قضاوت از اموری است که واجب است به طور کفایی و واجب کفایی؛ قبل از اینکه پیدا بشود به مقدار کفایت، بر آحاد واجب است؛ یعنی، اگر یک قضاوتی زمین بماند یا یک جایی منحرفین وارد قضاوت بشوند، بر تمام کسانی که میتوانند یا اجتهاداً یا تقلیداً قضاوت کنند، بر همه اینها واجب است که در قضاوت وارد بشوند و رفع احتیاج را بکنند. ما امروز وقتی که احتمال این معنا را بدهیم یا اینکه با آقایانی که متصدی امور قضایی و دادگاه هستند صحبت میکنیم، از این معنا [حرف میزنند] که ما کم داریم قاضی، آن مقداری که لازم داریم کم است و اگر چنانچه در حبسها از این منحرفین یا محتمل الانحرافها باشند و نتوانسته اند آنها را رسیدگی کنند، برای کمبود قاضی است. این یک امری است که برای نجات- فرض کنید- یک عده ای که محتمل است که اینها بیگناه باشند یا گناهشان اندک باشد، واجب است بر همه اشخاصی که از آنها قضاوت میآید، در این امر داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و این نقیصه را از بین ببرند. مدرسین محترم حوزه علمیه قم، که بحمد اللَّه، بسیار فعال هستند، باید این مسأله را در حوزه علمیه قم مطرح کنند که امروز اشخاصی که صلاحیت دارند، و لو تقلیداً برای قضاوت، این اشخاص اسم نویسی کنند و بیایند در این مواردی که، زندانهایی که اشخاص هستند تا اینکه حل این قصه بشود که مثلًا، اشخاصی باید زود کارشان تمام بشود و ما نداریم افراد. این یک امر واجبی است؛ یعنی، بر همه واجب است تا آن وقتی که آن مقداری که احتیاج است بر آورده بشود.
(صحیفه امام، ج۱۶، ص: 423)
مسئله قضاوت یک مسئله بسیار خطیری است. شماها که قاضی هستید، بسیار برایتان خطرناک است. اگر ملاحظه روایات کرده باشید، میبینید که مسأله چقدر مشکل است. شما با اعراض مردم، با جان مردم، با اموال مردم، سر و کار دارید. چنانچه خدای نخواسته به طور دقیق؛ به طور شایسته عمل نشود، علاوه بر مسئولیت شرعیه نسبت به اصل قضیه، یک مسئولیت بزرگتری هم هست. و آن این است که شما قاضی در جمهوری اسلامی هستید، و ممکن است که جمهوری اسلامی در خطر بیفتد؛ یعنی وِجههاش یک وِجهه ناشایستهای بشود. شما میدانید که الآن اشخاص مختلف با اغراض شیطانی در صدد این هستند که این چهره اسلامی جمهوری را مُشوَّه کنند. یکی از راههای مشوَّه شدن، همین دادگاههاست که اگر خدای نخواسته در دادگاهها یک امر خلافی واقع بشود، این فقط به دادگاه صدمه نمیزند، به جمهوری فقط صدمه نمیزند، به اسلام ضربه میزند؛ صدمه، صدمه به اسلام است.
(صحیفه امام، ج ۱۰، ص:270
مسئله قضا هم که میدانید چقدر مسئله مهمی است در شرع. سر و کار شما با چه چیزهایی هست که همه حیثیت اشخاص در دست شماست. باید البته با کمال احتیاط، و با کمال قدرت.هم احتیاط باید در کار باشد؛ هم قدرت باید در کار باشد. کسی که مجرم است باید به جزای خودش برسد و توصیه از احدی قبول نباید بشود. من این را کراراً گفته ام، اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضی نباید تحت تأثیر کسی باشد. قاضی آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیه بحقی است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگی بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگی بکنید. اگر خدای نخواسته یک توصیهای است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضی مستقل است و خودش باید نظر بدهد؛ لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمی که دست میگیرد قلمی است که ممکن است که آبروی یک مُسْلِمی را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقی بکند. و همین طور در همه امور باید خدای تبارک و تعالی را ناظر و حاضر ببینید.
(صحیفه امام، ج10، ص:271-272)
قضاوت در اسلام که حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه، دو صورت دارد: یک صورت قضاوتی که قاضی مستقل در قضاست. یعنی قاضی که در اسلام استقلال قضایی دارد، شرایط سنگینی دارد که من در ایران افراد کمی را سراغ دارم که حائز چنین شرایطی باشند. مجتهد عادل بر جهات قضا که در همه جهات بیطرف باشد.
پیش او رئیس جمهور و یک کارگر ساده فرق نکند. این از اموری است که قاضی مطلق باید دارا باشد. و من هم کم سراغ دارم. یعنی در حوزههای علمیه هم کم سراغ دارم.
(صحیفه امام، ج 12، ص: 212)
یک قسم از قضاوت هم در شرع هست که قضاوت قاضی مستقل نیست، و قاضی را جعل می کنند. در قسم اول، قاضی مجتهد جامع الشرایط است، و لازم نیست که هیچ کسی او را نصب کند. ولی در قسم دوم، در بعضی از احوالی که قضاوت زیاد است و افراد به آن زیادی نیستند که بتوانند همه مراکز قضاوت را قاضی واجد همه شرایط گذارند، و قاضی واجد شرایط کم است، در این صورت فقیه مجتهد عادل اشخاصی را که مورد اطمینان هستند، که اجتهاد را نمی دانند ولی از روی کتابهایی که در این باب نوشته شده است می توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمینان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند، اینها را فقیه نصب میکند که قضاوت کنند. این قضاوت هم در اسلام از این جهت، این آقایان بعد از آنکه اشخاص را پیدا کردند مورد اطمینان و مطلع بر موازین قضا، و لو از راه تقلید باشند، آن وقت جعل قضاوت برایشان میکنند، و از طرف من هم مجازند که جعل قضاوت بکنند تا قضاوت شرعی بشود.
(صحیفه امام، ج 12، ص: 212-213)
از جمله اصلاحات همین اصلاحات قضاوت است. قضاوت در اسلام نمی شود دست اینها باشد؛ دست این جمعیتی که حالا هست. کدام یکی اینها قاضی اسلامی هستند؟ کدام اینها؟ شما تشخیص می دهید که اینها قضاوت به آن ترتیبی که اسلام گفته قضاوت، قضاوت بکنند؟ حالا ما میگذریم از خیر اینکه مجتهد جامع الشرایط [باشند]، ما به اندازه این، قضات نداریم. به اندازه احتیاج نداریم. اما اشخاصی باشند که توجه داشته باشند به قضاوت اسلامی. بتوانند بفهمند این مقدار و لو از روی تقلید بتوانند بفهمند که قضاوت چه است. وضع قضاوت اسلامی چیست. اگر ما بخواهیم مسامحه کنیم در قضاوتش، در پاکسازی آنجا مسامحه بکنیم، تا آخر ما گرفتار هستیم. قضاوتمان گرفتار است.- عرض میکنم که- ارتشمان هست. همین طور همه سازمان ما هست. ما باید از حالا به بعد این طور رفتار نکنیم که تا حالا کردیم. تا حالا خطا کردیم. این خطا را باید جبران بکنیم. و باید با کمال قدرت تمام این کارها عمل بشود. و ما با هیچ کس قوم و خویشی نداریم. ما مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را میخواهیم جاری بکنیم
(صحیفه امام، ج۱۳، ص:50 )
قوّه قضاییه، که در اسلام آن قدر در آن اهتمام شده است و حکم را یا نبی یا وصی نبی باید متصدی بشود و اگر غیر نبی و وصی نبی- سفارش شده از طرف نبی اکرم- باشد، آن ثالث میشود شقی، قوّه قضاییه ما هم به دست یک اشخاصی افتاد که من گمان نمی کنم در تمام افرادی که متصدّی قضا بودند، یک نفرشان صالح باشد. اگر گفته می شود که در بین اینها یک اشخاصی بودند که- مثلًا- یک قدری متدیّن بودند، لکن صالحیّت برای قضا غیر از تدیّن است؛ امر مهمی است که شاید در اسلام کمتر چیزی مورد توجه بوده است مثل قوّه قضاییه. نکته اش هم معلوم است؛ برای اینکه در دست قوّه قضاییه، همه چیز ملت است؛ جان مردم است، مال مردم است، نوامیس مردم است، همه در تحت سیطره قوّه قضاییه است و قاضی چنانچه- خدای نخواسته- نالایق باشد، ناصحیح باشد، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند، معلوم است چه خواهد شد.
از این جهت، من به ملت ایران تبریک می گویم که در این زمان، نه قوّه مقنّنه یک قوّه ای است که لیستش را داده باشند و تعیین کرده باشد کسی آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اینکه کسی تحمیل به آنها بکند، اینها را تعیین کرده است و هر کدام هم که ناصالح بودند، خود مجلس کنار گذاشته است. بنا بر این، قوّه مقنّنه ما قوّهای است که صالح است و اکثر افرادش، افراد متعهد هستند و همه شان از همین جمعیت ملت هستند و از آن کاخ نشینها نیستند. قوّه قضاییه هم معلوم است که یک نفر از آن اشخاصی که طاغوتی باشند در اینها نیست و همه اهل علمی هستند که با زندگی طلبگی امرار معاش کرده اند و در متن جامعه بوده اند و از گرفتاریهای جامعه اطلاع دارند و گرفتار بوده اند خودشان هم. اینها می توانند که به درد مستضعفین برسند.
( صحیفه امام، ج۱۳، ص: 111)
این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است. اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اینها با دست اینها باید بررسی بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدا بکند و خطرناک است؛ برای اینکه چنانچه- خدای نخواسته- حکم بر خلاف ما أَنزَلَ اللَّه باشد، و لو در دو درهم، عَلی حَدِّ الکُفْر و قاضی عَلی شَفیرِ جَهَنَّم.
بسیار خطرناک است، لکن امری است که واجب کفایی است و باید تکفل کرد. هر یک از اشخاصی که متصدی هستند اگر مجتهد عادل باشند، مستقلًا میتوانند و چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعیین مجتهد- در یک زمانی که ما فاقد هستیم، افرادی که تمام جهات را مستجمع باشند، با تعیین مجتهد- تصدّی میکنند. نباید از کاری که اهمیت دارد شانه خالی کرد.
(صحیفه امام، ج۱۳، ص: 112)
از مهماتی که باید عرض کنم، دقت در امر قضاست. وقتی که نوامیس مردم، جانهای مردم، مالهای مردم تحت نظر شماست، نباید که مسامحه بشود- خدای نخواسته- یک غیر مجرمی مجرم شناخته بشود یا یک مجرمی که باید حد الهی برایش جاری بشود، این غیر مجرم شناخته بشود. باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد. مبادا- خدای نخواسته- به دست یکی، یک ظلمی واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است: اگر یک غیر مجرمی، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر یک مجرمی، غیر مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهایی است که این جرم مرتکب شده است برای آنها. باید تمامش را با کمال دقت، با کمال مواظبت و احتیاط، عمل کنید که مبادا یکوقت- خدای نخواسته- یک کسی به قتل برسد، در صورتی که جرمش به مقدار قتل نیست. کسی یک حبس طولانی بشود، در صورتی که جرمش به مقدار این حبس نیست یا قاتلی فرار کند از زیر بار قصاص به توهّم اینکه خوب، یک ترحّمی باید به آن کرد.
نه، قاضی باید با تمام شدت، توجه بکند به مواضع قضا. قاضی باید- جسارتاً عرض میکنم- قسیّ القلب باشد، تحت تأثیر واقع نشود. قاضی که نفسش جوری است که اگر- مثلًا- این مجرم یک قدری گریه کرد، یک قدری ناله کرد، یک قدر التماس کرد، تحت تأثیر واقع بشود، این نمیتواند قاضی واقع بشود یا اگر حس- مثلًا- انتقامجویی در قاضی باشد، آن هم نمیتواند قاضی باشد. قاضی یک نفر آدمی است که بدون اینکه هیچ نظری داشته باشد- راجع به قضیه- اگر برادرش را آوردند پیشش که قضاوت کند، همان طور باشد که اگر دشمنش را آوردند؛ یعنی، در قضا آن طور باشد. حکمی که میخواهد بکند بین برادرش و بین دشمنش، در حکم فرق نگذارد. نمیگویم در عوارض نفسانی، نخیر، در حکم؛ یعنی، همان طوری که برای برادرش حکم بحق باید بکند، برای دشمنش هم همان طور، علی السّواء باشد پیشش همه.
(صحیفه امام، ج۱۳، ص: 115)
علی ایّ حال، مسئله قضاوت آن طوری که میدانید مسئله مهمی است. انسان باید بداند که سر و کارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نوامیس مردم است و میدانید که اگر یک خطایی در حکم- خدای نخواسته- واقع بشود آنهایی که با این نهضت مخالف اند آن را بزرگش می کنند و هر جا می رسند، می گویند. چنانکه دیدید که در این مدت آنهایی که برای ایران یک آشی پخته بودند، شروع کردند و خداوند خواست که کشف بشود. من عرضم به آقایان قضاتِ همه جا هست که توجه به بزرگی این سمت و اینکه بسیار در اسلام مهم است بکنند و توجه داشته باشند این امر را و مراعات بکنند و مسائل را مطابق احتیاط عمل بکنند و حتی الامکان بتوانند [بین] طرفین مصالحه [برقرار] کنند.
(صحیفه امام، ج۱۴، ص: 517)
امروز مسئولیت آقایان قضات شرع بسیار سنگین است، چون هم باید حیثیت اسلام را حفظ کنند و هم حیثیت روحانیت را در نظر بگیرند. دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش می کنند حیثیت روحانیت را لکه دار کنند تا از نفوذی که روحانیت در پیشبرد اسلام دارد کاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بین ببرند و به مقاصد شوم خود برسند
(صحیفه امام، ج۱۶، ص: 79)
امروز مسئولیت آقایان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعایت حقوق مردم سفارش میشد، اما امروز علاوه بر آن، حیثیت و کیان روحانیت هم مطرح است. از این رو، شما باید در اعمال و رفتار خود کاملًا دقت و مواظبت داشته باشید. البته شما صد در صد هم اسلامی عمل کنید، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت، چون آنها به اسلام و انقلاب عقیده ندارند. باید کاری کنید که آنها مصداق معینی از نقاط ضعف شما نداشته باشند.
(صحیفه امام، ج۱۶، ص: 79)