پنجاه و چهارمین جلسه سلسله نشستهای علمی و دینی گوهر معرفت با موضوع : کرامت انسان ، دیدگاه و سیره امام خمینی (س) برگزار گردید.
این جلسه روز پنج شنبه 15 مهر 1395 بعد از اقامه نماز مغرب و عشا ء در محل نگارستان حضرت امام خمینی (س) اصفهان از ساعت 19 با سخنرانی آیت الله سید محمد علی ایازی برگزار گردید.
ایشان با بیان چند پرسش که آیا حقیقت انسان چیست، آیا انسان چه جایگاهی دارد و در چه هنگامی احساس خوشبختی میکند. در کجا میتواند بگوید به قلههای پرشکوه هستی و آرزوهای خود دست یافته است. آیا در مسیر معینی میتواند به آرمانهای سعادت آفرین خود برسد گفت : تاریخِ انسان به ما میگوید: انسان همواره در پی ناکجا آباد خوشبختی بوده و راههای بسیاری را تجربه کرده، اما همیشه موانع بیرونی و درونی فراوانی بر سر راهش قرار گرفته و او را از رسیدن به آن ناکام کرده است. گاه نمیداند که چه باید کرد، چگونه موانع را برداشت و با چه شیوهای با مانع تراشان مبارزه کرد. اما مهم این است که خواهان آگاهی است. توانایی برای مبارزه را دارد، پیامبران
بزرگ و مصلحان گرانقدری به کمک او شتابیدهاند و او را از زبان وحی معرفی کرده و مقام و منزلت او را نشان داده تا راه را از چاه نشان را بشناسد و در مواردی لازم بوده که خود راهنمایی کند و سنگها از راه او بردارد.
یکی از آیاتی که قرآن انسان را معرفی کرده و دارای اهمیت است این آیه شریفه:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلا»(الاسراء: 70) . و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم . و او را در خشکی و دریا به حرکت در آوردیم و به آنها از روزیهای پاکیزه بخشیدیم و بر بسیاری از آفریدههای خود برتری دادیم.
در توصیف شخصیت و کرامت انسان از دو جهت میتوان سخن گفت، یکی درباره داشتهها و ظرفیت وجودی که از آن تعبیر به کرامت ذاتی میشود و یکی از بایدها و نبایدهایی که آن داشتهها را تقویت میکند و به کمال میرساند. بیشترین سخن پیشینیان درباره کرامت، درباره بایدهای اخلاقی بوده، در حالی که باید انسان را شناخت و ساختار هستیشناسانه او را کاوید و براساس آن نتیجهگیری کرد.
کرامت ذاتی انسان
نوع رویکرد امام با حقوق انسان، با نگاهی به مبنای انسانشناسی ایشان قابل فهم و توجیه است. امام انسان را در مرتبه ای جایگاه رفیع و اشرف مخلوقات میداند که خدا فرموده است فتبارک الله احسن الخالقین. و از سویی مظهر جهان و مجموعة همة عالم میداند. گویا خدای تبارک و تعالی دو نسخه ایجاد کرده است: یکی نسخة تمام عالم و دیگری نسخه کوچکتر؛ زیرا انسان عصارة همة موجودات عالم است؛ یعنی در انسان همه چیز است[1].انسان مانند حیوانات دیگر نیست که تنها محدود به حدود حیوانی باشد. بلکه دارای حد مافوق حیوانی و حتی مافوق عقلانی است تا به مقامی برسد که از آن «کالالوهیه» تعبیر میکنند.[2]
امام خمینی(ره) در این خصوص میفرمایند:
انبیا برای انسان آمدهاند و برای انسانسازی آمدهاند، کتب انبیا کتب انسانسازی است، قرآن کریم کتاب انسان است، موضوع علم انبیا انسان است، هر چه هست با انسان حرف است.[i]
در آموزههای دینی در کنار تأکید بر موضوع انسان، موضوع تربیت آدمی جهت کیفیتبخشی به عملکرد او نیز همواره مطرح بوده است. از جمله مفاهیمی که میباید در ابتدای شروع به امر تربیت انسان مورد نظر قرار گیرد، توجه به کرامت او است. خداوند همة آنچه را که در تعلیم و تربیت انسان نقش دارند، به صفت کرامت ستوده است.
در متن قانون اساسی کشور که در واقع متضمن آرمانها، ایدهآلها، اهداف و معیارهای ارزشی حاکم بر جامعه است، توجه به اصل کرامت به عنوان پایه و رکن جمهوری اسلامی برشمرده شده است که مطابق با آن دستاندرکاران نظام حکومتی مکلف گردیدهاند برای تبلور و تجلی این ارزش والا، زمینههای لازم و شرایط مناسب را فراهم آورند. چنانکه در اصل دوم آمده است که: « جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:... کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا». علاوه بر آن، موضوع کرامت انسانی در متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، به طور مشخص ذیل مادههای 1، 4 و 5 مورد تأکید قرار گرفته است، در مادة1، این اعلامیه آمده است:« تماماً افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت وکرامت و حقوق با هم برابرند، همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیة برادرانه رفتار کنند».
امام خمینی در خصوص کرامت ذاتی انسان میفرمایند:
انسان دارای یک عقل بالامکان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد[3].[ii]
انسان به حسب فطرت، الهی است[4].
انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق میخواهد[5].
این بشر یک خاصیتهایی دارد که در هیچ موجودی نیست. منجمله این است که در فطرت بشر، طلب قدرت مطلق است نه قدرت محدود، طلب کمال مطلق است نه کمال محدود.[6]
دیگر آن که چون تربیت نظام عالم ملک از فلکیات و عنصریات و جوهریات و عرضیات آن، مقدمه وجود انسان کامل است و در حقیقت این ولیده، عصاره عالم تحقق و غایة القصوای عالمیان است و از این جهت آخر ولیده است.[7]
در حقیقت، در حوزة حقوق عمومی، توجه به برابری آحاد ملت و عدم ویژهخواهی و ویژهخواری، امری بدیهی در دیدگاه ایشان بود. در حوزة حقوق عمومی، امام همة مردم را دارای حق اعتراض، در بالاترین سطح خود اعلام میکنند:
هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانعکننده بدهد.[8]
این سخن امام، هم نشانگر توجه امام به حرمت انسان و هم نشانگر اولویت مصلحت حفظ حقوق مردم نسبت به مصالح دیگر است. به نحوی که برخلاف بعضی دیدگاههای مصلحت گرایانه ـ که انتقاد از مقامات عالی نظام را بر نمیتابد و یا آن را به صورت مخفی و در صورت صلاحدید گروه ویژه یا نهادی خاص روا میداند ـ امام با سه قید «هر فرد» و «مستقیماً» و «در برابر سایرین» بر عمومی بودن این حق و مشروط نبودن آن به هیچ قیدی، تصریح کردند.
کرامت با رویکرد تربیتی
بخشی دیگر از سخنان امام در مقام تجلیل لحن تربیتی دارد و غرض آن توجه به مراتب کمال و اصلاح انسان است. البته برخی از سخنان امام استفاده کرده که ایشان قائل به کرامت ذاتی اشاره ای ندارد در حالی که در تأکید بر این موضوع، ایشان به زمینه ها و استعداد انسان برای کرامت بیشتر و ایجاد مراتب بالاتر توجه دارد و لذا ایشان در تحلیلی این بیان را دارد: اولین آیة نازل شده بر قلب مطهر رسولخدا(ص) دربارة کرامت و آخرین آیه نیز پیرامون تقوا بود که محور کرامت است توجه دارد. طبق نقل مشهور، وحی الهی با آیة «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(علق: 4) آغاز شد. و با آیه «وَاتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ». (بقره: 281پایان یافت. اما روشن است که این دسته از آیات ناظر به هدایت و دعوت به تقوا و با زمینه سازی برای طی مراتب کمال بیشتر است. زیرا آیه ذیل، به نحو گویاتری، مبنا بودن تقوا برای دستیابی به کرامت انسانی را با تعبیر اکرمیت إِنَّ أَکْرَمَکُمْ یعنی کرامت بیشتر با صیغه افعل مطرح مینماید:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ».(حجرات: 13).
انسان با تقوا، کریمتر است؛ یعنی همان طور که وجود انسان طبق آیه 70 سوره اسرا دلالت بر کرامت دارد و قید تقوا و یا ایمان و یا اسلام ندارد، اینجا که بحث تقوا مطرح میشود: کرامت بیشتر از مقام عندیت تابع وجود تقوا است، میزان شدت و ضعف آن نیز بر اساس شدت و ضعف تقوا مبتنی میباشد. یعنی به تعبیر دیگر کرامت کفی دارد و سقفی و کف آن انسانیت است و سقف آن تقوا و تقرب الهی و ارتقا به مقام عندیت است و لذا امام علی(ع) در این خصوص میفرماید: «ولا کرم کالتقوی»، (نهج البلاغه، حکمت 109) و رسولخدا(ص) به نحو بارزتری میفرمایند: «الکرم التقوی»؛(نهج الفصاحه: ص336) کرامت وابسته دستیابی به تقوا است. این تعبیرها دلالت و راهنمایی برای مراتب کمال است چنانکه این نوع تعبیرها در باره دیگر امور آمده است مثل لاصلات لجار المسجد. همسایه مسجد در خانه نماز خواند نماز نیست. نه نماز او باطل است خیر مرتبه کمال نماز وقتی است که در مسجد خوانده شود.
بنابراین اگر امامخمینی(ره) در رابطه با این موضوع بیان میدارند:
همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت، در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است[9].
همچنین میفرمایند: شرافت به تقواست[10].
بنابراین دلیل بر این نیست که ایشان کرامت ذاتی را قبول ندارند و گرنه در تناقض با سخنان نخست ایشان خواهد بود که انسان عصارة همة موجودات عالم است؛ یعنی در انسان همه چیز است. و لذا اگر تعبیرهایی آمده در قرآن که اولئک کالانعام بل هم اضل که تشبیه به چهارپایان شده تشبیه شده و بیان او جنبه تربیتی بوده است.
امام خمینی و مشی کرامتمدارانه
امام خمینی(ره) نیز در دوران حکومت ده ساله و حتی قبل از آن، در دوران تصدی مرجعیت، بر دیدگاه دوم (برابر انگاشتن انسان در حقوق اجتماعی) و عدم دخالت دادن جنبههای ایمانی، علمی و تقوایی در این عرصه صحّه گذاشتند. ایشان قبل از رسیدن به رهبری و تشکیل دولت، بر خلاف مراجع دیگر، شهریه یکسانی به طلاب میدادند که بیسابقه بود؛ یعنی امام همة افراد را صرف نظر از مراتب علمی حوزوی، به لحاظ تقسیم سهم امام، یکسان میانگاشتند و بارها نسبت به زیادهخواهی بعضی از نزدیکان واکنش نشان دادند. ایشان حتی فرزند فاضل و عالمشان را نیز با دیگران یکسان میانگاشتند.
لذا امام علی(ع) که دفاع از هم نوع و اشتراک در انسانیت را مطرح کرده و حقوق آنان اعم از مسلمان و غیر مسلمان در عهدنامة مالک اشتر می فرمایند: قلب خود را لبریز ساز از رحمت بر مردمان و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن به همگان و همچون جانوری درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛ زیرا مردمان دودستهاند: دستهای برادر دینی تو هستند و دستة دیگر در آفرینش با تو همانندند. (نهج البلاغه: نامه 53)
بنابراین باید مرزی میان تعبیرهای تربیتی و هدایتی و با توصیفهای هستیشناسانه قائل شد. مثلا اگر امام خمینی(ره) در این راستا چنین می فرمایند: جوانها را با اعتماد به نفس، با استقلال نفسانی، بار بیاورید.[11] با مردم درست رفتار کنید، با مردم خوش رفتار باشید[12]. عزیزم! با بندگان خدا که مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام و ایمانند، دوستی پیدا کن و محبت قلبی داشته باش[13]. ناظر به همین نکات و توجه به جایگاه و مرتبت انسان است. دلیل بر مطلب سخنانی دیگر از ایشان است که اشاره به حقوق و از آن جمله اراده انسان دارد. اسلام، انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده... اسلام سرمنشأ همة آزادیها، همه آزادگیها، همه بزرگیها، همه آقاییها، همة استقلالها هست.[14]
اصل حق اراده توصیف انسان شناسانه دارد و لوازمی به دنبال خود میآورد چنانکه ایشان در جایی دیگر می گویند: رفق و مدارا و مصاحبت و رفاقت، از جلوات رحمت رحمانیه و شئون آن است.قلبی که در آن جلوة رحمت افتاده باشد و به بندگان خدا با نظر رحمت و عطوفت بنگرد، البته چنین قلبی در تمام شئون [و مراحل]... با رفق و مدارا رفتار میکند[15].
من اگر... برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی.[16]
از همین اصل اعتقادی توحید ما الهام میگیریم که همه انسانها در پیشگاه خداوند یکسانند، او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند، اصل برابری انسانها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطا است. بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه برهم میزند و امتیازات پوچ و بیمحتوایی را در جامعه حاکم میسازد باید مبارزه کرد.
تلاش امام در تدوین قانوناساسی ـ که یکی از اصول خود را کرامت انسان اعلام کرده و در اصول بسیاری بر این کرامت پای فشرده است ـ جلوهای از توجه کرامتمدار امام به مردم و جامعه است. در اصل سوم قانون اساسی، پایههای نظام جمهوری اسلامی بر شش اصل استوار شده است. اصل ششم در کنار اصول پنجگانة دین و مذهب، بر کرامت و ارزش والای انسانی و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا تأکید دارد. در اصل چهاردهم نیز چنین آمده است:
دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند.
همچنین در اصل نوزدهم، به صراحت آمده است:
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
در اصل بیست و سوم نیز آمده است:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
امام خمینی بر این اصول قانونی که تحت اشراف و نظر ایشان به تصویب رسید، بسنده نکردند و به طور عینی در برابر احتمال تضییع حقوق مخالفان و معارضان، به صراحت موضعگیری کردند.
اوج این موضعگیری، در فرمان هشت مادهای امام جلوهگر شد. در تاریخ 24/9/61 و در اوج درگیریهای داخلی با گروههای مسلح معارض؛ همچون منافقین و مارکسیستها، امام پیام مهم هشت مادهای را صادر کردند. این پیام هشت مادهای بر حفظ کرامت انسانی انسانها و عدم تعرض بیمورد یا غیرقانونی به آنان تأکید دارد. فرازهایی از این پیام در زیر میآید:
هیچکس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی ـ که از روی موازین شرعیه باید باشد ـ توقیف کند یا احضار نماید... هیچکس حق ندارد در مال کسی چه منقول و چه غیر منقول و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، ... هیچکس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند[17].
این پیام که بازتاب گستردهای در قوة قضائیه و نهادهای انتظامی و نظامی داشت، توجه ویژه امام به شهروندان ـ بدون توجه به سابقة دینی و نژادی و ... ـ را نشان میدهد، به ویژه آن که غالباً در حوزة حفظ حقوق کسانی است که به نوعی از خلاف کاریهای اخلاقی یا سیاسی و ... مبرّا نبودند.
بنابراین مجموع این نکات نشان می دهد که کرامت انسان نوعی توصیف انسان شناسانه و در مقام بیان ذات و حقیقت وجودی است و این توصیف مانند بسیاری دیگر از آیات که مقام توصیفی آن ناظر به آثار و بایدها و نبایدهایی دارد. یکی از این بایدها و نبایدها توجه به حقوق انسان است. این حقوق شامل همه میشود و دیگر قید و خصوصیتی ندارد. البته تفصیل بیشتر این بحث را در مقاله کرامت انسان و آزادی و مقاله اصل کرامت انسان و آثار آن در فقه بیان کرده ام.
فهرست منابع
1. . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1421 ق.
2. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.
3. برداشتهایی از سیره امام خمینی، غلامعلی رجائی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.
4. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
[1]. صحیفه امام، ج8، ص 245.
[2]. صحیفه امام، ج 4، ص 186.
[3]صحیفه امام، ج4، ص 188.
[4]صحیفه امام، ج5، ص 409.
[5]صحیفه امام، ج5، ص 409.
[6]صحیفه امام، ج5، ص 409.
[8]صحیفه امام، ج5، ص 409.
[11]. صحیفه امام، ج7، ص57.
[12]برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج1، ص151.
[13]. شرح چهل حدیث، ص312.
[14]. صحیفه امام، ج1، ص286
[15]شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 318-319.
[16]صحیفه امام، ج12 ص343.
[17]صحیفه امام، ج17، ص140
[i] .
صحیفة امام، ج 8، ص 325.
[ii]. صحیفة امام، ج 4، ص 188.