کد مطلب: 2880 | تاریخ مطلب: 12/10/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 12 دی ماه

وقایع و  بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س)  12 دی ماه

پیام [به ملت ایران درباره تحریم  پرداخت  مالیات و پول آب و ... به دولت شاه ]12 دی 57

سخنرانی [در جمع کارکنان جهاد سازندگی (تحولات  روحی  و درونی مردم)]12 دی 58

سخنرانی [در جمع کارکنان ذوب آهن اصفهان (کم کاری و بیکاری در ادارات)]12 دی 58

سخنرانی [در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل (استقلال فرهنگی)]12 دی 58

سخنرانی [در جمع کارکنان جهاد سازندگی و رادیو تلویزیون تبریز (حفظ آرامش)]12 دی 58

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر (مشکلات جهان  اسلام )]12 دی 61

حکم [انتصاب آقای محمد امامی کاشانی به تولیت مدرسه و مسجد شهید مطهری ]12 دی 61

سخنرانی [در جمع گروهی از بازاریان تهران (اتحاد و پایداری  در راه هدف)]12 دی 62

بیانات [در جمع بعضی از مسئولان سپاه (عدم گرایش به جریانات سیاسی)]12 دی 62

پیام امام خمینی (س) [به ملت ایران درباره تحریم پرداخت مالیات و پول آب و ... به دولت شاه‏]

زمان: 12 دی 1357/ 3 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

مناسبت: کشتار رژیم در مشهد، قزوین، کرمانشاه و دیگر شهرها

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

درود بر ملت مظلوم ایران، رحمت خدای متعال بر مردم شجاع و آگاه که برای احقاق حق خود قیام نموده و تا پای جان و مال ایستاده. سلام بر اهالی محترم مشهد مقدس و قزوین و کرمانشاه و سراسر ایران که در این روزها با مصیبتهای گوناگون و وحشیگریهای دژخیمان شاه و دولت یاغی نظامی و حکومت سفاک روبه شده و با دادن هزاران کشته و زخمی دلاورانه مقاومت کرده و می‏کنند!

قتل عامهای پیاپی و وحشتناک و سفاکانه‏ای- که جز به دستور شاه خائن که خود را در حال نَزْع  می‏بیند و از تشبثات و دولتهای جنگ و آشتی مأیوس و از پشتیبانیهای غیر انسانی قلدرهای بین المللی طَرْفی نَبَست- نمی‏تواند باشد. این چند روز آخر عمر این جنایتکار از خطرناکترین لحظات تاریخ کشور ما است. ملت مظلوم و شریف ایران باید در مقابل باقیمانده جنایات شاه پایداری کند تا به خواست خداوند تعالی پیروزی نهایی را به دست آورد.

اتهاماتی را که رادیو ایران با کمال بیشرمی به ملت نسبت داده است- نظیر جنایات وحشیانه سینما رکس، تنها به دست جنایتکاران حرفه‏ای شاه می‏تواند باشد. اینان از هیچ جنایتی برای استفاده تبلیغاتی روگردان نمی‏باشند. فرم جنایات و طرز تبلیغاتْ شهادت می‏دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم که بدین گونه وحشیگریها عادت دارند در کار بوده است.

ملتها یکی پس از دیگری آگاه می‏شوند که کشور ما با چه رژیمی رو به رو است و نظام شاهنشاهی- که ملت شریف ما با رفراندم مکرر خصوصاً در روزهای تاسوعا و عاشورا آن را محکوم نمودند- چه بوده است، و اگر خدای نخواسته به عمر خود ادامه دهد چه خواهد بود. رفراندم ما را جز عمال شاه و طرفداران ظلم، همه ملتهای آزادیخواه جهان قبول کردند، و خبرنگاران و روزنامه‏های خارج کشور ثبت نمودند. غیر قانونی بودن دولتهای غاصب را- که به امر شاه یاغی و رأی مجلسهای غیر قانونی سر کار آمدند- طبقات مختلف ملت از علمای اعلام و دانشگاهیان تا کارگران و کشاورزان، از اعضای ادارات و وزارتخانه‏ها تا اصناف مختلف و سایر اقشار محترم، یکپارچه اعلام نمودند.

بنا بر این اعانت به حکومت یاغی و پرداخت مالیات، پول آب و برق و تلفن و سایر کمکها به دولتی که شاه سر کار آورد، خیانت به ملت و مخالفت با حکم خدا تبارک و تعالی است. و بر کارگران و کارمندان محترم و مبارز آب و برق و تلفن است که پیوند خود را با هموطنان شجاع و بی‏پناه خود مستحکم تر نموده و به هیچ وجه دستورات دولت یاغی را در مورد قطع آب و برق و تلفن اطاعت نکنند؛ و با همکاریهای بیدریغ با برادران و خواهران مظلوم خود دَین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایند.

اکنون لازم است تذکراتی بدهم:

1- این جانب برای جلوگیری از تبلیغات دولت غاصب، هیأتی برای رسیدگی در امور نفت اعزام نمودم و به شرایطی دستور استخراج نفت برای مصرف داخل را دادم. گرچه اهل اطلاع می‏گویند مخازن بسیاری در کشور برای مصارف داخلی موجود است و دولت قحطی مصنوعی ایجاد کرده است؛ و گفته می‏شود شبها تا صبح مأمورین نظامی، نفت مخازن را می‏برند و معلوم نیست چه می‏کنند. در ضمن من از کارکنان شرکت نفت که در این امر خیر با این هیأت همکاری نموده‏اند تشکر می‏نمایم.

2- لازم است علمای اعلام بلاد و خطبای محترم به کشاورزان عزیز کشور تذکر دهند که امسال در کشت مواد غذایی خصوصاً گندم همت فراوان کنند و از کشت چیزهایی که‏ دولت مجرم به اجانب می‏دهد احتراز نمایند. از این خائنان بعید نیست که قحطی مصنوعی به وجود آورند. من از مردم ایران تقاضا دارم که در این امور به کشاورزان محروم کمک نمایند.

3- از کسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم که قیمت مواد غذایی و اجناس خود را بالا نبرند و به مردم مظلومی که در حال مبارزه‏اند اجحاف ننمایند، که اجحاف در همه حال مردود است، و در این موقع حساس این عمل به نفع دستگاه ظلم و مخالف رضای خداوند تبارک و تعالی است. لهذا من به طور لزوم می‏خواهم که از قیمت عادلانه تجاوز نکنند و در صورت امکان به مردم بی‏بضاعت تخفیف دهند که کمک مؤثری به نهضت اسلامی خودشان و موافق انصاف و مرضیّ خداوند تعالی است. از خداوند تعالی توفیق ملت مبارز ایران را در رسیدن به اهداف انسانی- اسلامی‏مان خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏                         

  صحیفه امام، ج‏5، ص: 330-332

 

سخنرانی [در جمع کارکنان جهاد سازندگی (تحولات  روحی  و درونی مردم)]

زمان: صبح 12 دی 1358/ 13 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: تحولات روحی و درونی توده ها در انقلاب اسلامی- آذربایجان و توطئه گسترده مفسده جویان

حضار: کارکنان جهاد سازندگی تبریز

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

اهمیت تحول درونی ملت ایران

این تحولی که در جوانهای ما، در انسانها، آنهایی که متعهد هستند پیدا شده است، اهمیتش بیشتر از آن تحولی است که در مملکت پیدا شده است. تحولی که در کشور پیدا شد این بود که با همت شما جوانها، همه قشرها، زن و مرد، بزرگ و کوچک این سد باطل را، سد شیطانی را شکستید و شیطانها را از حریم اسلام بیرون کردید. این تحولی است که در کشور پیدا شد و رژیم طاغوتی به رژیم اسلامی آن هم به همت همه برگشت. لکن این چیزی که بسیار مهم است و آن چیزی که اجانب روی آن بیشتر کار می کردند و کردند، آن انسانهاست. در سالهای طولانی که اخیراً پیوسته قوه پیدا کرد، اینها در صدد بودند که این انسانها را از آن حالی که به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامی خودشان هست برگردانند به یک حال دیگر، و نگذارند نیروی انسانی این کشور، بلکه نیروی انسانی شرق پیش برود. با شیوه های مختلف، در هر جا به یک شیوه خاصی و طرح خاصی انجام این کار را می خواستند بدهند که جوانهای ما از آن قدرت فعاله که دارند برگردند به یک حال سستی و رخوت و بیتفاوتی. این همه مراکز فحشا که اینها درست کردند و دامن به آنها زدند، تبلیغات کردند، روزنامه ها و مجلاتشان، رادیو و تلویزیونشان دامن زد به این مراکز و به این فساد، اینها همچو نبود که بدون یک توطئه ای باشد. آنکه به نظر می رسد این بود که یک توطئه ای بود برای اینکه جوانها را وارد کنند به این مراکز، و از آن قدرت فعاله ای که دارند اینها را خلع سلاح کنند. شما می دانید که خوب، جوانها در آن غرور جوانی که دارند زود به دام یک مراکز فساد کشیده می شوند. و باز با تجربه معلوم است که اشخاصی که عادت کردند به اینکه در این مراکز بروند و مشغول باشند. اینها دیگر نمی توانند آن قوه فعاله ای که باید، داشته باشند. هروئین و تریاک و مواد مخدر و مشروبات یک باب است که کسانی که عادی بشوند به اینها، دیگر از آنان کار نمی آید.

شما اگر توجه کرده باشید در همین جهاد سازندگی که شما جوانها خداوند حفظتان کند وارد شدید، اگر شخصی باشد که عادت به هروئین داشته باشد نمی تواند اینجا کار کند. آنهایی که می توانند فعالیت داشته باشند. آنهایی هستند که از این عادات برکنار باشند. آنهایی که عادت کردند به اینکه در این مراکزی که برای به خیال خودشان تفریح، به حسب واقع برای فاسد کردن جوانها درست کردند، آنهایی که عادت کردند به آن، نمی آیند دنبال این کارها. اینهایی که وارد شدند در جهاد سازندگی از همه قشرها، از دکترها، از مهندسین، از محصلین، از بازرگانان هستند. همه قسمها، کارگرها، همه آمدند.

اینها غیر از آنهایی هستند که آن عادات را دارند. البته در این نهضت آن چیز مهمی که باز اسلام دریافت، این بود که جوانهای بسیاری از آن مراکز کشیده شدند به میدان مبارزه رها کردند آنها را. همین دیروز پریروز بود. یک کسی گفت که این خیابان کجا و کجا که یک مراکزی بود برای یک مسائلی، الآن هیچ در آن نیست.

این نهضت برای اینکه اسلامی بود و برای خدا بود، خدای تبارک و تعالی کمک کرد در همه مراحلش، کمک کرد در مراحل ابتدایی.

راجع به شکست دشمنتان، این تأیید خدا بود، و الّا ماها که اسلحه نداشتیم و اسلحه را بلد هم نبودیم چطور باید مثلًا [استفاده ] کرد. لکن یک تفنگ هم داشتیم، نمی توانستیم که تفنگ بیندازیم. ما تعلیمات نظامی نداشتیم، آنهایی که تعلیمات نظامی داشتند، خوب، ابتداءً با آنها بودند. ملت ما بی تعلیمات نظامی و بی ساز و برگ، با قدرت ایمان به میدان رفت و در مرحله اولی  آنها را شکست داد، و این نبود جز تأیید خدای تبارک و تعالی و قدرت اسلام.

یعنی آن تحولی که در ملت پیدا شد که از حال خوف برگشت به حال قدرت. از حال ضعف برگشت به حال قدرت. این تحول، تحول الهی بود. دست بشر امکان ندارد برایش که بتواند در یک ملتی این طور تحول ایجاد کند. هیچ امکان ندارد. اگر کسی بخواهد پای خودش حساب کند، آدم جاهلی است یا آدم خودخواهی است. این قدرت، قدرت خدا بود، که از بچه کوچک تا پیرمرد و جوانها، همه، زنها و مردها، همه با یک قدرتی، با یک قوه ای ریختند در خیابانها و با دست خالی دشمن را، با همه جهازی که داشت از صحنه بیرون کردند. و باز این قدرت الهی بود که آنها را یک رعبی در دلشان افکند که نتوانستند حتی این سلاحهایی که دارند به کار بیندازند. و باز با قدرت الهی بود که وقتی شماها به میدان رفتید، فوج فوج سربازها به شما متصل شدند. آنهایی که باید تحت فرمان آنها باشند نبردند فرمان آنها را، متصل شدند به شماها. این یک تحول روحی بوده از برای ملت ما، که فوق پیشبرد ما و فوق این پیروزی است که در ارواح شد. یعنی غلبه کرد هر انسانی بر آن حالات نفسانیه ای که داشت که خوف داشت، احتمال اینکه بشود مثلًا ما یک همچو قدرتی را از بین ببریم، اول نمی داد. بعد یکدفعه خدا خواست و متحول شد به یک موجودی که مصمم، و فریاد اینکه باید دیگر این جرثومه فساد نباشد. و یک تحول دیگری که امیدواری برای انسان می آورد، این حس تعاون که پیدا شده است در ملت. شما را یک قدرت غیبی وادار کرده است که بروید و مشغول بشوید به این کارهایی که برای ملتتان فایده دارد. یک قدرت غیبی، ملائکة اللَّه، آنها شما را وادار کردند که بروید و این کارها را انجام بدهید. شماها و همه جوانهای ما که در همه قطرهای ملت و کشور دارند زحمت می کشند، و گاهی از خارج می آیند در ایران و زحمت می کشند.

اینها یک قدرت الهی است که اینها را وادار کرده به این کارها. این یک امر بسیار مهمی است که برای جوانهای ما حاصل شده. حس تعاون، همه احساس می کنند که یک وظیفه الهی است داریم انجام می دهیم. همه با محبت و عشق عمل می کنند. من گاهی وقتها در تلویزیون دیدم که این زنها، این مردها، این جوانها، این بچه ها، توی این بیابان مشغول  هستند و معلوم است با یک اشتیاقی مشغول اند. این طور نیست که یک امری تحمیل به خودشان کرده باشند. یک امری است که نفسشان کانّه عاشق این مطالب هست.

و آن تحولی که پیدا شده است که جوانهای ما فریاد می زنند که ما مستعدیم برای شهادت، کفن می پوشند. اینها یک تحولاتی است که بشر نمی تواند این کارها را بکند.

اینها کار خداست. من دیروز یک عقدی اینجا کردم بین یک جوانی و یک دختری. آن دختر بعد که می خواست برود یک کاغذ داد به من. کاغذ را که من خواندم دیدم که خوب، بعد از اینکه، شما دعا کنید که این جوانهای ما چه، چه، چه، آخرش نوشته «من عاشق شهادتم. یک دختری که تازه، دیروز من عقدش کردم می نویسد، من عاشق شهادتم. و از این قبیل زیادند. اینها یک تحول انسانی است که خدا ایجاد کرده در شما، قدرش را بدانید چیزی که از ناحیه خدا اهدا شده به شما.

و این حس تعاونی که شما الآن احساس می کنید که میل دارید بروید کار بکنید، و می دانید که کشور ما الآن محتاج به کار است. یعنی کشور ما با تبلیغات به اینجا رسیده. هی تبلیغ کردند، هر چه بوده صرف تبلیغ کردند. همه چیز ما را دادند به غیر، و همه نیروهای جوانی ما را از بین بردند، و همه جا را خراب کردند الّا تبلیغات را. هی تبلیغ کردند به اینکه به «تمدن بزرگ» ما می خواهیم برسیم. بعد از مثلًا همین به این زودی ما در عرض ممالک پیشرفته، جلو رفته، چه شده، می رسیم! ما با ژاپن سال دیگر. مثلًا از این حرفهایی که اغفال می خواستند بکنند کشور ما و جوانهای ما را. و توجه نداشته باشند به اینکه دارد به سرشان چه می آید. من و شما باز اطلاع نداریم که به سر ما چه آمده. مسائلی بوده است که بین خود این شخص با اجانب، شاید این را بروز هم ندادند به کسی. قراردادهایی که این رژیم کرده است، رژیم فاسد کرده است، و همه چیز ما را داده است. وابستگیهایی که از همه جانبه پیدا کرده است که، ایران را وابسته کردند. از آن طرف بوق و کرنا، به اینکه مملکت چه و چه و چه، از این طرف همه چیزش را تهی کردند. و با تبلیغات انسانها را هم  تهی کردند از آن واقعیتی که باید داشته باشند. و خدا خواست که به داد این مملکت رسید، به داد این کشور رسید. اگر یک چند سال دیگر ادامه پیدا می کرد این خیانتها و جنایتها، دیگر معلوم نبود که بشود اصلاحش کرد. خدا خواست. یک بارقه الهی بود. این یک هدیه الهی بود این برای ملت ما که خواست که این ملت را برگرداند از آن حالهایی که داشت به یک حال دیگری، بیدارشان کرد. یکدفعه ما دیدیم سرتاسر کشور بیدار شدند، و همه هم، آنهایی که آن وقت از پاسبان می ترسیدند حالا از تانک نترسیدند.

آنهایی که از باتوم می ترسیدند از مسلسل دیگر نترسیدند. اینها یک مسائل غیبی است، الهی است. دلهایتان را به آن مبدأ قدرت متصل کنید. گمان نکنید که ما خودمان چیزی هستیم. از این وابستگیهای دنیایی بیرون بروید و وابسته کنید خودتان را به آن مبدأ قدرت. قطره ها خودتان را به دریا برسانید. ماها قطره ایم، از قطره هم کمتر. اما اگر متصل بشویم به آن دریا، کار ازمان خیلی می آید. خدا با جماعتهاست. ایران باید همه مشغول کار بشوند تا نجات پیدا بکنند. کشور خودتان را نجات بدهید.

من متأسف می شوم از اینکه می بینم در محیط آذربایجان که محیطی بوده است که همیشه طرفدار اسلام، همیشه طرفدار استقلال کشور، یک اشخاصی پیدا بشوند، یک ریشه های فاسدی پیدا بشوند که بخواهند بدنام کنند آذربایجان را. این اهمیت داشته باشد پیشتان. شما سرفراز در ایران و در دنیا بودید. برای اینکه همه توطئه هایی که واقع می شد، می شکستید. شما در صف اول بودید در مشروطه، و در بعد از مشروطه در صف اول مجاهده بودید. شما مجاهدین خیلی دارید. شما خیابانی دارید و ستارخان دارید و باقر خان دارید، و علما دارید. مرحوم آقا میرزا صادق آقا از مجاهدین بود و مرحوم انگجی که اینها را از تبریز در زمان ما بود، که شاید شماها خیلیهایتان یادتان بیاید، این دیگر در زمان ما بود که اینها را گرفتند آوردند، تبعید کردند در یکی از شهرستانها و بعد هم مرحوم «آقا میرزا صادق آقا» آمد قم، و دیگر نرفت به تبریز. تا همین جا فوت شد و قبرشان هم همین جاست. شما مردها داشتید. مردهای بزرگ داشتید از همه طبقه. نگذارید شما را آلوده کنند. و این نشان الهی که در پیشانیهای آذربایجانیهاست اینها بکنند و به جای او یک چیز دیگر بچسبانند.

الآن این مفسدین، این فاسدها در صدد این اند که هر جا یک بساطی درست کنند. در آذربایجان هم مشغول اند به اسم اسلام، به اسم اینکه ما مسلمانیم، به اسم اینکه ما چطور هستیم، حمله می کنند به معبد مسلمانها. جماعت مسلمانها را به کتک می گیرند. این با اسلام می سازد؟ این جز این است که در خارج گمان بکنند که یک دسته ای از آذربایجانیین دارند این کار را می کنند؟ در صورتی که معلوم نیست این طور باشد. یک دسته فاسد هستند. یک دسته هم اغفال کردند. یک دسته اشخاص فاسد اغفال کردند یک دسته جوانهای ما را. اینها را از این غفلت بیرون بیاورید. بسازید این جوانهای خودتان را برای اسلام باشد. آبروی آذربایجان را حفظ بکنید شماها. و خداوند ان شاء اللَّه شماها را حفظ کند و این جهاد سازندگی شما ان شاء اللَّه ایران را حفظ کند، ایران را خودکفا کند. با کار خودمان، با دسترنج خودمان مملکت خودمان را از گیر اجانب، از چنگال اجانب بیرون بیاوریم. خودمان اداره کنیم کشور خودمان را. خداوند همه تان را حفظ کند و مؤید باشید.

صحیفه امام، ج 11، ص: 531-536

 

سخنرانی [در جمع کارکنان ذوب آهن اصفهان (کم کاری و بیکاری در ادارات)]

زمان: 12 دی 1358/ 13 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: جریان کم کاری و بیکاری در ادارات و کارخانه ها

حضار: کارکنان ذوب آهن اصفهان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

کم کاری و سستی، عملی ضد انقلابی

قبلًا تشکر می کنم از همه گروههایی که زحمت کشیدند و آمده اند در هوای سرد اینجا. و ما اعلام هم کردیم که زحمت نکشند عجالتاً تا هوا خوب بشود، اگر عمری بود آن وقت تشریف بیاورند. از همه شما جوانها تشکر می کنم و دعا می کنم به همه شما. شما می دانید که امروز آنهایی که می خواهند نگذارند این نهضت، نهضت اسلامی به ثمر برسد، با طرحهای مختلف، با فرمهای مختلف در بین قشرهای ملت ایجاد تشنج، ایجاد اختلاف بکنند. مسأله کمکاری و بیکاری در ادارات، در کارخانه ها خصوصاً کارخانه هایی که جهت حیاتی برای یک کشور دارد، مثل ذوب آهن که شما آقایان هستید، مثل نفت، این عناصر بیشتر آنجا می خواهند نفوذ کنند. برای اینکه هر جا که خدمتش به ملت زیادتر باشد، اینها می خواهند آنجا را فلج کنند که استقرار پیدا نشود در این کشور، و نتواند حکومت مستقر پابرجا تعیین کند. امروز ضد انقلاب کسی است که آن کاری که مشغول هست، در آن کار سستی کند، در آن کار بیکاری کند یا وادار کند اشخاصی را که آنها کم کاری کنند، از زیر بار شانه خالی کنند که این ضربه ای است به کشور خودشان. و آنها همین معنا را می خواهند که جاهایی که محیط کار است نگذارند کار انجام بگیرد. بین کشاورزها بروند و نگذارند کشاورزی کنند. با اسمهای مختلف بریزند و جلوگیری کنند از کشاورزی. در محیط کار بیایند و نگذارند شما آقایان کار کنید.

یا وسوسه کنند که منتهی به کمکاری یا بیکاری یا تحصن یا راهپیمایی و این طور مسائل  بشود. باید توجه کنید که تمام اینها توطئه است، از اشخاصی که از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسیب دیدند.

اگر یک ملتی نخواهد آسیب ببیند باید این ملت اولًا با هم متحد باشد، و ثانیاً در هر کاری که اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد. امروز کشور محتاج به کار است. یک کشوری که فقیر است، یک کشوری که همه چیزش را غارت کردند و بردند و شما هم می خواهید که محتاج به اجانب نباشید، محتاج به دشمنهایتان نباشید، باید کار بکنید.

شمایی که در ذوب آهن هستید- و خداوند توفیقتان بدهد- کار بکنید و برای خدا هم این کار را بکنید، یک نحو عبادتی است برای شما. و آنهایی که در کشاورزی مشغول کشاورزی هستند، آنها هم کار بکنند که ما در کشاورزی، در ارزاقمان خودکفا باشیم.

برای ما ننگ است که در ارزاقمان دستمان را پیش امریکا دراز بکنیم. ما باید جدیت کنیم. خداوند به ما، هم زمین داده، هم آب داده است و هم برکات آسمانی هست. باید کار کنیم تا خودکفا باشیم. بلکه ان شاء اللَّه صادرات هم داشته باشیم. شما برادرها الآن عبادتتان این است که کار بکنید. این عبادت است. همان طوری که فرض کنید آمدن به زیارت حضرت معصومه- سلام اللَّه علیها- عبادتی است، کار کردن هم یک عبادتی است و شاید از بسیاری از مستحبات بالاتر باشد.

توجه داشته باشید که با این طور وسوسه ها، با ایجاد اختلاف، با ایجاد یأس، با ایجاد بیکاری می خواهند نتیجه بگیرند. اینها یک مسائلی است که حساب کردند روی آنها و در کشور ما می خواهند پیاده کنند. اینکه می بینید که در هر جا یک صدایی درمی آید، این همین صداهایی است که از حلقوم اجانب بیرون می آید، و اینهایی که در داخل هستند، عمال آنها هستند. شما اشخاصی که در بینتان می آیند و وسوسه می کنند راجع به این امور، و می خواهند که شما را از کار بازدارند، از پیش خودتان آنها را بیرون برانید.

راه ندهید پیش خودتان. اگر اشخاصی در آنجا هستند که می خواهند نگذارند کارها انجام بگیرد معرفی کنید به آن اشخاصی که متصدی کارند. آنها را کنار بگذارند و خودتان باید کمک بکنید. الآن خود ملت باید در همه امور کمک بکند. در یک وقت انقلابی ملت خودش باید قیام کند تا اینکه کارها را انجام بدهد. اگر ملت بنشیند کنار و بخواهد دولت یک کاری را بکند، دولت همچو قدرتی ندارد. در مواقع انقلاب که همه دشمنها، آنهایی که چپاولگر بودند و دستشان کوتاه شده است، در توطئه هستند، نمی تواند یک قشر کار را انجام بدهد، این به عهده خود ملت است. همه ما مکلف هستیم که در امورمان با جدیت و اتکال به خدا پیش برویم. خداوند شما را ان شاء اللَّه مؤید و منصور قرار بدهد و همه آقایانی که از اطراف آمدند و اینجا هستند، از همه تشکر می کنم و به همه دعا می کنم و خدمتگزار همه هستم.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

صحیفه امام، ج 12، ص: 1-3

 

سخنرانی [در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل (استقلال فرهنگی)]

زمان: 12 دی 1358/ 13 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: وابستگی فکری به غرب و پیامدهای آن- گمشده ملل شرق

حضار: دانشجویان انجمن اسلامی دانشکده حقوق و دانشسرای اردبیل

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

خودشناسی و بازگشت به خویشتن

در عین حال که هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در یک منزل مرطوبی به هم فشرده نشستید و موجب تأثر است، مع ذلک چند کلمه عرض می کنم. هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش، خودش را بفهمد.

مادامی که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند، استقلال نمی توانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست. و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج منشأ اکثر بدبختیهای ملتهاست و ملت ماست.

در هر امری که پیش می آید، از باب اینکه مغزهای آنهایی که در رأس کارها واقع بودند، به طوری بار آمده بوده است که از خودشان بکلی منصرف و قبله شان غرب شده بود. یکی از روشنفکرهاشان، به اصطلاح متفکرینشان گفته بود که ما تا همه چیزمان را انگلیسی نکنیم نمی توانیم یک رشدی بکنیم. یک همچو مغزهایی در رأس کارها واقع شد، و از آن طرف هم تبلیغات دامنه داری که غربیها و غربزدگان شروع کردند و شاید حالا هم باز باشد، اسباب این شد که مغزهای ما غربی شد، قبله ما غرب شد، و تا بیاید این  غربزدگی و اجنبی زدگی از این قلبها و از این مغزها زدوده بشود، وقت طولانی لازم است.

در قبل این پنجاه سال هم بوده است. لکن در این پنجاه سال اخیر، و خصوصاً در این زمانی که این شخص فاسد، این محمد رضای فاسد، زمامدار این کشور بود، این مسائل به رشد خودش رسید. غربزدگی به کمال خودش رسید. در همه جهت وابستگی پیدا شد.

در عین حالی که ما قضایمان، قضای حقوقیمان و مسائل حقوقیمان و مسائل فرهنگیمان یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست، لکن در هر امری دستشان را دراز کردند از جای دیگر گرفتند. حتی آن وقتی که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود، باز دست یک غربزدگانی آن وقت هم در کار بوده است که قانون اساسی آن زمان را از غرب گرفته بودند، تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به اینکه فرهنگی دارد و فرهنگ غنی دارد، نمی شود اصلاح بشود. الآن مدرسه هایی که دانشگاهها و دانشسراها، اینها که ما داریم، فرمهایش همه فرم غرب است. دادگاههای دادگستری هم همین طور است. مراحل دادگاهی هم از غرب گرفته شده است و همه چیز را از غرب گرفته اند. فرهنگ به این غنی ای کنار زده شده است و چسبیده اند به فرهنگ غرب. آن هم نه فرهنگ اصیل غرب، فرهنگ استعماری غرب. غرب همه چیز استعماری دارد. طب استعماری دارد. فرهنگ استعماری دارد. همه چیز استعماری دارد، صادر می کند برای کشورهایی که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزی که مناسب با آنجاست، به طوری که وابستگی داشته باشد. آنها می خواهند ما وابسته باشیم، و چیزهایی که به ما می دهند چیزهایی است که وابستگی می آورد. استقلال نمی خواهند ما داشته باشیم. استقلال فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم. استقلال فکری نمی خواهند داشته باشیم. عُمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و صادر کردند برای ما، آنها هم کمک کردند به آنها، و طرز فکر جامعه ما را به طوری عوض کردند که اگر یک  مطلبی غربی نباشد جامعه ما نمی پذیرد این را. حالا شاید در این نهضت کم شده باشد.

لکن شما می دانید که قبلًا تا یک اسم غربی روی دوایی، روی یک فاستونی، روی چیز دیگری نباشد، مردم هم نمی پذیرند. خیابانهای ما باید یک اسم غربی داشته باشد، از همان اشخاصی که ما را آن طور ناتوان کردند و آن طور چپاول کردند و آن طور ستمها را به ما کردند، بعض از خیابانهای ما به اسم همانهاست؛ همانهای غربی، همانهای امریکایی، خیابان روزولت  مثلًا. اگر یک جنسی رویش اسم غربی نمی بود، این را درست نمی پذیرفتند. اگر یک دوایی نمی گفتند از غرب آمده است نمی پذیرفتند. چیزهایی که خود ملت درست می کرد باید با اسم غرب فروش برود. این غربزدگی است. یعنی بازار ما هم غربزده هست. یعنی ملت ما الآن باز هم غربزده هست. و تا از زیر این بار در نیایید و تا این وابستگی مغزی و فکری از بین نرود، رشد حقیقی پیدا نمی شود، و شما هم نمی توانید مستقل بشوید.

شما اگر بخواهید از همه وابستگیها خارج بشوید، این باید این وابستگی مغزی را، قلبی را کنار بگذارید. گمان نکنید که هر چه آنها دارند خوب است. اگر یکی فرض کنید که یک پیشرفتی داشته باشد در صنعت، این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در فرهنگ.

و این اشتباهات مال همین جاهاست که آن که مثلًا فرض کنید فلان طیاره را درست می کند به خورد ما این طور می دهند که همه چیزش این طوری است، و حال آنکه نیست این طور. فرهنگشان مثل فرهنگ ما نیست. علم حقوقشان مثل ما نیست. علومشان مثل ما نیست. علم فلسفه شان مثل ما نیست. طب هم از شرق اخذ کرده اند. کتب شرقی در دانشگاههای آنجا تا آن اواخر، شاید حالا هم باشد تدریس می شده. ما باید اگر بخواهیم از این بیچارگی بیرون برویم، باید این وابستگی مغزی را کنار بگذاریم. باید دانشگاههای ما یک دانشگاههایی باشد که تا مدتها زحمت بکشد، این جوانها را از آن حال سابق  رژیم شاهنشاهی برگرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی. باید زحمت بکشند. جوانهای ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را که گم کردند پیدا بکنند. تا اسم غرب می آید، خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید. آن هم در آن چیزی که غرب جلو افتاده است، در نظامی، در تجهیزات، عرض می کنم که با سلاح و امثال ذلک. شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید. اگر قبلًا به ما می گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که امریکا خوشش نیاید، می ترسیدیم. سابق هم این طور بود که اگر یک مسئله ای می شد تا سفیری که اینجا داشتند چه سفیر انگلستان بود یا شوروی بود یا امریکا بود، می آمد یک اخطاری می کرد همه عقب می نشستند. لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالی که همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید. معلوم شد، می شود مقابل غرب ایستاد. می شود حتی جلو قدرتهای غرب ایستاد. در این قضیه خودتان را پیدا کردید. دیدید که نه، ما خودمان هم می توانیم با مشت خالی جلو برویم. در فرهنگ هم باید خودتان را پیدا بکنید.

آنها الآن در صددند که با هر جهتی که شده است، شما را باز به خودشان متوجه کنند، همه کوشششان این است که شماها را وابسته قرار بدهند، وابسته کنند. نگذارند این وابستگی از بین برود. و شما دانشجوهای عزیز خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما خودتان هستید.

شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند، و شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان باشند. باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون  بیاورند و مملکت را خودکفا کنند. و باید کارخانه های ما خودکفا بشود. و باید صنایع را خود این مردم، خود این توده های مردم، صنایع را رشد بدهند. و باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند. بنا از اول هر امری این است که انسان اراده کند یک مطلبی را همچو نترسانندش که نتواند اراده بکند، قبلًا ما را همچو از دستگاه مثلًا سلطنت ترسانده بودند که اراده نمی کردیم مخالفت را. نمی توانستیم اراده کنیم که مخالفت کنیم. احتمال نمی دادیم که ما بتوانیم مخالفت کنیم. لکن خدای تبارک و تعالی، خواست و شما اراده کردید و شد. حالا هم همین طور است. نترسید از غرب. اراده کنید.

دانشمندهای ما نترسند از غرب. اساتید دانشگاه ما نترسند از غرب. و جوانان ما نترسند و اراده کنند که در مقابل غرب قیام کنند، و شرق اراده کند که در مقابل غرب قیام کند.

خداوند ان شاء اللَّه شما جوانها را برای اسلام نگه دارد. و همه اشخاصی که در بنیاد مستضعفین هستند و همه دانشجوهای عزیز و همه قشرهای ملت را خداوند حفظ کند. و با قدرت ان شاء اللَّه به پیش بروید و پیروز خواهید شد.

صحیفه امام، ج 12، ص: 4-8

 

سخنرانی [در جمع کارکنان جهاد سازندگی و رادیو تلویزیون تبریز (حفظ آرامش)]

زمان: 12 دی 1358/ 13 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: ضرورت حفظ آرامش برای اصلاحات

حضار: کارکنان جهاد سازندگی و رادیو تلویزیون تبریز

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

فعالیتهای اصلاحی در گِرو تشنج زدایی

من حالم مقتضی نیست که خیلی صحبت طولانی بکنم. از این جهت دو- سه کلمه صحبت می کنم. وظیفه ما ایرانیها و همه مسلمانها و همه کسانی که علاقه به اسلام، علاقه به کشور اسلامی دارند، این است که اولًا به بهانه های مختلف، با ناراحتیهای شخصی و صنفی ایجاد تشنج نکنند. امروز روزی است که اگر ایران آرامش نباشد، هیچ کار اصلاحی را نمی شود انجام داد. اصلاحات تابع این است که یک محیطی باشد که بشود در آن محیط کار کرد. اگر فرض کنید محیط دانشگاه، یک محیط متشنج باشد دانشگاهی نمی تواند در آنجا کار خودش را انجام بدهد. اگر در کارخانه ها تشنجی باشد آنها هم نمی توانند کار کنند. آنها که می خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکند در این کشور، و کشور مستقل و آزاد نباشد، تشنج ایجاد می کنند. در هر جا به یک صورتی؛ به اسم اسلام، کارهای غیر اسلامی می کنند. به اسم خدمت به مستضعفین کارهای بر خلاف می کنند. موجب تشنج می شوند. موجب تحصن می شوند. این اسباب این می شود که کسانی که خیّر هستند نتوانند خدمت بکنند.

باید از این چیزها خودداری بشود. هر روز تحصن نشود. هر روز راهپیمایی نشود. از این طور امور جلوگیری بشود تا مملکت آرام بشود، و بتواند دولت یک کاری انجام بدهد.

در یک چنین کشور خرابی که همه چیزش به هم ریخته است، اگر بخواهند باز هم ادامه بدهند به این خرابیها، هیچ وقت دولت یا اشخاصی که می خواهند خدمت بکنند نمی توانند خدمت مثبتی بکنند.

من سفارشم به همه این است که از تشنجها و از تحصنها و از راه پیماییهای بر خلاف خودداری بکنند. و از آن طرف هر کس در هر کاری که مشغول است، آن کار را خوب انجام بدهد کم کاری و بیکاری، سرمایه همه وابستگیهای اقتصادی است. اگر ما خودمان کار نکنیم لا بد باید وابسته باشیم. اگر خودمان زراعت نکنیم باید در زراعت وابسته باشیم. اگر خودمان صنعتمان را خودکفا نکنیم در آن هم باید باز وابسته باشیم. هر کس در هر کاری که هست، آن کار را خوب انجام بدهد. کمکاری، بیکاری، وادار کردن به بیکاری، از امور [ی ] است که برای کشور ما درست مثل سم قاتل است. کشور را به تباهی می کشد. بنا بر این من از همه کارمندان و کارگران و کشاورزها و هر کس در هر جا مشغول یک کاری هست، تقاضا می کنم که آن کار را خوب انجام بدهد و قوه فعاله خودش را به کار بیندازد. آن قوه ای را که خدا به او داده تعطیل نکند، تا بلکه ان شاء اللَّه به برکت اجتماع مردم، به برکت همت مردم، این کشور به پیش برود، این نهضت به ثمر برسد، و همه مملکت اسلامی بشود و همه با رفاه باشند.

و من امیدوارم که این طور بشود. و امید این را دارم که حفظ بکنیم وحدت خودمان و آن جهت الهیت انقلاب را. آن جهتی را که همه توجه به خدا داشتید. این پشتوانه بزرگی است برای ملت شما. این را حفظ کنید. وحدتتان را حفظ کنید تا ان شاء اللَّه این آشفتگیهای مختصری که هست به برکت همین وحدت و اسلامیت از بین برود و کشور ما کشور اسلامی و مستقل و آزاد باشد. ان شاء اللَّه خداوند همه تان را تأیید کند.

صحیفه امام، ج 12، ص: 9-10

 

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر (مشکلات جهان  اسلام )]

زمان: صبح 12 دی 1361/ 17 ربیع الاول 1403

مکان: تهران، حسینیه جماران

موضوع: نقشه انزوای روحانیت از جامعه- بیان مشکلات جهان اسلام

مناسبت: میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)

حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور)- هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)- موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)- ربانی املشی (دادستان کل کشور)- موسوی، میر حسین (نخست وزیر)- ظهیرنژاد، قاسم علی (رئیس ستاد مشترک ارتش)- اعضای شورای نگهبان- نمایندگان مجلس شورای اسلامی- اعضای هیأت دولت- فرماندهان نیروهای سه گانه- رئیس و افسران ارشد شهربانی- فرمانده و افسران عالی رتبه ژاندارمری- شرکت کنندگان در کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت- فرماندهان سپاه پاسداران- مدیر عامل و اعضای شورای سرپرستی صدا و سیمای جمهوری اسلامی- جامعه روحانیت مبارز تهران- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم- اعضای ستاد انقلاب فرهنگی- رؤسای دانشگاهها- مسئولان کمیته های انقلاب اسلامی مرکز- شخصیتها و مقامات سیاسی- اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه و جماعت، خبرنگاران داخلی و خارجی (جمعاً 600 تن)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

میلاد پیامبر (ص) مبدأ حرکت انسان بسوی معنویت

من قبلًا تبریک این عید بزرگ سعید اسلامی را که در آن روز مبدأ حرکت انسانها به سوی عالم دیگر بنیانگذاری شد و مبدأ حرکتهای معنوی در محیطی که آلوده به همه شرکها و پلیدیها بود، تبریک عرض می کنم. و به همه ملت اسلام تبریک ولادت با سعادت رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فیضها و حامل پیامهای رسول اکرم، حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- تبریک عرض می کنم. و به همه مهمانان عزیزی که از بلاد مختلف تشریف آوردند، ائمه جمعه و شاید ائمه جماعت هم باشند و دیگران برادران، عرض ارادت می کنم و خوشامد می گویم که  به کشور خودشان آمدند. ما جدایی ما بین خودمان و مسلمین احساس نمی کنیم و امیدواریم که مسلمین هم احساس بکنند که همه ممالک، ممالک اسلام است و همه مال همه مسلمین.

مبارک وقتی است که، تبریک عظیم در وقتی است که مسلمین توجه بکنند به گرفتاریهایی که دارند و توجه بکنند به اینکه از کجا این گرفتاریها آمده است، و علل آمدن این گرفتاریها چیست و راه نجات از آن چیست. ائمه جمعه که در این هفته در این کشور ستمدیده و انقلابی آمدند، و ان شاء اللَّه در فرصتهای دیگر هم این نحو اجتماعات خواهد بود، باید بررسی بکنند از علل انحطاط افکار مسلمین، و بررسی بکنند از اینکه آن چیزی که استعمار را بر مسلمین استیلا داد، و آن عللی که باعث شد که استعمار بر همه مقدّرات کشورهای اسلامی و همه مستضعفین جهان حکمفرما باشد، ارزیابی کنند در این سمینارها و مجالس مهمشان؛ و راه را، علل را، کیفیت سلطه آنها را بیابند و راه علاج را، چه باید کرد، چه شده است و چه باید کرد. البته بسیاری از آقایان می دانند که استکبار جهانی از چه راهی وارد شد در این کشورها، به دست خود اشخاصی که از این ملتها بودند، با طرحهای خود دولتهای عقب مانده و دولتهای بی توجه به مصالح مسلمین، و آنهایی که متعلق به این دولتها بودند، از نویسندگان و گویندگان و خطبا و احیاناً ائمه جمعه و جماعات. آنها با تبلیغاتی که الهام می گرفتند به حسب ظاهر از قدرتهای خارجی، درصدد این برآمدند که آن چیزی که از همه قدرتها بالاتر می تواند در مقابل اجانب و قدرتهای اجنبی بایستد اسلام است، و این را با بررسیهای دانشمندان کشورهای خارجی بررسی دقیق شده است، و تنها راه نجات خودشان را این می دانند که اسلام در این کشورها یا نباشد یا محتوا نداشته باشد. یا نباشد را خیلی می دانند موفقیت پیدا نمی کنند، لکن محتوا نداشتن را موفق شده اند و امید توفیق هم دارند. و اگر مسلمین بیدار نشوند و توجه نکنند، این امر و این برنامه دنبال می شود.

یکی از امور مهمی که همه، بسیاری از آقایان می دانند، قضیه- که برای سلطه آنهاست- انزوای روحانیت از جامعه هاست. و برای این امر نقشه های مختلف است؛ از آن جمله جدایی سیاست از دیانت، که مع الأسف این نقشه بسیار مؤثر بوده است و گرفته است. و گرفتاریهای مسلمین اکثراً، بلکه همه از این راه بیشتر بوده است تا راههای دیگر. الآن هم بوقهای استعماری و آنهایی که سرسپرده استعمار هستند این فریاد را می زنند، و اسلام را از سیاست جدا می دانند، و برای مسلمان جایز نمی دانند که در سیاست دخالت کند، و دامن می زند به این حرف، به این مطلب. روحانیونی که وابسته به دولتها هستند و درباری هستند آنها دامن می زنند به این مطلب، خصوصاً در این عصر. و آقایان ائمه جمعه و جماعات و همه خطبای کشورهای اسلامی باید این مطلب را به مردم برسانند که بنا بر منطق این طایفه که می گویند «باید مسلمان در سیاست دخالت نکند» و او را طرد می کنند و لعن شاید بکنند باید رسول اللَّه را طرد کنند.

رسول اللَّه، پایه سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- تشکیل حکومت داده است؛ تشکیل مراکز سیاست داده است. و سایر خلفای اسلام تا آنجایی که به انحراف کشیده نشده بود در صدر اسلام، باید همه آنها را نفی کنند. باید آنها را این آخوندهای درباری و این سلاطین نوکر مآب، باید پیغمبر اکرم و خلفای اسلام را طرد کنند، و بگویند که آنها مسلم نبودند. برای اینکه آنها دخالت در سیاست می کردند. سیاستی که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانی بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت می کرد به اسلام؛ و دعوت می کرد به سیاست اسلامی و حکومت تشکیل داد، و خلفای بعد حکومت تشکیل دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتی که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند. این آخوندهای درباری و این باصطلاح سلاطین امریکایی یا شوروی، یا باید پیغمبر و پیغمبران را و خلفای پیغمبر و پیغمبران را تخطئه کنند، یا باید خود و حکومتهای خود را تخطئه کنند. امر دایر بین این دو است و از این خارج نیست.

نمی شود منطقی که در مکه، سیاست ما تخطئه می کند و مسلمین را که می خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگیری می کند، و در سایر بلاد که بعض ائمه درباری، ائمه- اگر باشد بینشان- جمعه درباری و ائمه جماعت درباری در یک دوراهی واقع هستند، هر کدام را می خواهند اختیار کنند. یا اختیار کنند که نه رسول اللَّه و نه بعد از او خلفا و نه آنهایی که متصدیان امور اسلام بوده اند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام، آنها مسلم نیستند- یا اقرار کنند که خودشان و حکومتهایی که در بلاد خودشان هست مسلم نیستند. جمع ما بین این دو نخواهد شد. سَر این دوراهی همه هستند و گرفتاری مسلمین هم در همین است که به آنها تزریق کرده اند، تبلیغ کرده اند که روحانیون باید بروند در کنج مدرسه ها و مسجدها و بعض مسائل اسلام را بگویند، نه همه را. اساس مطلب اینجاست که اسلام آیا دین سیاست است و با سیاست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعی ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادی و فرهنگی و همه چیزهایش با همه افراد توأم است، یا اینکه اسلام باید منزوی باشد، و در صدر اسلام آنهایی که حکومت دادند همه در اشتباه بودند.

اگر مسلمین مطلع بشوند که این بوقهای استعماری، آنها را دارند از اسلام جدا می کنند و اسلامزدایی می کنند و محتوای اسلام را از آن چیزی که دارد خالی می کنند من جمله مسئله امامت جمعه. در صدر اسلام مسائل سیاسی در مسجد و به وسیله آنهایی که امام جمعه بودند حل و فصل می شد، و نقشه های جنگ در آنجا کشیده می شد، و مع الأسف ما را رساندند به آنجا که در خطبه های جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذیر از اینکه نبادا در امور دخالت کنید چیزی نبوده است. یا نماز جمعه نبود یا اگر بود، محتوا نداشت. یا حج را نمی گذاشتند بروند و اگر می گذاشتند، حج بیمحتوا بود. حجی که یک  مجمع عمومی است برای مسلمین، و همه مسلمین در آنجا گرفتاریهای ایام سالشان را باید حل بکنند و باید همه دور هم بنشینند و دانشمندان آنها، عقلای آنها دور هم بنشینند و مسائل اسلامی را طرح کنند و گرفتاریهایی که در هر کشور هست که از دست حکومتها این گرفتاریها بوده است یا از دست قدرتهای بزرگ بوده است، خاطرنشان کنند و در راه حلش فکر کنند، نقشه بکشند. حج را به یک صورت بیمحتوا و مبتذل بیرون آورده اند. و امروز هم که یک طایفه از مسلمین از ایران و غیر ایران در فکر این هستند که در آن مجمع عمومی، مسائل اسلامی، گرفتاری مسلمین، مسائل اجتماعی، مسائل دیگری که گرفتارند مسلمین، مسائلی که قدرتهای بزرگ برای آنها پیش آورده اند و گرفتاریهایی که حکومتها برای آنها پیش آورده اند در آنجا حل و فصل بشود، مع ذلک به یک صورت مبتذلی درآورده بودند، و به مردم هم باورانده بودند به اینکه غیر از این چیزی نیست. و امروز هم که یک طایفه ای می خواهند این کار را تجدید کنند، با تمام قوا مخالفت می کنند. امروز هم بعض از آخوندهای درباری، ایران را تکفیر می کند، و مسلمین ایران را مسلم نمی داند، برای اینکه آنها با امریکا مخالف اند. و چه جرمی بالاتر از این و چه چیزی که انسان را از اسلام بیرون ببرد بالاتر از اینکه به امریکا و اسرائیل کسی جسارت کند! این گرفتاریهای شما مسلمانهاست.

و این ائمه جمعه هستند که در بلاد باید این مسائل را به مسلمین بفهمانند و گمان نکنند که اگر اینها در مجمع عمومی مسلمین این مسائل را طرح بکنند حکومتهای آنها دیگر بتواند به آنها آزاری بدهد. امروز اگر ائمه جمعه که از همه بلاد اطراف آمده اند وقتی که رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتاریهای مسلمین را و اینکه راه گرفتاری چی است، گرفتاری چه بوده است، علل گرفتاری چه بوده و راه حل او چی است و راه نجات چی است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم این مسائل را طرح کنند، مطمئن باشید که حکومتها نمی توانند شما را آزار بدهند، مسائل ایران را ببرند، مسائل سیاسی ایران را، مسائل اجتماعی ایران را، مسائل اسلامی ایران را ببرند و به همه ملتها عرضه کنند که ایران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتی که از همه این طاغوت بچه ها بالاتر بود بایستد و او را از کشور خودش بیرون کند، و به جای او اسلام را جانشین کند. همان طوری که ایران با توده های ملت توانست این کار را بکند و روحانیون و نویسندگان و گویندگان مبدأ این امر شدند، آقایان هم هرجا بروند همین امر را بگویند؛ مردم را بیدار کنند، مردم را هوشیار کنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اینکه آقایان در یک مجلسی یا در مجالسی بنشینند و پیش خودشان نطق کنند و چیز بنویسند این کافی نیست، خوب است ولی کافی نیست. باید این مسأله در اسلام، در همه ممالک اسلامی پخش بشود؛ مطالب ایران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهایی که الآن از اسلام ترسیده اند و می بینند که ایران می خواهد که اسلام را در خود و در سایر بلاد اسلامی عرضه کند و ترویج کند؛ در مقابل همه بوقها که ایران را می کوبند و همه گویندگان که ایران را اسلامی نمی دانند، و ایران را مملکت اختناق می دانند، مملکت آدمکشی می دانند، مملکتی می دانند که بچه ها را می کشند و زنهای آبستن را. و این نیست جز اینکه از ایران ترسیده اند و می خواهند ایران را بکوبند پیش مسلمین. ائمه جمعه ها که در همه بلاد هستند و تشریف آورده اند اینجا و اوضاع ایران را دیدند، و امید است که به بعض از بلاد دیگر هم سفر کنند؛ و چنانچه سفر کنند به خوزستان و آن همه جنایاتی که امریکا در خوزستان کرده است و آن همه جنایاتی که عمال امریکا در بلاد عرب نشین ایران کرده است به اسم عجم ببینند آقایان، و ببینند که طرز تفکر آن آخوندهای درباری چیست و طرز تفکر آن سلاطین جور چیست؟ باید عمل کرد، گفتار تنها فایده ندارد، عمل لازم است. مسلمین باید در میدان بیایند، در صحنه بیایند، علمای اسلام باید در صحنه بیایند؛ همان طوری که علمای کشور ما آمدند و نتیجه گرفتند باید مسلمین را آنها در صحنه بیاورند، باید با تبلیغات، مسلمین را در صحنه نبرد بیاورند که دست عمال دولتهای بزرگ را کوتاه کنند یا آنها را خاضع کنند در مقابل اسلام.

من اگر بخواهم همه گرفتاریهای مسلمین و راههای آن را بگویم؛ نه احاطه خیلی دارم  به آن چیزها و نه وقت شما اقتضا می کند و نه حال من. لکن شمایی که در اینجا تشریف آوردید و مجالس دارید و گرد هم هستید و بررسی اوضاع را می کنید، یکی از بررسیهای مهم قضیه گرفتاریهایی است که ما پیدا کردیم از ابرقدرتها و راههایی است که آنها به آن راهها نفوذ پیدا کردند در کشورهای اسلامی؛ و دنبال فهمیدن درد، دوا را هم باید بررسی بکنید. و من امیدوارم که موفق بشوید. وقتی که برای خدا و برای رضای او کار بکنید مطمئن باشید که خداوند هم هدایت می کند شما را به راه رسیدن به مقصد، و هم با شما اعانت می کند و همراهی می کند و این مطلب در ایران تحقق پیدا کرد. شما ملاحظه کنید ایران که با یک جمعیت کمی، بدون هیچ سلاح و بدون هیچ تشکیلات در مقابل یک قدرت بزرگی که دو هزار و پانصد سال بر این کشور حکومت جائرانه کردند، و امروز هم یعنی در زمان ما هم قدرتهای بزرگ همه با او کمک بودند، همه به او سلاح می دادند، همه به او امکانات می دادند، این ملت کوچک در مقابل همه این قدرتها، چه قدرتهای شرقی و چه قدرتهای غربی ایستاد و از خوف از مرگ نترسید؛ و متحول شد به یک انسانهای الهی که عاشق دیدار خدای تبارک و تعالی و عاشق شهادت هستند، و مقصد خودشان را پیش بردند و دارند پیش می برند. سایر کشورها هم همین باید باشد.

دولتها را آگاه کنند. اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامین اسلامی رفتار کنند بپذیرند آنها را، و اگر حاضر نشدند با آنها ستیز کنند و نترسند از چیزی.

گرفتاریهای مسلمین همه از این قدرتهای بزرگ و تزریق کردن آنها و تلقین کردن آنها به نوکرهای خودشان در منطقه ها و تمام گرفتاریهایی که مسلمین دارند از دست اینهاست، و تا از دست اینها نجات پیدا نکنند گرفتاریها رفع نمی شود. باید دید با چه حقی امریکا از آن طرف دنیا دستش را دراز می کند به این طرف دنیا و در کشورهای اسلامی دخالت می کند و می خواهد مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین کند. این ننگ برای مسلمین نیست که یک کشوری که دشمن خدا شمرده می شود، یعنی سرانش، یک دولتی  که دشمن اسلام شمرده می شود و دشمن بشریت شمرده می شود، از آن طرف دنیا دستش را دراز کند با یک میلیارد جمعیت مسلم مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین کند؟ و نگویند تو چکاره ای که در لبنان دخالت می کنی؟ تو چکاره ای که در مصر دخالت می کنی؟ ما دست او را شکستیم و قطع کردیم و از کشور خودمان بیرونشان کردیم. امریکا می گوید که ما در منطقه منافع داریم! چرا باید او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا باید منافع مسلمین منافع امریکا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و یکی سؤال نکند این را؟ یکی از کشورها سؤال نکنند این را از امریکا، که شما چکاره هستید که آمدید می خواهید مقدرات این منطقه را درست کنید؟ شما چکاره اید؟ شما چرا آمدید؟ همه این مجالسی که به دست خود این قدرتهای فاسد ایجاد شده هم، ساکت نشستند، با اینکه دخالت دولتی در دولت دیگر این مسائل عمومی دنیاست که نباید بشود. لکن او بصراحت دخالت می کند و دولتهای مرتجع بسیار کثیف هم با صراحت از او می خواهند که دخالت بکند. و این مجلسهای عمومی نمی گویند چرا دخالت می کنی؟

تو از آن ور دنیا چکاره ای که آمدی اینجا مقدرات مردم را می خواهی دخالت کنی؛ مقدرات مسلمین را می خواهی دخالت کنی. و از او اسفناکتر قضیه اسرائیل است که بوقهای استعماری تا امروز هم اسرائیل را دارند ترویج می کنند، و در عین حال ایران را متهم می کنند که از اسرائیل اسلحه می خرد و با هم هستند، و گاهی هم می گویند ایرانیها با امریکاییها هستند. ایرانی که از پیشتر یا حدود بیست سال تا حالا در همه صحبتهای گویندگان متوجهشان، اسرائیل در صدر مسائلشان بوده است و مخالفت با اسرائیل در صدر مسائلشان بوده است ایران را متهم می کنند به اینکه از اسرائیل چیز [اسلحه ] می آورند. آن وقت عراقی که از اسرائیل پشتیبانی می کند و اسرائیل از او پشتیبانی می کند، او نه، اسرائیلی نیست؟ او بر ضد اسرائیل است! اینها مصیبتهایی است که مسلمین نشسته اند گوش و چشم باز و قلبها در عما؛ باید چه کرد؟ ای ائمه جمعه بلاد اسلامی و کشورهای اسلامی، باید چه کرد؟ چرا ما به این روز نشانده شدیم که امریکا از آن ور دنیا بیاید و مقدرات کشورهای ما را تعیین کند، و مقدرات علمای اسلام را تعیین کند و لو با دست دیگران، و بصراحت بگوید که من منفعت دارم در منطقه، و دخالت آشکار در منطقه بکند و مسلمین نشسته باشند و ناظر باشند؟ ای ائمه جمعه همه بلاد اسلامی، مردم را آگاه کنید، این «چرا» را بین مردم بگویید، این «چرا» هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروی در ممالک اسلامی دخالت می کند، دخالت نظامی؟

امریکا هم همه جور دخالت می کند در همه کشورهایی که تحت سلطه او هستند یا می خواهد تحت سلطه ببرد؛ هم دخالت نظامی می کند، هم دخالت سیاسی می کند و همه جور دخالت. خوب، این چرا ندارد در دنیا؟ این یک میلیارد جمعیت نباید بگویند چرا؟

از این یک میلیارد جمعیت اگر نصفشان فریاد بزنند که چرا، امریکا کنار می رود. امریکا با دستِ خود دولتهای وابسته، با دستِ خود نویسندگان خبیث و گویندگان فاسد مقاصد خودش را پیش می برد و مسلمین نشسته اند، و این نویسندگان می نویسند و این گویندگان می گویند، و این درباریها و روحانیون درباری کمک می کنند به این قدرتهای بزرگ و مردم نشسته اند و گوش می دهند و می بینند. تکلیف نیست؟ مسلمین دیگر در این عصر تکلیفی ندارند؟ مسلمین تنها هستند؟ ما نباید از تاریخ رسول اللَّه عبرت بگیریم؟ یک نفر آدم پاشد و همچو کارهایی کرد. ما نباید از تاریخ عالم عبرت بگیریم که یک نفر موسی پاشد و با فرعون چه کرد؟ ما باید عبرت بگیریم. آقا آن روز پیغمبر اکرم عده ای همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمنها، حتی عشیره خودش دشمنش بودند. لکن اتکال به خدا، توجه به او، فنای در او، کار را پیش برد. نمی شود که انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست. نمی شود که انسان هم منافع خودش را ملاحظه کند و هم منافع اسلام. باید یکی از این دو تا باشد، یا باید الهی باشد یا شیطانی، این دو راه است.

شما علاج بکنید مردم را به اینکه از این هواهای نفسانی بیرون بروند. اگر حکومتهایی در اسلام به طور غیر قانونی دارند حکومت می کنند، از این هواهای نفسانی بیرون بروند و توجه بکنند به عزّت اسلام، به ارزشهای اسلام و برای یک پارک و یک- نمی دانم- باغ و یک ملک و یک چه، اسلام را زیر پا نگذارند، مسائل اسلام حل  است.

حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة همه خطاها از خود انسان و از این حب انسان به خودش هست. اگر آنهایی هم که در صدر اسلام بودند مثل مسلمین حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محلِ خودشان خفه شده بودند، لکن آنها به جان و دل برای اسلام کوشش کردند و رفتند؛ و نه برای اینکه کشوری بخواهند. کشور، اسلام می خواهد چه کند؟

برای اینکه آدم درست کند. رفتند که ستمکارها را شرشان را از سر مظلومان قطع کنند. دست ستمکاران را قطع کنند و وعده الهی را که: نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ را تحقق بدهند و بسیار هم موفق شدند. لکن آن قدری که آنها می خواستند نشد، آنها همه دنیا را می خواستند که آدم کنند. ائمه جمعه کوشش کنند مردم را به تقوا دعوت کنند، مردم را متقی کنند، مردم را از دنیا و از آمال دنیایی پرهیز بدهند. و اگر این معنا را موفق بشوند، موفق می شوند که بر خلاف آنهایی که بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهیز خواهند شد.

شما الآن غریب هستید اینجا و لو منزل خودتان هست. لکن تازه در این منزلتان تشریف آوردید و نمی دانید در ایران چه بود و چه شد و چه گذشت. ایران چه حالی بود؛ خیابانهای ایران به چه حالی بود. میکده ها از کتابخانه ها بسیار بیشتر بود و عشرتکده ها هم و مراکز فساد هم و روزنامه ها و مجلات و سینماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند، و یک کشور شیطانی درست کرده بودند. طاغوتی درست کرده بودند و اسلام عنایتش را، لطفش را به این ملت مظلوم، در طول تاریخ عنایتش را، پرتو عنایتش را افکند بر اینها و اینها متحول شدند. انسان عشرتکده ای، متحول شد به انسان مجاهد اسلامی. انسان شهوت ران متحول شد به انسان عاشق موت. و این عشق به موت است که تمام مسائل اسلام را دارد حل می کند. اگر نبود این جوانها و این رزمنده هایی که همه عشق به موت دارند، از همه قشرهایی که هستند، از ارتش و سپاه و بسیج و سایرین و عشایر و سایر مردم که همه با هم هستند، اگر این تحول نبود، ما باز در زندانهای شاهنشاهی باید باشیم. مردم را متحول کنید. علاج این است که مردم را آگاه کنید و متحول کنید، دعوت کنید به تقوا، دعوت کنید به ارزشهای انسانی. ارزشهای انسانی در طاغوت عبارت از این است که چند تا سگ دارد و چند تا اتومبیل دارد و چند تا پارک دارد و چند تا نوکر دارد. تمام ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه کنید، در این سمینارها راه را پیدا کنید و مردم کشورهای خودتان را از مسائل، از مسائل سیاسی بالخصوص. نترسید از این چهار تا درباری که می گویند آخوند نباید در سیاست دخالت کند. ایران بحمد اللَّه الآن اکثریت قاطع اهل علمش در سیاست دخالت می کنند؛ در امور اجتماعی دخالت می کنند. و آن چند تایی که آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم دیگر ازشان کاری نمی آید. شما باید ملت را این طور کنید و من که دعاگوی همه شما هستم به شغل خودم که عبارت از دعاگویی است قیام می کنم، و از خداوند تعالی نصرت مسلمین را در سراسر جهان و نصرت مستضعفین را در سراسر جهان بر مستکبرین طلب می کنم، و توفیق و تأیید شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در این امر مهم اسلامی و در این سنگر اسلامی که هستید، توفیق شما را برای خدمت به اسلام از خدای تبارک و تعالی مسألت می کنم.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 17، ص: 202-212

 

حکم [انتصاب آقای محمد امامی کاشانی به تولیت مدرسه و مسجد شهید مطهری ]

زمان: 12 دی 1361/ 17 ربیع الاول 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: انتصاب تولیت مدرسه و مسجد شهید مطهری

مخاطب: امامی کاشانی، محمد

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی- دامت افاضاته

جنابعالی را به سمت تولیت مدرسه و مسجد شهید مطهری منصوب می نمایم.

امیدوارم امور آن مدرسه و مسجد را با دقت تمام تحت نظر گرفته و با کمال جدیت خدمات شایسته خود را بدان مدرسه ادامه دهید. توفیق جنابعالی را در خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم.

17 ربیع المولود 1403

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 17، ص: 213

 

سخنرانی [در جمع گروهی از بازاریان تهران (اتحاد و پایداری  در راه هدف)]

زمان: صبح 12 دی 1362/ 28 ربیع الاول 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: اتحاد و پایداری در راه هدف- اهمیت انتخابات

حضار: عسکر اولادی، حبیب اللَّه- امانی، سعید- لبّانی، محسن- رخ صفت- حیدری، ابو الفضل- شفیق

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

لزوم همراهی بازار با دولت

آنچه که باید همه به آن توجه داشته باشیم این است که امروز اکثر حکومتها با ما بد می باشند، پس ما هم باید همه با هم متحد و خوب باشیم. اگر بنا باشد که بازارها همراه جمهوری اسلامی نباشند، جمهوری شکست می خورد. امروز ما احتیاج به اتحاد داریم.

امروز باید همه با هم باشیم، اگر چنین نباشیم ما را از بین خواهند برد. همه قدرتها احساس کرده اند که اسلام برایشان ضرر دارد، و بعضی از آنها صراحتاً می گویند که با این اسلامی که در دنیا ما مطرح کرده ایم مخالف اند. آنها اسلامی مانند اسلام سعودیها را می خواهند. منافقین هم می گویند اسلامی که دست ببرد اسلام نیست، با اینکه در قرآن صراحتاً آمده است. البته گرانی هست، کمبود هست، و بیشترین صدمه اش به کارمندان دولت می خورد، ولی باید تحمل کرد. اگر امروز گله هایمان به بازار، مجلس و دولت کشیده شود و این گله ها به اختلاف تبدیل گردد، همه مان مسئول هستیم. اگر امروز اسلام سیلی بخورد، دیگر سربلند نمی کند. به خاطر اسلام باید مقداری از ناراحتی هایمان را کنار بگذاریم.

من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که برای من ناراحتی و خستگی هست برای شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم. البته این طور نیست که کسی بتواند به شما و امثال شما توهین کند. اگر در روزنامه ای یا در مجلس به شما توهین شد نباید از میدان به در بروید. اصلًا برای خاطر از میدان در کردن عده ای متعهد، ناگواریهایی برایشان پیش می آورند، باید محکم در میدان بود. به اندازه ای که برای پیغمبر اکرم گرفتاری پیش آمد برای هیچ کس پیش نیامد، ولی ایشان تا آخر ایستادند و به تکلیفشان عمل کردند. همین طور برای ائمه- علیهم السلام- ولی آنها هم ایستادند. بیخود نبود که حبس می شدند، برای این زندان می شدند که جلوی آنهایی که بر ضد اسلام قیام کرده بودند می ایستادند. ما هم که ان شاء اللَّه متعهد به اسلام می باشیم و رشد اسلام را می خواهیم، تصمیم داریم جهان را برگردانیم و امیدواریم که ملتها انجام دهند. نباید از دروغ و بدنامی و حرف زشتی که به ما نسبت می دهند از میدان به در برویم. البته معارضه کار را بدتر خواهد کرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس می شود. با لحن برادری و ملایمت، کارها بخوبی تمام می شود. اگر کسی به ما بد کرد به بهترین وجه با او رفتار کنیم، کار به دعوا کشیده نمی شود. شما در انقلاب سهم زیادی دارید، بازار هم همین طور. اگر بازارها همراهی نمی کردند انقلاب پیروز نمی شد. پس پیه این مسائل را به خودتان بمالید. انسان که یک قدم اصلاحی و زندگیساز بر می دارد نباید توقع داشته باشد که مورد پذیرش همه قرار گیرد، این نخواهد شد، امیر المؤمنین را هم تا آخر عمر عده ای قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد برای اسلام خدمت کند نباید توقع این را داشته باشد که همه او را بپذیرند. کسی که می خواهد برای خدا کار کند باید پیه حبس، تبعید، بدنامی و سایر چیزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشی می دهند، شما برای خاطر خدا بپذیرید و ثواب کنید. این را نباید فراموش کنیم که ما همه یک چنین کار بزرگی را انجام داده ایم، حالا از شرق و غرب فحاشی نشنویم یا در داخل با فساد کسانی مواجه نگردیم؟! عده ای فاسد می خواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همین حرفهایی را که به شما می زنم هر کسی که اینجا بیاید به او هم می گویم. ان شاء اللَّه همه با هم خوب بوده و موفق باشید.

امروز مسأله مهم، مسأله انتخابات است. به انتخابات توجه داشته باشید. در اول مشروطه اصناف بازار هم وکلایی داشتند، انتخابات تا اندازه ای دست مردم بود. بعد کم کم آنهایی که فاسد بودند کار را طوری کردند تا متدینین را از مجلس کنار گذاردند. آنها هم مقاومت نکردند و کنار رفتند. بعد دیدید که مجلس را چه کردند، هر کاری که خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آینده یک قدم عقب نشینی کنیم، در آینده نزدیک ما را کنار خواهند گذاشت. باید قهر نکنیم و کوشش کنیم تا بازار هم خودش برای انتخابات اشخاصی را معرفی کند. ما نباید مقلد کسی باشیم که هر چه را عده ای تشخیص دادند همان را عمل کنیم، بلکه باید کاملًا توجه کنیم که مثلًا در تهران چه کسانی لیاقت دارند که هم مسائل روز را بفهمند و هم متدین باشند و هم برای اسلام کار کنند، اشخاصی را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند. اگر کسان دیگری هم اشخاص صالحی داشتند به آنها رأی دهید و الّا نه. بازار اختیارش دست خودش است، آنچه بینی و بین اللَّه  تشخیص می دهد آن را انتخاب کند. اگر در انتخابات مسامحه کنیم مطمئن باشید که از راه مجلس به ما لطمه می زنند. باید دانست مسلمان بودن تنها فایده ای ندارد، باید جمهوری اسلامی را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید- البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمی شود، شاید آحادی مثل مدرس باشند- کسانی را که انتخاب می کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند. شما بازارها را بیدار کنید تا در تهران و سایر جاها اشخاص خوبی را به مجلس بیاورند، تا مجلس آینده ما از مجلس فعلی بهتر باشد. البته مجلس فعلی هم خوب است. ان شاء اللَّه موفق باشید. امیدوارم سربازی برای اسلام باشید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه

صحیفه امام، ج 18، ص: 274-276

بیانات [در جمع بعضی از مسئولان سپاه (عدم گرایش به جریانات سیاسی)]

زمان: صبح 12 دی 1362/ 28 ربیع الاول 1404

مکان: تهران، جماران

موضوع: لزوم استقلال سپاه و عدم گرایش به جریانات سیاسی

حضار: محلاتی، فضل اللَّه (نماینده امام در سپاه پاسداران)- محقّق (نمایندگی امام در سپاه پاسداران اصفهان)- سیف اللهی، رضا (فرمانده سپاه پاسداران اصفهان)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

... اصفهان مردم خوب و متدین دارد، آقایان که آنجا می روند توجه داشته باشند که به هیچ کس گرایش پیدا نکنند، و سعی کنند سپاه مستقل باشد، البته نسبت به همه با صمیمیت برخورد کنید، سعی کنید اختلاف نظرها را که در تمام جاهاست به سپاه نکشانید، توجه اصلیتان به جنگ باشد. سعی کنید که مردم را دلگرم کنید. امیدوارم که موفق باشید تا کارها خوب انجام گیرد.

صحیفه امام، ج 18، ص: 277

 

. انتهای پیام /*