یک بار امام حین قدم زدن مقابل یک گل دیواری ایستاده و گفتند:هر وقت من به این گل نگاه می کنم ،می گویم این علی است که دارد شکفته می شود.همان جا گل بزرگی هم بالای درخت بود که پژمرده شده بود و تا حدودی برگهایش ریخته بود.ایشان به آن گل اشاره کرده و گفتند:آن هم خودم هستم که دیگر پژمرده شده ام و دارم می روم.همیشه بین این دو تناسبی می بینم.این غنچه علی است که دارد باز می شود و آن هم من هستم که سرازیر شده و دارد پژمرده می شود.*
--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:فاطمه طباطبایی
.
انتهای پیام /*