کد مطلب: 2202 | تاریخ مطلب: 07/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

ان شاءالله صعود خواهی کرد

ان شاءالله صعود خواهی کرد

اوایل سال 1360 مأموریتی داشتیم که با هشت فروند هواپیما انجام می گرفت...

اوایل سال 1360 مأموریتی داشتیم که با هشت فروند هواپیما انجام می گرفت.ما مأموریت داشتیم نیروهای عراقی را در منطقه تجمع آنها در نزدیکی شوش بمباران کنیم.حین اجرای مأموریت ،عراقیها ما را با موشکهای فراوانی مورد حمله قرار دادند که متأسفانه هواپیمای خلبان شهید خضرایی مورد اصابت قرار گرفت.ما با تلاش فراوان ایشان را به داخل خاک خودمان هدایت کردیم و این شهید در حوالی کوههای خرم آباد از هواپیما بیرون پرید.پس از این مأموریت شانزده نفر از خلبانان از جمله من و شهید خضرایی که در چند عملیات مهم شرکت کرده بودیم به دیدار امام در جماران مشرف شدیم.آن روز امام در ایوان خانه و کنار در ورودی منتهی به حسینیه جماران کنار نرده ها نشسته بودند و ما به شکلی که در مأموریت نقش داشتیم یکی یکی جلو می رفتیم و دست ایشان را می بوسیدیم.وقتی خضرایی که بر اثر پریدن با چتر دستش شکسته شده و در گچ بود به امام نزدیک شد امام از او پرسیدند:((دستت چه شده؟))خضرایی جواب داد:سقوط کردم و دستم شکست.امام بلافاصله و بدون درنگ به او فرمودند:((ان شاءالله خودت صعود خواهی کرد.))خضرایی با حالت گریان دست امام را بوسید و سپس همگی از خدمت ایشان مرخص شدیم.شهید خضرایی یک هفته بعد از آن در شرایطی که بنی صدر خائن از کشور فرار کرده بود به فرماندهی پایگاه سوم شکاری منصوب شد و مدتی بعد هم به شهادت رسید و من مصداق واقعی آن چیزی را که امام در مورد ایشان فرموده بودند به عینه مشاهده کردم.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:یک خلبان-ارمغان-شماره 11.

. انتهای پیام /*