وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 23 آذر ماه

کد : 3548 | تاریخ : 23 آذر 1398

اجازه نامه [به آقای ید اللَّه رحیمیان دستجردی، در امور حسبیه و شرعیه ]23 آذر 41

پیام [به ملت ایران درباره راهپیمایی تاسوعا و عاشورا]23 آذر 57

نامه [به آقای جعفر صبوری و اجازه صرف وجوهات ]23 آذر 57

مصاحبه [با نشریه «اونیتا» درباره اسلام و مدرنیزه کردن ایران ]23 آذر 57

حکم [به آقای عبد الرحیم ربانی (رسیدگی به مشکلات مناطق عشایری فارس)]23 آذر 58

سخنرانی [در جمع کارکنان کمیته های امداد مرکز (خطر مثلث تزویر و ریا)]23 آذر 58

بیانات [در جمع مدیر کل و کارمندان کادر برگزاری انتخابات (آزادی در انتخابات)]23 آذر 58

حکم [انتصاب آقای سید حسن طاهری خرم آبادی به سمت نماینده امام در سپاه ]23 آذر 60

نامه [به آقای علی رازینی (موافقت با استفاده از اموال مکشوفه)]23 آذر 67

 

اجازه نامه [به آقای ید اللَّه رحیمیان دستجردی، در امور حسبیه و شرعیه ]

زمان: 23 آذر 1341/ 16 رجب 1382

مکان: قم

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه

مخاطب: رحیمیان دستجردی، ید اللَّه

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب مستطاب عماد الاعلام و مروّج الاحکام آقای آقا شیخ ید اللَّه رحیمیان دستجردی- دامت تأییداته- که صلاح و وثاقتشان ثابت است، از قِبَل حقیر مجازند در نقل احادیث معتبره از کتب معتمده اصحاب- رضوان اللَّه علیهم- و اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکات و مجهول المالک و ایصال آن به محل مقرر شرعی؛ و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام- علیه السلام- و صرف آن در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد مادامی که اشتغال به تحصیل یا ترویج دارند، و صرف ثلث از بقیه را در ترویج شرع انور، و ایصال به مروّجین و محصلین متدین و هر مورد که تا مقدار سی تومان باشد مجازند صرف در محل مرقوم کنند و بقیه را ایصال نمایند نزد حقیر برای صرف در حوزه مبارکه علمیه؛ و نیز ایشان وکیل هستند از قِبَل حقیر در دستگردان کردن سهم مبارک امام- علیه السلام- و وصول آن و ایصال نزد حقیر، که قبض رسید گرفته به صاحبانش رد کنند

«و اوصیه بالتقوی و ترک الهوی و الاحتیاط فی الدین و الدنیا؛ و ارجو منه ان لا ینسانی من صالح دعواته»؛ و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ 16 شهر رجب المرجب 1382

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 1، ص: 125

 

پیام [به ملت ایران درباره راهپیمایی تاسوعا و عاشورا]

زمان: 23 آذر 1357/ 13 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: راهپیمایی تاسوعا و عاشورا- رفراندم غیر رسمی بودن حکومت شاه

مخاطب: ملت ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جنایات شاه که در بسیاری از شهرها، بخصوص در اصفهان و نجف آباد با وحشیگری بی سابقه مأمورین او واقع شده است، و گفته می شود برنامه ای است که بتدریج در سایر شهرها نیز انجام می گیرد و بناست به بزرگ و کوچک رحم نشود و تمام خانه ها و مغازه ها و مراکز مذهبی به آتش کشیده شود، نشانه تزلزل و ضعف دولت نظامی و یأس شاه از امکان ادامه قدرت شیطانی است. و اکنون که به پرتگاه و سقوط حتمی نزدیک شده است، می خواهد جنایات خود را هر چه بیشتر تکمیل کند و به گفته خودش ایران را به تل خاکی مبدل ساخته و برود.

ملت آگاه باید بداند که این آخرین حمله ای است که از جنون و حمله روحی که به شاه دست داده است ناشی شده و باید این جنایات بسیار احمقانه و سَبُعانه موجب تضعیف روحی ملت نشود. شاه خود را از ملتْ جدا و تنها می بیند؛ ناچار با تمام وجود به آغوش اشرار و مزدوران پناه برده تا شاید عقده های روحی خود را خالی کند. شاه خود را از سلطنت خیالی مخلوع می بیند و ادامه حکومت خود را با رفراندم تاسوعا و عاشورا غیر ممکن می داند؛ از این جهت از هیچ جنایت غیر انسانی رویگردان نیست و با دست اشرار و بعضی از سران ارتش، که شریک جرم او هستند، می خواهد آخرین تیر ترکش را رها کند. شاه رفتنی است! لکن سران ارتش که با او و به امر او مرتکب جنایات هستند و می شوند، در کار خود تجدید نظر کنند و از عواقب امر بترسند. درجه داران جوانْ خود را به این جنایات وحشتناک آلوده نکنند؛ مگر آنان نمی خواهند پس از شاه، در این کشور آبرومندانه زندگی کنند؟

جنایاتی که در اصفهان و نجف آباد و بعضی از شهرستانها شده است، به قدری با شرافت انسانی منافی است که وجدان هر انسانی را سخت رنج می دهد. از قرار اطلاع، مأمورین شاه با مسلسل به داخل منازل مردم محروم و بی دفاع حمله کردند، مساجد را به آتش کشیدند، به زنان محترم اهانت کردند، هر کس را که دیدند «جاوید شاه» نمی گوید، بیدریغ کشتند و آزادی به منطق کارتر را به خوبی و خیلی سریع اجرا کردند.

اکنون با در نظر گرفتن رفراندم تاسوعا و عاشورا- که غیر رسمی بودن شاه و دولت را به جهانیان ثابت نمود- بر ملت است که به حکم اسلام و قانون، از اطاعت شاه و دولت سرپیچی کنند: مالیات نپردازند و کلیه اعتصابات ادارات و مؤسسات و شرکتهای دولتی، خصوصاً اعتصاب شرکت نفت را تا رفتن شاه و دولت ادامه دهند و بر ملت است که با گسترش اعتصابات خود از آنان پشتیبانی نمایند.

این جانب مصیبت وارده بر خواهران و برادران سراسر کشور را تسلیت می گویم و از خدای بزرگ، اجر و صبر برای آنان و رحمت واسعه حق تعالی را برای شهدای راه خدا مسألت می نمایم؛ و روز دوشنبه 17 محرّم الحرام  را به مناسبت هفتم شهدا، عزای عمومی اعلام می کنم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 5، ص: 227-228

 

نامه [به آقای جعفر صبوری و اجازه صرف وجوهات ]

زمان: 23 آذر 1357/ 13 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: پیام تشکر

مخاطب: صبوری، جعفر

بسمه تعالی

13 محرّم 99

پس از اهدای سلام و تحیت، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از این جانب بود، موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار. امید دعای خیر از جنابعالی برای حسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

هر طور مساعدتی که به اشخاصی که در این قضایا صدمه ای خورده اند، بابت سهم مبارک، مورد اجازه این جانب است.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 5، ص: 229

مصاحبه [با نشریه «اونیتا» درباره اسلام و مدرنیزه کردن ایران ]

زمان: 23 آذر 1357/ 13 محرّم 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: اسلام و مدرنیزه کردن ایران- نفی سازش با رژیم

مصاحبه کننده: خبرنگار نشریه «اونیتا» ارگان حزب کمونیست ایتالیا

سؤال: [کشور ما ایتالیا با توجه فراوان وقایع ایران و کوشش ملت ایران علیه دیکتاتوری خاندان پهلوی را دنبال می کند. و در عین حال سخن بعضی از جراید گویای این است که حکومت اسلامی نسبت به مدرنیزه کردن ایران توسط شاه یک قدم عقب است، در این مورد نظر شما چیست؟]

جواب: به تصدیق خود شما خاندان پهلوی یعنی شاه و پدرش بیش از پنجاه سال است که با دیکتاتوری بر ایران حکومت می کنند، و با پشتیبانی قدرتهای استعماری از هیچ جنایتی به ملت ایران دریغ نکرده اند. ذخایر کشور، مخصوصاً نفت را در اختیار اجانب گذاشته اند. هر گونه فریاد آزادیخواهی و اعتراض به دیکتاتوری را با سرنیزه خاموش کرده اند. قتل عامهای مکرری در این پنجاه سال به دست این دودمان انجام شده است. آزادی به تمام معنی از مردم سلب شده است. هیچ گاه مردم حق انتخاب نداشته اند. گویندگان و نویسندگان کشته شده اند و یا زندانی هستند و یا ممنوع از گفتن و نوشتن. مطبوعات را از نوشتن حقایق محروم کرده اند و در یک کلمه، تمامی مبانی بنیادی و دموکراسی را نابود کرده اند، که تمامی این واقعیتهای تلخ را در یک سال اخیر، هم شاه و هم اطرافیانش اعتراف کرده اند. و حالا من می پرسم که با ملتی تا این حد ستمدیده و سلطانی تا این حد دیکتاتور، مدرنیزه کردن کشور چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ آیا طلای سیاه ما را تاراج کنند و در ازای آن میلیاردها دلار اسلحه را در کشور انبار کنند. این معنی نوسازی کشور است؟ تأسیس کارخانجات صنعتی مونتاژ با سرمایه های خارجی و سرمایه های وابستگان داخلی آنها از جمله خود شاه که مملکت را به طرف یک مستعمره تمام عیار پیش می برد و کارگر ایرانی را با دستمزدهای ناچیز در خدمت آنها در می آورد به معنی مدرنیزه کردن کشور است؟ کشاورزی را نابود کرده اند و در عوض گندم و برنج و سایر مواد غذایی به مقدار بیش از نود درصد مصرف داخلی را از خارج وارد می کنند. این به معنی مدرنیزه کردن کشور است؟ از تحصیلکرده های ما، از دانشجو و دکتر و مهندس و سایر متخصصین و روشنفکران، زندانها را پر کرده اند و از خارج دکتر و مهندس وارد می کنند. اینها در منطق شاه و جرایدی که از او پول گرفته اند، به معنی نوسازی کشور است و حرف ما که خواستار حکومت اسلامی هستیم که در سایه آن به همه این جنایتها و خیانتها پایان داده می شود به معنی یک قدم عقب بودن است؟ نه. این پایان دادن به ارتجاع شاهنشاهی 2500 ساله پوسیده است.

[آیا شما تصور می کنید که با تمام جنبشهای آزادیبخش در کشورهای مختلف عرب که هر کدام بر اساس روش خاصی و در شرایط خاصی برای استقلال- مانند ملت فلسطین- خودمختاری، آزادی سیاسی، اقتصادی و عقیدتی مجاهدت می کنند پیوند دارید؟]

- نهضت مقدس اسلامی موجود در ایران با هیچ گروهی در خارج از کشور ارتباط سازمانی ندارد. ولی ما امیدواریم که چون ملت ایران همیشه از مبارزه همه آزادیخواهان بخصوص برادران فلسطینی علیه اسرائیل متجاوز حمایت کرده است. و ما بیش از پانزده سال است که همیشه در اعلامیه ها و سخنرانیها نهضت آنان را تأیید کرده ایم و در حد امکان به یاری آن برخاسته ایم، آنان و همه آزادیخواهان جهان امروز از مبارزات حق طلبانه ملت ایران حمایت کنند. امیدواریم که این کار را هر چه بیشتر و سریعتر انجام دهند.

[در مبارزه علیه شاه، نیروی مذهبی مایه اتحاد قشرها و لایه های مختلف نیروهای سیاسی است. نظر شما نسبت به شرکت مبارزین متحد و مردمی جنبش انقلابی که می گویند بعضی از آنان مارکسیست هستند و گاهی اظهار نمی کنند چیست؟]

- بله، امروز اسلام به صورت یک مکتب مترقی که قادر است تمامی نیازهای بشر را تأمین کند و مشکلات او را حل نماید مورد توجه همه مسلمین جهان بخصوص ملت مسلمان ایران قرار گرفته است. و بیش از نود و پنج درصد مردم ایران مسلمانند و خواستار استقرار حکومت اسلامی و اجرای قوانین مترقی اسلامند. و تمامی قشرها در سراسر کشور در این خواستها هم صدا و در صف واحدند. و اگر عده ای که شماره آنها بسیار هم محدود است شعاری غیر از اسلام دارند یا مغرضند، که اگر مأمور خود رژیم ایران نباشند از قدرتهای خارجی دستور می گیرند، و یا به علت اینکه اسلام را نشناخته اند و آنچه را از اسلام شنیده اند از تبلیغات غلط و انحرافی بوده است. از این جهت به سایر مکتبها پناه برده اند و این عده را ما معتقدیم با پیاده شدن اسلام به آغوش آن برمی گردند.

[بیشتر روزنامه ها در ایتالیا و فرانسه، امروز از خطر یک «جنگ داخلی» صحبت می کنند و تصورشان این است که تنها راه حل سازش، انتخابات مجلس مشروطه، مراجعه به آرای عمومی، امیدوارکننده است تا بتوان از برخورد بین مردمی که به حرف شما گوش می کنند و ارتش جلوگیری کرد. آیا واقعاً شکاف بین ارتش و مردم وسیع است؟ در اینجا صحبت از کادرهای بالای ارتش که در خدمت شاه هستند نیست ]

- اولًا سازش با شاه یعنی سازش با یک فرد ظالم و خائن. و این سازش، خود بزرگترین خیانت است که هر گز در قاموس اسلام و یک مسلمان واقعی نمی گنجد. و در ثانی سازش از سیاسیون در طول سلطنت این دودمان با تجربه های تلخی در گذشته اتفاق افتاده است و ملت ایران امروز بیدار شده و این فریب را هر گز نمی خورد. و آن دسته از مطبوعات که صحبت از جنگ داخلی می کنند باید بدانند که خیلی پیش از این خود شاه برای خنثی کردن نهضت مردم ایران، دست به چنین تبلیغاتی زده است و مردم را همیشه از تجزیه و تبدیل آن به ایرانستان می ترساند و می گفت که مخالفین من می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند. و این صرفاً یک تهدید تو خالی است و ملت فریب آن را نمی خورد. و اما ارتش، شاه خوب می داند که به این ارتش نمی تواند امیدوار باشد. این روزها از ایران اخبار سرپیچی ارتشیان می رسد. سربازها از سربازخانه ها فرار می کنند. افسران جوان از اطاعت فرماندهان خود سرپیچی می کنند. ارتشیان، جز یک عده معدود که از وابستگان و سرسپردگان شاهند، مسلمانند و دیر یا زود به ملت خواهند پیوست و شاه قادر به ادامه حکومت خود نخواهد بود.

[تمامی ناظرین قبول دارند که تظاهرات بزرگ یکشنبه و دوشنبه گذشته  یک مراجعه به آرای عمومی علیه شاه و له حکومت اسلامی بود. آنها همچنین قبول کرده اند که بلوغ عظیم ملت ایران را که به حرف شما گوش می کنند به رسمیت بشناسند، ولی سلطه و قدرت باز ادامه دارد. زیرا شاه قصد ترک قدرت را ندارد و بنا بر این تحت چه فرم دیگری مبارزه توده ای می تواند علیه شاه ادامه پیدا کند؟]

- پایه پوشالی قدرت شاه را که توسط خودش بنا گردیده بود و بر آن تکیه داشت، ملت مبارز فرو ریخت، و به همین دلیل قدرت او نمی تواند ادامه پیدا کند. همین شاه بود که چند سال گذشته هنگامی که حزب مبتذل خود را اعلام کرد گفت هر که به ما رأی ندهد یا جایش در زندان است و یا از کشور اجازه می دهیم که خارج شود. امروز می بینید که ملت ایران او را مجبور می کند که رسوایی شکست حزب رستاخیز فرمایشی خود را قبول کند. و همین شاه بود که در مورد زندانیان سیاسی عقیده داشت که باید در زندان پوسیده و بمیرند، و دیدیم که فشار ملت او را مجبور می کند که بعضی از آنان را آزاد کند و دهها شکست دیگر که ملت بر او وارد آورده و به یاری خدای تعالی او را برای همیشه از قدرت برکنار خواهد کرد. و در این راه از هر شیوه ممکن استفاده می کند. اگر به همین روش مسالمت آمیز شاه کنار نرود آن وقت است که او و حامیانش غرامت سختی خواهند پرداخت.

[شما در جریان گروه تحقیقی درخواست شده توسط پرزیدنت کارتر هستید. دولت اسلامی شما می تواند علیه قدرتهایی که از نظر اقتصادی استثمارش کرده اند یا از نظر سیاسی، ایران و منافعش را تحت فشار قرار داده اند، ارتباطش را قطع نماید. آیا یک گفتگوی دو جانبه البته با شرایط کاملًا مساوی با ایالات متحده را پیش بینی کرده اید؟]

- تا زمانی که شاه بر سر کار است و کنار نرفته است، ما هیچ مذاکره ای را نمی پذیریم. و در صورتی که یک دولت اسلامی مستقل متکی به آرای ملت سر کار آمد در آن موقع با هر دولتی که مایل باشد در زمینه های مختلف حاضر به مذاکره هستیم. و ما در روابطمان با سایر کشورها همچنان که ظلم را نمی پذیریم به کسی هم ظلم نمی کنیم. و اگر کشوری با چنین سیاستی عمل کند و به هیچ یک از قدرتهای استعماری وابسته نباشد و استقلال کامل خود را حفظ نماید قطعاً در دنیای امروز در محاصره اقتصادی و سیاسی قرار می گیرد. این شاه و دولت غیر قانونی اوست که چون هیچ گونه پیوندی با ملت ندارد و از طرف ملت محکوم به سقوط است، از این جهت قدرتهای خارجی در برابر حفظ قدرت، هر چه را بر او تحمیل می کنند و او هم ناگزیر از پذیرفتن است.

[کارگران ایتالیا با ملت ایران که مبارزه می کنند هستند. همین احساس در جای دیگر هم وجود دارد. دولتها طور دیگر فکر می کنند، و می توان گفت که جهاد شما از حدود مرزهای اسلامی گذشته است و توسط ملتها شناخته شده، عقیده شما چیست؟]

- امروز همچنان که قدرتهای شیطانی در سطح جهانی برای غارت ملت ضعیف دست در دست یکدیگر گذاشته اند، ملتها باید در مبارزات حق طلبانه خود یکدیگر را حمایت کنند. و ما امیدواریم که در این لحظات حساس همه آزادیخواهان جهان، ملت مسلمان و رشید و قهرمان ایران را یاری نمایند. ملت ایران بدون اتکا به غرب و شرق می خواهد روی پای خود بایستد و بر سرمایه های مذهبی و ملی خود استوار باشد. ملتهای جهان از این طرز فکر بر خلاف مسیر دولتها، پشتیبانی می کنند و خواهند کرد

صحیفه امام، ج 5، ص: 230-234

 

حکم [به آقای عبد الرحیم ربانی (رسیدگی به مشکلات مناطق عشایری فارس)]

زمان: 23 آذر 1358/ 24 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: تعیین نماینده برای بررسی مشکلات عشایری فارس

مخاطب: ربانی، عبد الرحیم

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ عبد الرحیم ربانی- دامت افاضاته

با توجه به مشکلاتی که در مناطق عشایری فارس وجود دارد، جنابعالی مأموریت دارید جهت بررسی اوضاع و رفع مشکلات به مناطق مزبور بروید و با مشورت و کمک آقایان معتمدین محل و افراد ذی صلاح سعی کافی در این باره نمایید و ساکنین مناطق را به اتحاد و یگانگی و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید. بدیهی است که مقامات اجرایی نیز به وظیفه خود در پیروی از راهنماییهای آن جناب و همکاریهای لازمه با شما عمل خواهند نمود. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 11، ص: 230

 

سخنرانی [در جمع کارکنان کمیته های امداد مرکز (خطر مثلث تزویر و ریا)]

زمان: قبل از ظهر 23 آذر 1358/ 24 محرّم 1400 مکان: قم

موضوع: خطر مثلث مقدس نماها، روشنفکر مآبها و نفاق پیشگان

حضار: سرپرست و کارکنان کمیته های چهارده گانه امداد امام خمینی مرکز

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

کمیته امداد و رسالت امدادرسانی

من از شما خواهران و برادران که امروز تشریف آوردید و از کمیته امداد هستید، از مجاهدات شما تشکر می کنم، و به همه شما دعا می کنم. شماها می دانید که ما خرابیهای زیادی از هر جهت داشتیم و محتاج به امداد هستیم. و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است. برای اینکه از ابعاد مختلفه به این مملکت و به این کشور و به این امت خسارت وارد شده است که جبران این خسارتها محتاج به امداد است. یک امدادهایی در مقابل خسارتهای مادی است. خسارتهای جسمانی است که شما آقایان، خواهران و برادران مجاهده می کنید برای امداد به اینها که در این طول مدت در فقر بودند. جراحات بر آنها وارد شده است. صدمات بر آنها وارد شده است. اعضایشان نقص شده است. و خانه هایشان از بین رفته است. زندگیهایشان خراب شده است. اینها یک خرابیهایی بوده است که از رژیم سابق بوده است و محتاج به مرمت است که بحمد اللَّه شما برادرها و خواهرها و سایر اهل خیر کمک کردند و می کنند و جبرانش امید است که آسان باشد و زود. و یک خسارتهای معنوی بر این مملکت وارد شده است، یک خسارتهای روحی بر این مملکت وارد شده است، یک خسارتهای فرهنگی بر این مملکت وارد شده است که آن بیشتر محتاج به امداد است تا این خسارتهای مادی، و این جراحاتی که بر این افراد وارد شده است، و این نقص اعضایی که وارد شده است، و این فقرهایی که هست در این  مملکت. آن خسارات معنوی بیشتر محتاج به امداد است و دیرتر قابل جبران است.

جبران خسارات معنوی محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناسهایی که واقعاً دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهایی که اظهار دلسوزی می کنند. چون امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را می داند، هر کسی ملی خودش را می داند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت می داند، امروز یک کسب رایجی شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان می نشینند و اجناس می فروشند، یک وقت در جاهای دیگر می نشینند و آن حرفهایی را که خودشان می دانند، برای استفاده تحویل می دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت می گویند هستیم. می گویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز می خورند.

اگر همین امروز هم مسأله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دستها- ...

بعضیشان البته، بعضیشان هم متعهدند- همین بعضی از روشنفکرها، همین بعضی از قلم به دستها، همین بعض چیزنویسها، خواهید دید که همان مسائل سابق، و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده اند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می زنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه می زنند برای استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای امریکا می زنند. الآن که من اینجا ایستاده ام اشخاصی هستند که روابط با امریکا دارند. روابط دارند با کسانی که با امریکا روابط دارند. اینها سینه زنند. پای هر عَلَمی سینه می زنند. به نظرشان فرقی نیست ما بین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را می خواهد بکند. او می خواهد اسم بلند کند. او می خواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند. او می خواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند.

امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روی آورده اند. مردم انقلابی شده اند. یک دسته دیگر جوانهایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند، و اینها توی خانه ها نشسته بودند. اگر کمک نمی کردند، لا اقل کاری نداشتند. تماشا می کردند ببینند کی جلو می افتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ایران. در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه ای که با هم دارند جنگ می کنند غلبه می کنند. هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها. حالا مسلمانها غلبه کردند، آمده اند زیر بیرق مسلمان ها. لکن شیطنتشان را دست برنمی دارند. زیر [پرده توطئه می کنند] در ظاهر فریاد می کنند و اسلام را ترویج می کنند و رژیم سابق را «طاغوت» می گویند و رژیم فعلی را «جمهوری اسلامی» می گویند. لکن در زیر پرده مخالفت می کنند با اسلام. مخالفت می کنند با جمهوری اسلامی. اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینه زن برای کارترند، حالا هم در زیر دارند سینه می زنند برایش. الآن هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم مع الواسطه. هر کس پیش بیاید آن طوری است.

منافقین این طورند. اصلًا این صفت منافقین است. در زمان رسول اللَّه هم آن گرفتاریی که اسلام برای منافقین داشت و از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم می کردند و تو سر هم می زدند و پیش می بردند و یا عقب می نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و می گوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابو سفیان و دارودسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد می گوید من مسلمانم، با مسلمان که نمی شود کاری کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم می خواند و جماعت هم می خواند و پای منبر رسول اللَّه هم می نشیند و اشک هم می ریزد، با این که نمی شود کاری کرد. امروز هم مسلمانها مبتلای به دسته ای از منافقین  هستند که کار این مسلمانها با این منافقین مشکلتر است، تا کارشان با محمد رضا.

محمد رضا ایستاده بود و می زد و می کشت. و تکلیف ملت با او معلوم بود. ملت می رفت به جنگش. اما یک دسته ای که در ظاهر اظهار اسلام می کنند، در ظاهر برای اسلام دعوت می کنند، در ظاهر حرف اسلام می زنند، قلمهایشان و قدمهایشان برای اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالف اند. مخالفت با اسلام می کنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است ] پیغمبر اکرم هم نمی توانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمی شد بکنی.

حلش مشکل است.

آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام می کنند و کمر اسلام را می خواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و می گوید به اسلام هم من خدمت می کنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفه منافقین هم که نمی شود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست. و حل مسأله اینها مشکلتر از هر مسئله ای است برای اسلام و مسلمین. اشخاصی که فریاد برای اسلام می زنند و می زدند. و از ملیت و از اسلامیت و از اینها می گفتند. بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلام مآب است و این قدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از این روشنفکرهای ما این طوری اند؛ منافق اند. اگر صاف می ایستادند، مردانه می ایستادند، مثل آن فرض کنید آدمی که می ایستد، می گوید که من طرفدارم. در بین اینهایی که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که  نخیر من طرفدار شاه هستم . حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت.

اما آنهایی که الآن ما مبتلا به آنها هستیم که مردانه نمی آیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمی خواهیم. مردانه نمی آیند به میدان و بگویند که اسلام برای سابق بوده، حالا دیگر به درد نمی خورد! با اینها باید ما چه بکنیم؟ کمیته امداد شما نمی تواند حل این را بکند. شما کمیته امدادتان می تواند یک آدم مجروحی را، یک آدم ضعیفی را، یک آدم بینوایی را نجات بدهد و خداوند ان شاء اللَّه شما را سلامت بدارد برای نجات این طایفه.

اما نه کمیته شما و نه سایر قشرهای ملت می توانند حل این مسأله را بکنند. حل مسئله منافقین از اعظم مشکلاتی است که برای ملت ما و برای اسلام از اول بوده. با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است. و برای خدا- به قول خودش- برای اسلام، برای خودش می خواهد هم جنگ بکند برای اسلام و هم [خدمت ] بکند و اینها! منافق است. به مردم شام حالی کرده است که من یک آدم مسلمانی هستم، و مخالف امیر المؤمنین هم که اصلًا مسلمان نیست. این که امیر المؤمنین را آنجا می گوید مسلمان نیست. به طوری که وقتی می گویند به اهل شام که علی را کشتند در محراب عبادت، می گویند مگر او نماز می خواند؟ تو مسجد چه می کرد علی؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خدای تبارک و تعالی . و جز افشاگری؟ ملت باید افشا کند.

اینها که به صورت منافقین پیش آمدند و در میدان مسلمین واقع شده اند و می خواهند کارشکنی کنند برای اسلام و مسلمین، باید هر چه از آنها پیدا کردند، هر پرونده ای که از اینها پیدا کردند این را نشان بدهند تا معلوم بشود که اینها جزو منافقین اند. و با آنها مبارزه کنند، تا معلوم شود، خوب با یک کاسبی که خیلی هم آثار سجده در جبینش هست، یا یک نویسنده ای که از اول که وارد می شود «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» در کلامش می نویسد و بعد هم از «جمهوری اسلامی» شروع می کند [ستایش ] کردن و [تمجید] کردن، تعریف کردن. لکن از زیر لطمه بر اسلام وارد می شود. با این نمی شود الآن کاری کرد. هر کاری بخواهید بکنید می گویند او یک مسلمان است؛ یک آدم حسابی است.

نمی شود، این تا افشاء نشود. تا مشتش باز نشود توی مردم. این مقدس مآبی که هر روز می رود پشت سر فلان آقا نماز می خواند و گاهی هم سهم امام می دهد برای اغفال آن آقا، لکن در واقع مخالف با این رژیم است و می خواهد بزند این رژیم را و از هم بشکند، مشکل است با او معارضه کردن. این را جز افشاگری الآن جور دیگر راه نداریم. راه این است که مطالب اینها و خیانتهای اینها را هر کس پیدا کرد این را بگوید که این طور شد.

البته اعراض مسلمین محترم است و کسی حق ندارد که همین طور بیخودی هر کس هر طوری دلش بخواهد، با هر کس دشمن است بگوید این ساواکی است، نمی دانم این [وابسته ] است. اعراض مردم محترم است. مگر اینکه معلوم بشود که این عِرض اسلام را می خواهد ببرد. آن وقت دیگر محترم نیست.

با احتیاط باید عمل بشود. با ضوابط اسلامی باید کارها عمل بشود. کمیته هایی که شما در آن هستید ضوابطش باید اسلامی باشد. روی اغراض نباشد. کسی با یک کسی خوب نیست، فرض کنید که از می آید یک چیزی می گوید، کمیته امداد هم فرض کنید، اقدامی می کند، این طور نباید باشد. باید روی ضوابط اسلامی، بطوری که پیش خدای تبارک و تعالی، روسفید باشیم. اگر هم در اینجا به ما یک چیزی می گویند، آنجا روسفید باشیم. و همین طور همه قشرهایی که الآن دارند خدمت می کنند؛ از دادگاهها گرفته تا پاسبانها، ارتش، ژاندارمری، شهربانی و همه قشرهایی که خدمت در جمهوری اسلامی می کنند، باید اسلامی باشند.

نمی شود یک کسی بگوید من در جمهوری اسلام دارم کار می کنم و مع ذلک ربا بخورد. این با اسلام نمی سازد. یک کسی در جمهوری اسلامی، پاسبان جمهوری اسلامی ظلم بکند. پاسدار جمهوری اسلامی که باید پاسداری از اسلام بکند، به بندگان خدا ظلم بکند. باید خودتان را بپایید. متوجه باشید. همه قشرها را می گویم. باید متوجه باشند که تخطی از احکام اسلام نکنند. توجه به اسلام داشته باشند. و اتکا به اسلام داشته باشند. و امروز که ما با یک قدرت شیطانی مقابل هستیم، و دنیا الآن توجه به اینجا دارد، موج این مخالفت شما با این قدرت بزرگ در همه دنیا الآن رفته است. باید ما از این مبارزه بین اسلام و کفر سرفراز بیرون بیاییم. ما بر فرض اینکه شکست اقتصادی بخوریم، شکست نظامی بخوریم، لکن باید سرفراز بیرون بیاییم. یعنی باید مثل مجاهدین صدر اسلام که می رفتند و مجاهده می کردند و کشته می شدند، ما هم باید همین طور باشیم.

خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و موفق. و من از همه شما تشکر می کنم. و به همه شما دعا می کنم. و خدمتگزار همه تان هستم.

صحیفه امام، ج 11، ص: 231-237

 

بیانات [در جمع مدیر کل و کارمندان کادر برگزاری انتخابات (آزادی در انتخابات)]

زمان: 23 آذر 1358/ 24 محرّم 1400

مکان: قم

موضوع: آزادی در انتخابات و استقبال مردم از رفراندم جمهوری اسلامی و قانون اساسی

حضار: آقای احمد نوربخش (مدیر کل انتخابات)، کارمندان کادر برگزاری انتخابات وزارت کشور

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم ]

در رژیم گذشته مردم نسبت به حکومت و انتخابات و رأی گیری بی تفاوت بودند، ولی حالا یک بیداری و آگاهی در بین مردم پیش آمد و مردم آزادانه به آن چیزی که مایل اند، به اسلام و جمهوری اسلامی رأی داده اند. و دیگر هیچ قدرت و حکومتی نمی تواند به مردم ما تحمیل کند.

در همین برگزاری قانون اساسی جمهوری اسلامی با توجه به اینکه عده ای از مفسدین نگذاشتند مردم رأی بدهند با این حال بیش از شانزده میلیون نفر به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت دادند.

صحیفه امام، ج 11، ص: 238

 

حکم [انتصاب آقای سید حسن طاهری خرم آبادی به سمت نماینده امام در سپاه ]

زمان: 23 آذر 1360/ 17 صفر 1402

مکان: تهران، جماران،

موضوع: انتصاب نماینده در سپاه پاسداران

مخاطب: طاهری خرم آبادی، سید حسن

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام م آقای حاج سید حسن طاهری- دامت افاضاته

از آنجا که جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری- دامت افاضاته- شما را برای رسیدگی به وضع سپاه معرفی نمودند، جنابعالی را بدین سمت منصوب می نمایم تا با کمال دقت در تطبیق قوانین و تصمیمات شورای سپاه پاسداران با احکام اسلام کوشش نمایید. و همچنین بر خط فکری و اعتقادی سپاه در سراسر ایران نظارت دقیق نموده و از انحرافات و تخلفات با کمال قاطعیت جلوگیری نمایید.

به تاریخ 23 آذرماه 60

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 15، ص: 436

 

نامه [به آقای علی رازینی (موافقت با استفاده از اموال مکشوفه)]

زمان: 23 آذر 1367/ 4 جمادی الاول 1409

مکان: تهران، جماران

موضوع: موافقت با استفاده از اموال ضبط شده طبق قانون و حکم دادگاهها جهت رفع نیاز سازمان قضایی

مخاطب: رازینی، علی (رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح)

[رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح طی نامه ای به شماره 5133/ 67/ 35 مورخ 23/ 9/ 1367 درخواست نموده است، اجازه دهند از اموالی که به حکم قانون و احکام دادگاهها از باندهای فساد مالی ضبط می شود جهت رفع نیازهای سازمان قضایی مذکور و تشکیلات وابسته به آن و نیازهای مشابه در نیروهای نظامی و انتظامی مصرف شود. امام خمینی در پاسخ چنین مرقوم فرموده اند:].

بسمه تعالی

با حفظ جهات شرعیه و موافقت جناب آقای نخست وزیر، موافقت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 21، ص: 211

 

 

 

 

انتهای پیام /*