امام سجاد(ع)‏ در کلام امام خمینی (س)

کد : 3662 | تاریخ : 30 مرداد 1400

امام سجاد(ع)‏ در کلام امام خمینی (س)

‏‏ ‏

‏‏     ‏‏علی بن الحسین، علیهماالسلام، امام معصوم، گریه ها و زاریهایش و مناجات و عجز و‏‎ ‎‏ناله هایش دل را پاره پاره می کند.(چهل حدیث ،ص 24)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     ادعیه و مناجاتهای سیدالساجدین و زین العابدین، علیه السلام، را ملاحظه کن و‏‎ ‎‏دقت نما ببین در مقام عبودیت چه معامله می کند و چه طور به وظیفۀ بندگی قیام می کند.‏‎ ‎‏با این وصف، وقتی صحیفۀ اعمال حضرت مولای متقیان، امیر مؤمنان، علیه السلام، را‏‎ ‎‏می بیند، تأسف می خورد و اظهار عجز می کند!.( چهل حدیث ،ص 364‏)

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     «ابوحمزۀ ثمالی گفت دیدم حضرت سجاد، علیه السلام، را که نماز می خواند؛ پس‏‎ ‎‏عبای آن حضرت افتاد، حضرت راست نفرمود عبا را تا از نماز فارغ شد. پس، از آن‏‎ ‎‏بزرگوار سؤال کردم، فرمود: "وای به تو! آیا می دانی در حضور کی بودم. همانا از بنده‏‎ ‎‏قبول نمی شود نمازی مگر آنچه را توجه قلب کرده از آن." عرض کردم: «فدایت شوم،‏‎ ‎‏هلاک شدیم ما!» فرمود: هرگز، همانا خداوند تمام می فرماید آن را برای مؤمنین به‏‎ ‎‏واسطۀ نافله ها‏‎‎‏».( چهل حدیث ،ص 430)‏

‏‏*  *  *

‎‏     «فرمود حضرت صادق(ع): و هیچکس شبیه تر نبود به او‏در اولاد گرامش از‏‎ ‎‏علی بن الحسین(ع) در فقه و لباس. هر آینه وارد شد بر او حضرت باقر، علیه السلام،‏‎ ‎‏پسرش. پس دید او را که رسیده است از عبادت به حدی که نرسیده است احدی دیگر:‏‎ ‎‏رنگش از بیداری شب زرد شده، و سوخته شده بود چشمانش از گریه، و مجروح شده‏‎ ‎‏بود جبهۀ مبارکش، و پاره شده بود بینی او از سجود، و ورم کرده بود ساقها و قدمهایش از‏‎ ‎‏ایستادن در نماز. و فرمود حضرت باقر، علیه السلام، نتوانستم خودداری کنم از گریه‏‎ ‎‏وقتی که او را بدین حال دیدم؛ پس گریه کردم برای ترحم به او، و آن حضرت مشغول‏‎ ‎‏تفکر بود. پس توجه فرمود به من بعد از لحظه ای از داخل شدن من، و فرمود: "ای فرزند،‏‎ ‎‏به من بده بعضی از آن صحیفه هایی را که عبادت علی بن ابی طالب، علیه السلام، در آن‏‎ ‎‏است. پس دادم به او. و قرائت فرمود در آن چیز کمی. پس از آن رها می کرد آن را از‏‎ ‎‏دست مبارکش با حال انضجار و غصه و فرمود: کی قوّت عبادت علی بن ابی طالب،‏‎ ‎‏علیه السلام، را دارد؟‏‎‎‏»( چهل حدیث ،ص 442-443)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     حضرت علی بن الحسین، علیهماالسلام، قرآن را به طوری نیکو تلاوت می فرمود که‏‎ ‎‏کسانی که از آنجا عبور می کردند، از قبیل سقّاها، آنجا توقف می کردند و بعضی از‏‎ ‎‏استماع آن غش می کردند.( چهل حدیث ،ص 504)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     در حکایت معروف طاووس است که دید صدای ناله و تضرع و زاری می آید، تا آنکه‏‎ ‎‏صاحب آن ناله خاموش شد و گویی غشوه ای برای او دست داد. چون به بالین او آمد،‏‎ ‎‏دید جناب علی بن الحسین، علیهماالسلام، است! سر آن بزرگوار را به دامن گرفت و‏‎ ‎‏کلماتی مشتمل بر آنکه تو فرزند رسول خدا و جگر گوشۀ فاطمۀ زهرایی، و بالاخره‏
‏‎‎‏بهشت از شماست، عرض کرد. آن سرور فرمود: «خداوند بهشت را خلق فرموده از برای‏‎ ‎‏کسی که عبادت و اطاعت او کند، اگر چه غلام حبشی باشد؛ و آتش را خلق فرموده برای‏‎ ‎‏کسی که معصیت او کند، گرچه اولاد قریش باد.» (یا سیّد قریش باشد‏‎‎‏).( چهل حدیث ،ص 572)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     حضرت علی بن الحسین، علیهماالسلام، وقتی می ایستاد به نماز رنگش متغیر می شد؛‏‎ ‎‏و وقتی سجده می کرد سرش را بلند نمی فرمود تا آنکه عرق از او می ریخت. و «آن‏‎ ‎‏حضرت وقتی در نماز می ایستاد مثل ساقۀ درختی بود که حرکت نمی کرد از او چیزی‏‎ ‎‏مگر چیزی را که باد حرکت می داد‏».‏

‏‏    ‏‏و از ابوحمزۀ ثمالی منقول است که گفت: «دیدم حضرت علی بن الحسین را که نماز‏‎ ‎‏می خواند، پس ردای آن حضرت از منکبش افتاد و تسویه نفرمود آن را تا از نماز فارغ‏‎ ‎‏شد. پس، از آن حضرت سؤال نمودم از آن، فرمود: "وای بر تو، آیا می دانی در محضر کی‏‎ ‎‏بودم؟ همانا از بنده قبول نشود نمازی الا آنچه را اقبال نموده در آن." گفتم: "فدایت شوم‏‎ ‎‏هلاک شدیم ما." فرمود: کلاّ، خدای تعالی تمام می کند آن را به نافله ها‏‎‎‏.(سر الصلوه ، ص 27-28)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     جناب علی بن الحسین، علیهماالسلام، وقتی مهیّای برای وضو می شد رنگ مبارکش‏‎ ‎‏زرد می شد. سبب سؤال شد. فرمود: «آیا نمی دانید در حضور کی ایستادم‏‎‎‏؟»( سر الصلوه ، ص63)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     جناب علی بن الحسین از بزرگترین نعمتهایی است که ذات مقدّس حق بر بندگان خود‏‎ ‎‏به وجودش منّت گزارده و آن سرور را از عالم قرب و قدس نازل فرموده برای فهماندن‏ ‎‏طرق عبودیّت به بندگان خود.( آداب  الصلوه ، ص152)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     ‏‏قدری تفکر کن در حالات علی بن الحسین، و مناجات آن بزرگوار با حضرت حق، و‏‎ ‎‏دعاهای لطیف آن سرور که کیفیت آداب عبودیت را به بندگان خدا تعلیم می کند. من نمی گویم‏‎ ‎‏مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عباد است، زیرا که این کلام بی مغز باطلی است که صادر‏‎ ‎‏شده از جهل به مقام ربوبیّت و معارف اهل البیت؛ خوف و خشیت آنها از همه کس بیشتر بوده‏‎ ‎‏و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هرکس بیشتر تجلّی نموده.‏‏( آداب  الصلوه ، ص 151-152)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     شما خیال می کنید گریه های ائمۀ طاهرین و ناله های حضرت سجاد(ع) برای تعلیم‏‎ ‎‏بوده و می خواسته اند به دیگران بیاموزند؟ آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که‏‎ ‎‏داشتند از خوف خدا می گریستند؛ و می دانستند راهی که در پیش دارند پیمودنش چه‏‎ ‎‏قدر مشکل و خطرناک است. از مشکلات، سختیها، ناهمواریهای عبور از صراط، که یک‏‎ ‎‏طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می باشد و از میان جهنم می گذرد، خبر داشتند. از‏‎ ‎‏عوالم قبر، برزخ، قیامت، و عقبات هولناک آن، آگاه بودند؛ از این روی هیچ گاه آرام‏‎ ‎‏نداشته، همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می بردند.(جهاد اکبر ، ص 57)‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     ‏‏اگر بفهمند آنها‏ که حضرت سجاد ـ سلام الله علیه ـ که همه چیزش را در کربلا از دست داد‏‎ ‎‏و در یک حکومتی بود که قدرت بر همه چیز داشت، این ادعیه ای که از او باقی مانده است، چه‏‎ ‎‏کرده است و چطور می تواند تجهیز بکند، به ما نمی گفتند که ادعیه برای چیست.‏‏( صحیفه امام ، ج 16، ص 346-347)‏

‏‏

‏‏*  *  *


‏‎

‎‏     و منبری که حضرت سجاد ـ سلام الله علیه ـ رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیۀ‏‎ ‎‏مقابلۀ غیر حق با حق نیست؛ یعنی، ما را بد معرفی کرده اند؛ سیدالشهدا را می خواستند‏‎ ‎‏معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت، خلیفۀ رسول الله ایستاده‏‎ ‎‏است. حضرت سجاد این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم.( صحیفه امام ، ج 17، ص 541)‏

‏‏‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‏     حضرت سجاد در یک شبش ـ به حسب آن چیزی که وارد شده ـ تا صبح ‏‏[‏‏گفت:‏‏]‏‎ ‎‏«اَللهمَّ ارْزُقْنَا التَّجٰافِیَ عَنْ دٰارِ الغُروُرِ وَ الاِْنٰابَةَ اِلیٰ دٰارِ السُّرُورِ و الاِْسْتِعدٰادَ لِلْمَوتِ قَبْلَ‏‎ ‎‏حُلُولِ الْفَوْت‏‎‎‏». مسئله، مسئلۀ بزرگی است. آنها در مقابل عظمت خدا، وقتی که‏‎ ‎‏خودشان را حساب می کنند، و می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین‏‎ ‎‏است: جز او کسی نیست و چیزی نیست، وقتی که توجه بکنند به عالم کثرت، ولو به امر‏‎ ‎‏خدا. این است که نسبت می دهند به رسول خدا که فرمود: لَیُغٰانُ عَلیٰ قَلْبی فَإنّی لَأَسْتَغْفِرُ‏‎ ‎‏الله َ فی کُلِّ یومٍ سَبْعیِنَ مَرَّة‏. او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست. آنها در‏‎ ‎‏ضیافت بوده اند، در مافوق ضیافت هم بوده اند. در ضیافت بوده اند و از اینکه حضور در‏‎ ‎‏مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک، دارند، مردم را دعوت می کنند. از همین، کدورت‏‎ ‎‏حاصل می شده. توجه به مظاهر الهی، از غیب متوجه شدن به شهادت به مظاهر الهی،‏‎ ‎‏ولو همه اش الهی است، برای آنها همه الهی است، لکن مع ذلک، از آن جایی که، از آن‏‎ ‎‏غیبی که آنها می خواهند که «کمالِ انقطاع الیک» است، وقتی که توجه می کنند به مظاهر،‏‎ ‎‏این گناه بزرگ است. این گناه نابخشودنی است، این دار غرور است پیش سجاد. توجه به‏‎ ‎‏ملکوت دار غرور است. توجه به ما فوق ملکوت هم دار غرور است. توجه به حق تعالی‏‎ ‎‏طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کُمَّل اولیا است، آنجا دیگر‏ ‎‏ضیافت الله نیست در کار.( صحیفه امام ، ج 20، ص268-269)‏

‏‏

‏‏*  *  *

‏‏ ‏

‏‎

 

انتهای پیام /*