کد مطلب: 1437 | تاریخ مطلب: 29/07/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

چون قرآن می خواندی به تو علاقمند شدم

چون قرآن می خواندی به تو علاقمند شدم

من در حرم حضرت علی (ع)قرآن می خواندم و دائماً آنجا بودم امام مرا در آنجا دیدند و علاقه مند بودند که مرا بپذیرند...

چون قرآن می خواندی به تو علاقمند شدم

من در حرم حضرت علی (ع)قرآن می خواندم و دائماً آنجا بودم امام مرا در آنجا دیدند و علاقه مند بودند که مرا بپذیرند .پیش از آن یک نفر را به سراغ بنده فرستادند ابتدا نرفتم چون تصور می کردم امام از من دلگیر هستند و قصد شکایت دارند .بار دوم همان شخص به سراغم آمد و گفت:امام با تو کار دارند.گفتم شما را به خدا بگویید چه کار دارند گفت:به خدا من نمی دانم .گفتم:نکند از دست من ناراحت هستند.گفت:نه فقط به من گفته اند که برو و آن مردی را که در حرم است به اینجا بیاور .به او گفتم:شما بروید من خواهم آمد.او هم رفت.وقتی خدمت امام رسیدم از بنده پرسیدند.اسمت چیست؟گفتم:حاج ابراهیم خادم نجفی .فرمودند:دوست داری در این خانه بمانی و به ما کمک کنی؟
گفتم:آقا من چه کاری از دستم ساخته است؟فرمودند:در کارها وارد می شوی.مطمئن باش که در اینجا راحت هستی.ضمناً من به خودت علاقه مند شده ام و مهم نیست که چقدر در انجام کارها توانا باشی .چون تو آدم مؤمنی هستی و من هر موقع که به حرم می آمدم تو را مشغول خواندن قرآن و دعا می دیدم .* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:ابراهیم خادم نجفی-خدمتکار منزل امام در نجف.

. انتهای پیام /*