کد مطلب: 2543 | تاریخ مطلب: 14/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

شرح دعای مکارم الاخلاق / گفتار هشتم

شرح دعای مکارم الاخلاق / گفتار هشتم

گفتار هشتم. یقین برتر
امام سجاد (علیه السلام) در فرازی دیگر از دعای شریف مکارم الاخلاق از خدای متعال می خواهد که یقین مرا بالاترین و برترینِ یقین ها قرار ده: «و اجعل یقینی افضل الیقین».
«یقین» اسم مصدر از ماده یقِنَ است و در لغت به معنی علمی است که با هیچ شکی همراه نیست و در اصطلاح علمی است که با برهان و استدلال ثابت شده باشد.(ر.ک: ریاض السالکین/ ج3/ ص274)
خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: یقین دو علم است، علم به معلوم و علم به آنکه مخالف آن محال است.
در مقابل یقین که احتمال خلاف در آن هیچ است، ظن (یا گمان)، شک و وهم قرار دارد که هر یک مراتبی از احتمال خلاف در آن وجود دارد. اگر احتمال خلاف در آگاهی انسان بیش از نصف باشد، «وهم» خوانده می شود و اگر احتمال مزبور در آن به همان اندازه وقوع آن بود، «شک» نام میگیرد و اگر احتمال خلاف کمتر از نصف بود، آگاهی انسان «ظن» یا گمان نامیده می شود.
باید به این نکته توجه کرد که یقین مراتب مختلفی دارد؛ مرتبه نخست «علم الیقین» است که علمِ نظری و ذهنی است و از طریق استدلال و ارائه برهان پدید می آید. برای مثال فردی از دور دودی را می بیند و از طریق دود به آتش افروخته پی می برد.
مرتبه دوم «عین الیقین» است که شهودِ حق و یافتن حقایق بی واسطه مفاهیم و استدلالات است؛ برای این مرتبه به مشاهده بی واسطه آتش مثال می زنند.
مرتبه سوم «حق الیقین» نام گرفته است. در این مرحله انسان تنها شاهد پدیده نیست، بلکه با حقیقت، اتصال می یابد؛ به عبارت بهتر فرد در این مرتبه با معلوم خود یکی شده و در آن فانی می گردد. در حقیقت در این مرتبه انسان خود به آتش مبدل می شود و آن را در جانش حس می کند:
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
احساس سوختن به تماشا نمی شود
مراحل سه گانه یاد شده که در آن انسان، نخست آثار و علائم چیزی را مشاهده می کند، یا به کمک استدلال، حقیقت ثابتی را در می یابد (علم الیقین) و در مرحله دوم افزون بر استدلال عقلی، با روح و جان نیز آن را ادراک می کند (عین الیقین) و در مرتبه بالاتر، نه تنها با چشم دل حقایق را می بیند، بلکه در آن فانی و غرق می شود (حق الیقین) خصوصیات و عوالِمی را به همراه دارد که به صید هر کسی در نمی آید.
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
ورنه هر کو ورقی خواند معانی دانست
درباره یقین و ویژگی های انسانِ موقن، مرحوم شیخ کلینی روایتی نقل می کند که صبحدمی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مسجد خود با حارثة بن مالک روبرو شد و حال او را دیگرگون یافت. از او پرسید: «شب را چگونه صبح کردی؟» حارثة پاسخ داد: در حال یقین ای رسول خدا! پیامبر گرامی پرسید: «هر یقینی حقیقتی دارد؛ حقیقت یقین تو چیست؟» پاسخ داد: شب را برای عبادت بیدارم و روز را به تشنگی روزه دارم و نسبت به دنیا بی رغبت شده ام. گویا عرش خدا را می نگرم که برای برپایی حساب گسترده شده و اهل بهشت را می بینم که در نعمت اند و با یکدیگر مصاحبت دارند و ... رسول خدا(ص) به اصحابش فرمود: حارثه بنده ای است که خدای متعالی قلبش را نورانی کرده است. سپس به او گفت: «بر آنچه یافته ای ثابت قدم باش». (ر.ک: کافی/ ج2/ ص52)
در فضیلت و برتری یقین و رفعت جایگاه آن، در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «انّ الایمان افضل مِن الاسلام و انّ الیقین افضل مِن الایمان و ما مِن شیءٍ اعزّ مِن الیقین» (کافی/ ج2/ ص51)؛ ایمان از اسلام برتر است و یقین از ایمان والاتر، و هیچ چیزی عزیزتر از یقین نیست.
انسان اگر به این مرتبه از حقیقت بار یابد، به گونه ای که بتواند ایمان خود را به یقین تبدیل کند، نه تنها فراز و فرودها و مرارت های دنیا را تحمل می کند، بلکه این دشواری ها و سختی ها را نیز شیرین می یابد. البته هر کسی توان نیل به این مقام و مرتبه را ندارد و تنها اوحدی از کاملان راه سلوک به این مرتبه باریافته اند.

با توجه به این نکات است که حضرت زینب کبری (علیها السلام) درباره حادثه عظیم کربلا می فرماید: «ما رأیت الا جمیلاً»، به این معنی که اگر همه چیز را از ناحیه حضرت دوست دانستی و خدای یگانه را مسبب الاسباب شناختی، آنگاه هر چه آن خسرو کند شیرین بوَد؛ اگر اینگونه به عالَم نگریستی چیزی جز زیبایی نمی بینی.

 

. انتهای پیام /*