گزیده ای از بیانات امام در مقام و شخصیت حضرت محمد (ص)
صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پیامبر عظیم الشأن که یک تنه قیام فرمود در مقابل بت پرستان و مستکبرین، و پرچم توحید را به نفع مستضعفین به اهتزاز درآورد، و از قِلت عُدّه و عدد نهراسید، و با عِدۀ قلیل بدون ساز و برگ جنگی کافی و با نیروی ایمان و قوتِ تصمیم بر سرکشان و ستمکاران تاخت، و ندای توحید را در کمتر از نیم قرن بر بزرگترین معمورۀ جهان به گوش جهانیان رساند.(صحیفه امام ج10، ص 338)
سلام و درود بر محمد حبیب الله که به تنهایی قیام کرد و تا آخرین ساعات زندگانی با کفار ظلم پیشه به جنگ برخاست و از کمی عِده و عُده ننالید.( صحیفه امام ج20، ص86)
پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ که ختم همۀ پیامبران است و کامل ترین دین را عرضه کرده است بر بشر، قرآن را که به وسیلۀ وحی بر او نازل شده است عرضه کرده است.( صحیفه امام ج19، ص112)
در زمان پیغمبر، وضع جوری بود که پیغمبر حتی احکامی [را] که می خواست بگوید، تقیه می کرد حضرت؛ مسائلی که می خواست بگوید حضرت، ملاحظه می کرد و موفق نشد پیغمبر به آن چیزی که می خواست، آن چیزی که دلخواهش بود بعث کرد. همه چیز گفت، در رساندن مطلب هیچ قصوری نبود، اما در فهماندن مردم، آشنا کردن
مردم به مسائل، یک مسئله ای نبود که از عهدۀ کسی برآید. و لهذا، می بینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود.( صحیفه امام ج20، ص240)
برنامۀ رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از مهاجرت به مدینه، روزهایی که در مکه به سر می بردند، فقط تبلیغ اِلَی الله و معرفی ذات مقدس حق تعالی و معرفی اسلام بود. یاورانی نداشتند تا بتوانند با کمک آنان با مشرکین بجنگند و اسلام را گسترش دهند؛ و همان طور که در قرآن ملاحظه می فرمایید، سوره هایی که در مکه نازل شده فقط جنبۀ پند و موعظه و معرفی اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتی نیست و حتی احکام در آن کمتر ذکرشده.( صحیفه امام ج2، ص410)
پیغمبر اسلام برای اسلام خیلی زحمت کشیده، تمام عمرش در زحمت بوده، تمام عمرش. آن وقتی که در مکه بود زحمتش یک طور بود، با آن رنج و تعبی که بود و مدتها در حبس، یعنی بیرون بود و نمی توانست اصلاً خودش را نشان بدهد. آن وقت هم که مدینه آمدند جنگهای زیادی که با مشرکین واقع شد و با خائنها و با گردن کلفتها و با ثروتمندها تا اینها را بخواهند خاضع کنند برای اسلام.( صحیفه امام ج 8، ص431)
تاریخ اسلام واضح است. همه می دانید. شماها، کسانی که اهل مطالعه اند، می دانید که پیغمبر اسلام هم از همین توده بود. از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت کرد، همین قریش با او مخالفت کردند؛ که آن وقت گردن کلفتها همینها بودند، قلدرها همینها بودند، سرمایه دارها همینها بودند. و ایشان نمی توانست در آنجا[مکه] اظهاری بکند.( صحیفه امام ج6، ص237)
پیغمبر اسلام می خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند؛ می خواست تمام ممالک دنیا را در تحت یک کلمۀ توحید، در تحت کلمۀ توحید تمام ربع مسکون را قرار بدهد، منتها اغراض سلاطین آن وقت از یک طرف و اغراض علمای نصارا و یهود و امثال ذلک از طرف دیگر سد شد؛ مانع شد از اینکه ایشان بتوانند آن کار را انجام بدهند.( صحیفه امام ج2، ص32)
چنانکه پیغمبر نتوانست ابوجهل و ابولهب و این صنف جمعیت را آدم کند، امیرالمؤمنین هم نتوانست معاویه و اتباع معاویه را آدم کند، اما آمدند برای این کار. گمان نشود که اسلام شمشیر کشیده است برای اینکه قدرت پیدا کند مثل سایر حکومتها، حکومت اسلامی این جوری نیست. اگر کسی برای قدرت اقدام بکند، و برای تحصیل
قدرت شمشیر بکشد، این از اسلام دور است، این وارد در اسلام نشده است، ظاهراً مسلم است اما آن ایمانی که باید داشته باشد ندارد. انبیا آمده اند برای اینکه این قدرتها را بشکنند، این قدرتهای شیطانی را سرکوب کنند و نبی اکرم هم آمده بودند و آمدند برای اینکه این قدرتها را بشکنند.( صحیفه امام ج12، ص425)
پیغمبر غصه می خورد برای اینکه، دعوت می کند و اجابت کم می شود؛ فَلَعَلَّکَ بٰاخِعٌ نَّفْسَکَ. و یکی از غصه های انبیا هم همین است که تعلیماتشان را نتوانستند به ثمر برسانند به آنطوری که تعلیم اقتضا می کند. پیغمبر می خواست همۀ مردم را علی بن ابیطالب کند ولی نمی شد. و اگر بعثت پیغمبر هیچ ثمره ای نداشت الاّ وجود علی بن ابیطالب و وجود امام زمان ـ سلام الله علیه ـ این هم توفیق بسیار بزرگی بود. اگر خدای تبارک و تعالی، پیغمبر را بعث می کرد برای ساختن یک همچه انسانهای کامل، سزاوار بود؛ لکن آنها می خواستند که همه آنطور بشوند، آن توفیق حاصل نشد.( صحیفه امام ج12، ص424-425)