کد مطلب: 2195 | تاریخ مطلب: 07/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

می فرمایید تکیف من چیست؟

می فرمایید تکیف من چیست؟

نیمه های شب بود که دیدم امام برای نماز شب بیدار شدند و من از پشت در صدای گریه های بلند امام را می شنیدم...

یکی از دوستانی که در کنار امام و در بیت ایشان خدمت می کرد برای ما تعریف می کرد که شبی به دلیل اینکه از اعضای دفتر کسی نبود من توفیق یافتم که شب را تا صبح در خدمت ایشان باشم.نیمه های شب بود که دیدم امام برای نماز شب بیدار شدند و من از پشت در صدای گریه های بلند امام را می شنیدم.بعد از مدتی که نماز امام تمام شد احساس کردم باکسی دارند صحبت می کنند.تعجب کردم چون هیچ کس جز امام در اتاق ایشان نبود.گوش خود را به در اتاق امام که بسته بود چسباندم و درست دقت کردم تا ببینم امام چه می گویند.متوجه شدم که امام دو بار با حالت تواضعی می فرمودند:((حالا شما می فرمایید من تکلیفم چیست و چه باید بکنم؟))این جملات را که شنیدم با عجله خود را  به پشت پنجره ای که بر پشت اطاق امام دید داشت رساندم ،اما هرچه سعی کردم که به داخل اطاق نگاه کنم انگار کسی گردن مرا به گونه ای خشک کرده بود که نمی توانستم صورتم را به طرف پنجره و اتاق حرکت بدهم هرچه سعی کردم بی فایده بود به محل خود برگشتم.صبح که شد قضیه نیمه شب را خدمت امام عرض کردم.ایشان فرمودند:((اگر اینجا می مانید حق تفحص و جستجو را در این گونه چیزها را ندارید.))بعدها یکی دیگر از دوستان بیت نیز می گفت نیمه شبی که در کنار اطاق امام بوده و امام مشغول تهجد بوده است نور بسیار درخشانی را دیده که از بیرون به پنجره اطاق امام در حال تابیدن است و او هرچه سعی کرده که از پنجره داخل اطاق امام را ببیند نتوانسته است چیزی را ببیند.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:حجة الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی.

. انتهای پیام /*