کد مطلب: 2214 | تاریخ مطلب: 07/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

قندها را تبرک کردند

قندها را تبرک کردند

پزشکان به او جواب رد داده اند و از بهبود او مأیوسند. تنها امید به خدا و دعای امام است...

یک روز آقای خلیلی که از افراد متدین و شاغل در هلال احمر است مضطربانه تلفن کرد که یکی از برادران بسیار خوب به نام آقای اکبری در جبهه مجروح و ترکش به مغزش اصابت کرده ،حالش بسیار وخیم است.پزشکان به او جواب رد داده اند و از بهبود او مأیوسند.تنها امید به خدا و دعای امام است.به این ترتیب ،از حقیر مصرّانه خواست که چند حبه قند خدمت امام ببرم تا با دست امام ،تبرک و به آن دعا بخوانند و برای بهبود مجروح دعا کنند.مقداری قند خدمت امام بردم و مطلب را به عرض رساندم.ایشان قندها را تبرک و به آنها دعا خواندند و سپس برای سلامتی او دعا کردند.وقتی به دفتر برگشتم ،آقای خلیلی خود را به دفتر رسانده بود.قندها را گرفت و با عجله برگشت.چند روز بعد ،تلفن زد و ذوق زده و گریان ،تشکر کرد و مژده داد که دوستش از خطر گذشته و پزشکان از بهبود او مبهوت شده اند.چند ماه بعد دوباره تلفن زد و ضمن تشکر مجدد ،برای مجروح شفا یافته درخواست کارت برای تشرف و دستبوسی امام کرد که با نشاط و سلامت تشرف یافت.ایشان برایم نقل کرد:فلان پزشک متخصص معروف که در جریان معالجه من بود و به طور قطع از بهبودم اظهار یأس کرده بود ،بعد از این ماجرا با صراحت به من گفت:ما دکترها به معجزه اعتقاد نداریم ،ولی وقتی ،مثل شما را می بینیم که بعد از آن وضعیت ،ناگهان همه چیز عوض می شود و بعد از چند روز ،روی پای خود راه می روید ،ناچار می شویم که به معجزه اعتقاد پیدا کنیم!* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان-در سایه آفتاب-صفحه 167.

. انتهای پیام /*