کد مطلب: 2066 | تاریخ مطلب: 06/08/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

من یک رأی داشتم که انداختم

من یک رأی داشتم که انداختم

روز دوازدهم فروردین ماه 1358یعنی روز رفراندوم جمهوری اسلامی ،بنده عضو ستاد رأی گیری بودم...

روز دوازدهم فروردین ماه 1358یعنی روز رفراندوم جمهوری اسلامی ،بنده عضو ستاد رأی گیری بودم.در آن روز هیچ کس نمی دانست که امام در پای کدام صندوق رأی خواهند داد ،لذا باشور و مشورتها تصمیم گرفته شد که در محل آموزش و پرورش قم که از جهت امکان کنترل و حفاظت مناسب بود ،صندوق رأی قرار داده شود و مکانی نیز برای خبرنگاران و عکاسان در نظر گرفته شود.لحظه رأی گیری ،زمانی که به اطلاع امام رسید که در آن مکان رأی خود را به صندوق بریزند ،معظم له فرمودند که ((من در بین مردم رأی خواهم داد))و خودشان یکی از محله های شلوغ ،به نام ((چهارسوق))را پیشنهاد نمودند.در آن محل جمعیت زیادی هجوم آوردند و کنترل از دست مأمورین خارج شد.امام رأی خود را به صندوق انداخته و برگشتند.ازدحام جمعیت به حدی بود که خبرنگاران خارجی زیادی که برای تهیه گزارش از رأی گیری آمده بودند ،موفق به تهیه فیلم و عکس و گزارش نشدند از همین رو به ستاد رأی گیری فشار می آوردند که ما چون موفق به تهیه عکس و گزارش نشده ایم ،امام یکبار دیگر پای صندوق رأی تشریف بیاورند.پس از مدتی مشورت یکی از آقایان علما خدمت امام رسیده و مسأله را توضیح داد امام فرمودند:((من یک رأی داشتم که آن را هم به صندوق انداختم)).* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:حسین شهرزاد(همسایه امام در قم)-شاهد-شماره186.

. انتهای پیام /*