پیام [به ملت ایران، به مناسبت سال نو (توصیههای سیزدهگانه به مسلمانان)]1 فروردین 59
پیام رادیو تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت مسلمین- قانون)] 1 فروردین 60
سخنرانی [در جمع فرماندهان نیروهای مسلح (وحدت بین نیروهای مسلح)] 1 فروردین 60
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام (مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی)]1 فروردین 61
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام جمهوری اسلامی (توجه به معنویات- ساده زیستی)1 فروردین 62
سخنرانی [در جمع اعضای هیأت دولت (لزوم خنثیسازی تبلیغات سوء دشمنان)] 1 فروردین 62
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (عید از دیدگاه اهل معرفت)] 1 فروردین 63
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران و مسلمانان جهان (تقدیر از استقامت ملت)] 1 فرودین 64
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)] 1 فروردین 64
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)] 1 فروردین 64
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (مقصد انبیا، بازگشت به معرفة اللَّه)] 1 فروردین 65
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت و برادری)] 1 فروردین 66
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران (اقامه عدل، مهمترین هدف قیام سید الشهدا)] 1 فروردین 67
آخرین پیام نوروزی (رادیو تلویزیونی) [به ملت ایران] 1 فروردین 68
پیام [به ملت ایران، به مناسبت سال نو (توصیههای سیزدهگانه به مسلمانان)]
زمان: 1 فروردین 1359/ 4 جمادی الاول 1400
مکان: تهران، شمیران، دربند
موضوع: توصیههای سیزدهگانه به مسلمانان
مناسبت: فرا رسیدن سال نو
مخاطب: ملت مسلمان ایران و مسلمین و مستضعفین جهان
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حلول سال جدید را- که ره آورد آن تمامیت ارکان جمهوری اسلامی است- به همه مستضعفین و ملت شریف ایران تبریک عرض میکنم. اراده خداوند متعال- و له الشکر- تعلق گرفت که این ملت مظلوم را از زیر بار ستمگریها و جنایات حکومت طاغوتی و از زیر سلطه قدرتهای ستم پیشه؛ خصوصاً دولت امریکای جهانخوار نجات دهد و پرچم عدل اسلامی را بر فراز کشور عزیزمان به اهتزاز درآورد. و وظیفه ماست که در مقابل ابرقدرتها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم؛ به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب و شرق و غربزدگی و شرقزدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند.
ما با کمونیسم بین الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی امریکا؛ و با صهیونیزم و اسرائیل شدیداً مبارزه میکنیم. دوستان عزیزم! بدانید که خطر قدرتهای کمونیستی از امریکا کمتر نیست؛ و خطر امریکا به حدی است که اگر کوچکترین غفلتی کنید نابود میشوید. هر دو ابرقدرت، کمر به نابودی ملل مستضعف بستهاند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمیکنیم کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمیباشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است. از طرفی دیگر تمام قدرتها و ابرقدرتها کمر به نابودیمان بستهاند، و اگر ما در محیطی دربسته بمانیم قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد. ما باید حسابمان را صریحاً با قدرتها و ابرقدرتها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاریهای مشقتباری که داریم، با جهان، برخوردی مکتبی مینماییم.
جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست، با یک دست قرآن را و با دست دیگر، سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آنان سلب نمایید. چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید نسبت به آنان کوتاهی ننمایید. آگاه باشید که جهان امروز دنیای مستضعفین است و دیر یا زود پیروزی از آنان است و آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند.
من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضتها و جبههها و گروههایی که برای رهایی از چنگال ابرقدرتهای چپ و راست میجنگند اعلام میکنم. من پشتیبانی خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام میدارم. من بار دیگر اشغال سَبُعانه افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شدیداً محکوم مینمایم، و امیدوارم هر چه زودتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزی و استقلال حقیقی برسند؛ و از دست این به اصطلاح طرفداران طبقه کارگر نجات پیدا کنند.
ملت شریف باید بداند که تمام پیروزیها به اراده خداوند قادر و با تحولی که در سراسر کشور تحقق پیدا کرد و روح ایمان و تعهد و تعاونی که در اکثریت قاطع ملت پیدا شد به دست آمد. توجه به خدای متعال و وحدت کلمه اساس پیروزی ما شد؛ و با از یاد بردن رمز پیروزی و سرپیچی از اسلام بزرگ و احکام مقدس آن و پیمودن راه اختلاف و تفرق، خوف آن است که عنایت حق تعالی سلب و راه برای مستکبرین باز و حیلهها و دسیسههای قدرت شیطانی، ملت عزیز ما را به اسارت کشد، و خونهای پاکی که در راه استقلال و آزادی ریخته شده و رنجهایی که جوانان و پیران عزیز ما بردهاند به هدر رود، و بر کشور اسلامی تا ابد آن گذرد که در رژیم طاغوتی گذشت، و شکست خوردگان از انقلاب اسلامی با ما آن کنند که با مستضعفان مظلوم جهان کرده و میکنند. لهذا من با احساس وظیفه الهی و شرعی مطالبی را گوشزد میکنم و جناب آقای رئیس جمهور و شورای انقلاب و دولت و قوای انتظامی را اکیداً عهدهدار اجرای آن مینمایم، و از عموم ملت میخواهم که با تمام قوا و تعهدی که به اسلام عزیز دارند در سرتاسر کشور از پشتیبانی جدی آنان خودداری نکنند. من توطئههای شیاطین ضد انقلاب را برای بازکردن دست شرق و غرب در حال گسترش میبینم؛ و برای دولت و ملت ما وظیفه الهی- انسانی، ملی است که با تمام توان از آن جلوگیری نمایند. اینک مسائلی را متذکر میشوم:
1- امسال سالی است که باید امنیت به ایران بازگردد و مردم شریف در کمال آسایش، زندگی نمایند. بار دیگر پشتیبانی کامل خودم را از ارتش نجیب ایران اعلام میدارم. ولی ارتش جمهوری اسلامی باید ضوابط و مقررات را کاملًا مراعات نماید. جناب آقای رئیس جمهور که به نمایندگی از طرف این جانب به فرماندهی کل قوا منصوب شدهاند موظف هستند که هر کس با هر درجه و مقامی که خواست در ارتش اخلال کند و یا اعتصاب راه بیندازد و یا کم کاری کند و یا نظم و مقررات ارتش را نادیده گیرد و یا از قوانین ارتش سرپیچی کند شدیداً مؤاخذه نمایند؛ و در صورت اثبات جرم، بلافاصله از ارتش اخراج نمایند و تحت تعقیب قانونی قرار دهند. من دیگر بینظمی در ارتش را به هیچ وجه تحمل نمیکنم و هر کس که در کار ارتش اخلال نماید بلافاصله به عنوان ضد انقلاب به ملت معرفی میشود تا ملت عزیز حسابش را با باقیمانده ارتش شاه جنایتکار روشن گرداند.
برادران عزیز ارتشیام! ای کسانی که به شاه پلید و ایادی چپاولگرش پشت نمودید و به ملت پیوستید، امروز روز خدمت به ملت و ایران عزیز است. سعی کنید با تلاش پیگیر خویش، این مرز و بوم را از دست دشمنان اسلام و ایران نجات دهید.
2- بار دیگر پشتیبانی خود را از سپاه پاسداران اعلام مینمایم و به آنان و فرماندهان آنان گوشزد مینمایم که کوچکترین تخلف موجب تعقیب است و اگر خدای ناکرده کاری کنید که موجب اخلال در نظم سپاه شود، بلافاصله اخراج میگردید و تمام آنچه را که درباره ارتش گفتم درباره آنان به اجرا در میآید. فرزندان انقلابیام! مواظب باشید که با همه با مهربانی و اخلاق اسلامی مواجه شوید.
3- شهربانی و ژاندارمری کشور باید نظم را رعایت نمایند. از قرار اطلاع کم کاری عجیبی در کلانتریها دیده میشود. اینان که از گذشته تجربیات خوبی ندارند برای هر چه بیشتر همگامی با مردم و نظم در سراسر ایران کوشش نمایند و مردم را از خودشان بدانند.
امید است در آینده تجدید سازمان اساسی برای ژاندارمری و شهربانی در نظر گرفته شود. قوای انتظامیه خود را از اسلام و مسلمین بدانند. انفجارات جنوب مرا شدیداً متأثر کرده است که چرا سپاه و شهربانی و ژاندارمری، عدهای خدانشناس- وابسته به رژیم فاسد خارجی متکی به امریکا- را دقیقاً شناسایی نمینمایند و به مجازات نمیرسانند.
اینان مفسدین فی الارض هستند، چه آنان که مستقیماً در این گونه اعمال شرکت مینمایند و چه آنان که این گونه جریانات را هدایت میکنند، و حکم «مفسد فی الارض» روشن است. دادگاههای انقلاب هر چه بیشتر قاطعیت به خرج دهند تا ریشه آنان را برکَنند.
4- دادگاههای انقلاب در سراسر ایران باید نمونه کامل اجرای حدود اللَّه باشند. باید سعی کنند که قدمی از احکام خدای تعالی منحرف نشوند و احتیاط کامل را رعایت نمایند. باید با صبر انقلابی به قضاوت بنشینند. دادگاهها حق ندارند نیروی مسلح از خود داشته باشند. باید بر طبق قانون اساسی عمل نمایند و بتدریج دستگاه قضایی اسلامی مسئولیتهای این دادگاهها را بر عهده گیرند. قضات باید با تمام جدیت جلوی تخلفات را بگیرند، و اگر خدای ناکرده کسی از دستورات الهی سرپیچی کرد، بلافاصله به ملت معرفی شده و به مجازات برسد.
5- دولت موظف است اسباب کار و تولید را برای کارگران و دهقانان و زحمتکشان فراهم آورد، ولی اینان نیز بدانند که اعتصاب و کم کاری نه تنها موجب تقویت ابرقدرتها میشود، بلکه سبب میشود امید مستضعفان کشورهای اسلامی و غیر اسلامیای که بپاخاستهاند به یأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه، خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه میگویند. باید ضد انقلاب را شناسایی و به مردم معرفی نمایند. مردم شریف ایران دیگر نمیتوانند حقوق بیجهت به عدهای از خدا بیخبر بدهند.
زحمتکشان عزیز! بدانید آنانی که هر روز در گوشهای بلوا بپا میکنند و اصولًا با منطق اسلحه به میدان میآیند، دشمنان سرسخت شما هستند و میخواهند شما را از مسیر انقلاب منحرف نمایند. آنان دیکتاتورانی هستند که اگر روزی روی کار آیند به هیچ کس حق نفس کشیدن نمیدهند. با آنان در تمام زمینهها مبارزه کنید و آنان را به عنوان دشمنان شماره یک خود به مردم معرفی نمایید و از بستگی آنان و وابستگی آنان به شرق متجاوز و یا غرب استثمارگر پرده بردارید. دولت موظف است اشخاصی که در این گونه اعمال دست دارند شدیداً مجازات کند.
6- من نمیدانم دولت چرا طرحهای متوقفشده خود را، که به سود ملت میباشد، به کار نمیاندازد. باید دولت هر چه سریعتر طرحهای به سود ملت را که متوقف شده و آنها که جدید است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادی کشورمان سر و سامان یابد.
7- در ادارات دولتی باید همه از دولت برگزیده تبعیت کنند در غیر این صورت شدت عمل لازم است. باید بیدرنگ هر کس در هر ادارهای که خواست اخلال کند او را اخراج و به ملت معرفی نمایند. من تعجب میکنم که چرا اولیای امور از نیروی مردم غفلت میکنند؟ مردم خود حساب ضد انقلاب را میرسند و او را رسوا میکنند.
8- مصادره اموال متجاوزین از طرف افراد غیر مسئول و یا محاکم غیر صالحه شدیداً محکوم است. تمام مصادرات باید از روی موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاهها باشد و هیچ کس حق دخالت در این گونه امور را ندارد. متخلفین باید شدیداً مؤاخذه شوند.
9- زمینها باید روی موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع، محاکم صالحه حق اخذ دارند. هیچ کسی حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسی را ندارد و اصولًا اشخاص غیر مسئول حق دخالت در این گونه امور را ندارند، ولی اطلاعات خود را درباره زمین و مسکن و باغ طاغوتیانی که به ناحق اموال مردم را غصب نمودهاند به مسئولین امور برسانند، و اگر کسی بر خلاف موازین اسلامی و قانونی اقدامی بنماید شدیداً قابل تعقیب است.
10- بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیر منقول طاغوتیان خصوصاً شاه و خاندان و دارودسته کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کردهاند، اموال شاه خائن را به چه کسانی دادهاند؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و غفلت از این امر مهم حرام. باید این دو نهاد دقیقاً برای مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانستهاند کار نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف میکنند، بر دادگاههای سراسر ایران است که سریعاً اقدام نمایند.
11- باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی. باید از بدآموزیهای رژیم سابق در دانشگاههای سراسر ایران شدیداً جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزیها به وجود آمده است. اگر ما ترتیبی اصولی در دانشگاهها داشتیم، هر گز طبقه روشنفکر دانشگاهیای نداشتیم که در بحرانی ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگی با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه که بر مردم میگذرد چنان آسان گذرند که گویی در ایران نیستند. تمام عقبماندگیهای ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بود، و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفتهای، که همیشه خود را بزرگ میدیدند و میبینند و تنها حرفهایی میزدند و میزنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد، و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند، و تمام چیزی که مطرح است خود اوست، برای اینکه بدآموزیهای دانشگاهی زمان شاه، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار میآورد که اصولًا ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست.
روشنفکران متعهد و مسئول، بیایید تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید و برای نجات این قهرمانان شهید داده، خود را از شرّ «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهید. روی پای خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید.
طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کجاندیشیها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هر گز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست. و همه باید بدانید که التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در سالهای آینده روشن میگردد. با کمال تأسف گاهی دیده میشود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامی، بعضی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کردهاند و معجونی بوجود آوردهاند که به هیچ وجه با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست.
دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیر متعهد را نروید و از مردم خود را جدا نسازید.
12- مسئله دیگر مطبوعات است. من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران میخواهم که بیایید و دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه مطالب را بنویسید، ولی توطئه نکنید.
من بارها گفتهام که مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند، ولی متأسفانه و با کمال تعجب تعدادی از آنها را در مسیری دیدم که با کمال بیانصافی مقاصد شوم راست و یا چپ را در ایران پیاده میکردند و هنوز میکنند. مطبوعات در هر کشوری نقش اساسی را در ایجاد جوّی سالم و یا ناسالم دارند. امید است که در خدمت خدا و مردم در آیند.
و همچنین رادیو- تلویزیون باید مستقل و آزاد باشند و همه گونه انتقاد را با کمال بیطرفی منتشر سازند تا بار دیگر شاهد رادیو- تلویزیون زمان شاه مخلوع نگردیم.
رادیو- تلویزیون باید از عناصر طرفدار شاه و یا منحرف پاکسازی شود.
13- این روزها حملات به روحانیت اصیل که براستی چه در زمان شاه و چه در زمان پدرش از بارزترین اقشاری بودند که با قیامهای متعدد خود در مقابل فساد دستگاه به افشاگری و مبارزه پرداختند و مبارزات ضد شاهی- امریکایی را در طول مبارزات بر حق مردم شریف هدایت میکردند و به پیروزی رساندند، از طریق ایادی شاه و دارودستهاش گسترش پیدا کرده است. درست زمانی که روحانیت، مبارزه سرسختش را در سالهای 41- 42 علیه شاه خائن شروع کرد، شاه روحانیت متعهد و مسئول را «ارتجاع سیاه» نامید، زیرا تنها خطر جدی برای او و سلطنتش روحانیون مبارزی بودند که ریشه در عمق جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاریاش ایستادند.
درست اکنون ایادی شاه برای خرد کردن روحانیت که اساس استقلال و آزادی این مملکت است کلمه «ارتجاع» را در دهان فرزندانم که از عمق جریانات مطلع نیستند انداختهاند.
فرزندان عزیز و انقلابیام! امروز توهین و تضعیف روحانیت ضربه به استقلال و آزادی و اسلام است. امروز راه شاه خائن را رفتن و کلمه ارتجاع را به این طبقه محترم که از نادرترین قشرهایی هستند که زیر بار شرق و غرب نمیروند، خیانت است. خواهران و برادران عزیزم! بدانید آنانی که روحانیون را مرتجع میدانند در نهایت راه شاه و امریکا را میروند. ملت شریف ایران با پشتیبانی از روحانیت اصیل و متعهد ایران که همیشه حافظ و سنگربان این مرز و بوم بودهاند، دیْن خود را به اسلام ادا مینمایند و طمع ستمکاران تاریخ را از کشور قطع مینمایند. از طرف دیگر من به روحانیین محترم در هر جا هستند اعلام میکنم، ممکن است شیاطین با ایادی خود تبلیغات سوئی علیه جوانان عزیز خصوصاً جوانان دانشگاهی بکنند، باید روحانیون بدانند که امروز تکلیف آن است که همه قشرهای ملت خصوصاً دو قشر معظم که مغز متفکر ملت هستند دست به دست هم داده و علیه قدرتهای شیطانی و مستکبرین کوشش نموده و در صف واحد، نهضت اسلامی را جلو رانده و استقلال و آزادی را چون جان عزیز خود نگهبانی کنید. نقشه جهانخواران و عمال آنان، جدا کردن این دو طبقه مؤثر متفکر در زمان رژیم طاغوتی بود و مع الأسف موفق شد و کشور را به تباهی کشاند، و آن نقشه بار دیگر در دست اجرا است که با غفلت جزئی رو به تباهی خواهیم رفت. امیدوارم که همه طبقات ملت بخصوص این دو طبقه محترم در این سال جدید از توطئهها و دسیسهها غافل نباشند و با وحدت کلمه نقشههای شوم را باطل کنند.
در خاتمه لازم است در این سال جدید بعد از طلب مغفرت برای شهدای انقلاب اسلامی و قدردانی از فداکاریهای آنان به بازماندگان آنان، مادران و پدران آنان تبریک عرض نمایم که چنین شیرزنان و شیرمردانی تربیت نمودند. و نیز به معلولین و آسیب دیدگان انقلاب که در پیشبرد نهضت ملت و تحقق جمهوری اسلامی پیشقدم بودند، تبریک عرض کنم. الحق انقلاب اسلامی ما مرهون فداکاریهای این دو قشر عزیز است. این جانب و ملت ما این دلاوریها را فراموش نمیکنیم و یاد آنان را گرامی میداریم.
از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
1/ 1/ 1359
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج12، ص:202- 210
پیام رادیو تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت مسلمین- قانون)]
زمان: 1 فروردین 1360/ 14 جمادی الاول 1401
مکان: تهران، جماران
موضوع: آرزوی وحدت مسلمین جهان- تلاش دولت برای رفع گرفتاریها- حاکمیت قانون در کشور
مناسبت: حلول سال نو، نوروز سال 1360
مخاطب: ملت ایران؛ مسلمانان جهان و ملتهای مظلوم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
روز مبارک، روز شکست سلطه جهانخواران
من این سال نو را به همه مسلمین جهان و ملتهای مظلوم تحت فشار ابرقدرتها و ملت شریف رزمنده ایران تبریک عرض میکنم. مبارک باد بر شما ملت بپاخاسته و بیدار که تمام توان خودتان را در مقابل قدرتهای بزرگ، که همه بسیج شدهاند بر ضد شما، به میدان آوردید؛ و همان طور که در اول نهضت با هم همدست و متحد بودید، امروز هم در این سال جدید هم با هم هستید. و من امیدوارم که بیشتر از پیش با هم برادر و همفکر و هم رزمنده باشید.
آن روز مبارک است بر ما که سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر سایر ملتهای مستضعف شکسته شود؛ و تمام ملتها سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگیرند؛ و دولتها بیدار بشوند و ببینند که با داشتن آن همه ابزار و آن همه انسان و قوای انسانی و آن همه اراضی وسیع و ذخایر زیرزمینی، برای اینکه ما توجه نکردیم به دستورات اسلام که بین همه مسلمانها عقد اخوت بسته است و همه را دعوت به اعتصام به حبل اللَّه و پیروی از خط اسلام میفرماید نکردیم.
و من امیدوارم که در این سال جدید هم ملت ما و دولت ما و همه آنهایی که در اداره کشور دخالت دارند، از لشکریها و کشوریها، همه با هم برادر باشند. و این نعمت بزرگی که در قرآن کریم او را نعمت «اخوت» ذکر میفرماید، و همین نعمت اخوت را موجب این میداند که ما از همه گرفتاریها نجات پیدا کنیم، من در این سال جدید امیدوارم که همه با هم برادر باشند؛ و همه با هم در مصالح این کشور پیش بروند؛ و دست قدرتها را از کشور خودشان کوتاه کنند؛ و همه مسلمین جهان توجه بکنند به این آیاتی که در قرآن کریم برای وحدت مسلمین نازل شده است و مسلمین را دعوت به وحدت و اعتصام به حبل اللَّه، که همان اسلام است، فرموده است، همه توجه کنند؛ و این سال نو را با مبارکی و میمنت در زیر پرچم پر افتخار اسلام و دستورات نورانی خدای تبارک و تعالی مجتمع بشوند؛ و دست قدرتهای بزرگ را که هیچ فکر نمیکنند الّا برای مصالح خودشان و چپاول کردن ذخایر ملتهای ضعیف، با هم باشند همه تا این دستهای چپاولگر قطع بشود. و ملتها و دولتهای اسلامی همه با هم مجتمع باشند؛ همه با هم برادر باشند؛ برابر باشند.
حکومتها در فکر سلطه بر ملت خودشان و سرکوبی ملت خودشان نباشند؛ و ملت در فکر خنثی کردن اعمال دولتها نباشند. اگر آنها به اسلام برگشتند و توجه به احکام اسلام کردند، همان طوری که ملت ما با دولتش، با همه ارگانهای دولتی، دوست هست؛ و نه ارگانهای دولتی میخواهند بزرگی به ملت بفروشند، سلطهگری کنند به ملت؛ و نه ملت درصدد این است که به دولت خودش یک کاری بکند که خنثی بشود اعمالش. همه با هم هستند. و همه با هم ان شاء اللَّه این کشور را به پیش میبرند. و نمیگذارند که قدرتهایی که در کمین نشستهاند و تفالههای آنها در بین کشور ما هم هست، [ملت] نمیگذارند اینها بتوانند کاری انجام بدهند.
و ما امیدواریم که امسال سال اخوت ایمانی و وحدت کلمه و عود به اوایل نهضت باشد. همان طوری که میبینیم که بحمد اللَّه هست، باز تحکیم بشود این وحدت. و تمام افراد این مملکت در صدد این باشند که برای این کشور خدمت کنند و خدمتگزاری به اسلام و کشور اسلامی داشته باشند؛ تا اینکه این سال بر همه ما نوروز باشد و بر همه ما مبارک باشد و پیروزی اسلام در این سال ان شاء اللَّه تحقق پیدا بکند؛ و تمام اقلیتهایی که در این کشور هستند، اقلیتهای مذهبی که در این کشور هستند و رسمی هستند، در زیر لوای اسلام با رفاه و آسودگی زندگی کنند.
و ان شاء اللَّه این آثار شوم جنگ نابکار صدامی، که دست نشانده قدرتهای بزرگ است، از بین برود. و تمام کشور ما توجه به این معنا داشته باشند که [در] آثار جنگ البته این مسائل هست. و ما همه این آثار را از دشمنها میدانیم، نه از دوستها. دولت با تمام قوا مشغول این است که امور را به پیش ببرد و مردم را در رفاه نگه دارد، لکن آثار جنگ است. در آن سالی که متفقین آمدند به ایران، من خوب یاد دارم که در قم که ما بودیم، تقریباً تمام دکانهای نانوایی بسته شده بود و قحطی وجود پیدا کرده بود، حتی یک روز، که اواخر امور بود، من با یک بچهای که همراهم بود داشتیم میرفتیم، یکدفعه این بچه به من گفت: آی نون! که نان را، مدتها بود نان سنگک را ندیده بود. شما میدانید که ما الآن در حال جنگ هستیم؛ و به حسب حال جنگ، آن هم جنگ با تمام ابرقدرتها و آن هم اینکه ما را محصور کردهاند، مدتهاست ما محصور اقتصادی هستیم و مشغول جنگ هستیم، مع ذلک با کوشش خود ملت و با کوشش دولت اینجا باز رفاه نسبی هست. و من امیدوارم که این جنگ بزودی تمام بشود و لشکر اسلام بر کفر غلبه کند. و ان شاء اللَّه این مملکت یک مملکت با رفاهی، یک مملکت با سعادتی، باشد که ملتهای ما، ملت ما، در این کشور با سعادت و سلامت باشند.
و خداوند متحول کند قلوب و ابصار ما را و بصیرت ما را به یک قلوب نورانی و یک بصیرت واقعی که مسائل را درست ارزیابی کنیم. و کسانی که میخواهند این ملت را سست کنند و میخواهند به واسطه تبلیغات سوئی، که اخیراً بیشتر میکنند، که این مملکت در آن کاری نشده است. این مثل رژیم سابق است. مثل اوقاتی است که آنها بودند. این تبلیغات از کمبودها تبلیغ میکنند؛ از وضع اقتصادی انتقاد میکنند. اینها توجه ندارند که در عین حالی که ما در این دو سال تمام توانمان صرف این شده است که آن قدرتهای بزرگ را نگذاریم دخالت کنند و تفالههای آنها را نگذاریم به این ملت ظلم کنند، مع ذلک در همین مدت کوتاه از تمام زمانی که مدرسه ساخته شده است و این پنجاه سالی که آنها راجع به کارهایی که کردهاند، اسفالتهایی که کردهاند، ساختمانهایی که کردهاند، این دو سال چندین برابر آن بوده است. لکن کوردلان اینها را به حساب نمیآورند، و میگویند دولت نمیتواند کار بکند و اسلام نمیتواند اداره بکند مملکت را! این اسلام است که امروز اداره میکند مملکت را. و این اسلام است که تمام افراد این مملکت را دور خودش جمع کرده است و نمیگذارد که این جنگ تأثیر سوء خودش را زیادتر از این مقدار که در آن محیطها هست [بگذارد].
و من امیدوارم که خداوند این سال را سال رحمت، سال برکت، سال صفا، سال برادری، سال برابری، قرار بدهد؛ و تمام ملت و دولت و دستاندرکارها تماماً مجتمع باشند و با هم این کشور را به سلامتی و سعادت، همه چیزهایی که احتیاج دارد تهیه کنند و کارسازی کنند و از کارهای ناشایستی هم که در کشور واقع میشود، و این لازمه یک انقلاب است، جلوگیری کنند؛ و مملکت ما در سال آینده و در این سال، در همین سالی که هستیم، مملکتی باشد که قانون فقط حکم کند. هیچ کس غیر قانون حکم نکند و تمام مجری قانون باشند؛ و کسی در حدود غیر قانونی عمل نکند، و همه در حدود خودشان عمل کنند.
و ان شاء اللَّه سعادت و سلامت برای تمام مسلمین و برای خصوص کشور ما و کشور عراق باشد؛ که این جرثومه فساد کنار برود و مسلمین عراق و ایران آزاد باشند. و امیدوارم که سعادت و سلامت برای همه باشد.
و ان شاء اللَّه فلسطین آزاد بشود و بیت المقدس، آنکه مسجد همه مسلمین است به حال اول برگردد. و آنهایی که به مسلمین ظلم و ستم میکنند ان شاء اللَّه خداوند دفع شرّ آنها را بکند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
صحیفه امام، ج14، ص: 226-230
سخنرانی [در جمع فرماندهان نیروهای مسلح (وحدت بین نیروهای مسلح)]
زمان: 1 فروردین 1360/ 14 جمادی الاول 1401
مکان: تهران، جماران
موضوع: اهمیت وحدت بین نیروهای مسلح و مردم و بیان وظیفه نیروهای مسلح
مناسبت: حلول سال نو
حضار: فرماندهان نیروهای زمینی، هوایی، دریایی، و فرماندهان ژاندارمری، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در رأس امور بودن وحدت نیروهای مسلح و مردم
من متقابلًا به آقایان تبریک عرض میکنم. امیدوارم که این سال، سال وحدت و پیروزی و رحمت باشد. در رأس همه امور قضیه وحدتی است که باید بین همه نیروها و همه ملت باشد. شما میدانید که در رژیم سابق یک کار خود محمد رضا داشته است که به من گفتهاند و آن این بود که بین سران ارتش اختلاف میانداخته است، نظرش به این بوده که از او به او بد میگفته، از او به او بد میگفت. این کار برای این بوده است که خوف از خود ارتش داشته، میترسیده که مبادا اینها یک وقت با هم بشوند و کلکش را بکنند.
ان شاء اللَّه، حالا دیگر این حرفها نیست. شما همه باید احساس این مطلب را بکنید که یک کشوری که همه نیروهای تبلیغاتی و نظامی و همه چیزها در همه جا- تقریباً- به ضدش قیام کردند و مشغول توطئه هستند و ما ماندیم خودمان و به حسب ظاهر بعضی از کشورها که یک اظهار دوستی میکنند، لکن این ملتها- یعنی ملتهای اسلامی- و آنها هم که رنج دیدند از حکومتهای خودشان و سایر جاها، این نهضت را شاید یک بارقه امیدی برای خودشان حساب بکنند. ان شاء اللَّه، سایر کشورها هم توجه بکنند و شاید حکومتها هم بفهمند این مطلب را که اگر با ملتها باشند، بهتر از این است که علیه ملتها با ابرقدرتها. ترتیب تقریباً حالا از سابق هم همین بوده است، اشخاصی را آنها انتخاب میکردند و با جهاتی آنها را سرکار میآوردند، آنها ملتهایشان را تحت فشار و تحت ظلم قرار میدادند و منافع کشورهایشان را میدادند به آن قدرتهای بزرگ، پشت به ملتها میکردند و رو به کسانی که دشمن بودند با ملتها و با اساس این ملتهای اسلامی بخصوص. و این یک اشتباهی از حکومتها بوده است که خیال میکردند که اگر قدرتهای بزرگ را به دست بیاورند، بهتر از این است که قدرت ملت خودشان را به دست بیاورند و این علاوه بر اینکه یک خیانت به ملتها بوده است، آن کامیابی که باید برای یک انسان باشد و آن ارزشی که باید برای یک انسان باشد اینها از دست داده بودند. ارزش یک انسان به این است که مکتبی که تابع آن مکتب است حفظ کند و ملتی که او- مثلًا- الآن حکومت میخواهد بکند بر این ملت، حفظ کند و همراه او باشد، نه اینکه یک جنایتکاری را با خودش همراه کند و ملت خودش را که ارزش دارد برای یک حکومت از دست بدهد.
شما مقایسه کنید بین حالای ایران و زمان سابق؛ محمد رضا چی داشت در ایران، جز قلدری و یک چیزی که تمام ملت تقریباً- الّا آنهایی که از او استفادههای غیر مشروع میکردند- حتی نیروهای خودش، با او مخالف بودند و او در بین ملت خودش که باید ارزشی میداشت هیچ ارزشی نداشت. و لهذا، اگر او با قوای خودش، آنهایی که به او- مثلًا- سرسپرده بودند، یک کاری میخواست انجام بدهد، آنهایی که باید با حکومت موافق باشند، موافقت نداشتند، کارشکنی هم میکردند. شما حتماً بدانید که اگر یک همچو جنگی که الآن برای کشور ما پیش آمده است و به مشاهده دارید میبینید که همه ملت، زن و مرد و بچه و بزرگ و همه، روحانی غیر روحانی، همه دست به هم دادند، پشتیبانی از ارتش میکنند، این سابقه ندارد، یک همچو چیزی در زمان محمد رضا ممکن نبود. من نمیدانم شماها یادتان هست، شاید بعضی یادتان باشد که وقتی متفقین در این جنگ اخیر آمدند و ریختند به ایران و رضا خان آن وقت بود، با اینکه همه چیز ملت خوف این بود که از دست برود، همه چیزش، همه قوای خارجی ریختند به ایران، یعنی از همه دستهها آمدند، ولی مردم شادی میکردند برای اینکه رضا خان رفت، تمام آن چیزها را تحمل میکردند و شادی میکردند که رضا خان رفت. اول کسی که به من گفت یک نفر بود که توی خیابان داشتم میرفتم مژده این را داد که رضا خان رفت. این مژدهای بود برای آنها، چرا؟ برای اینکه رضا خان نیامده بود که به ملت خدمت کند، آمده بود و ملت را در قید و اسارت قرار داده بود و زمان محمد رضا هم همین مسائل بود. آن روزی که محمد رضا رفت، خوب، شما دیدید که خیابانها چه بساطی داشتند. و این برای یک انسان که بخواهد ارزش انسانی داشته باشد- البته آنها که نمیخواستند این را- تمام ارزش انسانی به این است که آنهایی که این دارد بر آنها حکومت میکند، از او راضی باشند و دلگیر باشند از اینکه از بین رفته است. وقتی که یکنفر آدم این جور معامله کرده است که همچو که میرود تمام خیابانها به هم میریزد و شادی میکنند و گل میپاشند، با حالا شما مقایسه کنید، حالایی که شما همهتان در پیش ملت برادر هستید، همه با همید؛ یعنی، شما آنها را به برادری پذیرفتید، آنها هم شما را به برادری پذیرفتند.
همه ملت در یک مشکلی که برای دولت پیش میآید همراهی میکنند، در یک مشکلی که برای ارتش پیش بیاید همراهی میکنند، همهشان با هم هستند. این ارزش است از برای یک گروهی که میخواهند در یک مملکتی پاسداری کنند از مملکت. مع الأسف، اصل الفاظی که آن وقتها بود «پاسبان»، «ژاندارم»، این الفاظ اصلًا محتوا نداشت. پاسبان آن روز «پاسبان» نبود؛ اشخاصی بودند که به مردم زور میگفتند و چه میکردند. ژاندارم، ژاندارم نبود؛ اشخاصی بودند که در راهها مردم را لخت میکردند، به عوض دزدها! با دزدها رفیق میشدند. همین امروز من خواندم، در یکی از اخبار خارجی، گفته بود که پاسدارها ژاندارمری را اجاره میدادند، برای اینکه آنها از مردم چیز بگیرند، این مبلغ را باید بدهند! سابق هم استانداریها این طور بود. استانداری هر استانی اجاره میشد! فلان کس که میخواهد استان خراسان را بگیرد، چه قدر خراسان سعه دارد و چه قدر میشود از آنجا دزدی کرد و چپاول کرد، به همان نسبت باید یک مقداریش را به صدر اعظم وقت بدهد تا حکومت آنجا را به او بدهد! دیگر آنجا تیول او است. دیگر هر چه مردم شکایت کنند و هر چه او ظلم بکند اصلًا سران کشور ترتیب اثر نمیدادند، این وضع بود.
حالا این یک مقدارش است. چیزها بود که من نمیتوانم همه مسائلی را که خود من مشاهده کردهام برای شما حالا بگویم. اما حالا چه جوری است؟ حالا نه آن وضع هست که ژاندارمش بخواهد سر گردنهها برود دزدی کند، نه آن وضع هست که پاسدارش و پاسبانش بخواهد مردم را- مثلًا- در کلانتریها وقتی مردم بروند بترسند از اینکه برویم آیا چه خواهد شد و نه ارتش این طوری است و نه هیچ کدام، نه حکومتش این طوری است. امروز هیأت دولت که آمده بودند اینجا من دیدم، آقای رجایی نخست وزیر است، توی اینها اصلًا- اینها جلو نشسته بودند، آن هم آنجا آن کنار- کوچکتر از اینها هم بود؛ جثهاش هم کوچکتر است. گفتم به ایشان که شما یاد بیاورید آن نخست وزیرها و هیأت دولت آن وقت را، یک مأمور حکومت یک شهر وضعش یک وضعی بود که شبیه نخست وزیر آن وقت بود. یک فرمانفرمایی در آن وقت بود و وضع حرکتش، جلویش باید چند نفر آدم باشد، عقبش چند نفر آدم باشد، در اطراف منزلش چه جور باشد. همین بساطهای عجیب و غریب بود که من مُشاهِد بودم.
در هر صورت، این مسائل حل شد الحمد للَّه در اینجا. الآن ملت است و ارتش است و ژاندارمری است و پاسدار است و پاسبان است و رئیس جمهور است و همه مخلوطاند به هم و همه با هم هستند. این باهمی را باید حفظ کنید شما. پاسدارها شما را مقابل خودشان قرار ندهند؛ شما هم خودتان را مقابل آنها قرار ندهید. شما همه با هم برادر هستید. چرا برادرها با هم نباشند و مقابل هم بایستند؛ دولت با- مثلًا فرض کنید- شما، شما با دولت. همه، اجزای یک خانواده الآن هستید، این خانواده را باید حفظ کنید. در یک خانواده آن اشخاصی که مدیر آن خانواده هستند اگر با هم اختلاف داشته باشند این خانه را نمیشود اداره کرد، چه برسد به یک کشوری که به این طول و عرض است و با این همه مخالفتهایی که از خارج دارد میشود و از داخل مفسدین دارند میکنند. ما نباید آلت دست این گروههایی قرار بگیریم که آمدند و میخواهند فساد کنند در اینجا و هر کدام هم ریشه دارند به یک جایی؛ این یکی ریشه دارد به شوروی، یکی ریشه دارد به امریکا. ما نباید خودمان را دست اینها بدهیم که اینها ما را بازی بدهند، اغفال کنند ما را. آنها خیلی میخواهند و در نظر دارند که ماها را اغفال کنند.
آنهایی که الآن مسلح هستند در این کشور و یکیشان در سر حدی که آقایان دارند آنجا فداکاری میکنند، یکی از این فداییهای خلق، یکی از این چریکها، یکی از این منافقها، آنجا نیست. همه جمع شدند در این شهرهایی که میشود در آن شلوغ کرد. تا بفهمند کی میخواهد بیاید الآن آنجا صحبت کند، باید چه کرد، بساطش را درست میکنند، تا وقتی که او برود. او هم غافل از این اینکه حالا مسأله این طوریها ست برود آنجا و بریزند اینها به هم و یک آشوب درست کنند. میدانند که چه جوری باید این دسته را با آن دسته مقابل هم قرار بدهند. آنها درس نفاق را آموختهاند. ما باید خودمان توجه کنیم به اینکه نبادا زیر تأثیر اینها برویم و اینها ما را آلت دست کنند، برای ابرقدرتها عمل بکنند و ما آلت دست آنها باشیم، به جان هم بیفتیم؛ سپاه پاسدار علی حدّه، برای خودش یک دفتری باز کند، مثلًا ژاندارمری هم علی حدّه، ارتش هم علی حدّه، و همه با هم مخالف. آمال همه دشمنهای شما این است که شماها با هم مخالف باشید.
شما الحمد للَّه با هم موافقید. حالا ممکن است بعضی جوانها متوجه به مسائل نباشند؛ اما اشخاص صحیح متوجهاند به مسائل. این مملکت ما آسیب دیگر نخواهد دید اگر این ملت به همین جور که هست پشت سر شما باشد؛ به همین طوری که الآن میبینید پشت سر شما باشند. و شما هم خودتان را خدمتگزار ملت حساب کنید؛ این طور نباشد که هر کس خیال کند حالا من که یک قدرتی دستم آمده است باید این اشخاصی که زیر دست است بکوبم. این مسائلی بوده که سابق بوده است؛ در حکومتهای سابق بوده. حالا هم در بعضی از کشورها، یا بسیاری از کشورها هست این مسائل. اگر ما بخواهیم یک رژیم اسلامیِ انسانی داشته باشیم و برای خودمان ارزش قائل بشویم، باید همه اینهایی که دستاندرکار هستند و همه ملت، یک مقصد داشته باشند و آن مقصد این است که [خدمت بکنیم به] این کشوری که الآن جنگزده است و در سالهای طولانی غارت زده شده بود و در طول رژیم شاهنشاهی تحت فشار ظلم بوده. و همان سلاطینی که «جنت مکان» بهشان میگفتند همان سلاطین جنایتشان کمتر از دیگران نبوده، همانهایی که- مثلًا- بعضیشان خیلی خوش اسماند به آنها «عادل» میگفتند، وقتی تاریخشان را ملاحظه بکنید از جنایتکارها بودند، اسمشان را عادل میگذاشتند.
یک نکته دیگر این است که یک ذائقه تلخی از زمان سابق ناچار مانده است؛ اینها میدیدند که در کلانتری وقتی میخواهند وارد بشوند، باید با چه زحمت [بروند] و کلانتری که باید پناه مردم باشد، باید [مانع] ظلم و جور و این طور چیزها نسبت به مردم باشد، در آن وقت این طور بود که یک کسی اگر گرفتار میشد و میخواست برود به کلانتری، عزا میگرفت که حالا برود آنجا چه خواهد شد! اینها ذائقه ملت را تلخ کرده است.
و شما باید جدیت کنید به اینکه این ذائقه تلخ را مبدل کنید به یک ذائقه شیرین. الآن دست شماست که میتوانید این کار را بکنید. مردم همه حاضرند، طبقه میلیونی مردم خیلی مردم خوبی هستند، اینها حاضرند برای همه مسائل. اگر قوایی که در رأس هستند دستشان را دراز کنند به سوی مردم، همه مردم حاضرند برایشان. پشت نکنند به مردم، رویشان به مردم باشد، پشتشان به ابرقدرتها. قدرت شما باید از خود مردم باشد. آنها نمیتوانند به شما قدرت بدهند. شما باید خودتان قدرتمند بشوید. اگر آنها میتوانستند، محمد رضا را حفظش میکردند، همه میخواستند حفظ بکنند، نتوانستند حفظ بکنند.
در هر صورت، باید امروز همه قوای مسلح که هستند، همه با هم، دست به هم بدهند و همه ذائقه تلخی که از رژیم سابق در ذایقه مردم آن طور تلخ بود این را شیرینش کنند به رفتار خوش، به کردار خوش، به اینکه مردم احساس بکنند که من حالا که توی خانه هستم، پاسدارها، پاسبانها، از من حفاظت دارند میکنند نه اینکه بترسد که خود آنها نبادا بیایند خانه مرا غارت کنند! سابق این وضع بود، حالا باید این طور باشد که احساس اطمینان بکنند مردم به این قوایی که هست. احساس بکنند آنهایی که در مرزها هستند دارند اینها را حفظ میکنند، حالا این احساس هست. البته یک دستهای افتادهاند توی همان طبقات، آنجا هم دارند فساد میکنند، لکن باید ما توجه داشته باشیم که به مردم اطمینان بدهیم، اطمینان خاطر بدهیم. مردم صبح وقتی از خانه بیرون میآیند بفهمند که نه، اینها همه چیزشان محفوظ است؛ هم دیانتشان محفوظ است و هم دنیایشان محفوظ است و هم بازارشان محفوظ است. این طور نباشد که وقتی که میآیند با دلهره بیرون بیایند. شما میدانید و من میدانم که آن وقت وقتی ما از منزل میخواستیم برویم بیرون، چون ما معمّم هم بودیم دیگر بدتر، گناه زیاد بود. از منزل هم که میخواستیم برویم یک جایی، در یک پناهی بنشینیم با هم یک قدری درد دل کنیم، وقتی میخواستیم برویم، باید یک وقتی برویم که نبادا گرفتار بشویم بین راه. ما گاهی میرفتیم در یک جا و از صبح تا شب در همان جا میماندیم. گاهی وقتها من یک مباحثه که داشتم، یک عدهای بودند، یک روز من آمدم دیدم یک نفر است. گفت که همهشان فرار کردند توی باغها! از ترس اینها که میآمدند تو مدرسهها میگردیدند هر که بود میبردند، احساس تزلزل و خوف و همه چیز، در ایشان بود. الآن شما باید کاری بکنید که تمام اینها برگردد به یک حال طمأنینه، به یک حال آرامش. وقتی کشوری آرامش داشته باشد، از حیث قلبش مطمئن باشد. که ارتشش آنجا که او دارد زندگی میکند برای حفاظت اوست و ژاندارمریش هم در راهها میخواهد حفاظت کند. و پاسبانش و پاسدارش هم در شهر دارد حفاظت میکند از او، این آرامش خاطری پیدا میشود و این آرامش خاطر از همه نعمتها بالاتر است. این اطمینان از همه نعمتها بالاتر است. انسان ممکن است که صد تا پارک داشته باشد، لکن اطمینان خاطر نداشته باشد. شما خیال میکنید که الآن این رئیس جمهوری امریکا خیلی اطمینان خاطر دارد؟ دلهره ندارد؟ او در مقابل خودش یک قدرت دیگر میبیند، نمیتواند او را ببیند و الآن تمام کوشش او صرف این است که یک کاری بکنیم که بر آنها غلبه بکنیم. خوف و دلهره دارد. شماها کمتر از آنها دلهره دارید. و آنهایی که درویش مسلکاند و- عرض میکنم که- گوشهنشیناند از شما کمتر دلهره دارند. شماها باید کاری بکنید که مردم دلهره نداشته باشند، مردم خوف نداشته باشند که آیا ما حالا از خانه که بیرون آمدیم پاسدارها چه خواهند کرد با ما، پاسبانها چه خواهند کرد، توی خانه که هستیم چه خواهد شد. اطمینان به مردم بدهید، وقتی اطمینان به مردم دادید، هم دنیای شما اداره میشود و هم آخرت شما اداره میشود.
من امیدوارم که این سال، سال وحدت و سال اطمینان بخشیدن به مردم و سال پیروزی باشد. ان شاء اللَّه، همه پیروز باشید.
صحیفه امام، ج14، ص:226- 238
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام (مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی)]
زمان: صبح 1 فروردین 1361/ 25 جمادی الاول 1402
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: مقایسه بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی
مناسبت: حلول سال نو
حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس دیوان عالی کشور، اعضای شورای عالی قضایی، نخست وزیر، اعضای هیأت دولت، اعضای شورای نگهبان، دادستان کل کشور، دادستان کل انقلاب، حاکم شرع و دادستان انقلاب اسلامی مرکز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، مدیر عامل و مسئولان صدا و سیما، روحانیت مبارز، رئیس و اعضای ستاد مشترک ارتش، فرماندهان رؤسای دوایر سیاسی ایدئولوژیک، نمایندگان پرسنل نیروی هوایی، دریایی، زمینی، شهربانی، ژاندارمری، سپاه پاسداران انقلاب، کمیته مرکزی انقلاب، بسیج، مسئولان نهادهای انقلاب اسلامی، اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه تهران، طبقات مختلف مردم.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
آسیب ناپذیر بودن ملت ایران
متقابلًا حلول سال جدید را بر شما آقایان که خلاصه یک ملت مظلوم و یک ملت فداکار هستید، [تبریک] عرض میکنم. و به همه ملت و ملتهای جهان و مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض میکنم، و من امیدوارم که این سال طلیعه پیروزیهای بسیار باشد که بزرگترین آنها پیروزی معنوی است.
من یک کلمه راجع به بعدهایی که در سال گذشته تحقق یافت و آقایان از بعدهای مختلفش صحبت کردهاند، من هم مختصراً یک کلمه عرض کنم، و آن اینکه سال گذشته سال آزمایش قدرتها، آزمایش قلمها، آزمایش زبانها و آزمایش فعالیتهای ضد انقلاب بود؛ ضد انقلاب به معنای وسیع که از خارج و داخل؛ [در خارج] دولتهای ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل، گروههای مختلف روی هم رفته آزمایش کردهاند و ما هم آزمایش کردیم، هم قدرتها را و هم تبلیغات خارجی و داخلی را. اگر چنانچه، جمهوری اسلامی ایران شبیه به جمهوریهای دیگر یا رژیمهای دیگر بود، ما باید با این همه تبلیغات دامنهدار همه گروههایی که در خارج و داخل هستند و توطئههای داخل و خارج، باید ما فاتحه جمهوری اسلامی را بخوانیم، لکن آزمایشها برای ما و برای خود آزمایشگران روشن کرد. گرچه آنها به روی خودشان نمیآورند، لکن مطلب روشن شد که یک ملت نظیر ملت ایران، که در تحت پرچم بزرگ اسلام میخواهد ادامه حیات بدهد، با این توطئهها، با این قدرتها و با این شیطنتهای قدرتها و تفاله آنها در داخل و خارج آسیب نمیبیند. این یک مطلب ادعایی نیست، این یک مطلب عینی است؛ مطلب ملموس است.
از اول میگفتند که این جمهوری اسلامی، دو سه ماه یکی دو سه ماه بیشتر نمیتواند تاب بیاورد، بعد صدام را وادار کردند که او هم به خیال خودش، یکی دو هفته بیشتر لازم نبود تا اینکه ایران را قبضه کند، و بعد هم این اشخاصی که در کمین نشسته بودند که ملت زحمت بکشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خیال این بودند که ملت را گول بزنند و با خودشان همراه کنند و کشور را برگردانند به حال وابستگی به امریکا یا احیاناً شوروی. همه آزمایشها را کردند؛ آزمایش نظامی کردند، آزمایش توطئههای داخل و انفجارات و امثال اینها، همه آزمایش شد و ما میبینیم که امروز ملت ایران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده میدهیم که با خواست خدای تبارک و تعالی، این انسجام هر چه بیشتر حاصل بشود و گروههایی که بازی خوردهاند یا به طمع طعمه بودند، آنها هم بپیوندند به این ملت و برای کشور خودشان فعالیت کنند.
من امروز یک مقایسه عبوری میکنم بین دستگاههای ایران و همه چیزهایی که در ایران هستند بالفعل و آنهایی که در زمان سابق بودند، برای جواب از آن اشخاصی که میگویند که آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و برای آن اشخاصی که میگویند:
کاشکی اسم [اسلام] روی این جمهوری نبود و برای آن اشخاصی که به خیال خودشان، برای اسلام اشک تمساح میریزند و من میدانم که باطن قلبشان چه است. در یک کشور، متصدیان آن کشور و کسانی که دولتمردان این کشور هستند و در تشکیل یک دولت دخالت دارند، ارگانهای مختلف است و من مقایسه میکنم:
از رئیس جمهور شروع میکنم. این آقایانی که میگویند که زمان شاه بهتر بود، آقای خامنهای «1» را میگویند از شاه ظالمتر است! آقای خامنهای را میگویند که اموال این ملت را در داخل و خارج دارد میچاپد و بیشتر از زمان شاه ایشان دارد میچاپد! این مسأله را میگویند! میتوانند مقایسه کنند ما بین رئیس جمهور فعلی ما و رئیس جمهور قبل از ایشان با رؤسای جمهور تمام دنیا و با سلاطینی که به مال و جان مردم آن طور تعدی میکنند؟ مقایسه میشود کرد؟! من برای آنهایی که چشم و گوششان را هوای نفس بسته و مرضهای داخلی خودشان را نمیتوانند ببینند، این مطلب را میگویم. اگر میگویند این طور است خوب، اعلام کنند. املاک و- عرض بکنم که- کاخها و ویلاها و امثال اینها را اعلام کنند که ایشان این قدر تهیه کرده است یا مشغول است [تهیه کند].
بعد میآییم سراغ مجلس. افرادی که در مجلس هستند، از رئیس مجلس، آقای هاشمی، «2» با سایر افرادی که در مجلس هستند، این را مقایسه بکنید با مجلس سابق حتی بهترین ارگانی که در آن وقت بود و دولتی که در آن وقت بوده و مجلسی که در آن وقت بود، و مقایسه کنید با مجلس زمان رضا خان و محمد رضا خان. کدامیک از رؤسای مجلس بهتر از رئیس مجلس حالا هستند؟ و کدام یک از افراد کاندیدای مردم بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطیت افراد بسیار ارزندهای در مجلس بودند، اما در این پنجاه سال اخیر که یک نفر هم آدمی که بشود به او گفت «این نماینده ملت است» سراغ نداریم. بعد از اینکه آن مجلسی که مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اینکه مجلس تمام شد، فرستادند ایشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهید کردند، شما دیگر سراغ دارید یک مجلسی که واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب کرده باشند؟ اگر سراغ دارید، خوب، لازم نیست حالا بگویید «ما میترسیم عمومی بگوییم»، خوب، خصوصی بگویید؛ امضا محفوظ! میآییم سراغ شوراهای نگهبان. در تمام دوره مشروطیت- جز آن اول که یک صورتی برایش بود- دیگر شورای نگهبان ما نداشتیم. خوب، این شورای نگهبان که نداشتیم، شما میگویید که حالا مثل آن وقت است، برای اینکه حالا هم شورای نگهبان نداریم ما؟! یا اگر داریم یک مردمی هستند نظیر مردم آن وقت و نظیر دست [اندر] کاران آن وقت؟! آنجا هم که نمیتوانید بگویید؛ برای اینکه نبود شورای نگهبان. میگویید بودن شورای نگهبان از نفس این مجلس است که نفس این جمهوریت است که زمان شاه که آن نبود، بهتر بود؟ اگر میگویید، آن را هم باز بنویسید.
میآییم سراغ دولت. من میتوانم ادعا بکنم که از آن وقتی که در دنیا دولت تحقق پیدا کرده، تا حالا، دولتی مثل دولت ما نبود. اگر آن وقتها تو مجلس افراد نادری بودند که کارهای مجلس را میخواستند تصحیح بکنند، لکن در دولتها آن قدری که من سراغ دارم- دولتی که روی هم رفته مثل این دولت باشد- ما نداریم، نداشتیم. یا «ملک» ها و «سلطنهها» و کذا بودند که آنها خوبانشان آن بود که غارتگری را چندان اشکال بر آن نداشتند. من یک دفعه که نخست وزیر، آخری، در اواخر دکتر امینی «1» بود، آمد آنجا، به او گفتم که چطور شده است که یک نفر که مثل سایر مردم است، چیزی ندارد، وقتی که وارد میشود در دولت، بعد از چند وقت چیزدار میشود؟ این از کجا آمده؟ چطور شده این طور است؟ خوب، جوابی نداشت که بدهد. جواب هم نمیداد. لا بد حالا دارد جواب میدهد!
میآییم سراغ قوه قضاییه و کیفیت قضا. شما در چه زمانی سراغ دارید که یک همچو افرادی شورای قضایی را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع دارید و ما اطلاع نداریم، خوب، آن را هم تذکر بدهید که قضاوت در زمان محمد رضا، در زمان رضا شاه، از حالا بهتر بود؛ قضات آن وقت از قضات حالا بهتر بودند. قضات آن وقت را من نمیخواهم صحبتی بکنم از آنها، ولی شماها میدانید که وضع چه جوری بود و چه اشخاصی بر مال و جان این کشور حکومت میکردند؛ قضاوت میکردند. حالا این شورای قضایی، که از علما تحقق پیدا کرده است، شما میگویید این شورای قضایی قدرتهای قضایی سابق بهتر بود؟! و با همه نقیصهای که ما داریم و این نقیصه را هم نمیتوانیم با این زودی از بین ببریم، مع ذلک، قضای فعلی و قدرت قضای فعلی اصلًا طرف نسبت با سابق نیست. اگر میگویید هست، اطلاع بدهید. رئیس دیوان عالی کشور را در سابق و حالا پهلوی هم بگذارید، دادستانها را با دادستان فعلی و همین طور. اینکه میگویید زمان محمد رضا بهتر از این بود، من نمیدانم. اینها چیزهایی است که هست.
خوب، میآییم سراغ ارتش. ارتش زمان محمد رضا بهتر از این ارتشی [است] که هست الآن و دارد جانفشانی میکند و دارد در جبههها خون خودش را میدهد و میخواهد دفاع کند از کشور خودش، شما اگر سراغ دارید یکی از این ارتشیها حالا، یکی از کارهایی که آن سپهبدها و بالاتر [ها] و پایینترها میکردند، اگر پیدا کردید یک نفر در بین اینها که این کارها را میکند، معرفی کنید، لکن نمیتوانید معرفی کنید. شما شهربانی حالا را بدتر از شهربانی زمان سابق میدانید؟ شماها یادتان رفته است که رئیس شهربانی در همان قم با بزرگتر عالم شما چه میکرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما یادتان رفته است که یک حکومتی که میآمد د رقم و مرکز تشیع، با شماها چه میکرد؟
چه جور رفتار میکرد؟ و در هرجا حالا، شهربانی حالا از شهربانی زمان محمد رضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داریم در زمان محمد رضا و در سابق بر او و در طول تاریخ؛ یک همچو پاسدارهایی ما داریم؟ اگر داریم، اطلاع بدهید.
عمده این است که آقایان یا بیاطلاعاند و وارد در مسائل نبودهاند؛ یک مسجدی رفتهاند ویک درسی هم گفتهاند و دیگر جهات دیگر را به آنها نگفتهاند، یا مطلعاند، لکن میخواهند بگویند. شمایی که میگویید زمان رضا شاه بهتر از حالا بود، در زمان رضا شاه، شما چه وضعی داشتید؟ نه شما، مرحوم شیخ ما - رضوان اللَّه علیه- چه حالی داشت؟ در یک قضیهای، که شاید قضیه کشف حجاب بود، مرحوم شیخ- رحمه اللَّه- مرحوم آقا شیخ عبد الکریم- رضوان اللَّه علیه- یک کاغذی به رضا شاه نوشت و راجع به این معنا تذکری داد. جواب نداد. نخست وزیر گفت: به عرض اعلیحضرت رسید، ایشان گفتند: شما خوب است که مشغول کار خودتان باشید. یک دانه پاسبان اگر میآمد در این شهر مذهبی که چقدر جمعیت مذهبی و چقدر اهل علم داشت میآمد، هر کاری با هر یک از شما میکرد، احدی صحبت نمیکرد.
شهربانی حالا مثل شهربانی زمان رضا شاه است؛ محمد رضا شاه است؟! چرا باید ما قدر نعمت خدا را ندانیم؟ من از آقایان میپرسم: بسیار خوب، تمام اینها، همهشان یک اعوجاجاتی دارند. اگر اینها- خدای نخواسته- از بین بروند، حکومت را میدهند دست شما؟ میآیند میگویند آقای فلان، بیایید شما حکومت کنید؟ اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن، یک جمهوری بهتر از این جمهوری اسلامی میآید؟
سراغ دارید که یک افرادی باشند که بعد از اینکه اینها از بین رفتند، آنها بیایند اداره کنند؟
شما میدانید که چشمها دوخته شده بود که چه اشخاصی بیایند و در اینجا حکومت کنند که بدتر از زمان محمد رضا میشد. شما میدانید که اگر این جمهوری از بین برود، این مجلس از بین برود، این رئیس جمهور از بین برود، به جای او یک مأموری از امریکا میآید. ممکن است خیلی هم مقدس مآب باشد؛ مثل مقدس مآب رئیس شهربانی قم در زمان مرحوم آقای بروجردی؛ خیلی هم مقدس مآب باشد، لکن کشور شما را از بین ببرد و آن طور به اسلام سیلی بزند که تا ابد نتواند سرش را بالا کند. میتوانید فکر کنید که دارید چه میکنید؟ میشود یک شب بنشینید خودتان فکر کنید که تضعیف این ملت و این دولت و این مجلس و امثال اینها چه لطمهای بر اسلام ممکن است بزند؟
من مدعی هستم که مثل ملت ایران و مجلس ایران و دولت ایران و رئیس جمهور ایران و شورای قضایی ایران و شورای نگهبان ایران و اینها همه و ملت ایران از صدر تاریخ عالم تا حالا نبوده. بهترین عصرها در اسلام، عصر رسول اکرم است. در عصر رسول اکرم، آن وقت که مکه بودند، حکومتی در کار نبود. آن وقتی که مدینه آمدند و باب حکومت باز شد، شما میدانید که همین مقدس مآبهای مکه و مدینه و همین افرادی که اظهار ارادت میکردند، با پیغمبر چه میکردند؟ شما میدانید که قرآن میگوید این را؟ خواندهاید این را که اگر به آنها میفرمود که جنگ بروید نمیرفتند، اگر میرفتند با بهانه برمیگشتند؟ «1» شما مثل این پاسدارهایی که اشک میریزند برای اینکه بروند به جبهه و شهید بشوند، کجا سراغ دارید؟ بگویید. صدر اسلام از یک عده معدود انگشت شماری که بگذرید، دیگر اینها قابل مقایسه با این پاسدارهای ما، با این قوای انتظامی و نظامی ما نیستند. شما کدام ملت را سراغ دارید که با این همه گرفتاری و رنج و با این همه شهید دادن و خون دادن و با این همه زجر و ناکامی، این طور مستقیم ایستاده باشند؟ آن عراق و کوفه و آنها در صدر اسلام و آن مکه و مدینه در صدر اسلام، صدر نورانی اسلام، پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا؛ اطاعتش را نمیکردند؛ نزدیکانشان هم اطاعتش را نمیکردند. امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- در صدر اسلام، مظلومتر از هر حاکمی در هر وقت بود. آن قدر اذیتش میکردند! همان مقدسها ایستادند مقابلش، گفتند: باید [قبول کنی] قرآن را بالای نیزه کردند [گفتند]:
چنانچه قبول نکنی، چه خواهیم کرد. مجبورش کردند به اینکه قبول کند. بعد هم تکفیرش کردند. گفتند توبه کن، تو کافر شدهای. «2» این حال صدر اسلام، بعد هم که حکومت افتاد دست بنی امیّه و بنی عباس و اینها چه جور بود وضع؟ بعد هم که افتاد دست دیگران.
کدام زمان را شما سراغ دارید که مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شکر نمیکنید؟
چرا از خدا تشکر نمیکنید که در عصری واقع شدهاید که یک همچو ملت دارید؟ در عصری واقع شدهاید که یک همچو مجلس دارد؟ یک همچو دولت دارید؟ یک همچو رئیس جمهور دارید؟ یک همچو پاسدار دارید. آقا چرا چشمتان را هم گذاشتهاید و دلتان را باز کردهاید برای عقدهها و این طور انتقاد میکنید؟ ما از شما همراهی نمیخواهیم، امّا شما تکلیف خدایی را چه میکنید؟ چرا باید با این دولتی که مظلوم است، همه دنیا، همه کشورها- تقریباً- به او حمله کردهاند، کارشکنی برایش کردهاند، شما دوستان هم کارشکنی میکنید؟ شما میدانید که کارشکنیهای شما هم تأثیر خیلی ندارد. لکن من متأسفم از روحیهای که در بعضی از آنها هست و همین طور بعضی قشرهایی که میگویند که ما اسلام راستین میخواهیم؛ اسلام راستین. مردِکه میگوید ما اسلام راستین میخواهیم، نه آن اسلامی که میگوید دست دزد را باید برید! قرآن اسلام راستین نیست؟! اگر این دولت برود، یک همچو اشخاصی میآیند روی کار. اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آن چنان منزوی خواهد شد که تا آخرِ ابد- مگر در زمان حضور حضرت- نتواند سرش را بلند کند. لا بد شما هم میگویید که باید ما یک دولت کافر ظالمی پیش بیاوریم تا ظلم زیاد بشود، تا حضرت ظهور کند! خوب، یک طریقهای است! شما خیال میکنید نیست همچو افرادی؟ یک همچو افرادی هستند که [میگویند] معنا ندارد حکومت باشد، یک حکومت عدل اصلًا نباید شما، باید جلویش را گرفت تا حضرت تشریف بیاورند.
من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی عنایت کند به همه این ملت، به اشخاصی که مخالف هستند با جمهوری اسلامی و اشخاصی که مخالف هستند با اسلام، عنایت کند و آنها را به راه صحیح هدایت بفرماید. من امیدوارم که در این سال که وارد شدهایم، به مبارکی و میمنت، یک سالی باشد که ما و همه ملت دست به هم بدهند و این خرابیها را بسازند. و من امیدوارم که این جوانها، این بچهها، این بچههای کم سنی که بازی خوردند- آنها هم بیچارهها به خیال اینکه «اسلام راستین» به خیال خودشان میخواهد پیاده بشود و این جمهوری نمیگذارد این کار بشود، بازیشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اینکه توجه به مسائل بکنند، وارد کارهایی بشوند- امیدواریم که آنها هم بیدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من امیدوارم که تمام کسانی که دست به کار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند؛ افرادی که در مجلس هستند همه با هم رفیق باشند. همه یک مقصد دارید، همه میخواهید که اسلام تحقق پیدا بکند. چرا پس با هم ما دلخوری داشته باشیم؟
برادری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که [مؤمنان] در این عالم برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم مینشینند و برادرند. من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در آنجا. و میدانیم که هر چه که در اینجا باشد، صورت غیبیاش در آنجا به ما میرسد.
ما گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم، از خارج به ما چیزی نمیدهند. ما هستیم که بنا میکنیم اساس آن عالم را. این همه اعمال شماست که به شما رد میشود. انَّها هِی اعْمالُکُمْ تُرَدُّ الَیْکُمْ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقال ذَرّةٍ خیراً یَرَه. نه اینکه ثوابش را میبرد، خودش را میبیند وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه. خود شرّ را میبیند، خود آن عمل را در آنجا میبیند. کارهای ما، عقاید ما، اخلاق ما؛ تمام اینها در آنجا منعکس است. و من امیدوارم که برادری را در اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار، یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی است که با هم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم میپرند مثل سگ! و یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و محبت است و این باید از اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالحاند، خوباند، میخواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ما شاء اللَّه است.
و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثهای که هست و همه ارتشیها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه با هم برادر و در سریرها، روبروی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همه ما.
و من امیدوارم که این سال، سال خوب باشد، سال سازندگی باشد. گرچه همه سالها خوب بود، سازنده بود؛ سالهایی که گذشت، همهاش سازنده بود و همهاش انسانساز بود؛ از امتحانات بیرون آمدند اشخاص و اشخاصی که نتوانستند از امتحان بیرون بیایند، منعزل شدند و من امیدوارم که در این سال، حتی آنهایی هم که با هم مخالفاند با جمهوری اسلامی، یک قدری تحمّل کنند، تعمّق کنند، ببینند که اگر این جمهوری نباشد ما باید یا در حلقوم امریکا یا در حلقوم شوروی فرو برویم- چارهای جز این نیست- به حال اسلام رحم کنند، به حال جمهوری اسلامی رحم کنند؛ همه چیزش بهتر از همه دورهها بوده است. البته نقیصه زیاد است، دست به هم بدهند، نقیصهها را رفع کنند.
خداوند ان شاء اللَّه، به همه شما سلامت و سعادت عنایت کند و این سال جدید را بر همه مبارک فرماید.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
صحیفه امام، ج16، ص:132- 141
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام جمهوری اسلامی (توجه به معنویات- ساده زیستی)]
زمان: 1 فروردین 1362/ 6 جمادی الثانی 1403
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: اهتمام و توجه به معنویات- رفاه طلبی و کاخنشینی منشأ انحطاط
مناسبت: عید نوروز
حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)- هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)- موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)- موسوی، میر حسین (نخست وزیر)- ظهیرنژاد، قاسم علی (رئیس ستاد مشترک ارتش)- فلسفی، محمد تقی- اعضای شورای نگهبان- نمایندگان مجلس شورای اسلامی- اعضای هیأت دولت- اعضای شورای عالی قضایی و بازرسی کل کشور- فرماندهان نیروهای سهگانه دادستانهای انقلاب اسلامی ارتش و مرکز و دادستان کل انقلاب- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم- شورای مرکزی ائمه جمعه- جامعه روحانیت مبارز تهران- جامعه وعاظ تهران- شورای عالی سپاه و نمایندگان امام در سپاه پاسداران- رؤسای شهربانی و ژاندارمری- اعضای جهاد سازندگی- بنیاد شهید- کمیته امداد امام- بنیاد 15 خرداد- ستاد برگزاری نماز جمعه و دفتر مشاورت امام- مدیر عامل بانک مرکزی- شورای مرکزی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق- هیأت ایرانی کنفرانس غیر متعهدها- مسئولان شهرداری- هلال احمر- صدا و سیما- خبرگزاری جمهوری اسلامی- شورای سردبیری روزنامه های صبح و عصر- مسئولان دوایر سیاسی- عقیدتی ارتش، شهربانی، ژاندارمری- اعضای نهاد ریاست جمهوری
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
بیان نمودن خدمات انجام شده برای مردم
من در این آغاز سال جدید به همه آقایانی که در این محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانی که در جبههها مشغول به فداکاری هستند و بازماندگان شهدای عزیز و به معلولین و متعلقین به آنها تبریک عرض میکنم. و من امیدوارم که همان طوری که خداوند تبارک و تعالی از ابتدای این نهضت قدم به قدم ما را هدایت فرمودهاند به راه پیروزی، عنایات خودشان را برای پیروزی اسلام و مسلمین مستدام بدارند. آنچه که در این چند سال شده است آقایان شمّهای از آن را فرمودند و البته احصای تمام آنها نمیشود که به این گفتارها و مجالس احصا کرد و نه ما قدرت این را داریم که احصا کنیم. و من کراراً به متصدیان امور عرض کردهام که کارهایی که انجام دادهاید با آن حجم بسیار، به ملت بازگو کنید؛ خصوصاً میبینید که تمام رسانههای گروهی و تمام اشخاص منحرف دنیا دائماً به گوش جهانیان القا میکنند که این پیروزی برای اسلام تا کنون حاصل نشده است، بلکه این جمهوری رو به زوال است.
آنچه که عمل کردهاید به مردم بگویید. ممکن است که این تبلیغات در بین یک دسته از مردم که آشنای به مسائل نیستند یک وقت خدای نخواسته تأثیر بگذارد. ما آن مقداری که از متصدیان امور شنیدیم، در هر جنبهای از جنبهها، دیدیم که حجم کاری که این جمهوری اسلامی برای طبقه ضعیف و مستضعفان کردهاند، یک حجم بزرگی است که در طول سلطنت این پدر و فرزند خَلَف حاصل نشده است. میبینیم که در هر جا اینها میروند، متصدیان میروند و عمل میکنند، مردم آنجا تقریباً به آنها میگویند که ما چه نداریم، چه نداریم. حتی اینها یک راه درست برای این مستمندان و بیچارهها درست نکردند و یک درمانگاه برای این روستاها درست نکردند و این روستاها در کمال مظلومیت به سر بردند. و در این مدت کمی که با تمام گرفتاریهای داخلی و خارجی مبتلا بوده است جمهوری اسلامی، متصدیان امور و خود ملت آن قدر کار کردند که متوقع نبود در آن گرفتاریها بتوانند؛ لکن چون عنایات حق تعالی پشت سرشان هست و مردم را همان عنایات وادار کرده است به خدمت، از این جهت توفیق بسیار حاصل شده است.
آنچه گذشته است بیش از آن است که ما بتوانیم ذکر کنیم. لکن «چه باید کرد» را باید عرض کنم، از حالا به بعد چه باید کرد. تا حالا پیروزیها به طور چشمگیر حاصل شده است و کسانی که در داخل و خارج کارشکنی میکردند اینها فلج شدند، از بین رفتند یا میشوند ان شاء اللَّه بزودی، لکن از حالا به بعد ما باید چه بکنیم. یک مسأله که در رأس همه امور است مسئله معنویات است. ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت عزیز و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات و دعوت به اخلاق اسلامی و آداب فرهنگ اسلامی کنیم. ملت ما بحمد اللَّه بسیار مهیّاست از برای اینکه، رو به معنویات برود و تا کنون هم قدمهای زیادی برداشتهاند، لکن راه طولانی است و راه معنویات آن طور است که باید انسان در تمام عمر کوشش کند. شاید بسیاری گمان کنند که رفاه مادی و دارا بودن در بانکها، اموال، یا دارا بودن زمینها یا پارکها و امثال اینها برای انسان سعادت میآورد. این یک اشتباهی است که انسان میکند.
انسان گمان میکند سعادتش به این است که چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانکها سرمایه داشته باشد، در تجارت چه باشد، شاید انسان این گمان را میکند، لکن ما وقتی که ملاحظه میکنیم و سعادتها را سنجش میکنیم، میبینیم که سعادتمندها آنهایی بودند که در کوخها بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا نمیشود. ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمه زهرا- سلام اللَّه علیها- است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. این کوخنشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمیرسد؛ و در جنبههای تربیتی آن قدر بوده است که هر چه انسان میبیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست. خود رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- که در رأس همه واقع است زندگی کوخنشینی داشته است. خیال نشود که یک اتاق، حتی یک اتاق نظیر اتاق متوسط این جامعه داشتهاند. چند تا حجره داشتهاند، حجرههای محقر. و این شخص عالیمقام از همین حجره محقر نورش به ملک و ملکوت افتاده است و سِعِه تربیتش در تمام جهان توسعه پیدا کرده است. در صورتی که آنچه او میخواست باز نشده است و بشر به این زودی نمیتواند برسد به او مگر ان شاء اللَّه خلف صالح او بیاید و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند. از این معنویات که گذشتیم، در این امور فرهنگی، در این امور مادی، در این اموری که اختراعات و کشفیات هست، شما اگر گردش کنید در بین کاخنشینان، گمان ندارم که پیدا کنید یک کاخنشین موفق شده است به یک اختراع. کوخنشینان بودند که موفق شدهاند به این اختراعات. طبع قضیه کاخنشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمیتواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند.
آنهایی که اختراع کردهاند، آنهایی که زحمت کشیدهاند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه دادهاند در هر رشتهای، این کوخنشینان بودهاند. طبع کاخنشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت. اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید گردش کنید و پیدا کنید، اگر موفق بشوید، یکی دو تا و چند تاست. تمام مصنفین از این کوخنشینان بودند تقریباً، و تمام مخترعین از همین کوخنشینان بودند تقریباً. ما وقتی که در مذهب خودمان ملاحظه میکنیم که فقه ما آن طور غنی است و فلسفه ما آن طور غنی است، آن اشخاصی که این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاصی که این فلسفه را به این غنا رساندند کاخنشینان نبودند، کوخنشینان بودند. «شیخ طوسی» که مبدأ این امور و ارزنده ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است یک کاخنشین نبوده است؛ اگر کاخنشین بود نمیتوانست این کُتبی که تحویل جامعه داده است و این شاگردهایی که تحویل جامعه داده است تحویل بدهد. در قشر مرفه نمیشود یک همچو کاری انجام بگیرد. وقتی که در متأخرین از علما ملاحظه میکنیم میبینیم که «صاحب جواهر» یک همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و این کاخنشین نبوده. آن طور که نقل میکنند در آن وقتی که ایشان این کتاب را نوشتهاند سرداب در نجف نبوده، سرداب را «شیخ انصاری» از ایران برای نجف سوغات برده، یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان باز بوده به یک دالانی- از قراری که نقل میکنند- که در آن هوای گرم نجف یک نسیمی، نسیم داغی میآمده است و ایشان مشغول تحریر «جواهر» بودند. از یک آدمی که علاقه به شکم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد این کارها نمیآید؛ طبع قضیه این است که نتواند.
زندگی «شیخ انصاری» را همه شنیده یعنی بسیاری شنیدهاند چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمیتوانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمیتوانست آن کتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.
ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخنشینی به پایین بکشید، خود کاخنشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخنشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخنشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخنشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخنشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد. کسی که تمام توجهش به دامداری است او نمیتواند آدم بشود. کسی که تمام توجهش به باغداری است این نمیتواند یک انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان کوخنشینانند. و آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است آنها هم این طور؛ لکن وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخنشینی در بین مردم باشد، این اسباب این میشود که انحطاط اخلاقی پیدا بشود. اکثر این خویهای فاسد از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است. و شما امروز در جامعه خودتان وقتی ملاحظه بکنید، در جامعه اهل علم و- عرض میکنم که- مدرسهنشینها، اینها که زحمت میکشند و کار برای این جمهوری اسلامی میکنند، اینها همین کوخنشینهایند. حجرههای مدرسه را بروند ببینند که چی است وضعش و فعالیتشان چیست. منزل علمای اسلام را بروند ببینند چی است وضعش و کارشان چی است. منزل مدرسین جامعههای ما را بروند ملاحظه کنند ببینند که منازلشان چی هست و کارشان چی است. و ما بحمد اللَّه امروز همه دست اندر کارهایمان کاخنشین نیستند. دولت ما یک دولت کاخنشین نیست. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخنشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلسهای ما مملو از کاخنشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخنشینها بودند، و همین معدودی که از کوخنشینها بودند از خیلی از انحرافات جلو میگرفتند و سعی میکردند برای جلوگیری. آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.
مادامی که این ملت، این حالی که الآن دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی، و این جوانهای ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل میخرند، مادامی که این محفوظ است، این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچ کسی نمیتواند به او تعدی کند. آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها میتوانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخنشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه کاخنشین تقریباً بودند، اینها به فکر مردم نمیتوانستند باشند، احساس نمیتوانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمیتوانستند بکنند بیخانمانی یعنی چه، اینها اصلًا احساس این را نمیتوانستند بکنند. وقتی کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است، گرسنگی معنایش چی است، این نمیتواند به فکر گشنهها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شدهاند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس میکردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها میتوانند به حال فقرا برسند.
کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد. در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما، در مجاهدین ما، در ارتش ما، در قوای مسلحه، در قوای قضائیه باید این معنویت محفوظ بماند؛ توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست که یک نفر را از آن صحرای گرم عربستان و از آن مرکز همه جهالتها منبعث میکند و یک همچو بساط عادی و یک همچو انسانهایی را تربیت میکند و یک همچو ملتی را ایجاد میکند. از شاهنشاهی این چیزها نمیآید. شبان است که میتواند راه بیفتد و در مقابل فرعون بایستد. از یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمیآید. ما باید آدم تربیت کنیم، نه شکمباره. اسلام میخواهد انسان درست کند. اسلام میخواهد که استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود. اینهایی که الآن هم برای ملتهای خودشان آن طور تباهی ایجاد میکنند اینهاییاند که در کاخ نشستهاند و نمیدانند گرسنگی یعنی چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و میبینند که امریکا منافع خودشان را حفظ میکند، منافع خودش را حفظ میکند و منافع اینها هم تا آن حدودی که اینها محفوظ باشند برای خودش، حفظ میکند. یک همچو اشخاصی نمیتوانند به فکر ملت و استقلال ملت باشند. اینهایی که همه توجهشان به این است که کاخها برای خودشان درست کنند، حتی برای حیوانات خودشان، برای سگهای خودشان کاخ درست میکنند. اینها نمیتوانند به فکر مردم و آن گرسنههایی باشند که در کشورهای خودشان هست؛ و لهذا میبینیم که نفت همین مردم بیچاره را میبرند به جیب امریکا میریزند و ملتشان آن طور گرسنه و پابرهنه هستند. اینها احساس دیگر ندارند، اینها احساس انسانی از دستشان رفته. این توجه به زرق و برق دنیا انسان را از آن احساس انسانیاش میبرد، یک حیوان است در بین مردم راه میرود. کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین این ملت. با معنویت است که شما میتوانید استقلال خودتان را حفظ کنید و آزادی خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسید.
و اما گرفتاریهایی که ما الآن داریم و باید دنبالش برویم یکی مسئله قضاوت است. این را من سابق هم عرض کردم و دیروز یک نفر از شورای قضایی آمد پیش من و گفت ما امروز در عین حالی که بسیار کار کردیم و بسیار خوب شده است اوضاع قضا، مع ذلک کمبود داریم از حیث قاضی. ایشان گفتند که ما الآن 120 نفر قاضی معمم لازم داریم، روحانی لازم داریم. و من قبلًا هم عرض کرده بودم که ما دست احتیاج را به این حوزهها دراز میکنیم، حوزههای بزرگ مثل حوزه قم- قم خیلی کار کرده است در این امر- مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربایجان. آقا! مسئله قضا یک چیزی است که به عهده شماست، مسئله قضا یک مسئلهای است که به عهده اهل علم است، اینها مسئول هستند پیش خدا و نمیشود که انسان بنشیند نگاه کند و قضاوت به وضعی باشد که نتوانند، شورای قضایی نتواند در هر جا یک قاضی متوسط بفرستد. البته آن قضایی که اسلام فرموده است و آن شرایطی که اسلام فرموده است باید بتدریج دنبالش برویم. باید حوزهها دنبال این مطلب بروند که قاضی به آن نحوی که شارع مقدس مقرر فرموده است پیدا بکنند. لکن امروز که ما دستمان از آن مرتبه بالا کوتاه است نباید بنشینیم تا اینکه قضاوت به حال سابق باقی بماند. باید ما کوشش کنیم و آن قدری که میتوانیم حوزهها باید کوشش کنند و افرادی که الآن در حوزهها هست و صلاحیت دارند از برای این کار و در حوزهها هم مدرس مثلًا نیستند، مشغول کارهای تدریسی و امور این طوری نیستند اینها، خوب اشخاص زیادی هستند که میتوانند بروند؛ از حوزه اصفهان میتواند یک عده کثیری را، از مشهد میشود، از تبریز میشود، از اینجاها میشود، از حتی دهات هم ما داریم افرادی را، که این کاری است که باید انجام بگیرد. ما هی بنشینیم که کی برای ما انجام بدهد، کی قوّه قضائیه را اداره کند، غیر از حوزههای علمیه، کی قدرت این مطلب را دارد؟ البته، هم باید به فکر آتیه باشند و درست کردن یک قاضیهای صالح بزرگ، و هم الآن که ما گرفتار هستیم و بخواهیم معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسیدگی به گرفتاریهای مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، یک عدهای باید متصدی این امر بشوند که میدانند به طور- فرض کنید- تقلیدی هم حتی کار را انجام بدهند و این یک تکلیفی است از برای همه ما. و یکی هم خود قوه قضائیه، قوه قضائیه باید توجه بکند که سر و کارش با جان و مال مردم است، نوامیس مردم، سر و کار این با آنهاست و باید افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطای قاضی بزرگ است، عمدش مصیبتبار است، خطایش هم بزرگ است، باید خیلی در این معنا توجه کنند. و آن چیزی که من عرض کردم در آن اعلامیهای که دادم، راجع به این اعلامیه 8 مادهای، البته دنبال کردند، تعقیب کردند لکن تعقیب بیشتر لازم است، باید با قدرت و قوّه دنبال این بروند که نابسامانیهای این کشور رفع بشود.
حالا اگر یک کلمه من وقتی میگویم باید بشود، الآن، شب وقتی که باز میکنیم رادیو فلان و فلان را، میگوید که معلوم میشود اصلش در ایران به هم خورده همه اوضاع، برای اینکه فلانی گفته است که باید چه بشود. اگر در قرآن گفت که مردم تقوا داشته باشید، معلوم میشود در اسلام اصلًا تقوا نیست؟! قرآن گفته تقوا پیدا کنید. خوب، ارشاد مردم و لو اینکه خوب باشند، یک امر راجح است. خدای تبارک و تعالی پیغمبر را نصیحت میکند، امر به تقوا میکند، حالا اگر رادیوی فلان بگوید که خوب، خدا به پیغمبر گفته است که یا ایُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّه پس معلوم میشود تقوا نداشته؟! نخیر.
من الآن یکی از نعمتهای بزرگی که میخواستم عرض بکنم این وضعی است که ما الآن در ایران داریم. ما نمیتوانیم از عهده این شکر بربیاییم که ما در همه بلاد الآن، هم ائمه جمعهمان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما این نماز جمعههایی که در ایران، سرتاسر ایران بپا میشود ملاحظه میکنید که در حال سرما با آن وضع سرما، در رطوبت، در یخبندی وارد میشوند، در آن گرمای تابستان هم در بلاد گرم وارد میشوند، در این بلاد جنگزده مثل آبادان که هر روز مورد تجاوز جنایتکاران است باز هم نماز جمعه بپا میشود و مردم در نماز جمعه حاضر میشوند. این چی است؟ این چه چیزی است که برای ما حاصل شده؟
این را کی کرده غیر از خدای تبارک و تعالی؟ این نعمتهایی است که خدا به ما داده.
ما بحمد اللَّه الآن یک مجلسی داریم، که ان شاء اللَّه بهتر خواهد شد، لکن مجلسی داریم که خواست اسلام را دارد ایجاد میکند. وقتی که ملاحظه مجلس را میکنیم، ملاحظه شورای نگهبان را میکنیم، ملاحظه دولت را میکنیم، ملاحظه قوه قضائیه را میکنیم، وقتی همه این را ما ملاحظه میکنیم اینها مورد تشکر است که یک دستهای از همین مردم، نه آن بالانشینها و کاخنشینها، از همین مردم متعارف خودمان، متصدی شدند و دارند زحمت میکشند برای این ملت. این ملت را هم تشکر از او میکنیم که دارد با کمال قدرت پشتیبانی میکند. ملت باید از این دولت تشکر کند و قدردانی کند و دولت هم باید خدمتگزار این ملت باشد و از او تشکر کند. ملت باید از این قوای مسلح، این جوانها که دارند جان خودشان را برای حفظ نوامیس شما فدا میکنند، دارند صحت خودشان را از دست میدهند و دارند زحمت میکشند برای حفظ شما، باید قدردانی بکنند و میکنند. ما از شکر خدا نباید غافل باشیم که یک همچو وضعی الآن ما داریم، وقتی میرویم جبههها میبینیم که جبههها جوانها آن طور مشغول فعالیت هستند و مشغول جانبازی هستند. وقتی میرویم در بیمارستانها، این بیمارها آن طور، این علیلها، اینهایی که در جنگ معلول شدند، اینهایی که زخمی شدند، آن طور روحیّه اسلامی دارند. ژاندارمری آن وقت چی بود، حالا چی هست؟ ارتش آن وقت چی بود، حالا چی هست؟ ستاد ارتش آن وقت کیها بودند، حالا کی هست؟ همه چیز بحمد اللَّه عوض شده است. ما باید شکر خدا را بکنیم و این را حفظش کنید، حفظش به این است که با هم باشیم. آقا، همه دنیا مخالف ماست، ما خودمان باید با هم باشیم، هستیم با هم، حالا شب نگویند که معلوم شد همهشان به هم ریختند، لکن تذکر همیشه لازم است.
انسان، یکی از نکاتی که در قرآن مکرر هست یا مکررات، برای اینکه، قرآن یک آدمسازی میخواهد بکند. قرآن تاریخ نیست، اگر تاریخ بود، در تاریخ، کتاب تاریخ، یک قصه را نوشت، ثانیاً اگر بنویسند زیادی نوشتهاند، اما کتاب اخلاق باید مکرر باشد.
کسانی که اخلاق میخواهند برای مردم بگویند، باید بگویند، بگویند، بگویند تا توی مغزشان بکنند، با یک دفعه گفتن درست نمیشود. یکی از نکات بزرگی که قرآن کریم، مکررات را میبینید دارد، اینها مکررات نیست، سبک انسانسازی این جوری است، هر صفحه را باز میکنی دعوت به تقوا، دعوت به خوبی، دعوت به چی، آن صفحه هم باز میکنی، قصه موسی را چندین مرتبه ذکر میکند، قصه ابراهیم را چندین مرتبه ذکر میکند، قصه نمیخواهد بگوید که، یک دفعه وقتی گفت، خوب، بس است. اینهایی که قرآن را نمیشناسند، این خارجیها که نمیفهمند قرآن چی است، میگویند خوب بود باب باب باشد، هر بابی یک کلمهای باشد دیگر. قرآن آمده آدم درست کند؛ آدم درست کردن به یک دفعه گفتن نمیشود. معلم اخلاق با یک دفعه بگوید و تمام کند برود نمیشود؛ باید در یک مجلس هم ده مرتبه یک مطلب را هی بگوید، بگوید، بگوید تا در دلها بنشیند. ما باید دائماً به هم سفارش کنیم. حوزههای علمیه به دولت و به ملت و به اینها باید سفارش کنند، دعوت به تقوا کنند، دعوت کنند به وحدت، دعوت کنند به تقوا. مردم، هر کس با هم مینشیند این دعوت را بکنند، اهل منبر که میکنند و باید زیادتر بکنند. مجلس باید در بین صحبتهایشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقیه میماند، نه این است که اینها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند از صدر اسلام تا حالا، اگر این نظرها تصادم با هم نمیکرد فقه ما به این قوت نبود؛ نظرها باید تصادم کنند، دعوا شود باید سر آن. بعضی حوزههایی که ما ادراک کردیم دعوا بود، استاد یک چیزی را میگفت، شاگرد میایستاد در مقابلش میگفت، او میگفت، این میگفت، او میگفت تا یک مطلب تا دیگران استفاده میکردند از آن؛ در مجلس هم باید این جور باشد. مخاصمه در کار نیست مباحثه علمی است، مباحثه اخلاقی است، باید اخلاق به مردم یاد بدهند، دعوا نباید باشد در آن.
و همین طور مادامی که ما منسجم هستیم با هم، دستهایمان تو هم است و دعای وحدت میخوانیم، هستیم. آن روزی ما از بین خواهیم رفت که این دستها از بین هم بیرون برود، این به او بد بگوید، او به او بد بگوید، او اشکال به او کند، او اشکال به او بکند، آن روز است. و ما بحمد اللَّه الآن یک ملتی داریم که دستشان در دست هم است و کسی نمیتواند به این ملت آسیب بزند. این پشتیبانی از هم و این کمک کردن، حوزهها به دولت، به قوه قضائیه، به مجلس کمک کنند، مجلس به آنها کمک کند، دولت به همه کمک کنند، مردم به هم کمک کنند. این باری که الآن به دوش دولت هست نمیتواند تنهایی این بار را بردارد. این یک مسئله واضحی است، اگر پشتیبانی این ملت نباشد، اگر پشتیبانی همه قشرها نباشند همه به هم میخورد و هیچ کاری نمیشود کرد. اینکه تا الآن شما پیروز شدید برای این است که پشتیبان شما خود ملت هست. و خدای تبارک و تعالی این ملت را بعث کرده است به اینکه پشتیبان شما باشد. وقتی شما خوب کار کنید برای ملت، آنها هم پشتیباناند. وقتی دولت خوب کار کند برای ملت، پشتیباناند.
وقتی مجلس خوب کار کند برای مردم، پشتیبان هستند. مردم باید پشتیبان ملت و پشتیبان دولت باشند، پشتیبان مجلس باشند، پشتیبان قوّه قضایی باشند و همه به هم خدمت کنند. همه حسن نیت داشته باشند برای خدمت کردن به هم؛ و بدانند این خدمت عبادتی است که کمتر عبادت به این بزرگی هست. امروز برای حفظ اسلام باید ما از همه چیزهایی که در ذهنهایمان هست و کدورتهایی که فرض کنید یک وقتی داریم، دست برداریم، برای خدا با هم باشیم. اگر این طور شد شما حفظ خواهید شد و اسلام را خواهید صادر کرد به همه دنیا. و من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند. این الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران. و حفظ اسلام در ایران به وحدت شماهاست، وحدت روحانی و مردم، مردم و روحانی، ارتشی و ژاندارمری و قوای مسلح با دولت، همه اینها با هم، همه وقتی دست به هم دادیم و همه شدیم یَدٌ واحِدَةٌ علی مَنْ سِواه همان طوری که فرمودند که اینها دست واحد هستند بر سوایشان، اگر دست واحد شدیم برای «مَنْ سِواه» هیچ کس نمیتواند به ما ضرری بزند. آن روز به ما ضرر میخورد که خلل در وحدت ما پیدا بشود. هیچ کس نمیتواند در این کشور کودتا کند، با وضع فعلی هیچ کس نمیتواند. آن روزی که اختلاف پیدا شد بینتان، آن روز بدانید که آن شیاطینی که نشستند آنجا و نگاه میکنند، آن شیاطین یک کودتاچی درست میکنند، میتراشند، اختلاف این کار را درست میکند. و ما امیدواریم که این وحدت محفوظ باشد و این سال جدیدی که آمده است، وحدت ما زیادتر از آن وقتی که بوده است باشد. و به برکت این وحدت، ما هم معنویاتمان را درست کنیم و هم مادیاتمان را و هم فکری برای این مستمندان، فکری برای این بیخانمانها، فکری برای اینها بکنیم.
و من امیدوارم که کسانی که تمکن دارند، کسانی که خانههای زیادی دارند، کسانی که چیزهای زیاد دارند گمان نکنند سعادتشان به این زیادیهاست. یک نفر آدمی که کم دارد ولی به اندازه معاش دارد، این آدم لذت زندگی را، همین زندگی مادی را، لذتش را بیشتر از آن میبرد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست. لذت زندگی را او نمیتواند بفهمد چی است. هزاران غذا در اینجا هست- شما گاهی وقتها شاید دیده باشید در این چیزهایی که نمایش دادند، مثلًا در فیلمها هست- این قدر غذا هست میل نمیکند که دست دراز کند، نه اینکه نمیخواهد، اصلًا میل ندارد، نه اینکه میخواهد حالا خودنمایی کند که من کم میخورم، نمیتواند. یک درویش وقتی که یک نان پیدا میکند و میخورد لذتش از آن آدمی که صد تا کاخ دارد و نمیتواند استفاده بکند بیشتر است. لذت به دارایی نیست، لذت یک مطلبی است که انسان در خودش باید پیدا بشود و او نمیشود الّا اینکه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن کسی که تزلزل دارد در زندگی، شما خیال میکنید که حالا رئیس جمهور امریکا یا رئیس شوروی خیلی در رفاه هستند؟ تزلزلی که در دل آنها هست در هیچ کی نیست، در هیچ فردی نیست، هر یکی آنها میخواهند دیگری را بخورند. نمیدانم شنیدید این را؟ من شنیدم که گرگها وقتی که میخواهند بخوابند- جمعیت هستند و میخواهند بخوابند- رو به هم میخوابند، یعنی یک دایره میشود، هیچ کدام پشت به هم نمیکنند برای اینکه اگر پشت بکنند میترسند آن یکی بخوردش. این ابرقدرتها این طوری هستند. الآن آن قدری که امریکا در فکر این است که شوروی را به هم بزند وضعش را، آن هم در فکر این است که این را به هم بزند و همه سر این سلاحهای هستهای دعوا دارند. اینها تزلزل خاطرشان این قدر زیاد است، این قدر از هم میترسند، این از او میترسد، او از او میترسد. باید ما فکر باشیم که خودمان را در بین این تلاطمی که در دنیا هست حفظ کنیم و حفظ به این است که به اسلام گرایش پیدا کنیم و به احکام اسلام گرایش پیدا کنیم و به حال این مردم فقیر برسیم و به حال این اشخاصی که زحمت دارند برای این ملت میکشند، به حال اینها دولت برسد، مردم برسند. و من به اینهایی که دارای املاک زیاد هستند و دارای ثروت زیاد هستند، به اینها عرض میکنم که یک قدری به حال این فقرا برسید، اینها را از خانههایی که فرض کنید حالا نشستند شما دو هزار تومان میگیرید میگویید من سه هزار تومان میخواهم، خوب یک قدری کم [مصرف] بکنید اینها هم زندگی داشته باشند. هی دنبال این نباشید که یک زوری تو کار بیاید. ما امیدواریم که احتیاج به این حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب، این کار را حل کنند و این مستمندها را به یک زندگی، آنها بیچارهها قانع هستند به یک زندگی متوسط، به یک زندگی که بتوانند اعاشه خودشان را بکنند، بتوانند یک سایه سری داشته باشند.
خداوند همه شما را ان شاء اللَّه موفق کند، و این سال را به مسلمین و به همه شماها و به همه ملتهای دربند و ملت عزیز خودمان این سال را مبارک فرماید.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه صحیفه امام، ج17، ص: 371-385
سخنرانی [در جمع اعضای هیأت دولت (لزوم خنثیسازی تبلیغات سوء دشمنان)]
زمان: 1 فروردین 1362/ 6 جمادی الثانی 1403
مکان: تهران، جماران
موضوع: لزوم خنثیسازی تبلیغات سوء دشمنان
مناسبت: فرا رسیدن عید نوروز
حضار: اعضای هیأت دولت
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]
داشتن نیت خالص الهی در امور
... همین طور بوده اعانت به تقوا و حسن رفتار، آن را میداند. و من امیدوارم که در این سال آینده- یعنی همین سالی که در آن هستیم- نیّتهایمان یک نیّتهای خالص الهی باشد، که در زیر سایه این نیّت خالص الهی، هیچ توجه نکنیم به اختلافاتی که گاهی پیش میآید. گاهی افرادی که ممکن است خیلی توجه به همه مسائل نداشته باشند و گاهی دامنمیزنند به آن، اشخاصی که میخواهند اختلاف باشد، ما به کلّی قلم سرخ بکشیم روی این طور چیزهایی که هست. البته بینشهای مختلف هست؛ این اشکالی نیست، در عمل ممکن است که انسان خودش را تطبیق بدهد. ان شاء اللَّه این راه را پیش ببریم و این طور نباشد که دیگران به ما هجمه کنند و خودمان از آن غافل باشیم و خودمان مشغول باشیم.
و عمده نظر به این است که در این سال به این آوارگان، زیاد رسیدگی بشود، و به این مستمندان، به این روستاها زیاد رسیدگی شود. رسیدگیها هم به ملت گفته بشود. مثل اینکه گاهی آقایان، مقدّس مآبی میکنند و خیال میکنند که این «ریا» ست مثلًا، و حال آنکه گاهی لازم است این، اگر در مقابل شما، هِی گروههایی به گوش مردم خواندند که این دولت هیچ کاری نکرده است، هیچ تغییری واقع نشده است، این همان رژیم سابق است،
بزرگترهایشان دارند پدر مردم را درمیآورند، اموالشان را چه میکنند. رادیو خارج [از قول آنها] گفته بود که- البته فحّاشیهای زیاد به آخوند، آخوندیسم، و به مرحوم آقای کاشانی»
و به ما و به همه آقایان و به دولتیها- نه، آنها میخواهند این طور باشد.
در مقابل یک تبلیغات دامنهداری که همه جا را گرفته است خارج و داخل و اینها، خوب، باید یک اظهار وجودی بکنیم. البته ما به اندازه آنها نمیتوانیم تبلیغات کنیم، همه دنیا دست آنهاست، تبلیغاتشان را هم همه میکنند. اما تا آن اندازهای که میتوانیم- لا اقل در محیط خودمان، اینهایی که دارند بازی میدهند همین محیط را و یک جوّی درست میکنند و همه چیز را میخواهند به هم بزنند- مطالبمان را بگوییم. لازم است هر چیزی که برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی لازم است ما بگوییم به مردم که ما چه کردهایم.و وزارت ارشاد هم باید خیلی توجه داشته باشد به این و همهمان، این یک مسئلهای نیست که من و شما و آقا و دیگران با هم فرقی داشته باشیم. ما همهمان باید کوشش کنیم در مقابل همه این تبلیغاتی که دارد بر ضدّ ما میشود. کوشش کنیم که خنثی کنیم و میشود خنثی کرد ان شاء اللَّه؛ امّا خوب، دیر و زود میشود و ما میل داریم زود واقع بشود و الّا خواهد شد. یعنی اگر ما تعهدمان را نسبت به خدای تبارک و تعالی حفظ کنیم خداوند رحمتش را به ما حفظ میکند. و خدا نیاورد آن روزی را که ما در مقابل خداوند تبارک و تعالی تعهدی را که داریم حفظ نکنیم. و خدا میفرماید شما به عهدتان وفا کنید، من هم به عهدم وفا میکنم؛ ما عهدمان این است که خدمتگزار اسلام و این کشور و این مردم بیچارهای که هستند، خدمتگزار اینها باشیم. و خدای تبارک و تعالی کمک میکند ان شاء اللَّه. خداوند ان شاء اللَّه این عید را بر همه مسلمین جهان، بر همه مستضعفین جهان مبارک کند. و مبارک آن روزی است که ان شاء اللَّه پیروز بشوند مسلمانها ان شاء اللَّه
صحیفه امام، ج17، ص: 386 – 387
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (عید از دیدگاه اهل معرفت)]
زمان: صبح 1 فروردین 1363/ 17 جمادی الثانی 1404
مکان: تهران، جماران
موضوع: پیام رادیو تلویزیونی به مناسبت عید نوروز
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در آرزوی برافراشته شدن پرچم اسلام در جهان
از خدای تبارک و تعالی خواستارم که به برکت حضرت ولی امر- سلام اللَّه علیه که این کشور، کشور اوست، این سال جدید را بر همه مسلمین جهان خصوصاً بر ملت عزیز ما مبارک کند. مبارک باد این پیروزی بزرگ اسلام بر کفر، و مبارک باد این جهاد بزرگ مجاهدین ما در راه اسلام. ان شاء اللَّه این روز عید مبارک باشد بر همه. و امید است که خدای تبارک و تعالی با عنایات خاص خودشان این ملت را، همان طوری که تا کنون به پیروزی رسیده است به پیروزی بیشتر برساند. و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی شهدایی که در این پیروزی جان خودشان را از دست دادند، به رحمت خودش واصل کند و به همه ملت ما، خصوصاً به بازماندگان شهدا و به مجروحین و معلولین ما و به مفقودین و به خانوادههای همه اینها، به همه مجاهدین از هر طریقی که هستند، از هر قشری که هستند ان شاء اللَّه این عید مبارک باشد. و در سایه عنایات حق تعالی و در سایه عنایات حضرت ولی امر- سلام اللَّه علیه- روحی فداه، این ملت آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی از او خواسته است به او برساند و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کند. این عید و این روز جدید طلیعهای است ان شاء اللَّه بر اینکه این ملت به آن خواستی که دارد، به آن خواستی که آن خواست، خواست خدای تبارک و تعالی است به زودی برسد و همان طوری که تا کنون با قدرت به پیش رفته است و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کرده است، باز هم با همین قدرت به پیش برود و کشور خودش را نگه دارد.
و امیدوارم که اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمین جهان افراشته کند و دست ستمکاران را از کشورهای اسلامی کوتاه کند، و این ملت را توفیق بدهد که در راه رضای او صرف بشود، و در راه رضای او عمل کند.
برداشت اهل معرفت از عیدالبته عیدهایی که اسلام تأسیس فرموده است برداشتهای مختلفی از آن به حسب نظرهای مختلفی که اهل نظر دارند و به حسب قشرهای مختلفی که برخورد میکنند با آن بسیار مختلف است. آن برداشتی که اهل معرفت از عید میکنند، با آن برداشتی که دیگران میکنند بسیار مختلف است. آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضتها را میکشند و کشیدند، روز عید روز لقای آنهاست، لقاء اللَّه است آن روز برای آنها.
ا لِغَیرِکَ مِن ظُهورِ ما لَیْسَ لَکَ «1» آنها همه چیز را از او میدانند و آن روز را عید میکنند برای اینکه بعد از ریاضات یوم ورود است به حضرت. و عید قربان را بعد از اینکه تمام عزیزان خودشان را از دست دادند مهیا برای ملاقات میشوند. آن هم ملاقات است بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند، آن وقت است که روز لقاست. و جمعه هم اجتماعاتی که مسلمین با هم میکنند مهیا میشوند اهل معرفت برای لقاء اللَّه. پس برداشت آنها از عید، غیر برداشت ماست و ما هم امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوهای از آن جلوهها برسیم و ذرهای از آن معارف در قلب ما واقع بشود.
و امیدواریم که ملت ما همان طوری که جوانان ما تحول پیدا کردند و راه صد ساله را با یک شب پیمودند، این تحول نصیب ملت ما همه بشود. بحمد اللَّه نسیمی از این مسائل در این کشور وزیده است، و لهذا پیروزیهایی که ما داریم پیروزیهایی نیست که مال یک ملت چهل میلیونی که دارای هیچ نیست باشد، اینها پیروزیای است که اسلام برای ما آورده است، خدای تبارک و تعالی به ما عنایت فرموده است. هر کس از شرق و غرب هر چه میخواهد بگوید، ما راه خودمان را داریم میرویم. و امیدواریم که این راه را به آخربرسانیم. آنها البته از باب اینکه ناراحت هستند از اینکه دستشان از منافع خودشان در این کشور کوتاه شده است، و خوف این را دارند که از کشورهای دیگر هم کوتاه بشود، این است که توطئههای خودشان را میکنند و خواهند کرد بعد از این، و خدای تبارک و تعالی هم این توطئهها را خنثی خواهد کرد ان شاء اللَّه. و من امیدوارم که به یمن برکات حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه و روحی فداه- این کشور، کشور پیشرفتهای بشود از حیث اخلاق، از حیث دیانت، از حیث معنویات و از حیث همه چیزها، مادیات و همه چیز. و بحمد اللَّه ما هر روزی را که میگذرانیم از روز سابق برای ما بهتر است. و من امیدوارم که این سال بهتر از همه سالها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمتهای خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست. اگر همه چیز را از او دانستند دیگر در هیچ چیز ناراحت نمیشوند. ناراحتیها برای این است که انسان از خودش میبیند. ما در فقدان عزیزانمان که ناراحت میشویم برای اینکه، اینها را از خودمان میدانیم. اگر ما همه را از خدا بدانیم و ببینیم که اینها نعمتی هست که خدا داده، نعمتی هست که خدا میبرد پیش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اینها را ما واقعاً در قلبمان ادراک بکنیم. عید میشود برای کسانی که شهید دارند، عید میشود برای کسانی که مجروح شدند، عید میشود برای کسانی که در راه خدا عزیزان خودشان را از دست دادند، برای اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند.
مجامع بین المللی مدافع جنایات صدام
و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت بشود امیدوارم که این مسلمین به خود بیایند. شما میبینید که در حالی که صدام آن کار را کرد، آن جرم را مرتکب شد، ما را محکوم کردند به جای اینکه اینها بنشینند با هم و بگویند کسی که روی مسلمین، روی ملت عرب، روی ملت غیر عرب، روی فارس، روی همه، بمبهای شیمیایی میریزد، این محکوم است در دنیا، لکن مجامع دنیا یک کلمهای میگویند، باز هم میگویند باز معلوم نیست که مال آنجا باشد، معلوم نیست که اینها آن باشد و ما رامحکوم میکنند. در مقابلش در عین حالی که سازمان بین المللی این مسأله را تعقیب دارد میکند، دنبالش بیفاصله ایران را برای نقض حقوق محکوم میکند. این توطئه است برای پوشاندن او. یا بعدها نمیگویند، یا اگر بگویند با این توطئه میخواهند روپوشی از آن بکنند، لکن ما متوسل هستیم به خدای تبارک و تعالی. و امیدواریم که این سالی که میآید یک سال پر برکتی برای این کشور و برای مسلمانها باشد. و امیدواریم که خداوند تبارک و تعالی ما را توفیق بدهد که در خدمت او باشیم.
وقتی در خدمت او هستیم از چیزی باک نداریم. و امیدوارم که این سال باز مبارک باشد بر همه قشرهای ملت و همه کسانی که در زیر سایه جمهوری اسلامی هستند و بر همه ملتهای ضعیف.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه
صحیفه امام، ج18، ص: 394- 397
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران و مسلمانان جهان (تقدیر از استقامت ملت)]
زمان: 1 فروردین 1364/ 28 جمادی الثانی 1405 «1» مکان: تهران، جماران
موضوع: تقدیر از روحیه استقامت و شهادت طلبی ملت
مناسبت: حلول سال جدید و عید نوروز
مخاطب: ملت ایران و مسلمانان جهان
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جلوه هایی از استقامت ملت
حلول سال جدید را به همه مسلمین جهان خصوصاً ملت قهرمان ایران و قشرهای مختلف ملتمان، و آن کسانی که در جبههها دارند برای اسلام خدمت میکنند، کسانی که در پشت جبههها خدمت میکنند و خانواده شهدا و خود معلولین و وابستگانشان و به همه تبریک عرض میکنم. ان شاء اللَّه این سال، سال مبارکی باشد برای مسلمین جهان و خدای تبارک و تعالی مقدر بفرماید که دست این ابرقدرتها و کسانی که به آنها مرتبط هستند قطع بشود و مردم دنیا با آرامش زندگی کنند.
همه گرفتاریهای جهان مال این قدرتهای بزرگی است که ادعا میکنند که ما برای صلح این کارها را میکنیم. این همه جنایت میکنند، این همه کشورها را به خون میکشند و ادعا میکنند که ما نمیتوانیم ببینیم که حقوق بشر از بین میرود. اینها ادعایی است که آنها میکنند که هیچ واقعیت ندارد، بلکه خلافش واقعیت دارد و مسلمین در غفلت هستند، مستضعفین جهان غفلت دارند. این بارقهای که در ایران پیدا شد اگر چنانچه ملتهای سایر کشورهای مسلمین به اینجا ملحق بشوند و همه با هم دست به هم بدهند و در مقابل این همه جنایاتی که به بشر و بشریت میشود، بایستند کارها اصلاح میشود، لکن مع الأسف نشده است این کار و نمیدانم که چه خواهد شد. و من امیدوارم که
خدای تبارک و تعالی به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پیغمبر اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نگران بود راجع به این که آیا ملتش استقامت میکنند یا نه؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده که شیَّبَتْنی سُورَةُ هُود برای این آیهای که آمده است که فَاسْتَقِمْ کَما امِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ در عین حال که این آیه در سوره دیگری هم- سوره شوری هم- آمده لکن آن ذیل را ندارد، سوره هود که این ذیل را دارد فرموده است. این به نظر میرسد که نگران بوده است از این که ملتش و امتش مبادا خدای نخواسته استقامت نکند. باید ملت ایران، دولت ایران، ارتش ایران، سپاه پاسداران ایران، همه قشرهای ایران توجه کنند که استقامت در مقابل ظلم، در مقابل این قدرتهای بزرگ از اموری است که امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است که استقامت بکنید و اگر استقامت بکنید پیروز هستید. بحمد اللَّه ایران به این صفت، بسیاری از قشرها به این صفت متصفند و من فراموش نمیکنم قصه روز جمعه را که آن طور با شکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمأنینه، با آن صداهایی که میآمد، با آن رگبارهایی که میآمد، من ملاحظه میکردم، نگاه میکردم، مخصوصاً نگاه میکردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن طور گوش کردند، آن طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. یکی از اینهایی کهشهید شده است- یا اینکه چند نفر، یکی- دو نفر ازشان- به من گفتند که این وصیت هم کرده است، همین که من میروم برای شهادت، وصیت کرده و از همانهایی است که در همین جا شهید شده. با یک همچو ملتی کسی نمیتواند مقابله کند. ملتی که این طور است؛ آن روزی که اعلام میکنند که میخواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آنهایی که نمیآمدند برای نماز، [از] قراری که برای من نقل کردهاند، آنهایی که برای نماز جمعه هم نمیآمدند هفتههای دیگر، این هفته آمدهاند؛ این یک همچو ملتی است. یک همچو ملتی را نمیتواند کسی به واسطه بمباران کردن یک جایی، به واسطه شرارتهایی که دارد میشود، این را منصرفش کند از اینکه دارد .... ملت ما، در مقابل چیچی منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما؛ اسلامی است که- از صدر اسلام- با زحمت و با مشقت، این اسلام تولد پیدا کرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.
پیغمبر اسلام- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- از اوّلی که دعوت کرده است تا آن وقتی که در رختخوابِ رفتن از این عالم بوده است و لقاء اللَّه بوده است، در حال جنگ بوده. حتی آن وقتی هم که در بستر خوابیده است باز برای جنگ بسیج کرده است و آن همه مشقتهایی که ایشان دیدند؛ از قریب و از غیر قریب دیدند و بعد از آن هم همین طور؛ مسلمین دیدهاند؛ ائمه ما دیدهاند؛ امیر المؤمنین دیده است. خوب! آنها برای اسلام چون بوده، به ذائقهشان شیرین بوده. ما باید کوشش کنیم که ذائقهمان را یک همچو ذائقهای قرار بدهیم که برای ما هر چیز شیرین باشد. رضای به قضای خدا، معنایش همین است که یکوقت تسلیم است، آدم تسلیم میشود، خوب، ما سِلْمیم. یکوقت رضاست به آنچه او میکند، این دیگر فرق نمیکند بین اینکه آن کسی که راضی است، فرق نمیکند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت میداند. میگوید از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان همین محبوبهای ظاهری هم اگر چنانچه فرض کنید که یک چیزی که ناگوار است بگوید، در ذائقه کسی که دوست دارد، خوش میآید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانی. الآن ما میبینیم که این جوانهای ما که دارند میروند در جبههها، برای شهادت میروند، اینها همینند. اینها برای اینکه در ذائقهشان خوش آمده است این معنا؛ این را از خدا میدانند؛ چون از خدا میدانند از این جهت سخت برایشان نیست. ما باید خودمان را جوری تربیت کنیم که راضی باشیم به آنچه خدای تبارک و تعالی به ما اعطا میکند.
آنچه میدهد بلا باشد خوب است و واقعش هم این طور است، برای اینکه خدای تبارک و تعالی بندگانش را میخواهد. گاهی وقتها «بلا» برای انسان نعمت است، گاهی وقتها نعمت «بلا» ست. خدای تبارک و تعالی میخواهد مردم را تربیت کند. کسانی که به او متوجه میشوند تربیتش گاهی به این است که فشار برشان وارد بیاورد؛ گاهی به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتی که فشار وارد میآید روحها پرواز میکنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست که این طور میشود
بنا بر این، یک ملتی ما میخواهیم و خودشان، خود ملت ما هم بحمد اللَّه این طور است که فشارها برایشان اشکالی ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمین مثل سایر قشرهای عالَم بودند که برای مال و منال و منصب و این طور چیزها میرفتند دنبال کار و بالاخره برای شکم و برای شهوت میرفتند، اگر چنانچه کسر میآمد باید ناراحت بشوند. اما ملتی که برای شهادت میرود، ملتی که زن و مردش عاشق شهادت هستند و فریاد شهید شدن میزنند، یک همچو ملتی دیگر از اینکه فلان چیز کم است، فلان چیز زیاد است، این نمینالد. اقتصادش چطور است، این مال آنهایی است که وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهایی که دل به خدا دادند، آنها این طور نیستند که دنبال این باشند که فلان چیز فراوان باشد؛ فلان چیز کم باشد، زیاد باشد، نرخش کم باشد، نرخش زیاد باشد.
اینها که در نظر اینکه شهید میخواهد بشود، این چیزها نیست. آن که دارد برای شهادتمیرود به او بگویی که مثلًا مالت را دزد برده است، او اصلًا اعتنا به این حرف ندارد. به او بگویی که قیمت [اجناس] گران است، او که نرفته برای اینکه غنیمتی بیاورد. غنیمتی که او میخواهد بیاورد آن غنیمتی است که هیچ زوال ندارد. آن چیزی است که هیچ شکست ندارد. آن کاری است که از دست هیچ کس بر نمیآید جز از دست خدای تبارک و تعالی و ملت ما دارد این کار را میکند و من امیدوارم که همه این طور بشویم.
البته من که میگویم، نیستم آن طور، اما دیگران را میل دارم بشوند این طور و خودم هم میل دارم بشوم، باید همه بشویم.
و ان شاء اللَّه امیدواریم که این سال جدید برای ما یک سال خوبی باشد. و تذکر این معنا را من لازم میدانم که ما هم هیچ میل نداریم که حتی آنهایی که با ما دشمنند صدمه ببینند. اگر در مقابل ما نایستند، اگر با اسلام مخالفت نکنند، مسْلم باشند، با اسلام مخالفت نکنند، ما هیچ صدمهای نمیخواهیم ببینند. ما الآن میل نداریم که آن جاهایی را که مراکز اقتصاد آنهاست، مراکز جمعیت عراق است، ابداً میل نداریم که یک صدمه ضعیفی هم ببینند. صدام نکند این کارها را، دولت هم نمیکند این کار را. لکن وقتی او میکند دیگر از دست ما خارج است. ملت وضعش یکجوری است که از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنا بر این این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از اول جنگ نکردیم، جنگ نمیخواستیم، از حالا هم نمیخواهیم، بعدها هم نمیخواهیم، اما صلحی که از جنگ بدتر است هم نمیخواهیم. ما میخواهیم که دنیا این آدم فاسدی که این همه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند. الآن دنیا متوجه این است که این را زیر بغلش را بگیرد، نگهاش دارد. برای چی نگه دارد؟ برای به هم زدن همه اوضاع، برای اینکه اسلام نباشد. همه دردشان این است که نبادا اسلام بیاید؛ و اسلام موافق با این طور بد کاریها نیست، با این طور عیاشیها نیست، با این طور فجایع نیست، با این طور زورگوییها نیست. چون اینها میترسند از این، و صدام هم مقابل اسلام ایستاده است، از این جهت آنها هم زیر بغلش را نگه داشتهاند که نبادا یکوقت چه بشود. لکن خدای
تبارک و تعالی اگر اراده فرموده باشد تمام این کیْدها به خودشان بر میگردد. تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسی که تعدی به ما کرده است، تو دهنی به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نیست. زدن این طور مراکز هم از طرف آنهاست. شما میآیید نماز جمعه را میزنید. نماز جمعه را که میزنید خیال میکنید ملت ما عقب مینشیند! میبینید که در نماز جمعه چه کردند. این یک مطلبی است گفتنی، تاریخی، تا کسی نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند، باورش نمیآید که زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگباری که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشستهاند سر جای خودشان و هیچ ابداً حرکتی نمیکنند. و ملت، یک همچو ملت است.
ملت این طوری دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طوری که پیغمبر اکرم هم بوده، پیغمبر اکرم هم این طور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، حالا خودم کشته شدم، بچهام کشته شد، از بین رفتند، سید الشهدا؛ بچههایم اسیر شدند .... خوب! میبینید که در روایات هست که هر چه به ظهر عاشورا نزدیک میشد، حضرت سید الشهدا صورتش شکفتهتر میشد. برای چی؟ برای اینکه میدید که دارد میرود پیش خدا. او نظر به «او» داشت، نه نظر به اینها داشت. نظر به اینها- هر کدام که مربوط به خدا باشد- به عنوان مربوط به خدا، و الّا نه اینکه به این نظر داشت که پسر دارد، اولاد دارد، این حرفها نبود در کار.
بنا بر این، ما باید استقامت کنیم و آن چیزی که نگرانی پیغمبر هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کاری بکنیم که این نگرانی نگذاریم در حق ما ثابت بشود. و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همه این قشرهای ملت را از مجروحین، مصدومین، شهدا و خانوادههای اینها و مفقودین ما و اسرای ما، همه اینها را هم سالم نگه دارد و شهدای ما را بیامرزد و در جوار خودش نعمت
عنایت کند و اینهای دیگر هم سالم نگه دارد و به پیروزی برسند و ان شاء اللَّه اسرای ما و مفقودین ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوّت پیش برود و هیچ از این نوع چیزها باک نداشته باشد. چیزی است که بر ملت- بر ملت بیدار- ثابت شده است که میخواهی بیدار باشی، میخواهی مستقل باشی، باید جورش را بکشی! میخواهی ذلیل باشی؟ برو پیوند کن با امریکا، همه این حرفها تمام میشود، جنگ هیچ نمیشود؛ پیوند کن با شوروی، باز هم نمیشود! اما چی؟ این است که یک ملت عقب مانده توسریخورده ضعیف و تا آخر. اما وقتی بخواهی، یک ملتی بخواهد سر بلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، این دیگر نباید فکر این باشد که ما حالا این ارزشی که داریم، ببینیم به اندازه این هست که ماستمان گران باشد! یا دوغمان چه باشد! اگر این طور است، که ما از حالا هم رفتیم. اما میبینیم این جور نیستند، ملت ما الحمد للَّه این طور نیست. و امیدوارم که قویتر بشوند و شادمان بشوند در این سال جدید و خدای تبارک و تعالی به همه قدرت عنایت کند و سلامت عنایت کند و همه ما را بیدار کند و در استقامت به ما کمک کند، ان شاء اللَّه.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه صحیفه امام، ج19، ص: 194 - 200
سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)]
زمان: قبل از ظهر 1 فروردین 1364/ 28 جمادی الثانی 1405
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: لحاظ بُعد معنوی اعمال در اوامر و طاعات الهی
مناسبت: عید نوروز
حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)، هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)، موسوی، میر حسین (نخست وزیر) و مقامات لشکری و کشوری
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
لحاظ نمودن بُعد معنوی پیروزیها
من سال جدید را به همه مسلمین جهان، مستضعفان جهان و به ملت شریف خودمان و به آقایان و به همه کسانی که در جبههها مشغول خدمت هستند، یا در پشت جبههها و تمام کسانی که در این انقلاب دخالت داشتند و فداکاری کردند، شهید شدند، مفقود شدند، اسیر شدند، به همه اینها تبریک عرض میکنم و امیدوارم که این سال جدید یک سال خوشی برای ملت ما و برای ملتهای تحت ستم دنیا باشد.
تمام این پیروزیها و عدم پیروزیها و سلطنتها و ابرقدرتیها و همه، گذراست. ما این جا نشستیم، بلااشکال در صد سال دیگر از ما خبری نیست، گذشته است، رفته است، پیروز بشویم رفته است، شکست بخوریم رفته است، قدرت داشته باشیم رفته است، نداشته باشیم گذشته است. آن که باقی است، آن است که در پیش خودمان است. آنچه باقی میماند، ما و چیزهایی که حمل میکنیم به عالم دیگر است. ما باید فکر این معنا باشیم که خدمت بکنیم؛ خدمتی که برای ما سرمایه باشد برای آن جهان. زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه اینها اگر آن بُعد معنویاش نباشد، همهاش شکست است، بلکه آنهایی که بیشتر در نظر مردم پیروزند، شکستهترند. این قدرتهای بزرگی که در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اینها اگر آن بُعدی که آنها را به سعادت میرساند
نداشته باشند، تمامش شکست است. چند روز خورد و خواب و جنایت و خیانت و بعدش تمام، این جا بسته میشود و درِ آن عالم باز میشود، صحیفه ما باز میشود. همه این عالم شهادت میدهند برای ما، همه حاضرند. ما باید که فکری بکنیم که نصرت کنیم خدا را؛ انْ تَنْصُروا اللَّه یَنصُرْکُمْ. جنگ نیست، انزوا هم نیست پیشرفت نیست، شکست هم نیست. نصرت یک معنایی است که در خود انسان باید متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبههها پیروز بشویم، لکن به عنوان نصرت خدا نباشد، برای نصرت خودمان باشد، بخواهیم که خودمان یک جایی را بگیریم، ما نصرت خدا را نکردیم و خدا هم آن وعدهای را که دادهاند، عمل نمیکنند، اگر عمل کنند یک عنایت خاصی است، ربطی به ما ندارد. آنی که وعده کرده است که إِنْ تَنْصُروا اللَّه یَنصُرْکُمْ و یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ ، آن این است که شما جبهه نصرت را بازکنید، خدا هم باز میکند. شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه هست برای خدا باید جبهه باشد. آن که پشت جبهه است برای نصرت خدا باشد.
این کسی که متصدی امور لشکر است برای خدا متصدی باشد. آن که متصدی امور کشور است برای نصرت خدا باشد. آن که در مجلس است برای خدا در مجلس باشد، برای نصرت خدا باشد. و بالاخره اگر همه در نصرت خدا باشیم، خدا به وعده خودش بیاشکال عمل میکند. اگر نقصی باشد در ماست. اگر ما به خیال خودمان پیروزی داریم پیدا میکنیم، لکن نصرت خدا نباشد، یعنی برای او نباشد برای پیشرفت مقاصد الهی نباشد، مقاصد الهی مقصود این است که برای مظلومان، برای مستمندان، برای پیشرفت احکام اسلام، برای دفع ظلم از مظلومان، برای قطع ید ستمگران، همه اینها برای خدا، خدا فرموده است، ما عمل میکنیم. اگر فرموده بود که بروید در منزلتان بنشینید، آن وقت ما برای خدا میرفتیم منزل مینشستیم. وقتی میفرماید که قتال کنید. قاتِلوُهُمْ برای خدا،برای اطاعت اوست. وقتی برای اطاعت اوست، نصرت و شکستش هیچ فرقی با هم ندارد، برای این که، این وجهه الهیاش همهاش نصرت است. آن چیزی که مربوط به معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر است و برای ما، مایه دست است، برای ما سرمایه است، وقتی در دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم، هیچ فرقی با هم ندارد، و اگر این معنا نباشد باز هم فرقی ندارد، بلکه پیروزیها شکستش بیشتر است.
باید ما جدیت کنیم که این معنا را درست بکنیم. دنبال این باشیم که اگر چنانچه متصدی امر دولتیم، دولتی باشیم که برای خدا کار بکنیم. و برای خدا کار کردن، این است که ببینیم خدا چی فرموده است، چی گفته است، ما باید بکنیم.
فرموده است که به مستمندان باید برسید، به ضعفا باید برسید، به مردم فقیر باید برسید، برای همه باید تهیه کنید. وقتی که بنا شد ما برای این جهت خدمت کردیم، این نصرت خداست. نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دین خداست. وقتی ما نصرت کردیم بندگان خدا را برای خدا، برای این که اینها «عیال اللَّه» هستند. ما اگر چنانچه در جبهه ها هم پیروز نشویم، این جا پیروزیم. و اگر این طور نشد، شکست خوردیم از همین حالا، در اوج پیروزی در شکست هستیم و در حضیض شکست، پیروز هستیم. میزان، این است و ما باید این را در نظر بگیریم. در هیچ پیروزی به مقدار خارج از متعارف که مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالی پیدا نکنیم و در هیچ شکستی سرشکستگی نداریم، برای این که، ما نمیخواستیم خودمان یک چیزی بشویم که سرشکستگی پیدا کنیم، ما میخواستیم اطاعت امر خدا را بکنیم. خدا فرموده است:
بروید دست ظالم را قطع کنید. ما میرویم، آن قدری که قدرت داریم، دست ظالم را، بتوانیم قطع میکنیم؛ نتوانستیم، کار خودمان را انجام دادهایم. به ما فرموده است که «قاتلوهم»، یا خداوند تعزیرشان میکند به دست شما. ما مقاتله میکنیم، اطاعت است؛
یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم، اطاعت بکنیم، دنبال هر چی میرویم اطاعت بکنیم. اگر موعظه میکنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه میشنویم هم برای اطاعت خدا باشد. اگر جنگ میکنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح میکنیم، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را میکنیم. هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را میکنیم. اگر این طور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه نگذاشتیم، هر چه هست از اوست، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم، خیال میکنیم چیزی داریم، هر چی هست از اوست. هر چی ما خیال میکنیم داریم، نه! از اوست پیش ما، امانت است. این امانت هم یک وقتی رد میشود به خودش. اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان، از ما نیست، اشتباه میکنیم. همه عذابهایی که در آن عالم هست برای نفهمی آدم است. خیال میکند خودش چیزی است، چون خیال میکند خودش چیزی است، میخواهد به همه تفوق پیدا کند. چون برای خودش هست، میخواهد همه چیز را برای خودش تحصیل بکند، و این است که انسان را به شقاوت میرساند. و سعید این است که هم چیز را برای «او» بخواهد و برای او خواستن، یعنی برای بندگان خدا، برای احکام خدا. ما اگر چنانچه در این جنگی که برمان تحمیل شده است، دفاع میکنیم و دفاع کردیم و بیرون کردیم این اشخاص جنگجوی مفسد را، برای این است که خدا فرموده است: دفاع باید بکنید. دفاع هست، ما دفاع میکنیم. اگر هم فرموده بود که نه، بروید جنگ بکنید، میرفتیم جنگ میکردیم. حالا چون فرموده دفاع است، ما دفاع میکنیم.
مادامی که آنها مشغول این کارهای مفسدهجویی هستند، ما هم باید دفاع کنیم؛ یعنی، ما اطاعت امر خدا میکنیم، هر کس هم هر چی میخواهد بگوید. اگر برای خدا شد، از حرفهای مردم هیچ ناراحت نمیشویم؛ حرف را همه میزنند، حرف زده میشود.
شما بایستید شب و روز را اطاعت خدا بکنید، برایتان یک چیزی میگویند، بروید برای جنگ و همه کار بکنید برای خدا، برایتان یک چیزی میگویند. مأمون نیستید از زبان مردم، همان طوری که پیغمبر اکرم مأمون نبود، برای او آن همه میگفتند، برای امیر المؤمنین هم آن همه میگفتند. لکن آنها برای این که، کارشان برای خدا بود از این که بگویند فرض کنید که؛ «مگر امیر المؤمنین نماز هم میخواند؟ مگر علی نماز هم میخواند که تو مسجد کشتندش؟» او از این ناراحت نمیشود. اگر ناراحت بشود، برای این که چرا یک آدمی این طور است، نه چرا برای من میگوید. انبیا، ناراحت اگر میشدند برای این بود که چرا باید بندگان- این مردمی که آمدند در این جا و بنده هستند- خودشان را مستقل بدانند و برای خودشان کار بکند و فساد بکنند، برای این دلسوزی میکردند. و احتمال من میدهم که ما اوُذِیَ نبیٌ مِثْلَ ما اوذیتْ هم، این معنا باشد. من احتمال میدهم که آن معرفتی که رسول خدا داشت، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیتهایی که در عالم میشود، بیشتر اذیت میشود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسی یک کسی را اذیت کرده این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است، نه از باب این که مملکت خودم است، اقربای خودم است، از باب این که یک مظلوم در دنیا واقع شده. و لهذا میبینید که حضرت امیر آن طور میفرماید که وقتی که آن چیز را از پای یک ذمّی بیرون آوردند، میفرماید مرگ برای انسان چطور است. از «ظلم، بما أنَّهُ ظلْمٌ» بدش میآید، نه از ظلمِ به خودم، از خوبی به آن طوری که خوب است خوشش میآید. هر کس هم به هر کس خوبی کند، از باب این که خوبی است خوشش میآید. هر کس هم به هر کس ظلم کند، از باب این که ظلم است ناراحت میشود. این معنی، این است که یک انسانی بداند که چی هست و کجا هست و کجا میرود. همه این بساط برچیده میشود، لکن صحف ما برچیده نمیشود، هست، آن طرف است. پرده را الآن هم اگر بردارند، ما خودمان میبینیم که چه کردیم، چی هست، دیگران هم میبینند، اگر ستاریت خدا نباشد.
ما دنبال این باشیم که اطاعت خدا بکنیم. خدا فرموده است که شماها باید با هم باشید، اتحاد داشته باشید، وحدت. اگر کسی یک کلمه بگوید که به این وحدت صدمه بزند، این معصیت کار که هست هیچ، خائن که هست هیچ، معصیت یک معصیتی است که ممکن است که یک کشوری را به هم بزند. اگر کارشکنی برای این وحدت بشود، این وحدتی که الآن در بین ملت ما موجود است، بین دولت و ملت ما موجود است، اگر یک نفر خدشه بکند بر این، بخواهد به هم بزند این وحدت را، این معصیت خدا را کرده است و در حضور خدا، معصیت خدا را کرده است و علاوه بر این جنایت بر جمهوری اسلام کرده. اگر این معنا در ذهن انسان باشد که خدا فرموده است که با هم باشید، تنازع با هم نداشته باشید، خدا فرموده است که وحدت داشته باشید، و ما برای خدا وحدت میخواهیم داشته باشیم، این وحدت را کسی نمیتواند به هم بزند، این وحدت الهی است، این «ید اللَّه» است. «ید اللَّه» فوق همه «أیدی » است، این را کسی نمیتواند به هم بزند. اما اگر برای خودم هی میخواهم بکشم، اگر هم میگویم وحدت پیدا کنید که خودم به نوایی برسم، این مال شیطان است، هیچ اثری ندارد، یعنی اثر سوء دارد برای انسان.
ما باید دنبال تحکیم وحدت خودمان باشیم. ملت و دولتمان خیال نکند که او دولت است و آن ملت. همه مال یک کاروان هستیم که رو به آن عالم میرویم و باید اطاعت خدا بکنیم و با هم باید باشیم. اگر این طور باشد، پیروزی هیچ اشکال ندارد، که نصیبتان میشود و این پیروزیای است که خدا میدهد، این نصرتی است که خدا میدهد، او را ما با جان و دل قبول میکنیم چون هدیه خداست. و اگر خدای نخواسته، این طور نباشد و ما با زور شمشیر فرض کنید و با زور تفنگ پیروز بشویم و پیروزی را از خودمان بدانیم، این پیروزی نیست، این شکست است، حالا شما خیال میکنید پیروزی است اما اگر پرده برداشته بشود، میبینید یک شکست بزرگ است. باید با هم باشید. برای اطاعت خدا که فرموده است که باید با هم باشید، وحدت باید داشته باشید، اختلاف نباید داشته باشید. ما باید وحدت داشته باشیم، یعنی حفظ کنیم وحدت را. وحدت هست، لکن ادامه میخواهد. ادامه باید بدهیم ما این وحدت را و او این است که به حرف کسانی که خدای نخواسته میخواهند تفرقه بیندازند، به حرف آنها گوش ندهیم اصلش. البته در هر جایی هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند، لکن وقتی یک ملتی برای خدا وحدت را میخواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران، این دیگر گوشش به حرف این کسی که فساد میخواهد بکند، بدهکار نیست. گوش آن آدمی بدهکار است که در او یک سستی هست در این جهت. در جهت معنویت و الهیت وقتی که یک سستی باشد، آن وقت آن چیزهایی که گفته میشود، در انسان تأثیر میکند. تأثیرش هم کم کم زیاد میشود، یک وقتی انسان هم میشود از آن وری. اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما برای خدا، از خدا هستیم و برای خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه میکنیم، إِنَّا للَّهِ وَ انَّا إِلَیْهِ راجِعُون ما از اوییم، به او برمیگردیم، او فرستاده، برمیگردیم، اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم، و هر چه او گفته است باید بکنیم. گفته است که با هم باید باشید که اگر با هم باشید کسی نمیتواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت خدا.
این نصرت خداست، این نصرتی است که تخلف ندارد از نصرتهایی که خدا میکند، ما او را نصرت میکنیم، ما بنده ضعیف، نصرت بندگان خدا را برای او میکنیم و او به واسطه عنایات زیادش این را نصرت خودش حساب کرده است، با این که غنی از همه عالم است. نصرت ضعفا را، نصرت مظلومین را نصرت خودش حساب کرده است و گفته است: انْ تَنْصُروا اللَّه و الّا نصرت خدا یعنی چه؟ ما کی هستیم که نصرت خدا را بکنیم؟
عالم کی هست؟ همه موجودات عالم هیچند. نصرتی که ما بکنیم از دین خدا، نصرتی که بکنیم از بندگان خدا، خدا به عنایت خودش این را نصرت خودش حساب کرده،
فرمودهاند: ان تنصروا اللَّه، ما میدانیم که خدا محتاج به نصرت ما نیست، لکن نصرت بندگان خدا را میکنیم، نصرت دین خدا را میکنیم و خدا به عنایت خودش قبول کرده است که این نصرت من است. و ما شک نداریم که خدا- غنی مطلق- که گفته است که نصرت من را بکنید و نصرتتان میکنیم، اگر ما ضعفا، نصرت او را کردیم، او نصرت ما را میکند؛ این مسئله عقلی است. او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم، هر کس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمیرود، هر شایعهای درست بکنند، شایعهها همه خنثی میشود، هر دروغپردازی که بکنند- تبلیغاتی که در خارج دارد میشود و در هرجا- همهاش خنثی خواهد شد، برای این که، ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم. ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم. خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او وحدت داریم و این وحدت که برای خداست، هر کیدی در مقابلش خنثی است. برای این که این کید، کید با خداست، این دشمنی، دشمنی با خداست. وقتی ما برای خدا این کار را کردیم، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است. چون ما برای او میکنیم، آنها هم برای این که ما برای خدا میکنیم دارند [دشمنی] میکنند. الآن دشمنیها برای این است که ما برای اسلام داریم کار میکنیم، و الّا ما چیزی نیستیم که آنها میبینند که اسلام اگر چنانچه دامنهاش توسعه پیدا بکند، دامنه نفاق برچیده میشود، دامنه کفر برچیده میشود، همه این چیزها از بین میرود، قدرتها فلج میشوند. اینها دیدند که یک موج کوچکی در این جا پیدا شده، لکن الآن در شرق و غرب از آن حرف است، صحبت است، اینها از این صحبت میترسند. الآن ایران در همه جا مطرح است، آنها از این مطرح شدن میترسند. ایران هم برای خودش، برای این بیست میلیون نیست، برای این چهل میلیون، پنجاه میلیون نیست، پیشتر هم بودیم. ایران برای این است که مردم یک تحول الهی پیدا کردهاند، و این تحول الهی اسباب این شد که با هم شدند و قدرت بزرگی را- مثل قدرت شیطانی رژیم سابق- در هم شکستند، و مقابل همه قدرتها هم ایستادهاند؛ مردانه ایستادهاند، مشتشان را هم محکم نگه داشتهاند، میگویند ما نه
شرق را میخواهیم، نه غرب را میخواهیم. اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقیت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نیستیم، اگر غرب هم همین طور باشد ما نیستیم. هر یک از اینها بخواهند تعدی بکنند ما تا آخر نفرمان میایستیم مقابلش
اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامی، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست، این معنا اگر در قلب ما محکم بشود، از هیچ چیز نباید بترسیم. و ان شاء اللَّه نمیترسیم و هیچ کس هم به ما نمیتواند که غلبه کند و در همه جا هم پیروز هستیم. در همه جبهه ها؛ در جبهه های جنگ، در جبهه های صلح، در جبهههای- عرض میکنم که- بیمارستان، در همه جا پیروز هستیم. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که ما بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست برسیم. و ما ان شاء اللَّه با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت رد کنیم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه صحیفه امام، ج19، ص: 201 - 209
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (مقصد انبیا، بازگشت به معرفة اللَّه)]
زمان: 1 فروردین 1365/ 10 رجب 1406
مکان: تهران، جماران
موضوع: مقصد انبیا، بازگشت به معرفة اللَّه
مناسبت: حلول سال جدید هجری شمسی (عید نوروز)
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
معرفة اللَّه، مقصد عالی انبیا
«یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الْأَبصارِ، یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَ النَّهارِ، یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوالِ، حَوِّلْ حالَنا الی أَحْسَنِ الْحال».
خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن. ما گرفتار هواهای نفسانی هستیم و تو میدانی، و تو میتوانی ما را نجات بدهی.خداوندا! این پیروزیهای چشمگیری که برای ما و ملت ما و برای اسلام حاصل شده است، طوری کن که در قلوب ما تأثیر سوء نگذارد و ما را مغرور نکند. ما را از آن راهی که انبیا- علیهم السلام- داشتند منحرف نکند. من امیدوارم که این سال نو، به همه ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت تحت ستم ایران که سالهای طولانی در گرفتاری بودند، مبارک کند، و همان طوری که این رزمندگان عزیز ما، اینها در جبههها حاضر هستند و ان شاء اللَّه بیشتر هم حاضر خواهند شد و آن طور آن روح آنها را تبدیل کردی، روح ما را هم متحول کن به یک روحی که مورد رضایت تو باشد.
تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یک کلمه است و آن «معرفة اللَّه». تمام، مقدمه این است.
اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت بهمعارف شده است، تمام برگشتش به این است که آن نقطه اصلی را که در فطرت همه انسانها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است، مقصد عالی همین است. انبیا نمیخواستند که جنگی باشد و نمیخواستند که دعوتی باشد به غیر از این دعوت، دعوت به گرفتن کشور و دعوت به اینها، هیچ وقت در آنها نبوده است. ما اگر چنانچه در این پیروزیها که بحمد اللَّه به طور چشمگیر حاصل شده است، ما از آن راهی که انبیا دارند منحرف نشدیم، این سال نو بر ما مبارک است و ما پیروز هستیم. و اگر خدای نخواسته، اینها اسباب یک غروری شد، اسباب یک دلبستگی به دنیا شد، ما هم بخواهیم یک توسعهای در کشورمان حاصل بشود، حکومتی بکنیم بر مردم، ما هم با سایر ابرقدرتها فرقی نداریم، بلکه ما عقبتر از آنها هستیم. آنها به صراحت حرفهای خودشان را میزنند که «ما میخواهیم دنیا را بگیریم». این را میگویند که «ما همه باید چیزهایی که منافع ماست محفوظ باشد و لو به لگدمال شدن همه کشورها». ما که این طور نمیگوییم، ما که خودمان را تابع اسلام میدانیم، اگر خدای نخواسته، در قلب ما این معنا باشد که ما هم یک قدرت زیادتری پیدا بکنیم، ما هم برای خودمان یک شخصیت بیشتری پیدا بکنیم، یک حکومتی بکنیم، توسعهای در مِلک خودمان حاصل کنیم، ما از آنها حالمان بدتر است، برای اینکه مسئله ریا هم در کار میآید.من باید تشکر کنم از این جوانهایی که، طبقات مختلفی که الآن از همه جای ایران مدتهاست به طرف جبهه ها میروند. اینها متحول شدند. اینها این دعایی که در روز عید میکنیم، در حق آنها به یک مقدار زیادی مستجاب شده است. آنها وضع روحیشان یک وضع روحی دیگری است، غیر از آنی است که ما داریم. آنها به میدان جنگ میروند، به میدان قتال میروند، به آغوش مرگ میروند با آن روی گشاده، با آن قلب قوی. انسان وقتی هر یک از اینها را میبیند، میبیند که با ما فرق دارند. ما از خدا میخواهیم که ما را هم نظیر آنها متحول کند. ما از آنها باید تشکر کنیم. ما باید دعا کنیم به آنها و من دعا میکنم به آنها. وظیفه همهمان، همهمان هست که به این جوانهایمان، به اینراهیان کربلا، به این پاسدارها، به ارتش، به همه قوای مسلحه، به بسیج، به همه دعا بکنیم. آنها دارند اسلام را حفظ میکنند و در این سال نو من امیدوارم که پیروزی چشمگیری عایدشان بشود و اسلام تقویت بشود و آن چیزهایی که در دنیا الآن دنبالش هستند که تقویت کنند دشمنهای ما را، و ما را به عقب بزنند، ان شاء اللَّه که در این سال، کیْد اینها به خودشان برگردد. چنانچه تا حالا خدای تبارک و تعالی این طور فرموده است و عمل کرده است. و ما باید همه شکرها را در محضر او بکنیم.
من از همه خانواده های شهدا، خانوادههای معلولین، مفقودین، اسرا، آنهایی که رنج دیدند در این کشور، و در این جنگ رنج دیدند و بحمد اللَّه برای خدا دیدند و خدا اجر میدهد، لکن ما هم وظیفه داریم که برای آنها دعا کنیم و به آنها هم تبریک بگوییم که یک همچو جوانهایی دارند، یک همچو دامنهای پاکی دارند که این جوانها را تربیت کردند، یک همچو قلوب قویای دارند که جوانهایشان را میفرستند به جنگ و به جایی که احتمال این معنا هست که خدای نخواسته، یکوقتی شهید بشوند ما از آنها تشکر میکنیم. به آنها دعا میکنیم و از خدا میخواهیم که اینها را صبر عنایت کند و اجر عنایت کند و این سال را، این نوروز را بر آنها مبارک کند. و ما از خدا میخواهیم که قلوب ما را تغییر دهد. ما بفهمیم که برای چی در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از این دنیا. یک مرگ حیوانی نباشد. یک نحوی نباشد که ما انبار کنیم معاصی را، در آنجا روسیاه باشیم.
خداوند تأیید کند ما را و همه را تأیید کند که همه ما آدم بشویم. اسلام آمده است که آدم درست کند. همه انبیا برای این معنا آمدند که این انسان را به آن چیزی که در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهی است که توجه به خداست، همه چیز مربوط به اوست ما را یک اندکی معرفت عنایت کند که این را بفهمیم. بفهمیم که خودمان چی هستیم و دنیا چی است، نسبت به حق تعالی چه وضعی دارد. گفتنش آسان است که همه فانیاند، همه چهاند، اما یافتنش مشکل است، که ما بیابیم این مطلب را که انبیا چه خواستند از ما و خودانبیا چه بودند. در عین حالی که آن طور بودند، مع ذلک اظهار عجز میکردند و حق هم همان است. برای اینکه عظمت حق، فوق این مسائل است. و من امیدوارم که این رزمندگان ما و تمام این قوای مسلحه با هم متحد بشوند. یک جهت داشته باشند- همان طوری که هستند- و جبههها را محکم کنند و این شرّی که برای مسلمانها، برای ملت عراق پیش آمده و برای ملت ما، این شرّ را رفعش کنند و همان طوری که خودشان میخواهند، خود رزمندگان ما میخواهند بدون یک وقفه، کار را انجام بدهند و ان شاء اللَّه پیروزی را به دست بیاورند. خداوندا! اینها را پیروز کن. ما را در جهاد نفس پیروز کن. همه را در جهاد نفس پیروز کن. ما را به تکالیف خودمان آشنا کن. ما را به وظایفی که با این ملت داریم آشنا کن. خدمت ما را پیش خودت که خدمت به اینها خدمت به تو است، این را بپذیر. دین و دنیای ما را حفظ کن. این سال را مبارک کن بر همه قشرهای ملت ما. خدایا! دلهای اینهایی که مخالف با این جمهوری هستند، این دلهای اینها را برگردان، تو مقلب القلوب هستی. اینها را برگردان که آدم بشوند. توجه داشته باشند اینهایی که کنار نشستند و جوانها این طور پرپر میشوند، و آنها یا شادی میکنند یا بیتفاوت هستند، دلهای اینها را برگردان به یک دلهای سالمی، و این حجابها را از پیش چشم همه ما بردار. و ما را موفق کن که در تعقیب مسائل الهی کُندی نکنیم، قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود. قلب همه ملت ما به نور معرفت تو روشن بشود.
خدایا! «ارِنِی الْاشْیاءَ کَما هی».
- و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته صحیفه امام، ج20، ص: 16 - 19
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت و برادری)]
زمان: 1 فروردین 1366/ 20 رجب 1407
مکان: تهران، جماران
موضوع: وحدت و برادری، به پیروی از اخوت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع)
مناسبت: عید نوروز
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
«یا مُقَلِّبَ اْلقُلوُبِ وَ اْلَابصار، یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَ النَّهار، یا مُحَوِّل الْحَولِ وَ الْاحوال، حَوِّل حالَنا الی احْسنِ الْحال»
نوروز امسال یک خصوصیاتی دارد که برای ما خصوصیات مبارک است. و من به ملاحظه آن خصوصیات به تمام مسلمین جهان و مظلومین جهان و ملت مجاهد و عزیز خودمان تبریک عرض میکنم. بعض از آن خصوصیات این است که بحمد اللَّه ما سالی را تجدید میکنیم که قبلش پیروزیهای چشمگیری بود که همه میدانند.
و امیدوارم که خداوند در این سال نو هم آن پیروزیهایی که باید عنایت بفرماید به ما عنایت بفرماید. و از خصوصیاتی که کمتر اتفاق میافتد این است که امسال، این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است؛ بین سیزدهم و مبعث. مبعث که مال بعثت ولی اللَّه اعظم، ولی اللَّه مطلق بالأصاله است، و مولود که باز عید ولی اللَّه بالتبع است. و این دو بزرگوار در عوالم غیب با هم بودند، متحد بودند و در شهادت در این عالم یکی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یکی مظهر آن غیب مطلق است در امامت.
امامت و بعثت دو امر هستند که اینها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است. و به این لحاظ این عید، این روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به این دو عید بزرگ، این عید ملی هم مبارک است. و دنبال این مطلب این معنا را باید عرضکنم که ما واقع شدیم در بین این دو عید که یکی عید ولادت حضرت امیر و یکی عید بعثت که بزرگترین اعیاد اسلامی است.
و این دو بزرگوار همان طوری که در عالم غیب و غیبِ غیب با هم بودند و متحد بودند، در عالَم هم که آمدند، در این دنیا هم که آمدند اینها اخوت داشتند، برادری داشتند و یک بودند.
و این برای ما باید عبرت باشد که مایی که الآن در این عید، در این روز نوروز واقع شدیم، بین دو عیدی واقع شدیم که صاحبان آن دو عید در همه نشئات با هم بودند و در این نشئه هم برادر بودند، ما باید از این عبرت بگیریم که ما هم برادری خودمان را حفظ کنیم. تمام کسانی که در این کشور متصدی امور هستند، باید برادری خودشان را حفظ کنند. و اخوتی که بین آن دو بزرگوار بوده است ما تبعیت کنیم از آنها و اخوت داشته باشیم. همان طوری که آنها در تمام ایام عمرشان در این عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتیبان هم بودند و یکی به تبعیت آن دیگری همه امور را محول به او کرد و همه امور را به تبعیت او به جا آورد و با او بود و برادر او بود در همه امور. کسانی هم که در این کشور هستند، از هر قشر و از هر طایفه خصوصاً متصدیان امور، اینها تبعیت کنند از این بزرگوار در اینکه اخوت خودشان را حفظ کنند، برادر باشند. خصوصاً در این مقطع از زمانی که اگر چنانچه یک خللی واقع بشود در برادری این آقایان، خلل به اسلام واقع میشود. علی هذا مسأله، مسأله مهمی است و ما در یک مقطع بزرگ و عظیمی واقع شدیم. و چنانچه اخوت خودمان را حفظ کنیم، و همین طور ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلحه از عشایری و غیره، اینها هم اخوت خودشان را حفظ کنند، تبعیت کردیم از مولاهای خودمان و به سعادت ان شاء اللَّه میرسیم.
و چنانچه یکوقت خدای نخواسته هواهای نفسانی در کار بیاید و انسان تبعیت از هوای خودش بکند و بخواهد در مقابل هم جبههگیری بکند، خدای نخواسته اگر یک همچو امری واقع بشود، بدانید که ما مخذول دنیا و آخرت خواهیم بود. و لهذا در این عید، در این مقطع از زمان، در این چیزی که برای ما الآن پیش آمده است و آن روزی که روز نو است، سال نو است و محفوف به دو عید بزرگ است، ما باید از آنها تبعیت کنیم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ کنیم.
و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که این اخوت را بین همه ارگانها، بین مجلسیها و بین دولت، قوه قضایی و سایر مردم، بین همه قشرهای ملت حفظ کند، و ما این تبعیت را از موالی خودمان بکنیم که ان شاء اللَّه با سعادت از این دنیا برویم. و مهم قضیه هوای نفس است. در همه امور آن چیزی که انسان را به دام میاندازد هوای نفس انسان است.
و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که موفق کند این مسلمین را. موفق کند این سردمداران مسلمین را به اینکه توجه بکنند کارهایی که میکنند از روی هوای نفس نباشد. و خصوصاً در این ملت ما که بحمد اللَّه تا کنون به این وضع رسیدهاند و این پیروزیها را پیدا کردند و البته شهید دادند، البته معلول دادند، مفقود دادند و جوانهای خودشان را از دست دادند لکن در عین حال با هم بودند و پشتیبان هم بودند، از این به بعد هم پشتیبان هم باشند و برادر باشند با هم.
و من امیدوارم این روز نو به همه مبارک باشد. به همه قشرهای ملت، به هر طایفهای از طوایف ملت.
و امیدوارم که کسانی که تا کنون با این جمهوری اسلامی، از کسانی که مال خود ایران بودند و با جمهوری اسلامی به توهماتی مخالفت میکردند، از این به بعد از مخالفتشان دست بردارند. و آن طوری که رضای خداست به جا بیاورند.
رضای خدا امروز این است که اسلام پرتوش در همه جا باشد. و این تابع این است که شما در داخل، همه، همه قشرها، کسانی که به خیالاتی مخالفت میکنند یا مخالفتکردند، و کسانی که در خارج هستند و به خیالاتی مخالفت میکنند، اینها بیدار بشوند، هوشیار بشوند و هواهای نفسانی را از دست بدهند. دست بردارند از هواهای نفسانی. و خداوند ان شاء اللَّه همه قشرها را سعید کند و موفق کند به این خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمین.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته صحیفه امام، ج20، ص: 232 - 235
پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران (اقامه عدل، مهمترین هدف قیام سید الشهدا)]
زمان: 1 فروردین 1367/ 2 شعبان 1408
مکان: تهران، جماران
موضوع: اقامه عدل، مهمترین انگیزه قیام سید الشهدا
مناسبت: عید نوروز
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
انگیزه قیام سید الشهدا
«یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال».
خداوند این سال جدید را بر همه مسلمانها، بر ملت ما، بر همه مستضعفین جهان مبارک کند. و این سال یک خصوصیاتی دارد که کم اتفاق میافتد. نوروز در آستانه ولادت حضرت سید الشهدا، که ما باید انگیزه قیام ایشان را ببینیم چی بود و مقصد ایشان چی بود و وضع زندگی ایشان و همه ائمه- علیهم السلام- چی بود، خصوصاً در ماه شعبان چه وضعی داشتند.
سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزهشان اقامه عدل بود. فرمودند که، میبینید که معروف، عمل بهش نمیشود و منکر، بهش عمل میشود. انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد، انحرافات همه از منکرات است، جز خط مستقیم توحید هر چه هست منکرات است، اینها باید از بین برود و ما که تابع حضرت سید الشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزهاش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. مِن جمله قضیه حکومت عدل، جور، حکومت جور باید از بین برود، از آن طرف وقتی که مناجاتشان را
میبینیم، مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است. این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست، معارف بسیار هست و ادب اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک و تعالی مناجات کند. ما غافلیم از این معانی که وضع چی است. شاید بعضی از جُهّال ما هم این طور اعتقاد دارند که این ادعیه وارد شده و این چیزهایی که از ائمه وارد شده است اینها تشریفات است. میخواهند ما را یاد بدهند و حال اینکه مسأله این نیست، مسأله این است که در مقابل خدا ایستادند آنها، آنها میدانند که در مقابل چه عظمتی ایستادند، آنها معرفت دارند به خدای تبارک و تعالی و میدانند چه کنند و مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته- نه از این عارفهای لفظی- بخواهد این را شرح کند و شرح کند از برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همه ادعیه ائمه- علیهم السلام.
شما- در مناجات حضرت- در دعای عرفه حضرت سید الشهدا ملاحظه میکنید که چه مسائلی در آن هست و ما ازش غافل هستیم. ماه شعبان این خصوصیت را دارد که الآن عید نوروز ما در آستانه ولادت حضرت سید الشهدا است و دنبال او ولادت حضرت مهدی- علیه السلام- که آن هم در 15 شعبان واقع شده است. بنا بر این تقریباً باید ما بگوییم که یک حجتی است بر ما این دو ولادت و این واقع شدن این روز شریف و این روز نوروز در یک همچو آستانهای که این دو بزرگوار که هر دو- اقامه عدل- برای اقامه عدل هستند؛ سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- که همه عمرش را و همه زندگیاش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومتها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگیاش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود؛ معروف در کار باشد، منکرات از بین بروند. حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- و ارواحنا فداه- هم که تشریف میآورند برای همین معناست. تمام انبیا که قیام کردهاند در عالم طبیعت- حالا معانیشان که، معارف غیبیهشان را خدا میداند ما نمیدانیم، اما در عالم طبیعت- وقتی زندگی اینها را میبینیم از اول مقابله با طاغوت بوده است. بنا بر این معنا بوده و این باید سرمشق بشود از برای مسلمانها، کسانی که واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقهمند به اهل بیت عصمت هستند و به پیغمبر اسلام هستند و از هر مذهبی که هستند، علاقهمند به آن مذهبشان هستند، باید ببینند که صاحب مذهب چه کرده است؛ موسی بن عمران چه کرد، در زندگیاش چه کرد، حضرت ابراهیم در زندگیاش چه کرد، تمام اینها قیام کردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه، قیامشان این معنا بود. ما سر مشق باید بگیریم از اینها و ما باید قیام کنیم در مقابل ظلم؛ مسلمانها باید در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منکرات قیام کنند، همان طوری که ملت شریف ایران بحمد اللَّه قیام کرد و میشود گفت که این انقلاب که در این دعای شریف واقع شده است که «یا مقلب القلوب»، در جوانهای ما واقع شده است؛ اینها الآن برگشتند از یک حالی به حال دیگری و حال نویی پیدا کردهاند. و در این ماه که ماه شعبان است باید ما توجه به این معنا بکنیم که ما باید چه بکنیم، با این طاغوتها باید چه بکنیم؟ باید همان طوری که سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام حیثیت خودش، جان خودش را و بچههایش را، همه چیز را در صورتی که میدانست قضیه این طور میشود، کسی که فرمایشات ایشان را از وقتی که از مدینه بیرون آمدند و به مکه آمدند و از مکه آمدند بیرون حرفهای ایشان را میشنود همه را، میبیند که ایشان متوجه بوده است که چه دارد میکند، این جور نبود که آمده است ببیند که، بلکه آمده بود حکومت هم میخواست بگیرد، اصلًا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال میکنند که حضرت سید الشهدا برای حکومت نیامده، خیر؛ اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه باید حکومت دستِ مثل سید الشهدا باشد، مثل کسانی که شیعه سید الشهدا هستند باشد؛ اصل قیام انبیا از اول تا آخر این بوده است. در طبیعت قیام انبیا- قیام مسلحانه یا غیر مسلحانه- در مقابل همه کسانی که به جور داشتند مردم را از بینمیبردند باشد.
و ما امروز مبتلای به این معنا هستیم، مسلمانها مبتلای به این معنا هستند، مسلمانها میبینند که این دولتهای بزرگ، این قدرتهای بزرگ و این کسانی که اذناب آنها هستند، کسانی که فرمانبر آنها هستند الآن با مسلمین، با مردم، با مستضعفین، حتی با آن کسانی که مال خودشان است چه میکنند. تمام اینها ظاهر میگویند که ما اقامه عدل میخواهیم بکنیم، اما چه عدلی؟ عدل امریکایی، عدل امریکایی یعنی چه؟ یعنی هر کس خاضع به من شد، آن یک چیزی است که ما او را قبولش داریم، هر کس منافع مملکتش را به ما داد ما او را قبول داریم! از آن ور شوروی هم همین است، همه این قدرتهای بزرگ این طوری هستند و ما باید در مقابل تمام اینها بایستیم، همان طوری که جوانهای ما بحمد اللَّه الآن در جبههها این پیروزیها را، این پیروزیهای بزرگ را به دست آوردند، باید تا آخر این مطلب باشد، باید هیچ درش سستی نشود تا وقتی که ان شاء اللَّه علم را به دست صاحب علم بدهند. بنا بر این عید نوروز ما، یک عید نوروزی است که در یکوقتی واقع شده است که حجت بر ماست و او این است که زندگی سید الشهدا، زندگی حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- زندگی همه انبیای عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همهشان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را میخواستند درست کنند- حکومت- و مع الأسف به قدری به گوش ما خواندند، به قدری به گوش ملت ما خواندند، به گوش ملتهای ضعیف خواندند که حکومت به شما چه کار دارد، شما برو نمازت را بخوان، شما مسجدت را برو، همین! البته، ما اگر فقط مسجد برویم و دعا بکنیم و بعد هم دعا به- عرض بکنم که- آن بزرگان چه بکنیم، همه با ما خوب میشوند! اما وظیفه این است که ما برویم مسجد بنشینیم دعا بخوانیم یا وظیفه این است که ما باید قیام بکنیم؟ وظیفه این است که ما همه باید همه چیز خودمان را در راه اسلام فدا بکنیم، چنانچه اولیای ما این کار را کردند. و امروز شما میبینید که این صدام را که بحمد اللَّه سیلی خورده است و الآن محواین سیلی است، الآن نمیفهمد دارد چه میکند؛ شما ببینید که این همه پیروزیای که واقع شده، اصلًا این انکار میکند که اینجا چیزی واقع شده، این نمیفهمد که فردا این خبرنگارها، این خارجیها میآیند میروند آنجا میبینند چه خبر است. این یک همچو حیوانی است که مملکت خودش را، افراد خودش را، اشخاصی که مربوط به خودش هستند، آنها را بمباران میکند، بمباران شیمیایی میکند که باید پاسدارهای ما به داد آنها برسند.
من باید تشکر کنم از این ملت، این ملت شریف خودمان و خصوصاً از این کسانی که در جبههها مشغول هستند یا پشت جبههها مشغول به این هستند که آنها را کمک کنند، ما باید تشکر کنیم از اینها و خصوصاً از این جوانهایی که همه چیزشان را در راه اسلام دادند. شما ملاحظه میکنید که اشخاصی میآیند اینجا، همه چیزشان را کأنّه دادند، مع ذلک میگویند کاش که ما یک بچه کوچکی که داریم بزرگ بشود، برود جنگ بکند، اینها حجت بر ما هست، اینها حجت بر آن اشخاصی هست که تو خانه نشستند و نق میزنند، تو خانه نشستند و به مردم تزریق میکنند که نه، نروید جایی؛ خدا ان شاء اللَّه بیدار کند اینها را، خداوند ان شاء اللَّه اشخاصی را که مخالفت میکنند یا از روی عمد یا از روی- عرض میکنم- نفهمی مخالفت میکنند، اینها را بیدار کند و اینها را در این سال نو تجدید کند. و خداوند ان شاء اللَّه این اسرای ما را، این کسانی که محبوب ما هستند، محبوب ملت ما هستند، این معلولین را، این اسرا را و این تمام کسانی که در آنجا دربند هستند، همه اینها را خداوند ان شاء اللَّه آزاد کند و ما را هم به وظیفه خودمان آشنا کند. و ای کاش کسی میآمد و این ادعیه ائمه- علیهم السلام- را ترجمه میکرد، این را شرح میکرد، این ادعیه خیلی محتاج به شرح است. و ما اگر این ادعیه را بتوانیم یک اشخاص عارفی، عارف صحیح، دلسوخته پیدا بشود که اینها را برای مردم تشریح بکند، همه چیز در اینها هست، در عین حالی که دعاست. شما ادعیه حضرت سجاد را میبینید، دعاست
اما چه میکند در این دعاها! هم معنویات هست، هم قضیه حکومت هست، همه چیز هست، هم از بین بردن حکومت ظلم است، چنانچه سیره همه ائمه- علیهم السلام- بر این بوده و ما به قدری در گوشمان خواندند که بابا بروید سراغ کارتان، کار نداشته باشید به حکومت، که حتی اشخاص که آگاه هم بودند، اینها هم بازی خورده بودند. من بعضی از اشخاصی که ازشان هیچ توقع نداشتم، در سابق [فعّال] بودند، ... داخل در این مسائل ما بودند، لکن مع ذلک، اینها میگفتند آخر ما چه کار داریم به این کار، حالا آنها میخواهند این کار را بکنند، این کار آنهاست، ما کار دیگر داشته باشیم. این یک همچو چیزی بود که ما را بازی داده بودند و مردم الآن باید بدانند که هر مطلبی را که این خارجیها میگویند تمام مطالب این خارجیها برای گول زدن ماهاست، گول زدن همه ماست. کسانی هم که تابع آنها هستند مطالبی میگویند، برای این است که ما را باز به دامن آنها بیندازند. و ما باید بیدار باشیم و هوشیار باشیم و هیچ وقت لغزش پیدا نکنیم.
خداوند ان شاء اللَّه این ملت ما را بیدار کند و بیدارتر. خداوند ان شاء اللَّه مردم ما را به سلامت، عزت برساند، به مقاصد خودشان، که آن مقصد، مقصد اسلام است و کوتاه کردن دست تمام کسانی که ظالم هستند. ان شاء اللَّه خداوند این عید را بر همه ما، بر همه مسلمین، بر همه مستضعفین مبارک کند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته صحیفه امام، ج21، ص: 1 ص 6
آخرین پیام نوروزی (رادیو تلویزیونی) [به ملت ایران]
زمان: 1 فروردین 1368/ 13 شعبان 1409
مکان: تهران، جماران
موضوع: تبریک عید نوروز و اعیاد مذهبی
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
یا مُقَلِّب الْقُلُوبِ و الأبْصار یا مُدَبِّر اللیلِ وَ النَّهار، یا مُحَوِّلَ الحَوْلِ و الأحوال، حوّل حالَنا الی احْسَنِ الْحال.
تحویل حال الی احسن الحال این است که ان شاء اللَّه در این سال نو ما تغییرات روحی بدهیم، یعنی واقعاً تحول بر ایمان حاصل بشود. و او به این است که همان طوری که سیره انبیا از اول تا آخر بوده است که جنگ و صلحشان برای خدا بوده است، هیچ پیغمبری جنگ نکرد الّا برای خدا و صلح نکرد الّا برای خدا.
و امسال نوروز ما بین دو عید واقع شده است: یکی عید سعید ولادت حضرت امام حسین- سلام اللَّه علیه- که احیاکننده دین اسلام بود از صدر اسلام تا آخر الزمان، و یکی هم عید 15 شعبان ولی عصر- ارواحنا له الفداء- که او تا ازل احیا میکند دین خدای تبارک و تعالی را. و ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است. به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است. و عمده این است که هواهای نفس از بین برود. انسان در طول عمر مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است. و من که گویندهام موفق نشدم به این عمل. و من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این سال نو که برای خدا کار کنند. برای سلطه خودشان نباشد. برای پیروزی خودشان نباشد. برای هواهای نفسانی نباشد. و خداوند ان شاء اللَّه همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند. و ان شاء اللَّه این روز بر همه مبارک باشد، و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه صحیفه امام، ج21، ص: 324
.
انتهای پیام /*