبس کند و زجر بدهد و از او چیز بگیرد! از ارتش هم همین طور؛ از ژاندارمری هم همین طور، پنجاه سال ملت ما این طور دیده، قبلًا هم این طور دیده. اما حالا آنکه ما واردش هستیم این را تا بخواهید از ذهن مردم بیرون کنید یک قدری طول دارد، لکن می‏توانید. می‏توانید که شما این چیزی که در ذهن آنها در این پنجاه سال رفته است، از آن وقتی که چشمش را باز کرده از سازمان امنیت ترساندندش و از شهربانی ترساندندش و از ارتش ترساندندش و از ژاندارمری ترساندندش، این را باید با عمل، کاری بکنید که از قلب او بیرون بیاید و بفهمد که امروز غیر از دیروز است. امروز، روزی است که ملت با این قشرهای انتظامی رفیق‏اند و دوست‏اند و برادرند. آنها می‏خواهند حفظ کنند انتظامات را برای ملت، وقتی ملت دید که این طایفه خدمتگزار او هستند، قهراً محبت به او پیدا می‏کنند. انسان به کسی که خدمت به او می‏کند، حفظ می‏کند نظم مملکتش را، قهراً علاقه‏مند می‏شود. شما کوشش کنید که همین معنایی که الآن هست که بنای این است که رژیم جمهوری اسلامی، رژیم مردمی باشد، همه با هم باشند. قوای انتظامی و مردم همان طور که در صدر اسلام بوده است که از خود این مردم بودند. این طور نبوده است که آن کسی که استاندار یک جایی می‏شده، بخواهد برود مردم را بچاپد!‏ در این زمانها این طور بود. من این را یادم هست- حالا در چه وقتش بود نمی‏دانم- که اگر یک کسی را استاندار آذربایجان مثلًا می‏کردند، «اجاره» می‏دادند به آنها! یعنی این آدم باید مثلًا پنجاه هزار تومان یا ده هزار تومان آن وقت بدهد به این کسی که باید این را سر آن کار [بگذارد]- نخست وزیرش کند، یا صدر اعظمش- باید این قدر بدهد که برود استاندار آذربایجان بشود! این آنجا که می‏رفت چون اجیر است و این قدر گرفته باید دو مقابل، آنجا بگیرد یا بیشتر تا اینکه خوب، هم مال الاجاره را بدهد، و هم نفع ببرد. وضع این طور بود که اجاره‏بندی بود! آذربایجان چون بزرگتر بود زیادتر؛ همدان چون کوچکتر بود کمتر، اما همه روی یک اجاره‏بندی خاصی بود که روی این اجاره‏بندی استاندار تعیین می‏شد، یا فرض کنید که فرماندار تعیین می‏شد. این وضعها در اسلام نیست؛ هیچ این بساط در اسلام نیست. آن هم که در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست با سایرین در یک طبقه نشسته‏اند؛ با هم دوست‏اند، رفیق‏اند، صحبت می‏کنند و تفاهم دارند با هم. و لهذا یک لشکر و یک ارتش، آن وقتی که اسمش را هم نمی‏شد ارتش بگذارید- یک عده عرب بودند که اینها چند تاشان یک شمشیر داشتند، چند تاشان یک اسب داشتند- اینها غلبه کردند بر این دو امپراتوری بزرگ که امپراتوری روم بود و ایران- که بزرگترین امپراتوریهای آن وقت اینها بودند. این یک مشتی عرب از باب اینکه قوی بودند؛ ایمان داشتند و از ملت بودند و این طور نبود که بخواهند برای استفاده یک کاری بکنند، اینها می‏خواستند خدمت بکنند، اینها در مقابل آنها ایستادند. و از آن طرف با اینکه عدد زیاد بود و تجهیزات زیاد بود،- و عرض بکنم که- اسبها کذا و زین اسبها طلا و اینها، لکن روحیه نداشتند، اینها را در یکی از جنگها می‏بستندشان! در «ذو السلاسل» می‏بستند اینها را که مبادا فرار کنند! با زنجیر می‏آوردند که جنگ بکنند. عرب‏ها شمشیر را کشیده بودند و ریختند همه اینها را از بین بردند. یک عدد کمی با تجهیزات ناقص؛ یعنی ناقص که اصلًا «تجهیزات» اسم آن را نمی‏شد بگذاری، یک چند تا شمشیر و چند تا اسب و یک چند تا شتر.و اینهابرای اینکه روحیه اینها روحیه مادی بود وضعیف؛روحیه‌آنها روحیه معنوی بودو قوی.‏ شما امروز شهربانی دولت جمهوری اسلامی هستید، افرادتان یکی یکی باید ملاحظه این را بکند که من در شهربانی «اسلامی» دارم کار می‏کنم، رئیس شهربانی هم باید همین معنا را در ذهنش بیاورد؛ جمعیتتان هم باید همین معنا در ذهنش باشد که ما در یک مملکتی می‏خواهیم شهربانی بکنیم که این مملکت مال امام زمان است- سلام اللَّه علیه- مال حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- مال پیغمبر است. ما داریم خدمت به پیغمبر و اسلام می‏کنیم. ما نباید به مردم حالا- عرض کنم که- قدرت فروشی بکنیم؛ خیال بکنیم ما یک قدرتمندی هستیم و مردم چیزی نیستند. اگر این کار را بکنید، محبوب مردم می‏شوید. دلهاتان مطمئن، آرام و وقتی شب می‏روید منزل، با دل آرام می‏خوابید؛ هیچ تشویشی در کار نیست. اما اگر یک رژیمی باشد که مخالفت بخواهد بکند، دعوا بکند، حتی آن کسی که ظالم است، به حسب نوع مردم، مگر بعضیشان که دیگر متبدل به یک حیوانی شده‏اند، آنها ناراحت‏اند از اینکه اذیت کنند مردم را، این یک چیز جِبلّی آدم است. آدم که به یک کسی اذیت بکند خودش هم ناراحت می‏شود. اما در این رژیم همه با دل راحت ان شاء اللَّه و با قدرت، قدرت برای این اشخاصی که فساد می‏کنند؛ و با رحمت برای دوستان خودتان: أَشِدَّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُم  دستور خداست. که وصف مؤمنین این است که وقتی در مقابل اجانب می‏ایستند قوی، و بین خودشان، دوست و رفیق و رحیم.

ان شاء اللَّه خداوند همه‏تان را حفظ کند؛ موفق باشید به اینکه خدمت بکنید به این مملکت.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج‏9، ص: 215-219

 

نامه [به آقای بنی صدر (رد پیشنهاد نخست‏وزیری آقای سید احمد خمینی)]

زمان: 1 مرداد 1359/ 10 رمضان 1400

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: پیشنهاد پست نخست‏وزیری به آقای سید احمد خمینی‏

مخاطب: بنی صدر، ابو الحسن (رئیس جمهور)

بسمه تعالی. حضور مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی به عرض می‏رساند، در اوضاع و احوال فعلی و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانی است و هیجان مثبت کار برای قرار دادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوی و هیجان‏آفرین را جنبه اصلی می‏گرداند، حاج احمد آقا  یکی از مناسبترین اشخاص برای تصدی نخست‏وزیری است. در صورتی که موافقت فرمایید عین صواب است.

ابو الحسن بنی صدر.

بسمه تعالی‏

بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی بهتر می‏تواند خدمت کند. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج‏13، ص: 56‏

 

 

   

. انتهای پیام /*