کد مطلب: 2900 | تاریخ مطلب: 24/10/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 24 دی ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  24 دی ماه

 

مشاهده کلیپ نصیحت امام به شاه

پیام [به علما و اهالی کردستان درباره وحدت کلمه و دفاع از کشور]24 دی 57

مصاحبه [با خبرگزاری فرانسه درباره اوضاع ایران ]24 دی 57

مصاحبه [با روزنامه «لیبرال» درباره ویژگیهای حکومت اسلامی ]24 دی 57

نامه [به آقای عبد الجلیل جلیلی درباره حفظ وحدت کلمه ]24 دی 57

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم خارج (حمایت امریکا از بختیار و نقش ارتش)]24 دی 57

حکم [انتصاب آقای خامنه ای به سمت امامت  جمعه  تهران ]24 دی 58

حکم [انتصاب آقای سید باقر خوانساری به سمت امام جماعت مسجد بازار تهران ]24 دی 58

صورت داراییها [و اموال امام خمینی ]24 دی 59

حکم [به آقای موحدی کرمانی (تعیین قائم مقام سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی)]24 دی 66


پیام [به علما و اهالی کردستان درباره وحدت کلمه و دفاع از کشور]

زمان: 24 دی 1357/ 15 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: وحدت کلمه و دفاع از کشور

مخاطب: علما، خطبا و اهالی کردستان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

15 شهر صفر 99

خدمت علمای اعلام و خطبای کرام و عموم اهالی محترم کردستان- ایدهم اللَّه تعالی

پس از اهدای سلام و تحیت، در این موقع که وطن ما حساسترین مراحل تاریخ را می گذراند و ملت مسلمان ایران با وحشی ترین دژخیمان شاه روبه هستند بر تمام طبقات محترم کشور است که با وحدت کلمه از کشور و اسلام عزیز دفاع کنند و دست خائنان و جانیان را از آن قطع کنند که غفلت از وظیفه، موجب سستی نهضت اسلامی و- خدای نخواسته- شکست آن می شود.

این جانب از اهالی محترم آن ناحیه کمال تشکر را دارم که دیْن خود را به اسلام و مسلمین به نحو شایسته ادا نموده اند و در این نهضت عظیم سهم بسزایی داشته اند. خداوند تعالی به آنان خیر عنایت فرماید. از قِبَل این جانب به دهقانان و کشاورزان محترم تذکر دهید که گول تبلیغات بی اساس شاه و شریکهای جرم او را نخورید. اسلام و حکومت اسلامی برای شما احترام زیاد قائل است و با شما به بهترین وجه رفتار می کند و حتماً بدانید که حال همه طبقات در حکومت عدل اسلامی مثل زمان حکومت طاغوت نیست که در آن، همه را از هستی ساقط نمود. از خداوند تعالی پیروزی مسلمین و ملت مظلوم را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 5، ص: 445


مصاحبه [با خبرگزاری فرانسه درباره اوضاع ایران ]

زمان: 24 دی 1357/ 15 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: اوضاع عمومی ایران- غیر قابل جمع بودن اسلام و مارکسیسم

مخاطب: خبرنگار خبرگزاری فرانسه

[واشنگتن- خبرگزاری فرانسه- حضرت آیت اللَّه العظمی خمینی اظهار داشتند که تا چند روز دیگر یک دولت تازه تشکیل خواهند داد که جایگزین دولت بختیار خواهد شد و تولد یک حکومت اسلامی در ایران نزدیک است. حضرت آیت اللَّه خمینی در پاسخ این سؤال که ایشان «مرد نیرومند ایران» خواهند شد، تصریح کردند که اختیارات شاه را نخواهند داشت و نخست وزیر هم نخواهند شد اما نقش ارشاد و هدایت خود را حفظ خواهند کرد.

حضرت آیت اللَّه تأکید کردند که اعضای دولت آینده را پیش بینی کرده اند و همه آنها اکنون در ایران به سر می برند و پذیرفته اند که در دولت جدید شرکت کنند. با وجود این، حضرت آیت اللَّه خمینی حاضر نشدند نام آنها را فاش کنند. رهبر شیعیان توضیح ندادند که پس از خارج شدن شاه از ایران، به چه ترتیب دولتی که با فکر ایشان تشکیل می شود، جایگزین دولت بختیار خواهد شد. آیا این کابینه را واژگون خواهند کرد و یا یک دولت در موازات دولت بختیار تشکیل خواهند داد؟ همین قدر گفتند که دولت بختیار همانند همه دولتهایی که در دوران خاندان پهلوی تشکیل شده اند، غیر قانونی است و از پشتیبانی ملت برخوردار نیست.

حضرت آیت اللَّه العظمی خمینی اضافه کردند:]

وظیفه من نخست وزیری نیست بلکه رهبری و هدایت مردم است.

[نکات دیگری که رهبر شیعیان به آنها اشاره کردند از این قرار است:]

کشور اسلامی ایران دارای یک مجلس که اعضای آن از طریق آرای عمومی مردم انتخاب خواهند شد، خواهد بود و تنها به احزاب و گروههایی اجازه شرکت در انتخابات داده خواهد شد که به منافع ملی احترام بگذارند.

 [در اینجا حضرت آیت اللَّه خمینی اشاره کرده اند:]

کسانی که هنوز از شاه حمایت می کنند به خاطر وجود «دست خارجی» است و پس از آنکه وی از کشور خارج شود، نظامیانْ دیگر از خائنین پشتیبانی نخواهند کرد. یک ارتش نیرومند در کشور حفظ خواهد شد اما این ارتش از عناصر فاسد تصفیه خواهد شد.

در مورد امریکا؛ وقتی که واشنگتن از حمایت شاه و دولت بختیار دست بردارد، همه عداوتها نسبت به امریکا از میان خواهد رفت.

در مورد مارکسیسم؛ هیچ گونه رابطه ای بین جنبش اسلامی و مارکسیسم خدانشناس وجود ندارد و نمی توان در عین حال، هم مسلمان بود و هم مارکسیست. روابط با شوروی حسنه خواهد بود به شرط آنکه این کشور و کشورهای دیگر از مداخله در امور ایران خودداری کنند. هر گونه روابط با اسرائیل قطع خواهد شد اما یهودیان آزاد خواهند بود که در ایران بمانند و در محیط آزادتر از دوران سلطنت شاه زندگی کنند؛ چرا که اسلام به همه مذاهب احترام می گذارد.

صحیفه امام، ج 5، ص:446- 447


مصاحبه [با روزنامه «لیبرال» درباره ویژگیهای حکومت اسلامی ]

زمان: 24 دی 1357/ 15 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: ویژگیهای حکومت اسلامی- سیاست خارجی نظام اسلامی

مصاحبه کننده: خبرنگار روزنامه «لیبرال» چاپ توکیو و اوزاکا

سؤال: [شما می خواهید در ایران حکومت اسلامی برقرار کنید که تصویر چنین حکومتی برای ما روشن نیست. به طور روشن بگویید چنین حکومتی چگونه است؟ آیا حکومت نمونه ای به عنوان مثال وجود دارد که بتوانید ذکر کنید؟]

جواب: من تصور نمی کنم وقتی ملتی فریاد اعتراضش علیه اختناق و خفقان، علیه دیکتاتوری و استبداد بلند شده و خواستار آزادی است و یا هنگامی که فقر اقتصادی همه جای کشور را گرفته است و در کنار ثروتهای افسانه ای گروهی بسیار کم، اکثریت سی و چند میلیون ایرانی با محرومیتهای مختلف دست به گریبان است و خواستار از میان رفتن فقر و تقسیم عادلانه ثروت [است ]، و یا فساد اخلاق و اشاعه فحشا و از بین رفتن همه ارزشهای معنوی اسلامی را می بیند و خواستار تشکیل جامعه ای است که ملاک امتیاز در آن جامعه، تقوا و صداقت و درستی و امانت در کار باشد، و یا وابستگی کشور را به بیگانه می بیند و در نتیجه عدم استقلال خود را که نمی تواند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد و آن را تعیین کند، و تمام اینها نمونه اش این است که امروز تمامی ملت یکپارچه می گوید ما شاه را نمی خواهیم ولی رئیس جمهوری امریکا علناً از او حمایت می کند و توسط مستشاران امریکایی در ایران، ارتش را مجبور می کند که شاه را حفظ کنند و ملت را قتل عام نمایند؛ چون نسبت به این دخالت اجانب به خاطر غارت کشور اعتراض می کند و خواستار استقلال مملکت است و برای تحقق این خواسته ها شعار حکومت اسلامی سر می دهد، من تصور نمی کنم که ابهامی در خواسته اش باشد. حکومت اسلامی حکومتی  است که اولًا صد در صد متکی به آرای ملت باشد؛ به شیوه ای که هر فرد ایرانی احساس کند که با رأی خود سرنوشت خود و کشور خود را می سازد. و چون اکثریت قاطع این ملت مسلمانند بدیهی است که باید موازین و قواعد اسلامی در همه زمینه ها رعایت شود. کسانی که سابقه خیانت دارند و بر خلاف معیارهای اسلامی ثروت اندوزی کرده اند، تجاوز به حقوق دیگران کرده اند، حق دخالت در این حکومت را ندارند. و ما امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که به چنین حکومتی دست می یابد. حکومتی که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد. حکومتی که پول و ارزشهای پوچی که به وسیله پول ساخته می شود، سرنوشت این حکومت را تعیین نکند بلکه ارزشهای عالی اسلامی حاکم باشد.

[روابط خارجی شما چگونه خواهد بود؟ آیا تصور می کنید نفت در این مورد حربه مؤثری است؟ چگونه از آن استفاده خواهید کرد؟]

- ما برای اولین بار نشان خواهیم داد که نه تنها در روابط خارجی به زیان ملت خود هیچ گونه رابطه و قراردادی را امضا نمی کنیم بلکه هیچ گاه به زیان سایر ملتها و به قیمت تجاوز به حقوق آنها، هر چند به نفع ملت ایران باشد، رابطه ای برقرار نمی کنیم. ما همچنان که مخازن خود را از غارت بیگانگان حفظ می کنیم هیچ گاه به ثروتهای دیگران و لو به نفع ملت خود تجاوز نمی کنیم. موازین اسلامی اجازه تجاوز به هیچ انسانی را نمی دهد، خواه از افراد ملت ما باشد یا از سایر ملتها. و نفت را هر گز حربه ای برای کوبیدن دیگران نمی سازیم ولی از هدر رفتن آن هم جلوگیری می کنیم. و آنهایی که امروز از نهضت ملت ایران حمایت می کنند فردا از دیگران اولویت دارند.

[می خواهید چه کسی ایران را رهبری کند؟ در چه شرایطی حاضر به مصالحه با رژیم فعلی هستید؟ به چه شرطی به ایران برخواهید گشت؟]

- کسانی باید ایران را رهبری کنند که کاردان و امین و صد در صد مورد اعتماد ملت و متکی به آرای آنها باشند و شایستگی آنها را ملت بر حسب ضوابط اسلامی احراز کرده باشد. و اما مصالحه با رژیم یعنی خیانت به اسلام و همه مسلمین، و از این جهت در هیچ شرایطی مصالحه ممکن نیست. و اما در مورد برگشتن به ایران؛ هر زمانی که احساس کنم در داخل ایران بیشتر می توانم به ملتم خدمت کنم بی درنگ به آنجا خواهم رفت.

[فکر می کنم در ایران فوراً رفُرمهایی باید صورت گیرد. اولویت با چه تغییراتی است؟]

- نه! اگر با تغییرات ظاهری کاری از پیش می رفت کار به اینجا نمی کشید. باید تغییرات اساسی داده شود.

[اعتصاب عمومی زندگی روزمره را فلج کرده، سوخت در داخل هم پیدا نمی شود، برق قطع می شود، قیمت مواد غذایی بسرعت افزایش می یابد؛ از طرف دیگر به دلیل اخراج خارجیها ممکن است کشور به دلیل کمبود تکنیسین مجرب از پیشرفت باز بماند. فکر نمی کنید که ندای شما که مکرراً افزایش می یابد موجب رنج مردم ایران شود؟]

- بله، ملت ما می بایست پیش از آنکه خیانتکاران در مملکت ریشه بدوانند اقدام می کرد و ریشه های این درخت خبیث را نابود می ساخت ولی چون پنجاه سال است که سلسله پهلوی تا هر کجا که قدرت داشته اند، با حمایت اربابان خارجی خود، چنگال خود را در اندام این ملت مظلوم فرو برده اند، از این جهت قطع ریشه های پنجاه ساله این دودمان همراه با رنجهای فراوانی است که حکایت از ابعاد وسیع جنایت شاه و اربابانش می کند. و امروز که پرده از چهره وحشتناک این رژیم برداشته شده است و همه جهانیان ماهیت درندگی این دشمنان انسانیت را می بینند، اگر کسی کمترین تردیدی در لزوم مبارزه علیه آنها داشت امروز دیگر شک نمی کند که ملت ایران به هر قیمتی که شده باید چنین آدمکشان وحشی را نابود کند تا زمینه آینده را برای سعادت خود آماده سازد.

[تا چه وقت به تحریم صدور نفت ادامه می دهید؟]

- ما از کارگران محروم و متدین و کارمندان محترم صنعت نفت خواسته ایم که تا سرنگونی شاه به اعتصاب خود ادامه دهند.

[چه نوع روابطی با ژاپن برقرار خواهید کرد؟]

- در صورت رعایت مهمترین اصولی که به هیچ قیمتی آنها را از دست نمی دهیم، از هیچ گونه رابطه ای مضایقه نداریم. مخصوصاً روابط اقتصادی سالم که ما بتوانیم متقابلًا با استفاده از صنعت پیشرفته ژاپن، کشور خود را از صنعت مونتاژ و وابسته نجات دهیم و صنعتی متناسب با اقتصاد کشور ایجاد کنیم.

[اگر فرانسه از تمدید تقاضای اقامت شما امتناع کند چه خواهید کرد؟]

- زمین خدا وسیع است.

[کشورهای صنعتی، من جمله ژاپن دیر یا زود از کاهش صادرات نفت ایران رنج خواهند برد. آیا در مورد صادرات نفت در آینده تغییری پیش بینی می کنید؟]

- سالهاست که ملت ایران رنج صدور نفت خود را به نفع دیگران و به زیان خود تحمل کرده است و امروز هم به حق کسی تجاوز نکرده است؛ فقط اجازه نمی دهد که به حق او تجاوز شود و اگر این مقدار هم موجب رنج دیگران است مانعی ندارد. همین زمامداران کشورهای صنعتی بودند و هستند که منابع ملت ایران و بسیاری از ملل فقیر جهان را غارت می کنند، و در برابر چشمان پر از حسرت این مردم مظلوم از دولتها و زمامداران دست نشانده خائن حمایت می کنند و آنها را در این جنایت تشویق می کنند. ملت ایران هنوز جشنهای ضد ملی و ضد اسلامی 2500 ساله را فراموش نکرده است. کشورهای صنعتی چه موقع دلشان به حال ملت مظلوم ایران سوخت که امروز از آنان توقع دلسوزی دارند؟

صحیفه امام، ج 5، ص: 451


نامه [به آقای عبد الجلیل جلیلی درباره حفظ وحدت کلمه ]

زمان: 24 دی 1357/ 15 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: وحدت کلمه

مخاطب: جلیلی، عبد الجلیل

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب عماد العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای جلیلی- دامت افاضاته به عرض می رساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج عالی و حاوی تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید. در این موقع حساس که مبارزات ملت مظلوم ایران مراحل بسیار حساس خود را طی می کند و امر آن دایر بین موت و حیات است، هیچ چیز کوبنده تر از اختلاف نیست. این جانب از جنابعالی و همه حضرات علمای اعلام کرمانشاه انتظار دارم که وحدت کلمه را حفظ فرمایند و با هم در این نهضت مقدس تشریک مساعی نمایند که اگر خدای نخواسته در این امر شکست شود تا آخر ملت مُسْلمِ ما در رنج و عذاب و زیر بار ظلم و ستم خواهند ماند.

مطلب دیگر آنکه چون از قرار معلوم اهالی آن حدود در این نهضت شرکت بسزایی دارند، جنابعالی از قَبِل این جانب به جمیع اهالی محترم سلام برسانید و تشکرات این جانب را ابلاغ فرمایید؛ و نیز از طوایف محترم اهل حق، ایل سوله، سنجابی، جوانرود، پاوه و ولدبیگی و سایر خانواده های عشایر تشکر فرمایید. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 5، ص: 452

 

سخنرانی [در جمع ایرانیان مقیم خارج (حمایت امریکا از بختیار و نقش ارتش)]

زمان: 24 دی 1357/ 15 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: حمایت امریکا از بختیار- نقش ارتش- ضرورت آمادگی مردم

حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

حمایت امریکا از دولت به منظور حفظ رژیم

حالا که امریکا پوسیدگی شاه را فهمیده و- به اصطلاح- آن قدر شور بوده است که خان هم فهمیده است! حالا راههای دیگر را پیش گرفته. تا حالا تأیید از شاه می کرد و پشتیبانی از شاه را اعلام می کرد، اخیراً پشتیبانی از دولت را اعلام کردند و می خواهد از راه پشتیبانی از دولتْ رژیم را حفظ کند؛ و بالاخره خیال دارند که اینها همین نوکر کهنه را برگردانند که مردم را آرام کنند- به خیال خودشان؛ شاه را ببرند و بعد، بعد از یک مدتی، دوباره او را برگردانند با یک زور بیشتر و با یک درندگی بالاتر.

 

اینها یکی از راههایشان این است که این دولت را پشتیبانی کنند؛ و ما قبلًا هم گفتیم- حالا هم می گوییم- که این دولت به تعیین شاه آمده است و شاه به حَسَب رفراندمی که شد قانونیت ندارد و غاصب است و یاغی است و شاه نیست؛ بنا بر این دولتی که به تعیین او آمده باشد قانونی نیست. و به پشتیبانی از مجلسیْن آمده است، مجلسیْن هم از باب اینکه برگزیده ملت نیستند و ملت اصلًا از این وکلا اطلاعی ندارد و آنها را تعیین نکرده است، مجلسیْن هم قانونی نیستند و دولت برگزیده مجلسیْن هم نمی تواند قانونی باشد.

بنا بر این، این نقشه شان که بخواهند دولت را یک دولتی حساب بکنند و یک مشروعیتی به آن بدهند، این پیش ملت ایران به جایی نمی رسد. و ملت ایران باید تظاهر کنند بر ضد این دولت، و بر آنها لازم است که بر خلاف این دولت مثل دولتهای سابق قیام کنند و تظاهرات بکنند و این دولت را ساقط کنند؛ چنانچه ساقط است و این دولتی نیست که بتواند آرامش را در مردم ایجاد کند. مردمی که در مقابل دولت نظامی ایستادند و در مقابل حکومت نظامی ایستادند، در مقابل یک دولتی که این نحوه است دیگر نمی نشینند و معطل بشوند که این چه می کند.

وعده هایی که این دولت داده است مثل وعده هایی است که دولتهای سابق داده اند. دولت سابق- یعنی اسبق - خیلی وعده ها داد. وعده صلح داد و با تفنگ و مسلسل این صلح را می خواست برقرار کند! این هم وعده این را می دهد که ما اشخاصی که استفاده غیر مشروع کردند محاکمه می کنیم. ما از ایشان می پرسیم که خوب شاه چطور؟ شاه این اموالی را که الآن دارد، این اموالی را که به خارج منتقل کرده است، اینها همه مشروع است یا استفاده غیر مشروع است؟ اگر استفاده مشروع شما می دانید، خود شما هم مجرمتر از همه مجرمها هستید و تا دیروز هم این را نمی گفتید، امروز شروع کردید. و اگر غیر مشروع می دانید، شاه را مجرم می دانید. به اقرار شما شاهْ مجرم است، یک شخصی است که استفاده هایی از ملت کرده، دزدیهایی از ملت کرده و غارتگریهایی کرده است و خیانت به ملت کرده است؛ و شاه به حَسَب قوانین اگر خائن باشد شاه نیست. بنا بر این شما مُقرِّ به این هستید که از طرف شاهی مبعوث شدید که خائن به مملکت است و اموال مملکت را چپاول کرده است! خوب شما وعده می دهید که من محاکمه می کنم این اشخاصی که خیانت کرده اند؛ خوب شاه را بگیرید! شما که همچو قدرتی دارید شاه را بگیرید، نگذارید فرار کند؛ محاکمه کنید، اموال مردم را از او بگیرید. هیچ یک از این دزدهایی که اسمشان ثبت شده است در آن ورقه ای که بانکْ یک جزئی آن را ابراز کرده  است، قلم هیچ کدام به بزرگی قلم خود ایشان نیست! شمایی که می گویید ما این خائنها را می گیریم، خوب رأس خائنها ایشان هستند. اگر خائن نمی دانید شما، همه ملت می دانند که خلاف می گویید و اگر خائن می دانید شما و همه ملت می دانند که مبعوث از طرف خائنید، مبعوث از طرف خائن یا کنار برود، خودش کنار برود- خوب مردم که کنارش می کنند- یا خودش زود عاقل باشد و کنار برود؛ یا خائن است.

این یک نقشه بوده است که یک دولتی بیاورند که وعده به مردم بدهد ما محاکمه می کنیم اینها را! ما اوقاف را برمی گردانیم به علما! علما چه احتیاجی به اوقاف دارند که می خواهی رشوه بدهی به علما! علما احتیاج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بیاورند می دهند به آنهایی که بر آنها وقف شده است، به صاحبان وقف می دهند. تو با این کلمه می خواهی علما را بازی بدهی که ما اوقاف را برمی گردانیم به علما! ما ساواک را منحلش می کنیم، یک «اداره اطلاعات» درست می کنیم! یعنی این عبارت را برمی داریم، آن عبارت را جایش می گذاریم! کلمه «ساواک» را برمی داریم، کلمه دیگری می گذاریم و مطالبْ همان مطالب! من حتی باور نکردم که این دزدهایی که گرفتند- و الآن به خیال خودشان توی محبس [اند] ولی شاید به حَسَب واقع یک جای خیلی خوبی برایشان هم باشد- من تا حالا باز باورم نیامده که این شرکای شاه را، شریک جرمهای شاه را، اینها به قاعده بخواهند حبسشان کنند و به قاعده بخواهند از ایشان چه؛ و لو بعید نیست- خوب شاه این کاره است- بعید نیست؛ لکن باز من باور نکردم که اینهایی که پانزده سال شریک جرم بودند، مثل نخست وزیر سابق  و رئیس امنیت سابق  که از رفقای شاه بودند و رفقای جرم شاه بودند، اینها را بخواهند واقعاً محاکمه کنند و قضیه محاکمه باشد. این هم مثل همه حرفهایشان است که «اصلاحات» می خواهند بکنند! مثل اصلاحاتی است که  شاه می خواست بکند! باورش نمی آید آدم از اینها که یک قدمی بخواهند بردارند. بر فرض اینکه اگر قدم هم بردارند دیگر از آنها قبول نیست. ما اگر فرض بکنیم که شاه یا دولت شاه بخواهند یک مملکت مثل بهشت برای ما درست کنند، ما بهشتی که به دست شاه درست بشود نمی خواهیم؛ ما بهشتی که به دست نوکر شاه درست بشود نمی خواهیم. با اینکه خوب نخواهد شد، لکن اگر بشود هم ما نمی خواهیم برای اینکه شاه به حَسَب قوانین و به حَسَب شرع مطهر غیر قانونی است و اصلًا سلطنت ندارد؛ دولت هم همین طور. بنا بر این همه کارهایی که اینها بکنند، چه بهشت درست کنند و چه جهنم درست کنند، مقبول ملت نیست و مقبول ماها نیست.

یک راه دیگری که به ما رسیده است- از طریقهای مختلف گفته اند و لو اینکه من خیلی باورم نیامده است- قضیه این است که اینها می خواهند که کودتا بکنند. این را چند جور تا حالا گفته شده. یکجور اینکه چند نفر از این قصابها را آوردند و جاهای حساس را به آنها دادند؛ این اشخاصِ خیلی خونخوار را سرِ چند تا از این مقامات حساس گذاشته اند و بنا دارند که به مجرد اینکه شاه برود آنها کودتا کنند، و کودتای خشن و چه کنند و چه کنند. این را من تا حالا باورم نیامده است برای اینکه اگر شاه بخواهد این کار را بکند، شاه یک آدم پوسیده ای است، دیگر این هیچ هویتی ندارد که ارتش از او- عرض کنم که- طرفداری بکند یا چی. اینکه می بینید الآن برقرار است، برای این است که این صاحب منصبها که شریک جرم او هستند، می بینند که اگر این برود ممکن است برای خودشان بد بشود، چسبیدند دو دستی این بهانه را نگه داشته اند؛ مثل اینکه یک مرده ای را توی یک تابوتی نگه داشته باشند! این طور نیست که شاه یک چیزی باشد حالا و از او کسی حسابی ببرد. پس، از شاه که این کار نمی آید.

بخواهد ارتش بی اذنِ امریکا این کار را بکند؛ آنها هم همه نوکرند- یعنی آنهایی که  سرِ کار هستند. این چند نفری که مجرمند و تا حالا خوردند و مال مردم را بلند کردند و حالا می خواهند فرار کنند، اینها هم خودشان مستقلًا این کار را نمی توانند بکنند. باقی می ماند که کار را امریکا به گردن اینها بخواهد بگذارد. این به نظر من بعید می آید- اینکه امریکا یک همچو کاری را بکند؛ برای اینکه کارشناسهای امریکا مطالعه این معنا را کردند و لو اینکه فهمشان خیلی کم بود! هی ذره ذره جلو رفتند و هی شکست خوردند. اینها از اول هی شاه را تقویت کردند و دنبال کردند، شاه چه و شاه چه [و] شاه چه، و حکومت نظامی گذاشتند و دیدند که حکومت نظامی، با کمال شدت حکومت نظامی عمل کرد و مردم به آن اعتنا نکردند: او اعلام می کرد که از دو نفر بیشتر اگر کسی بیرون بیایند چه خواهد شد، یک میلیون جمعیت بیرون آمد! قاعده هم همین است. این یک معنایی است که باید ملت ما به آن توجه کنند: آنها اگر یک روزی گفتند که اگر اهل منبر مثلًا فلان مطلب را بگویند، راجع به اسرائیل اگر حرفی بزنند چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد، اگر اهل منبر بخواهند این را فلج کنند- این حرف را فلج کنند، همه آنها بروند بالای منبر و بگویند، هیچ غلطی نمی کنند. اینها استفاده از اختلافاتْ همیشه می کنند. یک دسته را می ترسانند اینها [که ] نروند منبر؛ یک دسته دیگری که اقلیت هستند اگر بروند منبر، آنها هم می بینند همه نرفتند چیزی نمی گویند؛ دوتا سه تا هم اگر بگویند می گیرند آنها را. اگر اینها بگویند که اگر دانشگاهها را ببندید ما چه خواهیم کرد، همه دانشگاهها با هم باز کنند، هیچ کاری نمی کنند. بله اگر اختلاف بین آنها بیندازند، با اختلافْ آنها استفاده می کنند. آنها بگویند که حکومت نظامی است، اگر دو نفر زیادتر با هم توی کوچه ها راه بروند چه خواهیم کرد و اگر شب کسی بیرون بیاید و لو یک نفر هم باشد چه خواهیم کرد، ملت ما یک میلیون جمعیت آمد بیرون! هیچ غلطی هم نکردند. شبها ماندند در خیابانها راهبندی کردند برای اینکه بمانند در خیابانها. ماندند در خیابانها. جمعیت که زیاد شد کاری نمی توانند بکنند. بر فرض اینکه یک کاری هم بکنند، یک کار جزئی مفتضحانه اینها می کنند نه اینکه یک کار عاقلانه ای که از آن یک نتیجه ای بتوانند ببرند. اینها از حکومتهای نظامی، که در دوازده تا شهر حکومت نظامی گذاشتند، هیچ استفاده ای نتوانستند بکنند. در همه این شهرها انقلاب شد؛ حالا هم هست. حالا هم که این دولت می گوید ما حکومت نظامی را برمی داریم- و لو درست نمی گوید لکن بردارید و برندارید علی السواء است. مردم دیگر نه اعتنایی به حکومت نظامی دارند، نه اعتنا به نظامی دارند. این معنا که دیدند امریکایی ها که حکومت نظامی که اثری نکرد و مردم همان مردم هستند، بعد آمدند دولت نظامی درست کردند که دولت نظامی باشد؛ حکومت نظامی هم باشد اما دولت هم نظامی باشد. یک مدتی هم با دولت نظامی سرکوبی خواستند از مردم بکنند؛ باز مردم مقاومت کردند، مقابل دولت نظامی هم ایستادند، همان شعارهایی که سابق می دادند دادند، همان کارهایی که سابق می کردند کردند، همان کشته هایی [هم ] که سابق می دادند دادند. این هم اثر نکرد.

خوب وقتی که چندین ماه است که مردم مواجه با نظامی هستند- با حکومت نظامی سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فکری شان شکوفا [یی ] پیدا نکرده بود؛ آن وقت ساواک در نظرشان یک چیز مهمی بود؛ شاه در نظرشان دیگر شاه بود لکن این مطالب شکست؛ یعنی ملت شکست این بساط را، این بت را شکست این ملت. این دیگر حیثیت از خودش ندارد؛ نه خودش حیثیت دارد نه آنهایی که مربوط به او هستند، نه صاحب منصبهای بالای دستشان حیثیت دارند. اگر حیثیتی پیش ملت الآن باشد، برای صاحب منصبهایی هست که دستش [ان ] به خون ملت آغشته نشده است؛ و اکثرْ آنها هستند. آنهایی که خونخواری کردند و دستشان تا مِرفَق به خون ملت ما آلوده است، اینها یک چند تا معدود هستند که مردم هم می شناسند آنها را، به ما هم معرفی شان کرده اند؛ ان شاء اللَّه برای بعد.

و اما این طور نیست که ملت ما با ارتش مخالف باشد؛ با صاحب منصبها، با درجه دارها، با افسرها. اینها همه برادرهای ما هستند. ما مخالف با اینها نیستیم، ما با خونخواریها مخالفیم. قوای انتظامی باید باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را می بوسیم. ارتش خیال نکند که اگر «اعلیحضرت» نباشد، ارتش هم نباشد؛ ایران هم نیست. نه این حرفها نیست در کار. شما دیدید که «اعلیحضرت» الآن پوسیده است و ایران هم سر جای خودش هست، شما هم سر جای خودتان هستید. این چهار تا آدم دزد هم که حالا به شما دارند حکومت می کنند، این چهار تا دزد هم بعد از چند روز دیگر پولها را برمی دارند و فرار می کنند. اگر ملت بگذارد و بی عرضگی بکند، فرار می کنند. شما سر جای خودتان هستید. ملتْ شما را می خواهد، شما هم ملت را می خواهید. شما ارتش شاه نیستید، شما ارتش ملت هستید. این دروغ است که می گویند ارتش شاه! شاه چکاره است که ارتش بخواهد! ملت است که ارتش می خواهد. شاه هم باید از ملت باشد لکن احمقی می کند و خودش را از ملت جدا کرد. اگر اینها پیوسته بودند به ملت، این بساط پیش نمی آمد. نه من اینجا بودم حالا، نه این آقایان. اینها خودشان را از ملت جدا کردند. خیال کردند که می توانند تا آخر ملت را سرکوب کنند. خودشان را از ملت جدا کردند، افتادند به این وضعی که ملاحظه می کنید. تمام قوای عالَم جمع شد پشتوانه این، پشت سرش ایستاد؛ چون ملت نمی خواست نشد. همه قوا جمع شدند. از آن طرف شمال تا آن طرف جنوب، از آن طرف شرق تا آن طرف غرب، همه قدرتها جمع شدند گفتند باید باشد، ملت می گوید نه. وقتی دیدند که ملت می گوید نه، آنها هم فهمیدند که باید بگویند نه، گفتند نه. حالا راجع به شاه می گویند نه؛ قدم دوم را برداشتند که این دولت آره! این بله، این باشد؛ این کاری می کند که میانه رو است، چه است! ملت می گویند نه. تمام قدرتهای عالَم جمع بشوند دنبال این وقتی ملت گفت نه، نمی شود. وزرا را می گویند راه ندادند توی وزارتخانه. خود این ملت، خودِ دستگاه، خود دستگاه مخالف است نه اینکه بازاریْ تنها مخالف است، نه اینکه دانشگاهی تنها مخالف است، نه اینکه دهقان و کشاورزْ تنها مخالف است؛ ادارات دولتی هم خون دل دیدند. آنها بیشتر اطلاع دارند که چه کثافتکاریهایی شده است. آنها هم می گویند وزرا را راه ندادند؛ عذر خواستند گفتند شما وزیر نیستید، ما قبولتان نداریم! یک دولتی که وزرای آن را راه نمی دهند می تواند وزارت بکند؟! خیالات است اینها. اگر این مجلس- مجلس که نیست- اگر این آدمهایی که آنجا مصنوعی درست کرده اند و نشاندند آنجا به عنوان وکیل، اگر اینها عاقل باشند، این وقتی که آمد توی کار می گوید بابا مردم دارند توی وزارتخانه تو را راه نمی دهند، تو آمدی می گویی من وزیر؟! من اصلاحات می خواهم بکنم! کجا را می خواهی اصلاح کنی؟ آنها راهت نمی دهند توی وزارتخانه! شما، وزیرهای شما را راه نمی دهند، کجا می خواهی وزارت کنی و حکومت کنی؟ امریکا فهمیده است این مطلب را که نظامی فایده ندارد؛ با ملتْ نظامی نمی تواند، ارتش نمی تواند. این ارتش هم که مخالف ملت نیست. این چهار نفر، چند نفر آدمی که در رأسْ حالا واقع شده اند و آنها را در رأس قرار داده اند و سایرین- سایر قشرهای نظامی محترم خون دل می خورند از اینها، اینها هم نمی توانند کاری انجام بدهند.

حتی راجع به این قتلهایی که شد، به ما گفته بودند که از اسرائیل آمده ولی من سند درست نداشتم. در چند روز پیش از این یک نفر آمد اینجا گفت که فلان آدم- یک شخصی را که من حافظه ام حالا نمی تواند ضبط کند- گفت که آمده است پیش من گفته است که ما می خواستیم برویم برای آبادان و برای کجا، در بین راه یک جایی ایستادیم که بپرسیم راه از کدام طرف است، دیدیم یک سربازی آنجا ایستاده، صدا کردیم دیدیم که او زبان فارسی نمی داند، بعد عربی با او صحبت کردیم- عربی یکی بلد بود با او صحبت کرد- دیدیم که عرب است و عربیِ اسرائیل! و این آدم هم خودش اعتراف کرد که من را از اسرائیل آورده اند اینجا. یک اتومبیل هم آنجا بود که پر بود از سربازها که از همین سنخ بودند. اینها این ملت ما را با سربازهای اسرائیل کشته اند ولی مع ذلک ملت ایستاد، کشته داد، جوان داد و ایستاد گفت که نمی خواهیم این را. این «نه» ملت یک همچو نه ای است. آخر یکوقت این است که یک شهر است، یک محله است، یک استان است، این قابل این است که انسان بگوید که خیر می شود که این از بین برود؛ یکوقت یک مملکت  است، الآن یک مملکت است که دارد می گوید شاه نه، رژیم سلطنتی نه، اسلام آره. یک مملکت است. با یک مملکت نمی تواند هیچ قوه ای طرف بشود؛ و لهذا می بینید که هی مهره مهره می آورند می گذارند که بلکه بتوانند یک کاری بکنند و نمی شود.

اینها دیدند که امریکا، یعنی کارشناسهای امریکا، کارشناسهای امریکا دیدند که حکومت نظامی کار را بدتر کرد، دولت نظامی کار را از آن هم بدتر کرد، حالا می خواهند فرض کنید طرح بدهند که کودتای نظامی! کودتای نظامی مگر غیر از نظامی است؟ کودتای نظامی معنایش این است که باز یک نظامی می آید سرِ کار و باز یک خرده زیادتر مردم را می کشند. مردم که ایستادند برایش، مقابلش! اینها باید، این کودتاچیهایی که احتمال من می دهم که بکنند- احتمال است ولی بعید به نظر من می آید- اینها باید بدانند که ما اینها را شناختیم. اینها باید بدانند که نمی توانند خودشان را هیچ جا غایب کنند. اگر یک همچو غلطی بکنند نمی توانند اینها فرار کنند؛ هر جا بروند انتقام می کشیم. این را بدانند. عاقل بشوند، عقل داشته باشند، دستشان را آلوده نکنند به همچو کثافتکاری. تا حالا هر چی کثافتکاری کردند کردند، از این به بعد این طور نکنند. خیال نکنند که نمی دانیم چه کسانی هستند، اینها را ما می شناسیم، ملت هم خواهد شناخت. بعید می دانم که امریکا این قدر بی عقل باشند، کارشناسهایشان این قدر بی عقل باشند که آنجا سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند دوباره سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند. نمی شود این. این هم یک نقشه است که می گویند اینها دارند که به نظر من بعید می آید.

یک نقشه ثالثی، که شیطنتش بیشتر است و احتمالش هم بیشتر است، این است که می گویند این طوری خیال کرده امریکا، باز طرح را داده که اگر شاه برود، یک دسته ای را از این اشراری که دارند اینها، اینها را بیاورند به اسم ملت و هجوم کنند به ارتش و به  ارتشیها بگویند ملت می خواهند شما را بکشند، ارتشیها را در مقابل اینها وادارند. این دسته هم از خودشان است. حالا به صورت بیایند، مردم بازی بخورند از اینها و دنبال کنند اینها را، آنها غیبشان بزند و مردم را به مسلسل ببندند و کشتار زیاد بکنند. یک نقشه آخری است این- تقریباً- که به این صورت مردم را قتل عام کنند که به اسم اینکه اگر شاه برود، ملت ارتش را خواهد از بین برد و همه صاحب منصبها را خواهد قتل عام کرد! مردمی را که خودشان تهیه کرده اند، اشراری را که خودشان تهیه کرده اند، از کماندوها و از کولی ها و از اینجاهایی که دارند و مزدورهایی که دارند، یک عده ای را تحریک کنند بیاورند که اینها هجوم کنند طرف شهربانیها و طرف پایگاهها و ستادها و طرف اینها هجوم کنند، به آنها بگویند که، به آنهایی که بی اطلاعند بگویند که اعلیحضرت که رفت، ملت می خواهد شما را قتل عام کند. خوب آنها می خواهند از خودشان دفاع کنند، و دفاع آنها را مشروع کنند در دنیا که اینها خوب، می خواستند بکشند آنها را، خوب دفاع کردند از خودشان. یک کشتار عظیمی بکنند به عنوان دفاع از جان خودشان که ملت می خواهند آنها را بکشند. و لهذا ما به ملت هشدار دادیم که توجه به این معنا داشته باشند و به سربازخانه ها و به صاحب منصبها و به افسرها [ی ] جوان و سایرین، که متوجه این توطئه باشند. این محتمل است، متوجه این توطئه باشند و گول نخورند. صاحب منصبها و افسرها و سربازها و ارتشیها خیال نکنند، یا شهربانیها، همه، ژاندارمریها، خیال نکنند که ملت با اینها دشمن است؛ ملت با آن مردکه دشمن بود، آن هم رفت. می رود ان شاء اللَّه. ملت نه با ژاندارمری مخالف است، نه با شهربانی مخالف است، نه با هیچ کدام از اینها. نه با ارتشی مخالف است، نه با نظامیها مخالف است- اینها همه از خود ملت هستند، ملت هم از آنها. این را ملتفت باشند که یک نقشه ای است که از طرف شیاطین کشیده شده است که دو قشر از ملت را به روی هم وادار کنند و برادرکشی راه بیندازند؛ یعنی قشر صاحب منصب و افسر و- عرض می کنم- اینها را، و سربازها را گول بزنند به اینکه ملت به شما حمله کرده، و حال اینکه اینها از خود اینها بوده [اند]. اگر یک همچو کاری کرد [ند] این صاحب منصبها و افسرها، این بزرگترها که وادار کردند مردم را این طور بکشند، بکشند اینها را، از بین ببرند، ببینند که ملت با اینها خوب است، دوست است، برادر است، و اینها مقاماتشان محفوظ است و کارشان هم همان طوری بوده است که هست به استثنای تعدیاتی که به آنها می شده و می کردند و کارشناسهای امریکا به آنها تحمیل می کرده؛ هیچ آن تحمیلات دیگر نیست و مستقل می شود ارتش، می شود ارتش ملی نه ارتش امریکایی. یک ارتش ملی می شود که مال ملت است؛ ملت آنها را می خواهد، آنها هم ملت را می خواهند. آن هم یک راهی بوده است که اینها چه می کنند.

یک راه سومی هم احتمال می رود باشد. و آن این است که یک کودتای نظامی غیر خشن بکنند؛ یعنی یک کودتای نظامی بکنند و شروع کنند به سالوسی. در عین حالی که کودتا نظامی است شروع کنند به سالوسی. شاه را اگر هست بگیرند بکشند او را، او را ردش کنند، اموال شاه را بگویند می دهیم به ملت، اذانها را توی مَأْذَنه ها بلند کنند- عرض بکنم که- مجالس دعا و اینها را راه بیندازند! این هم یک راهی است که با سالوسی بخواهند این ملت را بازی بدهند و امریکا را- تسلطش را- بر ما حفظ کنند. و اگر شاه هم محفوظ ماند، بعد از اینکه آتش خاموش شد، یا برگردانند یا یک مهره دیگر به جای او کارهای او را انجام بدهد، یعنی نوکر امریکا باشد و باز همان بساط که نفت را ببرند و پایگاه برایشان درست بکنند، منافع ملت را از بین ببرند.

ملت این را هم باید ملتفت باشد که همه این نقشه ها که احتمال می رود پیش بیاید، باید مهیا و مجهز باشد ملت برای جواب گفتن از این، برای خنثی کردن این شیطنتها. و ملت نترسد از هیچ چیز. الآن، الآن ملت به جایی رسیده که توجه تمام دنیا را به خودش جلب کرده؛ یک آبرویی ملت ایران در دنیا تحصیل کرده. من توجه دارم که از همه اطراف دارند ثنای اینها را می گویند، و به من می فرستند و پیش من می فرستند. از هر جا که ملاحظه می کنید؛ از امریکا گرفته تا دولتهای عربی تا سایر دوَل. این مسائل پیش آنها جزء یک معجزه ای کَأَنه هست و به نظر من هم مطلبْ مطلبِ الهی است نه یک مطلب بشری. دست خدا با شماست. ملت ایران! نترسید از چیزی. اگر دست خدا نبود ممکن نبود بشر بتواند بچه این قَدَری را تا پیرمرد هشتاد ساله، به یک راه ببرد. نمی شود این با دست بشر باشد. خداست همراه شما، از چه می ترسید؟ تمام قوا در مقابل خدای تبارک و تعالی هیچ است. اعتماد کنید به خدای تبارک و تعالی و نهضتتان را ادامه بدهید و تظاهرات خودتان را ادامه بدهید و از هیچ نترسید. اعتصاباتتان را ادامه بدهید. نزدیک است ان شاء اللَّه فرج! نترسید، قوی باشید، صبر داشته باشید. پیغمبر اکرم تمام عمرش در زحمت بود، تمام عمرش. نمی توانید در تاریخ پیغمبر پیدا کنید که یک ماهْ ایشان راحت نشسته باشد؛ تمامش زحمت شما را کشیده است. الآن دینش دست شماست و می خواهند ببرند، بر ماست که باید نگه داریم. ذخایر اسلام را دارند می برند، بر ماست که باید حفظش کنیم. نترسید، قوی باشید، صبور باشید، از پیغمبر اسلام یاد بگیرید. سیزده سال آن قدر معذب بود در مکه و باقی اش هم همه اش به جنگ و جدال و به دفع اشخاص ظالم مشغول بود. ما حالا یک مدت کمی است که این کارها را داریم می کنیم؛ از چی می ترسیم ما؟ ما اگر کشته بشویم- ان شاء اللَّه بهشت می رویم، اگر بکشیم هم بهشت می رویم. این منطق اسلام است برای اینکه برای حق کار می کند. نمی خواهیم ما که یک دنیا برایمان باشد؛ ما می خواهیم حق را پابرجا کنیم، ما می خواهیم عدالت درست بکنیم؛ نه این «عدالت اجتماعی» که آقای شاه می فرمایند که تمام اموال مردم را ببرند بعد بگویند عدالت اجتماعی اسلام! ان شاء اللَّه خداوند همه شما را حفظ کند؛ موفق باشید. ان شاء اللَّه خداوند ملت ایران را پیروز کند. [آمین حضار].

صحیفه امام، ج 5، ص: 466

 

حکم [انتصاب آقای خامنه ای به سمت امامت  جمعه  تهران ]

زمان: 24 دی 1358/ 25 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: انتصاب امام جمعه تهران

مخاطب: خامنه ای، سید علی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای- دامت افاضاته

چون حضور جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری- دامت افاضاته- در حوزه مقدسه قم لازم بود و ایشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند، جنابعالی که بحمد اللَّه به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید به امامت جمعه تهران منصوب می باشید. از خداوند متعال، توفیق جنابعالی را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

25 صفر 1400/ 24 دی ماه 58

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 12، ص: 116


حکم [انتصاب آقای سید باقر خوانساری به سمت امام جماعت مسجد بازار تهران ]

زمان: 24 دی 1358/ 25 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: انتصاب امام جماعت مسجد امام خمینی بازار تهران

مخاطب: خوانساری، سید باقر

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج آقا باقر خوانساری- دامت افاضاته

جنابعالی که بحمد اللَّه تعالی به علم و وثاقت و امانت موصوف می باشید، به امامت مسجد شاه سابق منصوب، و تولیت موقوفات و متعلقات مسجد مذکور را به جنابعالی واگذار نمودم. ان شاء اللَّه تعالی موفق به ترویج شریعت مطهره و اداره امور موقوفات به وجه شایسته باشید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

به تاریخ 25 صفر 1400/ 24 دی ماه 58

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 12، ص: 117

 

صورت داراییها [و اموال امام خمینی ]

زمان: 24 دی 1359/ 7 ربیع الاول 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: دارایی حضرت امام خمینی  مخاطب: دیوان عالی کشور

نام: روح اللَّه- نام خانوادگی: مصطفوی معروف به خمینی- شماره شناسنامه 2744- محل صدور: خمین- سِمَت: روحانی.

1- دارایی غیر منقول (با ذکر مشخصات):

1- یک باب منزل مشتمل بر بیرونی و اندرونی در قم، محله باغ قلعه که معروف است.

2- قطعه زمینی است ارث پدری است و به حسب اطلاع حضرت آقای پسندیده مشاع است بین این جانب و معظمٌ له و ورثه مرحوم اخوی (آقای هندی) که اجاره سهمیه این جانب از قرار اطلاع آقای اخوی، سالی چهار هزار ریال است که داده نمی شود. 2- دارایی منقول اعم از نقدی، موجودی یا سپرده بانکی، سهام و اموال غیر منقول دیگر با ذکر قیمت تقریبی:

1- وجه مختصری است در تهران که نذورات و هدایای شخصی است.

2- اثاث منزل ندارم، مختصر اثاثی است در قم و تهران، مِلک همسرم می باشد.

دو قطعه قالی در منزل است، داده اند که اگر خواستم بابت خمس حساب کنم، و مال این جانب و ورثه نیست باید به سادات فقیر بدهند.

چند جلد کتاب، بقیه کتبی است که در زمان شاه مخلوع به غارت رفت و نمی دانم چقدر است و چند جلد کتاب که در مدتی که در تهران هستم از طرف مؤلفین هدیه شده است که قیمت تقریبی آن را نمی دانم، ولی قدر قابلی نیست، اثاثی که در منزل مسکونی فعلی در تهران است مِلک صاحبان منزل است، احمد اطلاع دارد.

3- کلیه وجوهی که در بانکها یا در منزل یا نزد اشخاص است که آقای پسندیده مطلع هستند، به استثنای وجه مختصری که اشاره شد، وجوه شرعیه می باشد و مِلک این جانب نیست، و ورثه این جانب در آنها حقی ندارند و تکلیف آنها را به حسب وصیت تعیین نموده ام.

تاریخ 24 دی ماه 1359

- 7 ربیع الاول 1401

روح اللَّه الموسوی

صحیفه امام، ج 13، ص:523- 524

 

حکم [به آقای موحدی کرمانی (تعیین قائم مقام سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی)]

زمان: 24 دی 1366/ 23 جمادی الاول 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: موافقت با تعیین قائم مقام سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی کل کشور

مخاطب: موحدی کرمانی، محمد مهدی (نماینده امام و رئیس سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی)

[محضر مبارک قائد عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی

و روحی له الفداء

سلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. تحیة من عند اللَّه مبارکة طیبة. چون جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد علی شهیدی خود را کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی نموده اند و به همین علت از سمت قائم مقامی سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی جمهوری اسلامی استعفا داده اند، لذا جناب حجت الاسلام آقای حاج سید مرتضی صالحی خوانساری که از روحانیین متعهد به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه می باشند و مدتی است که در مسئولیت معاونت این سازمان منشأ خدمات صادقانه و مفیدی هستند، حضور مبارک حضرت عالی معرفی می شوند. در صورت تصویب آن مقام معظم به عنوان قائم مقام این سازمان منصوب گردند.

محمد مهدی موحدی- 24/ 10/ 66].

بسمه تعالی

چنانچه خودتان مصلحت می دانید مورد تأیید این جانب است. ان شاء اللَّه موفق باشید.

روح اللَّه الموسوی

صحیفه امام، ج 20، ص: 458

 

. انتهای پیام /*