کد مطلب: 2884 | تاریخ مطلب: 16/10/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 16 دی ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  16 دی ماه

وصیتنامه [و تعیین وصی در امور وجوه شرعیه ]16 دی 56

پیام [به ملت ایران در اعلام روز نهم صفر به عنوان عزای عمومی ]16 دی 57

پیام [به اعتصاب کنندگان مطبوعات برای پایان اعتصاب ]16 دی 57

مصاحبه [با تلویزیون آلمان در بیان اینکه اسلام دین مترقی است ]16 دی 57

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون آلمان (هدف، تشکیل جمهوری اسلامی)]16 دی 57

گفتگو [با عده ای از ارمنیهای مقیم فرانسه درباره آینده ارامنه در ایران ]16 دی 57

سخنرانی [در جمع فرماندهان ارتش (عمل به وظایف- تبلیغات علیه انقلاب ایران)]16 دی 58

سخنرانی [در جمع جانبازان و پرستاران آنها (اظهار همدردی- کارشکنیهای دشمن)]16 دی 58

سخنرانی [در جمع بانوان «مکتب هجرت»؛ (هجرت از نفسانیت)]16 دی 58

سخنرانی [در جمع اعضای هیأت دولت (خدمتگزاری دولت و اطلاع رسانی صحیح)]16 دی 59

نامه [به خانم مهدی یار (وجوه شرعی- قبول هدیه ایشان)]دی 60

سخنرانی [در جمع فرماندهان نظامی ارتش و سپاه (رمز پیروزی رزمندگان اسلام)]16 دی 61

نامه [به آقای خامنه ای (تعیین حدود اختیارات حکومت اسلامی)]16 دی 66

 

وصیتنامه [و تعیین وصی در امور وجوه شرعیه ]

زمان: 16 دی 1356/ 26 محرّم 1398

مکان: نجف

موضوع: تعیین وصی در امور مربوط به وجوه شرعی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

در روز 26 محرّم 1398 وصی خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقای حاج آقا مرتضی پسندیده و آقای حاج شیخ مرتضی حائری و آقای حاج سید محمد باقر سلطانی و آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری- دامت برکاتهم- را در امر وجوهی که در قم یا سایر بلاد ایران نزد وکلای این جانب است و به حساب این جانب اخذ شده است و حضرت آقای پسندیده مطلع هستند- به حَسَب غالب- تمام این وجوه باید با نظر آقایان محترم به مصرف شرعی برسد، و احدی از وَرَثه یا غیر آنها حقی در آن ندارند و نمی توانند مزاحمت با اوصیای محترم نمایند. و اگر بعض از اوصیا مانعی داشته باشند که نتوانند تا آخر قیام به امر کنند، بقیه کس دیگر را که مورد قبول و موجّه است تعیین نمایند؛ و اگر بعضی غایب بودند دیگران قیام به امر نمایند. تکلیف وجوهی که در نجف است تعیین نموده ام. از خداوند تعالی سلامت و سعادت حضرات آقایان را مسألت می نمایم. و امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 3، ص: 295

 

پیام [به ملت ایران در اعلام روز نهم صفر به عنوان عزای عمومی ]

زمان: 16 دی 1357/ 7 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: اعلام روز نهم صفر به عنوان عزای عمومی- اطاعت از شاه جرم است

مخاطب: ملت ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

به عموم ملت شجاع و بیدار ایران- ایدهم اللَّه تعالی- هشدار می دهم که بار دیگر توطئه خطرناک از طرف عمال شاه خائن و طرفداران غارتگران بین المللی در دست اجراست تا رژیم منحط شاهنشاهی را حفظ و شاه را به قدرت شیطانی رسانده به غارتگری نفتخواران و سلطه اجانب ادامه دهند. اینان می خواهند با پایمال نمودن خون شهیدان راه خدا و وطن، کشور ما را با نیرنگهای گوناگون زیر یوغ استعمار و سلطنت دیکتاتور پهلوی نگه دارند. اینان می خواهند از شاهِ در حال نزع و سقوط، یک دیکتاتور خون آشام با قدرت سابق بسازند و به ما تحمیل کنند. اینان می خواهند با بعضی کارهای جزئی و فریبنده، مثل آزادی مطبوعات و وعده انحلال ساواک و تظاهر به دین مبین اسلام، قدرت را به شاه جانی برگردانند تا در خدمت اجانب، هستی کشور را به غارت داده و به نسل و حَرْث  رحم نکنند و اسلام و مذهب را برای همیشه سرکوب کنند. به ملت ایران هشدار می دهم که اینان از قدرت اسلام و ملت شجاع ایران و روحانیت بیدار مطلع شده اند و توطئه ای در دست اجراست تا این قدرتهای الهی را سرکوب کنند.

ملت آگاه ایران! شجاعانه مبارزات خود را ادامه دهید که اگر لحظه ای غفلت کنید تمام خونهایی که در راه اسلام و آزادی داده اید هدر می رود، و چنان ضربه ای به شما وارد می کنند که نفسهایتان قطع و فریادهای حقتان در گلو شکسته شود. من به عموم ملت دلیر اعلام می کنم که رژیم سلطنتی، غیر قانونی و مجلسیْن، غیر ملی و غیر قانونی و حکومت غاصب، غیر قانونی و یاغی است. اطاعت از این دستگاه، اطاعت از طاغوت و حرام است. اطاعت از شاه مخلوع و دولت یاغی، جرم است در قانون، و حرام است در شرع. آیا ملت و قوای انتظامی می دانند که به حسب اطلاع مطبوعات خارجی، شاه در آستانه خروجش تنها بیش از هزار میلیون لیره انگلیسی از ایران خارج کرده است، و حساب دیگر پولهای خارج شده او با خداست. اینک چند مطلب را لازم می دانم تذکر دهم:

1- کارمندان وزارتخانه ها، وزرای فاسد غیر قانونی را نپذیرند و از آنان اطاعت نکنند؛ و در صورت قدرت به وزارتخانه ها راه ندهند که این امرْ تکلیف شرعی آنان و خدمت به کشور و ملت است؛ و اطاعت از آنان مخالفت با ملت و اسلام است.

2- ملت از دادن مالیات- مطلقاً- و از دادن پول آب و برق و تلفن خودداری کنند و از آنچه اعانت به دولت است احتراز کنند که اعانت به دولت غاصب، حرام و موجب غضب خداوند است.

3- علمای اعلام بلاد و خطبای محترم و طلاب غیور، قضات و وکلای محترم دادگستری، اساتید محترم دانشگاه و دانشگاهیان، بازاریان، اصناف، کارگران، کشاورزان، سیاسیون محترم و سایر اقشار ملت، مخلوع بودن شاه و غیر قانونی بودن مجلسین و دولت را اعلام فرمایند؛ که اگر سستی کنند ممکن است توطئه بر ضد کشور و ملت به نتیجه برسد که همگی مسئول آن خواهیم بود؛ و باید همه بدانیم که در این روز حساس همه مسئول خدای بزرگیم.

4- فروشندگان مواد غذایی از گرانفروشی خودداری کنند که این عمل مخالف رضای حق تعالی است، و در این موقع حساس و گرفتاری مردم ضربه ای است بر پیکر نهضت اسلامی.

5- از کمک به کارگران و کسبه صنفی که بر اثر اعتصابات ضرر کرده اند، غفلت نشود و از وجوه شرعیه مجازند به آنان کمک نمایند.

این جانب روز دوشنبه نهم صفر 99 را برای شهدای مشهد و قزوین و کرمانشاه و سایر بلاد، روز عزای عمومی اعلام می کنم؛ و از خداوند تعالی مسألت می کنم که این روز را آخرین روز عزای ملت شریف قرار دهد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 5، ص:350- 351


پیام [به اعتصاب کنندگان مطبوعات برای پایان اعتصاب ]

زمان: 16 دی 1357/ 7 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: پایان اعتصاب در مطبوعات کشور

مخاطب: اعتصاب کنندگان مطبوعات

بسمه تعالی

از اعتصاب کنندگان محترم مطبوعات که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند، تشکر می کنم. و اکنون که دولت غیر قانونی جدید مدعی برداشتن سانسور است، آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیر قانونی معلوم شود. مقتضی است سایر اعتصاب کنندگان محترم به اعتصاب خود ادامه دهند، که امید است پیروزی نزدیک باشد، ان شاء اللَّه تعالی.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 5، ص: 352


مصاحبه [با تلویزیون آلمان در بیان اینکه اسلام دین مترقی است ]

زمان: 16 دی 1357/ 7 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: اسلام، دین مترقی- مستشاران امریکایی را تحمل نمی کنیم

مصاحبه کننده: خبرنگار تلویزیون آلمان

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، شما اغلب اظهار داشته اید که هیچ مصالحه ای با رژیم شاه نباید بشود و پس از رفتن شاه یک جمهوری اسلامی باید تأسیس گردد. منظور شما از این مطلب چیست؟ آیا حکومتی محافظه کارانه بر پایه ایده آلهای مذهبی؟ آیا یک رژیم مترقی که در مقابل جهان و نفوذهای دنیا باز است؟ یا یک حکومت کمونیستی و یا سرمایه داری؟ و نظرتان راجع به کوششهای اجتماعی که در دوران حکومت شاه شده است چیست؟]

جواب: اما اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است، و آن رژیمی که ما می خواهیم تأسیس کنیم یک چنین رژیمی است و با این رژیمهایی که الآن هستند تفاوت دارد. احکام اسلام احکامی است که بسیار مترقی است و متضمن آزادیها و استقلال و ترقیات. و اما کارهایی که شاه کرده است اکثراً مخالف با مصالح ملت بوده است. شاه برای ملت قدمی برنداشته است بلکه همه کارها و یا اکثر کارهایی که کرده است ملت را رو به انحطاط و ورشکستگی کشانده است.

[آیا حضرت عالی قادر خواهید بود که جمهوری اسلامی را در کوششهای شاپور بختیار برای تشکیل دولت جدید ایران ببینید و شروع کنید؟ یا سیاستمدار دیگری هست که شما ترجیح می دهید؟ البته همه اینها با فهم این معناست که شاه کشور را ترک کرده باشد]

- ما رجال امینی که سیاستمدار باشند، در ایران داریم و حکومت ما به وسیله امنای ملت و کارشناسان تشکیل می شود. و البته خوب می دانیم که با گرفتاریهای بسیار اقتصادی و سیاسی و نظامی روبه هستیم ولی به اتحاد عظیم ملت خیلی امید است برای حل تمام این مشکلات.

- [حضرت آیت اللَّه، حیطه نفوذ شما تا چه حد است؟ بخصوص در میان ملّاها و آیت اللَّه های دیگر و سایر رهبران مذهبی؟ آیا شما ترس از این ندارید که اتحاد و وحدت کنونی که بین مخالفین شاه است پس از رسیدن به قدرت در هم بشکند؟ آیا شما برای دخالت مستقیم در امور جنبش خیال دارید به ایران برگردید؟ آیا در نظر دارید، و یا داشتید، که مردم را به جنگ مسلحانه داخلی بخوانید؟]

- من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنان می دانم و چون مصالح آنها را می خواهیم و آن چیزی که ما مطرح می کنیم همان خواسته های ملت ایران است، از این جهت از ما نصایح را قبول می کنند. و اما احتمال اختلاف گروههای سیاسی بعد از پیروزی غیر قابل اجتناب است ولی در مقابل ملت- که اکثریت تامه قریبِ به اتفاق دارند- اختلاف گروهها مورد اعتنا نیست.

[درباره خارجیان که در ایرانند حضرت آیت اللَّه چه نظری دارند؟ مخصوصاً امریکایی ها؟ و از طرف دیگر همین طور در مورد نفوذ روسها در ایران چه نظری دارید؟ نظرتان راجع به صدور نفت به خصوص به کشورهای اروپا و آلمان غربی چیست؟ پس از اینکه مردم شما قدرت را به دست گرفتند چه اتفاقی برای شرکت آلمان در صنایع ایران رخ خواهد داد؟]

- اما راجع به خارجیها؛ آنهایی که مشغول کارهای عادی هستند به شغل خودشان ادامه می دهند، و اما آنهایی که دخالت در مملکت ما می خواهند بکنند- مثل مستشارهای امریکایی- آنها را نمی توانیم تحمل کنیم.

[آیا فلسطینی ها هیچ تماسی با حضرت عالی داشته اند؟ و اگر داشته اند این تماس به چه صورت بوده است و چه نوع کمکهایی شده است؟]

- هیچ تماس سیاسی در کار نبوده است و هیچ کمکی به ما نشده است.

صحیفه امام، ج 5، ص:353- 354

 

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون آلمان (هدف، تشکیل جمهوری اسلامی)]

زمان: 16 دی 1357/ 7 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: هدف، تشکیل جمهوری اسلامی- امریکا، انگلیس، شوروی: دشمن شماره یک

مصاحبه کننده: خبرنگار رادیو- تلویزیون آلمان، کانال 1

سؤال: [آیا اگر چنانچه دولتی به ریاست بختیار روی کار بیاید، شما این دولت را حمایت می کنید، اگر شاه بپذیرد که برای موقت هم که شده از ایران خارج بشود؟]

جواب: هیچ دولتی را با بودن رژیم سلطنتی قبول نخواهم کرد. هدف، تشکیل جمهوری اسلامی است و برای من از روز روشن تر است که با وضع فعلی در آینده ای نزدیک به آن خواهیم رسید.

[ناظرین خارجی نرمشی در سیاست حضرت عالی در طی هفته گذشته مشاهده کردند. آیا به نظر حضرت عالی به هم خوردن اوضاع اقتصادی ایران، کافی برای سقوط رژیم شاه هست؟ یا اینکه تصور می فرمایید که روشهای قهرآمیز دیگری باید تعقیب بشود؟]

- به نظر می رسد که همین نحو مبارزات برای سرنگون کردن شاه از تختش کافی خواهد بود.

[بعضی از متخصصین امریکایی در ایران احساس می کنند که گزارشهایی که به مقامهای امریکایی در مورد ایران داده شده اشتباه بوده و این اشتباهات در اثر عدم تماس آنها با مخالفین شاه بوده است. آیا این مسأله به این علت بوده است که امریکا توجه خاص بیش از اندازه نسبت به موقعیت سیاسی و استراتژیکی ایران داشته است یا اینکه افتراقات عمیق فرهنگی بین دو کشور علت این جریان بوده است؟]

- در هر صورت مورد تعجب من است که دولت امریکا ادعا می کند که اشتباه واقع شده است یا تماس نداشته است! یک دولت مقتدری مثل دولت امریکا لا بد با همه- به تمام ابعاد- تماس داشته است و افراد امریکایی در ایران همه جهات را ملاحظه کرده اند. شاید این اشتباه کارتر هم مثل ادعای اشتباه شاه باشد.

[روزنامه های خارجی در اینجا گزارش داده اند که ایرانی ها تنفری نسبت به امریکایی ها و انگلیسی ها دارند؛ این نقل قول درست است یا غلط؟ چه دلیلی برای این تنفر وجود دارد؟]

- دقیقاً صحیح است! دولتهای امریکا و انگلیس آن قدر به ملت ما فشار آورده اند و اشخاص جنایتکار را تأیید کرده اند که کم کم موجب تنفر ملت ما شده است. البته شوروی هم دست کمی از آنها ندارد. من بارها توصیه کرده ام که دست از پشتیبانی دولت و شاه ایران بردارید و کاری نکنید که ملت ایران نسبت به ملتهای انگلیس و امریکا که در مقابل این روش دولتهای متبوعشان سکوت کرده اند بدبین شوند. و ما فعلًا امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شماره یک مردم خود می دانیم؛ البته امریکا از همه بدتر است.

صحیفه امام، ج 5، ص:355- 356

 

گفتگو [با عده ای از ارمنیهای مقیم فرانسه درباره آینده ارامنه در ایران ]

زمان: 16 دی 1357/ 7 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: آینده ارامنه در جمهوری اسلامی

مخاطب: عده ای از جوانان ارمنی مقیم فرانسه

سؤال: [نماینده گروه: ما دو نفر لبنانی و بقیه فرانسوی هستیم. قبل از هر چیز می خواستیم پشتیبانی خودمان را از مردم ایران و خوشحالی را از اینکه مورد قبول واقع شد که خدمتتان برسیم اعلام کنیم ]

جواب: ان شاء اللَّه موفق باشید. در ایران ما هم ارامنه زیادند. در آنجا هم آنها مشغول به زراعت و کسبند.

[یک سال و نیم است که یک روزنامه ای را ارمنی های مقیم فرانسه چاپ می کنند و از بدو تأسیس این روزنامه تا به حال، وقایع ایران را دنبال کرده اند و رهبری شما را در طی نهضت اخیر به وضوح مطالعه کرده اند و می خواستند اگر اجازه بفرمایید چند سؤال از خدمتتان بکنند:

شما طی بیاناتتان فرمودید که حکومت جمهوری اسلامی بنا خواهید کرد. آیا ممکن است بفرمایید موقعیت ارامنه در حکومت اسلامی آینده چگونه خواهد بود؟ با در نظر گرفتن اینکه ارامنه مسیحی هستند؟]

- بله؛ ارامنه که در آنجا هستند سابقه دارند و همیشه اینها وضعشان مثل سایر مردم بوده که در ایران بودند و مشغول زراعت و کسب و کارند. بعدها هم آنها از همه آزادیها بهره مند خواهند بود و با آنها با کمال عدالت رفتار خواهد شد.

[معذرت می خواهم از اینکه مجدداً این سؤال را مطرح می کنم: ارمنی های دنیا از خودشان می پرسند که آیا در حکومت اسلامی آینده ایران، ارامنه در اجرای مذهب خودشان و آیین مذهبی خودشان و در داشتن مدارسشان و در صحبت کردن به زبان ارمنی مجاز خواهند بود؟]

- مجازند، مجازند.

صحیفه امام، ج 5، ص: 357

 

سخنرانی [در جمع فرماندهان ارتش (عمل به وظایف- تبلیغات علیه انقلاب ایران)]

زمان: 16 دی 1358/ 17 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: عمل به وظایف- تبلیغات علیه انقلاب ایران

حضار: فرماندهان ارشد ارتش

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

مسئولیت خطیر متصدیان در نظام اسلامی

شما امروز از قوای انتظامی جمهوری اسلامی هستید، با دیروزتان فرق دارد. دیروز خواه ناخواه از رژیم طاغوت بودید و حالا از رژیم اسلام هستید، و بین این دو تا همان طوری که به حسب واقع فرق دارد: یکی رژیم شیطان است، یکی رژیم اللَّه. باید آنهایی هم که منتسب به این دستگاه هستند با آنهایی که پیشتر بود فرق کند. فرق این است که امروز باید همه گروههایی که مربوطند به جمهوری اسلامی، چه دولت و دستگاههای اداری و چه ارتش و ژاندارمری و شهربانی و پاسدارها، و اینها که قوای انتظامی هستند که اینها اشخاصی هستند، گروههایی هستند که بِالاصاله مربوط به جمهوری اسلامی هستند.

اینها باید اعمالشان هم، افعالشان هم، عقایدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهوری اسلامی. آن اخلاقی که سابقاً مثلًا بعضیها داشتند که مناسب بود با طاغوت، اگر خدای نخواسته از او در نفوس، آثاری هست، این آثار را باید مجاهده کنند تا زدوده بشود. یعنی الآن شما آقایان مسئولیت زیاد دارید و عملتان هم یک عمل شریف است.

عمل شریفی است که اسکلت جمهوری اسلامی بسته به وجود شماهاست. مسئولیتتان زیاد است. برای اینکه اگر سابق یک کاری از شما خدای نخواسته انجام می گرفت می گفتند در رژیم طاغوتی است، باید این جوری باشد. ما اگر حالا خدای نخواسته یک مسئله ای که بر خلاف رویّه اسلام است انجام بگیرد گفته می شود که ارتش اسلامی هم همین است. و شما می دانید که قلمها و زبانهای خائنی هستند و با آن چشمهای خیانتکار مراقب هستند که یک [بهانه ای ] پیدا بکنند از یک گروهی، از گروههای اسلامی و این را زیادش کنند، و کم کم برسانند به اینکه خوب، این رژیم هم رژیم طاغوتی است مثل آن رژیم. همین امروز صبح من در یک مجله ای که مربوط به بختیار بود اینجا آورده بودند من دیدم. دیدم که ایشان همین را می گوید که این رژیم هم یک رژیم طاغوتی است و مشغول چپاولگری و مشغول کذا هستند. و در یکی از نوشته ها هم بود که الآن در ایران بعضی جاها حکومت نظامی است، برای اینکه مردم از این رژیم برگشتند و حالا دارند با فشار و زور و با [اسلحه ] مردم را دارند رام می کنند. خوب، اینها چیزهایی است که در خارج ایران اینها منعکس می کنند. حالا که چیزی دستشان نیست این طور می گویند. اگر یکوقت یک بهانه ای دستشان بیاید که ما آن طور که باید عمل کنیم عمل نکنیم، این بهانه اسباب این می شود که آن قلمهایی که می خواهند بشکنند این نهضت را و نمی توانند ببینند که یک رژیم اسلامی در کار هست، آنها مشغول فعالیت می شوند و آلوده می کنند این نهضت را. ما باید این مکتب خودمان را حفظش بکنیم. یعنی الآن مکتب اسلام دست ماها و شماست و این مکتب باید محفوظ باشد. ماها کاری نکنیم که به مکتبمان ایراد بگیرند و آنهایی که می خواهند ایراد بگیرند به مکتب ایراد می گیرند، برای اینکه با مکتب بدند. یک مکتبی که می بینند این قابل دوام است، وقتی هرج و مرج بود و مکتبی تو کار نبود، آن چیزی نبود، اما اینها یک مسئله مکتبی دارند، می بینند هست و قابل دوام، به مکتب ایراد می گیرند. و ما موظفیم که این مکتب را حفظش کنیم که اگر حفظش نکنیم آسیب برمی دارد. باید کاری بکنیم که آسیب برندارد و آن کار این است که اگر چنانچه در هر جا هستیم به وظایفی که آنجا هست عمل کنیم. اگر یک کشوری همه اشخاصی که در آن هستند وظیفه شناس بودند و به آن وظیفه و کاری که به او محول است، خوب انجام بدهد، آن کشور زود اصلاح می شود. اگر ارتش افرادش وظیفه شناس باشند، یعنی بدانند که این وظیفه این است، خصوصاً حالا که برای اسلام است، وظیفه اسلامی این است، و اگر ژاندارمری هم همین طور و پاسدارها هم همین طور، پاسبانها هم همین طور، این زود اصلاح می شود، و اگر چنانچه خدای نخواسته زیر بار وظیفه نخواهند بروند، خیال کنند که حالا که آزادی شد هر کاری آدم دلش بخواهد بکند، هر کاری از دستش آمد، هر کاری بکند، روی وظایف عمل نکند، این منتهی به هرج و مرج می شود و آسیب می بیند.

آنها الآن در صددند که اثبات کنند به خارج که ایران استقرار ندارد، ایران هرج و مرج است، و می خواهند اگر یکوقت بخواهند یک دخالتی بکنند افکار عمومی دنیا را مهیا کرده باشند برای آن کار. الآن مشغول همین هستند و همه تبلیغاتشان برای همین معناست که منعکس بکنند که ایران الآن به وضع هرج و مرجی دارد می گذرد، در هیچ جا یک نظمی نیست، در هیچ جا وظیفه شناسی نیست در هیچ جا؛ هر که هر کاری دلش می خواهد، بکند. این برای ما بسیار وظیفه آور است. برای ما بسیار سنگین تمام می شود که ما را جوری معرفی بکنند در دنیا که به آنها حق بدهند که با قوای انتظامی بیایند و برای تربیت ما- کأنّه ما یک جمعیتی هستیم که تربیت نداریم، یک جمعیتی هستیم که هرج و مرج طلبیم، یک جمعیتی هستیم که نظمی تو کارمان نیست و لا علاج باید یک قیمی بیاید برای اینکه ما را تربیت کند. این دردناک است برای یک کشوری که نهضت اسلامی کرده. از این جهت وظیفه، اسلامی است و سنگین، ولی باید عمل کرد. ان شاء اللَّه خداوند شما را تأیید کند. موفق باشید. و من امیدوارم که سالم و سعادتمند و با قدرت جلو بروید، که ان شاء اللَّه پیروز هستید.

صحیفه امام، ج 12، ص:53- 55


سخنرانی [در جمع جانبازان و پرستاران آنها (اظهار همدردی- کارشکنیهای دشمن)]

زمان: ظهر 16 دی 1358/ 17 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: اظهار همدردی با جانبازان انقلاب- مخالفتها و کارشکنیهای دشمنان انقلاب

مناسبت: هفته معلولان و مصدومان

حضار: معلولان و مصدومان انقلاب شهرستانها و پرستاران آنان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

اظهار تألم در معلولیت جانبازان انقلاب

خداوندا! تو می دانی که من در چه حالی هستم که این منظره را می بینم. من چطور این منظره هایی که برادرهای ما، خواهرهای ما، بچه های ما، برای اسلام اعضای خودشان را از دست داده اند، سلامت خودشان را از دست داده اند، چطور این منظره ها را من تحمل کنم؟ من چطور این بچه را که اینجا ایستاده و معلول است، در اول بچگی معلول شده است، ما چطور تحمل کنیم؟ خدایا! آنها که برای ما این مصیبتها را بار آوردند به جزای خودشان برسان. خدایا! این ابرقدرتها که برای رسیدن به قدرت، و لو چند سالی دیگر، این جنایتها را در دنیا به بار می آورند تأدیبشان کن. با دست قدرت خود آنها را به جای خودشان بنشان. برادرهای من، خواهرهای من، بچه های عزیز من، می دانم که شما در رنج هستید. و من هم شریک شما در رنج هستم. من هم مثل یک برادری که برادرش و خواهرش در رنج است، مثل یک پدری که اولادش در رنج است، من هم شریکم با شما در رنج. لکن آنچه که رنجها را آسان می کند آنچه که دردها را تخفیف می دهد، آنچه که بر همه ما آسان می کند این مسائل را، این است که این امور برای خدا انجام گرفت. شما برای خدا قیام کردید و برای خدا مجروح شدید و بسیاری از برادرها و خواهرهای شما هم برای خدا مقتول شدند. آن چیزی که برای خدا از دست دادید جایی نمی رود، پیش خدا محفوظ است. دنیا وسیله است برای عالَمهای دیگر، و خداوند برای شما مهیا می کند مقامهایی که اگر دیگران ببینند آنها هم آرزو می کنند که مثل شما بودند.

ملت ما الآن در حال حرکت است، باز به منزل نرسیده است. انقلاب ما در حال رشد انقلابی است لکن به مقصد نرسیده است. ملت ما با مشکلاتی روبه هست که باید با قدرت و با هم پیوستگی و با حفظ ایمان و تصمیم [و] اراده، این مشکلات را بر کنار بزند.

مشکلات سابق زیاد بود و با قدرت شما ملت عزیز عقب رفت و حل شد. مشکلات دیگری هم که هست ان شاء اللَّه حل خواهد شد. این اموری که واقع می شود و از اول تا حالا واقع شده است، از اشخاصی واقع می شود که نمی خواهند ببینند نهضت ما به ثمر رسیده است، و نمی خواهند بگذارند که به ثمر برسد. اینها اشخاصی هستند که قدم به قدم با این نهضت مخالفت کردند و کارشکنی کردند، و حالا هم که قضیه تعیین رئیس جمهور در دست اجراست، باز مشغول همان توطئه ها هستند و نمی خواهند رئیس جمهور تعیین بشود. و بعد هم که شکست در اینجا خوردند و رئیس جمهور تعیین شد، راجع به تعیین وکلا باز همین بساط هست. شما مهیا بشوید. ملت ما مهیا باشند که در هر قدمی که برای اصلاح و برای پیشبرد اسلام و نهضت اسلامی برمی دارند، شیاطینی که نمی خواهند اسلام به ثمر برسد، و نمی خواهند جمهوری اسلامی برقرار بشود به مخالفت خودشان ادامه می دهند، عازم باشید. مجهز باشید برای اینکه مقابله کنید با این قشرهایی که مانع از رشد نهضت ما هستند. مهیا باشید که تحمل بکنید. با صبر و بردباری انقلابی تحمل بکنید این مصیبتها را. تحمل بکنید این توطئه ها را. و به پیش بروید که خدای تبارک و تعالی، با شماست. و پیروزی نصیب ملت ایران است ان شاء اللَّه.

ما چیزی نمی خواهیم، ما حرفی نداریم، الّا اینکه یک ملتی که در طول تاریخ در شکنجه و اختناق بوده است، و در این سنوات اخیر، آخر مرتبه شکنجه و اختناق و جنایتکاری و چپاولگری خارجیها و داخلیها بر این ملت سایه افکنده است، ما می خواهیم اینها نباشند. ما می خواهیم مردم ما آزاد باشند. تحت فشار و تحت سلطه دیگران و داخل و خارج نباشند. ما می خواهیم مملکتمان از خودمان باشد مستقل باشد و تحت رهبری دیگران نباشد. ما می خواهیم مخازن مملکت ما از خودش باشد. ما می خواهیم در این مملکت خودمان کار بکنیم و خودمان نتیجه کار را ببریم. ما می خواهیم یک حکومت عدل اسلامی، یک حکومت شبیه حکومتهای صدر اسلام پیدا بشود. و ما می خواهیم که ملت ما در رفاه و آسایش باشند. اینهایی که در قدم به قدم مخالفت می کنند، آنها چه می گویند؟ به اسم اینکه ما طرفدار ملت هستیم، با این مسائل مخالفت می کنند. در عین حالی که اینها مصالح ملت ماست، شما بیدار بشوید ای ملت عزیز که دشمن در کمین است و ما بین راه هستیم. ما این گردنه ها را هم باید طی کنیم، و ان شاء اللَّه دشمن را تا آخر به عقب برانیم و کشور شما مال خود شما [ست ] خداوند ان شاء اللَّه به این مجروحین، به این معلولین شفا عنایت کند و خداوند اجر و صبر عنایت کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 12، ص:56- 58


سخنرانی [در جمع بانوان «مکتب هجرت»؛ (هجرت از نفسانیت)]

زمان: 16 دی 1358/ 17 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: برترین هجرتها، هجرت از نفسانیات

حضار: بانوان «مکتب هجرت»

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

برترین هجرتها

من یک قدری حالم البته مقتضی نیست که شما را زحمت بدهم. لکن چند کلمه [صحبت می کنم ]. شما از قراری که ذکر کردند از گروه «هجرت» هستید. هجرت یک معنای بزرگی است. و از همه هجرتها [مهمتر] هجرت از خودبینی و راه افتادن از این انانیت نفس و هجرت از خود به خداست. هجرت رسول اکرم، از مکه به مدینه برای این بود که به بشر راه هجرت را، این هجرت از خود به خدا را نشان بدهد. تعلیمات انبیا برای همین هجرت است که ما از ظلمات، از تاریکیها، از خودخواهیها، از نفسانیتها، هجرت کنیم به سوی خدا و پشت کنیم به خودمان و به آمال شیطانی خودمان؛ و رو کنیم به خدای تبارک و تعالی: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ. محتمل است که همین هجرت از خانه، طبیعت باشد؛ از جهت نفس باشد. ممکن است «بیت» همین بیت نفس انسان باشد. یعنی همین طبیعت که بیت نفس است و نفس در او محبوس است. ممکن است [معنای ] آیه شریفه این باشد که کسی که از این بیت نفس خارج شد، «مهاجراً إلی اللَّه و رسوله» رو آورد به خدا و رسول، و از آن چیزهایی که وادار می کند انسان را [برای ] توجه به دنیا، توجه به آمال دنیایی، و بازمی دارد انسان را از رسیدن به خدا، از رسیدن به حقیقت این تعلقاتی که انسان دارد به دنیا، که هر انسانی تعلق  به دنیا دارد، و نفس متعلق به دنیاست، توجه به خود و آمال خودش دارد و اگر چنانچه کسی از این بیت، از این بیت ظلمانی، از این بیتی که ما را بازمی دارد از وصول به کمالات انسانی، کسی خارج بشود از این بیت و رو بیاورد به خدا، هجرت کند به سوی خدای تبارک و تعالی و رسول خدا، که آن هم هجرت به خداست، برسد تا آنجایی که «ادرکه الموت» حالا یا «ادرکه الموت»، یعنی آن موت اختیاری که از برای اولیای خدا هست که از همه آمال خودشان دست برمی دارند و فانی می شوند در حق تعالی، یا اینکه در این مهاجرتی که [می کند] ادراک موت بشود همان موت معهود، این  وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ - این دیگر هیچ- بنا بر آن احتمال اول، دیگر اجری جز اینکه خدا به او بدهد اجر دیگری را نمی خواهد. اصلًا برای او دیگر آمال و آرزویی نیست. فقط خدا را می خواهد.

شما که این اسم را برای خودتان انتخاب کردید و «هجرت» [را که ] اسم شریفی است، انتخاب کردید توجه به این داشته باشید که از زیر بار مسئولیت این اسم هم بیرون بیایید، و هجرت بکنید. توجه بکنید به اینکه این دنیا هر چه باشد می گذرد. هر چه علاقه بیشتر باشد سخت تر می گذرد. هر چه توجه به این دنیا باشد، علاقه به این دنیا باشد، سخت تر می گذرد. در عین حالی که اولیای خدا این هجرت را کرده بودند، مع ذلک آن فعالیتهایی [هم ] که برای رضای خدا و برای رساندن نفع به برادرها و خواهرها بوده است می کرده اند. این هجرت اگر ان شاء اللَّه تحقق پیدا بکند، موجب این می شود که کار انسان الهی می شود. الآن هر عملی که از ماها صادر می شود عملی است که نفس در او و خودبینی در او هست و این عمل نفسانی است، عمل شیطانی است. اگر آن هجرت حاصل بشود و مهاجر الی اللَّه و رسول انسان بشود، آن وقت تمام اعمالی که به جا می آورد اعمالی است که روحانی است؛ اعمالی است الهی. همه اعمال را به جا می آورد.

جنگ می کند، جنگش الهی است. کسب می کند، کسبش الهی است. همه کارهایی که دیگران هم می کنند انبیا هم همه آن کارهایی که دیگران می کردند کارهایی که مربوط به  معیشت بود، مربوط به زندگی بود، مربوط به اداره کشور بود، می کردند.

پیغمبر جنگ می رفتند و معاشرت با اشخاص می کردند، زندگی عادی می کردند، لکن زندگی الهی بود. چند نفر که با هم نشسته بودند فرض کنید همه یک کار را انجام می دادند، و بین آنها پیغمبر اکرم بود و اشخاصی که تبعیت مطلق از او کرده بودند بود و منافقها هم بودند و آنهایی که هجرت نکرده بودند آنها هم بودند، کار [همه ] به حسب صورت مثل هم بود: همه جنگ می رفتند، همه فرض کنید کار دیگر می کردند؛ لکن معناش با هم فرق می کرد. آن کاری که از رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله- صادر می شد با آن کاری که از یک منافق صادر می شد در صورت یکی بود؛ معناش دوتا بود. آن الهی بود؛ این شیطانی بود. آن کسی که گرفتار این ظلمتها هست کارهایش هر چه کار هم بکند، نورانیت ندارد؛ و لو کارهایی که عبادی باشند باز آن نورانیت درش نیست؛ فقط یک ادای تکلیفی است. نماز می خواند، [اما] نماز [او] یک ادای تکلیفی است که معاقب نیست برای اینکه [نگویند] چرا نخواندی. لکن نماز، او را راه نمی برد. باید این عباداتی که به جا می آوریم اینها ما را راه ببرند؛ ما را مهاجر کنند.

کوشش کنید که کارهایتان کارهای الهی باشد؛ برای خودنمایی نباشد؛ برای این نباشد که دیگران از شما تعریف کنند؛ برای این نباشد که از شما مدح و ثنا بکنند؛ برای خدا باشد. وقتی کار برای خدا باشد، آن کار نورانی است. هر مقداری از نماز را که توجه به خدا دارید، این مقدار نورانیت پیدا می کند و بالا می رود. و هر مقداری که غافل هستیم، آن مقدار نورانیت ندارد و طرف ملکوت نمی رود. همه کارها این طوری است. فرق ما بین اولیا و دیگران در صورت هیچی نیست؛ گاهی وقتها دیگران از اولیا خوش اندامتر هم بوده اند؛ در معناست فرق. فرق معنوی است. که دارند، اعمالشان با هم فرق دارد. از حیث معنویت یک ضربت علی  یَومَ الخَندَقِ أَفضَلُ مِن عِبَادَةِ الثِّقلَین .

البته آن، جهت مقابله کفر و اسلام با هم بوده لکن اگر این را یک کسی دیگر هم می کرد این طور نمی شد که افضل از عبادت ثقلین باشد. اگر کسی گرفتار نفس باشد، و لو همان عملی که از علی- علیه السلام- [از او] صادر شده بود و فتح حاصل می شد به [ضربت ] او، غلبه بر کفر هم حاصل می شد، لکن «اسمش» عبادت بود، تا برسد به اینکه از عبادت ثقلین بالاتر باشد. این یک روحی در آن عمل [هست ]، یک الهیتی هست، یک توجه به خدایی هست، که آن عمل را فضیلت می دهد و از عبادت ثقلین بالاتر می کند. دست ما از اینها کوتاه است. لکن می توانیم این قدر که یک شباهتی، یک شباهت دور، خیلی دور [داشته باشیم ]. به هر حال کارهامان از آن وسوسه های شیطانی خالص باشد. آن قدر [ها] مجاهده کنید که بتوانید این کار را بکنید. که این مقدمه هجرتی است که شما برای خودتان انتخاب کرده اید.

من امیدوارم که شما در این هجرت موفق باشید و به کمال مطلوب برسید؛ و همه با سعادت و سلامت باشید. خداوند همه تان را حفظ کند.

صحیفه امام، ج 12، ص:59- 62

 

سخنرانی [در جمع اعضای هیأت دولت (خدمتگزاری دولت و اطلاع رسانی صحیح)]

زمان: ساعت 30/ 9 صبح 16 دی 1359/ 29 صفر 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: لزوم خدمتگزاری دولت و اطلاع رسانی خدمات انجام شده به مردم

حضار: رجایی، محمد علی (نخست وزیر) و اعضای هیأت دولت

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

لزوم بیان خدمات انجام شده

من توفیق همه آقایان را از خدای تبارک و تعالی مسألت می کنم. و امیدوارم که در ضمن هم موفق باشید که خدمت بکنید به این کشور و از این حالی که داریم بهترش کنید.

و بعض مطالب که مهم است در نظرم عرض می کنم.

گرفتاری امروز ما، همین اختلافاتی است که مشاهده می شود. شما هر چه کار بکنید اگر اختلافات را کوشش نکنید که رفع بشود، کارهای شما را آن کسانی که بخواهند یک عیبی بگیرند به آن، عیب می گیرند. هیچ شکی نیست اینهایی که افتاده اند دور بازار و کوچه و این طرف و آن طرف و سمپاشی می کنند، آنها، این کارها را می کنند. و اگر شما در همان سطح بالا، این اختلافات را کوشش کنید که با عقل و تدبیر، در رفعش بسیار کوشش کنید ان شاء اللَّه یک آرامش روانی پیدا بشود، و کارها در آن آرامش زود انجام می گیرد، بهتر انجام می گیرد. این مسائلی را که به من گفتید در یک همچو اتاق محدودی، بهتر این است که هر یک از آقایان که متکفل یک امری هستند، وقتی کاری انجام می دهند بروند در رادیو بگویند و از مردم بخواهند که هر کس اشکالی دارد که مثلًا ما بر خلاف می گوییم، بیایند اطلاع بدهند. در روزنامه ها اطلاع بدهند، خودشان بیایند در محضر عمومی اطلاع بدهند که این حرفی که ما راجع به برق زدیم، راجع به اسفالت زدیم، راجع به کارهای دیگر زدیم چنانچه مردم اعتقادشان این است که این طور نیست و کاری انجام نداده است جمهوری اسلامی، بلکه عقب رفته است از زمان طاغوت، هر که این ادعا را دارد، بیاید بگوید که ما در این مواردی که داریم می گوییم که «عمل کردیم»، بیایند بگویند که نخیر، شما عمل نکردید. و اگر نیامدند و نگفتند، معلوم می شود که ما عمل کردیم. و مردم گوش ندهند به حرف اینهایی که می گویند که دولت هیچ کاری نکرده و نمی تواند هیچ کاری بکند. من نمی گویم که بعد از اینکه این را هم اعلام کردید، باز مسائل نیست اما کم می شود، در بین مردم کم می شود. و لو آنهایی که می خواهند بگویند، می گویند، اما مردم دیگر باورشان نمی آید. این سکوت شما از کارهایی که انجام می دهید، البته بعضیش را می گویند اما همه اش را نمی گویند. شما هر کدام که در هر وزارتخانه ای هستید، وزیر هر وزارتخانه ای هستید، مقیَّد باشید به اینکه کارهایتان را بگویید به مردم. آن چیزی که نباید گفت، آن عبادات شخصی آدم است که نباید بگوید. اما کارها و خدمتهایی را که شما کردید، اگر نگویید فساد دارد؛ یعنی موجب تضعیف می شود. لکن اگر به ملت بگویید، بیاید هر کسی بگوید مسائل خودش را که ما این کارها را کردیم، در تلویزیون، در رادیو اعلام کند و بعد هم اعلام کند که هر کس مخالف با این کارهایی است یعنی ما کارهایی را که کردیم، می گوید ما صحیح نمی گوییم، بیاید بگوید. هر دهی که ما برایش این کار را کردیم اگر می گوییم کردیم، اگر اینها اعتقاد دارند که نکردیم، بیایند بگویند و مقایسه ای هم بین این دو سال و این سالهای طولانی که طاغوت بوده است این مقایسه را بکنید ریز بدهید.

یک روز البته آقای باهنر راجع به مدارس گفتند که در ظرف این دو سال، نسبت به طول مدتی که آنها بودند یک ثلث، مثل اینکه ایشان گفتند که یک ثلث ما درست کردیم. در صورتی که در طول سالهای طولانی این، دو مقابل آنها زیاد بوده است. اینها یک مسائلی است که باید گفته بشود. مردم آشنا بشوند. مردم بفهمند که دولت دارد چه کارهایی برایشان انجام می دهد. آدم خدمت به یک جامعه ای بکند و بعد هم خود جامعه ندانند که خدمت چه شده است؟ البته آن دهات خودشان می فهمند. اما خوب سطح  بالاها و خصوصاً شهرستانها اینها خیلی نمی توانند بفهمند این معانی را. باید گفته بشود و هر کدامتان یک روز در هر چند وقت یک دفعه بیایید و ریز اعمال خودتان را بدهید که ما این کارها را کردیم.

و مهم در نظر من این اختلافاتی است که مشاهده می شود و ریشه خیلی زیادی هم ندارد، الّا ریشه های نفسانی. باید یک قدری این مسائل را خودتان حل کنید. در هر وزارتخانه ای اگر مثلًا اشخاصی باشند که می خواهند یک کارهای [خلافی ] بکنند، نگذارند کارها انجام بگیرد، با ملایمت، با تدبیر آنها را به وظایفشان آشنا بکنید. و اگر یک وقت دیدید که کسی است که نه، نخواهد گذاشت، خوب، تصفیه بکنید. و اگر کسانی که تصفیه شده اند اشتباه بوده است، آنها را برگردانند باز به محل خودشان تا خدمت بکنند. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه همه نقایص رفع بشود. و ان شاء اللَّه این جنگ هم بزودی تمام بشود. و آن طوری که امروز صبح هم حتی گفته شد، پیشرفت زیاد بوده است. و من امیدوارم که دنبال بشود این وضع و آرام بشود مملکت. گرچه اینها نمی گذارند به این زودی ها ما آرام بگیریم. ممکن است یک جای دیگر یک فسادی بکنند. لکن شما و ما باید مصمّم باشیم. ملت ما باید مصمّم باشد به اینکه آن چیزی را که به دست آورده از دست ندهد. ما الآن آن چیزی که به دست آوردیم، ارزشش بیشتر [از] آن مقداری است که ما از دست دادیم. با اینکه جوانهایی که ما از دست دادیم، ارزششان خیلی زیاد است، لکن برای ملتی که می خواهد مستقل و آزاد باشد، این طور ضایعات هست. و چون ملت ما همه با هم هستند، دولت را علی  حدّه از خودشان نمی دانند، و کشور را کشور خودشان می دانند، و دولت را دولت خودشان می دانند. از این جهت، کم می شود که بتواند آنهایی که بخواهند آسیب بزنند، آسیب بزنند، اگر ملت را آشنا کنید، باز نگذارید که آشنا نباشند به کارهایی که کردید، آشنا کنید به مسائل. برایشان مطالب را بگویید، بروید توی خود مردم، با آنها مسائل را در میان بگذارید که آن کسانی که مثلًا گروههایی که می خواهند نشود این جمهوری اسلامی، تحقق پیدا نکند این جمهوری اسلامی، آنها دیگر حرفهایشان مؤثر واقع نشود.

در هر صورت مثل این ملتی که الآن ما داریم، کم نظیر است، بی نظیر است. باید گفت که در جایی الآن گمان ندارم هیچ کدام از شما سراغ داشته باشید که یک ملتی با دولت خودش این طور باشد که کارها را مشترکاً انجام بدهند. سابق که طاغوت بود که هر چه می توانستند کارشکنی می کردند. هیچ همراهی تو کار نبود، برای اینکه مردم دیده بودند که دولت به فکر آنها نیست. شما باید آن طوری که به حسب واقع هم همین طور است به مردم حالی کنید که ما برای خدمت آمدیم، ادارات برای خدمت آمدند، مردم با دل راحت بیایند تو ادارات. من آن تلخیهایی که در زمان سابق بود، در زمان رضا خان بود، بعدش هم در زمان این، آن وقت آن تلخیها را زمان رضا خان خود من چون جوان بودم توی این مسائل می رفتم گاهی، که اگر یک وقت ابتلا به کلانتری پیدا می شد. آن وقت برای جاهایی هم که از اینجا می خواستند بروند فرض کنید به آذربایجان هم، باید بروند کلانتری و آنجا یک ورقه ای، چیزی بگیرند. مردم وقتی می خواستند به کلانتری بروند با یک ترس و رعب و وحشتی، کأنّه می خواهند به حبس بروند. اینها عادت نباشد در ادارات که مردم وقتی می خواهند تو اداره بروند بترسند. این بیچاره دهاتیها [چون ] سابقاً این طور بوده، حالا خیال می کنند باز هم این طور است.

حالا باید ادارات به روی مردم باز باشد، و با آغوش باز مردم را بپذیرند، دردهایی که مردم دارند بگویند به آنها، بتوانند بگویند. آنها هم کوشش کنند در اینکه حل بشود مسائلشان که مردم احساس کنند که یک دولتی است که مال خودشان است. و برای خودشان دارند خدمت می کنند. هیچ اشکال ندارد که وقتی ملت فهمید که یک جمعی دارند خدمت می کنند، و خودشان هم آن قُبّه و بارگاههایی که زمان سابق بود ندارند، آنها هم مثل مردم عادی دارند زندگی می کنند، بلکه شاید بعضشان خیلی هم کمتر باشد.

مردم وقتی ببینند به حسب فطرتشان که فطرت صحیح است. خوب، به حسب فطرت، عاشق یک همچو دولتی خواهند شد. خصوصاً که بعد از یک همچو قضایایی که در زمان سابق بوده، آن قضایای زمان سابق، خوب، خیلی از اشخاص هست که یادشان هست آن مسائل را. حالا بعد از آن قضایایی که در زمان سابق بوده، اگر دیدند یک دولتی آمده و عکس آن مسائل الآن هست، همه اش خدمت است، همه اش این است که می خواهند روح مردم آرامش داشته باشد، می خواهند مردم به چیزهایی که احتیاج دارند برسند در همه جهات؛ هم در جهت فرهنگی، هم در جهت اقتصادی، و همه جهاتی که دارند. وقتی مردم احساس این مطلب را بکنند که یک دولتی است که از خودشان بوده است، و همچو نبوده است که فلان الملک و فلان الدوله- نمی دانم- و فلان السلطنه باشند، این طور نبوده. الآن یک اشخاصی هستند مثل خودشان عادی. وقتی هم در تلویزیون می بینند که این وزیر کذاست، هم در پیش من هم گاهی بعضی بچه ها که هستند می گویند خوب، چه جور هیکلی می آید، که این با وزارت چطور. اینها باز ذهنشان این است که وزیر باید یک یال و کوپالی داشته باشد. به عملشان کار ندارند، به صورتشان که آن وقت با آن بساط می آمدند و مردم می دیدند آنها را، خیال می کنند حالا هم باید آن طور باشد. الآن هم باید وضعش یک وضعی باشد غیر عادی. وقتی مردم آشنا شدند با این مسائل و دیدند خدمتهای شما را، خود شما را در تلویزیون دیدند، خدمت شما را وقتی عرضه کردید در تلویزیون دیدند و در رادیو شنیدند، قهراً پشتیبانیشان زیاد می شود.

و الآن هم بحمد اللَّه ملت پشتیبان همه هستند. پشتیبان همه ارگانهای دولتی هستند. هم راجع به دولت و هم راجع به ارتش و همه، مردم الآن از خودشان اینها را می دانند. شما احتمال این را می دادید که اگر یک جنگی پیش بیاید، همه ایران دنبال این باشند که کمک بکنند؟ همچو چیزی در آن وقت نبود. اگر یک چیزی پیش می آمد از همه طرف، اگر نمی کردند یک کاری که دولت را از بین ببرند، همراهی دیگر نمی کردند. الآن  می بینید بچه، بزرگ، پیرزن، می آورند چیزهایی که دارند، تمام آن چیزی که دارند می آورند می گویند اینها را برای جنگزده ها. اینها برای ارتش، اینها برای چه. اینها یک چیزهای نمونه ای است که آنهایی که چشم و دلشان باز است- نه آنهایی که کوردل هستند- این را باید ببینند. می گویند جمهوری اسلامی عین سابق [است ]. حالا شما یک همچو چیزی در تمام طول تاریخ، الآن هم در تمام دنیا یک همچو چیزی را که مردم با روی گشاده، خودشان برای لشکرشان، برای ملتشان، برای دولتشان همه شان دست به هم بدهند، عمل بکنند. جمهوری اسلامی بهتر از این چی؟

خوب، البته مشکلات هست، همه جا مشکلات هست. باید ملاحظه بکنند که مشکلات مثلًا کسانی که در دولتهایی که در سابق انقلاب کرده اند- آن مشکلات در ایران هست؟ آن طور مشکلاتی که بعد از [شصت سال ] الآن هم یک کسی که نوشته بود از شوروی، یک کسی به من گفت- او پسرش آنجا بوده است- الآن هم صفهایی طولانی آنجا هست، الآن هم کمبود در آنجا هست. الآن هم شوروی احتیاج به امریکا دارد در اینکه مثلًا ارزاقش را به او بدهد، با آن بساطی که دارند. خوب، یک همچو انقلابی که در ایران شده است، حالا هم یک دو سال تقریباً یک خرده کمتر یا بیشتر از آن گذشته است.

آیا جای دیگری همچنین چیزی هست تا شما بگویید که اینجا با سابق مثل هم [اند]؟ آیا این قدر خدمتی که در این دو سال با همه گرفتاریهایی که هست شده است و همه جا مشغول به تعمیر، مشغول به بازسازی، مشغول به خدمت هستند، و همه ملت کمک می کنند. آیا جای دیگر همچو چیزی سراغ دارند تا بیایند بگویند که اینجا با زمان شاه [یکی است ]؟ خوب، باید یعنی این قدر انسان بی انصاف باشد که بگوید که حالا با زمان شاه فرق نکرده است. حالا آزادی اش را ملاحظه می کنی. خوب، هر که هر نامربوطی می خواهد می گوید. آزاد هم هست، دارد می گوید. هر که هر نامربوطی هم می خواهد تو خیابانها فریاد می زد و می گوید این آزادی غلط الآن هستش. و لیکن  خوب، کدام وقت در زمان شاه سابق شما یک کدامتان، یک قدم می توانستید خلاف بگویید؟

همه دست به سینه ایستاده بودید یا نه؟ اگر خیلی هم مردم خوبی بودید، کنج خانه هایتان بودید، کاری به کاری نداشتید، یا یک کلیاتی یک وقتی فرض کنید در یک روزنامه ای یا در نوشته ای می گفتید. حالا دارید شما یک وضع آزادی، یک وضع خوبی دارید رفتار می کنید. بهتر از آزادی ما چه داریم؟ آن وقت همه چیزمان بسته به غیر بود، حالا بسته به غیر نیستیم ما. البته همه عالم، یک احتیاجاتی دنیا به هم دارد؛ این وابستگی نیست. مثلًا ما احتیاج داریم که گندم بخریم. پول می دهیم گندم می خریم مثل یک آدمی [که به ] نانوایی احتیاج دارد. اینها اسمشان وابستگی نیست. وابستگی این بود که زمان شاه بود و الّا خوب، شوروی هم از امریکا احتیاجش را می خرد اما وابسته به امریکا نیست. امریکا هم احتیاج دارد به یک جایی که از آنجا یک چیز، از ژاپن مثلًا چیز وارد بکند. مبادلات تجارتی؛ اسمش وابستگی نیست. وابستگی آن بود که ما در زمان شاه داشتیم که همه چیزمان را باید آنها بیایند اداره بکنند. مستشار بیاید و لشکر ما را آن طور بکند که کردند و آن طور خرابکاری. این مبادلات و باب خرید و فروش که متقابل یک اشخاصی با هم خرید و فروش دارند این وابستگی اسمش نیست. الآن ایران وابسته به هیچ جا نیست. و این بهترین چیزی است که جمهوری اسلامی آورده و آزادی هم هست.

در عین حالی که این قدر از آزادی را معلوم نیست که انسان اجازه بدهد و لیکن هستش الآن و قبلًا هم خیلی زیاد بود. بنا بر این، اینکه «نق نق» می زنند نه این است که واقعاً آنها عقیده شان این است که خیر، دولت، یک دولت چیزی نیست یا فرض کنید که یک گرفتاریهایی الآن هست و ما وابستگیهایی داریم و ما آزادی نداریم و این حرفها. این جور نیست. اینها کارشکنی است از اشخاصی که اشتباه می کنند اگر مردم صحیحی باشند.

این هم برای این است که شما حرفهایتان را نزدید و مسائلی را که داشتید نگفتید. و یا این است که یک اشخاص مُغْرِضی هستند که آن اشخاص مغرض را با هیچ جور نمی شود درستش کرد. اینها اشخاصی هستند که می خواستند مثلًا چه بشود. خیال می کردند که وقتی جمهوری اسلامی شد آنها هم باید بیایند. آن که اصلًا نه به اسلامش اعتقاد دارد و نه به جمهوری اسلامی اعتقاد دارد، آن باید بیاید مملکت را اداره بکند! حالا دیده نمی شود این طوری. آن نقش را می زند. نمی شود که ما بگوییم که آن آدمی که سرتا ته بنایش بر این بوده است که بیاید یک مثلًا وزارتی را بگیرد یا مثلًا دولت را تشکیل بدهد، حالا دستش کنار است و خودش هم فراری هست. نمی شود بگویند دیگر نق نزن. او نق خواهد زد.

بنا بر این یک مقداریش تقصیر خود ماهاست و آن اینکه آن کارهایی که کرده ایم نمی گوییم و اینکه این ارگانهایی که در همه اطراف مملکت هست نرسیدیم به اینکه اصلاحشان بکنیم. اشکالاتی در آنجا هست. هیچ اشکال ندارد که در دادگاهها، در کمیته ها، در این طور موارد، در بین مثلًا این پاسدارها، با اینکه خیلی مردم خوبی هستند، لکن ممکن است یک اشخاصی وارد شده باشد به اسم پاسداری و اینها، و فساد بکند. یا در دادگاهها وارد شده باشد یکی کسی و فساد بکند. در صدر اسلام هم بعضی اشخاص وارد می شدند اشتباهی توی اسلام و فسادکاری می کردند اینها باید البته رسیدگی بشود و باید در همه اموری که نقایصی که هست و زیاد هم البته هست این نقایص باید با بررسیها، با این رسیدن به این طور موارد باید بررسی بشود و درست بشود که این نقایص هم که اشکال دارند به آن، مثلًا به دادگاهها گاهی، یا به زندانها، یا به جاهای دیگر، رسیدگی می خواهد که درست بشود که ببینیم چه جوری است و اصلاحش بکنیم. و امیدوارم که اصلاح هم بشوند.

و چنانچه این جمهوری اسلامی- ان شاء اللَّه- با آن معنای واقعی و محتوای حقیقی اش تحقق پیدا بکند و این تحولی که الآن در ایران پیدا شده اصلًا نظیر ندارد این تحول، که در ظرف مدت کوتاهی، یک ملتی که توی فسادها داشت زندگی می کرد جوانهایی که عمرشان را در عشرتگاهها داشتند می گذراندند، در مشروب خانه ها [سپری ] می کردند یکدفعه متحول شدند به اینکه داوطلب شدند برای جنگ، داوطلب شدند برای شهادت. و خوشحالی می کنند، گریه می کنند بعضیها که ما را اجازه نمی دهند برویم، شما یک کاری بکنید اجازه بدهند. این یک تحول معجزه آسایی است که شده است، و امیدوارم  که این تحول محفوظ باشد. و مادامی که محفوظ باشد آسیب نمی بیند اینجا. و فرض کنید که دخالت نظامی هم بکنند، هر کاری بکنند آسیب نمی بیند، من دست آخرش را می گیرم که خیر آسیب هم ببیند و ما هم همه مان را از بین- خدای نخواسته- ببرند، لکن ما تکلیفمان را عمل کردیم.

ما مسلمان هستیم، ما مسئولیم پیش خدا. ما امروز که کشور دستمان افتاد و شما آقایان دارید اداره اش می کنید مسئولید پیش خدا. این طور خیال نکنید که ما حالا هر کاری بکنیم شده است. نه، همه کارهای شما در محضر خدا [است ] و مسئولید و از شما سؤال می شود. از الفاظتان سؤال می شود، از آن چیزهایی که عمل می کنید سؤال می شود، همه اش سؤال شدنی است.

و اگر ما هم فرض بکنیم، اینکه فرضی است غیر صحیح، اما فرض هم بکنیم که ما نابود بشویم اما، ما در راه یک حقیقتی نابود شدیم و نابودی نیست این، این «بود» است، و این همچو است که اگر یک همچو چیزی در ایران فرض کنید واقع بشود، دنیا را به تزلزل می اندازد، و زندگی برای دنیا حاصل می شود. بنا بر این، هیچ خوفی ما از این مسائل نداشتیم و هیچ وقت هم از جنگ و- نمی دانم- از این ارعابهایی  که اینها می کنند، نباید بترسیم، چرا بترسیم؟ برای اینکه ما تکلیف داریم عمل می کنیم و ما حقّیم. وقتی که حق هستیم، چرا باید بترسیم؟ همان کلمه ای که حضرت علی بن حسین به پدرشان عرض کردند بعد از اینکه فرمود که خیر کشته خواهید شد و چطور. فرمود که ما بحق نیستیم مگر؟ گفتند چرا، ما بحقیم. گفت پس چرا بترسیم. دیگر ترسی نداریم ما. مسأله این طوری است.

ان شاء اللَّه امیدوارم همه موفق باشید. و هم کارهای خودتان را زیر نظر خودتان بگیرید که کارهایتان در نظر خدا هست و اعمالتان ثبت می شود و هم اداره خودتان را که شما متکفل اداره آن هستید. اشخاص را، اشخاص صحیح در آنجا باشد. یک وقت اشخاص فاسد در آنجا نباشد که بخواهد فسادکاری بکند. و اگر اشخاص غیر صحیح هستند، موعظه شان کنید، چه بکنید. اگر دیدید قابل اصلاح نیستند، کنارشان بگذارید، اشخاص صحیح پیدا بکنید.

و امیدوارم که همه کارها اصلاح بشود و با موفقیت پیش برویم، و این گرفتاریها ان شاء اللَّه بکلی رفع بشود.

صحیفه امام، ج 13، ص:493-  502

 

نامه [به خانم مهدی یار (وجوه شرعی- قبول هدیه ایشان)]

زمان: دی 1360/ ربیع الاول 1402

مکان: تهران، جماران

موضوع: وجوه شرعی- وصول هدیه

مخاطب: مهدی یار (خانم)

[** محضر مبارک رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- دامت برکاته

پس از عرض سلام و درود فراوان خاطر شریف را مستحضر می دارم، این ضعیفه در زمان رژیم طاغوتی به زیارت خانه خدا نائل شده ام و پول آن را به من بخشیده بودند. بعداً متذکر شدم که آقای خویی فرموده اند که پول بخشیده شده را باید خمسش را بدهند؛ چون سواد نداشتم متوجه نبودم، دل چسبم نبود. حال در این زمان جمهوری اسلامی آرزو دارم؛ تا حال به اندازه توانایی به مستضعفین هم کمک می کنم. این ضعیفه غیر از خانه داری خیاطی هم دارم؛ چنانچه اجازه بفرمایید برای سال آینده ثبت نام کنم. خواهشمندم جواب ثبت نام را بفرمایید. ضمناً برای تذکر شبی در خواب بانویی یک بغچه که سه قواره پیراهن با اندازه به من داد و فرمود که این سه پیراهن را یکی برای حضرت علی (ع) و دیگری برای امام حسن (ع) و دیگری برای امام حسین (ع) بدوز. خواهشمندم این پیراهن را که دوخته ام از این ضعیفه ناچیز قبول فرمایید. در خاتمه امید دارم به خداوند متعال که سایه بلندپایه آن رهبر شکوهمند بر سر ایران و جهان مستدام بدارد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

16/ 10/ 60/ 10 ع 1 1402

آدرس: شیراز- چهار سوق وکیل- خرازیِ عبد العلی مهدی یار**]

بسمه تعالی

همشیره محترمه مرقوم شما واصل گردید. حج شما صحیح است حتی با فرض آنکه به بخشش خمس تعلق می گیرد؛ ولی به بخشش خمس تعلق نمی گیرد. ان شاء اللَّه خداوند به شما توفیق دهد. پیراهن هدیه واصل شد. از شما تشکر می کنم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 15، ص: 467

 

سخنرانی [در جمع فرماندهان نظامی ارتش و سپاه (رمز پیروزی رزمندگان اسلام)]

زمان: صبح 16 دی 1361/ 21 ربیع الاول 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: رمز پیروزی رزمندگان اسلام

حضار: شمخانی (قائم مقام سپاه پاسداران)- جمالی (جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش)- فرماندهان نظامی سپاه و ارتش در قرارگاههای کربلا و نجف

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

توکل و تبعیت از دستورات الهی، رمز پیروزی

من از شما برادرها، جوانهای عزیز که در این جبهه که نزاع ما بین کفر است و اسلام، ایمان است و کفر، تشکر می کنم. و شما بحمد اللَّه در همه جبهه ها پیروز بودید و پیروز خواهید شد. و رمز پیروزی شما برادرها و جوانهای عزیز یکی اتکال به خدای تبارک و تعالی، اعتماد به رحمت خدا، به عنایات خدای تبارک و تعالی که این در رأس همه امور است. و یکی هم پیروی از دستورات خدای تبارک و تعالی در اینکه با هم یک باشید. در روایت از حضرت رسول آمده است که: شماها، همه مسلمین، همه مؤمنین  یَدٌ عَلی  مَنْ سِواهُ، همه یک دست اند. حتی تعبیر دو تا دست هم نفرموده اند، کأنّه همه یکی هستند. باید اجتماع شما و وحدت شما به آنجا برسد که یک باشید؛ بین خودتان و برادرهای خودتان جدایی نبینید، و این دستوری است، دستور اسلامی. و برادر هستید شما، چندین برادر با هم یک. و این اسباب این می شود که هیچ قدرتی نتواند به شما چیره بشود. و بحمد اللَّه امروز ایران، تمام مردم، زن و مرد و کوچک و بزرگ همه با هم هستند.

یک طایفه ای از این واحد مشغول جهاد هستند در راه خدا در جبهه ها، و دستجاتی هم در پشت جبهه ها با شما همپیوند و همرأی هستند. و یک همچه ملتی که این طور با هم پیوند هستند ممکن نیست مورد آسیب واقع بشود. و تا این توجه به خدا، اتکال به خدا، که هر قدرتی در مقابل او نابود است، هیچ است، این موجب می شود که شما با یک قلب قوی، قلبی که اعتماد به مبدأ قدرتهای عالم دارد، شما با یک قلب قوی و با یک دل روشن، و اینکه می دانید چه می کنید. این طور نیست که شما خیال کنید آنها که در مقابل شما هستند می دانند چه می کنند، آنها عَمیا هستند، نمی فهمند. شما بحمد اللَّه با دل روشن و چشم باز برای خدا و برای اسلام و برای کشور اسلامی و برای کشوری که الآن از خود شماست و دیگران در او هیچ تصرّفی ندارند، شما در یک همچو کشوری دارید فداکاری می کنید؛ و فداکاری شما پیش خدای تبارک و تعالی و ملائکة اللَّه و انبیا و خصوصاً خاتمشان ثبت است. و هر گز شما هراسی از هیچ دشمن نکنید. کسی که خدا با اوست از هیچ قدرتی جز قدرت او هراس ندارد. و ما همه چیزمان از اوست و همه چیزمان برای او باید باشد و در راه او باشد، و خودمان، جانمان، مالمان، اولادمان، فرزندانمان هر چه داریم از اوست و در راه اوست، و بنا بر این هیچ هراسی ما نداریم.

هر چه بشود پیروزی با ماست. مادامی که شما این ایده  را دارید که برای خدا خدمت بکنید در عبادت هستید و پیروزید، و دشمن شما شکست خورده است و نابود خواهد شد ان شاء اللَّه.

من توفیق شما را و تأیید شما را از جانب خدای تبارک و تعالی خواستارم. و امیدوارم که خداوند قدرت روحی و قدرت بازو به شما عنایت کند که شما در راه او جهاد کنید. و شما اجر شهید را دارید، چه شهید بشوید چه شهید نشوید ان شاء اللَّه.

خداوند شما را، همه را حفظ کند و موفق باشید. بروید به طرف نبرد با دشمن با دل محکم و قلبهای مملو از محبّت خدا و قلبهایی که از هیچ قدرتی ترس ندارد.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

صحیفه امام، ج 17، ص: 222

 

نامه [به آقای خامنه ای (تعیین حدود اختیارات حکومت اسلامی)]

زمان: 16 دی 1366/ 15 جمادی الاول 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: حدود اختیارات حکومت اسلامی

مخاطب: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور و امام جمعه تهران)

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای، رئیس محترم جمهوری اسلامی- دامت افاضاته پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم به طور فشرده عرض می کنم.

از بیانات جنابعالی در نماز جمعه این طور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی دانید. و تعبیر به آنکه این جانب گفته ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی بر خلاف گفته های این جانب بود. اگر اختیاراتِ حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرضِ حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضّه به نبی اسلام- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- یک پدیده بی معنا و محتوا باشد و اشاره می کنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آنها باشد: مثلًا خیابان کِشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامی به جبهه ها، و جلوگیری از ورود و خروج ارز، و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیر دو- سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری، و جلوگیری از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنا بر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها.

باید عرض کنم حکومت، که شعبه ای از ولایت  مطلقه  رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و می تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.

آنچه گفته شده است تا کنون، و یا گفته می شود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض می کنم که فرضاً چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمی کنم.

ان شاء اللَّه تعالی خداوند امثال جنابعالی را، که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.

16 دی 1366

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 20، ص:451- 452

 

. انتهای پیام /*