علل قیام عاشورا از دیدگاه امام خمینی(ره)
سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت بپا خاست و از ناچیز بودن عِده و عُده به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد و کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فریاد «هیهات منّاالذِّلَّةُ»اش را به گوش حق طلبان رساند.
صحیفه امام؛ ج 20، ص 87
در صدر اسلام پس از رحلت پیمبرِ ختمی ـ پایه گذار عدالت و آزادی ـ می رفت که با کجرویهای بنی امیه اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت در زیر پای تبهکاران نابود شود که سیدالشهدا نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود
صحیفه امام؛ ج 5، ص283
مکتبی که می رفت با کجرویهای تفالۀ جاهلیت و برنامه های حساب شدۀ احیای ملیگرایی و عروبت با شعار «لا خَبَرٌ جاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلْ» محو و نابود شود، و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا کشاند؛ که ناگهان شخصیت عظیمی که از عصارۀ وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رُسل محمد مصطفی و سید اولیا علی مرتضی، تربیت و در دامن صدیقۀ طاهره، بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود، واقعۀ بزرگی را به وجود آورد.
صحیفه امام ، ج12 ،ص441
حضرت سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ دیدند که معاویه و پسرش، خداوند لعنتشان کند، اینها دارند مکتب را از بین می برند؛ دارند اسلام را وارونه جلوه می دهند. اسلامی که آمده است برای اینکه انسان درست کند، نیامده است قدرت برای خودش درست کند، آمده انسان درست کند، اینها، این پدر و پسر، ـ مثل این پدر و پسر ـ اسلام را وارونه داشتند نشان می دادند. شرب خمر می کردند، امام جماعت هم بودند! مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چیز تویش بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم می شدند. امام جماعت قمارباز! امام جمعه هم بودند و منبر هم می رفتند و اهل منبر هم بودند. منبر هم می رفتند! به اسم خلافت رسول الله بر ضد رسول الله قیام کرده بودند. فریادشان «لا اله الا الله » بود، و بر ضد الوهیت قیام کرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شیطانی، لکن فریادشان فریاد خلیفۀ رسول الله
صحیفه امام ، ج8 ،ص336
حضرت سیدالشهدا عدد کمی، با یک عدد کمی حرکت کردند و مقابل یزید که خوب یک حکومت قلدری بود، یک حکومت مقتدری بود و اظهار اسلام هم می کرد، اظهار اسلام هم می کرد و از قوم و خویشهای خود اینها هم بود؛ در عین حالی که اظهار اسلام می کرد و حکومتش ـ به خیال خودش ـ حکومت اسلامی بود و خلیفۀ رسول الله ـ به خیال خودش ـ بود لکن اشکال این بود که یک آدم ظالمی است که بر مقدرات یک مملکت، بدون حقْ تسلط پیدا کرده است. اینکه حضرت ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، برای این [بود] که گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم از این، نهی از منکر کن
صحیفه امام ، ج5 ،ص 162
سیدالشهدا(سلام الله علیه) وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی، جائری در بین مردم دارد حکومت می کند، تصریح می کند حضرت که اگر کسی ببیند که حاکم جائری بین مردم حکومت می کند، ظلم دارد به مردم می کند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند. هرقدر که می تواند. با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشکر هیچ نبود لکن تکلیف بود آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه این ملت را اصلاح کند، تا اینکه این عَلَم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهایش را داد و اولادش را داد و همه چیزهای خودش را داد برای اسلام.»
صحیفه امام ، ج4،ص 151
سیدالشهدا قیام کردند بر ضد یزید ... برای همین معنی که بر ضد یک رژیم ظالم قیام کنند ولو اینکه کشته بشوند.»
صحیفه امام ، ج5،ص 19
حضرت سیدالشهدا مطلبی را که فرموده اند، این مال همه است. یک مطلبی است عمومی: مَنْ رَأیٰ هر که ببیند، هرکسی ببیند یک سلطان جائری اینطور اتصاف به این امور را دارد، و در مقابلش ساکت بنشیند، نه حرف بزند و نه عملی انجام بدهد، این آدم جایش جای همان سلطان جائر است. یزید یک آدمی بود که به حَسَب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خلیفۀ پیغمبر حساب می کرد و نماز هم می خواند و همۀ این کارهایی که ماها می کنیم آن هم می کرد؛ اما چه می کرد؟ اما از آن طرف معصیتْ کار بود؛ مخالف سنت رسول الله می کرد. رسول الله سنتش این است که باید با مردم چه جور عمل بکنند، او خلافش عمل می کرد؛ باید حفظ دِماء مسلمین بشود، او دماء مسلمین را می ریخت؛ باید مال مسلمین هدر نرود، او هدر می داد مال مسلمین را. همین شیوه ای که پدرش معاویه هم داشت و امیرالمؤمنین هم قیام کرد در مقابل او. منتها حضرت امیر لشکر هم داشت ولی سیدالشهدا عدد خیلی کمی [داشت] در مقابل یک ابرقدرت.
صحیفه امام ، ج5،ص193
«سیدالشهدا(سلام الله علیه) تمام عمرش را صرف این کرد که این حکومت جور بسته شود و از بین برود، معروف در کار باشد، منکرات از بین بروند ... ایشان متوجه بوده است که چه دارد می کند، این جور نبود که آمده است ببیند که، بلکه آمده بود حکومت هم می خواست بگیرد، اصلاً برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهدا برای حکومت نیامده، خیر، اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه باید حکومت دست مثل سیدالشهدا باشد، مثل کسانی که شیعه سیدالشهدا هستند باشد، اصل قیام انبیا از اول تا آخر این بوده است.»
صحیفه امام ، ج5،ص 19