کد مطلب: 2892 | تاریخ مطلب: 20/10/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 20 دی ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  20 دی ماه

مصاحبه [با مجله «تایم» درباره آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی ]20 دی 57

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون «لوکزامبورگ» درباره ایران پس از شاه ]20 دی 57

مصاحبه [با مجله «اکسپرس» درباره غیر قانونی بودن رژیم ]20 دی 57

مصاحبه [با روزنامه «نیویورک تایمز» درباره روابط ایران و امریکا]20 دی 57

مصاحبه [با آژانس «سیگما» درباره نقش و ماهیت بازار]20 دی 57

سخنرانی [در جمع دانشجویان پیرو خط امام (توطئه امریکا، ایجاد آسیب درونی)]20 دی 58

سخنرانی [در جمع کارکنان بیمارستان سهامیه قم و کشتی گیران ارتش (اسلام در ایران)]20 دی 58

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (آثار سوء غفلت از توطئه ها)]20 دی 58

سخنرانی [در جمع نمایندگان سازمانهای آزادیبخش جهان (ایران، سرمشق دیگران)]20 دی 58

سخنرانی [در جمع مسئولین بنیاد شهید و جمعی از خانواده های شهدا (مقام شهید)]20 دی 59

بیانات [خطاب به مدیر عامل صدا و سیما (اداره شدن سازمان زیر نظر سه قوه)]20 دی 61

بیانات [خطاب به رئیس دادگاه عالی قضات شرع (انطباق احکام قضایی با شرع)]20 دی 62

نامه [به هیأت امنای مسجد سید الشهدا (ارجاع امر تعیین متولی مسجد به آقای مهدوی کنی)]20 دی 66

پیام [به کارکنان صنعت  نفت  (تجلیل از کارکنان مراکز صنعتی در امر بازسازی)]20 دی 67

مصاحبه [با مجله «تایم» درباره آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی ]

زمان: 20 دی 1357/ 11 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی

مصاحبه کننده: خبرنگار امریکایی مجله تایم

سؤال: [آیا حضرت آیت اللَّه هیچ گونه اقدامی قانونی علیه کشوری که شاه را بپذیرد، به طور موقت یا به طور دائم خواهند کرد، مثل قطع نفت و غیره؟]

جواب: خیر؛ با دولتی که او را بپذیرد دشمنی نداریم لیکن شاه را تعقیب قانونی می کنیم.

[آیا حضرت آیت اللَّه نظری راجع به آزادی مطبوعات تحت حکومت اسلامی دارند؟ آیا مطبوعات پس از رفتن شاه آزاد خواهند بود که عقاید خود را ابراز دارند؟]

- همه مطبوعات آزادند مگر اینکه مقالات مضر به حال کشور باشد.

[آیا حضرت عالی پس از رفتن شاه، به طور موقت یا دائم، به ایران باز خواهید گشت؟ و اصولًا برنامه حضرت آیت اللَّه در این زمینه چیست؟]

- من هر موقع صلاح بدانم به ایران می روم؛ این بستگی به تصمیم خودم دارد.

صحیفه امام، ج 5، ص: 416

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون «لوکزامبورگ» درباره ایران پس از شاه ]

زمان: 20 دی 1357/ 11 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: ایران پس از شاه، ماهیت جمهوری اسلامی

مصاحبه کننده: خبرنگار رادیو- تلویزیون لوکزامبورگ

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، شاه می رود بدون آنکه استعفا بدهد؛ آیا به نظر شما شرایط تغییر کرده است؟]

جواب: خیر؛ با رفتن شاه هیچ چیزی تغییر نمی کند. باید تمام این سلطه که در ایران است از بین برود، برای اینکه همه اینها غیر قانونی است؛ هم دولت غیر قانونی است و هم مجلسیْن و هم شورای سلطنت. و تا اینها تحقق پیدا نکند آرامش در ایران پیدا نخواهد شد.

[آیا فکر می کنید نبرد و نهضتی را که ایجاد کرده اید موجب بروز جهادی در ایران و در جاهای دیگر مثل ترکیه و سایر کشورها بشود؟]

- آن مربوط به ما نیست. ملت ما در سراسر کشورهای اسلامی اثر می گذارد و ملتها را به فکر رهایی از چنگال شرق و غرب می اندازد.

[آیا حکومت اسلامی حکومتی قهقراگرا نیست؟ شاه می خواهد یک کشور مدرن برقرار کند؛ کشورهای عربی نیز به دنبال پیشرفت هستند؛ ولی اسلام با رفرم و تغییرات اجتماعی مثل آزادی زنان مخالف است. نظر شما در این باره چیست؟]

- دولت شاه با رشد اجتماعی ما مخالف بود و تمام آزادی و استقلال کشور ما را از دست داده بود. دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است مگر آنچه که به آسایش ملت لطمه وارد آورد و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد. اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.

[آیا روابطی با «حزب توده ایران» و در نتیجه مسکو دارید؟]

- خیر؛ به هیچ وجه روابطی نداشته ام و ندارم و نخواهم داشت.

[حضرت آیت اللَّه، ایران منطقه بسیار حساسی است در جهان. آیا بیم آن را ندارید که با این نهضتی که  شروع کرده اید، به طور جدی تعادل منطقه را به خطر اندازید و در نتیجه جنگی درگیر شود؟]

- ما امیدواریم که تعادل دنیا به خطر نیفتد؛ برای اینکه ما به هیچ طرفی از دو طرف شرق و غرب تمایلی نداریم و ما با همه روابطی علی السواء داریم و با همه رفتاری عادلانه داریم، البته در صورتی که آنها عدالت را در رابطه با ما رعایت کنند. امیدوارم تزلزلی در منطقه به وجود نیاید. البته شما غربیها تزلزل منطقه را در هَدْم  منافع خودتان می دانید، اگر این تزلزل است مطمئن باشید بزرگترین تزلزل در منطقه صورت می گیرد.

صحیفه امام، ج 5، ص: 418

مصاحبه [با مجله «اکسپرس» درباره غیر قانونی بودن رژیم ]

زمان: 20 دی 1357/ 11 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: غیر قانونی بودن رژیم، ویژگیهای جمهوری اسلامی

مصاحبه کننده: خبرنگار انگلیسی مجله اکسپرس

سؤال: [شما در کتاب خودتان- مطابق ترجمه روزنامه امریکایی هرالدتریبون- فرموده اید جایی برای عقیده و احساسات در حکومت آینده وجود ندارد. آیا شما تصور می کنید که حکومت شما از نظر آزادی با حکومت فعلی فرقی خواهد داشت؟ آیا رژیم مورد نظر شما یک استبداد مذهبی نخواهد بود؟]

جواب: رژیمی که ما می خواهیم، رژیم «جمهوری اسلامی» است و در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده ای باشد.

[رفتن شاه در روزهای آینده حتمی است. آیا تصور می کنید به هدفتان نزدیک شده اید؟ آیا شورای سلطنتی مرحله ای، قابل قبول و ممکن از نظر شما هست یا خیر؟]

- منظور ما از این مبارزه رفتن شاه از ایران نبود بلکه سقوط شاه یعنی دست برداشتن از این سلطنت، در رفراندم تاسوعا و عاشورا بار دیگر ایران ثابت کرد که این رژیم قانونی نیست و باید این رژیم به هم بخورد. و الآن هیچ جهت قانونی برای شاه و برای کسانی که جای او می خواهند بنشینند وجود ندارد و ما او را قانونی نمی دانیم. و بعد از آنکه آنها دست از آن سلطه غیر قانونی شان برداشتند ما حکومت را به طور عادلانه و با اتکا به آرای مردم پابرجا می کنیم. بنا بر این نه خود سلطنت، نه شورای سلطنت اساسی ندارد و از نظر ملت مردود است.

[آیا تصور می کنید که برقراری حکومت اسلامی موجب به هم زدن تعادل شرق و غرب در این منطقه از جهان گردد؟]

- حکومت اسلامی حکومتی است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به یک نحو است. و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد؛ و اجازه نمی دهیم کسی در مقدرات مملکتمان دخالت کند.

صحیفه امام، ج 5، ص: 419

مصاحبه [با روزنامه «نیویورک تایمز» درباره روابط ایران و امریکا]

زمان: 20 دی 1357/ 11 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: روابط ایران و امریکا

مصاحبه کننده: خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز

سؤال: [روابط آتی ایران با ایالات متحده چگونه خواهد بود؟]

جواب: روابط حسنه است مادامی که آنها روابط حسنه داشته باشند. اگر چنانچه دولت امریکا دست از پشتیبانی شاه بردارد و دست از دخالت در مملکت ما بکشد و ما را به حال خود بگذارد ما با او روابط حسنه خواهیم داشت.

[آیا حکومت آینده ایران حکومتی متمایل به غرب خواهد بود، مانند عربستان سعودی و یا حکومتی مشکوک به غرب مثل حکومت لیبی؟]

- خیر؛ حکومت ما حکومت مستقل است و در صورتی که کشورها دخالتی در امور داخلی ما نداشته باشند ما با آنها روابط دوستانه داریم.

[آیا حضرت آیت اللَّه پس از رفتن شاه به ایران باز خواهند گشت؟]

- تا کنون تصمیمی نگرفته ام. رفتن و نرفتن شاه، ربطی به رفتن یا نرفتن من ندارد! در هر موقع صلاح دانستم به ایران می روم.

صحیفه امام، ج 5، ص: 420

مصاحبه [با آژانس «سیگما» درباره نقش و ماهیت بازار]

زمان: 20 دی 1357/ 11 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: نقش و ماهیت بازار

مصاحبه کننده: خبرنگار آژانس سیگما

سؤال: [آیا توده هایی که در بازارند و پیروان شمایند پشتیبانی شان از شما به علت عقاید مذهبی شان است؟ به علت اعتقادشان به شماست؟ و یا به علت این است که شما شانس تظاهرات علیه شاه را برای ایشان فراهم آورده اید؟]

جواب: بله به دلیل عقاید مذهبی شان است که آنها را وادار می کند علیه ظلم و دیکتاتوری قیام کنند. و اساساً اسلام مذهبی است که هم به آنان مبارزه با ظلم و نابرابریها را می آموزد و هم اینکه چگونه باید یک جامعه سالم مترقی و پیشرو بنا کنند. و چون ما را بیان کننده عقاید و خواسته های خود می دانند از ما پشتیبانی می کنند.

[مردمی که در بازار کار می کنند چه کسانی هستند؟]

- مسلمانانی هستند که واسطه انتقال اجناس و کالاهای مورد نیاز مردم به دست آنان هستند که البته بسیار هم اتفاق افتاده که به علت نظام فاسد و غیر اسلامی، رژیم در همه زمینه ها از جمله زمینه اقتصادی، شکل روابط تجارتی را هم از حدود اسلامی آن بیرون برده است. ولی به هر حال علاقه به اسلام و کشور اسلامی ایران را با فداکاریهای بیدریغ خویش ثابت کرده اند.

[موقعیت بازاریان در جامعه ایرانی چگونه است؟]

- بازار و بازاریان همیشه از احترام خاصی در جامعه ایرانی برخوردارند و تصمیمات آنان در مبارزات سیاسی نقش بسیار مؤثر و گاهی تعیین کننده ای داشته است. و نیز همیشه منشأ خدمات اجتماعی فراوان بوده است و در حوادث همیشه از بهترین کمک کنندگان مردم ضعیف و محروم بوده اند.

- [آیا بازار همیشه منشأ مخالفت با شاه بوده است؟]

- بازار هیچ گاه تا به حال حمایت از شاه نکرده است و اگر گاهی چنین چیزی به آن نسبت داده شده است، صرفاً تهمت است.

[آیا فکر نمی کنید که فرمانهای مکرر شما برای اعتصابات منجر به خرابتر شدن اوضاع اقتصادی در ایران گشته و مشکلات مالی برای مردم فقیر تولید کند؟]

- بدیهی است که جنایات شاه ضربه های هولناکی به مردم ایران وارد آورده است. چه در زمان قدرت او و چه امروز که ملت می خواهد او را کنار بزند ولی ملت ایران پایداری خود را در مقابل این مشکلات ثابت کرده است. بازاریان خوب دریافته اند که ضررهای ناشی از اعتصابات به مراتب بهتر است از زیر یوغ استعمار و رژیم کنونی بودن.

[آیا شما یک برنامه سیاسی مشخص دارید که پس از بازگشتتان به ایران اعمال شود؟]

- مسلّم است که ما همیشه راهنماییهای خود را می کنیم و برنامه برای آینده هم داریم که در اختیار حکومت آزاد و اسلامی آینده قرار می دهیم و آنها هستند که تصمیم می گیرند و ملت هم همیشه بر کارهای خود نظارت می کند.

صحیفه امام، ج 5، ص:421- 422

 

سخنرانی [در جمع دانشجویان پیرو خط امام (توطئه امریکا، ایجاد آسیب درونی)]

زمان: 20 دی 1358/ 21 صفر 1400 مکان: قم

موضوع: توطئه امریکا، ایجاد آسیب از درون انقلاب- تبیین وظیفه ملت

حضار: دانشجویان پیرو خط امام مستقر در لانه جاسوسی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

نفع دشمنان در آسیب پذیری انقلاب

خداوند شما جوانها را که متعهد به اسلام و در خدمت اسلام هستید، حفظ کند و توفیق شما را هر چه بیشتر برای رسیدن به هدفهای اسلامی [افزون کند]. آنچه که من می فهمم و احتمال زیاد می دهم این است که امریکا نه دخالت نظامی در ایران می خواهد بکند و نه حصر اقتصادی. اگر هم حصر اقتصادی بکند، ناجح  نمی شود. خودش هم می داند. لکن از راه اساسی تر پیش آمده، و آن راه این است که ما را از باطن خودمان آسیب پذیر کند و ما را بگنداند از باطن خودمان. از اول هم اینها بناشان بر همین معناست.

شاید در انقلابهایی که واقع می شود آنهایی که می خواهند نفع ببرند یا ضرری کشیدند که می خواهند جبران کنند، نقشه هایشان این باشد که خود انقلاب را در باطن خودش آسیب برسانند.

الآن همه دستها در کار این معنا هست. شاید این صحبتهایی که در خارج می کنند به اینکه ما دخالت نظامی می کنیم، یا حصر اقتصادی می کنیم، شاید برای این معنا باشد که اذهان ما را منصرف کنند به آن طرف، و از آن چیزی که در کشور خودمان دارد می گذرد غافل کنند. شما غافل از این شیاطین نباشید که اینها مطالعه کرده هستند. ماها تازه وارد این  میدانها شدیم. شماها تازه وارد این میدانها شدید. و به حسب آن حس انسانی هم که دارید آن شیطنتهایی که اینها در آن هستند کمتر وارد هستید. اینها مطالعه کردند، نه ده سال و نه صد سال، در طول تاریخی که راه پیدا کردند به شرق، مطالعه کردند. نه مطالعه فقط کشورها را، یعنی مخازن اینجاها را، این هم یک مطالعه طولانی بر آن شده است.

قبل از اینکه این اتومبیل و طیاره و این طور مسائل پیدا بشود، اینها کارشناسهاشان را می فرستادند در شرق و وجب به وجب مثلًا این مملکتها را گردش می کردند. با شتر می رفتند این بیابانها را؛ با قافله ها می رفتند این بیابانها را گردش می کردند و هر جایی که یک چیزی پیدا می شد یادداشت می کردند. نقشه برمی داشتند. این یک سری کارشان بود که بفهمند در کشور شما چه دارد. مخازن شما چی هست. این مالِ حالا نیست. این مالِ از سابق که راه باز کردند دنبال این قضیه هستند. و یک مطلب دیگری که شاید به آن بسیار اهمیت می دادند این بود که مطالعه در حال مردم ایران بکنند یا مردم شرق بکنند.

حالا ما ایران مورد بحثمان است. این عشایر ایران، عشایر بختیاری، عشایر خوزستان- خیلی عشایر دارد ایران- توی این عشایر، اشخاصی می فرستادند برای مطالعه که اینها چه جور وضعی دارند. چطور می شود اینها را تحریک کرد. چطور می شود اینها را از تحرک بازداشت. این [ها] مطالعات طولانی کردند در این باب و در افراد دیگر، غیر عشایر.

مطالعات دارند، احزاب را چه جوری باید درستش کرد و چه جوری به جان هم انداخت.مطالعات اینها زیاد است. و ما باید الآن تمام توجهمان را به این مطلب [بکنیم ] که اینها الآن نقشه این معنا را دارند طرح می کنند و مشغول این معنا هستند که در خود ایران افراد را، جمعیتها را به جان هم بریزند و بعد منعکس کنند به اینکه این ایران، یک جمعیتی هستند که نظمی تو [ی ] آنها نیست، حکومتی ندارند. الآن اگر ملاحظه کرده باشید این روزنامه های خارج را- که ماحصلش پیش من می آید هم خود آنها، و روزنامه نویسهاشان، هم اینهایی که مربوط به آن دستگاه سابق بودند، این مسائل را هی می گویند، الآن معلوم نیست که مرکز قدرت کجا هست. الآن معلوم نیست که ایران چه، کی ایران را دارد تنظیم می کند امورش را. کی دارد این قافله را می برد؟ هی اول به طور تردید، معلوم نیست قضیه چیست. بعد هم اینکه، یک مملکتی هست که این همین چند روز، همین چند وقت نفسهای آخرش را دارد می کشد. بختیار در یکی از نوشته هایی که، شاید دیشب من دیدم یا صبح دیدم، که دارد که «خمینی دارد آن نفسهای آخر را می کشد و این کشور چه می شود». اینها بنای این دارند که در باطن خود ما، با دست خود مردم، خود اینجا یک صورتی را پیش بیاورند. یک حالی را پیش بیاورند، و آن حال اینکه منعکس کنند در خارج که هیچ نظامی در ایران حکمفرما نیست. هیچی نیست در هیچ جای ایران. در ارتش ایران نظام نیست. در پاسبانهای ایران نظام نیست. در ژاندارمری نظام نیست. در هیچ جا یک نظمی تو [ی ] کار نیست، که روی این زمینه اگر یکوقتی بخواهند که دخالت نظامی بکنند، موجه باشد. یعنی به این معنا که بگویند که یک مملکتی است که آزادی برایشان زود است. حالا اینها رشد اینکه آزادی را قبول کنند، ندارند. استقلال هم برایشان زود است. به مردم خارج با قلمهای مسموم هم که دارند هی اضافه اش می کنند که ببینند، آزادی داده شده است به این مملکت و هرج و مرج در مملکت هست، الآن همه چیزش به هم ریخته است، و بعد موجه بشود این. برای اینکه اگر یکوقتی یک دخالتی بخواهند بکنند، در خارج بگویند که خوب، یک ملتی بوده است که باید حفظش کرد، و این ملت که باید حفظش کرد، نظم ندارد. با بی نظمی دارد تباه می شود. ما سرپرستی می خواهیم بکنیم از این ملت. رشد ندارد، محتاج به قَیم است.

ملت ما امروز باید فکر این مطلب باشند و قویاً فکر این مطلب باشند. از خارج نترسید تا داخل یک آسیبی نبیند، از خارج نباید ترسید. از داخل بترسید.

شما ببینید در هر قدمی که برداشتیم و ملت برداشت برای تحکیم حکومت، در آن قدم شروع شد به مخالفت. می خواستند مردم رأی بدهند برای جمهوری اسلامی، برای مردم بود، مردم می خواستند [رأی ] بدهند، یک دسته ای که می خواستند نشود این مطلب، افتادند به این طرف و آن طرف، برای اینکه جلوگیری کنند از جمهوری اسلامی  حتی بعضی از صندوقها را شکستند. بعضی جاها را آتش زدند با قوای خودشان. با اسلحه جلوگیری کردند از رأی دادن. آن قدم را ملت پیش برد و آنها مفتضح شدند، ولی دست برنداشتند.

بعد که بنا بود که قانون اساسی تدوین بشود، آنهایی که ارباب قلم بودند با قلم شروع کردند اشکال تراشی که نه حالا، چی هست. بعضیها می گفتند همان قانون سابق باشد.

بعضی می گفتند خوب، آن قانون باشد، بعضی از موادش را تغییر بدهیم. و برای تعیین خبرگان کارشکنی شروع کردند. بعد که مجلس درست شد، باز این قدم هم ملت پیش رفت و خبرگان خودش را تعیین کرد. در طول مدتی که آنها مشغول بودند به بررسی قانون اساسی، اینها هم مشغول بودند به اینکه اشکال کنند این ملی نیست. یک چیزی که خود ملت تعیین کرده، این را می گفتند ملی نیست. باید حتماً موافق میل یک اقلیتی باشد تا ملی بشود. همین طور تا آن وقتی که بنا بود رأی بدهند مردم به خود قانون اساسی، شروع کردند باز کارشکنی. کارشکنیها از اطراف. حالا که می خواهد ملت رأی بدهد به قانون، به رئیس جمهور، حالا می بینند این قدم هم اگر پیش برود، یک قدم دیگر هم پیش برود، استقرار حکومت زیادتر می شود، شروع کردند به کارشکنی. غائله ای در تبریز، یک غائله در قم، در تهران، در همه جا. می خواهند نگذارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. منتها از اول شروع کردند، و اینها همین طور قدم [به ] قدم. هر قدمی ملت پیش برد آنها قدم بعد را شروع کردند. مأیوس نشدند.

الآن هم مأیوس نیستند، آنها که نگذارند این رئیس جمهور که، مردم خودشان باید تعیین کنند، نگذارند تعیین بشود. 124 نفر بیایند و داوطلب بشوند برای رئیس جمهور، معلوم است معنایش چیست. 124 نفری که مردم اکثرشان را نمی شناسند. شاید ده تاشان را بیشتر مردم نشناسند. تویشان اشخاصی که بی عقل هم هست، می گویند هست. من نمی دانم، اما می گویند اشخاص منحرف هم هست. این برای چی. صد و بیست و چند نفر کاندیدا، واقعاً اینها اعتقادشان است؟ احتمال این را می دهند که پیش ببرند؟ احتمال می دهند که یک جمعیت زیادی به آنها رأی بدهد نه، می خواهند اخلال کنند. اخلال است. این خود اخلال است. یک مملکتی، صد و چند نفری رئیس جمهور می خواهند بشوند. صد و چند نفر آدمی که بعضیهاشان مثل اینکه مثلًا، بار فروشند. یک همچو مسائلی تو آن هست. من نمی دانم. درست نمی شناسم من. این خودش یک نحوه اخلالی است که در یک کشوری، صد و بیست و چند نفر، اینها داوطلب بشوند، برای اینکه می خواهم رئیس جمهور بشوم و بعد هم خواهید دید که در این مثلًا تبلیغاتی که باید بکنند، خواهید دید که چه گروههایی تبلیغات می کنند. نه از باب اینکه برسند به رئیس جمهور. از باب اینکه نگذارند رئیس جمهوری پیدا بشود، و لا اقل اخلال کنند به اندازه ای که منعکس کنند در خارج که اینها یک همچو جمعیتی، ایران یک همچو کشوری هست.

صد و بیست و چند نفر می خواهند رئیس جمهور بشوند و همه هم به جان هم ریختند.و بعد هم خواهید دید که اینها چه بساطی سر هم درمی آورند. اینها همه اخلالگری هست، و ما از این مسائل، شاید اکثر جوانهای ما از این مسائل غافل باشند. و بعد خدا می داند که در قضیه مجلس شورا چه خواهد شد. و مانده آنکه بدتر از همه است برای اینکه، حدود مثلًا فرض کنید، دویست نفر می خواهد وکیل بشود. این شاید چندین هزار نفر خودشان را منتخب کنند. رئیس [جمهور بشوند]، می خواهند نگذارند یک مطلبی بشود. یکوقت این بود که- یک اشخاصی- ما مواجه با یک اشخاصی بودیم که اینها واقعاً راه را، راه ما را راه صحیح نمی دانستند. خودشان یک راه صحیحی داشتند. خوب، یک چیزی بود. می نشستند صحبت می کردند که این راه درست است یا آن درست. یکوقت این است که قضیه این نیست. قضیه این است که اینها از یک نقطه می ترسند و آن اسلام است و از یک جمعیت می ترسند. آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند، آنهایی که در راه اسلام فعالیت می کنند. این سیلی که این ابرقدرتها از ایران خوردند، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند این سیلی را.

جنگ جهانی، جنگ بود بین دو تا قدرت بزرگ. یک قدرت این طرف بود، یک عده ای از دولتها این طرف بودند. یک قدرت آن طور آن طرف بود و یک عده ای از قدرتمندها آنجا با توپ و تفنگ و چیزهایی که آن وقت بود به جان هم ریختند. هم در جنگ اول، من هر دویش را یادم است، و شماها نبودید. آن وقتها هم در جنگ این طور بود که دو تا قدرت بودند که مقابل هم ایستاده بودند، و زدند تو سر هم تا یکی غلبه کرد.

هم در جنگ دوم که باز دو تا قدرت با هم، یعنی دو گروه از قدرت با هم اختلاف کردند و زدند هم را و از بین بردند. ایران قضیه این نبود که دو گروه قدرتمند مقابل هم ایستاده باشند. یک گروه بودند. یعنی یک جمعیتی بودند، یک دولتهایی بودند، همه قدرتها دست آن بود. شاه مخلوع بود با تمام قدرت. امریکا دنبالش، شوروی دنبالش و سایر کشورها و مع الأسف کشورهای اسلامی.

من در پاریس که بودم مواجه بودم با این مسائل. از همه بیشتر امریکا دنباله مطلب بود که آن وقتی که آن مردک  بود، آن مخلوع بود. آن وقت اصرار داشتند، بعدش که جانشین بدتر از خودش تقریباً بود، آن وقت دنبال می کردند که اخیراً می گفتند نروید شما ایران. ایران الآن زود است بروید. دشمنهای ما برای ما صلاحدید می کردند که شما صلاحتان نیست حالا بروید ایران. اینها از این قدرت ملت که، ملتی که ابزار جنگی نداشت و تعلیمات نظامی هم نداشت. این طرف تعلیمات نظامی نداشتند. یک دسته بازاری بودند. یک گروه زیاد بانوان بودند. یک گروه زیاد جوانها بودند. دانشگاهی بود.

بازاری بود. چه بود که اینها هیچ کدامشان تعلیمات نظامی ندیده بودند. طرف ما تعلیمات نظامی داشتند. ماها این طرف هیچ ابزار جنگی نداشتیم. حالا چهار تا تفنگ، جزء غنایمی است که شما از آنها گرفتید، و الّا دست شما نبود. چیزی که با آتش زدن مثلًا لاستیک، خوب این در مقابل مسلسل و توپ چیزی می شد. البته مسأله این است که خدا خواست. آن نصرتهای الهی را ما از آن غافلیم. در همین قضایا، چون یک ملتی بود مظلوم، و یک ملتی بود که قیام کرده بود برای خدا، فریاد می زد ما جمهوری اسلامی می خواهیم، فریاد می زد که ما ظلم نمی خواهیم، خدا تأیید کرد این ملت را. یعنی یک نصرتهایی به این ملت عنایت کرد که در تاریخ، مگر در صدر اسلام، دیگر نبود. یک [همچو] ملتی. همه قدرتها دست او، دست طرف مقابل، لکن یا بترسد استعمال کند، یا وقتی فرمان بدهد، از او فرمان نبرند. خدا یک ترسی در دل اینها انداخت که همان ترس اسباب این شد که برای ما یک نصرتی حاصل شد، یک نصرتی بود خودش.

گاهی لشکر اسلام را با همین رعب، رعب می انداختند در دل آنها. منتشر می شد توی لشکر که این عربها آدم می خورند. این رعبی در دل اینها می افتاد که نتوانند مقابله کنند.

این در این قضیه ای که برای ملت ما اتفاق افتاد، این مسأله بود که خدا تأیید کرد این ملت را، و هیچکس غیر خدا نبود که کاری انجام بتواند بدهد. آن بود این اجتماع در یک مطلب، سی و چند میلیون جمعیت همه یک مطلب بگویند، همه یک راه بروند، مگر این می شود، کسی بتواند یک همچو کاری بکند. مگر با تبلیغات می شود این کار را کرد.

انسان بیست سال تبلیغ می کند، یک بازار تهران را نمی تواند قبضه کند. در چند وقت، چند وقت کم تقریباً یکدفعه ما دیدیم که سرتاسر ایران حرفهاشان یک چیز است.

من پاریس که بودم یک کسی آمد از ایران پیش من.- حالا هم یادم نیست کی است- گفت که من رفتم به اطراف، در ایران که بودم، دهات آن جاپلق و کمره و آنجاها که من اطلاع ازشان دارم، حتی یک جایی را گفت که من آنجا را خودم رفته ام، یک دِه، یک دِه نه، یک قلعه ای بود، یک قلعه توی کوهی است، گفت که همه جای آنجاها که ما رفتیم صبح که می شد، آخوندش [توی ] ده جلو می افتاد و مردم ده هم دنبالش تظاهر می کردند. و به من گفت من رفتم در آن قلعه حسن فلک، که یک قلعه کوچکی است. رفتم آنجا دیدم آنها همان را می گویند که تهران می گویند. من در پاریس امیدوار شدم به اینکه ما ان شاء اللَّه پیروز هستیم. وقتی بنا شد یک ملت این طوری قیام بکند، این یک دست غیبی تو [ی ] کار است. این نمی شود که با تبلیغ و با صحبت، و آخوند منبر برود یک چیزی بگوید، نمی شود. این یک قضیه ای بود که خدا خواست و ما پیروز شدیم بحمد اللَّه. و امیدوارم که پیروز هم بشویم تا آخر. لکن این توجه باید برای ملت ما باشد که اینها مهمشان این است که در همین داخل ما را آسیب بزنند، آسیب بردار کنند. این یک نقشه بود که قم و تبریز با هم شروع کردند. نقشه است این، که به همان وضعی که قم شروع کرد، به همان وضع تبریز شروع کرد، و در همان ساعت قبل از ظهر روز جمعه در اینجا به یک وضع خاصی شروع شد به اخلالگری، و در تبریز همان وقت با همین وضع خاص، یعنی مثل اینکه همین یک گروه بودند دو تا شدند. یک دسته اش آنجا، یک دسته اش اینجا. به همین وضع آنجا شروع شد، که معلوم است یک توطئه ای بوده است که خوب دارند اینها و الآن هم در تبریز همین هستش. الآن هم به من اطلاع دادند که دارند باز مجهز می شوند اینها. می خواهند که نگذارند یک استقراری در این مملکت پیدا بشود تا منعکس بشود به خارج که اینها قابل این نیستند که آزادی داده بشود. و ما باید با تمام کوششمان، کوشش کنیم که این نقشه را خنثی کنیم. یعنی هر که در هر جا هست خوب کار کند. اسلامی کار کند. اتکایش به اسلام باشد. شما در همان محلی که هستید، اسلامی کار کنید. این خواهرها در هر جا که هستند، اسلامی کار کنند. کشاورزها در محل خودشان اسلامی کار کنند. وقتی بنا شد همه جا اسلامی کار کنند نظم پیدا می شود. انتظام پیدا می شود. اگر در ارتش به طور اسلامی عمل بشود، در ژاندارمری، در شهربانی، در پاسدارها، در همه جا به یک نظم کار بشود، به یکجور کار بشود، کار پیش  می رود. الآن مملکت شما فعلًا احتیاج دارد که همان نهضتی که اول داشتید، و هیچ کدام فکر آن چیزهایی که خودتان می خواستید نبودید. آن وقتی که در خیابان می رفتید و فریاد می زدید «اللَّه اکبر» و باید برود این رژیم، ابداً به فکر این نبودید که ناهارمان امروز چیه. یا منزل ما امروز چه جوری است. هیچ به فکر این نبودید. این معلوم است اگر بودید نمی شد این طور. بعد که- دنبال هر انقلابی این هست- بعد که رسیدید به یک قدم، پیروزی به نظرتان آمد که ما حالا پیروزیم الحمد للَّه. حالا که پیروزیم برگشتید به وضع خودتان. ببینیم وضعمان چه جوری است. [به ] وضع خودتان برگشتید دیدید که خوب، نابسامانی هست. اینها شروع کردند به ایجاد ناراحتی. در این موقع ایجاد ناراحتی کردن [د]. هی رفتند پیش کارخانه دارها که ببینید به شما حقوق چند می رسد. به آنها زیادتر می رسد. خانه شما چطور است. خانه آنها چطور است. رفتند تو کشاورزها همین طور.رفتند تو دبیرستان و در جاهای دیگر همین طور. هر جا توانستند رفتند. حالایی که دنبال انقلاب است و ناراضی شروع می شود ناراضی را دامن زدند. زیادش کنند و حالا هم مشغولند به همین امر.

الآن وظیفه ملت ما، هر که در هر جا هست، این است که همان نهضتی که از اول بود، که متوجه به این نبود که من حالا چی دارم یا چی ندارم، همان را ادامه بدهد تا وقتی مستقر بشود حکومت. الآن بین راهی هستیم و متزلزل. ما که نرسیدیم به نقطه اعلی . ما الآن رسیدیم به جایی که بعضی از ابزار حکومتی درست شده. قانون اساسی اش رأی داده شده است. اصل جمهوری اسلامی رأی داده شده. اما، ما، نه رئیس جمهوری داریم، نه مجلسی داریم. مجلس باید همه کارها را انجام بدهد. استقرار ندارد الآن مملکتمان. باید ما کاری بکنیم که با همان نهضتی که تا حالا آمدیم، این را نگهش داریم تا بتوانیم ما این مراحل بعد را با سلامت طی بکنیم. اگر بنا باشد که از حالا شروع کنیم به اختلاف سر رئیس جمهور و سر- عرض بکنم که- آنهایی که باید در مجلس بروند و منتخب بشوند وکلا، اگر ما شروع کنیم به اختلافات و یک اختلافات دامنه داری که در یک حکومتهای مثلًا که بوده است، هم بوده این اختلافات و حالا که یک حکومت مستقری نیست، چند صد مقابل آن وقت خواهد شد و زمینه هم معلوم است. از صد و بیست و چند نفر کاندیدای رئیس جمهور- عرض می کنم- زمینه معلوم است که می خواهند چه بکنند. اگر ما غفلت کنیم از مطلب و ندانیم، نفهمیم این معنا را که این توطئه هست، صد و بیست و چند نفر خودشان نرفتند سراغ این کار، صد و بیست و چند نفر را وادار کردند به اینکه بروند و خودشان را منتخب کنند. برای اینکه، شلوغی ایجاد کنند و بعد هم در وکلا خدا می داند چه خواهد شد. اگر ما چشم مان را باز نکنیم و هر کس در هرجا هست عملش را اسلامی نکند و نهضتش را هم باز نیمه رس بداند نه رسیدن به آخر، بداند که ما بین راهیم و بین راه باز هم راهزنها هستند. الآن هم همه مشغولند.

باید همه جوانها، همه جا در تبلیغاتشان، در گفتارشان، در صحبتهاشان تنبه بدهند مردم را، که آقا با هم بشوید. الحمد للَّه هستند. با هم خوب هم هستند. لکن باید زیادترش کرد. باید کاری کرد که آنها طمعشان را ببُرند از اینکه این مملکت را می توانند باز ببلعند.

آنها الآن باز طمع دارند و از رو نمی روند. لکن ما باید کاری بکنیم، و همه مان موظفیم که کاری بکنیم که این اجتماعی که بود، و این وحدت کلمه ای که بود، و مهمتر، آن ایمانی بود که با آن ایمان پیش بردیم، و پیش بردید شما، آن محفوظ باشد تا ان شاء اللَّه در همین گرمی و تنور گرم ما این دو تا نان را هم بپزیم. نان رئیس جمهور و نان قیه انتخابات.

وقتی این دو تا هم از این تنور درآمد آن وقت باقی اش دیگر آسان هست ان شاء اللَّه.

خداوند همه شما را تأیید کند. موفق باشید و سلامت باشید. من دعا به همه تان می کنم، و امیدوارم که شما هم غافل نباشید از اینکه توجه به خدا داشته باشید. همه چیز از آنجاست. هیچ چیز از ماها نیست. هر چه هست از اوست. به او متوسل بشوید و به پیش بروید ان شاء اللَّه.

صحیفه امام، ج 12، ص:93- 102

سخنرانی [در جمع کارکنان بیمارستان سهامیه قم و کشتی گیران ارتش (اسلام در ایران)]

زمان: 20 دی 1358/ 21 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: ضرورت تلاش همگانی تا تحقق اسلام در ایران

حضار: کارکنان بیمارستان سهامیه قم- کشتی گیران ارتش جمهوری اسلامی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

آرزوی غلبه مستضعفان بر مستکبران زیر پرچم اسلام

من از خواهران و برادرانی که در این اتاق کوچک جمع شدند و با روحهای بزرگ بحمد اللَّه مجتمعند تشکر می کنم. و من امیدوارم که کشور ایران مایه افتخار اسلام باشد. و امیدوارم که خواهرها و برادرهای ما امروز که زیر پرچم اسلام هستند، به وظایف اسلامی آن طور عمل کنند که مایه افتخار همه ما باشند. شما خواهرها امیدوارم که در محلی که هستید با حسن نیت برای اسلام، برای سربلندی اسلام عمل کنید. و همان طوری که مشغول یک کار ارجمندی هستید، مشغول تهذیب نفس خودتان هم باشید، که از شما به کسانی که آنجا مراجعه به شما می کنند سرایت کند، خُلق خوب، نفسانیت خوب، اعمال خوب.

ما امروز احتیاج داریم به اینکه همه مان یک راه انسانی را پیش بگیریم، که کشورمان این ادعایی را که دارد که جمهوری اسلامی است، شاهد هم بر این ادعا داشته باشد. البته حالا جمهوری اسلامی است رژیم ایران به حسب رأی ملت. لکن باید محتوای آن هم از هر جهت اسلامی باشد. به طوری که هر جا قدم بگذارید مثل اینکه قدم در یک عبادتگاه گذاشتید. بیمارستانها همچو باشد که در خدمت خدا باشد، و ارتش همچو باشد که در خدمت خدا باشد. من امیدوارم که همان طور که گفتید پرچم جمهوری اسلامی را بر مملکتهای دیگر هم [به ] اهتزاز درآورید. امیدوارم که همه مستضعفین زیر پرچم اسلام به مستکبرین غلبه کنند. و زمین را که خداوند ارث آنها قرار داده است از دست  چپاولگرها بگیرند. و آن طوری که شایسته است و دستور اسلام هست به آن عمل کنند. و امیدوارم که پهلوانهای عزیز ما همه جا سربلند باشند، و همه جا با یک روح انسانی، یک روح اسلامی، یک نفس مهذب عمل کنند که هر جا بروند علاوه بر اینکه در پهلوانی مقدم بر دیگران بشوند در اخلاق و در آداب و در انسانیت مقدم بر همه باشند. و من امیدوارم که با دست همه خواهرها و برادرها اسلام در ایران تحقق پیدا بکند. احکام اسلام در همه جا پیاده بشود. اخلاق اسلامی در همه قشرها محقق بشود. تا یک کشور نمونه ای به دنیا عرضه داده بشود که کشور وقتی رژیم اسلامی شد این طور است وضعش.

و الآن می دانید که قشرهای مختلفی درصدد هستند که، نگذارند این جمهوری اسلامی به ثمر برسد.

الآن که ملت می خواهد رئیس جمهور برای خودشان تعیین کنند، الآن می بینید که چه بساطی در همه جا درست کردند. در آذربایجان، در قم، در تهران، در مراکزی که مراکز حساس است و مراکز اسلامی هست، مراکزی است که باید اسلام از اینجاها به جاهای دیگر برسد، این قشرهای نادان که بسیاری از آنها از روی نادانی است، تحت تأثیر یک اشخاصی که الهام از خارج می گیرند، الهام از دشمنهای کشور می گیرند، اینها به کارهایی دست می زنند تا ایران را در خارج بدنام کنند، و اسباب این بشوند که گفته بشود که یک مملکتی است که نمی تواند خودش را اداره کند. در صورتی که همه می دانید و همه می دانند که هیچ انقلابی از این انقلابی که در ایران واقع شد بهتر نبود، و از همه انقلابهای دنیا آرامتر و پرمحتواتر است. و این برای این است که اسلامی است و مردم با روح اسلامی در این مملکت پیش رفتند. اشخاصی که بر خلاف مسیر ملت بودند، و اشخاصی که چپاولگر بودند، اشخاصی که خائن بودند، آنها را کنار گذاشتند و بیرون کردند و مجازات کردند. و بحمد اللَّه مملکت الآن دست خود ملت است. دست دیگران از آن کوتاه است. و من امیدوارم که با وحدتی که حفظ بشود در همه قشرها، باز هم قدمهای  دیگری را به پیش برویم. و ان شاء اللَّه مملکت مال خودتان باشد و خودتان اداره بکنید.

بهترین وظیفه از برای همه مردم این است که هر کس مشغول هر کاری هست آن را با صفای نیت، با حسن نیت برای خدا خوب انجام بدهد. اگر همه ملت یک همچو روحیه ای پیدا بکنند زود کشور ما نجات پیدا می کند. و خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و موفق باشید. و از همه شما هم تشکر می کنم. دعاگوی همه هستم. خدمتگزار همه هستم.

صحیفه امام، ج 12، ص:103- 105

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (آثار سوء غفلت از توطئه ها)]

زمان: 20 دی 1358/ 21 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: آثار سوء غفلت از توطئه ها

حضار: اهالی مشهد و سلماس آذربایجان و کبوترآهنگ همدان- دانش آموزان دبیرستان فاطمیه لاهیجان- دانشجویان بروجرد و یزد- خانواده شهید بحرینیان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

در آرزوی زیارت بارگاه ثامن الحجج

من از شما آقایان که از راه دور و از مرکز ولایت و از محل قدس ملکوتی آمدید تشکر می کنم. چه سعادتی دارید که چشمهای شما به آن بارگاه عظیم ملکوتی باز می شود و در آن حرم شریف؛ مرکز علم و مرکز ملائکة اللَّه می روید و ما حسرت آن را داریم. من حسرت یک همچو توفیقی را دارم که خدای تبارک و تعالی موفق کند ما را که به پایبوس آن بارگاه معظم بیاییم، لکن چه کنم. چه باید کرد که دستهای اجیر و اقدامات ناشایسته اشخاصی که از خارج هدایت می شوند مانع از آن است که کشور ما یک آرامشی داشته باشد و من بتوانم از این محل خارج بشوم و به زیارت آن بارگاه، موفق. دعا کنید در آن مرکز سعادت، در آن مهبط ملائکة اللَّه که خداوند این مملکت را آرام کندو توفیق بدهد که اهالی این مملکت بتوانند به آن تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای آنها معین فرموده است عمل کنند.

برادران من، ما در یک موضع حساسی واقعیم. عزیزان من، چشمها را باز کنید و توجهتان به اوضاع کشورتان باشد، و این توطئه های اجنبی را در این کشور خنثی کنید.

غفلت نکنید که مصالح اسلام در کار است. اسلام امانتی است پیش شما. امروز به دست  شما امانت گذاشته شده است. و اگر غفلت کنید از وظیفه الهی انسانی خودتان، غفلت کنید از آن وظایفی که باید داشته باشید، ممکن است خدای نخواسته پشیمانیهایی پیش بیاید که جبران نداشته باشد. این اشخاص فاسد در اطراف کشورتان مشغول به توطئه هستند، و وظیفه خود مردم است که توطئه آنها را خنثی کنند. البته با آن اراده صمیمانه ای که ملت ما دارد و با آن عزم جزمی که جوانهای ما دارند، توطئه ها همه خنثی و همه توطئه گرها دفن خواهند شد. لکن ممکن است که توطئه ها اسباب تأخیر بشود، و باید هوشیارانه از آن جلوگیری کرد.

شما آقایان که از مشهد، از بروجرد و از شمال، سلماس، جاهای دیگر تشریف آوردید، همه تان وقتی که به محل خودتان رفتید، رفقای خودتان را، دوستان خودتان را آشنا کنید به وظایف خودشان و آن وظیفه حتمیه شرعیه که از اختلافات احتراز کنند، و همه در صف واحد برای اسلام و برای جمهوری اسلامی و برای تعیین رئیس جمهور و برای تعیین وکلای شورا، همه با هم اتحاد کنند و نگذارند اخلالگران در این امور اخلال کنند. خداوند همه شما را توفیق و سعادت عنایت فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 12، ص:106- 107

سخنرانی [در جمع نمایندگان سازمانهای آزادیبخش جهان (ایران، سرمشق دیگران)]

زمان: بعد از ظهر 20 دی 1358/ 21 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: تحول و وحدت کلمه ملت ایران الگویی برای ملتهای دیگر

حضار: نمایندگان سازمانهای آزادیبخش جهان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جنایات و خیانتهای رژیم پهلوی

من تشکر می کنم از آقایان که آمدند از نزدیک اوضاع این ملت ما را ببینند، گرچه نمی توانند ببینند. ملت ما اخیراً پنجاه و چند سال گرفتار دو حاکم غیر قانونی و جائر، که یکی از طرف انگلیسها بر ما تحمیل شد و آن رضا خان بود. و یکی هم از جانب دولتهای سه گانه، که یکی از آنها انگلیس و یکی امریکا و یکی شوروی بود.

و در طول این پنجاه سال جنایاتی کردند بر این ملت و خیانتهایی کردند بر این ملت که در چند روز و چند سال نمی تواند کسی احصا کند.

بعضی از جنایات و خیانتهای اینها در دست نیست. کسی اطلاع ندارد. فقط خودشان اطلاع دارند و بعض نزدیکانشان، که آنها هم در دست نیستند. بنا بر این شما که آمدید نمی توانید آثار جرم را در این مملکت آن طور که بوده است، و آثار خیانت را آن طور که بوده است ببینید. همین قدر است که بشنوید یا بعض معلولین ما هم که حاضر در آن قضایا بودند شاید دیده باشید.

باید عرض کنم که تا ملت شرق خودش نفهمد این معنا را که خودش هم یک موجودی است، خودش هم یک ملتی است، شرق هم یک جایی است، نمی تواند استقلال خودش را به دست بیاورد. اینها در طول زمانهای بسیار طولانی  با تبلیغات بسیار زیاد، حتی به دست خود قشرهای ملتها، خود حکومتها، طوری کردند که ملت شرق خودش را بکلی در مقابل غرب و در مقابل ابرقدرتها باخته است و گم کرده خودش را، مکتبش را گم کرده.

مکتب بزرگ اسلام که رأس همه مکاتب است، و در شرق است، شرق او را گم کرده است. تا این مکتب را پیدا نکند شرق و نفهمد مکتبش چه است و خودش چه است و خودش هم یک موجودی است و کشورش هم یک کشوری است، نمی تواند مقابله کند با غرب. برای اینکه هر جور مقابله ای که بکند، آنها روی آن تبلیغاتی که دارند این مقابله را خنثی می کنند. شماها فکر این بکنید که مملکت خودتان را هر کدام در هر جا که هستید بیدار کنید ملت خودتان را.

ملت خودتان را بفهمانید که شما هم یک موجودی هستید. شما هم مکتب دارید.

شما هم ذخایر دارید. شما هم همه چیز دارید. و آنها از دست شما همه چیز را گرفته اند. و از همه بالاتر اینکه انحراف در ملتها پیش آوردند. جوانها را منحرف کردند. یک انحراف، انحراف مکتبی است که مکتبهای خود شرق را، مکتب بزرگ اسلام را منحرفاً به مردم تحویل دادند. عرضه کردند. آنکه اسلام است نبود و چیز دیگری مبتذل در دست مردم دادند. و آن مکتبهای مبتذلی که در خود آنجاها هم که این مکتبها بوده است شکست خورده اند. در اینجاها او را ترویج کردند. به طوری که جوانهای ما شیفته آن مکتبها شدند.

یک مطلب دیگر اینکه، ابواب فساد را به روی جوانهای ما باز کردند و دامن زدند. ما که شاهد مملکت خودمان هستیم و می دانم ممالک شما هم همین است. ما که شاهد هستیم می بینیم مراکز فسادی که در مملکت ما هست، و جوانهای ما به آن مراکز فساد کشیده شدند و هویت خودشان را از دست دادند. زیاد است که گفته می شود و مسلّم این طور است که مرکز فساد در تهران بیشتر از کتابخانه است.

ما را تهی کردند از همه چیز. جوانهای ما را تهی کردند از آن خاصیتی که باید نیروی جوانی داشته باشد. خواستند نیروی جوانی ما را از دست ما بگیرند، و بعد از اینکه این نیروها گرفته شد خزائن ما، ذخایر ما را ببرند و جوانهای ما بی تفاوت باشند. در زمان رژیم سابق همین حال را پیش آورده بودند. جوانهای ما را به مراکز فساد کشیدند. تبلیغات راجع به فسادها، فسادهای اخلاقی عملی به قدری زیاد بود که تمام روزنامه ها، تمام مجلات در این باب کار می کردند، و همین طور رادیو، تلویزیون، همه اینها مجهز بودند برای اینکه جوانهای ما را از بین ببرند و نیروی جوانی را از آنها سلب کنند.

و یک باب واسع دیگر قضیه مخدرات، مثل هروئین و خمر و تریاک و سایر اینها، که باز این هم یک باب واسعی بود که کشانده بودند جوانهای ما را به مراکزی که مورد این معانی بود. برای اینکه این جوانها هر چه به سرشان بیاید سؤال نکنند که برای چه. «چرا» را از جوانهای ما بگیرند. جوان در فکر این نباشد که نفت او را کی می برد و چرا می برد.

ذخایر او را می برد و چرا می برد. اختناق هست در مملکت و چرا اختناق هست. آزادی مسلوب  است و چرا مسلوب است. اینها نقشه هایی بوده است که برای ما کشیده بودند و برای شماها هم. برای همه مملکتهای شما هم. این نقشه ها یکنواخت در همه جا بوده است.

بنا بر این کوشش کنید و کوشش کنند کسانی که علاقه دارند به کشورشان، کسانی که علاقه دارند به ملتشان، کسانی که علاقه دارند به اسلام، کوشش کنند که این مسائلی که به صورت مصایب در این مملکتهای ما پیاده شده است بزدایند. مغزهای منحرف را برگردانند به حال سابق. تربیت کنند جوانها را. دانشگاهها اگر علاقه دارند به اسلام، اگر علاقه دارند به کشورشان، اگر علاقه دارند به ملتشان، جوانها را تربیت صحیح بکنند. از این غربزدگی نجاتشان بدهند. و همه جاها و همه کس باید دنبال این مطلب باشد. و حکومتها که مع الأسف کمترشان هست که در فکر این مسائل باشند، باید اگر چنانچه  علاقه به اسلام دارند، علاقه به کشور دارند، علاقه به ملت دارند، کیفیت اعمالشان را تجدید نظر بکنند. این طور که تا کنون عمل شده است، دست بردارند.

کشورهای شرقی و کشورهای اسلامی، یک کشورهای وسیع غنی ای هست. دیگران محتاج به شما هستند. ابرقدرتها محتاج به شما هستند. سلاحی که در دست شماست اگر یک روز از آنها قطع کنید، آنها مطیع شما می شوند. مع الأسف بعضی حکومتهای ما، هم ذخایر ما را دادند و هم اطاعت از آنها کردند. باید یک تحولی پیش بیاید. یک تحولی که مردم مثل مردم صدر اسلام بشوند. ما یک نیم تحولی در مملکتمان پیش آمد که مردم شبیه شدند تا یک حدودی به آن مردم صدر اسلام. و همه پیروزی ما دنبال این معنا و این تحول پیش آمد که مردم همان طوری که در صدر اسلام جوانهای مسلمین آرزوی شهادت می کردند، در ایران هم این آرزو پیدا شد. و شاید هر روز جوانهایی به ما مراجعه می کنند و می گویند دعا بکنید که ما شهید بشویم. این تحولی که پیدا شد در ایران، و این وحدت کلمه ای که در ایران پیدا شد، و این توجه به اسلام که در ایران پیدا شد، باید یک الگویی باشد از برای همه ملتها.

چنانچه این تحول پیدا بشود، و همه رو به اسلام بیاورند، و همه رو به یک نقطه باشند، و آن نقطه «اسلام»، با این جمعیت زیادی که دارند، با این تجهیزاتی که دارند، با این سلاحهایی که دارند مثل نفت و غیر نفت که دارند، اینها آقایی باید بکنند در دنیا، و مع الأسف نمی گذارند اینها را این طور بشوند.

تحول لازم است. باید همه کوشش کنند. همه کوشش کنید که این تحول را به دست بیاورید و ملت خودتان را برگردانید به یک ملتی که هوشیار باشد. توجه داشته باشد که دیگر وقت اینکه همه باز دنبال یک ممالک دیگری باشند، و پیرو یک قدرتهای بزرگ باشند، آن وقت گذشته است. حالا ملتها دیگر کم کم بیدار می شوند. ملت ما بیدار شده است. منتها الآن اشخاصی که باز بسته به همانها هستند در سر راه ایستاده اند و می خواهند نگذارند که ما به نهضت خودمان ادامه بدهیم. و این خیال خامی است که آنها می کنند و نهضت ما پیروز است و نهضت ما جلو خواهد رفت. و امیدوارم که خداوند همه مسلمین را بیدار کند و همه مسلمین با هم متحد بشوند. برادر باشند. اختلافات را دست بردارند.

حکومتها اختلافات را دست بردارند. ملتها با هم باشند. و خداوند ان شاء اللَّه این مشکلات را رفع کند تا مسلمین ید واحده باشند و خداوند با جماعت است.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 12، ص:108- 112

 

سخنرانی [در جمع مسئولین بنیاد شهید و جمعی از خانواده های شهدا (مقام شهید)]

زمان: صبح 20 دی 1359/ 3 ربیع الاول 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: ارزش شأن و مقام شهید- برتری خدمت به شهیدان و خانواده های آنان بر سایر خدمتها

حضار: مسئولین بنیاد شهید انقلاب اسلامی، و جمعی از خانواده های شهدا و معلولین

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

شهید نظر می کند به وجه اللَّه

ارزش هر خدمتی، موافق ارزش آن کسی است که برایش خدمت می کنیم، هر کس هر خدمتی در راه خدا برای خلق خدا بکند این ارزش دارد. لکن ارزشها مختلف هستند به ارزش آنهایی که برای آنها خدمت می کنیم. همه بنیادهایی که برای خدا در راه اسلام به کشور خودشان خدمت می کنند، و همه اشخاصی که برای اعتلای کلمه اسلام خدمت می کنند، همه آنها پیش خدای تبارک و تعالی ارزش دارد و مورد عنایت حق تعالی- ان شاء اللَّه- خواهند شد. لکن ارزش بنیاد شهید، خدمت به شهید و خدمت به بازماندگان شهید و خدمت به آنهایی که در راه اسلام برای فداکاری حاضر شدند لکن معلول شدند و عضوی از اعضای خودشان را از دست دادند یا جراحاتی بر آنها وارد شده است، ارزش این خدمت که برای شهدای اسلام و برای فداکاران اسلام انجام می گیرد شاید از سایر ارزشها بیشتر باشد. درباره شهید آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است در فضل شهادت که انسان متحیر می شود. من بعضی از یک روایت را برای شما ترجمه می کنم تا بدانید که شما در خدمت چه اشخاصی هستید، و بنیاد شما چه ارزشی دارد. در روایتی از رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نقل شده است که برای شهید هفت خصلت است که اوّلی آن عبارت است از اینکه اول قطره ای که از خون او به زمین بریزد تمام گناهانی که کرده است آمرزیده می شود. و مهم آن، آخرین خصلتی است که می فرماید. می فرمایند که- به حسب این روایت- که شهید نظر می کند به  وجه اللَّه  و این نظر به وجه اللَّه راحت است برای هر نبی و هر شهید. شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی هست و وجه اللَّه است و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی می شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی می شود به اینکه حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه اللَّه. و اگر کسی فی سبیل اللَّه و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدأ همه حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته می شود. شهدا، شهدایی که خدای تبارک و تعالی و در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می کنند، و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا می کنند، در عوض خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می کند برای آنها، تجلی می کند برای آنها. چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می خواهند، و آنها خودی را نمی بینند و خود را از خدا می بینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمی دارند. فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا تجلی می کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خودِ موسی و موسی «صَعْق» [برایش پیش می آید]. آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که  حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می شکنند و صَعْق برای آنها حاصل می شود و موت اختیاری برای آنها حاصل می شود.

خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می کند، و نگاه می کنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک می کنند و مشاهده می کنند جلوه حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه می کند به او و آن هم «یَنْظُرُ الی » جلوه خدا، الی  وَجْهِ اللَّه این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه ای که حق تعالی می کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می کند. شهید هم یَنْظُرُ الی  وَجْهِ اللَّهِ  و حجاب را شکسته است. همان طوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می رسند.

بنیاد شهید از همه بنیادها افضل است برای اینکه شهید از همه افراد افضل است.

خدمت در بنیاد شهید در رأس خدمتها هست. همه خدمت می کنند و همه برای خدا و برای همه فضل است و برای همه ارزش هست در بارگاه الهی. همه خدمتگزارهایی که خدمت می کنند. آنهایی که خدمت می کنند برای جنگزده ها آنها هم خدمتشان برای فداکاران است. این جنگزده ها که الآن در ایران هستند و در خارج از وطنشان هستند راجع به اینها هم هر کس خدمت بکند خدمت به فداکاران است، لکن خدمت به شهید ارزشش بیشتر از همه خدمتهاست. معلولی که جان خودش را در دست گرفته و تقدیم کرده است لکن موفق نشده است به شهادت، آن هم فداکاری خودش را کرده است. شما که خدمت به شهید می کنید و بنیاد شما که بنیاد شهید است، قدر این بنیاد را بدانید و قدر این خدمت را بدانید. برای کم کسی این طور مطلبی که برای شهید گفته شده است برای کم کسی هست. آنها را قرین انبیا قرار داده اند. خدمت شما به آنها خدمت به نبی اکرم است. خدمت به انبیاست. بدانید که شما در راه شهید دارید خدمت می کنید. و بنیاد شما بنیاد شهید است. و شهید، افضل است. شهادت از همه چیزها [افضل است ] و باز در روایتی است که هر خوبی بالاتر از او هم خوبی هست تا برسد به قتل در راه خدا؛ شهادت در راه خدا. بالاتر از او دیگر خوبی در کار نیست. و معلوم [است ] نکته اش برای اینکه، کسی که همه چیزش را برای خدا تقدیم کرده است و حیات که بالاترین سرمایه است برای او در این عالم تقدیم کرده است. دیگر از این بِرّ و از این خوبی بالاتر نمی شود باشد. شما خدمت می کنید به انسانهایی و به کسانی که وابسته هستند به این شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند. و الآن هم شهید هستند نسبت به آنها، و خدمت شما ارزشمندترین خدمتهاست که تصور می شود، به حسب این طور روایات.

من امیدوارم که همه ملت ما و همه افردی که در سرتاسر کشور ما هستند، خدمتگزار باشند به این کشور و خدمتگزار باشند به جمهوری اسلام. و خدمتگزاری آنها همان مجاهده در راه خداست. و من امیدوارم که همه آنها با مجاهدین در راه خدا شریک و سهیم باشند، برای اینکه آنها هم مجاهده می کنند و لو آن پیرزنی که در اقصی  بلاد دارد یک خدمتی می کند برای این مجاهدین. و یا یک پیرمردی که در اقصی  بلاد دارد خدمت می کند برای این شهدا و مجاهدین و بازماندگان شهدا. من امیدوارم که خداوند به همه آنها ثواب مجاهدین را عنایت بفرماید.

و عمده چیزی که هست این است که صادقانه خدمت کنید، خدمت بکنید، گمان  نکنید که شما یک کاری که برای آنها انجام می دهید یک منّتی بر آنها دارید. منّت آنها را بکشید، خدمت بکنید، احترام بکنید از آنها. اینها خانواده شهدا هستند. و معلولین و خانواده های معلولین که ارزششان آن قدر است، و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم. هر عملی که انجام می دهیم، هر خدمتی که به آنها انجام می دهیم عملی است که در پیشگاه خدا مقبول است. و ما باید با کمال خرسندی منّت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم.

مبادا یک وقتی یک کلمه درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا، یا به این معلولین. و باز کسانی که عائله معلولین اند، توجه داشته باشید که عملی را که می کنید خالص و برای خدا باشد. و برای آن کسی که فداکار برای خدا بوده است، و جانش را در راه خدا اهدا کرده است. شما خدمت به او می کنید و این خدمت به خداست. همان طوری که ما منّت خدای تبارک و تعالی را می کشیم و عبادت او را می کنیم، منّت اوست بر ما، و خدای تبارک و تعالی منّت بر ما گذاشته است و ما را هدایت کرده است، و هر عملی که بکنیم منّت بر او نداریم و او منّت بر ما دارد. این خدمت هم خدمت به خدای تبارک و تعالی و مجاهدین در راه او و شهدای در راه اوست. و ما باید با سرو جان خدمت بکنیم. و ابداً در نظرمان نیاید که ما یک کاری انجام دادیم. آنها جان خودشان را دادند و شما قدرتی که دارید، دارید خرج می کنید برای آنها. و من امیدوارم که در راه خدا که شد؛ ثواب مجاهدین را به شما عنایت بفرماید خدای تبارک و تعالی.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 13، ص:513- 517

بیانات [خطاب به مدیر عامل صدا و سیما (اداره شدن سازمان زیر نظر سه قوه)]

زمان: صبح 20 دی 1361/ 25 ربیع الاول 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: اداره شدن صدا و سیما زیر نظر سه قوه

حضار: هاشمی، محمد (مدیر عامل صدا و سیما)

نظارت قوای سه گانه بر صدا و سیما

در قانون اساسی پیش بینی شده که صدا و سیما زیر نظر سه قوه  اداره شود و یا این سه قوه بر حسن جریان امور در صدا و سیما نظارت داشته باشند.

به دلیل اهمیت این رسانه گروهی که باید هماهنگ با مسئولین جمهوری اسلامی باشد، رؤسای سه قوه نباید این قضیه را سرسری بگیرند و باید آنان در زمینه برنامه ها نظارت و دخالت داشته باشند و برای آن وقت بگذارند. زیرا اگر مسائل به طور منحرف در صدا و سیما مطرح شود، می تواند مشکلاتی به بار آورد. و اگر مسائل به صورت صحیح انجام گیرد، حلال مشکلات است.

صحیفه امام، ج 17، ص: 234

بیانات [خطاب به رئیس دادگاه عالی قضات شرع (انطباق احکام قضایی با شرع)]

زمان: صبح 20 دی 1362/ 6 ربیع الثانی 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: لزوم انطباق احکام قضایی با ضوابط شرعی

حضار: کریمی، سید جعفر (رئیس دادگاه عالی قضات شرع)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

... قضات محترم دادگاههای کشور باید با جدیت به کار خودشان ادامه دهند و دقت نمایند برخوردها و احکام صادره بر وفق ضوابط شرعی و مقررات قانونی باشد. و در حفظ حقوق شرعی و قانونی مراجعین کمال احتیاط مراعات شود.

صحیفه امام، ج 18، ص: 294

 

نامه [به هیأت امنای مسجد سید الشهدا (ارجاع امر تعیین متولی مسجد به آقای مهدوی کنی)]

زمان: 20 دی 1366/ 19 جمادی الاول 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: ارجاع امر تعیین متولی مسجد سید الشهدا به آقای مهدوی کنی

مخاطب: مهدوی کنی، محمد رضا و هیأت امنای مسجد سید الشهدا

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم . محضر مبارک رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی- ادام اللَّه عزکم.

پس از درود و سلام به عرض حضرت عالی می رساند، نظر به اینکه تولیت مسجد جدید التأسیس حضرت سید الشهدا (ع) به عهده مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد حسین دانش آشتیانی- رحمة اللَّه علیه- بوده است، لذا متمنی است طبق وقفنامه، موافقت آن حضرت را با متولی دیگری که مورد وثوق معظمٌ له می باشد اعلام فرمایید. خداوند وجود مبارک حضرت عالی را تا ظهور حضرت ولی عصر بر سر مستضعفین جهان محفوظ دارد. ان شاء اللَّه.

و من اللَّه التوفیق. هیأت امنای مسجد حضرت سید الشهدا (ع)

بسمه تعالی. مراتب فوق مورد تأیید است و هیأت امنا، حجت الاسلام آقای حاج سید علی اکبر حسینی را پیشنهاد می دهند. هر طور که صلاح می دانید نظر شریف را مرقوم فرمایید.

10/ 10/ 66- مهدوی کنی ].

بسمه تعالی

هر طور که جناب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی- دامت افاضاته- صلاح دانستند عمل نمایند و صلاحدید ایشان مورد موافقت این جانب می باشد. ان شاء اللَّه موفق باشید.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 20، ص: 454

 

پیام [به کارکنان صنعت  نفت  (تجلیل از کارکنان مراکز صنعتی در امر بازسازی)]

زمان: 20 دی 1367/ 2 جمادی الثانی 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: تجلیل از تلاش کارکنان صنعت نفت و دیگر مراکز تولیدی و صنعتی در امر بازسازی

مخاطب: کارکنان صنعت نفت و دیگر بخشهای صنعتی و تولیدی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

ملت بزرگ و شریف ایران در دوران مبارزه و پیروزی انقلاب، و نیز از آغاز جنگ تا کنون، شاهد صداقت و تلاش و مجاهدات کارگران عزیز و مسئولین محترم صنایع و کارخانجات، خصوصاً عزیزان شرکت و صنعت نفت، بوده است که بحق در حساسترین شرایط، شایسته ترین خدمات را به انقلاب و میهن اسلامی نموده اند. ارزش مبارزه آنان با رژیم طاغوتی شاه در اعتصاب و بستن شیرهای نفت به روی بیگانگان و وارد کردن ضربه قاطع بر آنان فراموش نخواهد شد. اما مهمتر از آن اینکه در طول جنگ تحمیلی، علی رغم احتمال خطرات فراوان و بمبارانهای مکرر مراکز صنعتی و نفتی، مسئولین و کارگران متعهد و دلسوز انقلاب با تکیه بر ایمان به خدای بزرگ و اعتماد به نفس هیچ گونه سستی به خود راه نداده، و با اراده ای محکم آبروی انقلاب را حفظ نموده و اسلام و ایران را سرافراز نمودند، و در سخت ترین مواقع و شرایط تولید و صادرات نفت را در بالاترین حد نیاز حفظ، و علاوه بر ترمیم مراکز آسیب دیده، در اعماق آبها و دل دریاها و بستر زمینها و قلل کوهها به توسعه این صنعت مهم و اکتشاف ادامه دادند، که برای بسیاری از صاحبنظران امور شگفت آور است؛ چرا که در اوج حملات بی وقفه دشمنان، حتی یک روز هم تولید و صادرات نفت این کشور قطع نگردید. این نیست جز عنایت پروردگار و توجه حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- و عشقی که در دل این عزیزان، همانند عشق بسیجیان به دفاع مقدس، نهفته است. من موارد متعددی از تلاش و مجاهدات این هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاویر دیده ام. و اطمینان دارم که اگر عشق به خدا و مکتب نبود، هیچ گاه آنان حاضر نمی شدند در مراکز و کارخانجات و پالایشگاههایی که محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتشزا بوده اند، به کار خود ادامه دهند. آفرین بر شما کارگران و کارفرمایان و متفکرینی که آتش دنیا را به خاطر جلب رضایت حق بر خود خریدید.

من ضمن تشکر از گردانندگان صنایع کشور، خصوصاً صنعت نفت و گاز، از همه آنان می خواهم که با تلاش خود به دنیا ثابت کنند که می توانند با فکر و تلاش خود چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت درآورند. و ان شاء اللَّه آنها با مژده راه اندازی کامل صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در آینده ای نه چندان دور، چشم و دل مردم ایران را روشن و شاد خواهند کرد. شما با تلاش در این امر مقدس به جهانیان ثابت خواهید کرد که فشارهای اقتصادیِ پس از جنگ، ما را به هیچ کشوری وابسته نخواهد کرد. ضد انقلاب داخل و خارج و استعمار چپ و راست در تمامی زمینه ها تبلیغ می کنند که فشارهای اقتصادی پس از جنگ، کمر نظام نوپای اسلامی را خواهد شکست. باید آنها این آرزو را به گور ببرند.

مردمی که در زیر بمبارانها و در تمامی مصائب، خود را برای یک مبارزه طولانی آماده کرده اند هر گز حاضر نیستند کوچکترین نرمشی در مقابل جهان استکبار داشته باشند. این از بدیهیات است که نارساییهای پس از جنگ بسرعت برطرف نمی شود و چند سالی وقت لازم است تا کمبودها برطرف شود. عزیزانی که در کارخانه های وابسته به صنایع سبک و سنگین و نفت و گاز و معادن و نیرو و پست و تلگراف و تلفن و راه و ترابری و سایر مراکز کار می کنند خدا را در نظر بگیرند، و گوش به تبلیغات دشمنان ندهند، و استوار و مقاوم در راه اندازی چرخهای اقتصادی و صنعتی کشور کوشش نمایند.

امروز دنیا اعمال ما و شما را زیر ذره بین گذاشته است تا ببیند چکاره ایم و چقدر توان مقابله با مشکلات را داریم. امروز پدر پیر شما خمینی از تمامی شما کارگران و صنعتگران و متخصصان می خواهد که با تمام قدرت مواظب باشید که دوباره مردم ما گرفتار ابرقدرتها و قدرتها نشوند. مشکلات پس از جنگ یکی پس از دیگری رخ می نمایاند، و نظام نوپای ما ان شاء اللَّه در مقابل آنها چون کوه ایستاده است؛ و مردم عزیز زیر فشار چرخهای زندگی و اقتصادی همان گونه که تا به حال برای خدا و دین او مقاومت کرده اند، بعد از این نیز با تمام توان استقامت می کنند؛ و الّا همه زحمات این سالیان پر درد و اضطراب و افتخار از بین خواهد رفت. هوشیاری مردم در وضع فعلی یکی از عوامل پیروزی آنان بر باطل است. و مردم تصور نکنند ایادی نفوذی استکبار و امریکا دست از شیطنت برداشته اند، در هر جا و در هر مقوله ای احتمال حضور و کارشکنی آنان هست. باید با دقت مراقب بود که نکند دستی در کار باشد که تبلیغ کند جنگ تمام شد و وضع کشور فرق نکرد. مگر آثار جنگ ظرف یکی- دو سال تمام می شود؟ من دست و بازوی همه کسانی که بی ادعا و مخلصانه درصدد استقلال و خودکفایی کشورند را می بوسم. باز سفارش می کنم که به خدا متکی باشید و برای همیشه زیر بار شرق و غرب نروید. مردم باید تصمیم خود را بگیرند: یا رفاه و مصرفگرایی و یا تحمل سختی و استقلال. و این مسأله ممکن است چند سالی طول بکشد، ولی مردم ما یقیناً دومین راه را، که استقلال و شرافت و کرامت است، انتخاب خواهند کرد.

ضرورتی به گوشزد کردن اهمیت نفت در معادلات جهان و اقتصاد بین الملل و نیز نقش عظیم صنعت نفت و انرژی را در کشورها و سیاستها نمی بینم. ان شاء اللَّه مسئولین امر با توجه کافی و بصیرت و دقت از این گنجها و ذخایر سیال خدادادی پاسداری نمایند، و در توسعه و استفاده هر چه بیشتر و بهتر آنها تلاش نمایند، و در تأمین نیازهای جامعه و پابرهنگان و اولویت دادن به مناطق محروم موفق باشند. خداوند تعالی این روحیه مقدس سربازی و فداکاری را در کلیه کارگران و کارمندان و متخصصان تا رسیدن به استقلال و خودکفایی کامل حفظ فرماید. خداوند شهدای عزیزشان را غریق الطاف و عنایت خود فرماید؛ و به جانبازان شفا دهد؛ و مفقودین و اسرا را به وطن و آغوش خانواده های عزیز خویش برگرداند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

20/ 10/ 67

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 21، ص:231- 233



. انتهای پیام /*