همایش «بازخوانی نامه امام خمینی به گورباچف»
به گزارش خبرنگار روابط عمومی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم، حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی در همایش «بازخوانی نامه امام خمینی به گورباچف» که به مناسبت 11 دی ماه روز نگارش این نامه در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قم برگزار شد، اظهار داشت: اتحاد جماهیر شوروی، کشوری با پیشینه بسیار طولانی و صاحب مکتبی که ۷۰ سال قوام فکری و فلسفی پیدا کرد، توانست نیمی از جهان را به خود مشغول سازد. شخصیت های بسیار بزرگی نیز به این نحله فکری پیوستند و آثار بزرگی را در این مدت به جامعه ارزانی داشتند که از کتابخانه های جهان اسلام بیشتر بود.
جهان غرب گرچه از لحاظ سیاسی و اقتصادی، غالب بود اما به لحاظ فکری نمی توانست مقابله کند و قدرت فکری نظام شرق بر نظام غرب چیرگی داشت اما مظاهر تمدنی غرب سبب شد که قهر و غلبه به سمت او سنگینی کند. اما به هرحال نظام فکری کمونیسم یک نظام فکری بسیار قوی و متقنی بود و در مناظراتی که صورت می گرفت شخصیت هایی چون آیت الله شهید بهشتی که وزنه علمی و اسلامی بودند در احتجاجات و مناظرات با شخصیت هایی که شاگردان آن مکتب محسوب می شدند نشانی از قدرت علمی بود.
رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء درباره نامه امام خمینی به میخائیل گورباچف گفت: باور عمیق امام خمینی و معرفت استوار عرفانی و فلسفی ایشان که در این نامه هم هویداست نشان از صلابت و اتقان معرفتی امام راحل دارد که با اطمینان خاطر این معرفت را آشکار کردند و نشان دادند اسلام به لحاظ معرفتی فاخرتر و برتر می تواند دربرابر آن اندیشه بایستد.
جهت دیگر در این نامه، باور امام خمینی به این مساله بود که اسلام می تواند جهان را دگرگون کرده و تحولات جوامع را راهبری کند. این مساله هم در جای خود مهم بود چون به لحاظ تاریخی ما در شرایط خوبی قرار نداشتیم و انقلاب اسلامی هنوز استوار نشده و پایه های فکری و معرفتی و جهات اجتماعی و سیاسی خود را استوار نکرده و ۸ سال دفاع مقدس را با سختی پشت سر گذاشته بود، اما در عین حال امام خمینی با قاطعیت و بدون کمترین اضطراب در این نامه می فرماید: «اسلام می تواند همه مشکلات شما را حل کند و اگر شما به اسلام برگردید و به اعتقاد و باور الهی توجه کنید، همه مباحث شما قابل حل است».
البته نگاه امام خمینی، همچنان نگاه ناشناخته ای است؛ اینکه امام چگونه جهان را می دیدند و برای جهان چه پیامی داشت.ایشان به حق، جهان را در سایه توحید می دیدند و اینگونه می اندیشید که اگر جامعه جهانی را آزاد بگذارند و این حکومت ها نخواهند با دیکتاتوری و قدرت، جوامع خود را اداره کنند، مردم به سمت توحید گرایش دارند. لذا با قدرتمندترین حکومت جهان در نهایت احترام و زیست مسالمت آمیز دعوت می کنند که بیائید در مباحث فکری بهتر بیندیشیم و از اندیشه ای سخن بگوئیم که شما ۷۰ سال با او جنگیدید و این نظام فکری ضد خدایی و ضددینی منشا چنین وضعیتی برای کشور شما شده است.
با این پیام، ایشان، نشان داد انقلاب نیامد راه دیگری را برای توسعه و انتشار معارف خود انتخاب کند جز راه گفت وگو، مذاکره، تبیین حقایق و بازکردن افق هایی که برای جهان غرب و شرق ناشناخته بود.
البته این نکته که امام خمینی در آن شرایط با قاطعیت با جهان سخن می گوید باید از جایگاه جریان نبوتی و رسالتی مورد ارزیابی قرار گیرد.
در باره محتوای پیام ایشان افزود: این پیام دارای ویژگی های گوناگونی است که شوروی نتوانست از آن به درستی استقبال کند و متاسفانه در درون کشور هم با بی مهری مواجه شده است که البته بخشی از این مساله را می توان به دلیل رفعت و علوّ پیام دانست. هم به لحاظ مسائل عرفانی شواهدی وجود دارد که کمتر کسی می تواند چنین فهم درستی پیدا کند و هم اینکه از این جایگاه بتوان جهان را به صلح و توحید دعوت کرد، یک ایمان فوق العاده قوی می خواهد که امام خمینی این را داشت و دیگران کمتر دارند.
امام خمینی در پایان پیام خود، مسائل را فقط به توحید برمی گرداند؛ توحیدی که می تواند در صحنه اجتماع، سیاست و اقتصاد حضور پیدا کند نه اینکه «خدا» در حدّ یک اسم وجود داشته باشد. الان آنچه در جامعه ما از همه مظلومتر است، توحید است. لااقل در زمینه شئونات اسلامی، هفته ها و دهه ها داریم اما جریان توحید بدون متولی است.
جناب گورباچف دو رویکرد عمده برای خود در نظر گرفت؛ یکی بازکردن افق سیاسی در کشور و محدودیت هایی که نظام کمونیستی حاکم کرده بود و دیگری حل مسائل اقتصادی. بلوک شرق که یکی پس از دیگری درحال فروپاشی بود و با فروریختن دیوار برلین، عزت بلوک شرق فرو ریخت و مجبور بودند نظام اقتصادی خود را تغییر دهند.
دو اتفاق بسیار شوم و ناگوار در جهان به لحاظ معرفتی اتفاق افتاد و همین سبب ساقط شدن هویت معرفتی جوامع بشری شد که امام راحل در پیام خود به گورباچف به آن دو انحطاط فکری و معرفتی اشاره می کنند.
یک اتفاق بسیار سخت و ناگوار، تنزل جوامع بشری به حدّ «حسّ» است؛ حس گرایی و گرایش به اینکه جهان منحصر به حسّ و ماده است، از بدترین اتفاقاتی است که با آن مواجهیم و این زمینه ای بود که در ملت های گذشته هم در تقابل با انبیا وجود داشت.
امام (ره) هم به لحاظ مسائل فطری و هم به لحاظ مسائل فکری و فلسفی وارد شدند اما جامعه ای که به لحاظ معرفتی سقوط کرده و معرفت را فقط در مدار حسّ می بیند، طبیعی است که هیچگاه نمی تواند به توحید فکر کند و اگر دین زدایی و خدازدایی می کند برای این است که به چنین معرفتی رسیده است و جهان را منحصر به حسّ و عالم ماده کرده و این اتفاق بسیار شومی است. فیلسوفان معرفت شناس ما خفته اند. اینان باید به صحنه بیایند و جهان را متوجه کنند. الان با گذر از دو اتفاق بسیار سنگین، وضعیت جهان را به لحاظ فعلی مطالعه کنید، خواهید دید که چگونه مسائل دنیا و محیط زیست اولویت اول پیدا کرده و مسائل توحیدی اصلا به ذهن آنها نمی آید.
امروز توحید و رسالت و وحی در گفتگوی بین الادیانی مطرح نیست و امام(ره) ۳۵ سال پیش در نامه خود هشدار دادند که اینها علم را در حسّ خلاصه کرده اند و توحید و وحی را در بوته فراموشی می دانند. فیلسوفان ما اگر حیات فلسفی دارند و غیرت دارند باید به معرفت عقلی برگردند. معرفت عقلی در جهان غرب مرده است. این یک اتفاق شوم برای جهان بشری است.
امام (ره) می فرمایند:«من لازم است به شما گوشزد کنم که دو جهان بینی وجود دارد؛ یک جهان بینی مادی و دیگری جهان بینی الهی. در جهان بینی مادی، حسّ حاکم است اما در جهان بینی الهی، هم حسّ و هم عقل، و این دو را باید احیا کرد». بنابراین اگر به دنبال احیای پیام امام هستیم، فیلسوفان ما باید به دوران گذشته بازگردند و مسئله عقل را به عنوان پایه معرفتی به صحنه بیاورند.
دومین اتفاق شوم و ناگوار فردی دانستن دین است . دین در چنین شرایطی که معرفت بشری تنزل پیدا کرده است، امر فردی تلقی می شود و این هجمه درحال ورود است و شواهدی از این قضایا را در کشور مشاهده می کنیم.
امام خمینی در پیام خود نسبت به این معنا هم تذکر می دهند که باید به خدا برگردیم و فیلسوفان ما در حوزه هستی شناسی و معرفت شناسی به میدان بیایند و نشان دهند که دین، رسالت و وحی وجود دارد.
این خطر که تفکر توحیدی و نظام دینی به عنوان نظام برساخته بشری نیست خطری است که جوامع را تهدید می کند، اما بنیادهای حوزوی ما هنوز پایه های خود را از دست نداده و نیروهای اصیلی در حوزه هستند که بتوانند از قوام فکری اسلام دفاع کنند وگرنه این هجمه بسیار شدید است.
او افزود: آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد و امام خمینی در پایان پیام خود عنوان کردند اینکه توحیدی به صحنه بیاید که اولا بتواند قدرت معرفتی را بالا ببرد، ثانیا قدرت هستی شناسی را بالا ببرد بنابر این پیام امام خمینی (ره) یک منشور و آزادسازی فکری همه جانبه است.
سخنران دیگر این همایش استاد نجفقلی حبیبی بود. ایشان با اشاره به پیام امام خمینی بیان داشت: متفکرین اسلامی ما درگذشته و در اوج سختی، با مکاتب مارکسیسم و کمونیسم مبارزه کردند، گفت: دشمن امروز تلاش می کند تا فکر ما را از دین و معنویت اسلامی به سمت مسائل اقتصادی ببرد بنابراین لازم است که حوزه پیام امام به گورباچف را بازخوانی کند و مبنای عمل قرار دهد.
وی افزود: پیام های امام خمینی (ره) سه رکن اساسیِ آگاهی بخشی به جامعه، دعوت به حق و توجه به جنبه عقلانی و استدلالی را دنبال می کنند.
این پیام، اولین و آخرین نامه ای است که امام به سرپرستی هیئتی که در راس آن یک فقیه فیلسوف قرار دارد، به یک رهبر مکتب جهانی می فرستد، چون کمونیسم در طول ۷۰ سالی که وجود داشت قسمت اعظم جهان که بیشتر کشورهای فقیر را شامل میشد، را در نوردید و تنها ایران بود که سقوط نکرد.
این پژوهشگر فلسفه اسلامی ادامه داد: یکی از موارد مورد توجه این نامه، نگارش آن در زمان اوج مشکلات کشور است یعنی زمانی که کشور درگیر جنگ است و بنیه مالی و اقتصادی دولت برای اداره جنگ بسیار سخت بوده است، اما امام خمینی در این نامه به مسائل مالی اشاره نکرده و هیچ کمکی از شوروی نمی خواهد و منحصرا به توحید و اسلام می پردازد.
امام در این نامه با توجه به فضای دوران گورباچف تذکر می دهند که با شکسته شدن دیوار کمونیسم، به دامان غرب نیفتید.
همچنین امام خمینی در این نامه به بنیان های فکری مارکسیسم اشاره کرده و با زبان دلسوزانه و خیرخواهانه می خواهد، افکاری که اصل جهان را بر ماده قرار میدهند، جمع کنند و اینگونه استدلال می کنند که ماده از اطراف خود بی خبر است ولی انسان و حیوان از اطراف خود آگاهند.
امام خمینی مهربانانه به گورباچف یادآوری می کند که اگر اطلاعات می خواهید به کتب فلاسفه غرب و نیز کتب فلاسفه اسلامی مراجعه کنید و سه مکتب فلسفی قدرتمند اسلام را به رخ او می کشد.
ایشان احصاء عدالت در جهان را از موضوعات مهم در این نامه عنوان کرد و افزود: تصور آنها این بود که با مکتب کمونیسم می توانند عدالت را مستقر کنند اما در عمل معلوم شد که اینگونه نیست.
امام خمینی در این نامه به گورباچف م ی گوید که «جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام می تواند خلا اعتقادی شما را پر کند». البته این بخش از پیام باید توجه حوزه را به خود جلب کند. براین اساس، حوزه امروز یک مسئولیت بسیار سنگینی در فهم و پاسخگویی به استدلال های جهانی و تبیین جنبه های اثباتی اسلام دارد.
امام در پایان نامه به حسن همجواری ایران اشاره می کند، اما هیچ درخواست کمکی راجع به جنگ از گورباچف نمی کند و جز اعتقاد به اسلام و پذیرش توحید را نمیخواهد.
او با بیان این مطلب که رویکرد دشمنان ما را وادار کرده که به مقوله اقتصاد بیش از بخش های دیگر فکر کنیم بیان داشت: مساله اصلی اقتصاد نیست بلکه مبانی است و لذا امیدواریم حوزه علمیه پیام امام خمینی را باردیگر بخواند و دنیا را ببیند.
پیام امام خمینی به عنوان گورباچف یک بحث است اما تمام نشده است و اگر توجه کافی نکنیم زحمات متفکران گذشته چون شهید مطهری، علامه طباطبایی و دکتر بهشتی از بین خواهد رفت و خودمان هم از بین خواهیم رفت.